• دیدگاه
حوزه علمیه قم مرکز تولید علم جهانی و نقد ورزش زنان
اکبر گنجی - قم مرکز تولید علم و تمدنسازی نیست، مرکز تولید خشونت و سبک زندگی صدها سال قبل به نام خداوند است.
حوزههای علمیه دینی به درستی کاری به علوم تجربی طبیعی نداشته و ندارند، اما در زمینه علوم تجربی انسانی مدعی بوده و بیش از سه دهه است که شعار اسلامی کردن علوم انسانی را سر داده و میدهند. این حوزه هم ارتباطی به کار آنان نداشته و حاصل مالی دخالت ناموجهشان، نابود شدن دهها میلیارد تومان بوده است. حاصل علمی کارشان صفر بوده و خواهد بود، چون علوم انسانی تجربی هستند، یعنی تجربه داور تأیید و ابطال نظریههای علمی است، نه دین و ایدئولوژی. اگرچه هیچیک از قوانین علوم انسانی قطعی و دائمی نیستند، اما عینیت علوم انسانی ناشی از داوری تجربه است.
با این حال، ادعاهای گزاف فقیهان همچنان ادامه دارد. گویی ۳۵ سال انحصار حکومت هنوز چیزی به آنها نیاموخته است. اینک مدعا از اسلامی کردن علوم انسانی فراتر رفته و به ادعاهای باورنکردنی تبدیل قم به مرکز تولید علم جهانی و تبدیل ایران به مرکز تمدن جهانی بسط یافته است.
زنان ورزشکار و مدالآوری
آیتالله جوادی آملی- از مراجع تقلید حوزه علمیه قم- در درس تفسیر قرآن- سوره زمر- در ۱۶/۶/۹۳ گفته است:
"ما خیال میکنیم کمال زن در این است که برای ما برود مدال بیاورد، کمال زن در مادر شدن است، در فرزند تربیت کردن است، کمال زن در اصلاح جامعه است، چرا عواطف در جامعه کم است، زن از همین حقیقت خلق شده است، به ما گفتند بیراهه بروید ما هم گفتیم چشم، فضیلت زن در این نیست، که زن و دختر ما برود پایش را دراز کند و یک کسی را بزند و برای ما مدال بیاورد، فأین تذهبون، به کجا داریم میرویم...رهبری اهلبیت (ع) آن ملات نرم است، الان این عاطفه و ملات گرفته شد، به همین دلیل ده دوازده میلیون پرونده وجود دارد، جامعه را نه بانک ربوی اداره میکند که قرضالحسنه را برمیدارد و نه این خشونتها و مدالگیریهای زنانه، جامعه را زن و عاطفه زنانه اداره میکند...این عواطف که کم شود و زندگی گذشت و قرضالحسنهای کم شود و بانکهای ربوی زیاد شود، نتیجهاش همین ده دوازده میلیون پروندهای است که در دستگاه قضا هست."
آیت الله جوادی آملی از آن دسته فقیهان و مراجع تقلیدی است که معتقد است تمامی علوم و معارف در قرآن وجود دارد یا از قرآن ناشی میشود. او تاکنون دهها جلد تفسیر قرآن منتشر کرده و دهها جلد دیگر هم آماده انتشار دارد.
یکی از مسائل جامعه ایران اختلافات و نزاعهایی است که به ده الی دوازده میلیون پرونده قضایی منتهی شده است. این مرجع تقلید و مفسر قرآن در تبیین این مسئله، عللی چون دوری جامعه از رهبری ائمه، بانک داری ربوی و مدال آوری زنان در مسابقات جهانی را دخیل میداند.
"تبیین علمی" آیت الله جوادی آملی بسیار مهم است. برای اینکه، اولاً: ایشان قرآن را فروشگاهی به شمار میآورد که همه نیازهای بشری در آن وجود دارد. ثانیاً: تبیین علمی وی از مسائل اجتماعی، محصول تفسیر او از قرآن است. ثالثاً: این تفسیر و تبیین، یکی از محصولات مهم علمی حوزه علمیه قم است.
قم مرکز تولید علم
آیتالله عبدالله جوادی آملی همچنین اخیراً طی سخنانی گفته است:
"برای ما که به لطف الهی در فضای حکومت اسلامی تنفس میکنیم، درهای بهشت باز و درهای جهنم بسته است مگر این که کسی خود بخواهد با فشار، قهر و تقلب، درهای جهنم را باز کند و گرنه درهای بهشت باز است و بهشت رفتن بسیار آسان شده است. زندگی در فضای حکومت اسلامی مانند ماه مبارک رمضان است و اگر کسی بخواهد میتواند "راهب اللیل" و "اسدالنهار" باشد یعنی زاهد شب و شیر روز. انقلاب اسلامی به مثابه یک مائده الهی است، به همین خاطر معتقدیم کسانی که پیش از جمهوری اسلامی به دنیا آمدند و از دنیا رفتند از بسیاری از فیوضات محروم شدند. اگر دیروز میگفتند "اطلبوالعلم ولو بالصین" اکنون حرف جهان این است: "اطلبوالعلم ولو بالقم"؛ در جست و جوی دانش باشید ولو تا قم بروید.امروز طلاب ۵۰ کشور دنیا در قم تحصیل میکنند واکنون مدار تمدن ایران اسلامی است نه چین و امثال چین".
تولید علمی حوزه علمیه قم چیست که همه جهانیان باید به سوی آن روان شوند و گروهی شدهاند؟
مرتضی مطهری میگفت که حوزههای علمیه به "دانشکده فقه" تبدیل شدهاند. حتی اگر حوزههای علمیه دینی تغییر اساسی کرده باشند، فقه همچنان مهمترین تولید آنان است. احکام فقهی چیست؟ برساختههای مردم جزیرةالعرب قبل از اسلام. یعنی همان چیزی که خود فقها "احکام امضایی" خوانده و حدود ۹۹ درصد احکام فقهی را تشکیل میدهند.
مهمترین حکم فقهی، حکم ربا است، برای این که تنها عملی است که قرآن آن را جنگ با خدا و پیامبر به شمار آورده است. آیت الله جوادی آملی گوشزد میکند که بانکهای جمهوری اسلامی با گذشت ۳۵ سال، همچنان ربوی بوده و این یکی از علل نزاعها و پیدایش ۱۲ میلیون پرونده قضایی است. به تعبیر دیگر، جمهوری اسلامی در حال جنگ با خدا و حضرت محمد است.
اما آیت الله جوادی آملی- و اکثر مراجع تقلید- نمیفهمند که، اولاً: نظام بانکداری بدون دادن و گرفتن بهره قابل دوام نیست. ثانیاً: در شرایطی که تورم ۴۰ درصد است، پولی که سال گذشته من به فردی قرض داده و امروز همان مبلغ را مطالبه میکنم، ۴۰ درصد از ارزش آن کاسته شده است. ثالثاً: بانکها ۱۶۰ هزار میلیارد تومان از مردم طلبکارند که ۶۱ نفر از آنان بدهی شان بالا ۱۰۰ میلیارد تومان است. مراجع تقلید هم گرفتن دیرکرد از بدهکاران را حرام اعلام کردهاند. یعنی عدهای رانت خوار از بانکها نفری ۱۰۰ میلیارد تومان گرفته و پس نمیدهند. آگاهی اقتصادی فقیهان تا این حدود است و در عین حال به دنیا درس اقتصاد میدهند.
تولید مجازاتها
مهمترین تولید حوزه علمیه قم، تولید مجازاتهای فقهی ناقض حقوق بشر است. حکم قصاص، حکم سنگسار، حکم محاربه، حکم ارتداد، حکم قطع دست سارقان، حکم سب النبی، حکم لواط و غیره و غیره. "علامه" آیتالله مصباح یزدی همچنان حکم برده داری را معتبر میدانند، منتها شرایط اجرایش باید مهیا شود (داعش شرایط اجرای این حکم را پدید آورده و در حال اجرای آن است).
آیتالله جوادی آملی مدافع حکم جهاد ابتدایی است. میگوید تمامی ادیان- غیر از اسلام- باید رخت بربندند، "این جنگ برای فتنهزدایی است"، "این آیه، قتال با کافران را تا رفع فتنه و شرک و پذیرش اسلام واجب میداند"، "وقتی که کفر اهل کتاب هم مانند الحاد ملحدان یا شرک مشرکان فتنهزا باشد، جهاد برای خاموش کردن آن هم لازم است" (تسنیم، جلد ۹، صص ۶۴۱- ۶۰۵). میگوید در جهاد ابتدایی مسلمانان به حکم ولی امر خود به سوی غیر مسلمانان رفته و آنان را به اسلام دعوت میکنند تا آزادشان سازند. جهاد ابتدایی موانع پذیرش اسلام را کنار میزند (تسنیم، جلد ۱۲، صص ۱۷۵- ۱۷۴).
آیت الله جوادی آملی پذیرش احکام فقهی و ولایی را با اکره و اجبار میداند: "بخشی از این اکراه در پوشش امر به معروف و نهی از منکر ظهور میکند که از انزجار قلبی آغاز شده و تا قتل متخلف پیش میرود. قسمتی دیگر از اکراه، به شکل حدود و تعزیرات نمود میکند (تسنیم، جلد ۱۲، ص ۱۶۵).
آیتالله جوادی آملی به قتل رساندن اهانتکننده به پیامبر و ائمه را توسط همگان واجب به شمار میآورد. میگوید: "اگر کسی به پیامبر و امامان معصوم دشنام دهد، شنونده شرعاً مجاز است او را به قتل برساند و نزد خدا مسئول نیست، زیرا ثبوت حکم نزد شنونده برای چنین کیفری کافی است و به اثبات در محکمه نیاز ندارد" (تسنیم، ج ۱۷، ص ۶۴۷).
اینها مجموعه تولیدات علمی قم است که جهانیان باید به سوی آن بشتابند. آیت الله جوادی آملی- و دیگر مراجع تقلید- گویی اصلاً خبر ندارند که دولتهای غربی، سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری، دائماً ایران را به علت اجرای این مجازاتهای خشن، به عنوان ناقض حقوق بشر محکوم میکنند.
از قضا، آیتالله آملی لاریجانی - رئیس قوه قضائیه- مجدداً در ۲۳/۷/۹۳ گفته است که اکثر هجمههای حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی، بیان "ادعاهای غیر مستند" است. سپس افزوده : "در برخی موارد نیز که مستنداتی وجود دارد، به اختلاف مبنایی ما با غربیها بازمیگردد. به عنوان نمونه در گزارش دبیرکل سازمان ملل پذیرفته شده است که حق قصاص در قوانین ایران از حقوق اولیاء دم است اما خواستار توقف صدور احکام قصاص از ناحیه دولت یا حکومت شدهاند که به آنها باید گفت این موضوع چه ربطی به شما دارد".
پس فقیهان و مراجع تقلید با سازمان ملل و غربیها اختلاف مبنایی دارند. اختلاف مبنایی بر سر چیست؟ بر سر اجرای برساختههای اعراب پیش از اسلام. قصاص یکی از برساختههای آنان بود.
با توجه به دیدگاه آیتالله جوادی آملی، اگر وی ولی فقیه بود، حتماً ورزش زنان ممنوع میشد. چون کاراته و فوتبال و کشتی و والیبال و بسکتبال و...، و مدالآوری- کار و فضیلت زنان نیست. این هم یکی دیگر از تولیدات حوزه علمیه قم است که جهانیان باید بیاموزند.
تعلیم و تربیت
مراجع تقلید میتوانند مدعی شوند که تربیت انسانها یکی از مهمترین وظایف حوزههای علمیه بوده است. آنان میتوانند به نتایج اقدامات خود در ۳۶ سال گذشته بنگرند که چه بر سر اخلاق ایرانیان آوردهاند؟ دروغگویی کاهش یا افزایش پیدا کرده است؟
فساد آن چنان بیداد میکند که رئیس قوه قضائیه تهدید کرده که از این به بعد با رسانههایی که در این زمینه بزرگنمایی کنند، برخورد خواهد شد. اما مسئله این است که همه این فسادها توسط مقامات حکومتی افشا شدهاند و رسانهها صرفاً آن خبرها را انتشار دادهاند.
وضعیت سرقت، کلاه برداری، قتل، خودکشی، آدمربایی، وفای به تعهدات، و...چگونه است؟
آیتالله نوری همدانی- مرجع تقلید حکومتی- در ۲۳/۷/۹۳ به مسئولان آموزش و پرورش گفته است، دشمنی با آمریکا را از کودکی به دانش آموزان بیاموزید:"معلم باید نگرش صحیح سیاسی داشته باشد و با دشمنی دشمنان اسلام و ایادی کفر در جهان آشنایی داشته باشد و این را از کودکی به فرزندان بیاموزد". مراجع تقلید قصد دارند کلیه کودکان ایرانی را از همان کودکی این گونه بار بیاورند.
تفسیر قرآن
فقیهان مدعیاند که تفسیر قرآن کار تخصصی است و روحانیت مفسر رسمی قرآن است. اتفاقاً آیتالله جوادی آملی یکی از مفسران حوزه علمیه قم است. وی دارای دو نوع تفسیر قرآن است. اولی تفسیر موضوعی قرآن و دومی تفسیر کامل قرآن که تحت عنوان تسنیم منتشر شده است.
تفسیر قرآن وی به شدت شیعی است. وی تفسیر قرآن به صورتی مستقل از راه ائمه شیعیان را به رسمیت نمیشناسد. ایشان یکی از شیعیان غالی است که عجیبترین مدعیات شیعیان غالی را در تفسیر خود تکرار کرده است. به عنوان مثال مینویسد: امام حسین قبل از آفریده شدن فقیه بود و "پیش از اینکه وحی به مقام لفظ تنزل کند و در کسوت کلمات و حروف درآید معلوم آن حضرت بود" (آیت الله جوادی آملی، تسنیم، تفسیر قرآن کریم، مرکز نشر اسرأ، جلد ۳، ص ۱۱۷). علی بن ابی طالب قبل از حضرت آدم نبوت و رسالت پیامبر اسلام را تصدیق کرده است (پیشین، ص ۱۳۹).
مدیریت عالم هستی با ائمه است، آنان راسخان در علماند و تأویل قرآن نیز فقط کار آنان است (تسنیم، جلد ۱۳، ص ۱۶۸). "حقیقتی در قرآن کریم نیست که اهل بیت به آن نرسیده باشند، چنان که اهل بیت نیز کمالی ندارند که قرآن کریم فاقد آن باشد...علی بن ابی طالب به کنه قرآن مهیمن رسیده است، به یقین از پیامبران دیگر برتر است" (تسنیم، ج ۱۴، ص ۴۶۶). صدها سخن غلوآمیزتر از اینها در تفسیر وی درباره ائمه وجود دارد.
یهودستیزی
آیت الله جوادی آملی یکی از یهودستیزان است. به برخی از مستندات این مدعا بنگرید:
"تفکر یهودیت و مسیحیت تا قیامت میماند ولی با ذلت. یهودیان و مسیحیان همواره گرفتار اختلاف و ذلت خواهند بود" (تسنیم، ج ۱۴، ص ۴۰۲).
"امروز هیچ یهودی یا مسیحیای نیست که عمل صالح داشته باشد، زیرا عمل صالح هر انسانی باید بر حجت زمانش منطبق شود و در عصر ما تنها عملی صالح است که موافق و منطبق با قرآن کریم و احکام و رهنمودهای عترت طاهره باشد" (تسنیم، ج ۱۴، ص ۴۰۴).
"ذلیل بودن یهودیان، از حیث مسکنت، نداشتن قدرت قیام و بیچاره بودن آنان است نه فقیر بودنشان. اکنون نیز تحت سیطره استعمارند و طناب دیگران را به گردن دارند، هر چند عدهای نیز مقهور آنان باشند... ذلت و مسکنت حاکم بر آنان را باید در تاریخ مذلت بارشان به نظاره نشست" (تسنیم، ج ۱۵، ص ۳۷۴).
جوادی آملی مینویسد که علت ذلت و مسکنت همیشگی یهودیان، قتل انبیا است. سپس میپرسد که این قتل در گذشته روی داده و این حکم نمیتواند به آینده سرایت داده شود. پاسخ او چنین است:"رضای به آن قتل و حق پنداشتن آن، که وصف متأخران و پسینیان است، زمینه خفت و زبونی آنان را فراهم کرده است" (تسنیم، ج ۱۵، ص ۳۷۶).
سخنان یهودستیزانه بسیاری در تفسیر او وجود دارد که ذکر آنها بر طول مقاله خواهد افزود.
قم فراموش شده
آنچه فقیهان تولید کرده و میکنند، فاقد دلربایی است. به همین دلیل با اکراه و اجبار و سرکوب تولیدات خود را به دیگران تحمیل میکنند. مراجع تقلید به واقع فاقد مرجعیتاند و مدتهاست که پیروی ندارند (رجوع شود به مقاله "نامرجعیت مرجعیت").
همچون باستانشناسان به برساختههای دو هزار سال پیش میپردازند. با این تفاوت که باستانشناسان ما را با اعصار گذشته و فرهنگ گذشتگان آشنا میسازند، اما اینها مجازاتها و سبک زندگی بدوی مردم جزیرةالعرب قبل از اسلام را به همه به زور تحمیل میکنند.
با معنویت و اخلاق کاری ندارد، همه هدفشان دنیاست. برای سیطره بر قدرتهای اقتصادی و سیاسی، اجرای برساختههای اعراب پیش از اسلام را واجب الهی به شمار میآورند. قم مرکز تولید علم و تمدنسازی نیست، مرکز تولید خشونت و سبک زندگی صدها سال قبل به نام خداوند است.
نظرها
عبداله
فارادی فیزیکدان معروف در مورد حرکت جادویی نعلبکی توسط جن و روح یا چیزی شبیهه این ها که با قرارگیری نعلبکی روی حروف پیامی را به اطرافیان انتقال میداده است گفته که اگر دور میز یک عده احمق نشسته باشند حتما نعلبکی حرکت میکند و این قدرت حماقت است و حماقت کارهای بزرگ تر از این هم انجام میدهد. بشر موجود ضعیفی است و خیلی ها خواسته اند که از این ضعف سوء استفاده کنند مثل بحث عرفان حلقه و شرکت های هرمی که ابتدا حکومت آن ها را ایجاد و سپس با آن ها برخورد کرد و یا نسبت به انواع خرافات بی تفاوت رفتار کرد. طیق بررسی های علمی و آماری تقریبا در تمام جوامع 25 درصد افراد از اختلال روانی برخوردار هستند و یک درصد جمعیت مبتلا به جنون و درجات شدید بیماری های روانی میباشند و این 25 درصد سکوی خوبی برای مذاهب در تاریخ بوده اند. در گذشته مابقی جمعیت سالم نیز بدنبال سوالات خود تن به مذهب می داده است لشگر حماقت اگر حرکت کند کسی جلودار آن نیست و به راحتی متوقف نمی شود در قران آمده است که عیسی میگوید که من توراتی را که در بین ما هست تصدیق میکنم و اسلام اعتقاد دارد که تورات تحریف شده است با این حساب باید اسلام بپذیرد که تورات پس از عیسی تحریف شده است چون عیسی در زمان خود تورات را تصدیق کرده است(مصدقا لما بین یدی من التوراته، تصدیق میکنم توراتی را که در زمان من هست) ولی اکنون ثابت شده است که تورات قبل از عیسی نیز دستخوش تغییر و تحریف بوده است یا دستگاه دین باید این حقیقت را بپذیرد یا همیشه مشغول توجیهات شود و یا داستان مرگ عیسی در قران قران میگوید که آن ها فردی دیگر را بجای عیسی کشتند و پس از آن هم کسی عیسی را ندید چون عیسی به سمت خدا رفت چرا باید روایت اسلام بر روایت خود مسیحیان ارجح باشد در حالی که پیروان خود عیسی روایت منطقی تری دارند آیا رومیان و مسیحیان آنقدر ابله بوده اند که نفهمند چه کسی را دارند بصلیب میکشند حالا در نظر بگیریم که رومیان اشتباها و یا عمدا فرد دیگری را بجای عیسی کشته اند پس چرا بعد آن عیسی اصلی دیده نشد پس یا عیسی فرار کرده و یا با رومیان زد و بند نموده و پس از رهایی از اعدام ، فلسطین را ترک کرده و سکوت اختیار نموده است علاوه برای اینکه انسان برای پذیرش اصل قران باید به معجزه اعتقاد داشته باشد بلکه برای پذیرش جزء جزء قران هم باید به معجزه اعتقاد داشته باشد چون تمام داستان های قران متناقض و غیر عقلانی است با حساب رفع تناقضات بوسیله اعتقاد به مجزه تورات و انجیل و اوستا و دیگر کتب مذاهب دیگر نیز باید درست و غیر تحریف شده باشند چون تناقضات آن ها هم با اعتقاد به معجزه حل میشود فرعون و نمرود که تمدن های بزرگ آن زمان را رهبری میکردند میگفتند که ما خدا هستیم ابراهیم و یهود مقام خدایی فرعون و نمرود را قبول نداشتند آخر سر مسیحیان گفتند عیسی یک پله پایین تر پسر خداست و شیعیان نیز با اعتقاد به عصمت همه خصوصیات خدایی را به ائمه نسبت داده اند جزء آنکه بگویند آن ها خدا هستند اگر قرار باشد که انسان معیار باشد که میشود حرف روز که انسان معیار همه چیز است ما اگر یک انسان امروزی را معیار بگذاریم بهتر است یا یک انسان تاریخی را! چرا خودمان معیار نباشیم یا چرا جمیع انسان ها معیار نباشند تنها یک چیز مساله نیهیلیسم را حل کرده است و آن خود طبیعت است زندگی آنقدر سریع تمام میشود و نسل ها آنقدر سریع می آیند و می روند که کسی نخواهد سوال از بودن خود بپرسد بقول خیام گلی که عمر دو روزه دارد نمی تواند از پوچی بودن بگوید این عمر غنیمتی دو روزه است اما میتوان از پوچی الی الابد خدا بهشت و جهنم گفت آن چیزی که دائمی است محتاج بدلیل برای رهایی از پوچی میباشد در افسانه گیلگمش متعلق به دوره سومریان جاودانگی پوچ معرفی میشود و گیلگمش که خواهان جاودانگی بود به همین دلیل آن را رها میکند قهرمانان امروز بخاطر پول نوشابه و شامپو تبلیغ میکنند اما پهلوانان تاریخ مثل رستم تا قبل آنکه اسفندیار آیین یکتا پرستی را بیاورد برای خود ابر انسان بودند و مرگ را نکوهش نمیکردند اما وقتی که ادیان یکتا پرستی مرجعیت را از انسان گرفتند پوچی برای انسان هویدا شد و مجبور شد که برای جهان معنای بتراشد قوم یهود آواره شد و معنای پیدا نکرد ودر نبرد خیر و شر گرفتار گردید مسیحیت و اسلام دوباره انسان را خدا کردند فروید که یک ضد دین بود اعتقاد داشت که سوال از مرگ و فکر به مرگ بیهوده است اما بشر امروز که از سعادت در آن سوی مرگ نا امید شده بدنبال سعادت در این سوی مرگ میگردد و لابد مثل فرعونیان میخواهد که مومیایی شود نمرود و فرعون که خدا بودند میخواستند که جاودانه بمانند قبل از تمدن های کشاورزی بابل و مصر انسان ها با حماسه های مثل گیلگمش و رستم و در یونان دوران حماسی تا زمان هومر ادامه داشت اما با سیطره تمدن حماسه به انتها رسید و فرعونیان و نمرودیان خدا شده و حماسه به آن ها تعلق گرفت و در ادیان ابراهیمی خدا حماسه آفرین و قهرمان اول داستان شد اما قهرمانی خدا انسان را پوچ و بی معنی میکرد لذا باز رسولان باید جایگاه خدایی بدست می آوردند پیامبر به معراج میرود علی به جنگ جن ها میرود و حسین قبل از خلقت خود قران را تصدیق میکند فرشتگان بر پیامبر صلوات میفرستند و اجنه ندای نبوت او را میشنوند البته بشر بعد از رنسانس با اختراعات و قدرت علم سعی کرد به دوران حماسی خود برگردد اما پست مدرنیسم از زاویه مرگ و پوچی و زیر سوال بردن مدرنیته ابتدا در هنر دیگر نمیتواند مثل هزاران سال قبل جاودانگی را فراموش کند و چون ارزش را پیدا نکرده و هم ارزش را میخواهد به ارزش ها و حقیقت های متکثر اعتقاد پیدا کرده است اگر خدای واحد در فرعون یا در آسمان حماسه را به تراژدی خدایان تبدیل کرد و خود تراژدی آفرید و انسان را در مخمصه بهشت و دوزخ و سرنوشت پوچش قرار داد اما پست مدرنیسم با حمله به حماسه مدرنیته کمدی خنده داری شده است و برای انسان کمدی آفریده است
عبداله
اگر در بیابان باشی دو راه بیشتر نداری یا باید منتظر باران بمانی و یا مثل شتر کوهان داشته باشی نیچه سنت های انسان را به کوهان شتر تشبیه میکند که بار اضافی بر دوش انسان است این کوهان حافظه است حافظه باعث شده انسان از تجربیات خود استفاده و آن ها را ذخیره کند. اکنون کسی از درستی و یا نادرستی دین نمی پرسد انسان موجودی دو آگاهی است و در ساحت تخیل فکر هم میکند آگاهی گویی در جهانی خارج از جهان مورد نظر ما قرار دارد فرگه برای پرهیز از مغالطه روانشناسی گرایی و تبدیل عقل به روان منطق را در عالم مجزایی قرار داد بشر نیاز به ساحت مجزا اندیشه داشته است و وحی تامین کننده این تجزی است به ادبیات زرتشتی وقتی انسان در ذهن خود به درستی و غلطی و صحیح و ناصحیح فکر میکند دین متولد میشود سرزمین دین یعنی جایی که دروغ در آن راه ندارد امثال جوادی آملی اسفندیارانی هستند که با تیر دوشعبه رستم کور شده اند اسفندیار رستم پهلوان ایران را دست بسته میخواست همانطور که شاه تختی را ذلیل میخواست خدا ، شاه، میهن این دیدگاه تمامیت خواهانه و هر دینی که بشر را ذلیل بخواهد کور است . گـــــزی دید بر خاک سر بر هوا نشست از بـــــرش مـرغ فرمانروا بدو گفت شاخی گزین راست تر سـرش بر ترین و تنش کاست تر بــــــدان گز بود هوش اسفندایار تــو این چوب را خوار مایه مدار رستم همانگونه که سیمرغ گفته بود تیری از گز می سازد و با همین تیر به جنگ اسفندیار یزدان پرست می رود و او را به پایان زندگیش می رساند . تهمتن گـــز اندر کمان راند زود بر آن سان که سیمرغ فرموده بود بــــــــزد تـــیر بر چشم اسفندیار سیه شــــد جهان پیش آن نامدار خـــــــــم آورد بالای سرو سهی از او دور شـــــــد دانش و فرهی نـــگون شد سر شاه یزدان پرست بیفتاد چـــــاچی کمانش ز دست چشم به عنوان منبع آگاهی هیچ وقت ایمن نیست و سیمرغ این را به رستم میگوید که نقطه ضعف اسفندیار رویین تن چشم اوست و درخت گز در شرایط سخت در کویر می روید و نماد دانش است و با تعصب مخالفت میکند تعصب دین یکتا پرستی و فرد دیدن اسفندیار را کور کرده بود و به نصایح رستم توجه نمیکرد مجزا کردن جهان به راست و دروغ باعث میشود که نیمی از واقعیت را از دست بدهیم و توان تشخیص دروغ را هم نداشته باشیم. و دانش رهایی بخش است
مرادی
سلام ریشه مشکلات در این است که می گویند چون قرآن متفرق نازل شده است پس نمی توانیم از ترتیب و محل آیات در برداشت از قرآن استفاده کنیم و به آن استناد کنیم.مخصوصا در دو سوره بزرگ النساء و المائده.بعنوان نمونه ذیل آیه اولی الامر و آیات تبلیغ و اکمال دین در تفسیر تسنیم و المیزان دیده شود. اگر اتصال آیات را معتبر بدانیم و معتقد باشیم که در جمع آوری قرآن خللی وجود ندارد یک الگو و یک برداشت خواهیم داشت و اگر اتصال آیات را معتبر ندانیم به مسیر یا مسیرهای دیگری با اختلاف زیاد با روش اول میرسیم. لذا ایشان معتقد هستند که افراد مقدس خاصی در گذشته در برداشت از قرآن دخیل هستند و باید از احادیث آنها استفاده کرد. این ریشه مشکلات است. حالا تکلیف ما چیست؟ تکلیف این است که همگی ما و امثال خود آقای گنجی با روش رعایت اتصال آیات هر سوره در فهم قرآن بکوشیم و نتیجه را به دیگران ارائه دهیم...تا اتمام حجتی باشد بر همه ما... اگر فرض کنیم چینش آیات هر سوره معتبر است و باید ملزم به فهم ارتباط و اتصال آیات هر سوره باشیم با کتاب و مفاهیم زیبایی برخورد می کنیم که بسادگی نمی توانیم از آن بگذریم... والسلام quranmizan.com
عبداله
فلسفه امروز بر پایه تحلیل قرار دارد و نه ترکیب. از دل فلسفه تحلیلی، حقایق روشن میشود اما فلسفه ترکیبی حقایق بظاهر زیبا و ایدئولوژی ها میسازد اتصالات آن چیزی است که ما میخواهیم وصل کنیم تا زیبا شود ما تا یک ماده را تجریه نکنیم و به مولکول و اتم نرسیم نمیفهمیم که زیبایی و شیمی چیست و بدون این فهم ما فقط به نظام های زیبای دروغین میرسیم و به همین دلیل فلسفه امروز نظام ساز نیست بلکه تحلیلی است بسیاری میخواهند سر و ته چیزی را بهم بیاورند و کار را تمام کنند این وصل و اتصالات زیبایی خلق میکند مثل قدیسان و فرشتگان که با واقعیت نمی خوانند اما زیبایی واقعی در کشف و تحلیل جهان است علم با تحلیل (انفصال) ایجاد میشود و ایدئولوژی با ترکیب (اتصال) ایجاد میشود. تحلیل یعنی پرسش از چرا ها و چگونگی ها اما ترکیب یعنی پاسخ سازی به چیزی که نمیدانیم و فرار از جستجو و پرسش می باشد ایدئولوژی پاسخ همه چیز را میدهد و با جادویی خود سوالات را بیهوده میکند
جمهوریخواه
شاغلین و دکانداران دین اسلام با اینگونه وعده وعیدها و حواله کردنهای این جهانی و آن جهانی ، تداخل دین با سیاست و خشونت لجام گسیخته ایی که امروزه در جهان اسلام شاهده آن هستیم، حکایت از این حقیقت گریز ناپذیر دارند که این مذهب در حال کشیدن آخرین نفسهایش در تاریخ مدنی انسانها است. البته آقایان روحانی میتوانند رویا پردازی کرده و از فضای پاک اسلامی در نظام فاشیستی- مذهبی موعظه و سخنوری کنند ولی برای راه اندازی یک سلاخی یا مرغداری معمولی ، احتیاج به واردات ماشین، ابزار فنی و تحصیل علوم تخصصی (تحقیق شده در غرب) از کشورهای خاج پرست غیر مسلمان دارند. از عجایب تاریخی اینست که دینی که در بستر یهودیت و مسیحیت، بعنوان دینی ابراهیمی با قبول پیامبرانی چون موسی و عیسی و ترویج اینکه آخرین پیام آور خدای آنهاست،سربر آورده و ظهور کرده (شخصاً به وجود واقعی و تاریخی محّمد و علی تردید دارم)، امروز آنها را خودی نمیداند و ساز خود را کوک کرده و میزند، پس نباید از بوجود آمدن داعشیها حیرت کنیم زیرا شرایط اقلیمی، تاریخی و فرهنگی و تاثیراتی که اسلام بر روح و روان مؤمنین خود میگذارد، بروز هرگونه خشونت،تک صدایی، تنگ نظری و دیکتاتورمنشی را در فرد و جامعه پیرامونی او، توجیه و توصیف میکند.