ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

بیست و پنجمین سالگرد کشتار در آذربایجان

«در جنگ‌های قومی همه بازنده‌اند»

ماه ژانویه سال ۱۹۹۰ برای مردم منطقه قفقاز به عنوان ماه سیاه و خونین در تاریخ ثبت شد. برخی آن را ژانویه سیاه می‌نامند و برخی دیگر، ماه کشتار بی‌گناهان.

ماه ژانویه سال ۱۹۹۰ برای مردم منطقه قفقاز به عنوان ماه سیاه و خونین در تاریخ ثبت شد. برخی آن را ژانویه سیاه می‌نامند و برخی دیگر کشتار بی‌گناهان. در این آخرین سال عمر اتحاد شوروی، دو رویداد خونین در این منطقه رخ داد.

در سیزدهم این ماه حمله به ارمنی‌ها و اخراج آنها از آذربایجان شروع شد و یک هفته بعد در جریان اعتراض‌های محلی آذری‌های استقلال‌طلب، ارتش سرخ به کشتار در خیابان‌های باکو دست زد. یعنی بر بستر یک درگیری قومی یک درگیری با کرملین هم اتفاق افتاد.

مارک گریگوریان، در گفت‌وگوی خود با رادیو زمانه می‌گوید که در جنگ‌های قومی همه بازنده‌اند. مارک گریگوریان، روزنامه‌نگار شناخته شده ارمنی با سابقه‌ بیش از دو دهه کار با رادیوی بی‌بی‌سی جهانی است. او چندین کتاب در حوزه جامعه‌شناسی و حقوق بشر نوشته و معتقد است «هیچ کسی در جنگ‌های قومی و نژادی پیروز نمی‌شود. در این نوع جنگ و نزاع‌ها همه بازنده‌اند. اما برخی معتقد هستند که بازنده اصلی این جنگ در آذربایجان، حکومت شوروی بود.
مارک گریگوریان که حالا در شهر ایروان اقامت دارد و از بنیانگذاران شبکه تلویزیونی «ارمنیا تی‌وی» و از نوادگان مارک گریگوریان، معمار معروف ارمنی‌ست، رویدادهای خونین ماه ژانویه سال ۱۹۹۰ در باکو را چنین توصیف می‌کند:

«سیزدهم ژانویه ۱۹۹۰، یعنی در شب تحویل سال نو ارمنی "پاگرام" (تهاجم به) ارمنی‌ها در باکو شروع شد. پاگرامی که از قبل برنامه‌ریزی شده بود. از قبل لیست محل زیست و اقامت ارمنی‌های باکو مشخص شده بود و بر اساس آن گروهی از لباس شخصی‌های آذری به منزل‌های ارمنی‌ها می‌رفتند و آنها را تهدید می‌کردند تا کشور را ترک کنند. بعد از این درگیری‌ها شدت یافت و ارمنی‌ها را با زور و ضرب از منزل‌هاشان بیرون می‌کردند. ارتش سرخ نیز در مدت بسیار کوتاهی وارد محل شد. در این مرحله جبهه ملی آذربایجان به دو دسته تقسیم شد. بخش زیادی از فعالان و نمایندگان جبهه ملی آذربایجان به ارمنی‌ها کمک می‌کردند و آنها را به محل‌های امن و بعد از آنجا به مرز ترکیه هدایت می‌کردند. اما بخش دیگری از جبهه ملی آذربایجان در پاگرام علیه ارمنی‌ها فعالیت می‌کردند. ارتش سرخ بعد از تخلیه شهر از ارمنی‌ها وارد شهر باکو می‌شود و چپ و راست شروع می‌کند به کشتن مردم.»

فایل صوتی این گفت‌وگو را در اینجا بشنوید:

منطقه قفقاز در آغاز دهه نود در ناآرامی‌های مختلفی به سر می‌برد. از سویی درگیری‌های قومی و از سوی دیگر جدایی‌خواهی از اتحاد شوروی. نمایندگان جبهه ملی آذربایجان به خیابان‌های باکو ریخته بودند و رو به روی بنای کمیته مرکزی تجمع کرده بودند.

در این محله در شب بیستم ژانویه سال ۱۹۹۰ ارتش سرخ شوروی وارد شهر شد و تجمع‌کنندگان را به خاک و خون نشاند. تعداد کشته‌شدگان آن رویداد تا به حال روشن نشده است. برخی می‌گویند ۱۳۷ نفر کشته شدند، برخی دیگر تعداد کشته‌شدگان را بیش از هزار می‌دانند.

یک سال بعد از این رویداد خونین در سال ۱۹۹۱ اتحاد شوروی فرو پاشید. مردم آذربایجان و ارمنستان اما مثل دیگر کشورهای عضو جماهیر شوروی، استقلال خود را غیر انتظار و ناخواسته دریافت نکردند. آنها قربانیان زیادی داده بودند و علیه ساختار سیاسی حاکم سخت جنگیده بودند.

شکست شوروی

تصویر مراسم خاکسپاری قربانیان سرکوب شوروی در باکو. عکس از سایت "تاریخ خونین ما"

توماس دی وال، خبر‌نگار بریتانیایی و محقق منطقه قفقاز، در کتاب «باغ سیاه» از رویدادهای تاریخی و نزاع‌های قومی آذربایجان و ارمنستان و جنگ‌های قراباغ کوهی نوشته است. این کتاب سال ۲۰۰۳ در دانشگاه نیویورک به زبان انگلیسی به چاپ رسیده است و در دسترس عموم قرار دارد و می‌توانید آن را در اینجا بخوانید. توماس دی وال در این کتاب از گروه مقاومت ملی، جریان‌های مردمی و دیگر گروه‌های فعال ملی- محلی آذربایجان، اطلاعات مفصل می‌دهد.
در این کتاب آورده شده است که کمیته مرکزی آذربایجان و حکومت اتحاد شوروی آمادگی ناآرامی‌های جدی در باکو را نداشتند، بلکه تمام نگرانی‌های مسکو به سوی قراباغ کوهی بود. اما تجمع گروه آزادی‌خواهان محلی باعث شد که مسکو نمایندگان پولیت‌بورو (دفتر سیاسی شوروی) را با رهبری یوگینی پریماکوف (از افراد نزدیک گورباچف) به باکو بفرستد تا با معترضان محلی صحبت و آنها را به آرامش دعوت کنند. سفر نمایندگان شوروی به باکو نتیجه مثبت نداد و مسکو با رهبری میخائیل گورباچف، دستور فرستادن ارتش مسلح سرخ به باکو را صادر کرد.
«نمایش قدرت» ارتش شوروی بر ضرر خود او ختم شد. رویداد بیستم ژانویه در باکو سرتاسر شوروی را غرق خشم و اعتراض‌ کرد. برابری و برادری که شعار اصلی شوروی بود زیر سوال رفته بود.

تحلیل‌گران روز، شوروی را بازنده این جنگ «نابرابر» و «شبیخون غیرقانونی» نامیدند. چنانکه توماس دی وال در کتاب خود آورده، المیرا کفاروا، رئیس عالی اتحاد جماهیر شوروی این اقدام ارتش شوروی را «جنایی» عنوان کرد.

«اندوه‌بارترین شهر دنیا»

ورود ارتش سرخ به باکو، ژانویه سال ۱۹۹۰

یکی از ویژگی‌های دوران شوروی استفاده یا سوء استفاده از نزاع‌های قومی و محلی بود و در تاریخ قبل انقلاب روسی نیز از حساس‌ترین موضوع‌ها در منطقه محسوب می‌شد. تنش بین قوم‌های ترک و تاجیک، ازبک و قرقیز، آذری و ارمنی، تاتار و قزاق و دیگر قوم‌ها تا امروز به نوعی ادامه دارد.

درگیری‌های قومی بین آذری‌ها و ارمنی‌ها نیز در جنگ‌های داخلی آذربایجان بی‌تأثیر نبود. کشتارهای قومی بین این دو قوم که در مواردی با مداخله ارتش شوروی نیز صورت گرفت امروز در تاریخ به عنوان «کشتار بی‌گناهان» شناخته شده است.

رضا دقتی، عکاس‌خبرنگار ایرانی مقیم پاریس، عکس‌هایی از جریان این رویدادهای تاریخی برداشته که در کتاب مصوری با همین عنوان گردآوری کرده است. دقتی از اولین خبرنگاران خارجی است که توانسته بود آن موقع وارد شهر باکو بشود و حال و هوای مردم محلی را با چشم خود ببیند و از چشم دوربین به جهانیان نشان دهد.

او در گفت‌وگو با یکی از رسانه‌های جمهوری آذربایجان از آن روزهای باکو یاد می‌کند و می‌گوید: «من در بیش از هشتاد کشور دنیا بوده‌ام و از غم و شادی مردم مختلف عکس گرفته‌ام اما باکو غمگین‌‌ترین و اندوه‌بار‌ترین شهری بود که در عمر خود دیدم. هیچ‌وقت فراموش نخواهم کرد. مردم گیج و شوک‌زده بودند. باورشان نمی‌شد که برادران هفتادساله‌ای که از دوستی و برابری دم می‌زدند چنین کشتار بی‌رحمانه‌ای را طراحی کرده‌اند.»

«انسان طراز نوین شوروی که زاده نشد»

تورج اتابکی، مورخ و پژوهشگر ارشد در پژوهشكده بين‌المللى تاريخ اجتماعى در آمستردام، از ریشه‌های تاریخی نزاع‌ قومی در منطقه قفقاز و دلایل آن با رادیو زمانه گفت‌وگو کرده است. اتابکی ریشه این نزاع‌ها را در اوایل قرن بیستم و همزمان با دو انقلاب روسیه در سال ۱۹۰۵ و ۱۹۱۷ می‌بیند. او دلایل این نزاع‌هارا در جابه‌جایی‌های قومی و تصاحب سرزمینی در مرزهای شوروی می‌داند. با توجه به این رویدادها اتابکی معتقد است که «بستر نقار قومی در منطقه وجود داشت».

این مورخ و پژوهشگر ارشد تاريخ اجتماعى درباره سیاست‌های زمان شوروی می‌گوید: «در زمان شوروی تلاش بر این بود که بر اساس هویت‌های قومی، مرزهای جغرافی طراحی بشود. این تقسیم‌بندی‌ها بر اساس مهندسی اجتماعی انجام می‌شد. این تقسیم‌بندی‌ها بر اساس هویت‌های قومی انجام می‌شد اما وقتی این تقسیم‌بندی‌ها در برابر منافع شوروی قرار می‌گیرفت، آن‌وقت منافع شوروی حرف اول را می‌زد.»

بر اساس این تقسیم‌بندی‌ها منطقه قفقاز که فدراتیو قفقاز نامیده می‌شد بعد از پانزده سال سرانجام به سه جمهوری گرجستان، آذربایجان و ارمنستان تقسیم شد. اما به همریختگی قومی در منطقه طوری بود که به سختی می‌شد مرزها را مشخص کرد.

تورج اتابکی معتقد است دولت شوروی تلاش کرده با به کار گرفتن ساختارهای شناخته‌شده در منطقه، سامان اجتماعی به وجود آورد. سامانی که پسند همه نبود، اما نکته مهم برای شوروی این بود که این مرزها آخر سر از بین خواهند رفت و انسان طراز نوین سوسیالیستی زاده خواهد شد. گویا انسان طراز نوین سوسیالیستی زاده نشد چون از اولین روزهایی که میخائیل گورباچف به قدرت می‌رسد و فضا کمی باز می‌شود، نوعی ناسیونالیسم قومی دوباره ظهور می‌کند.

فایل صوتی گفت‌‌وگوی تورج اتابکی را می‌توانید در اینجا بشنوید:

خیابان شهیدان

امسال، بیستم ژانویه، دولت آذربایجان مراسم رسمی بیست و پنجمین سالگرد یادبود قربانیان ژانویه سیاه را برگزار کرد. در این مراسم ضمن یک دقیقه سکوت صدای بوق ماتم از خودروها، کشتی‌ها و قطارها در سرتا‌سر شهر بلند شد.

از این رویداد در باکو خیابانی به جا مانده به نام خیابان شهیدان. این خیابان کمک کرده خاطره تاریخی مردم محلی دست‌ناخورده محفوظ بماند. هر چند بارها چهره ظاهری آن با تغییر سیاست‌های روز، رنگ عوض کرده.

خیابان شهیدان، باکو، بیستم ژانویه سال ۱۹۹۰

این همان خیابانی‌ست که سربازان آذربایجانی در مقابل سربازان ترک در سال ۱۹۱۸ تا آخرین نیرو جنگیدند و همان جا در نزدیکی ساحل دریای خزر به خاک سپرده شدند. با شروع حکومت اتحاد شوروی در منطقه از سال ۱۹۲۴ تا ۱۹۹۰ به تدریج خیابان شهیدان به پارک عمومی تبدیل شد.

اما در بیستم ژانویه سال ۱۹۹۰ نام این خیابان دوباره به نام قبلی خود، «شهیدلر خیابانی» تغییر داده شد. روزی که هزاران هزار از مردم با لباس ماتم در سرتاسر آذربایجان در سوگ کشته‌شدگان این روز به خیابان‌ها آمدند و در سکوت راه‌ پیمودند.
این خیابان از آن روز تا به حال هر سال در ماه ژانویه گل‌پوش و پر از ازدحام می‌شود. هر چند حاکمان محلی تغییر کرده‌اند و سایه شوروی نیز محو شده، اما اعتراض‌های مردم  محلی از ساختار سیاسی روز همچنان سر جای خود باقی مانده است. نشانه‌های این نارضایتی‌ها را در موج‌ انقلاب‌های رنگین در کشورهای سابق اتحاد شوروی مشاهده کردیم.
مراسم یادبود قربانیان ماه ژانویه سال ۱۹۹۰ در شهر ایروان هم برگزار شد و امسال گسترده‌تر از سال‌های قبل بود. به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد قتل‌ ارمنی‌ها، وزارت خارجه ارمنستان تعداد زیادی از مدارک تاریخی و تحقیقاتی‌ را در سایت خود منتشر کرده است. از کشتار جمعی ارمنی‌ها در آذربایجان تا تخریب منابع تاریخی و فرهنگی آنان در ترکیه. بین پژوهش‌های تاریخی و سیاسی و جامعه‌شناسانه‌ای که در این سایت در دسترس قرار دارد، عکس‌هایی را هم می‌بینیم که بناهای تاریخی- باستانی ارمنی‌ها در ترکیه را با حال و  هوای چند دهه قبل ثبت کرده‌اند. عکس‌هایی که بیانگر بی‌توجهی به نگهداری بناهای تاریخی ارمنی‌ها در خارج از ارمنستان است.

جوانان آینده‌نگر و حامی حقوق بشر

راهپیمایی ارمنی‌های قراباغ کوهی به یاد قربانیان هفته خونین سال ۱۹۹۰

با این‌که هم مارک گریگوریان، هم تورج اتابکی و هم گزارش‌های رسیده از محل، ادامه نزاع‌های قومی و مرزی در منطقه قفقاز را به خصوص بین ارمنی‌ها و آذری‌ها تأیید می‌کنند و از فضای «نه صلح و نه جنگ» می‌گویند، اما نسل جوان‌ در منطقه دغدغه‌های عمیق‌تری پیدا کرده‌اند که فراتر از قوم و زبان است. نسلی که بیشتر از مذهب و ملیت به وضعیت حقوق بشر و فساد ساختاری دولت‌هایشان حساسیت نشان می‌دهند.

جنبش جوانان در سال ۲۰۰۵ در آذربایجان، گروهی به نام «نه» را به عنوان گروه اپوزیسیون داخل کشور معرفی کرد. این جنبش در ادامه انقلاب‌های رنگین اوکراین و گرجستان صورت گرفت و حتی پرچم‌های نارنجی معترضان نشان‌دهنده پیوند آن با ادامه امواج انقلاب‌های رنگین در کشورهای سابق اتحاد شوروی بود.

جنبش اعتراضی سال ۲۰۰۵ نیز مثل جنبش‌های قبلی مردم آذربایجان با سرکوب شدید دولت محلی رو‌به‌رو شد، اما این به آن معنا نیست که مردم اذربایجان دست از اعتراض و مبارزه علیه فساد و رکود اقتصادی در کشور برداشته باشند. این روزها گروهی از جوانان به عنوان گزارشگران فساد و جرایم سازمان یافته در داخل کشور فعال هستند. خدیچه روشن قیزی اسماعیلوا، رهبر این گروه و از روزنامه‌نگاران شناخته‌شده آذربایجانی‌ست که بارها بازداشت شده و در نتیجه فشارهای بین‌المللی آزاد شده است. این خبرنگار آذربایجانی که چندین جایزه بین‌المللی را از خود کرده است از پنجم ماه دسامبر تا به حال در بازداشت به سر می‌برد. او را خطر سه تا هفت سال حبس، تهدید می‌کند.

راهپیمایی اعتراضی در باکو با رهبری خدیچه اسماعیلوا

سایت رسمی او را می‌توانید در اینجا ببینید که پر است از گزارش‌های میدانی و مردمی. او از مقاومت خسته نمی‌شوند. خدیجه در یکی از این ویدیوها می‌گوید که «نترسید و مبارزه کنید. حتی اگر پاداش مبارزه‌های شما بازداشت شدن باشد، باکی نیست. ارزشش را دارد.» چهره‌هایی مثل خدیجه در منطقه قفقاز کم نیستند.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • بهزاد

    ابعاد کشتار و قتل عام آذربایجانی ها به دست ارامنه بسیار وحشتناک تر از موارد اشاره شده در مقاله فوق است . باغ سیاه هم ترجمه قره باغ به فارسیه که بهتر بود نام کتاب همان قره باغ ذکر میشد.

  • ل

    آقای بهزاد.. در جایی از مقاله اشاره ای به کشتار آذربایجانی ها به دست ارمنی ها نشده!!!.... ضمنا اون اتفاق تاریخی ریشه هایی بسیار عمیق تر از ظاهری که شما بیان نمودید داره و باید پذیرفت شروع کننده ی این اتفاق تلخ ارمنی ها نبودند .. گرچه در ادامه ی روند مقصرند اما از نقش دولت های ترکیه و آذربایجان نیز نباید غافل ماند.

  • آرمان شهر | Armanshahr| بنیاد آرمان شهر | هفت روزنامه بین المللی- شماره 85

    […] مصر آیا انقلاب شکست خورده است؟ آینده ی سیریزا و یونان آذربایجان «در جنگ‌های قومی همه بازنده‌اند» […]

  • بهزاد

    قبول کردم اما به شرط این که شما بتوانید بدون نشستن پای کامپیوتر با قلم و کاغذ در دست‌تان به فارسی بی‌غلط بنویسید.

  • ل

    دوست عزیزم....آقای بهزاد... نوع استدلال شما به خوبی بیانگر نوع اندیشیدنتان است....

  • reza siami

    این مزخرفات رو از در میارید(این همان خیابانی‌ست که سربازان آذربایجانی در مقابل سربازان ترک در سال ۱۹۱۸ تا آخرین نیرو جنگیدند و همان جا در نزدیکی ساحل دریای خزر به خاک سپرده شدند)آیا سربازان آذربایجانی با سربازان ترک جنگیده اند....یا دوشادوش هم و بر علیه ارامنه ای که باکو را در آن تارخ اشغال نموده بودند.....و بنای یادبود سرباز شهید ترک نیز موید این امر است...البته یکجانبه نگری و تحریف تاریخ از جای جای این نوشته پیداست ...