مردم و حکم حکومتی افزایش جمعیت
گزارش میدانی
پارسا محمدی - آیا مردم ایران موافق افزایش جمعیت کشور هستند؟ آیا مردم ایران حاضرند به درخواست مقامات حکومتی بر شمار فرزندان خود بیافزایند؟
«مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزه جنسی؟ ما باید این را فکر کنیم. خب، از آن طرف میگویند که اینها خانه ندارند، شغل ندارند، درآمد ندارند؛ ببینیم چگونه میشود کاری کرد که همه اینها با هم جمع بشود. ما نباید تصور بکنیم که حتماً بایستی یک نفری خانهی مِلکی داشته باشد، یک شغل درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بکند؛ نه، اِنَ یَکونوا فُقَراءَ یُغنِهمُ اللهُ مِن فَضلِه؛ این قرآن است [که] با ما دارد اینجور حرف میزند. یعنی همه آن گرههای ذهنیای را که وجود دارد در این زمینه، باید شما باز کنید، یعنی شأن شما و همایشی از این قبیل، این است که بایستی این کار فکری و علمی را بکند؛ یعنی صرفاً بیان فکر، بیان خواست و حتّی شعارهایی در این زمینه نباشد.... بنده همچنان معتقدم کشور ما کشور هفتاد و پنج میلیونی نیست، کشور ما کشور صد و پنجاه میلیونی [است]، حالا ما دستِ کم را گرفتیم گفتیم صد و پنجاه میلیون؛ بیشتر هم میشود گفت.»
علی خامنهای در پیام به همایش ملی «تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه» - نهم آبان ۱۳۹۲
آیا مردم ایران موافق افزایش جمعیت کشور هستند؟ آیا مردم ایران حاضرند به درخواست مقامات حکومتی بر شمار فرزندان خود بیافزایند؟ آیا مردم ایران حاضرند برای جلوگیری از پیر شدن جمعیت کشور، برخلاف میل و برنامه قبلی بچهدار شوند؟
مردم ایران چه شرایطی را برای بچهدار شدن در نظر میگیرند؟ چه عواملی سبب شده است از شمار اعضای خانوادههای ایرانی نسبت به گذشته کاسته شود؟ آیا ایرانیان مذهبی حاضرند با وجود نداشتن شرایط لازم به صرف خواست رهبر مذهبی ایران تعداد فرزندان خود را افزایش دهند؟
هرکس به اندازه استطاعتش
آقا مصطفی چانهگیر یک نانوایی است. او ۴۶ سال سن دارد و عضو بسیج است و در پاسخ به این سوال که آیا حاضر است به درخواست رهبر ایران صاحب فرزندان بیشتری شود میگوید: «من خودم چهار تا بچه دارم. فرمایش آقا برای کسانی است که بچهدار نشدهاند. آنهایی که کم بچه دارند. من از وسع خودم بیشتر بچه دارم. هرکس به اندازه استطاعتش بچه داشته باشد درست میشود. کسی که دستش به دهنش میرسد، دکتر و مهندس است، دولتی است، اینها کم بچه دارند.»
آقا مصطفی درباره آیا موافق افزایش جمعیت ایران است یا خیر و اینکه فکر میکند چرا علی خامنهای خواهان افزایش جمعیت در ایران شده است میگوید: «حتماً یک حساب و کتابی هست که مسئولان میگویند جمعیت کم است. تلویزیون یک بار گفت جمعیت ایران دارد پیر میشود. جمعیت پیر شود خیلی بد است. آدم وقتی پیر میشود بچهاش که جوانتر است او را تر و خشک میکند. آدم پیر که نمیتواند پای تخت بیمارستان بیاستد. مملکت جوان میخواهد، پیر میخواهد، همه چیز میخواهد. اگر همه زن باشند نمیشود، اگر همه مرد باشند باز هم نمیشود. مردم هر چیزی مسئولان میگویند مطیع هستند ولی مسئولین باید حمایت کنند از مردم تا گرفتاری پولی نداشته باشند.»
بیکاری و اعتیاد
آقا جلیل کشاورزی ۵۸ ساله و صاحب پنج فرزند است. او اعتقاد دارد زاد و ولد انسانها تابع شرایط حیاتی و اجتماعی است و اگر شرایط آن مهیا باشد به صورت خودکار انجام خواهد شد.
او میگوید: «حیوان وقت خشکسالی و بی علفی آبستن نمیشود. موقعی که آب و علفش زیاد باشد فصل آبستنی، در طویله را میخواهد از جا بکند. شب تا صبح سر و صدا میکند. حیوان زبان بسته این را میفهمد، ولی اینها نمیفهمند. مردم اگر نان داشته باشند بخورند و جانشان سالم باشد، به حرف کسی لازم نیست. آقا بزرگها و ننههای من و شما مگر کسی بهشان میگفت؟ خودشان وقتی حساب و کتابشان با هم میخواند به فکر میافتادند و بچهدار میشدند.»
آقا جلیل ادامه میدهد: «تمام دهات ما از بچه ۱۴ ساله تا بزرگ، شدهاند شیشهای. میروند در این خرابهها به شیشه کشیدن. لامپ سالم به تراکتور نگذاشتهاند. میزنند سر لوله خودکار و پیپ (پایپ) درست میکنند. برکت از دهات رفته، نکبت همه را گرفته. نه اهل کار هستند، نه جنمی دارند؛ هیچ چیز. فقط صبح تا شب شیشه میکشند. برای چی اینجوری است؟ آب نیست، کار ندارند. قبلاً میرفتند شهر عملهگی ولی تمام شد. شهر هم خبری نیست. جوانی که ازدواج نکرده است و نمیتواند ازدواج کند چطوری بچهدار شود؟ اول باید کار درست کنند برای جوانها. بعد هم اینهمه جوان معتاد را باید ترک بدهند... این کارها را انجام دهند و بعد به این چیزها فکر کنند.»
سه برابر شدن کارهای خانگی
خانم پرستاری که صاحب دو فرزند پانزده و دو ساله است میگوید: «بارداری دوم من به صورت ناخواسته انجام شد. خیلی دیر متوجه شدیم. اگر زود متوجه شده بودم جلوی این مسئله را میگرفتم، اما به دلیل فشار کاری در مرحلهای متوجه شدم که اگر اقدام میکردم ممکن بود به خودم آسیب برسانم. فشار کار ایقدر زیاد است که من متوجه تعییرات داخلیام نشده بودم.
در طول این مدت درگیر مشکلات زیادی شدهام. هیچ فرصتی برای استراحت ندارم. کار پرستاری یک شغل خسته کننده است. رسیدگی به بچه از پرستاری سختتر است. در بیمارستان در بین کار شاید پنج دقیقه بتوان نشست و استراحت کرد، اما در خانهای که بچه کوچک وجود دارد حتی یک دقیقه زمان خالی وجود ندارد.
مهد کودک بیمارستان دایر نیست و با وجود اینکه اعتراض کردم اقدامی انجام ندادهاند چون من تنها پرستاری هستم که بچه کوچک دارد. دختر ۱۵ ساله من مجبور است در شیفتهای کاری من نقش مادر را برای پسرم بازی کند. در این مدت رفتار او تغییر کرده است. چند ماه است میخواهم از مشاور وقت بگیرم و تغییر رفتار دخترم را بررسی کنم اما وقت نمیکنم. همسرم فقط وقتی بچه گریه نمیکند او را نگه میدارد. به محض اینکه بچه گریه میکند او را به من یا دخترم میدهد. یک زن شاغل نمیتواند بچهدار شود چون هیچ کمکی به او نمیشود. بارداری برای یک زن شاغل سه برابر شدن کارهای خانه است.»
این خانم پرستار ادامه میدهد: «اگر مجبور نبودم کار کنم و وضع مالی خوبی داشتیم سه تا بچه میآوردم اما اگر کار نکنم به مشکل بر میخوریم. برای زنی که مجبور است بیرون خانه کار کند بچهدار شدن باعث میشود زن شکسته و فرسوده شود. در این دو سال به اندازه ۱۰ سال پیر شدهام.»
کرایه خانه بالا میکشد
شاگرد یک بنگاه معاملات ملکی درباره موضوع افزایش جمعیت میگوید: «قواره خانهها کوچک شده است. سه تا بچه را نمیشود در خانه ۹۰ متری جا داد. کرایه آپارتمان بالای ۷۰ متر به نسب متراژ کمتر است. رهن کامل یک آپارتمان ۴۵ متری ۴۵ میلیون تومان است، اما رهن کامل یک آپارتمان ۱۰۰ متری ۸۰ میلیون تومان است. متقاضی زیاد شود، کرایه قوارههای بالای ۷۰ متر هم بالا میکشد.»
این شهروند اهل ارومیه که به تهران مهاجرت کرده است میگوید: «در شهرستان هنوز امکان بچهدار شدن هست چون قواره خانهها بالای صد متر است. در تهران با این قوطی کبریتها نمیشود بچه بزرگ کرد. تمام صاحب املاک بدون استثنا شرط میگذارند برای بنگاه که زن و شوهری که بیشتر از دو بچه دارند را قبول نکنند. دو تا را هم به زور قبول میکنند. بچه بازیگوش است. میافتد به جان در و دیوار و استهلاک خانه زیاد میشود.»
فکری دربارهاش ندارم
آزیتا سه سال است که ازدواج کرده است. او خانهدار است و همسرش صاحب یک فروشگاه مبلمان است.
از او میپرسم:
در این مدت صاحب فرزند شدهاید؟
− نه
برنامهای برای بچهدار شدن ندارید؟
− فعلاً قصد بچه آوردن ندارم. فکری دربارهاش ندارم.
هر دو تصمیم گرفتهاید فعلاً بچهدار نشوید؟
− نه. به آن شکل صحبت نکردهایم. همسرم تا حالا جدی نخواسته است. بعضی وقتها دربارهاش شوخی میکند.
فشاری از طرف خانواده همسرتان برای بچهدار شدن به شما وارد نشده است؟
− خانواده همسرم مرا دوست دارند. بعضی وقتها با کنایه میگویند اما از روی بدجنسی نیست. دوست دارند ما بچهدار بشویم. دخالت فامیلهای دور بیشتر از پدر و مادر همسرم است. در مهمانیهای خانوادگی زنهایی که دخترشان تازه زایمان کرده است سعی میکنند به دخترهایی که هنوز بچه نیاوردهاند زخم زبان بزنند. مخصوصاً اگر بچه خودشان پسر باشد.
شغلهای آزاد درآمد خوبی دارند. شما چه مشکلی برای بچهدار شدن دارید؟
− مشکلی نداریم. ما تازه سه سال است که ازدواج کرده ایم.
بگذارید سئوالم را عوض کنم. بسیاری از مردم دلیل بچهدار نشدن خانوادهها را مشکلات اقتصادی میدانند. به نظر میرسد شما این مشکل را ندارید. چه عامل یا عوامل دیگری به جز مسائل اقتصادی در کاهش جمعیت خانوادهها دخیل هستند؟
− ببخشید من نفهمیدم. گیج شدم.
شما چرا بچهدار نمیشوید؟
− خوب برای اینکه زود است.
به نظر شما چند سال بعد از ازدواج برای بچهدار شدن مناسب است؟
− بستگی دارد داماد چند ساله باشد. اگر سن داماد بالا باشد باید همان اوایل بچه بیاورند ولی اگر سن داماد بالا نباشد باید صبر کنند.
چرا؟
− برای اینکه اگر سن داماد زیاد باشد اختلاف سنی پدر و بچه زیاد میشود. مردها وقتی سنشان بالا میرود بیحوصله میشوند، ولی وقتی سن داماد پایین باشد برایش چیزهای دیگری مهم است...
چه چیزهایی؟
− مردهای جوان دوست دارند همسرشان زیبا باشد.
بچهدار شدن چه ربطی به زیبایی دارد؟
− زایمان باعث میشود بدن زنها از فرم بیافتد. شکم و پهلو میآورند.
این مسائل عمومی است. بالا رفتن سن در همه زنها و مردها این مسائل را به وجود میآورد.
− در زنها زودتر خودش را نشان میدهد. زنها زودتر از مردها پیر میشوند. اگر سن داماد پایین باشد اینجور مواقع میروند سراغ زنهای دیگر. زن باید در چند سال اول ازدواج خودش را خوب نگهدارد.
نمی خواهم بچهام مثل خودم زندگی کند
یک مهندس برق ۳۱ ساله در دفاع از رویکرد تک فرزندی خانوادههای ایرانی میگوید: «ما نسل سوخته هستیم. با افزایش جمعیت بدترین وضعیت زندگی را داشتیم.
زمانی که مدرسه میرفتم کلاسها ۴۰ نفری بود. کلاسهای درس بچه من الآن ۱۸ نفره است. آن زمان کلاسهای مدرسه غیر انتفاعی و لوکس ۳۰ نفره بود. زمانی ما، یک و نیم میلیون نفر در کنکور شرکت میکردند که نصف ظرفیت برای سهمیهها بود، اما الان بچهها بدون کنکور به دانشگاه میروند. برادر بزرگ من با ۵۰ میلیون تومان در تهران خانه خرید اما الان در پایینترین نقطه تهران خانه زیر ۱۵۰ میلیون گیر نمیآید.»
او ادامه میدهد: «نسل ما در شرایط سختی بزرگ شد. من نمیخواهم بچهام مثل خودم زندگی سختی داشته باشد. خود مردم این را فهمیدند که یک یا دو بچه کافی است. با تبلیغات نمیشود جمعیت را زیاد و کم کرد.»
این همه آدم را کجا میخواهند جا بدهند؟
یک شهروند کرمانی درباره تبلیغات صدا و سیما پیرامون تشویق مردم به افزایش جمعیت کشور میگوید: «دو نفر آقا و یک نفر خانم نشسته بودند برای خودشان میبریدند و میدوختند. بهترین شغل دنیا کارشناسی است. هر چیزی که میخواهند را میگویی و پول میگیری. تا دیروز میگفتند دو تا بچه کافیه، الآن میگویند پنج تا بچه هم کم است.»
این شهروند کرمانی درباره اظهارات مقامات حکومتی پیرامون افزایش جمعیت میگوید: «دولت میگوید جمعیت ایران پیر میشود. به ما چه ربطی دارد؟ مشکل خودشان است. مگر وقتی مردم از گرانی اذیت میشوند دولت کاری برای مردم میکند؟ موقع بدبختی و مشکلات یاد مردم میافتند. این همه دزدی در این مملکت میکنند - خودشان و بچههایشان - به فکر مردم هستند؟ جمعیت پیر بشود چه فرقی به حال مردم دارد؟ پیر و جوان ندارد، گرانی برای همه است.
نه یک میلیون، نه دو میلیون یک دفعه میگویند ۱۵۰ میلیون. کجا میخواهند جا بدهند این همه آدم را؟ خانه میخواهند، جاده میخواهند، نان میخواهند. قحطی میشود.»
آقای خامنهای اشتباه میکند
صاحب یک تعمیرگاه خودروهای سواری میگوید: «۲۷ سال است در این کار هستم و ماشین همه رقم آدم را درست کردهام. وکیل، استاد دانشگاه، دکتر... از هر کدام یک چیزی یاد گرفتهام و برای خودم پروفسور شدهام. آقای خامنهای اشتباه میکند. جمعیت کشور اینطوری زیاد نمیشود که به همه زن و شوهرها بگویند نفری یک بچه اضافه کنید. سن ازدواج بالا رفته که اینطوری شده. سن ازدواج پایین بیاید جمعیت زیاد میشود.»
او درباره علت بالا رفتن سن ازدواج در ایران میگوید: «دلیل زیاد است. شغل نیست. توقعات بالا رفته. فرهنگ قدیم عوض شده. از همه مهمتر درآمد است. مگر چقدر حقوق میگیرند. کسی که ۵۰۰ هزار تومان حقوق میگیرد، نمیتواند ۷۰۰ هزار تومان کرایه خانه بدهد. ارزش پول کم شده. پانصد هزار تومان یک زمانی خیلی پول بود، اما الان بخواهی حساب کنی، پول تو جیبی است. جوانها کار که میکنند تازه پول توی جیبی یک ماهشان را میگیرند. به زن گرفتن و کرایه خانه نمیرسد. بچه که اصلاً حرفش را نزن. هزینه بیمارستان، پوشک، لباس بچه، شیر خشک، اسباب بازی، کلاس خصوصی، مدرسه، لوازم التحریر، کیف، کفش، عطر، لب تاپ، دانشگاه و هزار مدل خرج که وسط کار بیرون میزند.»
نظرها
بهنام
اینها نمیفهمند فقر چیست . نمیدانند بحران کم آبی چیست و چگونه میتوان با آن مقابله کرد . نمیدانند بحران آلودگی بیش از حد هوا چیست و بحرانهای دیگر زیست محیطی . صرفآ برای ماجراجوئیها و جنگهای آینده شان نیاز به قدرت نمائی و سیاهی لشکر دارند و میخواهند از جمعیت به عنوان لبزاری برای قدرت نمائی استفاده نمایند . ولی در این میان ملت فهیم ایران دیگر فریب اینان را نخواهند خورد و خود آگاهانه بنا بر مقتضای زمان و شرایط خود تصمیم میگیرند که آیا فرزند دار شوند یا خیر .
رضا
درک و شعور متوسط عامه مردم از جناب رهبر و دار و دسته اشان بیشتر است و هیچگاه با این تبلیغات حکومتی خودشان را به فلاکت بیشتر نمیندازند. مردم به ادازه کافی در فقر و بیچارگی هستند. خامنه ای به دنبال افزایش بسیجی و چماقدار حکومتی است و نه شهروندان تحصیل کرده آشنا به حقوق خودشان.
moein
کاشکی خامنه ای هم اندازه ان حیوان در طویله شعور و عقل داشت
مهرداد ساسانی
هدف خامنه ای نابودی قشر متوسط جامعه است . البته مردم فرهیخته و عاقل در ایران برای مزخرفات ایشون تره هم خورد نمی کنند و مخاطب ایشان همان پنج شش میلیون طرفداریست که از روی حماقت در کل کشور دارند . مبادا از این پنج شش میلیون نفر پنج شش میلیون انسان تحویل جامعه شود و نسل ساندسخور ها منقرض شود .