روحانی: محال است بتوانند ایران را به سال ۵۷ برگردانند

نظرها

• آرش

  ۱۳ شهریور ۱۳۹۷، ۱۸:۱۲

  با درود، 1- "حسن روحانی روز سه‌شنبه ۱۳ شهریور به عسلویه رفت تا با افتتاح سه طرح‌ پتروشیمی نشان دهد ..." وظیفه شما اظهار نظر نیست؛ تنها نوشتن اصل خبر است. 2- "... نرخ ارز قانع نشدند و آن‌ها را به قوه قضائیه ارجاع دادند." نادرست است. رئیس مجلس مخالفت کردند به دلیل اینکه در پرسش‌ها نقض قانونی بیان نشده بود. 3- "... و عامل مشکلات را «دشمنان» خواند." دوباره، اظهار نظر و فهماندن مفهوم گفته‌های شخصی، کار شما نیست. این را به عهده خواننده بگذارید. از فیلمی که وجود دارد، این روشن است که از توطئه دشمن سخن گفته می‌شود نه اینکه عامل مشکلات را به دشمن نسبت داده شود و این هم از گفته‌های آقای ترامپ و وزیر خارجه او به درستی نمایان است. آقای روحانی بارها از دولت در سایه و اتاق‌های فکر علیه خود، سخن گفته‌اند. حال، راست و ناردست بودن آن‌را باید به عهده خواننده گذاشت. 4- "... بار مسئولیت مشکلات کنونی کشور را بر دوش دولت و مسئولان اجرایی گذاشت ... " نادرست است. بار مسئولیت را بر دوش همه دستگاه‌ها به‌جز آقای خامنه‌ای گذاشتند، نه تنها دولت. تنها سخنان ایشان را بازگو کنید، نه اظهار نظر خود را. سعی کنید متفاوت از خبرگزاری‌هایی همچون فارس و فاکس‌نیوز عمل کنید.

• هوشنگ

  ۱۳ شهریور ۱۳۹۷، ۱۸:۱۶

  یکی باید به این حمار ابله حالی کنه که این جن=محوری جهنمی اسلامی است که کشور ایران را صد ها سال به عقب برگردانده است. مردم ایران همگی خواهان جلو روی و پیشرفت کشور هستند, و حداکثر در یکی دو سال دیگر با براندازی و سرنگونی رژیم آخوندها به این جرثومه های تاریخ تصفیه حساب خواهند کرد. دیگه تمومه ماجرا!

• براندازم

  ۱۳ شهریور ۱۳۹۷، ۱۸:۴۱

  براندازم براندازم، تو پایانى من آغازم من ایران را به خشت جان دوباره باز می سازم منم فریاد بى‌خاموش ایرانی منم آن بغض توفانی که میدانی منم شوریده بر ابلیس آن ارباب جنگ و مرگ و ویرانی منم شیدای آزادی همان روح رهایی‌بخش انسانی براندازم براندازم، تو پایانى من آغازم من ایران را به خشت جان دوباره باز می سازم به یغما برده ای از سفره نانم را گرفتی جان پرشور جوانم را شکستی هم قلم هم استخوانم را ندیدی خشم سرخ ناگهانم را براندازم براندازم، تو پایانى من آغازم من ایران را به خشت جان دوباره باز می سازم منم آنکه به تنگ آمد از این تکرار ذلت بار و بی‌حاصل همان موجی که می کوبد پیاپی مشت بر آرامش ساحل براندازم براندازم، تو پایانى من آغازم من ایران را به خشت جان دوباره باز می سازم خودم میسازم از نو سرنوشتم را خودم باید بچینم کار و کشتم را جهنم ساختی از روزگار من خودم پیدا کنم راه بهشتم را براندازم براندازم، تو پایانى من آغازم من ایران را به خشت جان دوباره باز می سازم

• احمد

  ۱۴ شهریور ۱۳۹۷، ۵:۲۹

  جناب آرش, روزنامه نگاری و خبرنگاری نیز مانند هر علم و هر حرفه ای دیگری هم جانب دار است و هم تعهدی دارد به حقیقت, واقیعت و ارزش های انسانی. تا جایی که به حقیقت, واقعیت و ارزش های انسانی در کشور ما, در عرض ۴۰ سال گذشته مربوط میشود, غیر ممکن, غیر اخلاقی و غیر حرفه ای است که چنانکه خبری از رهبران جنایتکار و فاسد ج.ا. را بدون در نظر گرفتن ماهیت عمیقا متحجر و متوحش آنها قرائت نماییم. در کمال احترام به نظر می رسد که حافظه ای تاریخی شما در مورد جنایتکاران حاکم مقداری لنگ می زند و به نوعی خواب خرگوشی دچار شده است. آن دو "خبرگزاری" هایی دیگر را نیز که به عنوان مثلا "مرجع" ذکر کرده اید, هر دو آنان نیز در اشاعهء نژاد پرستی, جنگ طلبی و هر گونه پستی و پلشتی که به نظرتان می رسد, از همدیگر گوی سبقت را ربوده اند. جالب اینجاست که گزارش های "زمانه" برای شما پرسش انگیز است, اما مطالب سراسر ارتجاعی, نژاد پرستانه, ضد-زن, جنگ افروزانه و صد در صد اشغال "فاکس‌نیوز" (وابسته به مافوق ارتجاعی ترین و هارترین جناح های حزب جمهوری خواه آمریکا) و "فارس" (وابسته به سپاه پاسداران جهل و جنایت و دزدی اسلامی) مورد قبول است! و از یاد نبریم چگونه آیت الله کنی از سوی خمینی و جرج بوش (ارشد) از سوی ریگان در پاریس (اکتبر, ۱۹۸۰) ملاقات داشتند و موافقت بر ادامهء شارموته بازی گروگان های امریکایی. به نظر می رسد که پس از این همه سال, هنوز که هنوز امت پست و پلشت حزب الله و آمریکایی های نژاد پرست عوضی کماکان بهترین متحدین یکدیگرند! نظر شما چیست؟ با احترام

• کریم

  ۱۴ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۲۳

  یکی از دوستان ریزبین نظرات جالبی در این صفحه نوشته‌اند، بطوریکه با خواندن آنها آرزو کردم که ای کاش مسئولین کشورمان آنچنان راستگو و دقیق بودند که مثلاً یک رسانه‌ای با کم و زیاد کردن معنی یک عبارت بار معنایی و فحوای کلام ایشان را آنچنان تغییر دادند که بازار بورس و ارز کشور دچار نوسان چندین ریال شود!!! برادر من! این شخصی که به صندلی ریاست جمهوری چسبیده، از ب بسم‌الله سخنانش دروغ، حرافی و موعظه است، آیا اینها توهین به شعور شما نبود؟ ناراحت نشدید؟ اما اینکه منظور ایشان شامل "مقام معظم رهبری" شده یا نشده را اشکال می‌بینید؟ احتمالاً این دوست ریزبین ما در ایران زندگی نمی‌کنند، اما در ایران امروز ما، رهبر معظم راست راست تو چشم مردم نگاه می‌کند و دروغ حواله می‌فرمایند و "امت دهان گشاد پا منبر" هم هیچ احساس توهینی به شعورشان "اصلاً" ندارند. اما از این رسانه‌های معاند که حرف راست را کج جلوه می‌دهند بشدت ناراحتند!

• Ali

  ۱۵ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۲۹

  یک سال بعد از انقلاب یک روز در یک مینیبوس نشسته ومشغول بحث سیاسی واقتصادی بودیم نزدیک شهر ساری یک پیرمردی با سن خیلی بالا هم پهلوی مانشسته بود. او گفت شما حرفهای خیلی قشنگی میزنید ولی پدران ما به ما گفتند هیچ وقت به اخوند اعتماد نکنید.

• آرش

  ۱۶ شهریور ۱۳۹۷، ۱۹:۵۹

  با درود، جناب احمد، به گمانم درست نوشته من‌را نخواندید. اگر درست خوانده بودید نمی‌نوشتید: "آن دو “خبرگزاری” هایی دیگر را نیز که به عنوان مثلا “مرجع” ذکر کرده اید ... اما مطالب سراسر ارتجاعی, ...مورد قبول است!" خبرگزاری نباید جانبدار باشد و اینکه هر حرفه ای جانبدار است، تصور نادرستی است. جانبدار بودن خبرگزاری، باعث انحراف خوانندگان آن از اصل واقعیت شده و آنها را در هاله‌ای از توهم که جانبداری خبرگزاری به‌وجود می‌آورد، قرار می‌دهد. به نظر من باید خبرها را از چندین خبرگزاری دنبال کرد. در ضمن جانبداری و تعهد داشتن به واقعیت، با یکدیگر سازگار نیستند. "تا جایی که به حقیقت, واقعیت و ارزش های انسانی ... غیر اخلاقی و غیر حرفه ای است که چنانکه خبری از رهبران جنایتکار و فاسد ... قرائت نماییم." این درست در تضاد با اصول اخلاقی و حرفه‌ای یک خبرگزاری‌ست. اینکه ما چه برداشتی داریم، به خود ما مربوط می‌شود و حق نداریم که برداشت خود را (حال چه درست یا نادرست) به دیگران تحمیل کنم. بیان نظرات و برداشت‌ها باید در بخش تحلیل یک خبرگزاری به صورت یک مقاله، با نام نویسنده یا تحلیل‌گر، قرار گیرد. خبر باید بدون برداشت شخصی و کم وکاستی، نوشته شود در غیر این‌صورت نوعی توهین به شعور خوانندست. در ضمن این‌را در نظر بگیرید، قضاوت کردن، مشکل است و اینکه ی انسان نه خوب مطلق است نه بد مطلق. "... نظر شما چیست؟" اینکه ما یک گروه از مردم یا یک ملت را شایسته‌ی یک صفت بد بدانیم، کار نادرستی‌ست. همانطور که در بین حزب الله‌ی ها انسان‌های نیکوکاری وجود دارد در بین آمریکایی‌ها هم انسان‌های نیک‌اندیشی وجود دارد. یک گروه یا یک ملت مشکل کار نیست، این افراط هست که تیشه به ریشه‌ی اصول اخلاق و انسانی می‌زند و اینکه اگر به خودمان دقیق‌تر نگاه کنیم، شاید بخشی از ایراد کار، نمایان شود. به احتمال زیاد به این موارد برخورده‌اید: "زرنگ باش، جا بزن، برو جلوی صف" یا "زرنگ باش، درآمد واقعیت رو نگو." یا "گرگ باش ..."، پاپوش درست کردن برای دیگران، یا بد گفتن پشت سر دیگران یا بدنام کردن دیگران، قضاوت کردن دیگران، پارتی ‌بازی کردن، یا دروغ گفتن برای یک مشت تومان و ... . خیلی وقت هست که اخلاق در جامعه ما به مرز فروپاشی رسیده است. خوب همین ما هستم که در آینده جایگاه و مقامی به‌دست می‌آوریم. در آغاز باید خودمان را اصلاح کنیم.