کودکان خیابانی، قربانیان فقر و حذف
در سالهای اخیر نهادهای دولتی مدام از «ساماندهی» کودکان خیابانی سخن گفتهاند و گفته میشود در سال گذشته ۵۰۰۰ تن از این کودکان ساماندهی شدهاند.
براساس آخرین گزارشهای دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی، بین «یک تا دو میلیون کودک خیابانی» در ایران وجود دارند.
در سالهای اخیر نهادهای دولتی مدام از «ساماندهی» کودکان خیابانی سخن گفتهاند. گفته میشود در سال گذشته ۵۰۰۰ تن از این کودکان ساماندهی شدهاند که قرار است به مرور همه آنان زیر پوشش بیمه سلامت قرار بگیرند.
این درحالی است که دو ماه پیش از این اظهار نظر، رئیس سازمان بهزیستی، تعداد کودکان خیابانی ساماندهی شده در سال ۱۳۹۲ را تنها ۲۶۰۰ نفر اعلام کرده بود.
تناقض آمار در خصوص آسیبهای اجتماعی در ایران، مسأله تازهای نیست. به خصوص که تا چند سال پیش، نهادهای حکومتی اصل وجود کودک خیابانی در ایران را انکار میکردند.
کودک خیابانی، به فرد زیر ۱۸ سالی گفته میشود که بیشتر طول شبانهروز را در خیابان زندگی میکند. مناسبات و ارتباطهای کودک خیابان، مناسبات حاکم بر خیابان و آدمهای خیابان هستند. خشونت، بیاعتمادی و شتاب سرسامآور موجود در خیابانهای شهرهای بزرگ، تاثیر زیادی بر شخصیت کودکان خیابان میگذارد.
ساماندهی کودکان خیابانی
رسانههای ایران، اول اسفند ۱۳۹۲ خبر از تدوین طرحی با عنوان «ساماندهی کودکان خیابانی» در شورای شهر تهران دادند، اما جزئیات بیشتری در این خصوص اعلام نشد.
پنهان کردن بحران کودکان خیابانی (و کودکان کار)، باعث میشود حساسیت مردم نسبت به این مسائل کمتر شود. همچنین تلاش برای حذف آنها، باعث میشود افکار عمومی به کودکان خیابانی، نه به چشم قربانی که به عنوان «عامل» آسیبهای اجتماعی نگاه کنند.
اعضای شورای شهر تهران، «موازیکاری »، «نبود اعتبار» و «نبود یک سند جامع» را دلیل اصلی ناموفق بودن چنین طرحهایی در گذشته دانستند.
فاطمه دانشور، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران، در همان ماه اسفند گفت: «در دوره چهارم، شورای شهر میکوشد یک سند جامع برای ساماندهی کودکان کار و خیابانی با همکاری بهزیستی تصویب کند و دستگاه ملزم به اجرای آن باشد.»
تاکنون جزئیاتی در خصوص «ساماندهی» کودکان خیابانی اعلام نشده و مشخص نیست دقیقاً به چه شکل قرار است این کودکان ساماندهی شوند و در این طرح قرار است شرایط رفاهی، اقتصادی و آموزشی آنها چه تغییری کند.
از انکار تا راه حلهای نامشخص
«ساماندهی کودکان خیابانی» در شرایطی مطرح میشود که به نظر میرسد منظور مسئولان، تنها جمعآوری آنها از سطح شهر در راستای حفظ دکوراسیون مورد نظر شهری است.
اسفندماه گذشته، ایسنا گزارش داد که مسئول روابط عمومی شهرداری کرمانشاه پیشنهاد داده است از «پتانسیل کودکان کار و خیابان در ایام نوروز برای استقبال از میهمانان نوروزی استفاده شود».
وی گفته بود: «میتوان با همکاری سازمان بهزیستی در ایام نوروز کودکان کار را ساماندهی و از آنها برای استقبال از مهمانان نوروزی استفاده کرد که این امر هم موجب جمعآوری این کودکان از سطح شهر و از بین رفتن مناظر زننده میشود و هم خدمتی به مهمانان نوروزی کرمانشاه خواهد بود. میتوانیم برای این کودکان لباس فرم تهیه کنیم و آنها را در نقاطی که کمپهای نوروزی برپا شده مستقر کنیم تا با گل از مهمانان استقبال کنند و آنها را در جابهجایی وسایل و حمل بارهایشان کمک کنند.»
نوید زردکف، فعال حقوق کودک در ایران، در خصوص چنین راهکارهایی برای حل معضل کودکان خیابانی، در گفتوگو با زمانه میگوید: «گویا این روحیه، عضوی جدانشدنی از فرهنگ ما شده که "اگر چیزی را نمیتوانیم تغییر دهیم، آن را به شکلی در بیاوریم که برایمان آزاردهنده نباشد".»
این فعال حقوق کودک ادامه میدهد: «این تصمیمها آنطور که من میدانم معمولاً توسط مدیران پاییندست گرفته میشود. مدیران ارشد معمولاً سعی در انکار معضلات دارند، اما مدیران پاییندست به دلیل ارتباط نزدیکترشان با شهر، نمیتوانند مسأله را انکار کنند و از طرفی اختیارات و انگیزههای کافی برای حل مسائل ندارند. لذا طرحهایی از این دست از گوشه کنار و هر چند وقت یک بار مطرح میشود و متاسفانه با استقبال مردم هم مواجه میشود.»
زردکف چنین پیشنهادی را همچنین به رسمیت شناختن کار کودک میداند. او نسبیگرایی را از عوامل مخفی ماندن آسیبهای اجتماعی میداند و معتقد است این که کودکان اگر زیر نظر سازمان یا ادارهای کار کنند بهتر از باندهای مخوف است، حتی اگر ادعای درستی باشد، از آن جهت که کار کودک را به طور ضمنی و در حاشیه به رسمیت میشناسد، راه حل خطرناکی است.
این فعال حقوق کودک در ایران ادامه میدهد: «قطعاً کار کودک به هر شکل ممنوع است. چه لباس پاره به تن داشته باشد چه لباسهای زیبا و رنگی و "لباس فرم". چه آدامس قاچاق بفروشد چه خدمات مفید برای جامعه. برداشت من این است که اگر کار کودک ممنوع است به این معنی نیست که "کار بد" برای کودک ممنوع است. بلکه درگیری زودهنگام با مناسبات کالایی و روابط بزرگسالان هم مورد نظر پیماننامه حقوق کودک است.»
پنهان کردن بحران به شکلهای مختلف
در طول سالهای اخیر، برخورد حاکمیت با کودکان خیابانی، مخفی کردن مسأله به شیوههای مختلف بوده است.
نوید زردکف میگوید: «وقتی برخورد حاکمیت با این مسأله اجتماعی را از حدود ده سال قبل تا به امروز مشاهده کرده باشیم متوجه میشویم حاکمیت به شیوههای مختلف بنا دارد چیزی را پنهان نگهدارد. ابتدا تلاش بر انکار مسأله بود. از مراجع رسمی اعلام میشد که "ما در ایران کودک خیابانی نداریم". بعد از چندین سال تلاش سازمانهای مردمنهاد و پذیرفتن مسأله از طرف دولت، اخبار عموماً حول "جمعآوری" کودکان کار و خیابان بود. بعد از واکنش فعالان حقوق کودک، امروز با "ساماندهی" کودکان خیابانی مواجهیم که به اعتقاد من شعاری کلیگوتر و خطرناکتر است که نشان میدهد ارادهای برای حل مسأله وجود ندارد.»
فقر، ریشه اصلی
در ایران اکثر قریب به اتفاق کودکان خیابانی، کودکانی هستند که به دلیل شرایط اقتصادی خود و خانوادهشان، در خیابان کار و زندگی میکنند.
نوید زردکف: «حاکمیت به شیوههای مختلف بنا دارد چیزی را پنهان نگهدارد. ابتدا تلاش بر انکار مسأله بود. از مراجع رسمی اعلام میشد که “ما در ایران کودک خیابانی نداریم”. بعد از چندین سال تلاش سازمانهای مردمنهاد و پذیرفتن مسأله از طرف دولت، اخبار عموماً حول “جمعآوری” کودکان کار و خیابان بود. بعد از واکنش فعالان حقوق کودک، امروز با “ساماندهی” کودکان خیابانی مواجهیم.»
در واقع میتوان ادعا کرد ریشه اصلی معضل «کودکان خیابانی»، مانند بسیاری دیگر از مسائل کودکان، فقر است. به این ترتیب بیراه نیست که تلاش نظام حاکم برای انکار و بعد پنهان کردن کودکان خیابان را، در واقع تلاش برای پنهان نگه داشتن فقر بدانیم.
زردکف، فعال حقوق کودک در ایران، میگوید: «کودکان خیابانی به صادقانهترین شکل ممکن این فقر را با خیابان تلاقی میدهند. درواقع تلاش دولتها در این چند سال پنهان نگاهداشتن فقر است. دولتی که بزرگترین مسألهاش را "رکود اقتصادی" میشمرد، ترجیح میدهد خیابانهای شهر با پوسترهای رنگی و متنوع از تلفنهای هوشمند تا کبابپزهای ثبت اختراع شده فرش بشود تا حضور بخشی از مردم که سال هاست از جامعه "حذف" شدهاند.»
به عبارتی حضور کودکان خیابانی در سطح شهر، به شکلی روشن و واضح، فقر را به رخ مردم میکشد و تلاش حاکمان برای «حذف» گروهی از مردم را ناکام میگذارد.
انکار و آسیبهای مضاعف
پنهان کردن یک معضل اجتماعی، نه تنها کمکی به حل آن معضل نمیکند، بلکه احتمالاً آسیبهای مضاعف نیز به همراه خواهد داشت.
پنهان کردن بحران کودکان خیابانی (و کودکان کار)، باعث میشود حساسیت مردم نسبت به این مسائل کمتر شود. همچنین تلاش برای حذف آنها، باعث میشود افکار عمومی به کودکان خیابانی، نه به چشم قربانی که به عنوان «عامل» آسیبهای اجتماعی نگاه کنند.
کودکان خیابانی، از طرفی به دلیل فقر تحت ستم هستند و از طرفی به این دلیل که عامل مشکلات و آسیبهای دیگر محسوب میشوند، مورد ستم مضاعف قرار میگیرند. آنها همچنین به دلیل محرومیت از آموزش، از هر نوع سرمایه اجتماعی و فرهنگی نیز محروماند.
نوید زردکف میگوید: «در سالهای اخیر، بارها از کودکان خیابانی شنیدهام که توسط مردم مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند یا برخورد مامور پلیس با دستفروشان را دیدهام. با وجود آن که همه از وضعیت اشتغال و مشکلات اقتصادی آگاهاند، باز هم میبینیم که به حضور دستفروشان اعتراض دارند. دیگر کمتر شیشه اتومبیلی برای کمک پایین میآید.»
زردکف در خصوص کودکان مهاجر نیز میگوید: «یکی از عوامل اصلی و موثر در افزایش کودکان خیابانی جنگ و مهاجرت است و مردم ما به وضوح ارزش کمتری برای کودکان مهاجر قائل هستند. علاوه بر این که بسیاری از این کودکان مهاجر مشغول سختترین کارها در کشور ما هستند، مانند تمیز کردن خانهها یا جمعآوری زباله زیر نظر پیمانکاران شهرداری، در جامعه نیز به طرق مختلف مورد تحقیر و یا تحت فشار قرار میگیرند.»
سازمانهای غیر دولتی
زردکف به نقش سازمانهای غیردولتی اشاره میکند و معتقد است که ترجیح میدهند «به جای ارتباط مستقیم با مسأله و اشتراک صادقانه و کارشناسانه مشاهداتشان»، کودکان خیابانی را به مسألهای ناملموس و افسانهای تبدیل میکنند.
این فعال حقوق کودک به زمانه میگوید: «چون عمیق نمیشوند، چون کار حرفهای نمیکنند، نمیتوانند خیلی چیزها را ببینند که گزارش کنند. بلکه صرفاً جهت اعلام حضور، از زندگی این کودکان شعرها و داستانهای لطیف میسازند یا با شعار گسترش صلح، در پارکها با روپوش سفید، گلهای رز سفید به دست رهگذران میدهند.»
در نهایت باید گفت کودکان خیابانی که قربانی فقر اقتصادی هستند، از طرفی به دلیل محرومیت از هر نوع فرصتی، هیچ امیدی به بهبود اوضاع خود ندارند؛ و از طرفی مدام از جانب حاکمیت حذف و از جانب مردم طرد میشوند و هیچ تلاشی برای «ساماندهی» وضعیت آنها (به معنی درست کلمه) صورت نمیگیرد.
نظرها
شهروند درجه سه
اینها که هستند را ساماندهی و بسیجی کنند تا پدر و مادرهایشان با خیال آسوده مشغول افزایش جمعیت برای آینده بسیج و سپاه شوند و امت حزب اله حاضر در صحنه تولید کنند!