نظام پادشاهی در اسپانیا؛ ادامه یا زوال
با کنارهگیری خوان کارلوس از قدرت هزاران جمهوریخواه اسپانیا خواهان همهپرسی در مورد ادامه نظام سلطنتی شدند. از نظر گروهی خانواده سلطنتی دیگر نه حقانیت دمکراتیک دارد، نه اقتدار اخلاقی.
کنارهگیری خوان کارلوس، پادشاه اسپانیا از قدرت دهها هزار نفر از مخالفان نظام سلطنتی را به خیابانها کشاند. در بسیاری از شهرهای اسپانیا مخالفان پادشاهی خواهان برگزاری همهپرسی درباره نظام سلطنتی شدند.
بهگزارش خبرگزاری آلمان، کنارهگیری خوان کارلوس از سلطنت مخالفان حکومت پادشاهی را برای پایان دادن به این نظام امیدوار کرد. هزاران نفر از مدافعان حکومت جمهوری شامگاه روز دوشنبه ۱۲ خردادماه (دوم ژوئن) بدون سازماندهی قبلی و بهشکل خودانگیخته در خیابانهای شهرهای مختلف اسپانیا تجمع کردند.
خوان کارلوس، پادشاه ۷۶ ساله اسپانیا پس از ۳۹ سال پادشاهی روز دوشنبه داوطلبانه از سلطنت کناره گرفت. در پی اعلام این کنارهگیری تجمعکنندگان جمهوریخواه در گردهماییهای خود خواهان برگزاری همهپرسی در مورد ادامه نظام سلطنتی شدند.
بهنوشته روزنامه اسپانیایی «ال پایس» تنها در مادرید ۲۰ هزار نفر به خیابانها آمدند. آنها با شعار «اسپانیا فردا جمهوری میشود» مخالفت خود را با ادامه نظام سلطنتی اعلام کردند.
در بارسلونا نیز میدان «پلازا د کاتالونیا» شاهد گردهمایی مخالفان سلطنت بود که پرچمهای جمهوری را به اهتزاز در آورده بودند.
در سن سباستیان نیز تظاهرکنندگان پرچمی با شعار «فیلیپه، تو پادشاه نخواهی شد» در دست داشتند. اشاره مخالفان به اعلام جانشینی شاهزاده فیلیپه، ۴۶ ساله به جای پدرش خوان کارلوس است.
همچنین در بیلبائو گروه کثیری خواهان ایجاد نظام جمهوری در اسپانیا شدند.
در سالهای اخیر خانواده سلطنتی اسپانیا زیر فشار شدیدی قرار داشت. خوان کارلوس در ماه آوریل سال ۲۰۱۲ به دلیل سفرش به بوتسوانا برای شکار، مورد انتقاد قرار گرفت. این سفر زمانی افشا شد که خوان کارلوس هنگام شکار فيل بر اثر شکستگی لگن در بيمارستانی در مادريد بستری شد.
این سفر که در اوج بحران اقتصادی اسپانیا انجام شده بود انتقاد گروهی از شهروندان اسپانيايی را به دليل مخارج بالای تفریح پادشاه، برانگیخت.
طرفداران حقوق حيوانات نیز به تصاوير خوان کارلوس در کنار يک فيل شکار شده در سایتهای اینترنتی واکنشهای منفی نشان دادند.
انتقادها در آن زمان موجب شد تا خوان کارلوس بهطور رسمی از مردم پوزش بخواهد. اما در یک نظرسنجی دو سوم شرکتکنندگان در آن خواهان کنارهگیری وی از سلطنت شده بودند.
همچنین در چند سال اخیر خوان کارلوس با رسواییهایی مالی خانواده سلطنتی نیز روبهرو شد. کریستینا، جوانترین دختر وی در رابطه با پرونده همسرش، اینیاکی اوردانگارین، بهدلیل فرار از مالیات و پولشویی متهم شناخته شد.
اوردانگارین متهم به اختلاس ۶,۱ میلیون یورو از پول مردم با شریک خود دیگو تورس شد.
«سیرک پادشاهی»
اشپیگل آنلاین در تحلیلی درباره اعتراضهای مخالفان سلطنت در اسپانیا نوشته است اکنون از نگاه گروهی از مردم اسپانیا سلطنت نه مشروعیت دمکراتیک دارد و نه اقتدار اخلاقی. در عوض خاندان سلطنتی با خرج دولت زندگی پرتجمل خود را ادامه میدهد، آن هم در بحران اقتصادی که کشور همچنان با آن دست به گریبان است.
پس از کنارهگیری خوان کارلوس از سلطنت و اعلام جانشینی شاهزاده فیلیپه، در میان مردم اسپانیا شوخیای متداول شده است مبنی بر اینکه «یک مرد ۴۶ ساله بدون سابقه کار موفق به یافتن شغل شده است»؛ موضوعی که در شرایط کنونی اقتصادی امر بدیعی بهنظر میرسد.
فیلیپه تنها به این دلیل واجد شرایط بهدست آوردن «شغل جدید» شده که بهعنوان وارث تاج و تخت به دنیا آمده است.
خانواده سلطنتی باید مردم خود را نمایندگی کنند، اما آنها از مردم به جز آنکه گاهی اوقات بهشکل «عادی» ازدواج میکنند، چیزی نمیفهمند. آنها در مدارس نخبگان تحصیل میکنند، با قایق بادبانی به تعطیلات میروند، چوگان بازی میکنند و لباسهای طراحی شده میپوشند.
اشپیگل آنلاین نوشته است تمام این ماجرا به سیرکی شباهت دارد: تماشاگران پول میپردازند و آثار گروه کوچکی را نظاره میکنند. در مورد خانواده سلطنتی مسأله به ازدواج و طلاق و اینکه چه زمانی و چند کوچولوی اشرافی دیگر به دنیا آورند یا اینکه در کدامیک از جزایر جنوبی تعطیلات خود را سر کنند برمیگردد.
این موارد شاید بتواند در شرایط مناسب عملی باشد و مسألهای هم ایجاد نکند اما در دورانی که اوضاع چندان مناسب نیست مسألهساز خواهد بود.
بهنوشته اشپیگل آنلاین، نمونه اسپانیا نشان میدهد که تا چه اندازه نظام سلطنتی سطحی شده است. در شرایط دشوار اقتصادی شهروندان در پادشاه خود نشانی از راهکاری نمیبینند. مردم نگران خانههای خود، کار خود و فرزندان خود هستند و به نظر میرسد خوان کارلوس ساکت و گنگ در کاخ خود نشسته است. نزدیک بودن با مردم چیزی بیش از دست دادن با مردم است.
خوان کارلوس دمکراسی را در اسپانیا به ارمغان آورد و در چشم بسیاری از مردم لایق پادشاهی بود اما بعدها پس از افشای ماجرای شکار فیل و رسواییهای مالی دختر و همسر دخترش روشن شد که او و بخشی از خانوادهاش از مدتها پیش دیگر قطب اخلاقی بهشمار نمیروند.
نظرها
نظری وجود ندارد.