گارسون، یک پایاننامه لطفا!
گزارش میدانی درباره خرید و فروش پایاننامه در ایران
در ایران، تحقیق مدرسهای، تحقیق دبیرستانی، تحقیق دانشگاهی، انجام پروژههای درسی، پروپوزال، پایاننامه، مقاله ISI و غیره هرکدام قیمت مخصوص به خود را دارد.
انگار در یک رستوران هستی؛ اینجا هم برای دستپختشان منو و فهرست قیمت وجود دارد. تحقیق مدرسهای، تحقیق دبیرستانی، تحقیق دانشگاهی، انجام پروژههای درسی، پروپوزال، پایاننامه، مقاله ISI و غیره هرکدام قیمت مخصوص به خود را دارد و واضح است که قیمتها بسته به نوع دانشگاه و نوع رشته تحصیلی متفاوت هستند.
گاهی صدا و سیما یا روزنامههای داخلی به موضوع فروش پایاننامه میپردازند، اما در این گزارشها صرفاً عکسها و تصاویری از تبلیغات پایاننامه فروشی منتشر میشود و مزین به هشدارها و وعدههایی است که از طرف مسئولان کشور برای برخورد با این مسئله داده میشود.
در این گزارش میدانی به سراغ چند نفر از پایاننامهفروشان، سفارشدهندگان پایاننامه و دانشجویان رفتهایم تا نظرات آنها را درباره این پدیده رایج در ایران بشنویم.
چرا پایاننامه میفروشید؟
دانشجوی مهندسی کامپیوتر است. درس او تمام شده، اما برای آنکه رفتن خود را به سربازی به تاخیر بیاندازد یک درس سه واحدی را نگهداشته و کارهای پایاننامه خود را انجام نداده است.
فروشنده پایاننامه: خیلی از دخترهای شهرستانی تا قبل از اینکه دانشگاه بیایند با کامپیوتر کار نکردهاند. از طرف خانواده تحت فشار هستند که زودتر درسشان تمام بشود و برگردند شهرستان. با ما درد و دل میکنند که تخفیف بدهیم. میآیند و قیمت میپرسند ما هم کمکشان میکنیم. اگر نمونهگیری لازم باشد یا کار نرم افزاری خاصی لازم باشد ما انجام میدهیم.
او پایاننامه مینویسد و درباره کارش میگوید: «خانواده ما هفت نفره است و پدرم توان اینکه به من پول بدهد ندارد. از ترم سوم به بعد خودم شروع به کار کردم. اول خجالت میکشیدم ولی بعد عادی شد. پروژههای درسی بچههای تهران را میگرفتم و شبها در سایت کامپیوتر خوابگاه انجام میدادم. دستم سریع شد و خبر بین بچههای دانشگاه پیچید. خرجم را از خانواده جدا کردم.»
این دانشجو ادامه میدهد: «یکی از دوستان سال بالایی من میخواست خودکشی کند و فهمیدیم به خاطر این است که از پایاننامه میترسد و وسط کار کم آورده. کمکش کردیم با بچههای دیگر و پایانمهاش را جمع کردیم. از همان موقع بود که فهمیدم پایاننامه نوشتن مثل آب خوردن است و افتادم دنبالش.»
از این پایاننامهنویس پرسیدم:
مشتریهای تو بیشتر چه کسانی هستند؟
− قبلا یا حالا؟
در ابتدای کار
− بچه تهرانیها. پولدارها. خیلی از کسانی که برای آنها تحقیق درسی یا تمرین انجام میدادم تنبل بودند. مهمانی داشتند، با دوست دختر یا دوست پسرشان بیرون قرار داشتند، مسافرت میرفتند. کارهای این شکلی. من برای یک تمرین که دو نمره از پایان ترم را داشت ۵۰ هزار تومان میگرفتم. برای مایهدارهای دانشگاه ۵۰ هزار تومان، پول به حساب نمیآمد ولی برای من خیلی پول بود.
حالا که کار پایاننامه انجام میدهید مشتری شما چه کسانی هستند؟
− بیشتر دخترها... یک طیفی از آنها.
یعنی چی؟
− دخترهایی که پول ندارند. اعتماد به نفس ندارند. کسی را ندارند به آنها در پایاننامه نوشتن کمک کند.
یعنی فقط دخترها؟
− نه. بیشتر شان آره ولی همه جور آدمی هست. بیشتر دخترهای شهرستانی و بعد پسرهای تهرانی. در شهرستانها هم تعداد دخترها از پسرها بیشتر است چون ما کار میگیریم و تقسیم میکنیم، خبر دارم.
فقط مشتریهای شما اینطور هستید یا همه کسانی که کار پایان نویسی انجام میدهند ترکیب مشتریهایشان اینطور است؟
− همه جا اینطوری است به جز کسانی که کارهای با کیفیت میزنند.
کار با کیفیت یعنی چه؟
− در مقطع کارشناسی ارشد بعضیها تصمیم میگیرند پایاننامه خودشان را به صورت کتاب چاپ کنند برای همین خیلی زحمت میکشند. یک دوره نمایندگان مجلس دنبال پایاننامه بودند. یک نفر واسطه شده بود و فقط به آدمهای خودشان کار میداد. اینقدر پول خوب گرفته بودند که اگر یک نقطه سیاه در پرینت میافتاد کاغذ را پاره میکردند و از اول پرینت میگرفتند.
یا مثلاً من مشتری از دانشگاه شریف داشتم. دختر بود. خودش مخ بود. کار هیچکس را قبول نداشت. همه کارهای پایاننامه را خودش انجام میداد و من فقط پول گرفتم تا خرکاریهای پایاننامهاش را انجام بدهم. پول خوبی داد و من هم کار خیلی با کلاسی برایش در آوردم.
از کارت راضی هستی؟ عذاب وجدان نداری؟
− برای چی؟
این تقلب محسوب میشود.
− این حرفها مال سریالهای تلویزیون است. پدرم پول نداشت خرج دانشگاه مرا بدهد. همکلاسی من با ۲۰۶ میآمد دانشگاه و ظهرها غذای ۲۰ هزار تومانی سفارش میداد. این حرفها که میگویند سرقت علمی است دروغ است. از کجا سرقت میکنیم؟ همه کارهایش را خودمان انجام میدهیم.
مسئول کتابخانه برخی دانشگاهها پایاننامه میفروشند
در هنگام گشت زدن در پیادهروی مقابل دانشگاه تهران و صحبت با کسانی که کار پایاننامه انجام میدهند با یکی از دوستانم روبهرو شدم که در کتابفروشی مشغول به کار بود.
به واسطه او توانستم با یکی از دوستانش که در بازار پایاننامه، حرفهای و قدیمی محسوب میشود به صورت مفصل صحبت کنم و او اجازه داد با چند نفر از مشتریهایش صحبت کنم. از او پرسیدم:
درآمد این کار چقدر است؟
− بستگی دارد. بعضیها به عنوان کار دانشجویی فعالیت میکنند. بعضیها واسطه هستند و کار را میگیرند و به بقیه میدهند. این وسط کمیسیون خودشان را بر میدارند.
به هر حال باید یک سطح میانگین داشته باشد.
− سخت است میانگین تعیین کنیم. از ۸۰۰ هزار تومان تا پنج میلیون تومان برای کارشناسی قیمت میگذارند. بعضیها فقط میخواهند یک چیزی تحویل بدهند و تمام شود. یک عده نمره بالا میخواهند. برای بعضی افراد جلسه توجیهی میگذاریم. سوالاتی که ممکن در جلسه دفاع بپرسند را تعیین میکنیم و جوابها را به آنها میگوییم. دانشگاه با دانشگاه و رشته با رشته فرق دارد.
مشتریهای شما اغلب چه کسانی هستند؟
− همه جور آدمی هست. فرقی برای ما ندارد.
یکی از همکاران شما ادعا میکرد که بیشتر دخترهای شهرستانی و پسران تهرانی برای سفارش پایاننامه میآیند. درست است؟
− نه اینطوریها هم نیست. شهرستانی و تهرانی ندارد.
ممکن است بیشتر توضیح بدهید.
− تعداد دخترهای تهرانی زیاد مشتری هستند، اما زرنگ هم هستند. یک نفر را پیدا میکنند برای آنها کارهای پایاننامه را انجام بدهد. خیلی وقتها اسم دانشجو، دختر است ولی پسرها دنبال کارشان هستند. میاندازند گردن دوست پسری، نامزدی، کسی. البته همه دانشجوهای دختر اینطوری نیستند. من درباره مشتریهای خودمان میگویم.
شما دیدهاید کسی که وضع مالی خوبی ندارد برای خرید پایاننامه بیاید؟
− تا دلتان بخواهد. آها. اگر قبلاً به شما اینجوری گفتهاند، فهمیدم منظورتان چیست. بله. خیلی از دخترهای شهرستانی تا قبل از اینکه دانشگاه بیایند با کامپیوتر کار نکردهاند. از طرف خانواده تحت فشار هستند که زودتر درسشان تمام بشود و برگردند شهرستان. با ما درد و دل میکنند که تخفیف بدهیم. میآیند و قیمت میپرسند ما هم کمکشان میکنیم. اگر نمونهگیری لازم باشد یا کار نرم افزاری خاصی لازم باشد ما انجام میدهیم. بعضی قسمتها را هم میدهیم خودشان انجام بدهند تا قیمت کار زیاد بالا نرود. گناه دارند.
چقدر از درآمد به کسی میرسد که پروژه را انجام میدهد و چقدر برای صاحب مغازه میماند؟
− اگر بدون کپیبرداری نوشته شود، ۴۰ تا ۵۰ درصد پول برای کسی است که پروژه را گرفته و مابقی برای کسی که انجام میدهد. کپی باشد، همهاش به صاحب مغازه میرسد.
کپی باشد؟
− آره. مسئولان برخی کتابخانههای دانشگاهها پایاننامه میفروشند. خود دانشجوها هم وقتی بیپول میشوند فایل پایاننامه را میآورند برای فروش.
مسئولان کتابخانههای دانشگاه به همه پایاننامه میفروشند؟
− نه. باید مطمئن باشند. معمولاً با یک نفر کار میکنند.
شما خودتان تا به حال پایاننامهای از دانشجویان خریدهاید؟
− بله. از دانشگاه تهران، علامه، پلی تکنیک اصفهان، مشهد و ...
تا به حال دانشجوئی لو نرفته است؟ هیچ استادی متوجه نشده که پایاننامه کپی است؟
− عزیز من شما متوجه نیستی. همهاش را که کپی نمیکنند. تغییر میدهند. تیترها و ترتیب مطالب را عوض میکنند. چه کسی بفهمد؟ خیلی شیر تو شیرتر از آن است که فکر میکنید.
جالب است.
− فقط این نیست. دانشجوها که کارشان را میدهند به تایپ و تکثیر برای پرینت و صحافی، صاحب مغازه یک نسخه کپی میگیرد و نگه میدارد. یک سال بعد میفروشد به کس دیگر. سود مغازه تایپ و تکثیر پایاننامه به همین است.
مشتریها چه میگویند؟
نسرین دختری است که به گفته خودش کار با اینترنت را بلد نیست و زبان انگلیسی نمیداند. او میگوید «برای پایاننامه نوشتن حتماً باید انگلیسی آدم خوب باشد و بتواند در اینترنت سرچ کند.»
مشکل سعید برای نوشتن پایاننامه عجیب است. او میگوید که قادر به انجام تمامی مراحل پایاننامه خود بوده است به جز قسمت تحلیل آماری آن که باید به وسیله یک نرم افزار تخصصی انجام میگرفته است. قیمتی که برای انجام این کار به او گفتهاند ۶۰۰ هزار تومان بوده است در حالی که قیمت یک پایاننامه کامل برای او یک و نیم میلیون تومان تمام میشده است.
نسرین عضو فیس بوک است و از اینترنت برای چتکردن و ایمیل زدن استفاده میکند، اما میگوید: «من انگلیسیام آنقدر خوب نیست که بلد باشم سرچ کنم. باید چند روز از صبح تا شب در اینترنت سرچ کرد. سرچ معمولی نه. باید بدانی کجاها بروی.»
مینا در اینترنت مطالب زیادی برای پایاننامه خود پیدا کرده است، اما میگوید: «باید این مطالب را تطبیق بدهم اما من نمیدانم چطوری. چندتا را تطبیق دادم ولی استاد سرم داد کشید و گفت اینها به درد نمیخورد. مجبور شدم از مادرم پول قرض بگیرم و بدهم اینجا انجام بدهند.»
او اضافه میکند: «اگر پدرم بفهمد برای انجام پایاننامه پول دادهام سرم را میبرد.»
سام، پایاننامه خودش را با تلاش خود به پایان رسانده و از آن نمره ۱۸.۵ گرفته است، اما حالا برای نوشتن پایاننامه همسرش به پایاننامهنویس مراجعه کرده است.
او دلیل این کار را اینگونه توضیح میدهد: «من در شرکتی که کار میکنم تازهکار هستم و موقعیت محکمی ندارم. باید ساعات اضافهکاری را به خواست مسئول شرکت پر کنم. پایاننامه نوشتن کار وقتگیری است، اما زیاد سخت نیست. همسرم شبها تا دیروقت مرا بیدار نگه میداشت تا کمکاش کنم. عصبی شده بود و آرامش خانه به هم ریخته بود. چون خودم وقت نمیکردم به او کمک کنم پیشنهاد دادم بیاییم اینجا و قضیه تمام شود.»
مشکل سعید برای نوشتن پایاننامه عجیبتر است. او میگوید که قادر به انجام تمامی مراحل پایاننامه خود بوده است به جز قسمت تحلیل آماری آن که باید به وسیله یک نرم افزار تخصصی انجام میگرفته است. قیمتی که برای انجام این کار به او گفتهاند ۶۰۰ هزار تومان بوده است در حالی که قیمت یک پایاننامه کامل برای او یک و نیم میلیون تومان تمام میشده است.
سعید میگوید: «روی سه فصل توافق کردیم و قرار شد بقیه کارها را خودم انجام بدهم. ۴۰۰ هزار تومان کم میشود و فکر کنم بتوانم در آخر کار ۱۰۰ هزار تومان دیگر تخفیف بگیرم. روی همین حساب دیدم به صرفه است که کل پایاننامه را سفارش بدهم و در آخرین فرصتی که قبل از سربازی دارم خوشگذرانی کنم.»
بی اهمیتی فراگیر به موضوع علم و جایگاه علمی کشور
روزنامه همشهری با استناد به گزارش نشریه نیچر در خصوص «سهم بالای ایران در تقلبهای علمی» نوشته است که به نظر میرسد «از کل مقالاتی که توسط اعضای هیئت علمی و دانشگاهیان کشور ما در مجلههای بینالمللی منتشر میشود، تعداد زیادی تقلب علمی باشند.»
در کنج یکی از پاساژهای تهران، یک مغازه بزرگ تایپ و تکثیر وجود دارد که عبور از میان کاغذها و دستگاهای چاپ و رسیدن به میز منشی به یک دقیقه زمان نیاز دارد. با توجه به پر بودن مغازه از مشتری باید بیش از پنج دقیقه برای گرفتن جواب صبر کرد. راه عبور و مرور به عمد طوری چیده شده است که منشی مغازه فرصت پاک کردن کامپیوتر در مواقع خاص را داشته باشد. معروف است که پایاننامه نویسان این مغازه همگی از دانشجویان دانشگاه شریف هستند و به دلیل همین شهرت این مغازه با مشکل روبهرو شده است.
آقای عطایی که از دادن شماره همراه اول خود به مشتریان ابایی ندارد تمامی پایاننامهنویسان زیر دست خود را استاد دانشگاه معرفی میکند.
محمد که شغلش «دادزن» است و برای جلب مشتری در پیادهرو تبلیغ میکند مرا کنار میکشد و میگوید: «داداش بچه نشی یه وقت. الکی میگه همش سیاه بازیه. استاد دانشگاه کجا بود. چارتا جوون دانشجو جمع کرده بهشون میگه استاد. بیا بریم بالا هم دانشجو دکترا داریم هم ارشد. هر کدوم رو خواستی سوا کن برات بنویسن.»
دانشجوی سابق دانشگاه امیرکبیر و دارنده مدال کشوری المپیاد ریاضی که تا پیدا کردن یک کار با درآمد خوب، تصمیم دارد از طریق پایاننامهنویسی امرار معاش کند معتقد است: «ضعف ریاضیات، ضعف کار عملی با کامپیوتر و ضعف زبان انگلیسی سه عاملی است که باعث میشوند دانشجویان خودشان نتوانند پایاننامههای خود را انجام بدهند.»
روزنامه همشهری با استناد به گزارش نشریه نیچر در خصوص «سهم بالای ایران در تقلبهای علمی» نوشته است که به نظر میرسد «از کل مقالاتی که توسط اعضای هیئت علمی و دانشگاهیان کشور ما در مجلههای بینالمللی منتشر میشود، تعداد زیادی تقلب علمی باشند.»
یک دانشجوی ایرانی که در کشور انگلستان در حال تحصیل است با مقایسه شرایط نظارتی در ایران و انگلیس میگوید: «در اینجا دانشگاهها از نرم افزاری استفاده میکنند که اگر یک عبارت از اینترنت یا تحقیقات دیگران بدون اشاره و ارجاع استفاده شده باشد توبیخ و جریمههای خاص خودش را دارد.»
این دانشجوی مقیم انگلیس ادامه میدهد: «در زمانی که در ایران مشغول به تحصیل بودم در سادهترین درسها مثل آزمایشگاه فیریک و شیمی، چند گزارش کم حجم بود که مدام توسط دانشجویان کپی میشد. هر ترم این کپیها انجام میشد و اساتید متوجه نمیشدند یا اگر متوجه میشدند اهمیتی نمیدادند. پیدا کردن تقلب در پایاننامه به دلیل اینکه حجم پایاننامه زیاد است طبیعتاً سختتر است.»
یک دانشجوی مهندسی متالوژی دانشگاه علم و صنعت که اکنون در یک موسسه آمادگی کنکور به کار تدریس مشغول است میگوید: «اگر من میدانستم که رشته تحصیلیام ربطی به شغلم نخواهد داشت، یک دقیقه هم برای درس و پایاننامه وقت نمیگذاشتم.»
یکی از دانشجویان دانشگاه بهشتی تهران نیز در دسترس نبودن پایاننامهها و مقالات علمی در ایران را عامل غیر طبیعی جلوه کردن پایاننامه برای دانشجویان میداند.
یکی از مسئول کتابخانه دانشگاه تهران درباره میزان بیتوجه دانشجویان به اهمیت انجام پایاننامه میگوید: «بارها شاهد بودهام که دانشجویان برای مطالعه پایاننامه میآیند، اما به جای فیشبرداری با موبایل شروع به عکس و فیلم گرفتن از متن پایاننامه میشوند تا مطالب را در پایاننامه خودشان کپی کنند.»
یکی از استادان دانشگاه شیراز رواج مسئله پایاننامهنویسی در میان دانشجویان را ناشی از ایرادات سیستم آموزشی دانشگاه میداند و میگوید «متاسفانه در ایران تاکید سیستم آموزشی بر پایه حفظیات و تئوری است. دانشجویان ما بیجهت درگیر تئوریها میشوند و به همین دلیل جذب دانشگاههای خارجی میشوند... با هزینه ایران در تئوری قوی میشوند و در کشورهای خارجی محصول سیستم آموزشی ایران را در قالب پروژههای کاربردی به خارجیها تقدیم میکنند.»
این استاد دانشگاه در ادامه میگوید: «مقابله با سنتهای علمی موجود در دانشگاه سخت است. من دانشجویان را به جای حفظ کردن مطالب به انجام پروژههای علمی وادار میکنم و هفت نمره از نمره پایان ترم را به آن اختصاص میدهم، اما دانشجویان از من خوششان نمیآید و بارها شنیدهام که به میگویند استاد عقدهای. در حالی که با همین نرمافزارهایی که وادار میشوند آنها را یاد بگیرند نسبت به بقیه دانشجویان موقعیت شغلی بهتری به دست میآورند.»
یکی از دانشجویان مقطع فوق لیسانس دانشگاه فردوسی مشهد دلیل بیتوجهی دانشجویان به اهمیت پایاننامه را حجم زیاد مطالب درسی میداند و میگوید: «برعکس خیلی از دانشجویان من از دوران دبیرستان به این رشته علاقه داشتم، اما وقتی نگاه میکنم متوجه میشوم در دوران دانشگاه خیلی کم فرصت کردهام مطالعه غیر درسی درباره موضوعات روز رشتهام داشته باشم.»
یک دانشجوی دانشگاه آزاد هم با زیر سئوال بردن مسئله علم میگوید:«من به خاطر پیدا کردن شغل درس میخوانم. میدانم اگر مدرک نداشته باشم احتمال اینکه کار خوب پیدا کنم کم است. هشتاد درصد کسانی که در دانشگاه میشناسم هدفی ندارند. به دانشگاه آمدهاند چون کار دیگری نداشتهاند. راستش را بخواهید پول ندارم وگرنه من هم پایاننامه میخریدم. الان هم به فکر این هستم که چندتا مطلب به هم بچسبانم و تحویل بدهم.»
نظرها
بابک
اگه متن این گزارش رو به صورت فایل وردی میخوندم، تصور میکردم گزارش مال برنامه بیست و سی صدا سیماست؛ گزارشگر اصلا نمیدونه دقیقا داره چه اتفاقی میوفته. نویسندگان پایان نامه های فروشی (نه دلالهاش)، اتفاقا قشر کثیری از جدیترین محققان رو تشکیل میدن، که جور دیگه ای نمیتونن معاششون رو تامین کنند. سهل انگارانه ترین و سادهلوحانه ترین ایده اینه که وسط فقر و فلاکت این افراد بیایم یقهی جایگاه علم در کشور رو بچسبیم. اتفاقا علم جایگاه خوبی برای صاحبانش تو کشور فراهم کرده. استادان دانشگاه حاصل تلاش دانشجوها و یا همین تحقیق نویسان رو به اسم خودشون میفرستن ژورنالهای علمی و اعتبار کسب میکنن. اونوقت شما میای خر محقق بدبخت رو میچسبی که لنگ ماهی 500تومنه؟ من شخصا شاهد بودم که پایاننامهای که توسط پایانامه فروش نوشته شده بوده، چنان ایده ی نابی داشته که بعد از دفاع به اسم دانشجو و استاده چاپ شده و یک قرون اضافه تر به نویسنده ی واقعیش نرسیده.
جانسون
مطلب بسیاری خوبی بود که نشان از عمق مدرک فروشی و بی ارزش کردن اون داره. مدرک هم مثل خیلی چیزهای دیگه لوث شده توصیه می کنم خوانندگان این مطلب متن لینک زیر رو هم بخونند و یا لااقل رادیو زمانه به نوعی این مطلب رو هم منتشر کنه در تکیل منطلب خوب تون http://www.moadele.ir/index.php/2012-09-23-12-13-14/2903-2014-01-20-12-33-55.html