حضور ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت؛ در گفتوگو با افشین شحنهتبار
لیلا سامانی - شصت و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت، ۹ اکتبر گشایش مییابد. با افشین شحنهتبار درباره حضور ایران در این رویداد فرهنگی گفتوگو کردهام.
شصت و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت، از ۹ تا ۱۳ اکتبر ۲۰۱۳ (۱۷ تا ۲۱ مهر ماه) در شهر فرانکفورت آلمان و با حضور چندین هزار ناشر از سراسر جهان برگزار میشود.
این نمایشگاه که به لحاظ تعداد ناشران شرکت کننده و بازدیدکنندگان آن، بزرگترین نمایشگاه دنیا بهشمار میرود، به مدت پنج روز فرصتی را برای ناشران و شرکتهای چند رسانهای فراهم میکند تا ضمن تبلیغ و عرضه آثارشان و تعامل در بازارهای جهانی، با شرکت در سمینارهای متعدد از آخرین تحولات صنعت نشر آگاه شوند.
افزون بر این هر سال ادبیات یک کشور در مرکز توجه نمایشگاه کتاب فرانکفورت قرار میگبرد. در سال ۲۰۱۳ نمایشگاه کتاب فرانکفورت به ادبیات برزیل میپردازد. یکی از موضوعات مهم در در شصت و پنجمین نمایشگاه کتاب فرانکفورت «نشر خانگی» و دگرگونی صنعت نشر و آینده کتابفروشیها در سایه این تحولات است.
سالهاست که حضور ناشران ایرانی در نمایشگاه فرانکفورت با حاشیههایی همراه بوده است: از محرومیت از شرکت در سال ۲۰۱۱ به دلیل بدهیهای مالی تا حضور انحصاری ناشران نزدیک به حکومت در سال گذشته.
امسال نیز گفتههای مسئولان از عدم حمایت وزارت ارشاد از ناشران خصوصی و مستقل حکایت میکند. به همین بهانه پای صحبتهای افشین شحنهتبار مدیر انتشارات «شمع و مه» نشستهایم که چند سالی است به صورت مستقل و با هزینه شخصی در این نمایشگاه شرکت میکند.
آقای شحنهتبار، در چند سال اخیر حضور ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت با نابسامانی و آشفتگی همراه بوده است، از جمله اینکه مدیر عامل مؤسسه نمایشگاههای فرهنگی از عدم تعهد دولت برای حضور ناشران ایرانی در این نمایشگاه سخن گفته بود. با این تفاصیل، حضور شما در این نمایشگاه چگونه امکانپذیر شد؟
حضور ایران در نمایشگاههای بینالمللی کتاب در دنیا با وجود آنکه کمسابقه نیست، ولی متأسفانه همیشه از یک روند تکراری و دستوری پیروی میکند. این حضور بیشتر عملی نمایشی است تا ادبی و تأثیرگذار. البته حضور ایران در نمایشگاههایی همچون فرانکفورت در همین سطح هم خالی از فایده نیست، اما سبقت دیگر کشورها، با سابقه ادبی بسیار پایینتر از ما میتواند تأسفبرانگیز باشد.
درباره سئوال شما از چگونگی حضور انتشارات «شمع و مه» در نمایشگاه فرانکفورت امسال باید عرض کنم، که همچون سالهای پیش بدون کوچکترین کمک دولتی و با هزینه شخصی صورت گرفته است که مسلماً برای یک ناشر بسیار سنگین است.
شما از معدود ناشران فعال در حوزه ترجمه از فارسی به زبانهای دیگر هستید. لطفاً مختصری درباره دشواریهای «ترجمه معکوس» و مسائل مربوط به آن بگویید.
افشین شحنهتبار: «مؤسسه نمایشگاههای فرهنگی که مجری برگزاری نمایشگاههای کتاب است اصولاً ترجیح میدهد کتابهایی را در نمایشگاه کتاب شرکت دهد که موضوعاتی نزدیکتر به سیاستهای دولت و نظام داشته باشد.»
ترجمه معکوس، پله اول صادرات آثار ادبی است و بحثی بسیار پیچیده و طولانی به دنبال دارد که از حوصله این مصاحبه خارج است. از جمله دغدغههای اصلی این شاخه از نشر، کشف ذائقه ادبی در کشور هدف، پیدا کردن مترجمان توانا و مسلط به هر دو زبان مقصد و مبدأ، دسترسی به ویراستاران حرفهای در زبان هدف و استفاده الزامی از «پروف ریدر» یا نمونهخوان بومی در زبان هدف است؛ ضمن اینکه مسائلی چون تولید کتاب با استانداردهای بالای چاپی، دسترسی به توزیع کنندگان جهانی کتاب، امکان معرفی مستمر اثر در نشریات و نمایشگاههای مختلف جهانی، امکان ارتباط نزدیک با ناشران در اقصا نقاط دنیا و همچنین تأمین هزینههای بسیار سنگین اجرای کتاب استاندارد از فارسی به زبانهای زنده دنیا هم باید در نظر داشت.
انتخاب ناشران ایرانی برای حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت بر اساس چه ملاکی صورت میگیرد؟
در وهله اول آن را انتخابی آزاد و بیاعمال محدودیت قلمداد میکنند، ولی در عمل مشاهده میکنیم حتی خیلی از آثاری که در داخل کشور مجوز رسمی برای چاپ داشتهاند با اکراه به نمایش درمیآیند و مؤسسه نمایشگاههای فرهنگی که مجری برگزاری نمایشگاههای کتاب است اصولاً ترجیح میدهد کتابهایی را در نمایشگاه کتاب شرکت دهد که موضوعاتی نزدیکتر به سیاستهای دولت و نظام داشته باشد.
با توجه به اینکه شما هم در خارج و هم در داخل ایران در حوزه نشر فعالیت داشتهاید، معضلات نشر آثار ایرانی در خارج از کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
از آنجا که من رسماً به عنوان ناشری ایرانی- انگلیسی شناخته میشوم که هم از وزارت ارشاد اسلامی دارای پروانه نشر هستم و هم مالک انتشاراتی رسمی در کشور انگلستان، میتوانم بگویم در هر دو بازار مشکلات خاص وجود دارد و حتی بعضی از مشکلات مشترکاند؛ ولی برای اخذ رضایت از هر دو سو مشکلات مضاعف میشود به صورتی که کمتر ناشری توانایی تحمل فشار را خواهد داشت. بیشترین مشکل در داخل کشور به ممیزی کتاب برمیگردد که به علت سلیقهای عمل کردن مدیران، از قاعده خاصی پیروی نمیکند. دیگر اینکه مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد هنوز درکی از فضای ادبی بیرون از کشور ندارند و دید مدیران به دنیای حرفهای نشر و مخاطبان آن در خارج از کشور، همان سیاستهای کلیشهای داخل کشور است که بسیار محدودکننده و دارای ادویه سیاسی است تا فرهنگی و ادبی. مشکل بعدی موضوع نبود ثبات اقتصادی در داخل کشور است که به شما امکان تخمین و محاسبه طولانیمدت و چه بسا کوتاهمدت را هم نخواهد داد و ناشر نمیتواند در زمان تصمیم به ترجمه یک اثر، حدس بزند که در زمان اتمام ترجمه هزینههای اجرا چقدر خواهد بود و یا اینکه اصلاً اثر مجاز ترجمه شده در زمان اتمام فرآیند ترجمه و ویرایش قادر به اخذ مجوز خواهد بود یا خیر؟ این موضوع بارها برای خود من پیش آمده است بهطوری که یک کتاب در یک مقطع مجوز گرفته و چند ماه بعد از آن دومین اثر از همان نویسنده به دلایل خاص (نه ادبی و اجتماعی) در مرحله اخذ مجوز زمینگیر شده است. در این میان تنها جایی که ناشر میتواند برای شکایت به آن مراجعه کند همان مرجعی است که مجوز را صادر نکرده است. مدیران ارشاد هم که هیچگونه تعهدی برای کمک به ناشری که میلیونها تومان برای ترجمه یک اثر هزینه کرده تقبل نمیکند. در بیرون از کشور هم توزیع کتاب و همچنین معرفی نویسندگان ایرانی که اصولاً برای غربیها ناشناخته و غریب هستند از دشواریهای جدی کار به حساب میآید.
با توجه به عدم پذیرش کپیرایت از سوی دولت ایران، وزارت ارشاد اصولاً با چه هدفی در این نمایشگاه شرکت میکند؟
افشین شحنهتبار: « به خاطر رعایت نکردن قانون کپیرایت ناشران غربی ما را سارق ادبی مینامند و از ما دوری میکنند که البته دور از انتظار هم نیست.»
من پیش از این هم به این مورد اشاره کردهام که این مساله یک نقطه سیاه در فعالیتهای ادبی فرامرزی قلمداد میشود، بهطوری که به عینه آنها ما را سارق ادبی مینامند و از ما دوری میکنند که البته عکسالعملی دور از انتظار هم نیست. اما به نظر من هدف ایران از شرکت در این نمایشگاه تنها برای حضور فیزیکی کشور است و تعامل با بقیه کشورها تقریباً غیر ممکن است، مگر با کشورهایی که مثل ایران عضو wipo نیستند که همکاری ادبی با این کشورها هم برای ما سودمند نخواهد بود. حل موضوع کپیرایت در ایران فراتر از توان وزارت ارشاد است و نیاز به حرکتی از سطوح بالاتر را دارد. در هر صورت همین حضور کمسو را هم باید به فال نیک گرفت و فکر کنم تنها راه همین عادت همیشگی یعنی دور زدن قوانین تحریمی است و شاید یکی از آنها حضور ایرانیان با شرکتهای انتشاراتی خارجی است. در هر صورت وقتی پای کشور و ادبیات در میان است نباید برای معرفی آن کوتاهی کرد.
برنامه شما برای شرکت در نمایشگاه کتاب فرانکفورت چیست؟
با توجه به اینکه ترجمه معکوس در ایران بسیار نوپاست و تجربه چندانی در این حوزه نداریم، چارهای نیست جز حرکت گام به گام و آزمون و خطا. بعد از نزدیک به یک دهه فعالیت در بازارهای جهانی کتاب در قالب یک ناشر انگلیسی تجربههای بزرگی بهدست آوردهام و میتوانم بگویم هر سال با پیشرفتی رو به جلو در این عمل استمرار داشتهام و امسال نیز با چندین اثر جدید در ژانرهای مختلف از نویسندگان ایرانی در نمایشگاه شرکت کردهام و باز هم مثل سالهای پیش در سالن شماره هشت که مربوط به کشور آمریکا و انگلستان بوده به صورت مستقل شرکت کردهام.
یعنی شما به عنوان یک ناشر اروپایی در نمایشگاه شرکت میکنید؟
بنا به تجربه آموختهام که زمانی که در قالب یک ناشر اروپایی شرکت میکنم جدای رد شدن از بحث نبود کپیرایت در کشور میتوانم بیشتر همرنگ آنها شده و اطمینان آنها را جلب کنم.
چه آثار تازهای را در نمایشگاه فرانکفورت عرضه میکنید؟
امسال با پنج اثر جدید از عرفان نظر آهاری، ابراهیم حسن بیگی، علیرضا محمودی ایرانمهر، پروفسور مهدی بهزاد، پاترینگ رینگنبرک و دکتر نغمه ثمینی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت شرکت خواهم کرد و همینطور با دعوت از خانم کارولین کراسکری، مترجم و ایرانشناس آمریکاییالاصل در طول نمایشگاه سعی در شناساندن بیشتر ادبیات فارسی در بیرون از مرزهای کشور خواهم داشت. امیدوارم بتوانم لااقل به این صورت بخشی از اهل قلم ایران را به بازارهای کتاب جهانی معرفی کنم.
نظرها
نظری وجود ندارد.