فوتبال، مختصر بهانهای برای شادمانی
جام جهانی فوتبال تنها یک رقابت بزرگ ورزشی نیست، بلکه رویدادی است جهانی که علاوه بر حوزه ورزش، در بسیاری از زمینههای دیگر زندگی انسانها تأثیر میگذارد.
جام جهانی فوتبال تنها یک رقابت بزرگ ورزشی نیست، بلکه رویدادی است جهانی که علاوه بر حوزه ورزش، در بسیاری از حوزهها و زمینههای دیگر زندگی انسانها در نقاط مختلف جهان تأثیر میگذارد. در ایران هم با آغاز این مسابقات، تغییراتی در وجوه مختلف زندگی عموم مردم و بهخصوص علاقهمندان به فوتبال به وجود میآید که پررنگترین آنها میتواند عوض شدن یک ماهه شکل و شمایل زندگی باشد.
در هنگام برگزاری جام جهانی بازار شرطبندی هم داغ میشود. با وجود آنکه شرطبندی در ایران ممنوع است این کار از بستن شرطهای کوچک میان اعضای خانواده و دوستان بر سر برد یا باخت یک تیم، تا بستن شرطهای بزرگ در میان جمعهای بزرگتر، رواج دارد.
با توجه به اختلاف ساعت میان تهران و برزیل، این بازیها به وقت تهران اغلب دیروقت شب آغاز میشوند و پس از بامداد یا نزدیک صبح به پایان میرسند. به این ترتیب زندگی شبانه در اغلب شهرهای ایران رونق میگیرد، اما به دلیل ممنوعیت پخش این بازیها در کافهها و رستورانها (به علت احتمال حضور زنان) و سینماها (به علت انصراف سینمادارها به دلیل ممنوع شدن حضور زنان توسط نیروی انتظامی)، این شببیداریها محدود به خانهها و فضاهای خصوصی میماند و خلاف بسیاری از دیگر نقاط دنیا، راهی به عرصه عمومی و فضای اجتماعی پیدا نمیکند.
یک شهروند تهرانی درباره این ممنوعیتها به «رادیو زمانه» میگوید: «چهار سال قبل، من مسابقه اسپانیا و آلمان را در سینما دیدم. ما با کلی دردسر بلیت خریدیم. دخترها هم خیلی زیاد بودند. صورتهایشان را رنگ کرده بودند و بعضیهایشان روسری یا شالی به رنگ لباس یا پرچم تیم مورد علاقهشان سر کرده بودند. همه چیز خیلی خوب بود. کسی فحش نداد، اما با هر گل یا موقعیت گل همه به هوا میپریدند. آخر شب که از سالن بیرون آمدیم، باورم نمیشد که این شادی جمعی بتواند ادامه پیدا کند. همانطور هم شد و پلیس تهران حضور زنها را ممنوع کرد.»
در مقابل این محدودیتها برای تماشای «گروهی و دور همی» بازیهای جام جهانی در ایران، حالا قرارهای خانوادگی و دوستانه رواج بیشتری پیدا کردهاند. با عمومیت یافتن این توجهها به فوتبال، پای زنان هم بیش از پیش به این معرکه «خطرناک» از نگاه حاکمیت، باز شده است. رفتهرفته زنان بیشتری علاقهمندی خود را به تعقیب نتیجه بازیها، تماشای فوتبال یا حتی بازی کردن آن نشان میدهند.
در حالی که در حال حاضر در برخی کشورهای دنیا، گزارشگران زن بازیها را گزارش میکنند، کارشناسان زن مسابقهها را تحلیل میکنند و خبرنگارهای زن از برزیل گزارشهای حاشیهای میدهند؛ زنهای ایرانی، نه تنها هنوز پشت درهای بسته استادیومها ماندهاند، بلکه اجازه تماشای فوتبال در حضور مردها را هم ندارند، تا تصویری نمادین از تبعیض و تفکیک جنسیتی از ایران به نمایش گذاشته شود.
این شببیداریها احتمالاً بر زندگی روزانه و روزمره علاقهمندان فوتبال هم تأثیر میگذارد و میتواند کیفیت فعالیتهای روزانه را تحت تأثیر قرار دهد.
به عنوان مثال ارباب رجوع در این یک ماه در ادارهها و سازمانهای مختلف (بهخصوص بخش دولتی)، باید آمادگی مواجه شدن با برخی کارمندان خوابآلود و کمحوصله را داشته باشند.
در این یک ماه اما فعالیتهای مرتبط با ورزش و بهخصوص فوتبال رونق میگیرد. به عنوان نمونه مطبوعات با ویژهنامههای ورزشیشان به رقابت با هم میپردازند و اغلب ورزشینویسها حتی فرصت سر خاراندن هم پیدا نمیکنند.
در این میان زنان ورزشینویس هم این فرصت را پیدا میکنند که بیشتر به فوتبال بپردازند تا مخاطب نوشتههای ورزشی در ایران، آثار متنوعتری برای خواندن پیدا کنند.
در هنگام برگزاری جام جهانی بازار شرطبندی هم داغ میشود. با وجود آنکه شرطبندی در ایران ممنوع است و مانند بسیاری از کشورها، ساز و کار رسمی برای آن وجود ندارد، اما این کار از بستن شرطهای کوچک میان اعضای خانواده و دوستان بر سر برد یا باخت یک تیم، تا بستن شرطهای بزرگ در میان جمعهای بزرگتر، رواج دارد.
فوتبال، ماشین، مسافرت
بخش خصوصی، اقتصاد و بازار نیز از جام جهانی تأثیر میپذیرد. به عنوان مثال، فعالان مرتبط با بازار خودرو پیشبینی کردهاند که این رقابتها رکود فعلی در بازار خودرو در ایران را تشدید خواهد کرد.
به گزارش «ممتاز نیوز»، یکی از فعالان بازار خودرو در پیوند با این اثرگذاری گفته است: «مطمئناً با توجه به شرایط موجود، مسابقات جام جهانی بازار را بیش از پیش از خریداران خودرو خالی خواهد کرد.»
در حالی که معمولاً با شروع فصل تابستان و آغاز مسافرتهای تابستانی، خرید خودرو افزایش پیدا میکند، امسال به دلیل جام جهانی، علاقهمندان به فوتبال احتمالاً زمان مسافرتهای خود را نیز تغییر میدهند.
پیش از اینها اما جام جهانی بر برنامه تحصیلی مدرسهها و دانشگاههای کشور اثرگذار بوده است و به دلیل همزمان شدن این مسابقات با امتحانات پایان ترم دانشآموزان و دانشجویان، امتحانها اوایل خرداد ماه برگزار شدند.
به این ترتیب بیدار ماندن تا دیروقت برای تماشای فوتبال، جز برای آنها که باید در کنکور دانشگاهها شرکت کنند، مانعی برای درس خواندن نیست، اما شب زندهداریهای فوتبالی، صدای برخی از حکومتیها را درآورده است. علت این اعتراضها البته پایین آمدن میزان کار مفید افراد نیست، بلکه جایگزین شدن این نوع شببیداریها با شب زندهداریهای مذهبی و بیتوجهیهای احتمالی به شعائر دینی (به عنوان مثال خواب ماندن برای نماز صبح) در نتیجه تماشای فوتبال تا دیروقت شب است.
فوتبال، بازی جهنمی
هستند علمای دینی و صاحب منصبانی که با تکیه بر تئوری «بهشت زورکی» حکومت دینی، مخالفت خود را با ادامه پخش مسابقات فوتبال یا برنامههای ورزشی تا دیروقت ابراز میکنند، اما از آنجا که پخش این مسابقات از صدا و سیمای جمهوری اسلامی به همراه تبلیغات فراوان، درآمدهای هنگفتی برای این مجموعه دارد، صدای این افراد حتی اگر از خود رادیو یا تلویزیون هم پخش شود، معمولاً انعکاس چندانی پیدا نمیکند و در محدوده منبر و مسجد باقی میماند؛ مگر آنکه به هجو در شبکههای اجتماعی یا میان مردم دست به دست شود.
نمونهای از این مخالفتها، انتقاد غلامعلی حداد عادل از بیدار ماندن مردم برای تماشای برنامهای مثل «نود» است که به فوتبال میپردازد.
رئیس سابق و نماینده فعلی مجلس ایران، با گلایه از بیدار نگهداشتن مردم برای تماشای تلویزیون گفته است: «اینکه مردم تا ساعت دو بامداد بیدار بمانند و برنامههای تلویزیون را تماشا کنند، بر اساس زندگی اسلامی نیست. ما دغدغه زندگی اسلامی داریم و همیشه گفتهایم مردم باید اسلامی زندگی کنند. مردم چرا باید برای دیدن چنین برنامهها یا مسابقات فوتبال بیدار نگهداشته شوند؟ وقتی آنها دیروقت بخوابند، زندگی اسلامی شکل نمیگیرد.»
مخالفت حکومتی با فوتبال در سالهای اخیر وجوهی ایدئولوژیک نیز پیدا کرده است. به عنوان نمونه وبسایت «مشرقنیوز» در مطلبی با عنوان «جهانی سازی به سبک فوتبال»، این ورزش را امپریالیستی خوانده بود. نویسنده این تحلیل معتقد بود که امپریالیسم در تلاش است تا ارزشهای خود را که عمدهترین آن لیبرال دموکراسی است، از طریق فوتبال در جهان بسط و گسترش دهد: «در این میان ویژگی فوتبال به عنوان یک زبان واحد جهانی در مدل منحصر به فرد آن است. هنر غرب در تحمیل اراده به حریف در این است که اراده را نه از اجبار بلکه با اختیار و رضایت قلبی به حریف تحمیل کند. در این مدل که مفاهیم به طور القای غیرمستقیم ترویج مییابد، فوتبال و جاذبههای آن به طرق مختلف زمینهسازی میشود.»
در مقابل اما به نظر میرسد گستردگی دوستداران این ورزش باعث شده تا در عمل، امکانی برای اقدام پیشگیرانه به منظور مقابله با آنچه «جهانیسازی به سبک فوتبال» نامیده میشود، وجود نداشته باشد.
فوتبال، فرهنگ، مردسالاری
تقابلهای فوتبالی تنها میان حکومت و مردم نیست، بلکه فوتبال و جام جهانی این طرفیت را دارد که به چالشی میان مردم تبدیل شود.
دعواهایی که گاه در خانه و میان اعضای فوتبالدوستان خانواده و مخالفانشان ایجاد میشود، نمونهای از این چالش است.
مخالفت حکومتی با فوتبال در سالهای اخیر وجوهی ایدئولوژیک نیز پیدا کرده است. به عنوان نمونه وبسایت «مشرقنیوز» در مطلبی با عنوان «جهانی سازی به سبک فوتبال»، این ورزش را امپریالیستی خوانده بود.
طبیعتاً در هر خانهای ممکن است کسانی باشند که تماشای فوتبال و سر و صداهای احتمالی ناشی از آن را مزاحمت برای خواب و استراحتشان تلقی کنند. از آنجا که در شیوههای سنتی زندگی که هنوز هم در بخشهای گستردهای از ایران رایج است، احترام به حریم خصوصی و علاقهمندیهای شخصی افراد به رسمیت شناخته نمیشود، پیروز میدان در این دعوا، معمولاً طرفی است که فرهنگ مسلط مردسالار، «اوتوریته» و امکان زدن حرف اول و آخر را به او داده است.
به این ترتیب فوتبال در زمینه اجتماعی میتواند به ابزاری برای اعمال قدرت تبدیل شود، مگر آنکه روابط و مناسبات اعضای یک خانواده، به شکل تام و تمام مطابق آنچه در اجتماع میگذرد، نباشد. مهدی رستمپور، خبرنگار ورزشی مقیم کپنهاگ دانمارک، در این مورد در گروه خوششانسها قرار میگیرد.
او با اشاره به این شرایط در زمان زندگیاش در تهران، در صفحه فیسبوک خود مینویسد: «از المپیک بارسلون به بعد، وقتی تورنمنت ورزشی مهمی بود، گاهی خانواده به خاطر سر و صدای من چند روز میرفتند مراغه و من تنها میماندم.»
این تقابل اما تنها به درون خانواده محدود نمیشود و شکلها و صورتهای مختلفی از آن در اجتماع و در میان عموم مردم هم به چشم میخورد. در این رویایی معمولاً به علاقهمندان به فوتبال، به دیده تحقیر نگاه میشود و تماشای فوتبال یا طرفداری از یک تیم، کاری سبک و فاقد ارزش اجتماعی تلقی میشود.
رستمپور در اینباره با نگاهی انتقادی میگوید: «بارها این ملامت را شنیدهایم که به فوتبال علاقه داری؟! ای بابا! بیکاریا. گفتوگویی است کوتاه چون کسی که پرسیده دنبال پاسخ نبوده. ردهبندی بین خودش با تو را گوشزد کرده! من {...} تا امروز، هزار بار در این بحث دو نفره، دوم شدهام.»
او در ادامه میگوید: «دیوانگی، اتهامی است که به پسران فوتبالدوست میزنند. دختر اگر باشی، چه بدتر. چون برای آقای نسبتاً محترمی که متوجه علاقهات به فوتبال شده، پذیرفتنی نیست جای هواخواهی از او که همهچی تمام است، هوادار بازیکنانی شدهای که عمراً از شش فرسخی خصلتهای مترقی او هم رد نشدهاند.»
وی با اشاره به تقابلهای اجتماعی میان طرفداران سرسخت فوتبال و مخالفانشان، به عنوان یک طرفدار میگوید: «زمانی که متخصصین گرفتار تفسیر ماجرا بودهاند، ما آن مختصر بهانه برای شادمانی را از کف ندادهایم. هورا کشیدهایم. استادیومی شدهایم. میدانیم آنکه از استادیوم خوشش نمیآید، بلکه چون خودش آن وسط نیست خوشش نیامده. حتی ممکن است فوتبالیست سابق باشد و بگوید خوشش نمیآید.»
نظرها
نظری وجود ندارد.