لئونارد کوهن، صدایی با آرامش اندوه
لئونارد کوهن، خواننده کانادایی ۸۰ ساله شد. تنها چند روز پیش از این، آلبوم جدید او «مشکلات عامهپسند» نیز معرفی شد. در سیزدهمین آلبوم استودیویی نیز این خواننده صدای گیرا و قدرت کلام ترانههای خود را حفظ کرده.
یکشنبه (۲۱ سپتامبر / ۳۰ شهریور) لئونارد کوهن، خواننده کانادایی ۸۰ ساله شد. تنها چند روز پیش از این، آلبوم جدید او «مشکلات عامهپسند» نیز معرفی شد. در سیزدهمین آلبوم استودیویی نیز این خواننده صدای گیرا و قدرت کلام ترانههای خود را حفظ کرده.
لئونارد کوهن، خواننده، ترانهسرا و آهنگساز کانادایی با وجود پا گذاشتن به سن ۸۰ سالگی، هنوز در اجراهایش با چهرهای شاداب و حالتی دلنشین میکروفون را در دست میگرداند و با همان کلاه شاپوی معروف و آهنگ صدایی که به خواندن ترانههای مذهبی میماند، روی صحنه هنرنماییمیکند. او هنوز میتواند ترانههای قوی و دلربا بنویسد، همانطور که با تازهترین آلبومش «مشکلات عامهپسند» این ویژگی را بار دیگر نشان داده. این مجموعه تنها دو سال بعد از آلبوم استودیویی دوازدهم او، «ایدههای قدیمی»، به بازار آمد.
جز باب دیلن، تقریباً خواننده-ترانهسرای دیگری نمیتواند با واژهها اینطور عمیق و دقیق برخورد کند. گذشته از این، سادگی ملودی، ریتم ترانه و صدای طلایی و آرامشبخش کوهن به آثار او فردیت و برجستگی خاصی میدهند. او با صدایش به ترانهها عمق و با کلام خود به آنها تأثیر میدهد.
آلبوم جدید این خواننده که درست قبل از تولد ۸۰ سالگیاش منتشر شده، با ۹ ترانه به مدت مجموعاً ۳۶ دقیقه، کوتاه به نظر میرسد. در ترانهها عناصری از موسیقی یهودی، موسیقی فولکلور ایرلندی بهویژه سبک «بلوز» و همچنین موسیقی محلی آمریکا وجود دارند. کوهن با ترکیب این عناصر نشان میدهد که در مسیر هنری خود هنوز دست از تجربههای جدید برنداشته است.
در آلبوم جدید نیز کوهن با لحن آرام و شناختهشدهای که بسیاری در آهنگهای او میشناسند، ترانههای گفتارگونهاش را میخواند. با وجود این، صدایش کمی شکستهتر از دوران جوانی به گوش میرسد. «کمی شبیه اندوه» (Almost Like The Blues) شاید غمگینترین و در عین حال از گیراترین آهنگهای آلبوم جدید کوهن باشد.
سیر هنری
خواننده و ترانهسرای کانادایی در ۲۱ سپتامبر ۱۹۳۴ در مونترال کانادا به دنیا آمد. او از فرزندان معروفترین خاخامهای کانادا است. در بچگی با پدربزرگش خاخام سالامون کلینتسکی-کلاین در مورد تورات بحث و جدل میکرد. جالب این که ملودی ترانه معروف او «چه کسی با آتش» (Who by Fire) نیز به دعایی یهودی برمیگردد. به گفته کوهن، او هنگام مرگ پدرش برای نخستین بار قدرت کلمات را حس کرده است. او که در آن زمان تنها ۹ سال داشته، پس از مراسم خاکسپاری، کراواتی را از کمد لباس پدرش برمیدارد، آن را میشکافد و یادداشت کوتاهی با این جمله در آن میگذارد: «چه کسی میگذرد؟ و -من میپرسم- چه کسی [او را] صدا میزند؟» بعد این کراوات را با همان یادداشت در باغ دفن میکند.
کوهن در ابتدای سیر هنری خود به عنوان نویسنده فعالیت میکند. در همان سالهای جوانی تبدیل به ستاره جوان فضای ادبی مونترال میشود. شیوه بیان او در همان زمان به پختگی میرسد و پس از آن تصمیم میگیرد با الهام از باب دیلن، خواننده، شاعر و آهنگساز آمریکایی، شعرهای خود را با نواختن گیتار بخواند. با ارائه ترانه «سوزان»، اولین آهنگ از اولین مجموعه او در سال ۱۹۶۷، مسیر آینده وی به عنوان خواننده مشخص میشود.
تنها ۲۶ سال دارد که در جزیره هیدرا در یونان برای خود خانهای میخرد. در آنجا با ماریان، عشق پرشور دوران جوانی خود که زنی نروژی بوده، آشنا میشود. مادربزرگ این زن زمانی پیشبینی کرده که ماریان در آینده با مردی آشنا میشود که زبانی طلایی دارد. کوهن، یکی از معروفترین آهنگهایش را با نام «بدورد، ماریان!»، نیز به معشوق خود تقدیم کرده است.
قاطعیت و خوددوستی
کوهن در سال ۱۹۶۷ به نیویورک میرود، سرزمین رویایی هنرمندان بزرگ و جایی برای جنون انجام کارهای بزرگ. در اوج شهرت، او حتی قاطعیت فردی خودشیفته را برای دنبال کردن کارهای هنری از خود نشان میدهد. گاهی در استودیو بین اعضای گروه موسیقیاش، مخدر «ال اس دی» پخش میکند، صحنهای شبیه مراسم معروف «شام آخر» مسیح و حواریون. بهزودی با شهرت در آنجا، میان زنان هم محبوبیت بیشتری پیدا میکند. کمی بعد عاشق زنی به نام نیکو میشود، اما او جیم موریسون، نویسنده و کارگردان آمریکایی را به کوهن ترجیح میدهد.
پس از رابطه عاشقانهای با جنیس جاپلین، خواننده راک آمریکایی، کوهن آهنگ «هتل چلسی» را به او تقدیم میکند. کمکم به کوهن لقب «لرد بایرونِ راک اند رول» را میدهند. کوهن در مورد محبوبیت خود و صدایش برای زنان به کنایه گفته است: «بخاطر چند آهنگی که در آنها از راز زنها گفتهام، آنها همیشه با من بسیار مهربان بودهاند و تا همین دوران کهنسالیام، جایی پنهان در زندگی پرمشغلهشان پیدا میکنند و مرا به آنجا میبرند.»
او در سال ۱۹۷۴ یوشو ساساکی روشی، استاد ژاپنی ذن خود را همزمان با ضبط یکی از کارهایش به محل دعوت میکند. یک روز هنگام صرف صبحانه این استاد مکتب ذن بودایی به او توصیه میکند که غمگینتر بخواند. در این میان، پس از یک دهه کامل افسردگی، کوهن دوباره خواندن تلمود را شروع میکند. آلبوم او با نام «کتاب رحمت» در سال ۱۹۸۴ بازتابی از پشیمانی او از زندگیاش مانند «مردی بیخدا و بیشرم» در پایان دهه ۱۹۶۰ است. به گفته خودش وقتی در سالهای دهه ۱۹۹۰ در یک صومعه ذن در شمال لسآنجلس بعد از نوشیدن فراوان مشروب همراه با استاد کهنسال ذن خود به خلسه فرو میرود، زندگیاش را «رویای نیمروزی» بزرگ و عظیمی میبیند. او در این دوره با احساس پشیمانی دست به گریبان بوده است.
زیستن با مخاطبان
زندگینامه تصویری وی با نام «لئونارد کوهن، هنوز جوان»، که اخیراً به مناسبت تولد ۸۰ سالگی این هنرمند به زبان انگلیسی منتشر شده، دربرگیرنده تصاویر عکاسان مختلف از اوست. این تصاویر بازتابی از زندگی کوهن از آغاز جوانی، دوران شاعری و عاشقی وی گرفته تا دوران کنونی است. در یکی از عکسها او کنار یک ماشین تحریر در اتاقی خالیست. در عکسی دیگر او با ماریان، عشق دوران جوانیاش، سوار بر الاغ در کوههای جزیره هیدرا در یونان دیده میشود. تصویری دیگر او را در دهه ۱۹۹۰ نشان میدهد، جلوی آینه، با پای برهنه و سیگاری در دست، در حالی که به فکر فرورفته. در این کتاب مصور عکسهایی نیز از سالهای اخیر کوهن به چشم میخورند.
یکی از شکستهای کوهن آن بوده که مدیر کاریاش، به تدریج دارایی او را از آن خود میکند. به این ترتیب کوهن که در دورهای دار و ندارش را از دست داده، بار دیگر برای کسب درآمد به مسافرت میرود و کنسرت برگزار میکند.
او در آستانه ۸۰ سالگی پس از اجرا، در یکی از کنسرتها در برابر مخاطبانش زانو زد و آنها نیز به او ادای احترام کردند. کوهن در همین حین گفت: «من با معلمم مشروبی نوشیدم. او حالا ۱۰۲ سال دارد. وقتی لیوانهای مشروب را برای سلامتی به هم زدیم، او به من گفت: معذرت میخواهم که هنوز نمردهام. من هم امروز در برابر شما همین احساس را دارم.»
بعد از چنین کنسرتهایی است که هواداران این هنرمند گاهی در شبکههای اجتماعی و اینترنت پیامهایی منتشر میکنند که چرا «درست بعد از خداوند»، او برای آنها بهترین است.
وی تا کنون ۱۳ آلبوم استودیویی منتشر کرده که بعضی از آنها در صدر آثار پرفروش زمان خود بودهاند. او دو رمان «بازی محبوب» و «بازندههای زیبا» را نیز نوشته که به فارسی ترجمه نشدهاند. از میان آثار نوشتاری کوهن، گزیدهای از اشعار او با نام «کتاب اشتیاق» به قلم احسان مهتدی به فارسی ترجمه شده است. بعضی از ترانههای او نیز به فارسی ترجمه شدهاند.
نظرها
گرگ
هرچند انتخاب خیلی سخته، ولی آهنگ بیشتر مورد علاقهء من از کوهن، The Faith (البته با فاصلهء کمی بالای Who By Fire) هستش. A cross on every hill A star, a minaret So many graves to fill O love, aren't you tired yet?
سعید
وای بر کسی که این دوتا رو نپسنده Hallelujah Dance me
دکتر محسن
خدای صدا ..یعنی مگه داریم مگه میشه کسی دنس می ویت د اند او لاو را بشنوه و عاشق نشه.....یاد روزگار جوانی افتادم با ماشین 206 و سیستم و صدای بلند و......