اخبار روز
حمزه درویش زندانی سیاسی عقیدتی در زندان لاکان رشت دست به اعتصاب زده و در سلول انفرادی بهسرمیبرد
حمزه درویش، زندانی سیاسی عقیدتی محبوس در زندان لاکان رشت بیش از ۱۰ روز است که در اعتراض به رسیدگی نکردن به مطالبات خود، دست به اعتصاب زده و هماکنون در یکی از سلولهای انفرادی این زندان نگهداری میشود. یک منبع آگاه به هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران گفت: «حمزه حدود ۱۰ روز است که با خانواده خود تماسی نداشته است. خانوادهاش پس از پیگیریهای متعدد متوجه شدهاند که وی به دلیل اعتراض به عدم اعطای مرخصی دست به اعتصاب غذا زده و سپس به یکی از سلولهای انفرادی زندان لاکان رشت منتقل شده است.» بهگفته این منبع مطلع چندی پیش پرونده حمزه درویش در دیوان عالی کشور بررسی و منجر به صدور حکم شد و او به دلیل نداشتن توانایی مالی برای گرفتن وکیل به حکم صادره اعتراض نکرد. حمزه درویش ۱۹ مردادماه سال گذشته در اعتراض به صدور حکم ۱۴ سال حبس در تبعید خود در زندان لاکان رشت از طریق «خوردن قرص» دست به خودکشی زده و به بیمارستان رازی رشت منتقل شده بود. هشتم مردادماه سال گذشته، شعبه اول دادگاه انقلاب رشت حمزه درویش را به اتهامات «اجتماع و تبانی برضد امنیت کشور» به پنج سال حبس، «مشارکت در تخریب عمدی به قصد مقابله با نظام» به پنج سال حبس، «توهین به رهبری» به دو سال حبس، «توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی» به دو سال حبس، با احتساب ایام بازداشت قبلی و به اتهام «احراق عمدی بنا و ساختمان زندان و متعلقات آن به قصد مقابله با نظام» به نفی بلد (تبعید) از محل سکونت فعلی خود به شهرستان رامهرمز محکوم شده بود. حمزه درویش در سالهای گذشته بارها نسبت به پروندهسازی و اخذ اعترافات اجباری اعتراض کرده و گفته تحت فشار مأموران اداره اطلاعات رشت تن به اعتراف اجباری علیه خود داده است.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
محمدجواد وفایی ثانی، از معترضان آبان ۹۸ برای بار سوم به اعدام محکوم شد
بابک پاکنیا، وکیل محمدجواد وفایی ثانی، از معترضان آبان ۹۸، در شبکه اجتماعی اکس (توییتر سابق) اعلام کرد که دادگاه انقلاب مشهد برای سومینبار برای این زندانی سیاسی حکم اعدام صادر کرده است. این زندانی سیاسی در زندان وکیلآباد مشهد زندانی است و حکم او چهارشنبه ۲۸ شهریور ابلاغ شده است. این در حالی است که حکم اعدام محمدجواد وفایی ثانی، خردادماه گذشته برای بار دوم در دیوان عالی کشور نقض شده بود. محمدجواد وفایی ثانی ۲۹ سال سن دارد و قهرمان بوکس باشگاههای مشهد است. او اسفند سال ۱۳۹۸ در مشهد دستگیر شد و برای گرفتن اعترافات اجباری تحت شکنجه و فشارهای روحی و جسمی قرار گرفت. اتهامهای مطرحشده علیه او را هواداری از سازمان مجاهدین خلق اعلام کردهاند. در دیماه سال ۱۴۰۰ شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد او را به اتهام «افساد فیالارض، تحریق و تخریب اماکن خاص از جمله ساختمان تعزیرات حکومتی» به اعدام محکوم کرد. این حکم در آذرماه ۱۴۰۱ توسط یکی از شعبههای دیوان عالی کشور به شعبه دوم دادگاه انقلاب مشهد احاله شد و این شعبه در مرداد ۱۴۰۲ برای بار دوم محمدجواد وفایی ثانی را به اعدام محکوم کرد. اما این حکم نیز بار دیگر در خرداد ۱۴۰۳ از سوی دیوان عالی کشور به شعبه همعرض ارجاع شد.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
دبیر انجمن اسلامی دانشگاه تهران: حراست شمار زیادی «حجاببان» استخدام کرد ـ خیلی از دانشجویان در معرض اخراجاند
محمد ترابی، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در گفتوگو با سایت جماران گفت: «حراست دانشگاه تهران تعداد زیاد کارمند خانم را بهعنوان حجاببان استخدام کرد که برخوردهایشان بسیار زننده و غیر عرف دانشگاهی بوده است.» ترابی افزود: «اینها مزاحمتهای بهشدت زیادی را برای دانشجویان هم آقا و هم خانم ایجاد کردند. اینها در صحن دانشگاه میچرخیدند و در برخی موارد از ورود دانشجویان به دانشگاه ممانعت میکردند. این یک بدعت عجیب در نهاد دانشگاه است و باعث ایجاد حس ناامنی، اضطراب و تنش در محیط دانشگاه میشود.» محمد ترابی در بخش دیگری از سخنان خود درباره فشارها بر دانشجویان افزود سال تحصیلی جدید در شرایطی آغاز میشود که «خیلی از دانشجوها احکامی گرفتند و در معرض خطر اخراجاند» و «به بهانه فعالیت در فضای مجازی دانشجو را از تحصیل محروم کردهاند». او گفت: «تعداد زیادی از دانشجویان به کمیته احضار شدند و حکمهای سنگین دو ترم تعلیق، سه ترم تعلیق، چهار ترم تعلیق و تبعید را برای آنها بریدند. حکمهای مثل درج در پرونده و تذکر زیاد بوده است.» او با بیان اینکه استادان دانشگاه هم گرفتار این موضوعات بودهاند و «هرکدام بهخاطر اختلافات سیاسی و فکری از کار برکنار شده یا تعلیق فعالیت شدند»، درباره وعده بازگشت استادان و دانشجویان به دانشگاه که از سوی مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری ایران داده شده است، گفت: «نگاه ما براساس شعار نیست؛ چون خیلی شعارها را دیدیم. دیگر پی رؤیافروشی و رؤیاخریدن نیستیم؛ چون از شعار عملاً عبور کردیم.»