ساختارهای اجتماعی و سیاسی چه اثری بر میزان بروز خشونت در جوامع دارند؟
زمانه با علی حاجی قاسمی، متخصص سیستمهای رفاهی گفتوگو کرده و از ایشان در رابطه با علل ساختاری ایجاد خشونت و راههای کنترل آن در ایران و جوامع مختلف پرسیده است.
بحث درباره علل افزایش خشونتهای فیزیکی و کلامی در سطح جوامع مختلف دامنه گستردهای را در بر میگیرد. خشونتهایی که میتواند در قالب رفتارهایی همچون پرخاشگری، خشونتهای خیابانی، خشونت بدنی و کلامی علیه کودکان و زنان، خشونتهای ملیگرایانه علیه مهاجران و خشونتهای قومی و انواع جرائم بروز یابد. حوزههای مختلف علوم انسانی از روانشاسی تا جامعه شناسی و علوم سیاسی همگی به نحوی به بررسی پدیده خشونت پرداختهاند. برخی معتقدند که تمایل به بروز خشونت ناشی از بخشی از امیال روانی آدمیست و انسان مانند نوشیدن و عشق ورزیدن به تخلیه خشم خود نیز محتاج است. برخی میل به بروز خشونت را در ناخودآگاه آدمی جستجو میکنند؛ جایی که تمام رنجهای انسان از کودکی تا بزرگسالی حتی اگر از یاد او رفته باشند، حضور دارند و میتوانند بر رفتار آدمی و پرخاشگریهایش اثرگذار باشند. برخی نیز ریشه بروز خشونت را در جامعه جستجو میکنند و بیعدالتی و تبعیض موجود در جامعه و نقص در کارکرد ساختارهای اجتماعی و سیاسی را عامل بروز خشونت میدانند. اما علت هر چه باشد، خشونت را کمتر کسی دوست دارد و اغلب مردم خواهان زندگی در شرایطی هستند که در آن خشونتی وجود نداشته باشد. به نظر میرسد این مسئله در جامعه ایران نیز قابل طرح است و به رغم اینکه نظام سیاسی تمایل چندانی به علنی کردن آمارهای خشونتهای اجتماعی ندارد، اما بسیاری از کارشناسان نسبت به افزایش خشونت در سطح جامعه و خانوادههای ایرانی ابراز نگرانی میکنند. در این میان به نظر میرسد نقش عوامل اجتماعی و سیاسی در کنترل و مهار خشونت قابل توجه هستند و با تلاش برای رفع نقایصی که به شکل ساختاری به بروز خشونت در جامعه دامن میزنند، میتوان ابعاد منفی این پدیده و آسیبهای آن را کاهش داد. در همین رابطه با علی حاجی قاسمی، متخصص سیستمهای رفاهی گفتوگو کردیم و از ایشان در رابطه با علل ساختاری ایجاد خشونت و راههای کنترل آن در ایران و جوامع مختلف پرسیدیم.
نظرها
نظری وجود ندارد.