ژانر جنگی سینمای ایران در فستیوال پاریس
آزاد عزیزیان − فیلمهای ژانر جنگی ایران همواره برای تماشاگر داخلی تولید شدهاند. حضور فیلمهای این ژانر در سومین دوره فستیوال فیلمهای ایرانی در پاریس اتفاق جدیدی است.
سومین دوره فستیوال فیلمهای ایرانی در پاریس با تمرکز بر سینمای جنگ با نام سینمای دفاع مقدس ایران برگزار میشود. در این دوره از فستیوال که از ۲۹ خرداد ماه آغاز شده علاوه بر فیلمهایی در ژانر جنگی، برخی از آثار سینمای روز ایران و تعدادی از فیلمهای کیانوش عیاری به نمایش درمیآیند. این فستیوال با نمایش فیلمهای جنگی ایران با نام «دفاع مقدس» همچون «دیدبان» و «از کرخه تا راین» ساخته ابراهیم حاتمیکیا، «لیلی با من است» ساخته کمال تبریزی، «کیمیا» ساخته احمد رضا درویش، «سفر به چزابه» ساخته رسول ملاقلی پور و «ملکه» ساخته محمدعلی باشه آهنگر تا روز ۹ تیر ماه ادامه خواهد داشت.
جایگاه ژانر جنگ در سینمای ایران
ژانر جنگ با نام سینمای دفاع مقدس که آن رادر جمهوری اسلامیگاهی تنها ژانر ملی و بومی مینامند، در سال ۱۳۶۰ در سینمای ایران متولد شد. عمر این ژانر را در سینمای ایران میتوان به دو بخش تقسیم کرد: بخشی از آن مربوط به دورانی است که جنگ ایران و عراق در جریان بوده و سینماگران فیلمهایشان را در بستر جنگ ساختهاند و روایت، بیشتر حول خط مقدم جبهه بوده و کمتر به پشت جبهه توجه شده است. بخش دوم مربوط به دوران پس از جنگ است که علاوه بر جبهه، پشت جبهه نیز مورد توجه قرار میگیرد.
پرویز جاهد، مستندساز و منتقد در حوزه سینما، در گفتوگو با رادیو زمانه در مورد انواع فیلمهای این ژانر میگوید:
«سینمای جنگ یا آنچه که در ادبیات رسمی و دولتی ایران، به عنوان سینمای دفاع مقدس شناخته میشود، ژانر بسیار متنوعی است و فیلمهایی با گرایشها و رویکردهای مختلف را دربر میگیرد. رویکرد فیلمسازان ایرانی به جنگ را به طور کلی میتوان به سه دسته تقسیم کرد: دسته اول کسانیاند که با نگاهی کاملا تجاری و تحت تاثیر سینمای جنگی و اکشن هالیوودی و صرفا برای جلب گیشه جنگ را سوژه خود قرار دادند (مثل ساموئل خاچیکيان، ايرج قادری، جمشيد حيدری و اکبر صادقی)، دسته دوم، فیلمسازان مومن، متعهد و مکتبیاند که با نگاهی اعتقادی و براساس ایدیولوژی حاکم، با جنگ به عنوان امری مقدس و عرصه رويارويی خیر و شر مواجه شدند (رسول ملاقلی پور، ابراهیم حاتمی کیا، قاسمی جامی) و دسته سوم آنهاییاند که به رغم تابو بودن موضوع جنگ، تنها به جنبههای اعتقادی و ایمانی آن توجه نکردند و تا حدی که مجاز بودند توانستند با دید واقعبینانهتری به جنگ نگاه کنند و فجایع، خسارتها و پیامدهای اجتماعی، روحی و روانی آن را تصویر کنند (بهرام بیضایی در باشو غریبه کوچک، محسن مخلمباف در عروسی خوبان، حاتمی کیا در روبان قرمز و...). جدا از این سه دسته، چند فیلم دیگر هم در سینمای ایران داریم که ژانر کمدی را با جنگ پیوند زده و به شوخی با جنگ پرداختهاند (لیلی با من است کمال تبریزی و اخراجیهای مسعود ده نمکی).»
پس از شروع جنگ ایران و عراق در ۳۱ شهریور ۵۹ زمینه به وجود آمدن ژانر جنگی در سینمای ایران فراهم شد.
کاوه عباسیان، فیلمساز و دانشجوی دکتری رشته فیلمسازی در دانشگاه روهمپتون لندن که موضوع پایان نامه دکترایش سینمای دفاع مقدس ایران در دوران جنگ ایران و عراق و ارتباط آن با ایدیولوژی جمهوری اسلامی و هویت ملی ایرانی است در این مورد به رادیو زمانه میگوید:
«سینمای جنگ ایران یا به اصطلاح خود سینماگران این سینما، سینمای دفاع مقدس، از این نظر با سینمای جنگ دیگر کشورها متفاوت است که در این سینما یک بخش کاملا ایرانی بر کاراکترهای کلیشهی هالیوودی غلبه کرده است. جنگ و یا به جنگ رفتن در این سینما یک حرکت معنوی و یک سیر و سلوک عارفانه است و کاراکترهایی که در این سینما شناخته میشوند به نوعی درویشمسلک و یا به اصطلاح در حال کنکاش عارفانه هستند و تمام آن ارزشهای ایرانی-شیعیای را که میشناسیم در آنها وجود دارد.»
عباسیان کارکرد فیلمهای جنگی در سینمای ایران را متفاوت با دیگر فیلمهای این ژانر در دیگر کشورها نمیداند و میگوید:
«در سینمای دفاع مقدس بخصوص پس از آزادسازی خرمشهر که جنگ به خواست ایران ادامه داده میشود و از طرف ایران حالت حمله به خود میگیرد، جنگ باید توجیه میشد و بسیاری از افرادی که در آن دوره در حوزه سینما کار میکردند که بارزترین آنها «مرتضی آوینی» است در این راستا فعالیت میکردند که جنگ توجیه شود و مردم به جنگ فرستاده شوند.»
اگرچه سالهاست که جنگ ایران و عراق پایان یافته، اما این ژانر تا به امروز ادامه دارد و با پشتیبانی سازمانهای سینمایی همچون «بنیاد فارابی» توانسته است جایگاه خود را در میان دیگر ژانرهای سینمای ایران حفظ کرده و بودجههای کلان به آن اختصاص داده شده است. براساس آمار رسمی منتشر شده در سال ۱۳۶۲ سی درصد آثار سینمایی تولید شده در سینمای ایران در ژانر جنگ بودند و این آمار در سال ۹۲ به ده درصد رسیده است.
رضا علامهزاده، فیلمساز، فیلمنامهنویس و نویسنده در حوزه سینما در این ارتباط به رادیو زمانه میگوید:
«نیمی از زبالهدان تاریخ سینمای ما متعلق به این ژانر سینمایی است.»
فستیوال، فرصتی برای شناخت سینمای جنگ
پس از گذشت دوران اولیه سینمای ایران و روی کار آمدن دولت اصطلاحات در ۲ خرداد ۱۳۷۶ توجه جشنوارههای خارجی به سینمای ایران جلب شد و فیلمهای این سینما به طور گستردهتر به این جشنوارهها فرستاده شدند و تا به امروز نیز جوایزی کسب کردهاند.
اما فیلمهای ژانر جنگی ایران در این میان همواره برای تماشاگر داخلی تولید شده و فیلمهای این ژانر کمتر در سطح جهانی دیده شدهاند. حضور فیلمهای این ژانر در سومین دوره فستیوال فیلمهای ایرانی در پاریس اتفاق جدیدی است که میتواند تا حدی زمینه را برای بیشتر دیده شدن این سینما فراهم کند.
پرویز جاهد در این مورد میگوید:
«سینمای جنگ، یکی از مهمترین ژانرهای سینمایی است که بعد از انقلاب در ایران ظهور کرده است. سینمایی که در مطالعات سینمایی و بررسیها و تحلیلهای نویسندگان و منتقدان غربی از سینمای ایران، غالبا غایب بوده و نادیده گرفته شده، چرا که فیلمهای جنگی سینمای ایران خیلی به ندرت در غرب به نمایش درآمدند و جز بازار محدود داخلی، هیچ بازار بینالمللی نداشتهاند. بنابراین، نمایش این فیلمها، هرچند به صورت محدود و گزینش شده، میتواند به شناخت این ژانر در میان مخاطبان غربی به ویژه منتقدان و محققان سینمایی غرب کمک کند و باعث شود که آنها با تواناییهای فنی و صنعتی سینمای ایران نیز آشنا شوند. چرا که سینمای جنگ، عرصه خوبی برای به کارگیری همه تواناییها و قابلیتهای فنی و صنعتی سینمای ایران بوده است.»
عدهای اما نگاه متفاوتتری نسبت به این قضیه دارند و به طور کلی جشنوارههای خارجی و در این مورد خاص نمایش این فیلمها را در نهایت بیفایده تلقی میکنند. رضا علامه زاده در این مورد میگوید:
«هدف این جشنواره حرام کردن میلیاردها بودجه دیگر و بالاکشیدن رسمی و زیرمیزی آن توسط متولیان سینمای دفاع مقدس است.»
کاوه عباسیان در مورد اهمیت حضور فیلمهای جنگی ایران در سومین فستیوال فیلمهای ایرانی در پاریس میگوید:
«به نظر من برگزاری این فستیوال در نهایت اتفاق مثبتی است. سینمای ایران در دنیا به عنوان یک سینمای بسیار شاخص شناخته شده است اما آن بخشی از سینمای ایران که به هیچ عنوان در دنیا شناخته شده نیست و گویا در هیچ جشنوارهای حضور ندارد و فیلمسازانش تا آن حد شناخته شده نیستند، سینمای جنگ ایران است که به اعتقاد من یکی از مهمترین بخشهای سینمای ایران و در عین حال ندیده شدهترین بخش این سینما در عرصه جهانی نیز هست. در سطح دانشگاهی و آکادمیک نیز فقط شناختی سطحی از این سینما وجود دارد. فیلمهایش را ندیدهاند چون در دسترسشان نبوده است و هیچ تئوری و آنالیز دقیقی در مورد این سینما وجود ندارد. در داخل ایران در مورد این سینما یا باید مثبت بگویید و یا در مورد آن در محیطهای آکادمیک ایران هیچ تحقیقی نکنید. اما در خارج ایران به یمن این جشنواره، فرصت آن پیش میآید که سینماگران و سینمادوستان در خارج، فیلمهای این ژانر را ببیند و بدانند که آنجایی از سینمای ایران که به آن بودجهی دولتی تزریق شده و جانی به آن داده شده، چه بوده است. در داخل ایران این فرصت وجود ندارد و «مرتضی آوینی» به عنوان یک قدیس شناخته میشود و حتی محل مرگش در «فکه» تقریبا به عنوان محل شهادت یک امام زاده نگریسته میشود.»
نمایش ۶ اثر سینمایی در ژانر جنگ ایران در سومین دورهی فستیوال فیلمهای ایرانی در پاریس در کنار دیگر فیلمهای روز سینمای ایران و آثار کیانوش عیاری در این جشنواره در نهایت میتواند فرصتی را فراهم کند که چنین آثاری بیشتر شناخته شده و مورد نقد و بررسی قرار گیرند و تابوی سینمای دفاع مقدس تا حدی شکسته شود.
نظرها
نظری وجود ندارد.