دومینوی مقاومت و تغییر در ورزش زنان
محسن فرشیدی- مهرماه زمان شکسته شدن برخی تابوها در ورزش زنان بود؛ قانون نابرابر به چالش کشیده شد، پیروزی تیم فوتسال زنان تیتر رسانهها شد و زنان برای وداع با کاپیتان پرسپولیس به ورزشگاه رفتند.
مهرماه امسال زمان شکسته شدن برخی تابوها در ورزش زنان بود؛ قانون نابرابر اجازه شوهر برای خروج از کشور به چالش کشیده شد، خبر پیروزی تیم فوتسال زنان تیتر رسانهها شد و زنان برای وداع با هادی نوروزی کاپیتان درگذشته تیم پرسپولیس به ورزشگاه رفتند.
مهر ماه امسال را شاید بتوان نقطه عطفی در شکسته شدن برخی تابوهای جمعی، فرهنگی و رسانهای در ورزش زنان دانست. اتفاقات دنباله داری که میتوان آن را به یک دومینو شبیه دانست. دومینویی که حرکت ابتدایی آن عدم سکوت کاپیتان تیم ملی بود. در این بازی مهرهها به تنهایی توانایی ایجاد شکل و پویایی را ندارند، اما چینش آنها در کنارهم، با وجود اختلافهای ظاهری، در آنها توانایی شکلپذیری و سیالیت ایجاد خواهد کرد.
زمانی که نیلوفر اردلان، خانم گل ایران و کاپیتان تیم ملی، به دلیل عدم اجازه همسر از حضور در عرصه بین المللی باز ماند، شاید کمتر کسی پیش بینی میکرد فضای عمومی به شکلی گسترده پشت او قرار بگیرد و تلنگری باشد برای درک این موضوع که قوانین ضدزن تا چه اندازه میتوانند تبعات غیرانسانی با خود به ارمغان بیاورند.
در اتفاقات چند روز گذشته موضوع جا ماندن کاپیتان تیم ملی از همراهی سفر خارجی به شکلی گسترده در رسانهها و شبکههای اجتماعی انعکاس پیدا کرد. جرقه اول با مقاومت فردی و تلاش نیلوفر اردلان، کاپیتان تیم فوتسال زنان برای احیای حق خود زده شد، وقتی که همسر او به دلیل اجازهای که قانون در اختیارش گذاشته بود او را از سفر و شرکت در مسابقات بینالمللی منع کرد. به دلیل عدم حمایتهای قانونی، این موضوع از فضای شخصی خارج و به فضای عمومی انتقال پیدا کرد و بازتاب گسترده چنین خبری، با همراهی عموم مردم از طیفهای مختلف همراه شد.
در ادامه زنان فوتبالیست ایرانی برای اولین بار قهرمان آسیا شدند و قهرمانی خود را به او تقدیم کردند. مجموعه این عوامل باعث طرح موضوع قوانین تبعیضآمیز و ضد زن در ابعادی گسترده شد و در یک هفته بیش از شش هزار نفر با امضای نامهای به دولت ایران خواستار لزوم بازبینی و اصلاح قانون گذرنامه شدند. این همراهی گسترده که میتوان آن را نتیجه فعالیتهای گروههای مختلف برابری طلب در سالهای گذشته دانست، تا آنجا جلو رفت که برخی از نمایندگان مجلس نیز بر این موضوع تاکید کردند که باید قوانین اصلاح شوند.
اما موضوع به همینجا ختم نشد؛ خبر موفقیت ورزش زنان که به ندرت در صفحات میانی روزنامهها جا میگرفت، به تیتر اول روزنامههای ورزشی ایران تبدیل شد. گلها و بازیهای آنها از پربینندهترین برنامه ورزشی تلویزیون پخش شد و مجری این برنامه ادغان بر توانمند بودن آنها کرد.
تبعیضهای متفاوت در یک ساختار واحد
از زمان انقلاب اسلامی ۵۷ عرصههای مهم اجتماعی ایران هر چه بیشتر به سوی تک جنسی و مردانه شدن پیش رفتند. قوانین یکی پس از دیگری و به اشکال مختلف مقدمات حذف زنان از این عرصهها را فراهم میکردند و فرهنگ و رسوم عمدتا مردسالار با همراهی اکثریت مردم، به ویژه مردان، همراه با چنین رویکردی شدند. یکی از این عرصهها، فضاهای ورزشی بود.
با پایان جنگ ۸ ساله، ورزش در ایران به شکلی فراگیر دوباره شروع به فعالیت کرد. اما یک تفاوت مهم با قبل از انقلاب داشت و آن گسترش رشتهها در بخش مردان و حذف زنان از رشتههای مختلف بود. همزمان با پایان جنگ، تغییر نسل و پیشرفت اطلاعات و ارتباطات و به سبب آن افزایش آگاهی در روند جهانی شدن، حضور زنان در عرصههای اجتماعی و ورزشی دیگر برای مسئولین کشوری قابل چشم پوشی نبود. زنان به بسیاری از ورزشها به شکل محدود و در فضاهای بسته برگشتند، هر چند ورود آنان به ورزشگاهها ممنوع باقی ماند.
موضوع ورود زنان به ورزشگاهها و ایجاد گفتمانی در سطح جامعه با چنین محوریتی، همواره تابعی از دیگر تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران بوده است. پارامترهایی که به موازات یکدیگر توانایی این را دارند تا خواستهای که در ابتدا خواست جمع کوچکی از فعالان عمدتا مدنی بوده را به یک خواست عمومی تبدیل کند. هر کدام از قوانین یا رسومات مبتنی بر تبعیض و یا تفکیکهای جنسی در یک ساختار اجتماعی، در عین تفاوتها، هم پوشانی و تنیدگی فراوانی با هم دارند. بدین معنا که حذف هر کدام از این قوانین میتواند به حذف دیگر قوانین تبعیض آمیز نیز منجر شود و یا در این روند سرعت ایجاد کند. یا طرح شدنِ یکی از موضوعات مرتبط در میان عموم شهروندان جامعه، زمینه را برای طرح دیگر موضوعات مهیا خواهد کرد. دلیل این امر پیروی کردن اکثریت این قوانین و یا خرده فرهنگها و سنتها از یک الگوریتم و ساختمان واحد است.
زنان، شریک غمها، غایب در شادیها
طرح گسترده این موضوع، آگاه و حساستر شدن جامعه نسبت به قوانین تبعیضآمیز را در پی داشت و در روزهای بعد با موضوع ورود زنان به استادیومهای ورزشی ادامه پیدا کرد.
یکی دیگر از شکلهای تبعیض و تفکیک جنسی در ورزش ایران ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاهها برای تماشای مسابقات است. اما این سد در سالهای گذشته به تعداد انگشتشماری شکسته شده است. ورزشگاههای بزرگ در ایران جدای از محل برگزاری مسابقات ورزشی، کارکردهای دیگری از جمله برگزاری مراسم جشن یا بدرقه ورزشکاران فوت شده را نیز دارند. از سه وضعیت موجود یعنی؛ تماشای مسابقات، شرکت در جشنهای ملی-ورزشی و شرکت در مراسم بدرقه و خاکسپاری، اجازه ورود و مشارکت زنان فقط در حالت سوم صادر شده است.
در دهههای گذشته حساسیت مقامات جمهوری اسلامی در تفکیک جنسی زنان و مردان در مراسمهای مذهبی، عزاداری یا خاکسپاری کمتر از حضور در مراسمی با چاشنی جشن و شادی بوده است. سه رویداد بزرگ در سالهای گذشته در ورزشگاه یکصدهزار نفری آزادی صورت گرفته که عبارتند از: جشن صعود تیم ملی فوتبال به جام جهانی برزیل، مرگ ناصر حجازی در سالهای قبل و درگشت نابهنگام هادی نوروزی کاپیتان جوان تیم پرسپولیس در روزهای گذشته.
برای حضور زنان در مراسم جشن صعود به جام جهانی کمپینها و تلاش گستردهای صورت گرفت که در نهایت با مخالفت مسئولان مواجه شد و جشن صعود جام جهانی مردانه برگزار شد. اما در مورد مراسم ناصرحجازی و هادی نوروزی بدون هرگونه کمپین یا فعالیتی، زنان در کنار مردان وارد ورزشگاه شدند و با مربی و بازیکن محبوب خود وداع کردند.
پیوستگی فعالیتها، دشواری حذف و تبعیض جنسی
برای یک ساختارمبتنی بر قوانین مردسالار حذف زنان از عرصههای مختلف همواره راحت ترین و دم دست ترین اقدام بوده است. اما به نظر میرسد با آگاهی عمومی از تبعات فردی و اجتماعی حذف گروههای انسانی از جامعه، این حذفها سال به سال برای مقامات ایران هزینههای بیشتری در پی داشته است و دیگر به سادگی گذشته امکان پذیر نباشد.
وجود شبکههای اجتماعی و رشد کمپینهای مختلف با محوریت برابری جنسیتی در سالهای گذشته، هزینه نادیده گرفته شدن زنان را برای مقامات جمهوری اسلامی سنگینتر از گذشته کرده است. فعالیتهایی از جمله اعتراضات بین المللی به عدم حضور زنان برای تماشای مسابقات والیبال تا اعتراضات گسترده داخلی به عدم حضور کاپیتان تیم ملی فوتسال به دلیل عدم اجازه شوهر. پیوسته بودن فعالیتهای برابری خواهانه و توجه بیشتر رسانهها را شاید بتوان از دلایل اصلی و مهم سرعت بخشیدن به تغییرات بر اصل برابری جنسیتی برشمرد. اضافه بر آن، این واقعیت مهم غیر قابل انکار است که پیشرفت یک ورزشکار یا یک تیم ورزشی، بدون توجه رسانهای و حمایتهای مالی در جهان امروز امری غیر ممکن است.
از امروز تا بازیهای المپیک ۲۰۱۶ ریو در برزیل زمان اندکی باقی مانده است. تاکید بر امکانات برابر ورزشی برای زنان و مردان ملی پوش در رشتههای مختلف و توجه رسانهای میتواند زمینه طرح موضوعات دیگر تبعیضآمیز در جامعه را نیز پدید آورد. هر حرکت مدنی که پشتوانه بیشتری در میان مردم داشته باشد، امکان دستیابی به تغییرات را سریعتر و کم هزینهتر خواهد کرد.
هر چند ارادهای جدی در میان مسئولان جمهوری اسلامی برای تغییر در قوانین تبعیض آمیز دیده نمیشود، اما با اگاهی و پشتیبانی طیفهای مختلف مردمی، به نظر میرسد حذف زنان از عرصههای مختلف ورزشی برای مقامات دیگر بدون هزینه و کم دردسر نخواهد بود.
نظرها
پسر ایران
چرا از ورزشکاران و فوتبالیست های مرد ایران در این زمینه هیچ صدایی برنمیخیزد؟! یک نگاه به همتایان خود در کشورهای غربی بیاندازید ببینید آنها هم مانند شما همه زندگی شان فوتبال و خوشگذرانی است؟! آنها برخلاف شما دغدغه های انسانی دارند! از شهرت و محبوبیت شان در راستای بهبود و پیشرفت جامعه استفاده میکنند! آیا فکر نمیکنید که شما هم بهتر است به جای بحث های چیپ کل کل استقلال-پرسپولیس و سپاهان تراکتور، سراغ مسائل روز و مترقی جهانی مانند برابر حقوق زن و مرد بروید؟! رشد کنید عزیز من! بزرگ شوید! جهان را ببینید و الگو بگیرید!