ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

بررسی آثار ریچارد براتیگان در سالمرگ او

بازگشت ریچارد براتیگان به خانه‌اش

حسین نوش‌آذر – جنازه ریچارد براتیگان را چند هفته پس از خودکشی‌اش در ۲۵ اکتبر ۱۹۸۴ در مزرعه‌اش در مونتانا یافتند. در سالمرگ او نگاهی داریم به گستره آثارش.

ریچارد براتیگان در یکی از روزهای سپتامبر ۱۹۸۴ با شلیک گلوله‌ای به شقیقه‌اش خودش را در مزرعه‌اش در مونتانا کشت. جنازه متورم و متلاشی‌شده او را در ۲۵ اکتبر یافتند. اکنون ۲۹ سال از این واقعه می‌گذرد و با این حال آثار براتیگان در بسیاری از کشورها و از جمله در ایران و ترکیه و ژاپن هنوز خوانندگان بسیاری دارد. در سالمرگ او نگاهی داریم به جهان آثار این نویسنده.

نخستین گام‌ها در راه خودیابی ادبی

ریچارد براتیگان با زبانی موجز اما ساده، با لحنی خودمانی و مهربان، زندگی روزانه را دستمایه نوشتن اشعاری کوتاه قرار می‌‌دهد. اصولاً براتیگان در سال‌های دهه ۱۹۵۰ با شعر به جهان ادبیات وارد شد و به تدریج در طی سه دهه در رمان‌هایش به پختگی و شاعرانگی دست یافت. به این جهت رمان‌های او از شعر نشان دارد و شعر او از نثر ساده‌ای که در رمان‌‌هایش سراغ داریم. نویسنده به این نکته کاملاً آگاه است. در گفت‌و‌گویی می‌گوید که هفت سال شعر نوشته است تا با ایجاز و اختصار در رمان‌نویسی آشنا شود.

براتیگان تحصیلات دانشگاهی نداشت و نسبت به منتقدان دانشگاهی بدبین بود. بدبینی نسبت به فرمالیسم ادبی نویسندگان دانشگاهی، همچنین فقری که در کودکی با آن دست به گریبان بود و تجربه چند سال زندگی در پرورشگاه‌‌ها، از مضامینی‌اند که بعد‌ها به رمان‌های او و از جمله رمان «پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد» راه می‌‌یابند. اصولاً خاطرات دوران کودکی، ماجراهای عاشقانه و شخصیت‌های افسانه‌ای و عامه‌پسند از مهم‌‌ترین مضامین اشعار این دوره از شاعرانگی براتیگان‌‌اند که بعد‌ها در رمان‌هایش هم تکرار می‌شود. براتیگان بر خلاف نویسندگان و شاعران بیت خود را ملزم به موضوعات اجتماعی نمی‌‌دانست. او شاعر و نویسنده‌ای بود درونگرا و اشعارش، متن‌هایی‌اند استعاری با بن‌مایه‌های افسانه‌ای که بیشتر از جهان ذهنی شاعر نشان دارند تا از واقعیت‌های بیرونی. به رغم این تفاوت‌ها، براتیگان مانند دیگر نویسندگان بیت به سمبولیسم و سوررئالیسم توجه خاص دارد. اما، با این حال مانند دیگران از سوررئالیست‌‌ها و سمبولیست‌‌ها نقلید نمی‌­کند. بودلر در شعر براتیگان به یک شخصیت آمریکایی تبدیل می‌‌شود. هات داگ می‌‌خورد، به تماشای مسابقه بیس‌بال می‌‌رود و اتوموبیل آمریکایی می‌‌راند. [۱] در شعر براتیگان انسان از یک سو تلاش می‌‌کند از جهان بگریزد و از سوی دیگر، وقتی که این تلاش به جایی نمی‌‌رسد، سعی می‌‌کند با دست بردن در واقعیت و خرق عادات، زندگی را برای خود تحمل‌پذیر کند.

علاوه بر سمبولیسم و سوررئالیسم، براتیگان نیز مانند بسیاری از معاصرانش در سال‌های دهه ۱۹۵۰ به فلسفه سار‌تر گرایش‌هایی داشت. از شعر PSALM گرایش نویسنده به اگزیستانسیالیسم نمایان است. در این شعر عیسی مسیح با مزرعه‌داری از رنج خود بر زمین و از گرسنگی سخن می‌‌گوید. [۲] شاید گرایش به اگزیستانسیالیسم تنها فصل مشترک براتیگان با شاعران نسل بیت باشد. او هر چند که شاعری و نویسندگی را در حلقه شاعران و نویسندگان نسل بیت آغاز کرد، اما از‌‌ همان ابتدا فردگرایی‌اش بر نگاه ایدئولوژیک این گروه به جهان غلبه می‌‌کرد. براتیگان در این دوره از آفرینش ادبی‌اش بیش از آنکه از شاعران بیت متأثر باشد، از رابرت کریلی (Robert Creeley) و جهان مینیمالیستی اشعار او و از درونگرایی در اشعار هایکووارِ فیلیپ ولنس (Philip Whalens) تأثیر پذیرفته است.

براتیگان، نویسنده‌ای خودمانی

صید قزل‌آلا در آمریکا، براتیگان، یزدانجو

جوانان آمریکایی در سال‌های دهه ۱۹۷۰ به آثار براتیگان، تولکین، وونه‌گات و هسه بسیار علاقمند بودند. [۳] این علاقه تا آن حد بود که منتقدان ‌گاه به سرزنش و‌ گاه به ستایش از براتیگان به عنوان «نویسنده جوانان» نام می‌‌بردند. در این میان منتقدان تحصیلکرده سادگی زبان براتیگان را نمی‌‌پسندیدند و در مقالاتشان از او به عنوان نویسنده‌ای عامه‌پسند یاد می‌‌کردند. براتیگان نه به معیارهای نقد دانشگاهی اهمیت می‌‌داد و نه به هنجارهای زندگی متعارف آمریکایی. به همین دلیل هرچند آثارش مورد توجه جوانان قرار گرفته بود، اما منتقدان به او بی‌اعتنا بودند. در سال ۱۹۷۸ اولیای دبیرستانی در کالیفرنیا آثار براتیگان را از کتابخانه دبیرستان جمع کردند. براتیگان علیه اولیای این دبیرستان شکایت کرد و در دادگاه برنده شد. [۴] براتیگان در داستانهای کوتاهش و در بسیاری از رمان‌‌هایش با نوعی خوشبینی صوری و فوق‌العاده فریبنده و با لحنی که بیشتر به گپ و گفتی دوستانه شباهت دارد، هم به جوانان و نوجوانانی می‌‌پردازد که نمی‌‌توانند انتظارات دیگران را برآورده کنند و از این‌رو حاشیه‌نشینی را به زندگی منطبق با هنجارهای اجتماعی ترجیح می‌‌دهند، و هم داستان سالخوردگان تنهایی را روایت می‌‌کند که در زندگی از دیگران عقب مانده‌اند و ناگزیر از متن به حاشیه جامعه پناه آورده‌اند. برخی از منتقدان مانند کلینکوویتس اعتقاد دارند که آثار براتیگان سندی منحصر به فرد از روحیات و خلق و خوی مردم در سال‌های دهه ۱۹۶۰ در آمریکاست. کلینکویتس به عامل بازی، به مشارکت خواننده در داستان‌های براتیگان و به سهم عمده‌ای که تخییل در شکل‌گیری داستان‌های او دارد اشاره می‌‌کند و گمان می‌کند آثار براتیگان دستاوردی برای ادبیات آمریکا و یک سند اجتماعی است. [۵] گروه دیگری از منتقدان با استناد به آثار نویسندگانی مانند ناباکوف، بکت و بورخس اعتقاد دارند که آثار براتیگان سطحی و پیش‌پاافتاده است و گمان می‌‌برند تنها هنر او بازی با کلمات و برخی تصویرسازی‌های گروتسک و تغییر موقعیت‌های غیرقابل پیش‌بینی شخصیت‌هاست. [۶]

کارکرد ذهن براتیگان خطی نیست، ذهن او تصویرساز است و از برخی لحاظ حتی سینمایی است. زبان او، ساده، صمیمی و از جنس زبان مردم کوجه است. براتیگان در دورهای به نویسندگی روی آورد که تلویزیون به خانه‌ها راه پیدا کرده بود و هم از این‌روی مرز میان واقعیت و روایت بیش از پیش مخدوش شده بود. در چنین زمانه‌ای آثار ناپیوسته و کُلاژوارِ براتیگان بیشتر از آثار نویسندگانی مانند ناباکوف و حتی بورخس و بکت واقعیت‌های زندگی مردم را بازمی‌نمایاند. براتیگان سال‌‌ها پیش از آنکه از مشارکت شهروندان در تولید رسانه‌ای سخن به میان آید، از دموکراتیزه شدن ادبیات سخن می‌‌گفت. او در اوج خیزش اجتماعی سال‌های دهه ۱۹۶۰ مجموعه‌ای از هشت شعرش را در دفتری گذاشت و با عنوان «لطفاً این کتاب را بکارید» [۷] به رایگان در خیابان‌های سانفرانسیسکو در میان مردم پخش کرد. پیام این حرکت نمایشی این بود که با حذف شاعر از ساحت شعر، ممکن است اثر مانند گیاهی به طور قائم به ذات و مستقل از نویسنده‌اش به ثمر برسد. علاوه بر این براتیگانِ شاعر با پخش رایگان شعرش در خیابان‌ها، شعر را در اختیار همگان قرار داد و به یک مفهوم آن را از انحصار روشنفکران بیرون آورد و به اصطلاح «دموکراتیزه»‌اش کرد. از نظر ادبی براتیگان با حساسیت شاعرانه و ذهن تصویرسازش صحنه‌هایی را در رمان‌هایش می‌آفریند که با بهترین و اصیل‌ترین صحنه‌های سینمایی پهلو می‌‌زند. او همچنین با تشبیه امر مألوف به امر نامألوف موفق می‌‌شود استعاره‌هایی کاملاً مستقل بیافریند که پیش از او در ادبیات داستانی سراغ نداشتیم. دلیل محبوبیت او را علاوه بر سادگی زبان و تلفیق حادثه و موقعیت در رمان‌هایش باید در این نکات جست.

صفحه بعد:

شهرگریزی و طبیعت

شخصیت‌های چهار رمانی که براتیگان در فاصله دهه شصت تا هفتاد میلادی آفرید، انسان‌های معترضی‌اند که گوشه‌گیری را به زندگی اجتماعی ترجیح می‌‌دهند. به استثناء «در قند هندوانه» [۸] که بیانگر فردگرایی نسل بیت است، در بقیه رمان‌های براتیگان، راویِ اول شخص مفرد، شخصی است تنها که تنهایی‌اش در کشش و کوشش با دیگران بیشتر نمایان می‌‌شود.

شخصیت‌ها در آثار براتیگان اصولاً گریزان و گوشه‌گیر‌اند. ضد قهرمانان رمان «ژنرال هم‌پیمان» [۹]، دو مرد‌‌ رها به نام‌های «جسی» و «لی ملون» به «بیگ‌سور» می‌‌گریزند. راوی داستان «سقط جنین» [۱۰] به یک کتابخانه پناه می‌‌آورد، در «صید قزل‌آلا در آمریکا» [۱۱] راوی از شهر به دامن طبیعت می‌‌گریزد. در آخرین دوره نویسندگی براتیگان، در رمان «پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد» [۱۲] مضمون گریز باز هم تکرار می‌‌شود. راوی نوجوان داستان از هر فرصتی استفاده می‌‌کند و از محله‌ای فقیرنشین به برکه‌ای در حومه شهر می‌‌رود. در همه این آثار، راوی از تمدن گریزان است. به نظر منتقدی به نام لسلی فایدر [۱۳] قهرمان متعارف رمان‌های آمریکایی اصولاً مردی است در حال فرار از تمدن. [۱۴] در آثار براتیگان، پایان راهِ قهرمان اغلب به طبیعت می‌‌انجامد و قهرمان زندگی ساده‌تری در پیش می‌‌گیرد. چهار رمان نخست براتیگان و آخرین رمان او را باید در متن همین سنت شبان‌شعری [۱۵] قرائت کرد. راوی صید قزل‌آلا در آمریکا هرچند به دامن طبیعت پناه می‌‌آورد، اما نمی‌‌تواند کاملاً از شهر و زندگی شهری دل بکند. استعاره‌‌ها و تشبیهات در این رمان به بهترین وجه بیانگر انشقاق راوی در کانون زندگی شهری و روستایی است. راوی این داستان حوضچه صید قزل‌آلا را به یک باجه تلفن، رودی پر از ماهی را به یک فروشگاه زنجیره‌ای و رود میسوری را به یک فیلم سینمایی تشبیه می‌‌کند. تنها در رمان «در قند هندوانه» است که راوی داستان موفق می‌‌شود از تمدن و از زندگی شهری برای همیشه دل بکند.

از مهم‌‌ترین درونمایه‌های آثار براتیگان این پرسش است که آیا اصولاً انسان می‌‌تواند زندگی شهری را با طبیعت آشتی دهد و آیا راهکاری برای تلفیق زندگی شبانی با زندگی مدرن وجود دارد؟ براتیگان نخستین بار در یکی از مهم‌‌ترین اشعارش به این موضوع می‌‌پردازد. [۱۶] او در این شعر به آینده خوشبین است و مانند مارکوزه گمان می‌‌برد زندگی شبانی را می‌توان با زندگی شهری آشتی داد. اما در آخرین اثری که در زمان حیاتش انتشار داد، یعنی در رمان «پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد» این خوشبینی جای خود را به درماندگی می‌‌دهد: باغ‌های سیب متروکه‌اند و همانگونه که کودکی راوی با شلیک گلوله‌ای به پایان می‌‌رسد، بیم آن می‌‌رود که به زودی طبیعت هم با گسترش شهر نابود شود.

انسان‌های خرده‌پا و زخم‌پذیر

«پس باد..»، براتیگان، نوش‌آذر

شخصیت‌های داستان‌های براتیگان در حاشیه جامعه به سر می‌‌برند. آن‌ها انسان‌های خرده‌پایی هستند که یک زندگی متعارف را در پیش گرفته‌اند. به رغم آنکه از رفاهی نیم‌بند برخوردارند، اما از درماندگی و اندوه هم رنج می‌‌برند. به گفته منتقدی انسان‌هایی هستند «زخم‌پذیر» [۱۷] که زندگی با آن‌ها نامهربان است و هر روز ناگزیر از نو به جدال زندگی روزمره می‌‌روند. براتیگان در ‌‌نهایت اختصار و ایجاز طرحی از زندگی‌نامه این اشخاص به دست می‌‌دهد.

سرگذشت راوی داستان کوتاه تراژدی گری‌هاند [۱۸] شاید به بهترین وجه شخصیت‌های داستان‌های براتیگان را نمایندگی کند. داستان با این جملات شروع می‌شود: «او آرزو داشت که زندگی‌اش یک تراژدی باشد از نوع داستان‌های عامه‌پسند که در مجلات سینمایی منتشر می‌‌کردند؛ داستان‌هایی مثل داستان مرگ یک ستاره جوان با صف‌های طولانی از مردم گریانی که به تشییع جنازه آمده بودند و جنازه‌ای که زیبا‌تر از یک تابلوی عریض و طویل نقاشی است. اما حتی نتوانسته بود از شهر کوچکی در اورگان که زادگاهش بود و در آنجا بزرگ شده بود به هالیوود برود که در هالیوود بمیرد.»
خودفریبی و توهم شخصیت‌‌ها، لحنِ داستان‌های براتیگان را مالیخولیایی می‌‌کند. براتیگان هم مانند شروود آندرسون شخصیت‌هایی گروتسک می‌‌آفریند که هر چند خود را فریب می‌‌دهند و با خودبیگانه‌اند، اما دوست‌داشتنی و اهل تفاهم‌اند.

شخصیت‌های گروتسک در رمان‌های براتیگان نقش‌های فرعی ایفا می‌‌کنند. در رمان «سقط جنین» بیست و سه نویسنده پیر و جوانی که در زندگی تنها یک کتاب نوشته‌اند و آن کتاب را هم به کتابخانه‌ای تحویل می‌‌دهند که هرگز کسی از آنجا کتابی به امانت نمی‌‌برد. در «ژنرال هم‌پیمان»، تلما، زشت‌‌ترین گارسون جهان، یک معلم موسیقی، ژنرال آگوستوس ملون و بنجامین، عموی قهرمان داستان از شخصیت‌های گروتسک‌اند. بنجامین گمان می‌‌برد که آگوستوس ملون، جد کبیر قهرمان داستان یکی از ژنرال‌های هم‌پیمان در جنگ‌های داخلی آمریکا بوده است. برای یافتن مجسمه این قهرمان دلاور با کامیونی به جنوب آمریکا می‌‌رود، شب‌‌ها در بارِ کامیون می‌‌خوابد و وقتی که مجسمه را نمی‌‌یابد، احتمال می‌­دهد که مجسمه در پارکی دورافتاده قرار دارد و علف‌‌ها آن را پوشانده‌اند. در «صید قزل‌آلا»، آقای نوریس که پس از سه زناشویی ناکام حتی دیگر نام فرزندانش را به یاد نمی‌‌آورد، یا زن و مردی که در اتاق ۲۰۸ «هتلِ صید ماهی قزل‌آلا در آمریکا» در ترس روزگار می‌‌گذرانند، از شخصیت‌های گروتسک‌اند. «توکیو – مونتانا اکسپرس» یکسر روایت شکست انسان‌های دردمند و درمانده در زندگی است. در «انتقام چمن» با نویسنده‌‌ها و انسان‌های مهجور و بی‌چهره‌ای آشنا می‌‌شویم که در تنهایی و سرخوردگی‌های عاطفی روزگار می‌‌گذرانند. پیش‌درآمد «توکیو - مونتانا اکسپرس» داستان نوازنده‌ای است که به آمریکا مهاجرت می‌‌کند، به دام جویندگان طلا می‌‌افتد و در سفری می‌‌میرد. وقتی جنازه یخ‌زده‌اش را می‌‌یابند، لبخندی از روی رضایت بر لبانش نقش بسته است. سرایدار کارخانه چوب‌بری، پیرمرد برکه‌نشین و زن و مرد ماهیگیر در رمان «پس باد..» هم از سویه‌های گروتسک برخوردارند.

شخصیت‌های براتیگان یا مانند شخصیت‌های شروود آندرسن گروتسک‌اند، یا انسان‌هایی هستند یک‌بُعدی، بدون شخصیت و بدون زندگی درونی که به گفته یک منتقد آلمانی تنها ذهنیت انتقادی نویسنده را آشکار می‌‌کنند. [۱۹] چنین است که بسیاری از شخصیت‌‌ها در آثار براتیگان در حد نشانه‌های یک جامعه غیر انسانی، اما صنعتی و مدرن فرومی‌کاهند. از فروپاشی آن‌ها می‌‌توانیم به فروپاشی جامعه پی‌ببریم.

اول شخص مفرد در برخی داستان‌های براتیگان اغلب نمایانگر نوعی ذهنیت ترس‌خورده، نامطمئن و غمگین است و به یک معنا ذهنیت انسان مدرن را نمایندگی می‌‌کند. لحنِ داستان‌‌ها مانند لحن انسان‌های درمانده است. در «ژنرال هم‌پیمان» راوی داستان که جسی نام دارد، در آغاز تا حدودی از ثبات شخصیتی برخوردار است، و به تدریج در پایان داستان شخصیتش را از دست می‌‌دهد. در «صید قزل‌آلا»، راوی تا پایان داستان گمنا و مهجور می‌ماند. راوی در «در قند هندوانه» کاملاً منفعل و گوشه‌گیر است. شخصیت‌ها در آثار براتیگان هرگز به تعالی نمی‌‌رسند. آن‌ها با واقعیت بازی می‌‌کنند و در واقعیت دست می‌‌برند تا آن را برای خود تحمل‌پذیر کنند. آن‌ها چاره‌ای ندارند جز آنکه با شکست‌ها، درماندگی‌ها و دوگانگی‌هایشان سر کنند. از این نظر براتیگان در شخصیت‌پردازی اصولاٌ بیشتر یک نویسنده واقع‌گراست تا رمانتیک.

صفحه بعد:

کودکی

نویسندگان پیرو «نظریه تعالی» بازنگریِ گذشته و آینده‌نگری را نفی می‌کردند. آن‌ها خیام‌وار اعتقاد داشتند که زندگی در همین لحظه اتفاق می‌افتد و همین لحظه را باید دریافت و از آن بهره برد. [۲۰] بسیاری از داستان‌های کوتاه براتیگان و همچنین رمان «پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد» از منظر راوی خردسال روایت می‌شود. این گروه از داستان‌های براتیگان وصف ماهی‌گیری، تقلای انسان در طبیعت و تخیلات و ماجراجویی‌های کودکانه است. در یکی از داستان‌های «انتقام چمن» راوی خردسال داستان تخیل می‌‌کند و ناگهان زنی به یک جادوگر و واقعیت به جهانی افسانه‌ای تبدیل می‌‌شود. در «پس باد...»، راوی خردسال داستان هر روز از پنجره به تشییع جنازه نگاه می‌‌کند و به خیالات خود یا به برکه‌ای پناه می‌‌آورد. در داستانِ کوتاه «اورگان» و در «المیرا» از مجموعه «انتقام چمن»، راوی نوجوان داستان به شکار می‌‌رود، با این قصد که به دامن طبیعت پناه آورد و تنهایی در طبیعت را تجربه کند. در اغلبِ موارد هم این ماجرا‌ها در خیال راوی اتفاق می‌‌افتد.

در داستان‌های براتیگان با درونمایه کودکی معصومیت و توانایی کودک در خیال‌پردازی در تقابل با درماندگی بزرگسالان و زندگی بی‌فروغ آنان قرار می‌‌گیرد. در سال‌های دهه ۱۹۶۰ حساسیت کودک و توانایی او در خیال‌‌پردازی که پیش از این مورد توجه نویسندگان پیرو «نظریه تعالی» قرار گرفته بود، توجه روان‌شناسان و جامعه‌شناسانی مانند پائول گودمن را هم جلب کرد و نوعی «روان‌شناسی عرفانی» (Mystische Psychologie) را به وجود آورد. گودمن می‌‌نویسد: «کودکی بخشی از گذشته ما نیست که حالا می‌‌بایست به رمز و رازش پی ببریم. بلکه از زیبا‌ترین خصلت‌هایی‌ست که در وجود ما نهفته است و اکنون وقتش رسیده که آن را از نو کشف کنیم. خصائلی مانند بی‌غمی، خیال‌‌پردازی، صراحت و صداقت که در کودکی از آن بهره‌مند بودیم....» [۲۱]

کودکان و نوجوانان در داستان‌های براتیگان این بی‌غمی، خیال‌‌پردازی، صراحت و صداقت را به نمایش می‌‌گذراند و به لحظاتی بکر که از کشف و شهود در احوال زندگی و طبیعت نشان دارد دست می‌‌یابند، در‌‌ همان حال جهان ذهنی آنان مشحون از اسطوره‌های مدرنِ فرهنگ عامه‌پسند در مغرب زمین است؛ اسطوره‌هایی مانند شخصیت‌های کتاب‌های کودک، اعمال قهرمانانه و حماسی در جنگ‌های داخلی آمریکا و در جنگ با سرخپوستان، ماجراهای دریانوردان، نمایش‌های رادیویی، فیلم‌های سینمایی پربیننده و تاریخ‌ساز و همچنین وصف شکار و ماهی‌گیری.

براتیگان اعتقاد دارد که هرگاه انسان در سنین بزرگسالی و بلوغ فکری تخیل کودکانه‌اش را حفظ کند، آنگاه می‌تواند با بازی با واقعیت‌‌ها و با تخییل و تخیل، واقعیت زندگی را برای خود تحمل‌پذیر کند. بسیاری از داستان‌های کوتاه او با مضمون کودکی و همچنین رمان «پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد» بیانگر این مفهوم‌اند، با این تفاوت که در رمان «پس باد...» که پیش از مرگ خودخواسته براتیگان منتشر شد، این طرح شکست می‌‌خورد.

بازی

«در قند هندوانه»، براتیگان، نوید

در سال‌های دهه ۱۹۶۰ بسیاری از نویسندگان و از جمله براتیگان تحت تأثیر هنرمندان دادائیست به اهمیت بازی در آفرینش ادبی پی بردند. جان پرولت شاعر و پژوهشگر آمریکایی اعتقاد داشت که بازی با هنر خویشاوند است و حتی بیان مفهوم هنر می‌‌تواند بود. [۲۲]

براتیگان در شعری کوتاه با عنوان چهل و یک سالگی که در سال ۱۹۷۶ منتشر شد، به این نکته اشاره می‌­کند که زندگی او یکسر به بازی گذشته است با این قصد که بر واقعیات زندگی چیره شود و با این حال سهم او از زندگی تنها‌‌ همان بازی بوده است. [۲۳] و در گفت‌و‌گویی در سال ۱۹۸۳ اعتراف می‌‌کند که عشق به بازی به داستان‌هایش جهت داده و در آثار او نمایان است. در نظر او بازی‌‌ همان قدر اهمیت دارد که خوردن، آشامیدن، ماهی‌گیری و عشق ورزیدن. [۲۴] پژوهشگری آلمانی که به موضوع بازی در ادبیات داستانی مدرن آمریکا پرداخته است [۲۵]، ادبیات داستانی آمریکا به لحاظ «بازی» را به سه دسته تقسیم می‌‌کند:

الف – داستان‌هایی که در آن‌ها نویسنده خواننده را به بازی می‌‌گیرد
ب- داستان‌هایی با موضوعِ بازی و بازآفرینی بازی در اثر
پ – داستان‌هایی که در آن‌ها نویسنده اصولاً بازیگوش است و بازیگوشی نویسنده در متن بازتاب می‌‌یابد

این پژوهشگر آثار براتیگان را در گروه سوم طبقه­بندی می‌‌کند و گمان می‌‌برد رمان‌های او از روی «تصادفی بازیگوشانه اما تحت کنترل» [۲۶] شکل می‌‌گیرند. در رمان‌‌ها و داستان‌های کوتاهی که براتیگان در دوره نخست آفرینش ادبی‌اش منتشر کرد، بازی به شکل نمایش بازی‌های کودکانه در داستان نمود پیدا می‌‌کند. برای مثال در داستان کوتاه «شبح کودکانِ تاکوما» کودکان با شروع جنگ اسلحه‌های باسمه‌ای به دست می‌‌گیرند و صحنه جنگ را در کوچه‌‌ها و خیابان‌‌ها بازمی‌آفرینند. در رمان‌‌ها و بسیاری از اشعاری که براتیگان در این دوره از نویسندگی‌اش پدید می‌‌آورد، خواننده هم به بازی گرفته می‌‌شود. برای مثال در شعر «بخت یارت باشد کاپیتان مارتین» [۲۷] نویسنده ابتدا شخصیت کاپیتان مارتین را به شکل یک قهرمان اسطوره‌ای می‌‌آفریند که در پایان با یک جمله این شخصیت را ویران کند. [۲۸] در یکی از صحنه‌های «ژنرال هم‌پیمان»، راویِ داستان بازیِ کودکان را اینگونه وصف می‌‌کند: «بین دو درخت رخت‌ها روی طناب آویزان بودند. رخت‌ها کاملاً آرام بودند و ما بازی‌ای را دیدیم که بچه‌ها با خاک، شاخ آهو و گوش‌ماهی ترتیب داده بودند. بازی آن‌ها اینقدر عجیب و غریب بود که فقط خود بچه‌ها می‌‌توانستند بگویند چه بازی‌ای هست. شاید هم بازی نبود و فقط قبری بود برای یک بازی» [۲۹].

براتیگان در رمان‌های تلفیقی دوره دوم نویسندگی‌اش با بازی با ژانرهای آشنای داستان‌نویسی و تلفیق آنان با هم تلاش می‌‌کند به ژانر یا نوع ادبی تازه‌ای دست یابد. مرگ اما همچنان درونمایه آثار این دوره را رقم می‌‌زند. «هیولای هاوکلاین» تلفیق و ماحصلِ بازی با دو ژانر وسترن و رمان ترسناک است. «وایلارد و کاپ‌های بولینگش» را می‌‌توانیم تلفیق و بازی با رمان آزارکام و رمان جنایی و «رویاهای بابلی» را تفننی در طنز و خرق عادتی در رمان پلیسی به شمار آوریم. «سقط جنین»، یکی از زیبا‌ترین آثار براتیگان در دوره دوم نویسندگی‌اش تلفیق و بازی با رمان عشقی و رمان تاریخی است. براتیگان از‌‌ همان آغاز یک نویسنده بازیگوش اما مرگ‌کام است. بازی در نظر او درآمدی است بر مرگ و تلفیق ژانرهای گوناگون از تلاش نویسنده برای به تعویق انداختن مرگ نشان دارد. در «یک زن بدبخت» که یک سفرنامه متفاوت است، وقتی براتیگان به آخر این راه می‌‌رسد، به زندگی‌اش هم پایان می‌‌دهد.

صفحه بعد:

مرگ

از‌‌ همان نخستین تلاش‌های ادبی، مرگ یکی از مهم‌ترین درونمایه‌های آثار براتیگان است. در «ژنرال هم‌پیمان» به طور ضمنی صحنه‌هایی از جنگ داخلی آمریکا تصویر می‌شود. در این صحنه سربازی به طرزی فجیع در میدان جنگ می‌میرد. در «صید قزل‌آلا» هم خواننده مدام با مضمون مرگ درگیر می‌شود. ‌گاه به گورستان‌هایی راه گم می‌کند، ‌گاه به ماهیانی مرده برمی‌خورد و‌ گاهی هم به چیزهایی در حد یک مجله که حتی آن هم از مرگ نشان دارد.

«در قند هندوانه» با خودکشی ایبویل و هوادارنش و مارگریت ۲۲ جنازه روی زمین می‌ماند. «وایلارد» با قتل باب و کنستانس به پایان می‌رسد. «کلاه مکزیکی» پر از صحنه‌های قتل، خشونت و جنایت است. بسیاری از داستان‌های کوتاه مجموعه «انتقام چمن» به مرگ می‌‌پردازند. در «فرش زمستانی»، نویسنده خود را به عنوان «متخصص مرگ» معرفی می‌کند. در همین داستان می‌نویسد: «من در زندگی مردانی را دیده‌ام که مقابل مرده‌شویخانه‌ها، کنار نعش‌کش‌ها بی‌سیم به دست ایستاده بودند و مراسم تشییع جنازه را جوری سازماندهی می‌کردند که انگار فرماندهان نظامی هستند در یک جنگ متافیزیکی.» در داستان «جنگ جهانی اول»، راویِ داستان می‌بایست به همسرش خبر مرگ پدر او را برساند. او زندگی پدرزنش را در ۳۳ بند به طور خلاصه بیان می‌کند. زندگی پیرمرد نمایانگر زندگی انسان‌هایی است که با توهم زندگی می‌کنند و با نومیدی می‌میرند. به بند سی‌ام تا سی و سوم این داستان توجه کنید:

۳۰-او به جای اینکه زندگی کند شراب شیرین می‌نوشید. چون که اصلاً همه‌ زندگی‌اش را از او گرفته بودند و دیگر چیزی باقی نمانده بود که بشود اسمش را زندگی گذاشت.
۳۱- بعد از ظهر‌ها، هر روز تلویزیون تماشا می‌می‌کرد.
۳۲- یک بار، در جنگ جهانی اول، وقتی که داشت با یک بمب‌افکن که مسلسل هم داشت از روی فرانسه پروازکنان می‌گذشت، یک رنگین‌کمان از پی او می‌آمد.
۳۳- او امروز بعد از ظهر درگذش.

یک زن بدبخت، براتیگان

براتیگان فیلسوف نیست. اما با این حال در «توکیو – مونتانا- اکسپرس» به انواع مرگ‌ها فکر می‌کند. به ۳۹۰ درخت مرده‌ کریسمس، به ۱۷ گربه‌ مرده، به گورستانی در مونتانا و به گورستان سگ‌ها در سانفرانسیسکو و به آخرین وعده‌ غذای یک محکوم به اعدام. این اثر یکسر از مرگ نشان دارد. از طنز و مطایبه و بازیگوشی براتیگان دیگر خبری نیست. آیا براتیگان همه‌ مدت خوانندگانش را به بازی گرفته بوده است؟ ظاهراً نویسنده به نقطه‌ای در زندگی‌اش رسیده که می‌بایست بیلان بگیرد، یا پیری را بپذیرد یا اینکه به مرگی خودخواسته تن دهد. چنین است که در این اثر درماندگی، پریشان‌حالی، نگرانی از آینده با آرامش و صلح با زندگی می‌آمیزد، تا آن حد که منتقدی حتی اعتقاد دارد که «توکیو – مونتانا- اکسپرس» از خردمندانه‌ترین و آرام‌بخش‌ترین آثار براتیگان است.

نویسنده‌ای که در طی آفرینش ادبی‌اش همواره به دگرگونی نظر داشت، در «پس باد..» امید دارد که باد، غبار یادمان‌های او را با خود نبرد. راوی این داستان، ماجرایی را روایت می‌کند که ۳۰ سال پیش اتفاق افتاده است. آیا ۳۰ سال زندگی او که از خشونت و از احساس گناه، از بی‌گناهی، تنهایی، بی‌کسی و مرگ‌اندیشی نشان دارد، کنایه‌ای‌ست از ۳۰ سال تلاش ادبی براتیگان که به پایان کار خود نزدیک می‌شود؟ راوی این داستان هم مانند دیگر روایتگران داستان‌های براتیگان مرگ‌آشنا و حتی مرگ‌کام است. کودکی او هم مانند کودکی نویسنده با جنگ، با نابودی و مرگ توأم بوده است. جهان این داستان هم مانند جهان داستان‌هایی که براتیگان در نخستین دوره‌ آفرینش ادبی‌اش پدید آورد، یک جهان اساطیری‌ست. تنها در پایان داستان است که همه‌ی شخصیت‌ها به مقصد می‌رسند. برخی می‌میرند و برخی فراموش می‌شوند. در این میان فقط راوی داستان است که این یادمان‌های پیش‌پاافتاده از روزگار رفته را پاس می‌دارد. با این حال راست و ناراست، خیال و واقعیت به هم می‌آمیزد. به چه می‌‌توانیم اعتماد کنیم؟ حقیقت کجاست؟

«یک زن بدبخت» آخرین کتابی است که ریچارد براتیگان دو سال پیش از آنکه در مزرعه‌اش به دلخواه خود زندگی را ترک کند به پایان رساند، اما آن را منتشر نکرد تا شانزده سال پس از مرگ او که تنها دخترش و وارثش در نیویورک این کتاب را به ناشر سپرد و در سال ۲۰۰۰ به عنوان آخرین اثر براتیگان منتشر شد.

«یک زن بدبخت» یک سفرنامه‌ داستانی و پیشنهادی در سفرنامه‌نویسی است. زن بدبختِ این کتاب که خود را در اتاقش حلق‌آویز کرده و براتیگان از بخت بد، ظاهراً مدتی در اتاق او زندگی می‌کرده و ناگزیر در بستر او می‌‌خوابیده است، در گستره‌ی اثر در حد نشانه‌ای از مرگ‌خواهی نویسنده و درگیری او با مرگ فرازمی‌آید.
براتیگان «پس باد..» را با این کلمات پیش‌گویانه به پایان می‌رساند:

هر جا که نگاه می‌کنم، نیستش.
گمونم رفته باشه.
شاید برگشته باشه خونه‌ش.

مفهوم «بازگشت به خانه» در «یک زن بدبخت» هم تکرار می‌شود. آیا می‌توانیم مفهومِ بازگشت به خانه را به پیش‌گویی مرگ نویسنده تعبیر کنیم؟ اگر چنین باشد نقطه‌ پایان دایره‌ای که به آفرینش ادبی براتیگان در طی سه دهه شکل و جهت داده است، در «پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد» و در «یک زن بدبخت» به نقطه‌ آغازش می‌پیوندد و نویسنده‌ای پس از ۳۰ سال تحمل غم غربت، سرانجام به خانه‌اش برمی‌گردد.

صفحه بعد:

مقاله‌ای که خواندید، خلاصه‌شده مؤخره‌ای است که در انتهای رمان «پس باد همه چیز را نخواهد برد» به ترجمه این قلم آمده است. این کتاب را انتشارات مروارید منتشر کرده است.
1.Leslie Woolf Hedley,Four New Poets, San Francisco: Inferno press,1957
2.Richard Brautigan,The Galilee Hitch- Hiker, 1958
3.Malley, Writers fort he Seventies
4. Patricia Holt, Publishers Weekly, P32
5. Jerome Klinkowitz, The American 1960- Imaginative Acts in a Decade of Change
6. Cheryl Walker, Youth Fishing in America, 1972
7. Please Plant this Book
8.Richard Brautigan, In Watermelon Suger, 1968
9. Richard Brautigan, A Confederate General From Big Sur, 1964
10.Richard Brautigan, The Abortion: An Historical Romance 1966, 1971
11. Richard Brautigan, Trout Fishing in America, 1967
12. Richard Brautigan, So The Wind Won t Blow It All Away, 1982
13. leslie Fieder
14. Leslie Fieder, Love and Death in American Novel, New York, 1975 P26
15. Pastoral
16.Richard brautigan, All Watched Over by Machines of Loving Grace, Pill, P1
17. Josephine Hendin, Vulnerable Peaple – A View of American Fiction Since, Oxford University Press 1978
18. Richard Brautigan, Revenge of the Lawn, Greyhound Tragedy, P149

19. Eberhard Brüning, Heinz Förster und Eva Manske, Studien zum amerikanischen Roman der Gegenwart Berlin, 1983, Seite 338- 9
20. Henry David Thoreau, Walden and Civil Disobedience
21. Paul Goodman, Roszak, Gegenkultur, Seite 284
22. John Perreault in Brinkmann, ACID Seite 282
23. Richard Brautigan, Age: 41, June 30th, P93
24. Jean Baptiste Baronian, Lofoque, Brautigan? 1983
25. Robert Detweiler, Spiele und Spielen in der modernen amerikanischen Erzählliteratur der Gegenwart- Aspekte und Tendenzen, 1977, Seite 160
26. spielerisch kontrollierte Zufallsereignisse
27. Richard Brautigan, GOOD LUCK, CAPTAIN MARTIN, Mercury P101
28. Where is Captain Martin?

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.