ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

چه کسانی از خشونت علیه زنان سود می برند

طلعت تقی نیا - آیا طرد خشونت آمیز زنان از اجتماع و محدود و محصور کردن آن ها به حوزه خصوصی، مصداق روشن تشدید خشونت علیه زنان نیست؟

کانون شهروندی زنان: مطلب حاضر توسط طلعت تقی نیا و به مناسبت «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان» به نگارش درآمده که آن را با عکسی از اعتراض اش به تبعیض و خشونت علیه زنان همراه کرده است. در این روزها در تمام دنیا، خواهران مان با شیوه های گونا گون، مخالفت شان را با خشونت علیه زنان نشان می دهند. شما هم می توانید در این حرکت جهانی سهیم شوید و به هر وسیله ممکن اعتراض خود را نسبت به خشونت علیه زنان نشان دهید:

شعار «نه به خشونت علیه زنان» در سراسر جهان شعار همیشگی ما زنان است. زنان به عنوان نیمی از جمعیت جهان قرنهاست که نادیده گرفته می شوند. تبعیض علیه زنان به دلیل جنسیت رنجی است که همواره با آن روبرو هستند. زنان به عنوان همسر, مادر, کارمند, کارگر, سالمند در خانه و محل کار و اجتماع مورد خشونت و تبعیض و نابرابری قرار می گیرند. سنت ها و قوانین اجتماعی و باورهای غلط به این خشونت ها دامن می زند و متأسفانه روز به روز بر وسعت و شدت این خشونت ها افزوده می شود. اوج خشونت لجام گسیخته را در عمل جنایت کارانه ی اسیدپاشی بر روی زنان کشورمان (در اصفهان) شاهد بودیم که موج وسیعی از نگرانی در جامعه پدید آورد. دردناک تر این است که اگر به این خشونت سازمان یافته اعتراض کنی و خواستار دستگیری خشونت گران یاشی، بازداشت و زندانی می شوی! نمونه بارز این خشونت، بازداشت و زندانی شدن «مهدیه گلرو» است که به دلیل اعتراض به اسید پاشی دستگیر و زندانی شده است. این حرکت در واقع خشونت در خشونت است. در حالی که برگزاری تجمع مسالمت آمیز طبق قانون اساسی موجود نیز از حقوق مسلّم و قانونی شهروندان است؛ و قانون برای برگزاری تجمع های مسالمت آمیز، زنانه مردانه نکرده است. اما هر جا که پای زنان در میان باشد بازداشت و حمله در میان است درحالی که زنان حرکات اعتراضی شان کاملا مدنی و به دور از هرگونه خشونت است. انگار که اعتراض فقط مختص مردان مدافع حاکمیت است و اگر زنان دست به اعتراض جمعی بزنند به حریم مردانه خدشه وارد می شود. حساسیت های امنیتی به حضور زنان معترض و تجمع های آنان، همیشگی بوده مگر به دعوت ارگانها و نهادهای رسمی صورت بگیرد!

زنان جوانی که مورد خشونت اسیدپاشی قرار گرفتند زیبایی, بینایی و تمام هستی خود را با فجیع ترین شکل از دست دادند. این زنان قربانی در یک ثانیه نه تنها صورت شان تخریب شد بلکه تمام آرزوها و آینده ی زندگی شان نیز به باد رفت! معلوم نیست که این زنان به چه جرمی مستوجب این خشونت هولناک شده اند؟ آیا ما به عنوان شهروند حق نداریم بپرسیم چه عواملی و چه کسانی زمینه را برای این خشونت گران مهیا کرده اند؟ رفتارها و قوانین تبعیض آمیزی که تلاش می کند زنان را به بهانه حفظ ارزش ها از اجتماع کنار بزند در این زمینه مقصر نیستند؟ آیا به واقع فضاهای عمومی مخصوص مردان است؟ طرد خشونت آمیز زنان از اجتماع و محدود و محصور کردن آن ها به حوزه خصوصی، مصداق روشن تشدید خشونت علیه زنان نیست؟

قوانین و سیاست گذاری های تبعیض آمیز با فرهنگ عادت شده ی مردسالارانه و طبعاَ با تشدید خشونت علیه زنان ارتباط مستقیم دارد. در واقع قوانین و مقررات می توانند راه پیشرفت فرهنگی و تقویت سنت های مداراجو و انسانی را در جامعه بگشایند اما در شرایط فعلی متأسفانه شماری از قوانین طرح شده در مجلس بر ابعاد تبعیض های جنسیتی علیه زنان افزوده و به خشونت علیه زنان دامن زده است.

زنان با وجود تلاش چند صد ساله خود اما هم چنان به خاطر جنسیت شان در محیط کار، در مراکز تحصیلی، در جامعه، و در خانه مورد تبعیض قرار می گیرند و شهروند درجه دو محسوب می شوند. مشاغل مردانه، دانشگاه مردانه، جامعه مردانه و طبق یک قانون نانوشته همه چیز زنانه و مردانه تقسیم شده است. درحالی که زنان نیمه ی برابر مردانند، و اتفاقاَ تحقق برابری و رفع تبعیض، یکی از مهم ترین دغدغه های زنان در طول تاریخ معاصر بوده است.

در حال حاضر آنچه که ما زنان بر آن پافشاری می کنیم «کسب حقوق برابر» است. جامعه ی امروز ما نیازمند بینشی مترقی در تدوین، تصویب و اجرای قوانینی است که برابری حقوق زنان را مورد توجه قرار بدهد. برخورداری یکسان از فرصت های شغلی، آموزشی، مدیریتی، و حقوقی، محتاج همت و همبستگی و اراده جمعی برای تغییر است. این اراده و همبستگی اگر فعال شود می تواند نگاه واپس گرا، زن ستیز و خشونت گرا را به چالش بکشد.

زنان در ایران و سراسر جهان، چه به صورت انفرادی و یا در قالب تشکل های مدنی، سالهاست که با اعتراضات مدنی و صلح جویانه شان، مطالبات خود را طلب می کنند و از این حق خواهی هرگز ناامید نشده اند. با این حال، پرسش ما زنان این است که چه کسانی از فرودستی و انزوای اجتماعی زنان که خود عین خشونت است سود می برند؟

لینک مطلب در تریبون زمانه

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.