کمی بهار؛ شهرنوش پارسیپور – ۶۴
شهرنوش پارسیپور - روزى فروغ به دیدار خالهاش خانم لقا مىرود و به او اعتراف مىکند که شوهرش مردى ندارد و او با یک مرد حقیقى رابطه دارد.
رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۶۴ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
رابطه فروغ و راننده کم کم شکل مىگیرد. آنها در اتاقهاى زوارى یکدیگر را مىبینند. اکنون فروغ از نظر نیاز جنسى آرام گرفته است، اما دلش مىخواهد با کسى در این زمینه حرف بزند. این همه پنهانکارى او را آزار مى دهد. در ماه چهارم این رابطه است که باردار مىشود. او دچار این احساس شده که از دکتر طلاق بگیرد و با راننده ازدواج کند. به نظر مىرسد که دکتر متوجه تغییرى در فروغ شده است. روزى فروغ به دیدار خالهاش خانم لقا مىرود و به او اعتراف مىکند که شوهرش مردى ندارد و او با یک مرد حقیقى رابطه دارد و...
نظرها
نظری وجود ندارد.