داستان مهمانها و میهمانیهای خاص در ایران
برای تفریح، بفرمایید زیرزمین
مبین افشار- برای مرور تفریحات خاص در ایران، باید سری هم به پارتیهای آنچنانی زد. ضیافتهایی که بیشتر بر پایه ویژگیهای خاص آنها نامگذاری شدهاند.
از یک هفته کار سخت یا شاید هم از یک هفته درس و دانشگاه خسته میشویم. میخواهیم یک فضا، یک مکان، یک فرصت پیدا کنیم برای تخلیه تمام خستگیها، برای کمی خوشگذرانی و چند ساعتی کنار گذاشتن تمام دغدغههایی که در طول هفته و ماه، آزارمان میدهند. پس میرویم سراغ گزینههای موجود.
اگر در داخل مرزهای ایران باشیم و ساکن شهری مثل تهران (به نیابت از تمامیت ایران)، پیدا کردن چنین موقعیتهایی کمی برایمان سخت میشود.
مرز ممنوعه خوشگذرانی و تفریح در تهران، بر اساس خط مشی کلی حکومت ایران که در بیش از سه دهه اخیر ترسیم شده است، درست در یک قدمی پای ما قرار میگیرد و به این ترتیب در حالت رسمی، همیشه با گزینههایی محدود و معدود روبهرو هستیم: نشستن روی صندلی سینماها یا تئاترها، سفارش یک وعده شام در یک رستوران، مهمانیهای خانوادگی و دوستانه (البته اگر باز هم در همین مهمانیها، مرزها و خط کشیها را رد نکنیم)، قدم زدن در پارکها و شبستانها یا انتخاب باغچههای مناطقی مانند فرحزاد، دربند، درکه و ... و فرو دادن دود قلیان به گلو؛ البته تازگی قانون ممنوعیت ارائه قلیان اجرایی شده و با اینکه تا چندی پیش استعمال دود قلیان فقط برای آقایان مجاز بود، حالا دیگر اصلا مجاز نیست.
جدای از این موارد اما گاهی هم میتوان به تفریحاتی فکر کرد که نه یکی دو قدم، که چند متر دورتر از خط قرمزهای حکومت ایران است. چیزی حتی فراتر از مهمانیهای شبانه یا دور زدن با خودروهای لوکس و مدل بالا در سعادتآباد و فرشته و جردن که سه پاتوق اصلی خیابانگردهای متمول تهران شدهاند.
زیرزمینیها، روی زمین
وقتی نمیتوانید رپرهایی را که مشهور به «خوانندههای زیرزمینی» شدهاند در سالنهای کنسرت ببینید، پس باید دست به جیب شوید و آنها را به پارتیهای شبانه خود بیاورید.
مهدی.ش، از ۲۸ سالگی و به واسطه ارتباط دوستانهای که با خوانندههای زیر زمینی داشته، مبدل به مدیر برنامههای غیرقانونی و بدون قرارداد آنها شده است.
او خودش میگوید که شش سال است برای رپرهای ایرانی برنامههای حضور در ضیافتهای مختلف و اجرای آنها را "با دقت" هماهنگ میکند.
مهدی در مورد قیمت متوسط هر اجرا میگوید: «خب ما هیچ قیمت ثابتی نداریم. بستگی به این دارد که شما کدام خواننده را بخواهید، در چه فصلی از سال باشد و مراسم در کجای تهران. بعضیها به کیش یا شمال دعوت میکنند که خب هزینه جابهجایی هم بر عهده صاحب مجلس است.»
فصول مختلف سال، روی قیمت خوانندهها هم تاثیر میگذارد. مثلا ماه رمضان، قیمت اجرای رپرها را دو تا سه برابر بالا میبرد. مهدی میگوید: «قیمت اجرای یکی مثل "آرمین AFM2" برای اجرای ۹۰ دقیقهای، حدود چهار میلیون تومان است. البته اگر مراسم در تهران باشد و در ماههایی به جز ماه حرام. به جز اینها از قبل باید مطمئن باشیم که هماهنگیهای لازم برای امنیت مراسم و هماهنگی با نیروی انتظامی محل هم توسط میزبان انجام شده باشد.»
مهمترین خوانندههایی که مورد توجه تهرانیهای متمول برای ضیافتهای خاص خود هستند آرمین، تتلو، گروه اوهام و البته گروه «بروبکس» هستند.
مهدی میگوید: «قیمتها قاعدتا بالاست، اما "بروبکس" همیشه بالاترین بودند. آنها برنامهای داشتند در فشم که برای یک ساعت برنامه، ۳۰ میلیون تومان گرفتند.»
همه این هزینهها برای یک مهمانی خاص است که یک میزبان خاص میخواهد آن را در ذهن مهمانهایش ثبت کند. هماهنگی با نیروی انتظامی برای نادیده گرفتن قوانین حکومتی در چند ساعت پایانی شب در مورد خانه میزبان و البته تهیه نوشیدنیها و ...، دیگر کارهایی است که باید از قبل انجام شود.
مهدی که از برگزار کردن همین برنامهها پورسانتهای بالایی نصیبش میشود، میگوید: «اکثر این برنامهها اصلا مناسبتی نیستند. فقط یک عده میآیند که خوش باشند، اما خب مراسم تولد و عروسی و نامزدی هم داشتیم منتها باز هم میگویم که بیشتر برنامهها هیچ مناسبت خاصی ندارند.»
اکس پارتی، استخر پارتی و چند میلیون ناقابل
برای مرور تفریحات خاص در ایران، باید سری هم به پارتیهای آنچنانی در تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران زد. ضیافتهایی که بیشتر بر پایه ویژگی خاص آنها شناخته میشوند و بر همین اساس هم نامگذاری شدهاند.
مهمترین و شاید شایعترین مثال پارتیهای اینچنینی، «اکس پارتی»هایی است که چند سال است در تهران رواج پیدا کردهاند. سهیل که خودش چندین و چند بار در این نوع پارتیها شرکت کرده است، میگوید: «تا یکی دو سال قبل تب اکس پارتیها خیلی شدید بود، اما الان چیزهای دیگری جایش را گرفته. همه روی فضا هستند و جو فوقالعاده است، اما بعضی وقتها هم اتفاقهایی میافتد که همه چیز را خراب میکند؛ از حمله نیروی انتظامی گرفته و بازداشت تا این که کسی حالش خراب شود. وقتی هم در اکس پارتی حال یکی از دخترها به هم بخورد، نمیتوانیم او را به بیمارستان ببریم، چون بیمارستانها بلافاصله پلیس خبر میکنند و برای همه دردسر میشود. من خودم به چشم خودم دیدم بارها بچهها تا مرز مرگ رفتند ولی کسی جرات نکرده با اورژانس تماس بگیرد.»
حالا اما آرام آرام نوع برنامهها تغییر کرده است. مخدرهای شیمیایی کمکم شکل و شمایلی تازه گرفتهاند و بهخاطر سهلالوصول بودن در ایران، جای خود را در مهمانیها باز کرده اند. شیشه، مهمترین آنهاست.
سهیل میگوید: «برای اینکه یکی مثل من که زیاد وضع مالی خوبی هم ندارد، بخواهد یک مهمانی را گرم کند، نیازی نیست حتما برای خریدن مشروبات الکلی یا قرصهای اکس که به شدت گران شدهاند، هزینه کند.»
بهجز اکس پارتیها، میتوان به مهمانیهای خاص مثل سکس پارتی که مدت محدودی در فاصله سالهای ۸۵ تا ۸۹ در تهران شایع شد و بعد به شکلی جدی از سوی وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی با آنها برخورد شد، اشاره کرد.
بدون شک اما در سالهای اخیر «پول پارتی» یا همان «استخر پارتی»، محبوبترین پارتی میان قشرهای خاصی از جوانان ایرانی است. پارتیهایی که نه فقط در خانههای ویلایی شمال و اطراف پایتخت یا منازل مجلل و بزرگ برخی شهرستانها، که حتی در استخرهای عمومی هم برگزار میشود.
استخرهای خصوصی و روباز که فقط در ماههای گرم سال (از ابتدای خرداد ماه تا ۳۱ شهریور ماه) اجازه فعالیت دارند، در فصول دیگر میزبان جوانانی میشوند که به صورت خصوصی و با هزینههایی گزاف، این استخرها را اجاره میکنند. فرید. ن، جوان تهرانی، از دو بار حضورش در استخر پارتیها میگوید: «فقط میتوانم بگویم شدیدا هیجان انگیز بود و شاید از بهترین مهمانیهایی که رفتم.»
استخر پارتیها بیشتر در ماههای فروردین، اردیبهشت و مهر که هنوز هوای تهران گرم است و سرمای آزار دهنده هم از راه نرسیده، شایع میشوند. استخرهایی که در محلههای نه چندان پرترافیک قرار گرفتهاند برای هر شب اجاره دربست، مبلغی حدود ۵۰ میلیون تومان اخذ میکنند. این فقط هزینه ورودی است، منهای پذیرایی که بیشتر صاحبان مجلس آن را برعهده میگیرند.
فرید میگوید: «استخر پارتی آخری که رفتم حوالی ونک بود. از ساعت ۱۰ شب تا حدود چهار صبح. چند جمع خانوادگی و دوستانه بودیم و هیچ کم و کسری وجود نداشت. شاید زیاد از خود استخر استفاده نکرده باشیم، اما فضا فوقالعاده بود. کنار استخر رقصیدیم، نوشیدیم و بعضیها هم در آب بودند.»
هالووین، از شیطان پرستی تا فتنه!
احتمالا با جشن «هالووین» آشنا هستید. جشنی که در ۳۱ اکتبر هر سال (نهم آبان) در سراسر جهان برگزار میشود. با شایع شدن این جشن طی دهه اخیر در ایران، برخوردهای امنیتی برای متوقف کردن این مراسم هم افزایش یافته است، تا جایی که خبرگزاری فارس، چهار سال قبل این مراسم را نمادی از شیطان پرستی نامید و پس از آن، سایتهای تحلیلی و خبری مانند «کوتانیوز» و «کارون نیوز» که وابسته به سپاه پاسداران هستند، این آیین را برای برقرار کردن رابطه بیشتر بین انسان و شیطان خواندند.
شاید اگر در تهران یا جای دیگری در ایران به «استخر پارتی» بروید و بعد با هجوم نیروهای انتظامی و امنیتی در همان مراسم دستگیر شوید، بتوانید امیدی به خریدن حکم بخشش خود از قاضی دادگاه داشته باشید، اما اگر در مراسم هالووین شرکت کردید، احتمال بخشودگیتان برای این حضور، بسیار کم است.
خبرگزاری نسیم پیشتر در سال ۸۸ و سه سال بعد در سال ۹۱، مدعی شده بود که "اصحاب فتنه" در داخل و خارج از کشور در جشنهای هالووین حاضر میشوند.
لایی بکش و فرار کن
حالا که ثروتمان برای برگزاری جشنهای چند ده میلیون تومانی کافی نیست و قوم و خویش و دوست و آشنایی هم نداریم که ما را به چنین برنامههایی دعوت کند، میتوانیم خودمان خلاقیت به خرج بدهیم و زمینه تفریح خودمان را فراهم کنیم.
کسری که این خلاقیت را در زمینه رانندگی به کار گرفته است، از تجربیاتش در خیابانهای تهران میگوید: «الان حدود دو سال است که گواهینامه ندارم چون پلیس نامحسوس سه بار گواهینامهام را ضبط کرد و ....»
خودش میگوید که یکی از تفریحات جدیاش، تحریک کردن ماموران گشت نامحسوس و بعد کورس گذاشتن و فرار کردن از چنگ آنهاست. البته او دو بار در طول مسیر متوقف شده و یک بار هم ماموران شبانه برای دستگیری و توقیف خودرو پدرش، به خانه آنها رفتهاند.
کسری از آخرین تجربهاش میگوید: «واقعا میخواستم این لذت را ترک کنم. در اتوبان همت به سمت غرب با دوستم که کنارم نشسته بود میرفتیم. یکی از همین گشتهای نامحسوس را دیدم و بعد .... نمی دانم چرا این کار را کردم اما واقعا هنوز هم یادآوریاش برایم لذتبخش است.»
او بعد از هر بار گرفتار شدن، باید کلاس های اجباری را سپری می کرده تا دوباره اجازه اخذ گواهینامه پیدا کند، اما حالا به مدت پنج سال از نشستن پشت فرمان محروم است.
او بهترین خاطرهاش را حرکت با دنده عقب از میدان هفت حوض تا پارک قیطریه میداند و میگوید: «ساعت دو شب تصمیم گرفتیم تا قیطریه که خانه برادرم بود، دنده عقب برویم.»
حرکات نمایشی، تک چرخ زدن و کورس گذاشتن در اتوبانهای تهران و جادهها، با وجود مجهز شدن تمامی اتوبانها به دوربینهای کنترل سرعت و گشتهای نامحسوس، برای جوانان ایرانی لذتبخش است.
جیب اگر بگذارد
تفریحات ریز و درشت در تهران کم نیست. تفریحاتی که طی سالهای اخیر ابداع شدهاند. شاید خطرناکترین آنها، هجوم اقشار مختلف به مواد مخدر باشد و شاید بهترین آنها، شب زندهداری با خوانندههایی که باید از زیر زمین به روی زمین بیایند. آنچه نقشی تعیین کنندهتر دارد اما جیب جوانان است. جوانهایی که اغلب متمول و ثروتمند نیستند و تفریحات خاصی در دسترسشان نیست، هیجان را باید در جایی دیگر و چه بسا در خفا جستوجو کنند.
نظرها
اشکان
بله مصرف مواد مخدر صنعتی یک فاجعه است اما در عین حال اصلا تعجب برانگیز نیست. در تمام پدیده های فرهنگی موجی آغاز می شود از سوی غرب و به سوی ما می آید؛هنگامی که به ما می رسد تنها گل و لایش برجا مانده.نمیدانم چرا از همه دستاوردهای تمدن مدرن سهم ما همیشه عوارض جانبی آنهاست. از پارتی ها که بگذریم در عروسی ها و جشن تولدهای خانوادگی هم بی فرهنگی موج می زند.این را یک جوان آلمانی به من گفت که به ایران آمده بود و من او را به عروسی یکی از دوستان دعوت کردم.تعجب کرده بود از اینکه مردمی که ادعای تمدن دوهزارو فلان ساله شان گوش فلک را کر کرده,در خلوت چنین سبک و بی شخصیت اند. گفت:«این اسمش شادی نیست.دیوانگی است».دقت که کردم دیدم حق دارد. بالا پریدن های غیر معمول؛خنده های هیستریک؛بدمستی و اُوِدوز ؛اینها چه نسبتی با مراسم ازدواج باید داشته باشند؟ از پارتی های آلمانیها پرسیدم.گفت: «همه جور پارتی آنجا هست.اما رقص و موزیک و نوشیدنی صرفا بهانه ای است برای دور هم بودن وآشنا شدن با آدمهای جدید مخصوصا برای دخترپسرها.اصلا اگر کسی دیوانه بازی درآورد کسی تحویلش نمیگیرد!».راستش کمی خجالت کشیدم. پیشنهاد: قبلا هم گزارشهایی از پارتی های شبانه تهران داده بودید.دیگر تکراری شده. شما که در هلند هستید.چرا از بارها و کلاب های هلند و پارتیهای جوانان هلندی گزارش تهیه نمی کنید؟شاید ما هم درست شادی کردن را یاد گرفتیم.