سلامت زنان، در تضاد با سیاستهای بیمار
محسن فرشیدی-هرسال آخر مهرماه هفته «سلامت بانوان ایرانی(سبا)» برگزار میشود. شعار امسال «زن، قلب خانواده» بود که نشان از تاکید مسئولان جمهوری اسلامی بر نقش زنان در خانواده دارد.
پنج سال بعد از انتخاب هفتهای به نام هفته «سلامت مردان ایرانی(سما)»، از سال ۱۳۹۰ هر سال در هفته آخر مهر ماه هفته «سلامت بانوان ایرانی(سبا)» برگزار میشود. هر سال و به همین مناسبت در استانهای مختلف کشور مراسمی با محوریت شعاری که برگزیده شده اجرا میشود.
امسال به دلیل همزمانی با ماه محرم، این برنامه یک هفته زودتر و از ۱۶ تا ۲۲ مهرماه برگزار شد. شعار امسال «زن، قلب خانواده» بود که نشان از توجه و تاکید مسئولین جمهوری اسلامی بر نقش زنان در خانواده دارد.
ارتقای سطح سلامت زنان جامعه یکی از موضوعات محوری برنامههای دولتی در سالهای گذشته بوده است. نهادها و وزارتخانههای مختلف از جمله وزرات بهداشت معتقد هستند سلامت زنان، همان سلامت خانواده است و به دلیل نقشی که در ساختار فعلی جامعه ایران برای مادران در خانه مشخص شده است، سلامت زنان از این جهت دارای اهمیت دوچندان معرفی میشود. اما با بررسی سیاستهای کلی نهادهای دولتی و حکومتی، به نظر نمیرسد که قوانین و شرایط فعلی همگام با این دیدگاه باشند. سیاستهایی که نه تنها کمکی به موضوع سلامت زنان نکردهاند، بلکه به شکلهای مختلف زنان را از امکانات، فضاها و عوامل و راهکارهایی که برای سلامتی ضروری هستند محروم کرده است.
بیماریهای قلبی و عروقی، عامل اصلی مرگ زنان
بیمارهای قلبی و عروقی دلیل اصلی مرگ زنان ایرانی در سال گذشته معرفی شده است. به گفته معاونت بهداشت وزارت بهداشت، ۴۳ درصد از مرگ و میر زنان ایرانی ناشی از انواع بیماریهای قلبی و عروقی است. در سخنرانیهای مختلف هفته سلامت، یکی از دلایل اصلی بروز مشکلات حاد قلبی، موضوعات روحی و روانی عنوان شده است. شکلهای مختلف خشونت علیه زنان در خانه یا اجتماع یکی از رایجترین مشکلات روانی زنان ایرانی است.
فردی که مورد خشونت قرار میگیرد و به دلیل وابستگیهای عاطفی و اقتصادی و نبود نهادهای حمایتی امکان خروج از رابطه با فرد آزارگر را ندارد، دچار ناراحتیهای روحی زیادی و در ادامه مشکلات جسمی از جمله بیماریهای مزمن قلبی میشود. نبود حمایتهای کافی دولتی از زنان خشونت دیده، خود به چرخه خشونت دامن میزند.
در سالهای گذشته سرطان عامل اصلی مرگ زنانی ایرانی عنوان شده بود، اما در سال جاری بیمارهای مرتبط با مشکلات روحی دلیل اصلی مرگ زنان معرفی شدند که خود میتواند نشانی از سیاستهای نادرست آموزشی و فرهنگی در کاهش انواع مشکلات روانی جامعه از جمله فراگیرترین آنها خشونت باشد.
کمبود ویتامین، مشکل فراگیر زنان ایرانی
دردهای عضلانی و استخوانی یکی از مشکلات رایج زنان ایرانی، به خصوص در سنین بالاتر هستند. زنان بسیاری از یکی از بیماریهای پوکی استخوان، ضعف کلی بدن و انواع دردهای مفاصل رنج میبرند. در بررسیهای صورت گرفته روی زنانی که مشکلات پوکی استخوان داشتهاند یا دچار شکستگیهای مختلف لگن شدهاند، مشخص شده که اکثر آنها با کمبود ویتامین «د» مواجه بودهاند. معاون بهداشت وزارت بهداشت در هفته سلامت، بیماری کمخونی و کمبود ویتامین «د» در زنان را هشدارآمیزعنوان کرد و گفت: «متأسفانه در ۱۰ سال گذشته کمبود ویتامین «د» در زنان ۱۰ برابر افزایش یافته است. کمبود این نوع ویتامین منجر به بروز راشیتیسم، پوکی استخوان، اضافه وزن، دیابت، فشارخون، افسردگی، مشکلات عصبی و ضعف سیستم ایمنی بدن میشود.»
نور خورشید از منابع اصلی تامین کننده ویتامین «د» در بدن است. در کشورهای سردسیر جهان که کمتر امکان استفاده از آن را دارند، مادههای غذایی مکمل تا حدودی این کمبود را جبران میکند، اما در کشوری مثل ایران که در آن حدود ۳۰۰ روز در سال آفتاب وجود دارد، رنج ۹۵ درصد از زنان ایرانی بنابر گفته متخصصین داخلی از کمبود ویتامین «د»، نشان از سیاستهای نادرست و تبعیضآمیز در حوزه سلامت زنان را دارد. یکی از پیامدهای حجاب و پوشش اجباری، جدا از دخالت در حریم شخصی زنان و مشکلات عدیده روحی و روانی، بروز بیماریهای جسمی مختلف است. پوشش اجباری که مانعی برای رسیدن نور آفتاب به بدن میشود باعث مشکلات استخوانی، عضلانی، قلبی، عروقی و انواع سرطان میشود. بیماریهایی که دلایل اصلی مرگ و میر زنان ایرانی توسط دولت عنوان شدهاند. کمبود نور مستقیم آفتاب به سر و بدن شاید به تنهایی عاملی برای بیمارهای مختلف اکثر زنان نباشد، اما وقتی آن را در کنار دیگر محدودیتها و سیاستهای تبعیضآمیز قرار میدهیم، شرایطی را رقم میزند که سلامت زنان ایرانی را تهدید میکنند.
تابوهای اجتماعی، مانعی برای تشخیص و پیشگیری از سرطان پستان
سرطان دومین عامل مرگ زنان ایرانی است و سرطان پستان به عنوان رایجترین آنها در سالهای گذشته بوده است. ۲۳درصد دلیل مرگ زنان از انواع مختلف سرطان، از جمله سرطان پستان و سرطان رحم است. زنان ایرانی به نسبت زنان کشورهای غربی ۱۰ تا ۱۵ سال زودتر مبتلا به سرطان پستان میشوند و این موضوع زنگ خطر را برای مسئولین کشوری به صدا در آورده است.
جدا از مسائل ژنتیکی که در سرطان نقش دارند؛ تغذیه نامناسب، مشکلات روحی و روانی، وجود پارازیتها، فعالیت کم بدنی و افزایش چربی از دلایل اصلی رشد این بیماری هستند. امکان پیشگیری و درمان سرطان پستان به نسبت بسیاری دیگر از سرطانها وجود دارد و تشخیص سریع نشانههای آن میتواند جان بسیاری از زنان را نجات دهد. آموزش روشهای تشخیص و پیشگیری یکی از وظایف مهم نهادهای مختلف دولتی است و کتب درسی و آموزشی و وجود برنامههای تلویزیونی میتوانند نقش بهسزایی در این زمینه داشته باشند. سخن از تغییرات عادات ماهیانه، آناتومی بدن و تغییرات شکل ظاهری پستان به عنوان یک تابو در جامه امروز ایران شناخته میشود. وجود تابوهای جنسیتی اضافه بر مشکلات فرهنگی متعدد، عامل بازدارندهای برای سلامت هستند. وجود این تابوها امکان معرفی، آموزش و گفتمان در مورد مسائل مرتبط با بدن زنان از جمله پستان را محدود میکنند و مجموعه این عوامل باعث رشد و شیوع انواع سرطان در میان زنان شده است.
نسبت ورزش و تحرک زنان به مردان؛ بسیار کمتر
فضاهای شهری که در بسیاری از کشورهای جهان محل اصلی فعالیتهای ورزشی رایگان مثل دوچرخهسواری و دویدن هستند، به دلیل محدود بودن، مشکلات فرهنگی و نبود امنیت لازم محل مناسبی برای ورزش زنان ایرانی نیستند. هرچند در سالهای گذشته برخی فضاهای ورزشی مختص زنان در سطح شهرهای بزرگ ایجاد شدهاند، اما در مقایسه با مردان که در هر پارک و کوچه و خیابانی امکان دویدن، دوچرخه سواری و تحرک را دارند، فضاهای شهری برای فعالیتهای زنان این امکانات را ندارند. معاون فناوری وزارت بهداشت در حاشیه برگزاری هفته سلامت، فعالیت بدنی و ورزش زنان نسبت به مردان را «بسیارکمتر» دانست. او اشاره کرد زنان روستایی ایرانی در مقایسه با زنان آمریکایی نیز اضافه وزن بیشتری دارند.
از زمان انقلاب اسلامی ایران زنان از عرصههای مختلف اجتماعی از جمله فضاهای ورزشی عمومی حذف شدند. با توجه به اینکه زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل میدهند، به نظر میرسد ایجاد فضاهای محدود و بسته ورزشی از جمله در پارکها، نه تنها نمیتواند نیاز عموم زنان را برآورده کند، که چنین اقداماتی تفکیک جنسی را تقویت کرده و تاثیرات مخرب اجتماعی بیشتری را با خود به همراه خواهد داشت.
فرهنگ ورزش در فضاهای شهری موضوعی است که توسط نهادهای فرهنگی و آموزشی از جمله آموزش و پرورش و صدا و سیما باید به عموم مردم آموزش داده شود تا فضاهای شهری محیطی امن برای فعالیت شهروندان یک جامعه، فارغ از زن یا مرد بودن آنها شود.
مردان در اجتماع، زنان در خانه؛ سیاست اصلی دولت
هر سال برنامههای مختلفی با موضوع اهمیت سلامت زنان برگزار میشود، اما با بررسی سیاستهای حکومتی در جهت هر چه بیشتر خانه نشین کردن زنان و محدود کردن فعالیتهای آنان به فرزندآوری و کارهای خانگی، تضاد این سمینارها با شعارهای رایج بیشتر نمایان میشود. با نگاهی به شعارهای هفته سلامت زنان ایرانی در پنج سال گذشته «سال ۹۰: شادابی زنان، شادکامی خانواده، نشاط اجتماعی» «سال ۹۱: زنان، پیشگامان خود مراقبتی برای ارتقای سلامت خانواده و جامعه» «سال ۹۲: فردا دیر است، سلامت زنان را جدی بگیریم» «سال ۹۳: سلامت زنان، سلامت نسلها» «سال ۹۴: زن قلب خانواده»، میتوان نتیجه گرفت سیاستهای کلی نهادهای دولتی بر نقش زنان در خانواده و اهمیت فرزندآوری آنان معطوف شده است.
وقتی برنامههای ۱۰ سال گذشته هفته سلامت مردان ایرانی را بررسی کنیم، عموم محورها و شعارها بر تحرک، اشتغال و اقتصاد آنان بوده است. این تفاوت نگاه جنسیتی به زنان و مردان، در کنار سیاستهای تبعیضآمیز حقوقی دیگر و همچنین عدم وجود فرهنگ توجه زنان به سلامتی خود، از دلایل اصلی رشد مشکلات گسترده زنان در حوزه سلامت است.
این در حالی است که سلامت زنان جامعه نه صرفا به دلیل فرزندآوری یا نقشهای مادری در خانه، که انتخاب بسیاری از زنان شاید نباشد، بلکه به عنوان یک انسان برابر با مردان که نیمی از جامعه را تشکیل میدهند باید در نظر گرفته شود.
به نظر میرسد یافتن راهکارهایی برای کاهش خشونتهای خانگی، ایجاد نهادهای حمایتی از زنان آزار دیده، حذف پوشش و ججاب اجباری، ایجاد فرصتهای برابر و امن برای حضور در اماکن شهری و ورزشی، وجود بیمههای دولتی مناسب و حذف تابوهای جنسیتی، میتوانند بیشتر از سمینارها و برنامههای مختلف دولتی بر سلامت زنان تاثیر داشته باشند.
نظرها
نظری وجود ندارد.