حوزه هنری؛ امپراطوری بیامپراطور
حوزه هنری یکی از قویترین امپراطوریهای فرهنگی – ایدئولوژیک ایران است. دوره ریاست محسن مومنی شریف بر آن تمدید شد. اما این سازمان همچنان یک امپراطوری بیامپراطور خواهد ماند.
اسد سیف
نویسنده و پژوهشگر و از اعضای کانون نویسندگان ایران (در تبعید) است. «اسلامینویسی» یکی از مهمترین آثار پژوهشی او به شمار میرود. اسد سیف درباره اسلامینویسی در ادبیات کودکان و نوجوانان مینویسد:
اسلامینویسی در ادبیات کودکان و نوجوانان
برای «بسیجی» ساختن کودکان، ناشران کتاب کودک طی نخستین دهه پس از انقلاب از پنچ موسسه به ۱۲۰ موسسه رسیدند و پس از کتابهای مذهبی، نشر کتابهای کودکان نسبت به سال ۱۳۷۵، ۷۱درصد رشد پیدا کرد.
به باور اسلامینویسان کودک باید در جهتی تعلیم و آموزش بپذیرد که جز قرآن به چیزی دیگر نیندیشد. هر آنچه غیر از این باشد، فاقد ارزش معرفی شود.
در اهدافی که ادبیات کودکان در رژیم جمهوری اسلامی دنبال میکند سعی میشود کودک ایرانی را برای آینده انقلابی مهیا سازد؛ انقلابی که برای اولین بار در تاریخ ایدئولوژی های سیاسی تلاش میکند فلسفه سیاسی و اجتماعی جدیدی را پیش ببرد.
اسلامینویسان جنگ را «نعمت» میدانند؛ نعمتی که باعث «شکوفایی هنر و ادبیات میشود و در سایه آن «آثار جاویدی» خلق میگردد.
اسلامینویس عاشق جنگ است.
جنگ آیتیست آسمانی و هدیهای با ارزش که باید آن را پاس داشت: «شاید این هدیه (جنگ) را مظلومیت انقلاب و این آب و خاک برای قلمهای ما پیچیده» و با پایان جنگ، نباید آن را به آسانی از دست داد. میتوان و «باید ادامه این حرکت را به دست ادبیات دفاع مقدس سپرد.»
اسلامینویسان ضد صلحترین مبلغان جهان هستند. آنان حتی به «اعلامیه جهانی حقوق کودک» اعتراض دارند که میگوید: «کودک باید در برابر هر گونه اعمالی که ممکن است تبعیض نژادی، تبعیض مذهبی یا هرگونه تبعیض دیگر را دامن نزند، حمایت شود. کودک باید با روح تفاهم، نرمش، دوستی بین ملتها، صلح و برادری جهانی و با احساس اینکه توانایی و استعدادهای خود را وقف خدمت به همنوعان خود کند، بار آید.»
«صلح» و «تبعیض نژادی و مذهبی» در این اعلامیه از اصولی هستند که مورد اعتراض اسلامینویسان است.
اسلامینویسان مدعی هستند که «اینگونه نگرش به جنگ و تبلیغ روی صلح، ریشه در تفکر بنیانگذاران» «سازمان ملل» و «یونسکو» دارد و «حاکمیت این تفکر بر سازمان ملل، جز تحکیم همیشگی سلطه ابرقدرتها و صهیونیسم بر جهان حاصلی ندارد.»
«بازگشت به اصل خویش»، «بازگشت به اسلام ناب محمدی و صدر اسلام»، «بازگشت به اسلام اصیل» و ... از جمله جملاتی هستند که به تکرار شنیده میشود. این اصول در اصل و در عمل نافی هرگونه علمگرایی و نوآوری است.
حوزه هنری که در آغاز انقلاب در یک حلقه سربسته از نویسندگان بیتجربه بسیجی، زیر نظر کسانی مانند علی خامنهای، میرحسین موسوی، علی موسوی گرمارودی، طاهره صفارزاده، محمد جواد باهنر و محمد بهشتی شکل گرفت، بهتدریج به یک امپراطوری فرهنگی - ایدئولوژیک تبدیل شد. اکنون محسن مومنی شریف، نویسنده اسلامینویس و از نزدیکان آیتالله خامنهای برای یک دوره چهار ساله دیگر در ریاست حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی ابقا شده است. مهمترین وظیفه او مدیریت سازمانی است عریض و طویل، و توزیع امکانات در حلقهای از اسلامینویسان که زیر سقف انجمن قلم و بیت رهبری گرد آمدهاند.
انتشارات «سوره مهر»، نهاد انتشاراتی حوزه هنری است. «سوره مهر» در سال ۱۳۹۲ با انتشار ۱۸۹ عنوان اثر تبلیغی از مجموعه آثار اسلامینویسان بازار کتاب را به انحصار خود درآورده بود.
شنبه، ۷ تیر (۲۸ ژوئن) سید مهدی خاموشی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی حکم ریاست محسن مومنی شریف بر حوزه هنری را به او تقدیم خواهد کرد. محسن مومنی شریف یک بسیجی بود که پس از پایان جنگ به حوزه هنری پیوست. زمینه کار او ادبیات کودک و نوجوان است، و مسئولیت تدوین زندگینامه آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی را هم به عهده داشته است. افزون بر این چند عنوان رمان و داستان هم درباره جنگ نوشته و منتشر کرده است.
اسلامینویسان و تفریظهای رهبری
حوزه هنری در تهران و شهرستانها فعالیت گستردهای دارد. اسلامینویسان حوزه هنری آثاری بر سه محور زیر به وجود میآورند:
- تبلیغ ارزشهای اسلامی و مبارزه با کفر و الحاد
- گذشتهگرایی؛ بازگشت به اسلام اصیل و اسلام ناب محمدی
- قهرمانسازی درباره جنگ هشت ساله
حوزه هنری با در اختیار داشتن نهاد کتابخانههای عمومی کشور، و با برخورداری از حمایتهای بیدریغ وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، این آثار تبلیغی را در سطح کشور و در مدارس توزیع میکند.
در شرایطی که شمارگان کتاب در ایران به ۵۰۰ نسخه کاهش پیدا کرده، آثار حوزه هنری به دهها چاپ میرسند: در سال ۱۳۹۲، «نورالدین پسر ایران» و «فرمانده من» ۶۱ بار، «پایی که جا ماند» ۴۱ بار و «لشکر خوبان» و «حماسه یاسین» نیز هر یک ۳۳ بار تجدید چاپ شدهاند.
آیتالله خامنهای گاهی بر این کتابها «تفریظ» مینویسد و چنانچه کتابی را تأیید کند، آنگاه تبلیغات گسترده برای عرضه آن در مدارس و کتابخانههای عمومی کشور آغاز میشود. «پا به پای باران»، «پایی که جا ماند»، «پرواز شماره ۲۲»، «تیپ ۸۳»، «جدال در زیویه» فقط چند عنوان از کتابهای حوزه هنریاند که رهبری آنها را تأیید کرده است.
تجارت نفت و سیگار و جابجاییهای خبرساز
جابجایی در حوزه هنری در سالهای گذشته همواره خبرساز بوده است. مصطفی رخصفت، اولین رئیس حوزه هنری بود. پس از پیروزی انقلاب به دلایل مالی او را کنار گذاشتند و مدرسه سپهسالار که در آن زمان در اختیار امامی کاشانی و محمود رستگاری بود، نظارت بر حوزه را به عهده گرفت.
محمدرضا تختکشیان، محسن مخملباف و امیرحسین فردی هر یک در مقطعی ریاست حوزه را در دست داشتند تا آنکه مدیریت حوزه به سازمان تبلیغات اسلامی واگذار شد و نام آن از «حوزه هنر و اندیشه اسلامی» به «حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی» تغییر کرد. آنگاه احمد جنتی، محمد علی زم را که قائممقامش بود به ریاست حوزه هنری گماشت.
تحت ریاست زم که ۲۰ سال پایید، حوزه هنری به فعالیتهای اقتصادی و تجارت نفت و سیگار روی آورد و به یک امپراطوری مالی تبدیل شد. زم را با حاشیهها و سر و صدای فراوان کنار گذاشتند و رهبری بر این نهاد فرهنگی – تبلیغی که اکنون از توانایی مالی چشمگیری برخوردار بود، تسلط پیدا کرد. از آن پس، در ۱۳ سال گذشته حوزه هنری دو رئیس به خود دیده است: حسن بنیانیان و محسن مومنی شریف که هر دو مجری اوامر رهبری بودهاند و مهمترین وظیفه آنها اداره کردن تشکیلات اداری عریض و طویلی در موازات با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است. حوزه هنری آثارش را بدون نظارت وزارت ارشاد منتشر میکند.
اگر در سالهای دهه ۱۳۷۰ حوزه هنری به یک امپراطوری مالی بدل شد، در سالهای دهه ۱۳۸۰ تاکنون به یک نهاد شبهدولتی و اداری تبدیل شده است. در زمانی که محمدعلی زم ریاست آن را به عهده داشت، از ویژگیهای یک شرکت خصوصی با بازدهی مالی برخوردار بود، اما به تدریج، در زمان ریاست بنیانیان و مومنی شریف به یک وزارتخانه در سایه تبدیل شده است که در موازات با وزارت ارشاد در جهت اجرایی کردن خواستههای فرهنگی رهبری فعالیت میکند.
علی کاشفی خوانساری که از ۲۰ سال پیش تاکنون با حوزه هنری کار میکرده، درباره دگرگونی ماهیت این موسسه فرهنگی - تبلیغی میگوید: « اگر نگاهی به نمازخانه یا غذاخوری حوزه بیندازید، میبینید که در مقابل هر ۳۰ـ ۴۰ نفر کارمند حداکثر یک نفر هنرمند به چشمتان خواهد خورد. و جالب آنکه مدیران حوزه با اهتمامی تحسینبرانگیز در بیرون راندن همین هنرمندان معدود یا تبدیل کردن ایشان به کارمند میکوشند.»
نظرها
نظری وجود ندارد.