میخواهم فریده را پیدا کنم
نسیم روشنایی - وقتی نوزاد بود او را در حرم امام رضا پیدا کردند و بعدها فرزندخوانده یک خانواده هلندی شد. در فیلم «یافتن فریده» او برای اولین بار به ایران باز خواهد گشت.
زنی زیبا که میتواند به فارسی تا ده بشمارد و آرزو دارد هر چه زودتر برای اولین بار به زادگاهش ایران سفر کند.
در تیرماه ۱۳۵۵، نوزادی در یکی از صحنهای حرم امام رضا پیدا میشود. وقتی نگهبان حرم از آمدن خانواده نوزاد ناامید میشود، او را به شیرخوارگاهی در مشهد میسپارد. از آنجا او فریده نامیده میشود.
فریده پس از چند ماه به شیرخوارگاهی در تهران منتقل میشود. در ۱۶ ماهگی توسط خانوادهای هلندی به نام خانواده (Koning) به فرزندی گرفته میشود و با آنها به هلند مهاجرت میکند. فریده اکنون زنی چهل ساله است؛ مددکار اجتماعی است و چند سال است که فریده را جستوجو میکند.
خانواده هلندی او را اِلین مینامند. بعد از شش ماه، مادر هلندیاش باردار میشود، رائول. از این به بعد فریده یک برادر دارد. پنج ساله است که از خانوادهاش میشنود که فرزند واقعی آنها نیست و از ایران به فرزندخواندگی گرفته شده است. مادرش زنی مهربان و دلسوز است و پدرش مردی عقل پیشه. فریده خلاف پدرش احساساتش را بهسادگی ابراز میکند. او با آنها خیلی تفاوت دارد. اما سالها زمان لازم است تا فریده دریابد ریشههایش جای دیگری است. مدت زمانی لازم است که او دریابد «دیگری» است. به زمان بیشتری نیاز دارد تا تشنه یافتن ریشههایش شود. او مدت زمانی نیاز دارد تا برای دیدن پدر و مادر خونی خود بیقرار شود.
او از دوران مدرسه تفاوت ظاهری خود را با بچههای دیگر درک میکند و رفته رفته به اخبار و اتفاقاتی که در ایران رخ میدهد مشتاقتر میشود. او در حدود سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ جستوجوی برای یافتن پدر و مادر خونیاش را آغاز میکند. فریده در آغاز میکوشد از طریق سازمانی بینالمللی وارد عمل شود اما موفق نمیشود. درنهایت تصمیم میگیرد بهتنهایی آستین را بالا بزند. در آغاز یک وکیل میگیرد تا به پروندهاش رسیدگی کند. ولی ناگهان چند سالی از جستوجو دست میکشد زیرا با مسائلی دیگر در زندگی درگیر میشود. رابطه عاشقانهاش خاتمه مییابد، بیکار میشود و تحصیل را آغاز میکند.
۳۷ ساله که میشود، با خود فکر میکند که اگر روزی قرار است از این راز پرده برداشته شود، امروز است. او در روزنامه خراسان یک آگهی منتشر میکند با این تیتر که «دختری هلندی به دنبال خانوادهی واقعیاش در ایران میگردد». بعدها نیز دو مقاله در روزنامه محلی مشهد درباره داستان فریده نوشته میشود.
او در این روند جستوجو از مردی به نام علی اکبر در مشهد پاسخی دریافت میکند. علی اکبر ۵۷ ساله است و ادعا میکند پدر اوست. فریده مشتاق دیدار علی اکبر است و دل دل میکند که او با انجام آزمایش DNA بفهمد علی اکبر پدر اوست. البته فریده مطمئن نیست که علی اکبر پدر خونی اوست. برای فریده همین تجربه این فرآیند جستوجو باارزش است.
حالا قرار است فیلمی از سفر فریده به ایران برای یافتن فریده ساخته شود. این فیلم «یافتن فریده» نام دارد و به کارگردانی آزاده موسوی و کورش عطائی ساخته خواهد شد. در فیلم «یافتن فریده» او برای اولین بار در بزرگسالی به ایران باز خواهد گشت تا علی اکبر را ملاقات کند با این امید که ریشههایش را بیابد.
علاوه بر یافتن پدر و مادر خونیاش، فریده آرزو دارد که در سالهای آینده کماکان به شغل فعلیاش، مددکاری اجتماعی ادامه دهد، ازدواج کند و مادر شود.
پانوشت:
بخشی از متن برگرفته از مصاحبه همکارم شهزاده سمرقندی با فریده است.
نظرها
نظری وجود ندارد.