چوب حراج بر پیکر یادمانهای فضایی سیروس برزو
احسان سنایی - مجموعهیادمانهای فضایی سیروس برزو شامل تمبرهای نفیس فضایی، پوسترهای آموزشی و اینفوگرافهای مرتبط به تاریخ فضانوردی، مدالها و الواح هماینک طعمهی تگناهای معیشتی شده است.
چهاردهمین دوره اعطای جایزه ترویج علم ایران در اواسط پاییز سال گذشته، با حاشیههایی همراه شد که برای بسیاری، آشنایی با نام سیروس برزو را به دنبال داشت. این تاریخنگار و مروج کهنهکار علوم فضایی، که برای علاقهمندان به این رشته بینیاز به معرفی است، در حاشیه این مراسم، ضمن ارائه سخنانی کوتاه، انصراف خود را از دریافت این جایزه بهدلیل «بیتوجهی مسئولان سازمان فضایی ایران به امر ترویج دانش فضایی و وضعیت نابسامان مروجان فضانوردی در ایران» اعلام کرد.
«تاجری بودم که ضرر نکردم»؛ این را برزو چند روز بعد در گفتوگو با ماهنامه نجوم عنوان کرد و افزود: «من همه سرمایه زندگیام را در کاری مصرف کردم که حاصل آن جوانهایی است که در کشور برای ترویج علم پراکنده شدهاند. من ضرر نکردم. ولی گاهی احساس میکنم به خانوادهام ظلم کردم. شما در نظر بگیرید من اگر همان معلم شهرستانی میماندم، الآن بازنشسته بودم، خانه خودم را داشتم و احتمالاً اتومبیلی.»
مجموعه یادمانهای فضایی بینظیر او هم که ماحصل سالها دوستی برزو با فضانوردان متعدد – عمدتاً از اتحاد جماهیر شوروی سابق – است و طی چند سال گذشته در قالب نمایشگاههایی در تهران، اصفهان و دامغان به نمایش درآمده و چه بسا ارزندهترین دارایی وی به شمار میرود، هماینک طعمه تگناهای معیشتی شده است. تمبرهای نفیس فضایی، بستههای غذایی فضانوردان، عکسهای امضا شده توسط فضانوردان سرشناس، ماکت موشکها و فضاپیماهای سرنشیندار، پوسترهای آموزشی و اینفوگرافهای مرتبط به تاریخ فضانوردی، مدالها و الواح یادبود، اشیای شخصی فضانوردان (از جمله دستکش فضانوردی گوردون کوپر، ششمین فضانورد ایالات متحده)، و نیز اشیای بازگشته از ایستگاه فضایی بینالمللی، این مجموعه ارزشمند فضایی را شکل دادهاند که نقش الهامبخش ویژهای در جلب علاقه عمومی به درک ابعاد نادیده پروازهای سرنشیندار فضایی و رویهمرفته مقطعی نسبتاً مغفول از تاریخچه قرن بیستم دارند.
با اینهمه، نام برزو بالاتر از همه، یادآور «مرزهای بیکران فضا»ست؛ ماهنامه موفقی که طی مقطع کوتاه و پرافت و خیز انتشارش (از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۹ شمسی)، شاخص کیفیت در فرم و محتوا در عرصه نسبتاً نوپای روزنامهنگاری علمی ایران بود.
«برای من شیفته فضا که پوشهای از بریدهروزنامههای مربوط به خبرهای نجومی و فضایی داشتم، دیدن مرزهای بیکران فضا مثل کشف گنج بود.» این را پوریا ناظمی، ژورنالیست علمی ذیل یادداشتی در وبلاگ خود از تجربه مواجهه با این نشریه در سنین نوجوانیاش مینویسد و در شرح کیفیت آن اضافه میکند:
«مجله فراتر از تصور من بود. نهتنها خبرها و مقالههای فضاییاش دقیق و دست اول بود، که گفتوگوهایی اصیل با کیهاننوردان روسی داشت. بخشی از آن، داستان علمی-تخیلی منتشر میکرد و در بازارچه کوچکاش پوسترهایی از فضانوردان وجود داشت. ایده گفتوگوهای دست اول با فضانوردان آنقدر هیجانانگیز بود که سالها بعد که خودم قدم به دنیای روزنامهنگاری گذاشتم، سعی کردم آن روش را در [روزنامه] جام جم و بعداً در [ماهنامه] نجوم ادامه دهم که حاصل آن گفتوگوهایی بود که با شخصیتهای علمی مختلف تهیه کردم ... خاطرم است که یکبار مادرم با دفتر مجله تماس گرفت تا درباره داستان تأخیر آن سؤال کند. آنسوی خط سیروس برزو بود. مدیر مسئول، مؤسس، و سردبیر مرزهای بیکران فضا و بعدها فهمیدم عمدتاً نویسنده و مصاحبهگر و در واقع کل مجله. او از مشکلاتی غیرقابل باور میگفت که چطور صاحبخانه دفتر حتی برق را قطع کرده است».
انتشار مرزها ... دوام چندانی نیافت، و برزو، دلزده از راه پرسنگلاخ پیش رو، مقیم روسیه شد تا به یاری مسئولین و دانشجویان فارسیزبان دانشگاه دولتی مسکو، کار روزنامهنگاری را از سر بگیرد؛ اینبار با تأسیس نشریهی فرهنگی «پیوند» برای جامعه ایرانیان مقیم مسکو. «مثل یک کاشف به دنبال زاویههای ناشناخته شهر مسکو و دیگر شهرهای روسیه و تاریخ و ادب و هنر روس، در کوچه و خیابانها و کتابخانهها جستجو میکردم و نتیجه کار را در نشریه به معرض استفاده همه میگذاشتم.»
علاقه برزو به فضانوردی و بهویژه تاریخچه آن، طی سالیان گذشته پای وی را مجدداً به ایران گشود، و ضمن همکاری مستقیم با برخی نشریات علمی داخلی، بهویژه «آسمان شب»، زمینه بازدید برخی فضانوردان بازنشسته اتحاد جماهیر شوروی سابق، از جمله ویکتور گارباتکو، گئورگی گرچکو، و الکساندر بالاندین از ایران، و به موازات آن برپایی نمایشگاههایی از یادمانهای فضایی خود در شهرهای مختلف را هم فراهم کرد. ارسال محمولههایی همچون مجموعه آثار محمود فرشچیان، نقاش معاصر ایرانی به ایستگاه فضایی بینالمللی که هماینک به زمین بازگشتهاند و در این مجموعه حاضرند، از دیگر اقدامات برزوست.
حال این مجموعه با رضایت ناگزیر برزو در حالی به مبلغ پیشنهادی ۵۵ هزار دلار در معرض فروش گذاشته میشود که علاوه بر ارزش مادی آن، ارزش معنوی بالغ بر چهار دهه سعی خستگیناپذیر او در اردوهای متنوع ژورنالیسم علمی را هم برای روایت تاریخ پرافتوخیز ماجراجوییهای فضایی انسان یدک میکشد.
برزو جایزه ترویج علم ایران را نپذیرفت، تا به زعم خود «انعکاس این کار، در حد نیش پشهای [مسئولان سازمان فضایی ایران] را به خود آورد و به وظیفه خود در برابر نسل جوان عمل کنند»؛ حالآنکه با گذشت بالغ بر ده ماه، تاکنون کمترین واکنش و حمایت مادی یا معنویای از جانب این سازمان در قبال پیام برزو ابراز نشده است. «جایزه مگر چیست؟ یک سنگ و مقداری فلز. نه؛ جایزهی من این نیست. جایزه برای آدم این است که میبیند چهل سال پیش کاری کرده و اثرش اکنون در جامعه باقیست.»
برزو مؤثرترین شخصیت زندگی خود را آلبرت پتری، معلم زبان انگلیسی دوره دبیرستاناش میداند: «وقتی مثل همه همسنوسالهای خودم قصد داشتم کلکسیون عکس ماشین و هنرپیشهها را جمع کنم، روزی به من گفت چیزی را جمع کن که وقتی چهلساله شدی، برایت بیارزش نباشد. گفتم خب، چندسالی جمع میکنم؛ بعد دلم نخواست، میریزم دور. گفت اشتباه نکن. در آن زمان تو عمرت را دور میریزی و نه چند عکس را.»
برزو تألیف پنج کتاب ترویجی در حوزه فضانوردی، از جمله «نخستینهای فضانوردی: از آغاز تا امروز» و «در آرزوی پرواز» را نیز در کارنامه خود دارد.
منابع مصاحبه:
روزنامه شرق، ۲۴ مهر ۱۳۸۴، علیاکبر قزوینی
ماهنامه نجوم، شماره ۲۳۳ (آذرماه ۹۲)، سیاوش صفاریانپور
نظرها
نظری وجود ندارد.