تاریخ در حضور اسطورهها؛ حاشیهای بر رمان خسرو خوبان
بهروز شیدا - خسرو خوبان نوشته رضا دانشور حکایتِ سفرِ سایهی مانای اسطورها به روزگار ماست؛ حضور صدای سنگین اسطورههای سرزمین ایران در دل حوادثی که در دل روزگار «ما» بر آن سرزمین گذشتهاند.
رضا دانشور
رضا دانشور، نویسنده و نمایشنامهنویس ایرانی در اثر ابتلا به سرطان ریه در بیمارستانی در پاریس درگذشت. او در سال ۱۳۲۶ در مشهد متولد شد. حاصل بیش از ۴۰ سال تلاش بیوقفه او در عرصه قلم، رمانهای «عاشورا، عاشورا»، «کپرنشینها»، «نماز میت» و «خسرو خوبان» است. از او همچنین مجموعه داستانهای «هیهی جبلی قمقم»، «شش داستان لوح»، «محبوبه و آل» و داستانهایی پراکنده در فصلنامهها و گاهنامههای ادبی متعدد منتشر شده است. از او همچنین نمایشنامههای «کجای سال دو هزار منتظرت باشم»، «خورشید روی یخ»، «شهر لوط» و «مسافر هیچ کجا» منتشر شده است.
پیش از انقلاب، مهمترین موضوع آثار رضا دانشور کند و کاوی روانشناختی در ذهنهای درگیر عذاب برخی از زندانیان سیاسی شکنجه شده و تحقیر شده و دنیای خبرچینها و وادادگان است.
حسن عابدینی، پژوهشگر ادبیات داستانی ایران:
توجه به مایههای جنون و جنایت، و وهمهای تحقیرشدگانی که مکافات جنایتهای خویش را پس میدهند، تأثیر داستایفسکی را بر رضا دانشور آشکار میسازند.
رضا دانشور با انتشار داستان «آنچه فردا بینی و پسفردا بینی و پسانفردا» خود را به جامعه ادبی ایران شناساند. این داستان نخستین بار در «بازآفرینی واقعیت» که گزیدهای بود از بهترین داستانهای ایران به انتخاب محمد علی سپانلو، انتشار یافت.
در نخستین آثاری که از رضا دانشور منتشر شد، از جمله در داستانهای «هیهی جبلی قمقم» (لوح، ۱۳۵۳) و «بازنشستهها» (لوح ۱۳۵۳)، قهرمانان در چالشها و پرتگاههای شخصیتیشان تأمل میکنند، و از خود فرد ثالثی میسازند و گذشته رنجبارشان را روایت میکنند. آنها رنج میبرند اما نمیتوانند به رستگاری برسند.
رمان «نماز میت» مهمترین اثر رضا دانشور در سالهای پیش از انقلاب است. این رمان درباره دو زندانی سیاسیست: یکی راوی – مبارزی که تحت تأثیر شکنجه مأمور مخفی و خبرچین میشود و دیگری «یوسفغلام» که اعتقاد خود به راهی را که برگزیده حفظ میکند.
«خسرو خوبان» مهمترین و پیچیدهترین رمان رضا دانشور است. جنگ ایران و عراق آغاز شده و یکی از انجمنهای اسلامی تصادفاً به پرونده ساواک درباره دهکدهای به نام «کهندژ» برمیخورد. گروهی به این روستا اعزام میشوند تا از پرونده رازگشایی کنند. آنها لکهای خون پیدا میکنند و پس از حفاریهایی سرانجام پیکر بیجان «بهرام راستین» را مییابند. منبع درآمدی ایجاد میشود برای رانتخواران جنازههای شهدای جنگ. پیکر «بهرام راستین» را تکه تکه میکنند و به مزایده میگذارند. دست او به زنی بیوه میرسد و در راه دست بر زمین میافتد و گدایی ادعای تملک بر آن را میکند. کار به دادگاه میکشد. دست غیب میشود و بر جای آن گل میروید. اکنون یکی از اعضای دادگاه داستان «خسرو خوبان» را برای ما تعریف میکند.
رضا دانشور درباره شخصیت اصلی و یگانه قهرمان رمان خسرو خوبان، بهرام راستین:
بهرام راستین همه خردهریزها و نشانههای اسلافاش را که در تهران، زابل، قم و دماوند سالهای حیاتاش موجود بوده به خودش آویخته. مثل شتر قربانی. مثل جوانی خود ما.
تاریخ و اسطوره همواره از موضوعات مورد علاقه رضا دانشور بود. در نمایشنامه «مسافر هیچکجا» تجربه تبعید و دربدی ایرانیان در سالهای جنگ با تاریخ معاصر ایران درمیآمیزد. آلفرد، مسافر پناهجوییست که به فرودگاه شارل دوگل میرسد و از ترک سالن ترانزیت فرودگاه خودداری میکند. شخصیت او به تدریج مضمحل میشود و در این میان با زبانی که از طنزی تلخ بیبهره نمانده با فرازهایی از تاریخ ایران در دوران معاصر آشنا میشویم.از رضا دانشور چندین داستان کوتاه منتشر نشده به جای مانده است. تحقیقات او درباره تاریخ و جغرافیا و فرهنگ بلوچستان و همچنین داستانکهایی درباره آیین پهلوانی از دیگر آثار ماندگار اوست.
نظرها
mohssen daneshjou
رضا دانشور همچنین نویسنده ی نمایشنامهٔ معروف ابوذر (با همکاری ایرج صغیری)است که در آغاز دههٔ ۵۰، از کتاب «ابوذرغفاری، خداپرست سوسیالیست»، ترجمه و تألیف دکتر شریعتی اقتباسشده بود. این نمایشنامه در ۱۳۵۱، با عنوانِ «یکبار دیگر ابوذر»، در مشهد و سپس در حسینیهارشاد تهران، اجرا و با استقبال فراوان مردمی روبرو شد. یادش گرامی!