«آزادی اندیشه»: در دفاع از حیثیت علوم انسانی در ایران
کاظم کردوانی: نخستین انگیزه تشکیل انجمن آزادی اندیشه، انجمنی متشکل از استادان و پژوهشگران حوزه علوم انسانی و اجتماعی، وضعیت دانشگاه و این علوم در کشور ماست.
انجمنی در دفاع از حیثیت علوم انسانی و اجتماعی و برای تقویت پایههای این علوم در ایران، از طریق دامن زدن به بحث و گفتوگو، تأسیس شده است. اعضای آن همه از استادان و پژوهشگران حوزه علوم انسانی هستند. این انجمن که "آزادی اندیشه" نام دارد، اکنون پس از دو سال کار درونی اعلام موجودیت میکند.
انجمن آزادی اندیشه دارای نشریهای است که همنام با خود انجمن است. اعلام موجودیت انجمن با انتشار نخستین شماره نشریه آن صورت گرفته است. بخش موضوعی این نشریه به وضعیت علوم انسانی و اجتماعی در آن اختصاص دارد. کاظم ایزدی، جمشید بهنام، شاپور راسخ، محمدرضا نیکفر، فرهاد خسروخاور، نیره توحیدی، ر. رمضانی، سعید پیوندی، حسن یوسفی اشکوری و محسن کدیور در این باره نوشتهاند یا مصاحبه کردهاند. نشریه همچنین حاوی گزارشهایی است درباره رشته مطالعات زنان، سیاستِ ترجمه در علوم انسانی، سیر تحوّل دبیرستانهای فرهنگ، سیاست های آموزشی پس از انقلاب، فرار مغزها، از انقلاب فرهنگی تا نگرانی مسئولان، بومی سازی و اسلامیسازی علوم انسانی، و آغاز به کارِ "ایران آکادمیا". مقالهای از کاظم کردوانی درباره "بسترهای فکری، فرهنگی و اجتماعی جنبش" سبز از دیگر مطالب شماره نخست "آزادی اندیشه" است. روی جلد نشریه مزین به طرحی از چهره میرشمسالدین ادیبسلطانی، مترجم، زبانشناس و منطقدان است. آرش جودکی مقالهای در بزرگداشت او نوشته است.
سرسخن نشریه به معرفی انجمن آزادی اندیشه اختصاص دارد. در انتهای نشریه، راهبرد و اساسنامه "انجمن آزادی اندیشه" درج شده است.
شماره نخست نشریه "آزادی اندیشه" را میتوانید از اینجا دریافت کنید.
گفتوگو با کاظم کردوانی
سردبیر نشریه "آزادی اندیشه" کاظم کردوانی است، جامعهشناس و از روشنفکران سرشناس پهنه عمومی.
با کاظم کردوانی به مناسبت اعلام موجودیت انجمن آزادی اندیشه و انتشار نخستین شماره نشریه آن گفتوگو کردهایم:
■ زمانه: آقای کردوانی، لطفا انجمن آزادی اندیشه را تعریف کنید.
کاظم کردوانی: نخست از شما سپاسگزاریم برای طرح وسیع تشکیل «انجمن آزادی اندیشه» و خبر انتشارِ نشریهی آن در رسانهی خود.
در پاسخ شما شاید بهتر باشد که پیش از بیان هر مطلبی از خودِ «راهبرد و اساسنامه»ی انجمن آزادی اندیشه کمک بگیرم. ما در این سندِ بنیادینمان، انجمن و اهداف آن را چنین اعلام کردهایم:
۱-«انجمن» نهادی است مدنی و غیرانتفاعی.
۲-«انجمن» جمعی است متشکل از دانشگاهیان و پژوهشگران و روشنفکران.
۳-«انجمن» خود را به آزادیِ اندیشه و بیان و به سنجش و انتقادِ روشنگرانه ی تفکر و ترویج و دفاع از حیثیتِ علوم انسانی واجتماعی و پیشرفتِ اعتبار آنها د رایران متعهد میداند.
۴-«انجمن»، نهادی است مستقل، غیر حزبی، غیرایدئولويک که برایِ اهدافِ زیر کوشاست:
یاری رسانیدن به علوم انسانی و اجتماعی و بنیادهای آنها و تقویتِ این علوم در ایران،
رشدِ روشنگری و گسترشِ آزادیِ اندیشه و نقد و بیان و نشر و گفتوگویِ آزاد،
برقراری و یاری رساندن به گفتوگویِ سامانیافته میانِ روشنفکرانِ ایران،
برقراری و یاری رساندن به گفتوگویِ سامانیافته میانِ روشنفکران ایران و دیگر روشنفکرانِ جهان بهخصوص روشنفکرانِ کشورهایِ همجوارِ ایران و منطقهی خاورمیانه و آسیایِ مرکزی.
افزون بر این تعریف و هدفهایی که در اساسنامهی ما بیان شده است، در حقیقت برای تشکیل انجمن آزادی اندیشه میتوان چندین انگیزه و علت برشمرد.
نخستین انگیزه، وضعیت دانشگاه و علوم انسانی و اجتماعی در کشور ماست. به دلیلهای روشنی که همهی ما از آنها آگاهیم، در کشور ما به علت دخالتِ آشکار و سازمانیافته و آمرانهی ایدئولوژیکِ حکومت در امرِ علوم انسانی و اجتماعی و همهی هستیِ دانشگاهیِ ما، نه این علوم در وضعیت بهسامانی قرار دارند و نه دانشگاهِ ما قادر به انجام همهی وظایفِ جوهریِ خود است. پس از انقلاب نخستین نهادِ تولیدِ معرفت که با یورش همگانی حکومتی روبهرو شد دانشگاه بود، بهویژه بهعنوان کانونِ تولید و گسترش علوم انسانی و اجتماعی. ماجرای «انقلاب فرهنگی» و انگیزههای سیاسی و امنیتی و ایدئولوژیک آن امروز بر کسی پوشیده نیست. و شرح بلاهایی که در دولتِ فاجعهبنیاد احمدی نژاد بر سر دانشگاه و علوم انسانی و اجتماعی نازل شده است، بر سر هر کوی و برزن است و نیازی به تکرار آنها در اینجا نیست.
البته از روزِ نخست دانشگاهیان و نیروهای فکری و فرهنگی روشنبین ما به شکلهای گوناگون واکنش نشان دادند و بهمقابله با آن برخاستند و در حد توان خود توانستهاند ضررهای این سیاستهای ضدعلمی را کاهش بدهند. اما روشن است که مقاومت فردی و پراکنده در برابر این پدیده کافی نیست. ازهمینرو ضرورت مقاومتی جمعی از مدتها پیش احساس میشد و تشکیل انجمنی از دانشگاهیان و پژوهشگران و روشنفکران پاسخی است به این ضرورت. این انگیزهی نخست تشکیل «انجمن آزادی اندیشه» بوده است.
دومین علت تشکیل "انجمن" بر این پایه استوار شده است که تولید فکر و اندیشه نیازمند تبادل و تعامل فکری و فرهنگی است و این امر میسر نمیشود مگر با گفتوشنود، که میدانیم یگانهانگاری فکری نه به تولید اندیشه و ابداع و تفکر چندان کمکی می کند و نه به اصلاح و تکمیل و ترمیم افکار و آموزه ها و رهنمودها یاری میرساند. و گفتوشنود و تعامل نیازمند بستری عملی است که شکلی سازمانیافته با چارچوبی دموکراتیک و روشن از بهترینِ آنهاست.
سومین علت هم وجود هزاران روشنفکر و دانشگاهی و پژوهشگر در حوزهی علوم انسانی و اجتماعی در داخل و خارج کشوراست که در تاریخ ما نمونهی آن را سراغ نداریم. کوشش برای نزدیک کردن این تعداد عظیم دانشگاهی و صاحبنظر یکی از دغدغههای نخستین ما بوده است. و برای چنین امری ظرفِ سازماني ضرورت داشت که قادر باشد تا حد امکان این جماعت پراکنده از نظر فکری و جغرافیایی را دستکم در فضایِ مجازی بهیکدیگر نزدیک کند. به تصور ما تشکیل «انجمن آزادی اندیشه» میتواند قدمی برای همگرایی این بخش از دانشگاهیان و روشنفکران باشد.
چهارمین علت، ایجاد بستری مناسب برای ارتباط فکری و تعامل میان دو جریان بزرگ و اثرگذار روشنفکری، روشنفکران غیردینی و نواندیشان دینی، در جامعهی ایرانی است. همانطور که تا به امروز مشاهده میکنیم "انجمن آزادی اندیشه" میتواند نمونهی خوبی ارائه دهد از همبستگی و گفتگو در عین داشتن دیدگاههای مختلف.
آخرین علت در تشکیل "انجمن" را هم میتوان در ضرورت گفتوگوهای سامانیافته میان روشنفکران و دانشگاهیان ایرانی با دیگر روشنفکران و دانشگاهیان جهان بهخصوص کشورهای پیرامون ایران و منطقهی خاورمیانه و آسیای مرکزی دانست که البته به کار زیاد و برنامهریزی بلندمدتی نیاز دارد.
■ انجمن چگونه شکل گرفت و اکنون چه ساختار و وضعیتی دارد؟
در اوایل سال ۱۳۹۲ آقایان محمدرضا نیکفر و حسن یوسفی اشکوری فراخواني درونی برای عدهی زیادی از روشنفکران و دانشگاهیان و پژوهشگران گسترهی علوم انسانی و اجتماعی ارسال کردند و این فکر و ضرورت تشکیل چنین انجمنی را با آنان درمیان گذاشتند. بسیاری از این فراخوان استقبال کردند. پس از آن نیز بسیاری این فراخوان را به آشنایان و دوستانی که در این گستره قرار میگرفتند ارسال کردند و حتا برخی از جمعهای کوچکی که پیش از این فراخوان با همین دغدغهها شکل گرفته بودند و در حال رایزنی برای گسترش کار خود بودند، این جمعها را برچیدند و به این حرکت پیوستند.
مرحلهی بعدی پس از این استقبال، گفتوگو و رایزنی برای ساماندهی این حرکت بود. تشکیل یک هیئتمدیرهی موقت و تهیهی یک اساسنامه، فوریترین و نخستینترین قدمهایی بود که میبایستی برداشته میشد. گام اول تشکیل هیئتمدیرهی موقت تا اکتبر ۲۰۱۳ طول کشید. شیوهی کار هم به این صورت بود که در تماسهای درونیمان موضوع تشکیل هیئتمدیرهی موقت را مطرح کردیم و از همهی کسانی که موافقت خود را برای تشکیل چنین جمعی اعلام کرده بودند، خواستیم که هر کس که مایل است خود را نامزد کند. به این ترتیب یک هیئت مدیرهی موقت به صورت کاملاً دموکراتیک و داوطلبانه و با اجماع عمومی شکل گرفت. و نخستین جلسهی هیئتمدیرهی موقت در تاریخ۶ اکتبر ۲۰۱۳ (۱۴ مهر ۱۳۹۲) تشکیل شد. البته روز نخست تعداد هیئتمدیره شش نفر بود که بعداً با تماسها و رایزنیها خوشبختانه به نُه نفر رسید.
گام بعدی، تهیه و تنظیم راهبرد و اساسنامهی این جمع بود که بدون آن این انجمن از ستون و قطبنما محروم میبود. طبیعتاً تهیهی این متن نخست در بحثهای درونی هیئتمدیره شکل گرفت و سپس آن را در اختیار اعضا برای سنجش و نظردهی قرار دادیم. و در نهایت پس از دریافت همهی نظرها و براساس یک توافق جمعی «راهبرد و اساسنامه»ی انجمن در تاریخ ۲۵ دسامبر ۲۰۱۳ در جلسهی «هیئتمدیرهی موقت» به تصویب رسید. پس از آن تا تشکیل نخستین مجمعِ عمومی «انجمن»، چند وظیفه به دوش هیئتمدیره قرار داشت و دارد. نخست ساماندهی ارگانهای «انجمن»، براساس راهبرد و اساسنامهمان، بود که قبل از همه انتخاب «شورای سرپرستی نشریه» بود و بعد انتشار نشریهی انجمن و سپس راهاندازی سایت انجمن و دیگر فعالیتهایی که پیشبینی شده بود. یعنی امروز ما دارای دو ارگان هیئتمدیرهی انجمن و «شورای سرپرستی» یا همان «شورای تحریریه» هستیم که یکی هدایت کلی و عام انجمن را بهعده دارد و دیگری بهطور خاص عهدهدارِ مسئولیت نشریهی «انجمن» است. و دیگر ارگانهای پیشبینی شده در اساسنامهمان نیز شکل گرفتهاند.
خوشبختانه امروز بهرغم مشکلاتی که داشتهایم و داریم، مشکلاتی که هم ذاتی هر سازماندهی انجمني است و هم ویژهی جمع ماست، توانستهایم نخستین شمارهی نشریه را عرضه کنیم و سایت «انجمن» در حال راهاندازی است و دیگر فعالیتهای انجمن هم در حال پیگیری است.
■ لطفا نشریه انجمن را به ما معرفی کنید. نشریه چه بخشهایی دارد و چه نوعی مقالاتی را میپذیرد؟
گسترهی نشریهی انجمن، «آزادی اندیشه»، در همان عرصهی «انجمن» جای میگیرد، یعنی حوزهی علوم انسانی و اجتماعی و مطلبهای آن هم در پیِ همان دغدغهها و هدفهایی است که برای انجمن آزادی اندیشه برشمردم. همانطور که در سرسخن نشریه گفتهایم سه جزء درهمتنیدهی "علوم انسانی و اجتماعی" و "اندیشه" و "آزادی" همهی ضرورتِ وجودی و هدفهای نشریه را بیان میکند.از همینرو، سنگِ بنای نشریه بر پاسداری از آزادی بیحصرواستثنایِ اندیشه و بیان است. این نشریه، نشریهای است نظری که با معیارهای تعیینشدهی علمی منتشر میشود. و مخاطبان خود را هم روشنفکران و دانشگاهیان و پژوهشگران و دانشجویان و کنشگران اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و افراد علاقهمند به این نوع بحثها تعریف کردهایم. این نشریه در عین اینکه نشریهای است علمی، اما بیمکان و بیزمان نیست. و تنها بازتاب دهندهی دغدغههای روشنفکری، بهجایِ خود مهم و محترم، نیست. بلکه نشریهای است که سمتوسو دارد و در پهنهی ایران و مشکلات آن عمل میکند.
هر شمارهی نشریه شامل دو بخش بزرگ است، یکی بخش «موضوع ویژه» است و دیگری بخشِ «بازِ» نشریه. به این معنا که ما در هر شمارهی نشریه به یک موضوعِ خاص هم میپردازیم و نامِ «موضوع ویژه» را برای آن انتخاب کردهایم. در شمارهی یکم، همانطور که ملاحظه میکنید، موضوع ویژهی ما «علوم انسانی و اجتماعی» است و موضوع ویژهی شمارهی دوم، «آزادی، اندیشه، آزادی اندیشه» است. با توجه به نام انجمن و گسترهی کاری ما، انتخاب این دو موضوع بهعنوان نخستین موضوعهای ویژه قابل درک است، که البته این دو موضوع از موضوعهای حاد جامعهی ما و جهان فکری ما روشنفکران ایران است. البته در دل هر بخش، موضوعهای متنوعی وجود دارد. در بخش بازِ نشریه، افزون بر مقاله ها، گزارشها و نقد کتاب و معرفی چهرهها و ... جای میگیرند.
در خصوص نوع مقالهای که میپذیریم، آشکار است که نخست بایستی در گسترهی علوم انسانی و اجتماعی باشد. دوم اینکه از لحاظ ساختاری، مستدل و علمی باشد. برای پرهیز از لغزشهای احتمالی خودمان، راهکاری اندیشیدهایم که بهگمان ما بسیار کارساز است. و آن هم عبارت از این است که هر مقالهای که دریافت میکنیم آن را برای ارزیابی در اختیار دو صاحبنظرِ عرصهای که مقاله به آن تعلق دارد، قرار میدهیم و ما نه به عنوان سردبیر و نه در مقام شورای تحریریه هیچ دخالتی نمیکنیم. این دو صاحبنظر اول تشخیص می دهند که آیا این مقاله از لحاظ علمی در نشریه قابل انتشار هست یا خیر. و بعد اگر اشکالی در آن ببینند (نه اینکه در نظر نویسنده دخالتی بکنند) و پیشنهادی داشته باشند به اطلاع میرسانند و ما به نویسندهی مقاله منتقل میکنیم. اگر میان دو صاحبنظر در انتشار یا عدم انتشار مقالهای اختلاف نظر وجود داشته باشد، در اینجا دبیر و شورای تحریریه دخالت میکنند و با توجه به مجموعهی دلایل ذکر شده از سوی دو صاحبنظر تصمیم میگیرند. البته باید تأکید کنم که بههنگام ارسال مقاله برای ارزیابی، نام نویسنده را حذف میکنیم و نویسندهی مقاله هم نمیداند که چه کسی مقالهاش را ارزیابی کرده است. حتا مقالههایی که اعضای شورای تحریریه هم مینویسند از این قاعده مستثنا نیستند. در حقیقت این راهکار همان قاعدهی رایج در نشریههای علمی جهانی است که اغلب با اصطلاح peer review از آن یاد میکنند و ما اصطلاحِ «همتاخوانی» را بهکار بردهایم. و تا آنجا که من میدانم ما نخستین نشریهی ایرانی هستیم که رسماً چنین شیوهای را پیشگرفتهایم و اعلام کردهایم.
ما در این نشریه هیچ دغدغهای جز علوم انسانی و اجتماعی نداریم و از هیچ معیار ایدئولوژیک یا حزبي پیروی نمیکنیم و آرزویمان این است که دریچهای باشیم گشوده بر افقِ گستردهی اندیشه تا همهی کسانی که دغدغهی علوم انسانی و اجتماعی دارند و رشد و شکوفایی آن را برای امروز و فردای ایران ضروری میشمرند و معتقد به آزادی اندیشه و بیان هستند، این نشریه را از آنِ خود بدانند.
■ برای فعالیت انجمن چه امیدهایی دارید و چه چشماندازی در نظر گرفتهاید؟
باید ببینیم این انجمن در چه وضعیتی تشکیل شده است و در چه موقعیتی قرار دارد. نخستین موضوع، وضعیت داخل ایران است و موقعیت رشتههای علوم انسانی و اجتماعی در ایران. همانطور که میدانید این علوم زیر تیغ سلطهی ایدئولوژیک و نگاهِ امنیتی به فرهنگ و دانشگاه قرار دارند. دومین موضوع، همانطور که در پاسخ به پرسش اول شما به آن اشاره کردم، وجود هزاران روشنفکر و دانشگاهی و پژوهشگر در گسترهی علوم انسانی و اجتماعی در داخل و خارج کشور است که در تاریخ ما یگانه است. اگر در داخل، متخصصان علوم انسانی مشکلات فراوانی دارند و نمی توانند بهمعنای واقعی نهادي آزاد داشته باشند یا این نهادِ مستقل بتواند آزادنه فعالیت کند (البته نهادهایی وجود دارند و وجودشان مغتنم است و میدانیم که دوستان و همکاران با چه مشقت و با چه مشکلاتی همین نهادها و سایتها را حفظ کردهاند) اما مشکلات و بهاصطلاح «خط قرمز»ها فعالیت آزادانهی آنها را با سدهای غیرقابل عبوری روبهرو کرده است؛ ما در خارج کشور این مشکلات را نداریم. و دو دیگر اینکه در خارج کشور، برخلاف وضعیت پیش از انقلاب، صدها ایرانی متخصص در عرصهی علوم انسانی و اجتماعی در دانشگاهها و مدارس عالی و پژوهشگاههای معتبر جهان، و عمدتاً غربی بهمعنای عام آن، یا تدریس میکنند یا مشغول کارهای پژوهشی هستند. و همچنین پژوهشگران مستقل و منفردی که در حوزههای متنوع علوم انسانی و اجتماعی فعالیت میکنند و به تولید میپردازند. این امر که چنین تعداد بزرگی از ایرانیان در مرکزهای مهم تولید دانش و فکر (و رها از نگرانیها و پریشانفکریهایِ علمبربادده و بگیروببندهای فکری و فیزیکی حکومت ایران) حضور دارند و در آن سهیم هستند، سرمایهی عظیمی است برای مملکت و مردم ما که میتوانند در یک موقعیت مناسب به این سرمایهی بزرگ تکیه کنند و از آن تعذیه کنند.
البته هماکنون نیز آثار آن دسته از ایرانیانی که در ایران ترجمه شده است یا مراودههای رشدیابندهی فکری میان خارج و داخل توانسته است در حد خود منشأ اثر باشد. همچنین تعداد دانشجویان زیادی این سالها به خارج آمدهاند و در کلاسهای درس دورههای کارشناسی ارشد و دکترای این گروه از متخصصان ایرانی شرکت میکنند یا در مؤسسههای علمی آنان مشغول فعالیت میشوند. اما موضوع دردآور در این میان، نبود رابطهی بایسته میان این متخصصان است. هرچند یکی از مختصات دنیای روشنفکری، فردیت آنان است. اما این فردیت، نمیتواند توجیهگر این وضعیت نابهنجار ارتباطی ما ایرانیان متخصص باشد. شاید یک علت آن را میبایستی در مشکل تاریخیِ دوران معاصر ما جستوجو کرد، یعنی ناسازگاری ایرانیان در کار مشترک اجتماعی. شرح علتهای گوناگون این مشکل خارج از حوصلهی این گفتوگوست (در جاهای دیگری به آن پرداختهام) و یکی از هدفهای ما هم که امیدواریم در حد همین جمع به آن دست یابیم نشان دادن یک نمونهی مثبت در برابر این وضعیت نابهنجار تاریخی ماست.
نقطهی قوت جمع ما وجود این همه متخصص و اهل علم است اما، این نقطهی مثبت مبین موضوع دیگری هم هست. همهی ما، هرکداممان بهنوعی گرفتاریهای خاص خودمان را، بهمعنای مثبت کلمه، داریم. هم درس دانشگاه هست و هم پرداختن به کارهای دانشجویان است و هم شرکت در سمینارها و همایشها هست و هم تهیهی مقاله برای آن نشریه و این همایش است و هم کتابی که در دست نوشتن داریم هست و هم پیشبردن کارهای پژوهشیمان هست و هم همکاری با این سایت و آن نشریه هست و هم زندگی شخصیمان. اکثریت قریببهاتفاق ما هم «میلیتانت» از نوع گذشتهی روشنفکریِ سیاسی ایران نیستیم که همهی وقت و کار خود را برای پیشبرد هدفها و کارهای یک انجمنی صرف کند و اصولاً قرار هم نیست که چنین جمعی، جمعی «میلیتانت» باشد. چنانچه همهی اینها را کنارهم بگذارید، سیمای جمع ما روشنتر میشود. یعنی موقعیتی که هم بسیار امیدوار کننده است و هم محدودیتهای خود را دارد. و ما با توجه به این وضعیت است که می توانیم هم از خواست و بیانِ آرزوهای دستنیافتنی پرهیز کنیم و هم امکانات وسیع خودمان را بشناسیم.
در نتیجه، افزون بر آنچه پیش از این در خصوص هدفهای انجمن بیان کردم و با توجه به این هدفها، میتوان نمونهوار چند مورد را ذکر کرد:
− یکم، مقابله با سیاستهای علمستیزانهی حاکم بر دانشگاههای کشور و دفاع از حقوق دانشگاهیان ایران و حق پژوهش مستقل و آزادانه در ایران است. این امر را میبایست به شکلهای گوناگون و بسته به وضعیت خاص هر زمان بهپیش برد.
− دوم، نشاندادن یک نمونهی مثبت از کارِ گروهیِ یک عده متخصص، که در این حد کمسابقه است. البته در این حوزهی کاری، ما در خارج کشور هماکنون دو، سه نهاد مهم و فعال با سابقهی طولانی فعالیت داریم که کارهای بسیار ارزندهای انجام دادهاند و میدهند اما، جمعِ ما درعین شباهتها با کارِ این دوستان متفاوت است.
− سوم، اغلب به یک مسئلهی مهمی توجه نمیشود که بسیاری از ایرانیان متخصص این رشتهها، چه در ایران و چه در خارج، کارهای مهم و درخوری انجام میدهند که بقیه از آن بیاطلاع میمانند. وجود یک سایت تخصصی و یک نشریهی تخصصی و یک انجمن (فراگیرِ همهی رشتههای علوم انسانی و اجتماعی) متشکل از این متخصصان میتواند خیلی مؤثر باشد برای وصل کردن همهی این «جویبار»ها به یکدیگر. حتا اگر از لحاظ تشکیلاتی عضو انجمن هم نباشند که اغلب هم نیستند یا نمیتوانند باشند. قصد ما کمک به رشد علوم انسانی و اجتماعی در ایران است و در نتیجه اصولاً از زاویهی «منفعت» خواه شخصی و خواه برای یک جمع به آن نگاه نمیکنیم. هر کس که در این حوزهها کارِ درخوری انجام داده است، کتابی منتشر کرده است، در سمیناری علمی مقالهای ارائه کرده است، و ... و ممکن است هیچگاه کسی از آن مطلع نشود یا تعداد کمی از آن باخبر شوند (اما در جامعه هیچ انعکاسی نیابد) ما در نشریهمان یا در سایتمان و ... آن را منعکس میکنیم و دیگر همکاران از آن مطلع میشوند و این موضوع میتواند به گفتوگویی علمی و مؤثر تبدیل شود یا دانشجویی در گوشهای از ایران هم از این مطلب باخبر میشود و احتمالاً میتواند با نویسندهی آن تماس بگیرد و ...
− چهارم، امیدواریم که بتوانیم از طریق انتشار نشریه و سایت و برگذاری نشستها و همایشها، متخصصان و کسانی که در این حوزه بهطور جدی کار میکنند بهیکدیگر نزدیک و صفوف خودمان را مستحکم کنیم و از این طریق هم امکان بیشتری برای رشد علوم اجتماعی و انسانی در ایران فراهم بیاوریم و هم به مشکلات فکری و پرسشهای جامعهی روشنفکریمان بپردازیم. بهخصوص موضوع برقراریِ سامانیافته با متخصصان داخل کشور و یاری رساندن به گفتوگویی سامانیافته میان دو بخشِ داخل و خارج از اهمیت فراوانی برخوردار است.
− پنجم، دوستان و همکاران ما در ایران، بهرغم همهی مشکلات، کارهای ارزندهای انجام میدهند که اغلبِ متخصصان این رشتهها در خارج کشور یا از آن بیاطلاع هستند یا از تمامیت این کارها مطلع نیستند. حالآنکه آگاهی از کارهایی که در ایران انجام میشود (پژوهشها، سمینارها، مقالهها، کتابها، ترجمهها، نشریهها، بحثها و جدلهایِ جدی روشنفکری و ... ) و آشنایي مدام با این کارها و فضای دانشگاهی و روشنفکری ایران دارای اهمیت درجهاولی برای علاقهمندان و متخصصان این رشتهها در خارج کشور است و بهیک معنا بدون این آگاهیها کارِ آنان ناقص خواهد بود.
− ششم، تبدیل شدن به مرکزی برای تماس میان متخصصان و دانشجویان این رشتهها و یاری رساندن به کسانی که به مشورت یا کمک نیاز دارند. در مثل، اگر دانشجویی در ایران قصد ادامهی تحصیل در خارج دارد بتواند با تماس با انجمن و با استفاده از آشناییها وامکانات انجمن بهترین راه را انتخاب کند یا دانشجویی در یک کشورِ اروپایی پس از گذراندن دوره کارشناسی یا کارشناسی ارشد مایل است دورهی دکترا خود را در یک کشور دیگر اروپایی یا آمریکا و کانادا و یا برعکس بگذراند، وجود چنین انجمنی میتواند بسیار یاریرساننده باشد یا در هر سال صدها تز دانشگاهی توسط دانشجویان ایرانی در داخل و در اقصا نقاط جهان نوشته میشود و اغلب بهجز تعداد اندک آشنایان نویسندگان این تزها، کسی از آن باخبر نمیشود. حدس بزنید که اگر بتوانیم از طریق سایت یا نشریه یا دیگر امکاناتی که امیدواریم فراهم کنیم، معتبرترین این تزها را معرفی کنیم چه کارِ مهمی صورت گرفته است. که تنها به معرفی تز نوشته شده خلاصه نمیشود بلکه امکان معرفی نویسندهی آن و فراهم کردن امکان رشد او نیز صورت پذیرفته است. همچنین بسیاری از متخصصان این رشتهها در ایران و کشورهای خارج، اغلب از امکانات وسیعی که در پژوهشگاهها و مؤسسههای عالی آموزشی و دانشگاههای جهان موجود است، بیخبر هستند؛ میشود به کمک ایرانیانی که یا عضو انجمن هستند یا با آن آشنایی و رابطه دارند و از این امکانات باخبر هستند، مطلع شوند و بتوانند بهفراخور دانش و تخصص خود از این امکانات بهرهمند شوند. یا فراهمکردن استفاده از موقعیتهایی نظیر استاد یا پژوهشگر مهمان برای آن دسته از متخصصان در ایران یا خارج کشور که شایستگی آن را دارند.
البته همهی آنچه گفته شد بدون همکاری و همیاری اعضای انجمن و همهی آنها که چنین نهادی با چنین مشخصاتی را ضروری و مفید میدانند، میسر نخواهد بود.
نظرها
mansour
اعتراض و انقلاب حاصل از آن در جوامع دیکتاتوری همیشه از یک نفر شروع میشود و سپس با حمایت سیاسیون مستقل و یا حزبی ادامه می یابد. برای وطن پرستان مهم این است که نتیجه اعتراض و انقلاب برپایی نظامی مردم سالار باشد و مهمتر آن است که انقلاب مردمی و خودجوش ،بتوسط احزاب سیاسی مدافع تک حزبی مصادره نشود. نتیجه اتحاد معترضین اجتماعی و سیاسیون مدافع دمکراسی ،برپایی یک نظام مردم سالار واقعی در ایران خواهد بود و چنانچه چنین اتحادی صورت پذیرد،بسیاری از طرفداران عادی این نظام مذهبی هم به جمع تظاهرکنندگان خواهند پیوست.به امید ان روز