نگاهی از درون به ازبکستان
گفتوگوی رادیو زمانه با رضا عابدوف، فعال سیاسی ازبک
شهزاده سمرقندی- اسلام کریموف ۲۵ سال است بر ازبکستان حکومت میکند. در کشوری که صدای اعتراضی از آن در رسانههای بینالمللی انعکاس نمییابد، چه میگذرد؟
ازبکستان، یکی از کشورهای سابق اتحاد شوروی است که پس از رسیدن به استقلال، سیاست مشابه شوروی را پیش گرفته و وضعیت آزادی بیان و حقوق بشر در آن در شمار وخیمترین در جهان گزارش شده است.
اسلام کریموف، رئیسجمهور این کشور بیش از بیست و پنج سال است که بر سریر قدرت است و موفق شده همه گروههای مخالف و منتقدان را از کشور بیرون براند. بر اساس گزارش سازمانهای حقوق بشری، زندانهای این کشور پر است از مخالفانی که نتوانستهاند ازبکستان را به موقع ترک کنند. گفته میشود که بیشترین تعداد زندانیان ازبکستان، زندانیان سیاسی و افراد مذهبی هستند.
حکومت ازبکستان از سال ۲۰۰۵ تا زمان خروج نیروهای نظامی آمریکا در تحریم کشورهای غربی قرار داشت. اما بر اساس نظر تحلیلگران این تحریمها به ضرر کشورهای غربی بود. دولت ازبکستان در طول این تحریمها تمام امور سیاسی و اقتصادی خود را از طریق کشورهای همسایه چین، قزاقستان و به ویژه روسیه انجام داد و به این ترتیب دسترسی کشورهای غربی به این کشور آن قدر محدود شد که دیگر حتی هیچ سازمان غیردولتی و حقوق بشری و رسانههای بینالمللی در داخل ازبکستان امکان فعالیت ندارد. اما با طرح برنامه خروج نیروهای خارجی از افغانستان و در چارچوب برنامه مبارزه با تروریسم، آمریکا تجهیزات نظامی خود را وارد خاک ازبکستان کرد و در مناطق هم مرز با افغانستان مستقر ساخت. با این کار همکاریهای ازبکستان و آمریکا دوباره برقرار شد و تحریمها از شدت افتاد.
این تنها رویداد مهمی به شمار میرود که از ماه مه ۲۰۰۵ به بعد، یعنی پس از رویدادهای خونین اندیجان و تیرباران صدها معترض توسط ارتش این کشور رخ داده است. هر رویداد سیاسی دیگری که گزارش شده در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری در این کشور است که از ماه ژانویه به ۲۹ مارس منتقل شده است. انتخاباتی که به گفته ناظران منطقه، هیچ تفاوتی با انتخابات قبلی نخواهد داشت و نتیجه آن نیز از قبل روشن است.
اما درون چنین کشوری که انگار هیچ اتفاق مهمی در آن رخ نمیدهد و هیچ صدای اعتراضی از آن در رسانههای بینالمللی انعکاس نمییابد، چه میگذرد؟
رضا عابدوف، بنیانگذار شبکه رسانهای ازبکی و رادیوی اینترنتی «زمانداش» مهمان رادیو زمانه است و از حال و هوای سیاسی این کشور میگوید. عابدوف از شاعران شناخته شده ازبکستان است و در پی اجرای شعری در توصیف رویدادهای اندیجان در سال ۲۰۰۵ مجبور به ترک کشور شده و هم اینک به عنوان پناهنده و فعال سیاسی در هلند به سر میبرد.
به گفتوگوی زمانه با رضا عابدوف در اینجا گوش کنید:
رادیو زمانه: شما با رویدادهای داخل ازبکستان از نزدیک آشنا هستید و روزانه مسایل داخلی ازبکستان را دنبال میکنید. به نظر شما انتخابات ریاستجمهوری پیش رو آیا هیچ تفاوتی با انتخاباتهای قبلی این کشور خواهد داشت؟
رضا عابدوف: هر اتفاقی را میشود انتظار داشت اما متاسفانه در طول بیست و پنج سال گذشته هیچ زمینهای برای تغیرات گذاشته نشده. به غیر از این که این بار دو نامزد را میبینیم که به عنوان رقیب اسلام کریموف ثبتنام شدهاند. اما نتیجه باز همان میشود و اسلام کریموف با به دست آوردن رای هشتاد درصد یا بیشتر در مقام خود باقی خواهد ماند.
ولی این روزها خبرهایی از وخیم بودن وضعیت سلامتی اسلام کریموف میخوانیم. حتی برخی میگویند او در کما به سر میبرد.
- در طول این بیست و پنج سال همه ما با راه و روش اسلام کریموف آشنایی پیدا کردهایم. او از آن کسانی است که زنده از قدرت نخواهد رفت. او حتی دختر خود را نیز قربانی کرد وقتی متوجه شد که او نیز به رسیدن به قدرت مایل است. وارد این موضوع نمیشوم چون از بحث خارج میشویم. اما در مورد سلامتی او این را باید بگویم که هر سال یک دو بار این گونه شایعات را میپراکنند و بعد از گذشت ده روز دو هفته، باز میبینیم که او در جلسههای سیاسی داخل کشور یا در قزاقستان حضور پیدا میکند. از سلامتی فردی که سناش نزدیک به هشتاد رسیده چه انتظاری میشود داشت؟ اما این شایعات چنان کلیشه شدهاند که با این که افراد بسیاری به آن باور میکنند و افراد بسیاری هم باور خود را از دست دادهاند. مهم این است که این شایعات از یک منبع سرچشمه میگیرند که خود همین دلیل خوبی برای شک کردن به صحت آن است. در کل سخت است چیزی در مورد سلامت او بگویم.
آن دو نامزد دیگر چه کسانی هستند و آیا میشود آنها را گزینههای جایگزین برای کریموف دانست؟
- خیر! از این دو نامزد نمیشود انتظار داشت که در داخل کشور جایگزین کریموف باشند. زیرا ما میدانیم که ساختار سیاسی کشور یکنفره است و یک نفر تصمیمهای اصلی را میگیرد و نظر او در همه عرصهها تعیینکننده است. این نامزدها را هم بعید نیست که خود کریموف انتخاب کرده باشد. اکما سعیدوف، یکی از آنها برای دومین بار نامزد است و دیگری برای مردم شناخته نیست. حتی اگر بخواهند به کسی به غیر از کریموف رای بدهند ارتباطی بین نامزدها و مردم نیست. از طریق شبکههای دولتی، سخنرانی این نامزدها پخش میشود و همه را با دقت دنبال کردم. هیچ کدام از این نامزدها هیچ وعدهای به مردم نمیدهند که وقتی رئیسجمهور شدند قرار است چه کار بکنند. برنامه روشنی ندارند و مدام از اسلام کریموف نقل قول میکنند. یعنی همان تیاتر لختک (خیمه شب بازی) سالهای قبل در حال تکرار شدن است.
در کشور های غربی ازبکستان را در شمار سرکوبگرترین کشورهای دوران ما نام میبرند. شما هم چنین فکر میکنید؟
- در حقیقت نیز چنین است. در ازبکستان هیچ فضایی برای دگراندیشان وجود ندارد. دولت برای روپوش کردن جنایتهای خود تمام مخالفان خود را در زندان نشانده است. افراد خوششانسی مثل من توانستند فرار کنند. تجربه خود من مثال خوب برای تایید این است. من با این که در هیچ جریان سیاسی فعال نبودهام و هیچ کار سیاسی نکردهام تنها به خاطر شعری که در توصیف رویدادهای اندیجان نوشتم و آن را برای بخش ازبکی رادیو اروپای آزاد خواندم، سازمان امنیت ملی کشور مرا با جرم سیاهنمایی بازداشت کردند و پرونده جنایی باز کردند. به من گفتند که در این شعر تلاش کردهام آبروی رئیس جمهور را ببرم. در حالی که هیچ اشاره به رئیس جمهور نکردهام که بتواند آبرو و اعتبار او را زیر سوال ببرد. چنین نمونهها زیادند. به خاطر باور مذهبی افراد را بازداشت و زندان میکنند و همین خود کافیست که این حکومت را سرکوبگر بدانیم.
پیش از یک سال است که در شبکههای اینترنتی جریانی با عنوان «بیز قرمیمیز» یا «ما نمیترسیم» راه افتاده و در بین نسل جوان طرفداران روزافزونی پیدا کرده است که از خود عکس و ویدیو میگیرند و این شعار را در دست دارند و همخوان میکنند. به نظر شما این گونه جریانها میتواند تغییری در داخل کشور به وجود آرد؟
- افرادی که در داخل کشور هستند از این جریان خبر زیادی ندارند. یا آنهایی که در کشورهای همسایه و روسیه به عنوان کارگر سیاه کار میکنند با این جریان هنوز همراه نشدهاند و شاید نشوند. آنهایی که ندای «من نمیترسم» برآوردهاند بیشتر در کشورهای اروپایی هستند. کشورهایی مثل هلند، سوییس، نروژ و غیره. راجع به تاثیر آن هیچ چیز نمیشود گفت. شاید افکار برخی را تکان دهد اما در مجموع در داخل کشور منجر به تغییری نخواهد شد. اگر چنین جریانی در داخل کشور به وجود آید آن وقت میشود خوشبین شد. ولی ما میدانیم که این دولت همه را تیرباران خواهد کرد. در نتیجه تشویق به چنین کاری در داخل کشور خطر دارد. ببینید، در فاصله پنج هزار کیلومتری، حتمی میشود گفت نمیترسم ولی این هیچ تاثیری نخواهد داشت. حتی بسیاری از این افراد با اسم مستعار هستند و هویت اصلی خود را فاش نمیکنند. یعنی هنوز میترسند. به هر حال نمیشود به این نوع جنبشها امید بست.
یکی از جنبشهای مهمی که این روزها در شبکه اینترنت مشاهده میکنیم سایت و رادیوی «انتخابات مجازی» یا «ویرتوال سایلاو» است که تا به حال بیش از ده نامزد پیشنهادی خود را اعلام کرده و در حال معرفی هویت آنها به مردم ازبکستان است. نظر شما در باره این جریان چیست آیا میشود آنرا یک رویداد موثر قلمداد کرد؟
- اینها با خود من هم تماس گرفتند. تا جایی که میدانم دوازده یا چهارده نامزد را پیشنهاد کردهاند. تلاش برای انجام کاری رویهمرفته خوب است اما باید توجه داشته باشیم که این کار چه نتیجه خواهد داشت. این گروه که ادعا دارند انتخابات دموکراتیک مجازی برگزار میکنند پس چرا بین این نامزدهایی که معرفی کردهاند اسم افرادی را میبینیم که از دستاندرکاران همان رژیم داخل کشور است؟ یکی از اینها معاون اکمل سعیدوف، از مقامات دور و بر کریموف است که همیشه در حال رفت و آمد به اروپا و ازبکستان است و هم او در یکی از جلسههای سازمان ملل متحد مشت به میز زده گفته است که در ازبکستان وضع حقوق بشر هیچ ایرادی ندارد. این آدم خودش ۹ عریضه داده و درخواست که در این انتخابات دموکراتیک مجازی شرکت کند. از طرف دیگر درخواست یکی دیگر از نامزدها را که از روزنامهنگاران فعال است به خاطر «استاد» خطاب کردن به اسلام کریموف رد کردهاند.
این کارها به نظرم دور از دموکراسی آمد و از اینجاست که مناسبت خوبی با این فعالیت ندارم و ارتباط خود را قطع کردم. این جریان هم مثل همان جریان «ما نمیترسیم» بعید است که موفق شود. اما نکته اصلی این است که این گروه فکر میکنند که با برگزار کردن چنین انتخابات مجازی اعتراض خود را بیان میکنند. اما در حقیقت این کارها باعث منحرف کردن توجهها از انتخابات اصلی در داخل کشور میشود. در حالی که همه هوش و توجه فعالان سیاسی بیرون از کشور، آنهایی را که احتمال میرود کاری از دستشان برمیآید با این نوع فعالیتها از انتخابات اصلی داخل غافل می کنند.
به غیر از مهاجران سیاسی، بیش از یک میلیون مهاجر کاری از ازبکستان در کشورهای همسایه به ویژه در روسیه مشغول کار هستند. اما اسلام کریموف همه اینها را «تنبل» خوانده و گفته که آنها به جای ماندن در کشور و حضور در بازسازی آن، ازبکستان را به حال خود رها کردهاند. شما این سخنان کریموف را چگونه ارزیابی میکنید؟
- افرادی که اسلام کریموف از آنها به عنوان تنبل نام برده، در واقع مهاجران کاری هستند که برای کسب نان روز خود در روسیه و کشورهای همسایه قرقیزستان و قزاقستان تن به محنت سنگین و سیاه دادهاند و خانواده خود را در داخل کشور تامین میکنند. بر اساس اخرین آمار، حدود هشت میلیون شهروند ازبکستان به عنوان کارگران مهاجر در کشورهای دیگر به سر میبرند. دور نمیروم از دیدههای خود میگویم. جوانهایی را میشناسم که بعد از سه روز جشن عروسی، برای کسب درآمد به روسیه میروند. شما تصور کنید که آدم باید در چه شرایطی باشد که خانه نوعروس را ترک کند و مهاجر کاری شود؟ من روستاهایی را به چشم خود دیدهام که کاملا خالی شدهاند. آنهایی که ماندهاند کهنسالهایی هستند که دیگر هیچ کاری از دستشان برنمی آید و کودکان کم سن. چنین ده و روستاها کم نیستند. برای مثال در ولایت چارتاغ روستایی هست با نام کاراسکان که بیش از ده هزار ساکن دارد. از شروع بهار تا آخر فصل پاییز این روستا کاملا خالیست. هیچ کسی را نمیبینید که از دستاش کاری برآید و در روستا مانده باشد. زن و مرد برای کار به کشورهای دیگر میروند. این افراد چه گونه میتوانند تنبل باشند؟ چه کسی دوست دارد خانه و جای خود، فرزندان کمسن و سال یا عزیزان مسن خود را تنها رها کند و برای این مدت طولانی و این مسافتهای دور مهاجرت کند؟ سرمای گزنده روسیه را تحمل کنند؟ اما عجیب این است که همین مردمی که در این شرایط سخت و سنگین کار سیاه میکنند و حتی در کشور میزبان تحقیر میشوند، باز حمد و ثنا به اسلام کریموف میفرستند و برای او عمر طولانی آرزو میکنند.
به نظر شما وخیمترین وضع در کدام بخش از جامعه است؟ رئیسجمهور بعد از اسلام کریموف، اصلاحات را باید از کجا شروع کند؟
- اگر فرض کنیم که رئیسجمهوری دموکرات بعد از کریموف سر کار آید و بخواهد که ساختار امروزی را بشکند، باید پیش از همه علیه فساد مبارزه کند. ازبکستان کشور ثروتمندی است. منابع طلایی که در خاک این کشور است در رده چهارم در جهان قرار دارد. اگر چنین رئیس جمهور دموکراتی سر کار آید باید به این فکر کند که چرا مردم کشوری که ثروت بینهایت طلا و پنبه دارد، این گونه سرگردان و پریشان است؟ و مردم را از چنگ فساد اداری نجات دهد. باید بودجه دولت را در بهبود ساختار تندرستی، اجتماعی و آموزش مصرف کند. آن وقت شاید برابری اجتماعی به وجود آید. شما تصور کنید امروز در ازبکستان آموزگار دوصد دلار حقوق ماهانه میکیرد و پلیس پنجصد دلار. اگر این اصلاحات به وجود آید آموزگار پنجصد دلار حقوق دریافت خواهد کرد و نیازی به این همه پلیس نخواهد ماند. این دولت کاملا نظامی است. کارهایی که باید انجام داد از حد زیاد است. من فکر میکنم فردی که بعد از کریموف بر سر قدرت آید دیر دوام نمیکند. چونکه ساختار دولت نطامی و فرو رفته در فساد است. نه تنها پایتخت بلکه تمام کشور و مقامات آن به هم مرتبط و وابستهاند.
یعنی شما با این نظر خود تایید میکنید که دوران گذار بدون درگیریهای نطامی نخواهد بود؟
- انتظار این را میشود داشت که این دوران گذار بدون درگیری و یکباره پیش آید. همان طور که هیچ کس انتظار نداشت که اتحاد شوروی به این صورت غیرچشمداشت از هم بپاشد. اما حتی اگر فردی حقیقتجو بتواند بر سر کار بیاید آنهایی که در عین حال بر سر کار هستند آسان و راحت پستهای خود را رها نمیکنند. اما باز هم بعید میدانم که نجاتدهندهای یک و یکباره از جایی سر بردارد و روی کار آید.
یکی از انتقادهای اصلی به مردم ازبکستان این است که منتقدان میگویند این مردم آن قدر «ترسو» و با «غلام» هستند که حتی اگر دموکراتترین رئیس جمهور بر سر کار آید نه تشخیص میدهند و نه قدر میشناسند. شما چه فکر میکنید؟
- ببینید وقتی شما همسایه خود را میبینید که جوانمردیست روراست، کارمند دولت و تفریحاش رفتن به مسجد و نماز خواندن است و بدون هیچ دلیل بگیرندش و ببرند و زندان بیندازند حتمی به فکر فرو میروید. یا معترضان را مثل آنهایی که در پسکنت و اندیجان تنها به خاطر طلب کردن حق خود با تیرباران خاموش کنند و اینها را مشاهده کنید حتمی میترسید. مردم را سخت ترساندهاند. همین جا در هلند میبینیم که مردم هیچ اعتنایی به پلیس ندارند. اما در ما پلیس منشا نگرانی و خطر است و با دیدناش به لرزه میافتید. زیرا بدون هیچ دلیل میتواند تو را بازداشت کند و در زندان بیندازد و کسی هم نمیپرسد. من خودم با چشم خود دیدهام که در روز روشن، نزد بازار قویلوق زیر پل همیشه گروهی پلیس جمعاند و بدون هیچ دلیل رهگذران را نگه میدارند و گذرنامه میپرسند و سوال و آزارهای بیاساس میکنند. وقتی اوضاع چنین است به ترسیدن مردم حق باید داد. با این که ترس در جان و استخوان مردم نشسته اما حرف میزنند. میگویند به همدیگر که چه دیدند و چه شنیدند. به من و به شما ممکن است که نگویند و بگویند که «شاید اوضاع بهتر شود». اما در آخر حتمی تاکید بر قناعت میکنند که «خدارا شکر در ما جنگ نیست.» این طوری است که این اوضاع کش یافته و ادامه پیدا کرده.
برخی هم نگران این هستند که مردم خود را برای جمهوری اسلامی آماده کردهاند و نظام بعدی در کشور اسلامی خواهد بود. آیا شما هم چنین نظر دارید؟
- همه چیز را باید انتظار داشت. اما این که نظام بعدی اسلامی خواهد بود یا خیر به حکومتداران کنونی بستگی دارد. خود به خود جمهوری اسلامی به وجود نخواهد آمد. باید جنبشی یا گرایشی را در داخل کشور دید که نمیبینیم. هیچ کدام از اسلامیان داخل کشور حرفی از این نمیزنند. البته همه آنهایی که در صدر مسجد و گروههای دینی در داخل کشور نشستهاند، منتخبهای خود دولت هستند. برای تغییر ساختار سیاسی باید میدان مبارزه فراهم باشد، باید قوهآزمایی و زد و خورد اساسی رخ دهد که چنین چیزی را ما نمیبینیم. دولت امکان چنین چیزی را نمیدهد. هیچ کدام از امامهای داخل کشور کنار هم جمع نشدهاند و کسی هم صدا بلند نکرده است. چون همه نمایندگان خود دولت هستند و تنها برای رعایت و تزیین ظاهر آنجا هستند. تلاشی برای رسیدن به قدرت به هر حال ندارند. اما از خارج کشور احتمالهایی میدهند که ممکن است از طریق مرز افغانستان اسلامگرایان منطقه وارد کشور شوند که بعید به نظر میرسد. چون آمریکا تمام اسلحه خود را از افغانستان بیرون آورد و در خاک ازبکستان نگهداری میکند که در چنین شرایط به کار بگیرد و دیگر این که روسیه به این راه نخواهد داد. ازبکستان از لحاظ جنگی به اندازه کافی مسلح و آماده چنین درگیری هست و ارتش مفصلی هم تربیت کرده است. در نتیجه اسلامی شدن ازبکستان از چشمداشت دور است و شدن و نشدن آن واقعا روشن نیست. نمیشود حدس زد.
از رویدادهای اندیجان تا خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان ازبکستان در انحصار تحریمهای کشور های غربی قرار داشت. اما بدون هیچ جمعبندی یا کوچکترین تغییر در داخل کشور این تحریمها به پایان رسید و دولتها باز مثل قبل از همکاری همدیگر استفاده میکنند. به نظر برخی کارشناسان مردم ازبکستان در این میان فراموش شد و نیازهای سیاسی اولویت پیدا کرد. شما چه نظری دارید؟
- همانطور که می دانید در سال ۲۰۰۵ کشورهای غربی علیه دولت ازبکستان تحریمهای سنگین سیاسی و اقتصادی اعلام کردند و فکر میکرد که دولت ازبکستان شرط و شرایط آنهارا قبول خواهد کرد و وضع حقوق بشر و آزادی بیان در این کشور رو به بهبود خواهد آورد. اما ما شاهد نتیجه برعکس این تحریمها شدیم و اوضاع بدتر هم شد. کریموف رو به روسیه آورد و کاملا پشت به کشورهای غربی کرد. دستاورد این تحریمها این بود که دولت ازبکستان همکاریهای خود را با روسیه و کشورهای همسایه و به خصوص چین و ژاپن افزایش داد و پای کشورهای غربی از این کشور کاملا قطع شد. ما خوب میدانیم که همه دولتها منفعت خود را در اولویت قرار میدهد و کشورهای غربی نیز نهتنها تحریمهارا شروع کردند به پایان دادن بلکه حتی تلاش کردند که همکاریهای قطع شده را نیز برقرار کنند. در عین حال اتحادیه اروپا در ازبکستان همکاریهای سیاسی و حقوقی خود را برقرار کرده است و در داخل کشور فعال هستند. حالا اسم این را فراموش کردن نیازهای مردم عادی و وضع وخیم حقوق بشر بنامید یا تایید سیاستهای کریموف چه فرقی میکند؟
شما خود فعال سیاسی، چهره فرهنگی و مدیر رسانه ازبکزبان در تبعید هستید. با وجود این همه محدودیتهایی که نامبردید فکر میکنید که مبارزه از راه دور نتیجهای هم خواهد داشت؟
-درست میگویید. انتقادهایی که در مورد دیگر گروههای سیاسی و رسانههای در خارج گفتم به فعالیتهای خود من نیز برمیگردد. نتیجه این فعالیتهای از راه دور واقعا روشن نیست. اما باید تلاش کرد و من نیز تلاش خودم را میکنم. همانطور که میدانید در سال ۲۰۰۷ بر اساس تجربه رسانههای در تبعید مثل رادیو زمانه شما رادیوی اینترنتی راه اندازی کردم با نام «زمانداش» که از طریق سایتی با همین نام پخش میشود. این رادیو و سایت را گذاشتهام در اختیار روزنامهنگاران ازاداندیش و دیگراندیشانی که خارج از کشور به سر میبرند و حرفی برای گفتن دارند. همکاران ما از شهرهای مختلف اروپا گزارشهای تصویری و صوتی خود را میفرستند. ما تلاش میکنیم چرههای فعال سیاسی و فرهنگی و اجتماعی را به مخاطب ازبک معرفی کنیم و اطلاعرسانی کنیم. از فعالیتهای خود کم و بیش راضی هستیم اما نکته اینجاست که همه این فعالیتها در خارج از کشور است و به داخل کشور نمیرسد. در داخل کشور نیز صدای افراد موثر به گوش مردم نمیرسد و این شرایط ناامیدکننده است. از سوی دیگر گردهم آوردن افراد موثر هم ناممکن است و هم خطرناک. از اینجاست که حضور چهرههای داخل کشور از این امکانهای ما دور ماندهاند و فعلا کاری نمیشود کرد.
امید دارید وضعیت در داخل کشور بهبود یابد؟
- بر خلاف سالهای پیش که بیشتر اوقات خود را با خواب میگذراندم حالا هر روز صبح زود از خواب بیدار میشوم و اول کامپیوتر را روشن میکنم. به امید خواندن خبر برقراری دموکراسی و تغییر قدرت در ازبکستان. هرچند برای چنین خبری هنوز زود است اما امیدوار هستم. از طرفی فکر میکنم نسل ما این تغییر را نخواهد دید، از سوی دیگر فکر میکنم به همین زودیها این نظام زیر و رو خواهد شد. زیرا این سرکوب و فشارهای بیش از بیست و پنج ساله حتمی روزی به انفجاری خاتمه خواهد یافت. اما در کل امید دارم قبل از این انفجار رئیس جمهور دموکرات و فهمیدهای بر سر قدرت برسد و از فاجعه جلوگیری کند.
نظرها
دارا
در ایران به روباه میگویند تل ن..ر..ه نگذاشته است واین از خصوصیات روس هاست هر جا که رفتند جز ویرانگری بعد از رفتنتشان بجا نماند در افغانستان هنوز کودکان وزنان افغان تاوان روس ها را میدهند که طالبان برایشان حکم سربازان فدایی را دارند اما در عمل روزگاری بر علیه روس ها مبارزه میکردند در تاجیکستان در ازبکستان در آذربایجان در قزاقستان هنوز همان مزدورانشان که روزگاری با آدم فروشی به راس حزب میرسیدند ورسیدند درست مانند هیتلر عمل میکنند یا بهتر بگویم فرقی مانند آدم کثیفی چون ابوبکر البغدادی ندارند تنها روششان قدری فرق دارد اکرایین امروز گرجستان هم از تل گایی که روس ها هن.ز مشغولش هستند تنها قدری ارمنستان تفاوت داشت وبعضی کشور های بلوک شرق سابق در ایران هم توده ای های حلقه بگوش مسکو هنوز دارند سعی بر پوشاندن آثار بجا مانده از تل های روس ها چه در ایران وچه هرکشور حلقه بگوش روس ها هستند حتی تاریخ را وارونه میکنند مثلا روسیه کشور مادرش اوکراین است اما بر عکس میگویند اکراین تاریخ ندارد اگر روسیه را از آن بگیرید با ملایان هم انگار با هم نماز شب میخوانند وبه کعبه میروند وخمس وذکات را با هم میخورند گاهی آدم فکر میکند نکند اینان حکومت اس ل ا م ی ایران را رهبری میکنند به هر روی دست پرورده روس هایند درست مانند اسلام کریم اف ای کاش بیشتر مینوشتید که چگونه گوگوشا یا همان گلنارش را قربانی کرد