در حاشیه آموزش ادبیات زبان مادری در سقز
بگو «آ»، بنویس «ئا»
مریم حنیفی- از هفته اول اسفندماه سال گذشته، آموزش زبان کردی با یک کتاب درسی به نام «وانه کوردی» در مدرسههای شهر سقز در استان کردستان آغاز شد. این اولین بار است که چنین اتفاقی به شکل رسمی در مدرسههای ایران رخ میدهد.
هفته اول اسفندماه سال گذشته، آموزش زبان کردی با یک کتاب درسی به نام «وانه کوردی» در مدرسههای شهر سقز در استان کردستان آغاز شد.
این اولین بار است که چنین اتفاقی به شکل رسمی در تعدادی از مدرسههای ایران رخ میدهد. هر چند که این کتاب به عنوان ضمیمه فصل ششم کتاب ادبیات فارسی سال اول و دوم دوره متوسطه تدریس میشود، اما دانشآموزان کرد شهر سقز این امکان را دارند تا در کنار یادگیری زبان فارسی، ادبیات زبان مادری خود را نیز فرا بگیرند.
علی حسینی، شاعر، مترجم و دبیر یکی از مدرسههای شهرستان سقز است. او آموزش زبان کردی در مدرسههای این شهر را بعد از ۳۵ سال «اتفاقی خوش یمن» میداند و به رادیو زمانه میگوید: «هیچ شوکی به این اندازه سنگین نیست که یک بچه هفت ساله در اولین روز مدرسه از زبان مادریاش جدا شود.»
حسینی معتقد است که «عواطف، احساسات و نوشتهها فقط به زبان مادری میتوانند رنگ واقعی به خود بگیرد.»
دسترسی به دانشآموزان مقطع متوسطه در سقز و صحبت مستقیم با آنها کار سادهای نیست اما خالد عبداللهی، معلم عربی دبیرستان امام شافعی سقز به کمک میآید و احساس برخی دانشآموزان را به رادیو زمانه انتقال میدهد: «ما تا پیش از این از یادگیری زبان مادریمان محروم بودیم اما اکنون که این امکان فراهم شده است، احساس غرور، هستی و احترام میکنیم.»
بیشتر دانشآموزانی که با آنها صحبت شده است از آموزش زبان کردی با یک کتاب جداگانه ابراز رضایت میکنند: «بخشی از کتاب درباره زندگینامه بعضی از شاعران و نویسندگان کرد است که باعث میشود ما به خود ببالیم و به زبان و هویت خود بیشتر احترام بگذاریم.»
بنا به گفته این دانشآموزان، آنها از خواندن وانه کوردی لذت میبرند و زمان موقع خواندن آن خیلی زود میگذرد. بیشتر معلمها هم به این کتاب و کلاس علاقهمند هستند اما بعضی از آنها تسلط کافی را برای تدریس این کتاب ندارند.
این دانشآموزان در پاسخ به این سوال که آیا تا پیش از این، فکر میکردهاند روزی زبان مادریشان را مانند زبان و ادبیات فارسی فرا بگیرید، میگویند: «انتظار ما بیش از اینهاست چون در همسایگی ما در کردستان عراق این مسأله حل شده است.»
البته چند نفری هم از اجازه آموزش زبان مادری در یک واحد درسی، ابراز تعجب کرده و میگویند تصورشان این بوده که خواندن این درس در مدرسهها ممنوع باشد.
بیمها و امیدها
خالد عبداللهی و علی حسینی هر دو از تدریس وانه کوردی ابراز خرسندی میکنند. آنها میگویند که نه تنها معلمها و دانشآموزان، بلکه خانوادهها هم از این اتفاق خیلی خوشحال هستند.
عبداللهی میگوید: «ما از این اتفاق خوشحالیم و بسیار به آن ارج مینهیم اما خواسته ما بسیار بیشتر از اینها است. من به عنوان یک معلم که ۲۱ سال است تدریس میکنم در کارم با دانشآموزانم با مشکل زبان مواجه هستم. مشکل اصلی این است که آنها نمیتوانند زبان فارسی را خوب درک کنند و فقط حفظ میکنند.»
او میگوید: «من همیشه در جلسههای مربیان میگویم که به بچهها نگویید تنبل. دانشآموزی که ما تنبل خطابش میکنیم درواقع مشکل زبان دارد. مشکل او عدم درک زبان فارسی است.»
این دو معلم مقطع متوسطه اما از یک چیز نگران هستند و آن این است که امسال، اولین و آخرین سالی باشد که این کتاب در مدرسهها تدریس میشود.
حسینی میگوید: «این اتفاق هنوز جنبه رسمی به خود نگرفته است و همواره این دلهره برای ما وجود دارد که از سال آینده تدریس این کتاب متوقف شود.»
خالد عبداللهی اما امیدوار است که «در سالهای بعد این کتاب تکمیل و بهتر شود و با بازتر شدن فضا، امکان تألیف کتابهای بیشتر، به ویژه کتابهای علمی، به زبان کردی فراهم شود.»
آیا اصل ۱۵ قانون اساسی محقق شده است؟
بنا بر اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
خالد عبداللهی معتقد است که این اصل قانون اساسی به دو صورت تفسیر میشود: «خوشبینانهترین تفسیر، آموزش به زبان مادری است. یعنی اینکه همه درسها و کتابها به زبان مادری تدریس شود. اما تفسیر دیگر که بیشتر تفسیر فارسهای مرکز نشین است، این است که تنها "ادبیات زبان مادری" آن هم به صورت اختیاری در کنار درسهای دیگر آموزش داده شود. این تفسیر خیلی جالب نیست و نمیتواند مشکل اساسی دانشآموزان را حل کند.»
تجربه تلخ بیزبانی
در پس شادی حاصل از آموزش زبان مادری اما تلخیهایی هم نهفته است.
آرام، دختر ۲۶ ساله کرد، درباره چنین تلخیهایی به رادیو زمانه میگوید: «از همان هفت سالگی این سوال برای من وجود داشت که چرا باید با زبانی که هیچ شناختی از آن ندارم، سواد یاد بگیرم.»
آرام در مهاباد بزرگ شده و به گفته خودش تا پیش از رفتن به مدرسه هیچکس در خانه یا بیرون از آن، با او به زبانی جز کردی صحبت نکرده بود. او میگوید: «سالهای اول مدرسه خیلی ترس و استرس داشتم. وقتی معلم سوالی را به فارسی از من میپرسید، من اول به کردی به جواب آن فکر میکردم و بعد به زبان فارسی جواب میدادم. معنی خیلی از کلمهها را به فارسی نمیدانستم و برای همین موقع جواب دادن دچار لکنت زبان میشدم. این موضوع اعتماد به نفس من را نابود کرد.»
فضای صحبت با آرام دوستانه است اما او همچنان موقع فارسی صحبت کردن دچار لکنت میشود و میگوید که هنوز نتوانسته است به خوبی با این زبان ارتباط برقرار کند.
آرام میگوید: «در کلاس اول ابتدایی معلم سختگیری داشتیم. یک روز من به کردی از او یک سوال درسی پرسیدم اما او به من گفت تا سوالت را فارسی نپرسی جوابی نخواهی گرفت. کلی تلاش کردم تا معادل فارسی بعضی کلمهها را در ذهنم پیدا کنم اما موفق نشدم و برای همین تا پایان دوره تحصیلم هیچوقت اعتماد به نفس کافی برای پرسیدن سوال نداشتم و این ضربه شدیدی به پیشرفت تحصیلی من وارد کرد.»
محمد، ۲۷ ساله و فارغالتحصیل رشته مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه تهران است. او به رادیو زمانه میگوید: «ما در محیطی بزرگ شدیم با آداب و رسوم و فرهنگ و اصطلاحات کردی. بعد یک دفعه دست ما را گرفتند و بردند سر کلاسی که در آن علاوه بر اینکه با نوشتن بیگانه بودیم، آن چیزی را هم که مینوشتیم برایمان خیلی غریب بود.»
محمد در پاسخ به این سوال که آیا در زمان مدرسه، ضرورتی برای یادگیری ادبیات زبان مادری احساس میکردی یا نه، میگوید: «نه! ما آن موقع خیلی به این موضوع فکر نمیکردیم. اما نسل جدید اینطور نیست.»
محمد هم خاطرهای از دوران تحصیلش در مدرسه دارد که هیچوقت آن را فراموش نمیکند: «سال دوم راهنمایی بودم. کمکم داشتم با زبان فارسی ارتباط برقرار میکردم. در کتاب ادبیات، شعری بود که من آن را خیلی دوست داشتم و خیلی خوب میتوانستم آن را بخوانم، این در حالی بود که سایر دانشآموزان هنوز با خواندن متون و اشعار فارسی تا حدی بیگانه بودند. در کلاس وقتی نوبت به من رسید، خیلی خوب آن را خواندم اما فضای کلاس و دانشآموزان آنقدر با این شعر و زبانش بیگانه بود که من کاملا معذب شده بودم. احساس کردم فاصله بسیار زیادی بین من و همکلاسیهایم به وجود آمده. آنها یواشکی به من میخندیدند البته نه برای تمسخر اما من خیلی تحت تأثیر این موضوع قرار گرفتم، طوری که بعد از آن تا چند سال، موقع خواندن متن فارسی دچار لکنت زبان میشدم.»
«روز اول خودم را خیس کردم»
زانیار حدوداً ۳۰ ساله است. او کرد است اما در تبریز بزرگ شده. وقتی او به مدرسه میرفته، تنها زبانی که میدانسته، کردی بوده. در سالهای اول دوره ابتدایی که بچهها هنوز خواندن و نوشتن را کامل یاد نگرفتهاند، معلمها با زبان مادری به آنها درس میدهند.
زانیار میگوید: «دقیقا خاطرم هست که روزهای اول مدرسه گیج و لال بودم. معلم با بچهها ترکی حرف میزد و من آن موقع حتی زبان ترکی را هم بلد نبودم. احساس شرم داشتم و دلیلش را نمیدانستم. احساس میکردم من واقعا تنبل هستم که این دو زبان را بلد نیستم. حتی تا سالهای بعد هم معنی بعضی اصطلاحات روزمره را نمیدانستم.»
او تعریف میکند که «یک روز سر کلاس علوم، خانم معلم در مورد مدفوع و شستن دستها با صابون حرف میزد. بچهها همه با شنیدن کلمه مدفوع شروع به خندیدن کردند اما من به دلیل اینکه معنی آن را نمیدانستم از خنده بچهها تعجب کرده بودم.»
زانیار میگوید که گاهی از مدرسه حس نفرت داشته زیرا به دلیل حضور در شهری ترکنشین با کسانی همکلاس بوده که دو گام از او جلوتر بودهاند چون آنها «زبان دومی داشتهاند برای ارتباط با اطرافیان و معلمها.»
او در پاسخ به این که چطور با اطرافیان و همکلاسیهایش ارتباط برقرار میکرده است، میگوید: «کاری نمیتوانستم بکنم. تنها نقطه پیوند من با آنها این بود که بچه بودیم و با هم بازی میکردیم. همین.»
سیروان در دانشگاه علوم اجتماعی تحصیل کرده است. ۲۵ سال دارد و رک و صریح است. او به رادیو زمانه میگوید: «پیش از رفتن به مدرسه کمی با زبان فارسی آشنایی داشتم اما روز اول آنچنان دچار شوک شده بودم که خودم را خیس کردم و این اتفاق را هرگز فراموش نمیکنم.»
به عقیده او «ورود به دنیایی جدید، بدون هیچگونه آمادگی و توضیح در مورد زبان مسلط، شوکآور است.»
سال اول مدرسه برای سیروان سالی پر از کابوس بوده است. او میگوید: «احساس میکردم آدم ناتوانی هستم. از اینکه نمیتوانستم زبان مدرسه را بدون لهجه و صحیح صحبت کنم، ناراحت بودم. برای هیچکس هم نمیشد توضیح داد. همه میگفتند بالاخره راه میافتی.»
سیروان میگوید در دوران دانشجویی گاهی پیش میآمده که دانشجویان ترک و کرد بعضی حروف مثل ق یا ل را با لهجه خودشان تلفظ میکردهاند و بقیه آنها را مسخره میکردهاند: «متاسفانه آنقدر تبلیغ میشد که همه باور کرده بودیم یک آدم کار درست باید فارسی را بدون لهجه صحبت کند.»
عربهای اهواز و زبان فارسی
سامر کرد نیست. او از عربهای اهواز است و در روستای «رامشیر» (خلیفه) در اهواز و در کنار دختر عمو و پسر عمویش، روی یک نیمکت خواندن و نوشتن را یاد گرفته است. او خاطرهای دردناک از روز اول مدرسهاش دارد: «روز اول مدرسه دختر عمویم، فوزیه، دستشویی داشت اما چون نمیتوانست فارسی صحبت کند معلم متوجه منظور او نشد. فوزیه دیگر طاقت نداشت و خودش را خیس کرد و یک کتک حسابی از معلم خورد. بعد از آن به خاطر تحقیری که روز اول مدرسه شد، دیگر ادامه تحصیل نداد. از آن موقع خیلی میگذرد اما من هنوز هم وقتی او را میبینم احساس شرم میکنم.»
تجربههای شیرین نسل جدید
حسن، دانشآموز مدرسه «حاج رحیم ساکت» در سقز است. او در پاسخ به این سوال که از یادگیری ادبیات و زبان مادری خود در مدرسه چه احساسی دارد، میگوید: «احساس میکنم که تمام کره زمین را به من دادهاند. به خصوص قسمت واژهها خیلی دلانگیز است چون ما در گفتگوهای روزمره از لغات کردی استفاده میکنیم. پس آموزش به زبان کردی درک ما را بالا میبرد.»
تعداد کتابهای درسی و تنوع دروس در دوره متوسطه بالاست. حسن در جواب این سوال رادیو زمانه که آیا برای او و همکلاسیهایش سخت نیست در کنار درسهای دیگر، یک کتاب جداگانه هم برای زبان کردی داشته باشند، میگوید: «وانه کوردی، کتابی است که چشم ما را به دنیای کردی باز میکند و زبان مادریمان را به ما معرفی میکند. من و خیلی از همکلاسیهایم اصلا از اضافه شدن آن به بقیه کتابهای درسی ناراحت نیستیم چون بعد از هشت سال امکان آموزش زبان مادری برای ما فراهم شده و خواندنش برای ما دشوار نیست.»
نظرها
دانیال
تمام این مشکلات مربوط به بی شعور بودن معلم های کلاس اول است. این مساله در مناطق محروم مثل کردستان، خوزستان، بلوچستان و جنوب خراسان بیشتر دیده می شود. اگر معلمی در مدرسه بجای کتک زدن بچه، سعی کند با وی ارتباط برقرار کند و محیطی جذاب و زیبا برای کودک فراهم کند، کودک با آرامش می تواند زبان جدید را یاد بگیرد. در ایران این مسئله برای زبانهای محلی وجود دارد اما در کشورهای مهاجر پذیر مثل استرالیا و کانادا به هیچ وجه چنین چیزی دیده نمی شود. کودک با زبان مادری بزرگ می شود و کم کم با زبان رسمی آشنا می شود و هر دو زبان را یاد می گیرد. نکته اصلی استرس وارد کردن به کودک است. ضعف معلم در آموزش باعث برخورد نامناسب و افزایش استرس کودک است
هاگن
من یه سوال دارم . خواهش میکنم بدون هر گونه به سوالم پاسخ بدین... قبل از طرح سوال باید بگم که من موافق آموزش به زبان مادری هستم. اما سوال مهم من اینه که کودکانی که با زبان غیر پارسی درس میخونن چه زمانی باید برای آموختن پارسی اقدام کنن تا در آینده و برای همکاری بیشتر با بقیه ی مردم ایران توی این زبان هم مسلط باشن؟!؟!! ... و این که در نهایت نظر من اینه که ما در ایران سیستم آموزشی غلطی داریم... به همین دلیل کاربردی آموزش نمیبینیم...وگرنه میشد هم زمان به زبان پارسی و مادری درس خوند.....
علی
آخه این *** چیه از خودتون بافتین؟ بچه کلاس دوم راهنمایی چطور میتونه از این ادبیاتی که شما اینجا نوشتین استفاده کنه؟ «وانه کوردی، کتابی است که چشم ما را به دنیای کردی باز میکند و زبان مادریمان را به ما معرفی میکند. من و خیلی از همکلاسیهایم اصلا از اضافه شدن آن به بقیه کتابهای درسی ناراحت نیستیم چون بعد از هشت سال امکان آموزش زبان مادری برای ما فراهم شده و خواندنش برای ما دشوار نیست.» «بخشی از کتاب درباره زندگینامه بعضی از شاعران و نویسندگان کرد است که باعث میشود ما به خود ببالیم و به زبان و هویت خود بیشتر احترام بگذاریم.»
کژال
آقای علی، من خودم یکی از دانش آموزانی هستم که امسال دارم این کتاب رو آموزش میبینم در سقز. اول اینکه ما دبیرستانی هستیم نه راهنمایی دو اینکه احمق نیستیم که شما از چنین جوابی تعجب کردید. بزرگترای ما و هم شهری های ما و مردم کرد زیادی مبارزه کردند و تلاش کردند تا ما به این آگاهی برسیم و زبان مادریمون رو قدر بدونیم و دوسش داشته باشیم. ارزششو بدونیم و برای یاد گیریش عطش داشته باشیم. ممنون از سایت رادیو زمانه حرفا و خواسته ای ما و هم سن و سالامون رو به گوش دیگران میرسونید. اون قسمت هم که با دانش آموزهای قدیمی صحبت کردین خیلی خوب بود و آقای علی شنیدن همین تجربیات الانما را به این آگاهی رسانده است. ما احمق نیستیم، آگاهی به سن و سال نیست. ما خوب میفهمیم که چه چیزی در اطراف می میگذرد. امیدورایم تا در آینده مطلبی ببینیم درباره تجربه های دانش آموزهای دیگری که زبان مادری خود را در مدرسه یاد میگیرند. آقای علی امیدوارم شما هم آگاه بشوید.
علی
گژال عزیز من هنوز هم معتقدم که بسیار بعیده که این ادبیات ادبیات دانش آموز کلاس هفتم (که میشه همون دوم راهنمایی در نظام پیشین) باشه. بر عکس چیز ی که شما برداشت کردین این به معنای احمق فرض کردن شما یا همشهریها و همکلاسیهاتون نیست. خیلی خوشبینانه بخوام نگاه کنم دانشآموزانی که این سایت مدعیه که باهشون مصاحبه کرده یه مطلبی رو به فارسی یا کردی گفتن و نویسنده مقاله از نظر دستوری و نگارشی اون جمله رو اصلاح کرده. در ضمن من به جای اون سه تا ستارهای که در اول مطلبم گذاشته شده یه کلمه عادی رو نوشته بودم که مدیر محترم سایت با این کارش اینجوری القا کرده که جای این کلمه یه فحش یا کلمه رکیک قرار داشته.
امید
باشه آقا فقط شما شعور و سواد داری، بعدم نوشته که معلمشون جوابارو از دانش آموزا گرفته حالا شیفت کردی روی اینکه ادبیات تغییر داده شده؟! خیلی بیکارید شماها بخدا.