دیزمالند، نمایش زشتیهای روزگار ما
ماهک نیکنهاد- بنکسی، هنرمند مشهور گرافیتی اما ناشناس، پنج شنبه گذشته، بیستم آگوست پروژه بزرگی را در بریتانیا افتتاح کرده که در حقیقت نقیضه سازی از دیزنی لند و دنیای شاد و باشکوه آن است.
بنکسی، هنرمند مشهور گرافیتی اما ناشناس، پنج شنبه گذشته، بیستم آگوست پروژه بزرگی را در بریتانیا افتتاح کرده که در حقیقت نقیضه سازی از دیزنی لند و دنیای شاد و باشکوه آن است.
این پروژه سر و صدای زیادی کرده: در این محل، اردکهای والت دیزنی به خاطر آلودگیهای محیط زیستی مسموم و آلوده شدهاند، قایق پناهجوها در آب غرق میشود و خلاصه شناعت و خشونت دنیای امروز در قالب عروسکها و بازیهای والت دیسنی تصویر شده است. این نمایشگاه برای ۳۶ روز ادامه دارد و تا ۲۷ سپتامبر برپاست. روزی چهار هزار بلیت برای آن فروخته میشود که قیمت آن ۳ پوند است.
خود بنکسی ده اثر در این نمایشگاه ۲.۵ هکتاری دارد اما کل دیزمانلند مجموعهای است از آثار ۵۸ هنرمند از جمله دامین هرست و جنی هولزر.
مکانش شبیه مکانهای واقعی نیست. از روز به یک میخانه ویرانه میماند؛ گردشگاهی تیره و تار در ساحل. اما این تنها تصویر دورادور «وستن سوپر میر» در یک صبح ابری است. خود دیزمالند حتی از این هم عجیبتر است. روز افتتاحیه، دهها نفر منتظر باز شدن درهای پارک بنکسی هستند تا ببینند پشت این نمای گوتیک در این میعادگاه کهنه ساحلی، چیست. مردم ساعتها در صفها طولانی منتظر بودند. هزار بلیت مجانی به ساکنان منطقه وستون سوپر میر داده شده بود تا در افتتاحیه شرکت کنند. آدمها از همه گروههای سنی و با هر تیپ و قیافهای آمده بودند.
البته این پروژه تا زمان افتتاح، مخفی بود طوری که ساکنان محل و گردشگران کنجکاو تا مدتها فکر می کردند که قرار است آنجا قسمتی از محل فیلمبرداری یک فیلم هالیوودی به نام «روباه خاکستری باشد.
آنجا چه خبر است؟
در بروشور رسمی این پارک آمده: «آیا برای ابتذال بیروح آغشته به شیرینی خود در روزهای مخصوص گردش خانوادههای طبقه متوسط، دنبال یک جایگرین هستید؟ دنبال جای ارزانتری میگردید؟ اینجا مناسب شماست! یک دنیای پر هرج و مرج جدید که در آن میتوانید از مکتب گریزهای بدون فکر فرار کنید! بهجای غرفه فروش ساندویچ، یک موزه داریم. بهجای مغازه فروش هدیه، یک کتابخانه. البته راستش، یک مغازه فروش هدیه هم داریم.
این نمایشگاه، شامل تصاویری مخصوص بزرگسالان است، تصاویر ناراحتکننده، نورهای خیرهکننده و جلوههای ویژه دودآلود.
همراه داشتن این چیزها کاملاً ممنوع است: چاقو، قوطیهای اسپری، مواد مخدر غیرمجاز و البته وکلای والت دیزنی.»
دو گروه مامور امنیتی در نمایشگاه هستند، یکی واقعی و یکی تقلبی که این گروه تقلبی بامزه ترین لحظات نمایشگاه را رقم میزنند. خالق آنها بیل بارمینسکی هنرمند کالیفرنیایی است. آنها ماشین مقوایی اشعه ایکس دارند، اشیای مقوایی را به عنوان چیزهایی که از مردم گرفته اند روی میزها گذاشتهاند.
این شوخی با موضوع امنیت در دنیای مدرن اما، چیزی از واقعیت را عوض نمیکند. قبل از ورود به دیزمالند باید از میان ماموران امنیتی واقعی بگذری که از تماشاگران میپرسند که آیا چاقو همراهشان است یا اینکه از آنها میخواهند اگر اسپری رنگ دارند، تحویل ماموران بدهند.
همه گرافیتیها در دیسمالند نمایشی هستنذ. میشود فهمید چرا بنکسی باید هنرهای بداهه را کنترل کند. با این حال خیابانهای ما بین ایستگاه راه آهن و نمایشگاه با کارهای هنرمندان خیابانی پر شده است.
بنکسی آنقدر مشهور است که آنهایی که بلیتهای طلایی مخصوص دارند، برای عکس گرفتن در نمایشگاه او هجوم می برند.
هرچند بنکسی هرگونه استفاده از تصاویر میکیموس را ممنوع کرده اما خوشامدگویان نمایشگاه، با گوشهایی شبیه میکی موس و تیشرت خطاب به بازدیدکنندگان میگویند: «دیزمالند… دیزمالند.» اما به جای اینکه لبخند بزنند و تمام روز ادا و اصول در بیاورند، عصبانیتشان را پنهان نمیکنند و آشکارا غمگین و خستهاند.
کمی آن طرفتر، داخل یک قلعه افسانهای چرکین، سیندرلا افتاده، نور فلش عکسهای پاپاراتزی مرتب جرقه میزند. شوک آور است. تصویر او شبیه پرنسس دیاناست!
جاناتان جونز، منتقد این نمایشگاه در گاردین مینویسد: «اما این تصویر در واقع هیچ احساسی بر نمیانگیرد. آیا او این قلعه را ساخته و ما را به آن کشانده تا تنها همین را نشان مان دهد؟ چنین مبتذل؟ شوخی سادهای است.»
اما تمام دیزمالند به همین شوخیها ختم نمیشود. مفاهیم سیاسی همهجا هستند، مردم صف کشیدهاند تا وارد یک کاراوان شوند که میخواهد روحیه فاشیستی پلیس زمانه ما را نشان دهد. همه جا از این پلیس های فاشیست هست. آنها با ماشینهای کوچولو، و نورهای آبی چراغ گردانشان تمام این شهر خیالی را در شب روشن میکنند.
کولن یکی از هنرمندان شرکتکننده در مورد این پارک میگوید: «اینجا فوقالعاده است. قبل از اینکه به اینجا بیایم، اطلاعات خیلی کمی داشتم. خیلی شگفتانگیز است که این همه طعنه و کنایه در یک محل کنار هم قرار داشته باشند.»
با انکه گفته میشود این موزه و نمایشگاه برای به تامل وادار کردن تماشاگران ساخته شده، خیلیها معتقدند که نمایشگاه کسل کننده است و تنها به علت شهرت بنکسی است که این همه آدم به آنجا کشیده شدهاند و بسیاری از آنها بیهوده تلاش میکنند تا به آنچه در نمایشگاه میگذرد بخندند و از آن لذت ببرند.
در دیزمالند خبری از آن همه انرژی و هیجان و خطر که در شهربازیها وجود دارد نیست. منتقدان میگویند اینجا فقط مجموعهای از «هنرهای بد» جمع آوری شده است.
یک جا در این نمایشگاه، بنکسی، تصویری از یک مادر و کودک را نمایش میدهد که گرفتار سونامی شدهاند. وضعیت گروتسگ این تصویر با اجرای بدی در هم آمیخته و دلیل این اجرای بد احتمالا تنها عجله هنرمند است اما در همین تصویر میتوان فقدان انسانیت را دید، قرار بوده بیینندگان این تصویر را که قرار است موجها مرزمان توی ساحل را بکشند، خندهدار بیابند؛ کرمهای ضدآفتاب توی ساحل رها شده و همه خرده ریزهای سرمایهدادی را میشود آنجا دید که موج آینده از بینشان میبرد، تمثیلی بی عاطفه از ارزش تبلیغاتی مائوئیستی که هنر در آن عقیم و مرده است.
آما آنجایی که بنکسی مرگ را نشان میدهد که در حال راندن یک ماشین زرهپوش است کارش بهتر است. به نوشته جاناتان جونز، شاید خیلی بامزه بود اگر میشد جلو رفت و با ماشین زرهپوش جنگید اما متاسفانه تنها باید ایستاد و تماشایش کرد.
دیدن دیزمالند این شانس را به تماشاگران میدهد که از نزدیک به بنکسی به عنوان یک هنرمند دسترسی پیدا کنند. اما منتقد روزنامه گادرین میگوید جکهای تک بعدی او جلوی هر احساس شاعرانهای را میگیرد: «آنچه او در این نمایشگاه ارائه کرده خالی از رمز و راز و بیاثر است. سیندرلا میمیرد و کسی اهمیت نمیدهد، طنزی واقعی درباره زندگی معاصر که یکی از مشهورترین منتقدان دنیا کسی نیست جز یک کارآفرین فرهنگی که رسانهها را خوب میشناسد.»
نظرها
نظری وجود ندارد.