کشاکش بر سر معنای «کُردایهتی»: دانشجویان در برابر حاکمان اقلیم کردستان
سوران – گزارشی درباره جنبش دانشجویی اقلیم کردستان عراق و ارائه دیدگاهی درباره آنچه در اقلیم خودمختار میگذرد.
روزِ سهشنبه، ۲۳ نوامبر ۲۰۲۱ دانشجویان دانشگاه سلیمانیه در اقلیم کردستان عراق به قطعِ «دهرماله» دست به اعتراض گستردهای زدند. «دهرماله» کمکهزینهای تحصیلی است که دولت اقلیم کردستان موظف بوده هر ماه به دانشجویان پرداخت کند. مبلغِ آن بین ۶۰ تا ۱۰۰ هزار دینار در ماه بوده. دولتِ اقلیم از سال ۲۰۱۴ این کمکهزینه را قطع کرده و از پرداختِ آن به دانشجویان خودداری کرده.
اعتراضِ دانشجویانِ دانشگاه سلیمانیه ابتدا به چنین چیزی بود. آنگونه که شاهدان و رسانههای اپوزیسیون در اقلیم میگویند اعتراضها به خشونت کشیده و نیروهای امنیتی به سمتِ دانشجویان معترض گازِ اشکآور پرتاب کردهاند.
اشاعه اعتراض
از صبحِ روز بعد، چهارشنبه ۲۴ نوامبر، دانشجویان در سایر شهرهای اقلیم هم به این اعتراضات پیوستند. از جمله دانشگاههاههای حلبچه، رانیه و خودِ دانشگاه سلیمانیه در این روز حضورِ چشمگیرتری در این اعتراضات داشتهاند. مشخص بود که یک نارضایتی گسترده در میان دانشجویان وجود دارد که به این سرعت به اعتراضات میپیوندند.
رسانههای وابسته به اتحادیه میهنی کردستان (یهکیهتی) که حزبِ حاکم در سلیمانیه است رویکردی دوگانه در قبالِ این اعتراضها داشتند. آنها ابتدا با بیانِ این خبر که در جریان اعتراضها علاوه بر دانشجویان چند نیروی پلیس هم زخمی شدهاند، گویا میخواستند نوعی همدلی علیه دانشجویانی به وجود آورند که چند نیروی پلیس را زخمی کردهاند. در حالی که واضح و مشخص است که دانشجویان با دستِ خالی نمیتوانند هیچ نیروی مسلحی را دستِکم در این مرحله از اعتراضها زخمی کنند.
با اشاعه اعتراضها و گستردهتر شدن ابعاد آن رسانههای اقلیم هم ترجیح دادند خود را به دانشجویان نزدیکتر نشان دهند. آنها از زبانِ مسئولانِ اقلیم قولِ پیگیری دادند.
روشنتر شدنِ مرزها و رویارویی
اما این تبلیغاتِ رسانهای با آنچه که در عمل اتفاق افتاد متفاوت بود. چرا که مسئولانِ کلانِ آموزش عالی اقلیم در اقدامی غیرمنتظره سه روز تعطیلی اعلام کردند. با این هدف که دانشجویان از دانشگاهها خارج شوند و دانشجویان خوابگاهی هم به شهرهایشان بازگردند تا اوضاع کنترل شود. اما دانشجویان تسلیم چنین سیاستی نشدند. آنها اعتراضها را در دانشگاه و خارج از دانشگاه هم ادامه دادند. آنها که از واکنشِ نیروهای نظامی و مسئولانِ آموزشی خشمگین بودند اینبار خواستند خیابانها و حتی جادههای بینشهری را هم ببندند. اما دخالتِ نیروهای نظامی اقلیم مانع از چنین اقدامی شد. آنها اعلام کردهاند که تا بازگشتِ «دهرماله» به جیبهاشان به اعتراضها ادامه خواهند داد.
استادانِ دانشگاه هم در جمعِ دانشجویان حضور دارند. این مایه دلگرمی آنها است. قبلا هم که استادها در چند مورد بر سرِ دستمزدها اعتراض کرده بودند، دانشجویان از آنها حمایت کرده بودند. اینگونه آنها یکصداتر هستند. آن هم در برابرِ حزبهای خانوادگی که فساد گسترده آنها بسیاری از مردم را در اقلیم کردستان ناامید کرده، قرار دارند و به دنبالِ بدیلهایی نو در مدیریت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستند. این رویارویی جمعیتِ فقیرشده کردستان در برابر جریانِ حاکمِ اقلیتی است که هر روز سهمش از دستاوردهای اجتماعی در اقلیم کردستان بیشتر میشود و در مقابل پاسخگوییش در برابر جامعه کمتر.
اعتراضهای سراسری در اقلیم و واکنشها
این نخستین باری نیست که دولتِ اقلیم کردستان با چنین اعتراضات گستردهای روبهرو میشود. در چند سال گذشته اعتراضاتی سراسری در سطح گستردهتری هم وجود داشته است. هر بار دو حزبِ حاکم «پارتی» و «یهکیهتی» علاوه بر رویارویی نظامی با معترضان سعی کردهاند از راهِ تبلیغات رسانهای، به بهانه ایجاد همبستگی در حفظِ موجودیت اقلیم، آنها را دستِ خالی به خانههایشان بازگردانند. اما این رویاروییها، گسترش فساد و همزمان کمتر شدنِ سهمِ مردمِ غیرحزبی از برخورداری از خدماتِ اجتماعی باعثِ تعمیقِ شکافِ میان حزبهای حاکم و مردم شده است.
شکاف پس از نتیجه شکستِ رفراندوم استقلال در سال ۲۰۱۷ و عواقبِ آن بیشتر هم شده است. به ویژه نتایج دوره اخیر انتخابات پارلمان عراق نشان داد که اتحادیه میهنی به طور ویژهای درگیرِ بحران مشروعیت است. نفرت از نقشِ «یهکیهتی» در شکستِ پروژه استقلال در سال ۲۰۱۷ به محبوبیتِ بیشترِ حزبِ رقیب آن یعنی حزب دموکراتِ بارازنیها کمک کرده است. اما کماکان هر دو حزب جهتگیری مشابهی در برابر اعتراضات داخلی دارند. هر دو آنها سعی میکنند با یادآوری تاریخِ مبارزاتشان علیه حزب بعث و سهمشان در کسب خودمختاری برای کردستان، مشکلاتِ فعلی را به فراموشی بسپارند.
اما روشنفکران و دانشجویان بر این نکته دست میگذارند که درست است که هر دو حزب به شکلهای مختلف در مبارزه علیه حزب بعث نقش داشتهاند. اما این را هم نباید فراموش کرد که در اصل این مردمِ مبارز و پیشمرگههای کردستان بودند که در قالبِ این دو حزب برای حقِ حاکمیتشان متشکل شدند و مبارزه کردند. نامِ دو حزبِ اصلی اقلیم با تاریخِ چنین مبارزاتی معنی مییابد. قطعا «مام جلال» یا «مسعو بارانی» به تنهایی نمیتوانستند چنین مبارزهای را به پیش ببرند. ابتکارِ آنها تلاش برای درگیر کردنِ مردم با سرنوشت سیاسیشان و متشکل کردن آنها بود. محبوبیت هردو حزب هم مدیون همین مردمی بودن آنها و اینهمانیشان با خواستِ سیاسی اکثریت مرد کردستان در عراق بود. اما باید دید از زمانِ به قدرت رسیدن این دو حزب در اقلیمِ خودمختارِ کردستان چه چیزهایی روی داده که برخی از دانشجویان در اعتراضاتِ اخیر آنها را با همان حزبِ بعث مقایسه میکردند، و از جمله چرا شعرها و سرودهایی که زمانی برای دعوت به مبارزه با صدام حسین و حزب بعث بود، اکنون از جانب دانشجویان و مردم اقلیم برای مبارزه با حزبهای حاکم خوانده میشود.
نزاع بر سر ایده «کُردایهتی»
نتیجه آنچه اتفاق افتاده از زبانِ معترضان شنیده میشود. کارمندها حقوقشان را میخواهند، بیکارها شغل میخواهند و دانشجویان خرجِ تحصیلشان را. همینها و پدر و مادرانشان بودند که برای همین استقلال نیمه و ناتمام هم خون دادند و رنج کشیدند، استقلالی که ثمرهاش برخورداری بیش از حدِ فرزندان و نوادگانِ دو حزب حاکم از ثروتِ همگانی است، ثروتی که بنا بود همانطور که رنجِ «کُردایهتی» برای همه بود، ثمرهاش هم برای همه باشد. اما مسئله و تناقض اصلی درست اینجا است که سهمِ مردمِ عادی از کُردایهتی تنها انفال شدن، آوارگی، کشتار و نسلکُشی بود. آنها طعمِ میوه «کُردایهتی» تحتِ مدیریتِ دو حزب حاکم را هیچگاه نچشیدهاند. به همین دلیل هم امروزه دیگر خبری از آن شورِ پیشین در حمایت از «کُردایهتی» به آن معنایی که دو حزبِ حاکم تبلیغ میکنند وجود ندارد.
از منظرِ دو حزب حاکم هرگونه مخالفت با آنها مخالفت با «کُردایهتی» و خودمختاری اقلیم است. مدام مردمِ معترض را تهدید میکنند که «اگر ما نباشیم عراق و ترکیه و ایران شما را نابود خواهند کرد». در حالی که امروزه حاملانِ واقعی ایده «کُردایهتی» همین معترضان هستند. همان شور و خشمی که زمانی آنها را به مبارزه با دشمنِ خارجی برای کسبِ خودمخاری سوق داد، امروزه هم آنها را به سمتِ مبارزه با فسادِ داخلی سوق میدهد، آن هم برای اینکه از اقلیمِ خودمختارشان محافظت کنند و آن را به جایی برای زیستنِ همگان تبدیل کنند. «کُردایهتی» برای حزبهای حاکم اقلیم سوار شدن بر تاریخ مبارزاتی این دو حزب و منتفع شدن از آن است. در حالی که برای مردم و دانشجویان معترض «کُردایهتی» ایدهای است که هنوز برای تحققِ آن باید جنگید.
حقِ به دست آوردن خواندن و نوشتن با زبانِ مادری و امثال آن اگرچه یک دستاوردِ مهم برای این مردم است اما کردایهتی برای آنها معناهایی غیرفرهنگی هم دارد. از جمله برابری در برخورداری از فرصتها و امکانات.
اعتراضِ دانشجویان تنها به عدم پرداخت «دهرماله» نیست. آنها میگویند حتی پرداختِ همین مبلغ ناچیز هم نمیتواند آنها را از مشکلاتِ تحصیل رها کند. آنها پس از تحصل هم مشکلات بیشتری دارند. از جمله نبودِ شغل و استخدامی و بیهوده بودن تحصیلات. چنین مشکلاتی است که باعث شده جمعیتِ زیادی از آنها امروزه مهاجرت کنند و در مرزهای بلاروس سرگردان و معلق بمانند. آنها تلاش میکنند اقلیمشان را به مکانی برای زیستنِ آزاد و آبرومندانه تبدیل کنند تا مجبور به ترکِ آن نشوند و اقلیتی فاسد و حاکم ثمره تلاش و مبارزاتِ آنها را نبلعد.
نظرها
نظری وجود ندارد.