نگاه فعالان کارگری به دولت حسن روحانی
سعید شفیعی - کارگران امیدوارند دولت جدید بهطور جدی وضعیت معیشت آنها را بهبود دهد؛ امیدواریای که فعالان کارگری آن را تا اندازهای دور از واقعیت ارزیابی میکنند.
اعتراضهای کارگری در چندماه اخیر همچون گذشته ادامه داشته است. ازجمله اعتراض کارگران شرکت کیان تایر و آلومینیومسازی المهدی و گردهماییهای اعتراضی کارگران در شهرهای گیلان و همدان. روز یکشنبه ۱۷ شهریورماه نیز بیش از ٩٠ تن از کارگران نانواییهای شهر سقز در استان کردستان به دلیل «کمی اعتبار و عدم بیمه» مقابل اداره کار این شهر تجمع اعتراضی کردند. یکی از کارگران معترض، گفت که مسئولان اداره کار شهرستان سقز گمان میکنند این اعتراض و اعتصاب به «تحریک احزاب کُرد اپوزیسیون» صورت گرفته است و به همین دلیل به «خواست و مطالبات» نانوایان شهر اعتنایی نمیشود. احمدعلی مقیمی، نماینده مردم شهرستانهای شرق مازندران نیز در مجلس ایران نیز در هفته اخیر از ورشکستگی کارخانه چیتسازی بهشهر خبر داد.
حالا این روزها کارگران انتظار دارند با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، نوع برخورد مسئولان با مطالباتشان تغییر کند. برنامه اقتصادی حسن روحانی، رئیسجمهور جدید ایران، دربرگیرنده ایدهها و آرزوهایی کلی برمبنای برنامههای تعدیل اقتصادی است و از دیدگاه برخی فعالان کارگری نیز در ادامه برنامههای دولت قبلی قرار گرفته است. در این برنامهها البته وعدههایی برای بهبود وضعیت کارگران به چشم میخورد؛ وعده هایی که چگونگی اجرای آن در وضعیت رکود تورمی و در کوتاه مدت با ابهامهای فراوانی روبهرو است.
حسن روحانی در کارزار انتخاباتی خود از افزایش یارانه افرادی که دارای حقوق ثابت هستند مثل کارگران و کارمندان سخن گفته است. همچنین او با اشاره به لشکر بیکاران جامعه گفته است: "فرض کنیم سه میلیون نفر بیکارند، اگر این تعداد مشغول به کار شوند، هر کدام به اندازه یک میلیون به تولید خدمت کنند، درآمد کلی این سه میلیون نفر، سه هزار میلیارد تومان میشود."
این دیدگاه که بیشتر آرزوهای یک رئیسجمهور را بازتاب میدهد از نظر اقتصادی جدی گرفته نمیشود. با این حال کارگران ایران امیدوارند دولت جدید به طور جدی وضعیت معیشت آنها را بهبود دهد؛ امیدواریای که فعالان کارگری در این گزارش آن را تا اندازهای دور از واقعیت ارزیابی کردهاند.
کارگران و رویکرد اقتصادی حسن روحانی
با اینکه به طول کلی در میان کارگران این امیدواری ایجاد شده است که با اتمام دولت محمود احمدینژاد سیر نزولی وضعیت معیشت و زندگیشان متوقف و تا حدودی بهبود پیدا می کند، برخی فعالان کارگری نگرشی متفاوت نسبت به برنامههای حسن روحانی در موضوع کارگران دارند.
یکی از فعالان تشکلهای کارگری در ایران که از سوی نهادهای امنیتی از مصاحبه با رسانههای خارج از کشور منع شده است و به همین دلیل نخواست نامش فاش شود به زمانه میگوید: «بحث فرد نیست که بگوییم آقای روحانی به عنوان یک فرد بتواند معجزهای بکند. واقعیت این است که یک وضعیت اقتصادی بغرنج و پیچیده در این مملکت هست و حل آن به فاکتورهای خیلی زیادی بستگی دارد که یک گوشه کوچک آن آقای روحانی است. من بعید میدانم که به این سرعت و به این زودی شرایط بهتری حاصل بشود.»
این فعال کارگری درباره رویکرد اقتصادی حسن روحانی در پیوند با کارگران به زمانه میگوید: «تا آنجایی که به رویکرد اقتصادی دولت آقای روحانی مربوط میشود علیرغم زبان و بیان خیلی خوبی که دارد و اینکه حل بحث معیشت را دراولویت قرار داده اما آنجا که به سیاست اقتصادیاش مربوط میشود ایشان دقیقاً سیاست اقتصادی دولت احمدینژاد را تعقیب میکند چرا که در همین چند روز اخیر بر ادامه سیاست هدفمندی یارانهها تاکید شده و از طرف دیگر نرخ ارز مرجع را همان دوهزار و ۵۰۰ تومان اعلام کردند و فقط برای برخی کالاهای اساسی یارانه پرداخت میشود. من بعید میدانم دادن یارانه به ۱۸ قلم کالا سیاست موفقی باشد و بیشتر راهی برای رانت خواری خواهد بود با وجود بازار آزادی که وجود دارد.»
این فعال کارگری با اشاره به اینکه تاثیر تحریمها بر زندگی کارگران خیلی جدی و بنیادی نیست به زمانه میگوید: «طی ده تا پانزده سال گذشته هر سال دستمزد کارگر را بر اساس نرخ تورم بانک مرکزی اعلام کردهاند و در همه این سالها هم همواره نرخی غیر واقعی بوده و بند مربوط به سبد هزینه یک خانواده چهار نفره کاملاً حذف شده است که مربوط به قبل از تحریمهاست. قبل از تحریمها بود که مرحله اول هدفمندی یارانه اجرا شد و قیمت همهچیز سرسام آور بالا رفت. بنابراین بخش مهمی از معضلات مربوط به تحریمها نیست."
در یک جمعبندی نهایی، این فعال کارگری برنامههای حسن روحانی را در نهایت در جهت مدیریت آنارشی حاکم بر جامعه و بازارمیداند و میگوید: «سیاست اقتصادی روحانی با سیاست اقتصادی احمدینژاد تفاوت چندانی ندارد. البته یک تفاوت اندک و خیلی مختصر دارد که آقای روحانی تلاش کند با یک مدیریت متمرکزتر از آنارشی موجود در بازار کم کند که هر لحظه قیمتها اینور و آنور نشود، اما این بحث را آنها وقتی میتوانند محقق کنند که برنامه اقتصادی تغییر کند چرا که این تغییر لحظهای قیمتها ریشه در سیاستهای اقتصادی دولت احمدینژاد دارد. من بعید میدانم که دولت روحانی موفقیت چندانی داشته باشد و بتواند کاملاً این آنارشی حاکم بر بازار را کنترل کند. ممکن است تا دو تا سه ماه آینده این آنارشی کمی کنترل شود. با گفتار درمانی اما مشکلات این جامعه حل نمیشود.»
شعارهای امیدوارکننده در شرایط غیر ممکن
تضاد در برنامهها و شعارهای اقتصادی حسن روحانی، کارگران خسته از تورم و بیکاری گسترده اخیر را که امیدوارانه به او رای دادند در وضعیت مبهمی قرار داده است.
منصور اسانلو، فعال کارگری و عضو پیشین سندیکای شرکت واحد در این زمینه به زمانه میگوید: «آقای روحانی از نظر من از دو زاویه متفاوت و گاه متضاد وارد این موضوع شده است. از یک سو سعی در اجرای برنامه جهانیسازی و سازمان تجارت جهانی دارد و میخواهد خصوصیسازی را با شدت هر چه تمامتر اجرا کنند. وزیران اقتصادیاش هم روی اجرای یارانهها پای فشردند به این شکل که یارانه به شکل سابقه باقی بماند و افزایش هزینههای سوخت و انرژی را بالا ببرند؛ مانند احمدینژاد. فرقش تنها این است که احمدینژاد میگفت با بالا بردن هزینههای سوخت و غیره ما مبلغ یارانه را بالا ببریم و این دولت جدید میگوید آن را هم بالا نبریم. این تناقض ایجاد میکند با برنامههایشان در وزارت کار که آقای ربیعی اعلام کردند.»
حسن روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود به پایین بودن حقوق کارگران و لزوم افزایش آن تاکید کرد و شاید همین شعار برای کارگرانی که در سالهای گذشته هر روز شاهد وضعیت دشوار زندگی اقتصادی خود بودهاند امیدی در ناامیدی بود، اما این شعار نیز مانند همه شعارهای دیگر دولت روحانی تاکنون مکانیسم این افزایش دستمزد را مشخص نکرده است.
اصولاً دولت چگونه میتواند با وضعیت اقتصادی کنونی و ورشکستگی پیدرپی بنگاهها دستمزد کارگران را افزایش دهد؟ این شعار به معنای آن است که در سه جانبهگرایی (روابط دولت، کارفرما و کارگر) یا دولت تصمیم گرفته به نفع کارگران وارد شود و حقوق آنها را حداقل همسان تورم ۴۲ درصد مورد اشاره آقای روحانی افزایش دهد یا قرار است به وسیله کمکهای دولتی و از طریق یارانهها خصوصاً برنامه یارانه کالایی این تغییررا به وجود آورد. هرکدام از این تصمیمها تبعات اقتصادیای دارد که به نظر نمیرسد در وضعیت کنونی اقتصادی دولت که با کسری بودجه بیسابقهای روبهرو است امکان عملی شدن داشته باشد.
دولت روحانی ناچار است برخی سیاستهای پوپولیستی احمدینژاد را ادامه دهد، اما مطمئنا آنها را گسترش نخواهد داد. از این منظر است که یارانه کالایی برای مرحله دوم یارانهها مورد توجه قرار گرفته و اخیراً از حذف دو دهک از دهکهایی دریافتکننده یارانه سخن به میان آمده است. با این حال به نظر میرسد دولت تلاش دارد وضعیت را از فروپاشی نجات دهد، یعنی با توزیع برخی منابع تلاش دارد روند بدتر شدن وضعیت کارگران را متوقف کند، اما به نظر نمیرسد برنامه و انگیزهای برای تغییرات جدی در حوزه کارگری وجود داشته باشد.
برنامههای عملی در حوزه کارگری را باید در برنامههای علی ربیعی وزیر کار رفاه و تامین اجتماعی جستوجو کرد. ربیعی مهمترین آرزوی امروز کارگر و کارفرما را بازگشت رونق به اقتصاد و تولید کشور میداند. از نظر او نبود انگیزه برای تولید باعث ایجاد شرایط کار اسفناکی مانند قراردادهای موقت و عدم امنیت شغلی میشود.
او از فراهم کردن فضای گفتوگو در حوزه کار و اشتغال سخن گفته است تا هر سه قطب بازار کار، هم دولت، هم کارفرما و هم کارگر مسائلشان را مطرح کنند.
علی ربیعی با وعده بالا بردن سطح دستمزدها اعلام کرده است: «باید در این شکاف تورم و درآمد برای کارگران فکر اساسی کرد که البته هم به اراده کلی دولت و هم به اجرای درست هدفمندی یارانهها برمی گردد، اما در برنامههای من رویکردهای حمایتی از کارگران مانند بنهای خرید کالا و تقویت نظام تامین اجتماعی در بحث بهداشت و دارو درمان حتماً وجود دارد.»
منصور اسانلو در پیوند با برنامههای علی ربیعی به زمانه میگوید: «برنامه آقای ربیعی خیلی مفصل است، هم درباره مسائل تشکلهای کارگری و هم تامین اجتماعی و رفاه اجتماعی. اگر قرار باشد که برنامه آقای روحانی در خصوصیسازی پیش برود و در نبود اتحادیههای کارگری و حتی کارفرمایی مستقل، باز اینها بیایند شرکتهای دولتی را در دست گروه خودشان بگیرند، وضعیت به همان شکل گذشته خواهد بود.
در ایران متاسفانه به تولید نگاه اقتصادی کلان نمیشود و بیشتر دلالان بزرگ بینالمللی مثل هیئتهای موتلفه از این وضعیت سود میبرند. تولید در همه عرصهها متاسفانه متوقف شده است و حتی سبزیجات و میوه و گندم هم بیش از گذشته وارد ایران میشود.
برنامه اقتصادی روحانی به راحتی پیش نخواهد رفت و دورنمای مثبتی ندارد چرا که دولت نه دلار در دست دارد و نه تحریمها برداشته شده و آن بخش اقتدارگرا هم راهی به آقای روحانی تا حالا نداده است.
مسئله اقتصاد جمهوری اسلامی گره خورده به مسئله تحریمها و تحریمها گره خورده به مسئله اتمی و پشت مسئله اتمی مسئله حقوق بشر و رعایت حقوق سندیکاها و آزادیهای اجتماعی و به رسمیت شناختن هویت اسرائیل و مذاکره با آمریکا و حل مشکلات کلان قرار دارد.»
آزادیهای سندیکایی در دولت روحانی
آزادیهای تشکلها و سندیکاهای کارگری، همواره یکی از درخواستهای بنیادی کارگران در سالهای اخیر بوده است. از این منظر کارگران امیدوار هستند که مواجهه دولت جدید و خصوصاً علی ربیعی، وزیر کار این دولت وضعیت امنیتی را پیرامون تشکلهای کارگری تغییر دهد.
با این حال اگر دولت برنامه دقیقی برای مواجهه با مسئله تولید و شرایط کارگران نداشته باشد به نظر دور از انتظار است که حمایتهای قانونی را برای فعالیتهای تشکلهایی به وجود آورد که مطالبات کارگران را ساماندهی کنند و خواستار مشارکت در تصمیمگیری درباره حقوق و قوانین مربوط به کارگران شوند. از این منظر پرسش این است که آیا دولت روحانی و وزیر امنیتی او برنامه نوینی برای تنظیم روابط میان کارگران و کارفرمایان در دست دارند؟ یا این دولت نیز از نظر برنامه اقتصادی مانند دولتهای گذشته عمل خواهد کرد و عملاً و در پایان این کارگران هستند که باید بار رشد اقتصادی را بر دوش بکشند بدون آنکه از مواهب آن برخوردار شوند؟
یکی از فعالان تشکلهای کارگری در این زمینه به زمانه میگوید: «ممکن است کمی شرایط بهتر شود اما اینکه انتظار داشته باشیم مثل ترکیه و حتی پاکستان تشکلهای کارگری آزادی پیدا کنند (حالا کشورهای اروپایی پیشکش)، کمی دور از انتظار است. با این حال با توجه به وعده ایشان و مختصر آرامشی و اعتدالی که در رویکردش هست، ممکن است مختصری شرایط بهتر شود، اما تاکید میکنم به این مقدار تغییر هم یقین ندارم. ولی ممکن است شرایط برای تشکلهای کارگری احتمالاً با استرس کمتری همراه باشد.»
منصور اسانلو نیز میگوید: «آقای ربیعی گفته است که من میآیم درباره تشکلها استانداردسازی میکنم، اما نمیگوید که این استانداردسازی یعنی چه؟ استانداردسازی یعنی آزادی تشکلهای کارگری، معلمان، پرستاران و ... همه این گروهها.»
پیگیری مطالبات در دولت حسن روحانی
در هفتههای اخیر بسیاری از حامیان دولت جدید از گروههای مختلف جامعه خواستهاند که انتظارات خود را از دولت جدید کاهش دهند. این درخواست، جامعه کارگری را نیز مخاطب خود قرار داده و این موجب انتقاد فعالان کارگری شده است.
منصور اسانلو در پاسخ به اینکه آیا کارگران باید سیاست انتظار را در قبال دولت حسن روحانی پیش بگیرند و منتظر تسهیلات دولت برای بهبود وضعیت کارگران شوند یا سیاستهای دیگری در دستیابی به مطالبات را دنبال کنند به زمانه میگوید: «من نمیگویم باید منتظر این باشیم که دولت جدید چه خواهد کرد و چون آدم عملگرایی هستم معتقدم ضمن انتظار، باید کارگران نیز چون هنرمندان که برای باز شدن خانه سینما تجمع کردند اقدام کنند؛ مثل پرستاران که برای رسمی شدنشان اقدام کردند؛ مثل معلمان حقالتدریسی که برای رسمی شدن جلوی مجلس تحصن کردند؛ مثل کارگران کارخانه مثلاً لاستیک البرز و بچههای پتروشیمی جنوب یا بچههای سندیکای شرکت واحد. لازم است دستمزدبگیرهای اکثریت جامعه تلاش کنند و بر مطالبات خود پافشاری کنند.
حالا که آقای روحانی، قول اجرای قانون اساسی و رعایت استانداردها را داده حرکت کنیم در سطح جامعه و همانطور که علی ربیعی در برنامهاش گفته که از تشکلها در استانداردهای جهانی حمایت میکند از پایین فشار بیاوریم و نشان بدهیم که جدی هستیم و مطالباتمان هم منطبق بر قانون اساسی و هم قوانینهای بینالمللی است.
برای ایجاد تشکل باید حرکت کنیم و از دولت روحانی بخواهیم که: شما باید راه را برای ما باز کنید. من فکر میکنم لازم است کارگران در ایجاد تشکل بروند جلو تا حدی که بیایند و جلویشان را بگیرند. بعد این سندیکاها تبدیل به چند سندیکا بشوند و در این صورت جامعه بینالمللی هم به حمایت آنها خواهد آمد. اگر درخواست کارگران از کف جامعه و حمایت جامعه بینالمللی باشد آنگاه آقای روحانی هم اگر بخواهد بر اساس وعدههایش حرکت کند، دستش باز خواهد بود که با بخش اقتدارگرا چانهزنی کند که اینها این حقوق را میخواهند و خواستههایشان هم مطابق قوانین داخلی است و چیزی خلاف قانون نیست و من هم رئیس جمهوری هستم و قول دادهام که اجرا کنم و بنابراین باید اجرا کنم. بنابراین اینطوری کار پیش خواهد رفت.
این نوع مبارزه شاید پیچیده باشد، اما اگر پیگیرانه و هماهنگ صورت بگیرد و افراد بتوانند با هم کار کنند قابل تحقق است. همین سندیکاهای موجود مثل سندیکای شرکت واحد، فلزکار مکانیک، نقاشهای ساختمان، نیشکر هفت تپه، بچههای خباز در سنندج، اتحادیههای معلمان، اتحادیه آزاد کارگران، کانون مدافعان حقوق بشر، کانون نویسندگان ایران، انجمنهای پرستاری مستقل و ... ده یا پانزده نهاد هستند. همنشینی اینها میتواند پایههای یک فدراسیون سراسری کارگری را به وجود بیاورد و یک قدرت از پایین را برای فشار به بالا بسازد.»
نظرها
نظری وجود ندارد.