آنچه درباره ترکها میدانیم و نمیبینیم- به روایت یک شاهد عینی
امید رضایی- چرا برنامه فیتیله به ترکها برخورد؟ ترکها به چه چیزی اعتراض دارند؟ چرا با وجود برخورد با عوامل فیتیله، اعتراضها فروکش نمیکند؟
چرا برنامه فیتیله به ترکها برخورد؟ آنها به چه اعتراض دارند؟ چرا با وجود برخورد با عوامل فیتیله اعتراضها فروکش نمیکند؟ آیا لهجه ترکها خندهدار است؟ آیا تبعیضی علیه ترکها وجود دارد؟ فارس کیست و شعار «مرگ بر فارس» چه معنیای دارد؟
نوروز ۱۳۸۴، بندر لنگه:
صف مسافران بلیت کشتی به مقصد کیش طولانی است و تکان نمیخورد. شخصی -که احتمالا از دوستان یا بستگان نفر جلوی من است- میآید و چند کلمه به ترکی حرف میزند. نفر جلویی به سرعت دستش را روی دهان همراهش میگذارد، ساکتش میکند و میگوید: «حالا همه اینجا باید بفهمند ما تُرکیم؟»
مرداد ۱۳۸۶، جشنواره ادبی دانشآموزان کشور، شیراز:
برگزیدگان مرحله استانی جشنوارههای شعر، داستان و پژوهش، که در روز باید در کارگاههای کسالتبار اساتید متدین و انقلابی شعر و داستان شرکت کنند، شبها فرصتی مییابند برای دور هم جمع شدن و حرف زدن و شعر خواندن. بین سه نفری که از استان اردبیل راهی شیراز شدهایم، دو نفر دیگر با کسی جز خودمان حرف نمیزنند و در این شبنشینیها شرکت نمیکنند.
یکی از شبها، کسی اعتراض میکند که مدام داریم شعر میخوانیم و حق بچههای داستاننویس ضایع میشود. دومین نفریام که داستانم را میخوانم. کسی از محل وقوع داستان میپرسد.
میگویم: فرض کن شهر کوچکی در آذربایجان.
میپرسند: خودت هم آذری هستی؟
تایید میکنم.
کسی، با همان کنایه و تمسخر تهنشین شده در لهجه تهرانی: ترکها جز حیدربابا هم ادبیات دارند مگر؟
تیر ۱۳۸۷، دانشگاه آزاد شعبه تهران مرکز:
[در آن زمان هنوز باید در همان دانشگاهی که انتخاب اولتان در انتخاب رشته دانشگاه آزاد بود، کنکور میدادید.]
داوطلبان رشتههای مهندسی مکانیک، صنایع و ... منتظر باز شدن درها.
یکی از دور و بریهای من، با لهجهای که میشود تهرانی دانستش: بچه کجایی داداش؟
من: خلخال.
- خلخال کجاست داداش؟
[یکی دیگر]: طرفهای اردبیل باشد گمانم.
- پس ترکی داداش؟ پس حتما قبولی!
طوفان خندهها ....
نیمسال دوم سال تحصیلی ۸۷-۸۸، دانشگاه گیلان (رشت):
همکلاسیها بعد از یکی-دو ترم متوجه ترک بودنم میشوند (بهواسطه اینکه مادرم متولد تهران -نه تهرانی، بلکه مهاجری که چند سالی در تهران زیستهست- آنقدری لهجه ندارم که اگر کسی ترکی بلد نباشد، متوجه شود) و از همان لحظه برخوردها تغییر میکند. از میان سه دوست نزدیکم، دوتاشان هر خطایی را میگذارند پای ترک بودن (خطاهایی که طبعا تا قبل از آن روز هم مرتکب میشدم، بخش زیادیشان خطا نبودند. یا تفاوت فرهنگی بودند، یا تفاوت شخصی من و آنها).
همکلاسی اصالتا تهرانیام، این را که قرار است خانوادهام و خانواده خالهام یک آخر هفته به دیدنم بیایند میگذارد به حساب ترک بودنم. کمتر از چند ماه بعد خانوادهاش از تهران به دیدنش میآیند.
مهر ۱۳۹۰، بازداشتگاه اطلاعات، رشت:
همسلولیام به اتهام جعل سندی با امضای دادستان، شهردار و رییس شورای شهر زیر بازجویی است. در کمتر از دو روز به کرده و نکرده اعتراف میکند، چون از طریق شنود تلفنهایش فهمیدهاند جز همسرش با کسان دیگری رابطه دارد و تهدیدش کردهاند که زندگیاش را از هم میپاشند.
- بهخاطر اینکه دخترم بچه طلاق نشود مجبور شدم همهچیز را بگویم.
بعد از معرفی معمولی (که البته اهل کجا بودن هم بخشی از آن است)، میپرسد: چه کردی؟ مواد و اینها؟
- نه. چیز مهمی نیست.
- مهم نبود اینجا نمیآمدی که. جرمت چیست حالا؟
- جرم که نه، اتهام. تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبر.
- از اینهایی بودی که بعد انتخابات شلوغ کردند؟ مگر همهچیز تمام نشده؟ چرا الان بازداشت شدی تو؟ تُرکبازی درآوردی؟
اوایل دهه ۱۳۹۰، رشت:
از جایی میشنوم که دوست نزدیک و صمیمیام -که به شدت (و درستی) فمینیست است، از نیکان روزگار است و گرایش چپ دارد- در واکنش به رفتاری (یا شوخیای) که با دوستدخترم داشتهام، گفته: «ترک است دیگر. غیرتیست!»
(یادم نیست آن رفتار یا شوخی چه بود. فرض میکنیم واقعا غلط بود، فرض میکنیم واقعا "غیرتیبازی" بود.)
یک روز یک ترکی ...
جمعیترین ویژگیای که به ترکهای ایران نسبت داده میشود، «حماقت» است. جوک ترکی، از آنجایی شروع میشود که یک روز یک ترکی دست به حماقت میزند. البته در جوکها بزرگنمایی وجود دارد، ویژگی اساسی طنز.
ظاهرا غیرتی بودن هم از ویژگیهای مشترک ما ترکهاست، اما کسی در موردش جوک نمیسازد. طنزخور حماقت، ملستر است.
حماقت البته انواع مختلفی دارد: خنگ بودن، کلهخر بودن، بیتمدن بودن، بیادب بودن، نفهم بودن، تغییرناپذیر بودن و ...
این حرفها که «جوک، فقط جوک است و کسی که آن را تعریف میکند یا به آن میخندد لزوما با آن همدل نیست»، بیمعنی است. کسی که رانندگی زنان را دستمایه خنده و شوخی میکند، بیتردید خودآگاه یا ناخودآگاه بر این باور است که «"به طور کلی" رانندگی زنان بدتر از مردان است». کسی که جوک ترکی تعریف میکند، "لزوما" بر این باور است -و به اشاعه این باور کمک میکند- که «"به طور کلی" ترکها موجودات احمقتری هستند» و کسی که به جوک ترکی میخندد، خودآگاه یا ناخودآگاه این گزاره کلی را پذیرفته است.
اگر بپذیریم جوک قومیتی فقط جوک است، باید بپذیریم جوک سکسیستی فقط جوک است، فحش سکسیستی فقط فحش است و .... هیچ منطقی را نمیشود تا نیمه راه رفت.
اینجا نمیخواهم به این بپردازم که «چرا جوک سکسیستی فقط جوک نیست». اگر کسی تا بهحال توجیه نشده که سکسیسم در سطح کلام و زبان، تحقیر و تبعیض علیه زنان را بازتولید میکند، به خواندن چیزهایی اساسیتر و مهمتر نیازمند است.
چرا ترکها از فیتیله ناراحت شدند؟
بله! کسی که اشتباها از فرچه توالت به عنوان مسواک استفاده کرد، بالاخره باید به یک زبانی حرف میزد. چرا اینکه به ترکی حرف زد، بخشی از شمال غربی ایران را عرصه درگیریهای گسترده خیابانی کرده است؟ اگر با لهجه اصفهانی حرف میزد، شاهد به خاکوخون کشیده شدن اصفهان بودیم؟ اگر فارسی معیار تهرانی حرف میزد چه؟ عاشورای ۸۸ تکرار میشد؟
وقتی در یک نوشته، فیلم، موزیک و ...، کلیشهای "منفی" علیه یک گروه اجتماعی بازتولید شود، در واقع این آن ستم، تبعیض و تحقیر است که بازتولید شده است. هرچه گستردگی رسانهای که کلیشه را بازتولید میکند بیشتر باشد، واکنشها گستردهتر خواهد بود.
یک مثال، باز هم از جنسیتزدگی: فعالان زنان معترضند به اینکه در تلویزیون ایران، برای تبلیغ کالاها و خدمات مربوط به خانهداری، اعم از نظافت، آشپزی و ...، فقط زنان مسئول این کارها نشان داده میشوند.
فرض کنید کسی در مورد چنین اعتراضهایی، بگوید: «خب بالاخره یک نفر باید این کار را بکند. اگر یک مرد باشد، چرا مردان اعتراض نکنند که مگر این کار فقط وظیفه مردان است؟»
پاسخ این است که اگر روزی چنین تبلیغی ساخته شود که در آن مردی در حال عوض کردن پوشک بچهاش است، هیچکس چنین برداشت نمیکند که این تبلیغ در حال بازتولید کلیشه «مرد خانهدار» است. اساسا چنین کلیشهای وجود ندارد.
تلویزیون دولتی ایران، پرمخاطبترین رسانه فارسیزبان دنیاست. کلیشه تحقیرآمیزی علیه یک گروه بزرگ (به لحاظ کمّی) در آن به شکلی تحقیرآمیز بازتولید شده است.
ربط دادن اعتراضها به بیجنبه بودن و پایین بودن آستانه تحمل مردم آذربایجان، نشانی غلط دادن است.
ما یک عمر بازیگر نقش اول جوکهایی بودهایم که در آنها با حماقتمان موجبات خنده دیگریِ قطعا و یقینا غیرترک را فراهم کردهایم.
حالا صداوسیمای دولتی کشور هم همان نقش را به ما داده است. خشمگین شدن، طبیعیترین واکنش ماست.
فرق جوک ترکی و رشتی و ...
ترکها تنها هدف جوکهای ایرانی نیستند. در مورد رشتیها، اصفهانیها، عربها، لرها و ... هم کم جوک نمیسازند.
چرا فقط ترکها هستند که هر چند سال یکبار احساس میکنند بهشان توهین شده و به خیابانها میریزند؟
همه جوکهای قومیتی (مثل جوکهای سکسیستی) حول کلیشهها شکل میگیرند. کلیشههایی که به اقوام دیگر نسبت میدهند، دقیقا چیست؟
عربها: در جوکهایی که نگارنده در مورد عربها شنیده، آنها مردانی هستند با آلت تناسلی بیش از حد بزرگ و آرزوی هر زنی است که باهاشان بخوابد. این کلیشه البته در مجموع قومیتی و نژادپرستانه است، اما آنقدرها توهینآمیز و تحقیرآمیز نیست. مرد ماچو از هر قومیتی که باشد، اتفاقا آرزوی داشتن چنین آلت جنسیای را دارد (کلیشه دیگری وجود دارد که زنان از مردهایی با آلت جنسی بزرگ خوششان میآید).
اصفهانیها: خساست. البته ویژگی مذمومی است، اما بههرحال در مقایسه با حماقت، خیلی هم چیز بدی نیست. ضمن اینکه از قضا تبریزیها هم به خساست و صرفهجویی شهرهاند، اما کسی در موردش جوک نمیسازد، چون حماقت خندهدارتر است.
لرها: فکر میکنم نقش اول جوکهای لری موجودی است بَدَوی و عقبافتاده. همپوشانی زیادی با حماقت دارد از قضا و شاید از آن هم بدتر است. و البته که لرها به آن معترض میشوند: اعتراض لرها، پخش سریال "سرزمین کهن" را تعطیل کرد، سریالی که در مقایسه با فیتیله، یک پروژه عظیم بود با یک موضوع "فاخر"!
در مورد خراسانیها هم جوکهایی وجود دارد، نه خیلی گسترده. محورشان معمولا لهجه و زبان است. با اینکه قصد تحقیر زبان و لهجه را دارند، اما باز به هر حال در مقایسه با حماقت و بدوی بودن، احتمالا قابل تحمل هستند.
و اما جوک رشتی: مرد رشتی، بیغیرت و بیناموس است و زن رشتی بیبند و بار و هر جایی. گذشته از بزرگنماییها، ویژگیای که به رشتیها نسبت داده میشود در مجموع مثبت است و مشکل از جامعهای است که به آن میخندد: مردانی که در هیچ شرایطی به خشونت علیه زنان متوسل نمیشوند و ناموس برایشان مهم نیست. در جوک رشتی زنان موجوداتی آزادتر و فعالتر هستند. (بخوانید: چرا به جوک رشتی میخندیم؟)
(اصلا نمیخواهم بگویم این کلیشه مضحک که زنان رشتی کمتر "وفادار" هستند ربطی به واقعیت دارد. در واقع ذهنیتِ مردسالارِ کلیشهساز، از آزادی زن رشتی -نسبت به دیگر جاهای ایران- چنین نتیجه بیمار و نامربوطی گرفته: بخوانید: بخشی خاطرات هوشنگ ابتهاج).
یکی از هدفهای جنبش زنان -در سطح زبان- میتواند این باشد که ترمهای "غیرت" و "ناموس" از اعتبار بیفتند. اتفاقی که پیشاپیش در جوک رشتی افتاده (بد نیست بدانیم که زبان گیلکی کمتر جنسیتزده است. مثلا گیلکها، مسائل بیاهمیت را نه فقط به آلت جنسی مردانه، که به آلت جنسی زنانه هم حواله میدهند).
ضمن اینکه بعید است خط قرمزها اجازه بدهند کسی در تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی، جوک رشتی تعریف کند و کلیشه موجود در مورد رشتیها را دستمایه خنده کند، حتی با نیت کمکآموزشی.
ماجراهای کاریکاتور سوسک
بار قبلیای که ترکهای ایران بهواسطه احساس توهین به خیابانها ریختند، اردیبهشت و خرداد سال ۸۵ بود. وضعیتی که چند هفتهای در بهار ۸۵ در آذربایجان ایران حاکم بود، اگر پرالتهابتر از فضای خرداد تا عاشورای ۸۸ در شهرهای بزرگ ایران نبود، کمتر هم نبود.
کاریکاتور معروف به «سوسک» در ابعاد بسیار گستردهتر از ویژهنامه جمعههای روزنامه دولتی ایران در آذربایجان توزیع شد. مردم در کوچکترین شهرها به خیابانها آمدند. هیچ دانشگاهی نبود که یکی-دو تجمع بزرگ را تجربه نکند. سرکوب، اعتراضها را به خشونت کشاند و افرادی کشته شدند. گفته شد صدا و سیمای مرکز ارومیه چند ساعتی به دست معترضان افتاده (نگارنده تائید نمیکند). یک روز بعد از تظاهرات بزرگ اردبیل، شهر به منطقه جنگزده شباهت داشت.
بعد از تظاهرات بزرگ و عجیب اردبیل، شایعهای به سرعت برق در آذربایجان پیچید: سربازان گمنام امام زمان، «چمدانهای دلار» در خانههای فعالان هویتطلب آذربایجان کشف کردهاند. مخاطب آگاه از خود میپرسد لابد از همان چمدانهای دلار که در روزهای طلایی اصلاحات برای روزنامهنگاران بختبرگشته فرستاده شده بود.
اما گذشته از هزینههایی که همان روزها به مردم آذربایجان تحمیل شد، وقایع خرداد ۸۵ سه نتیجه سیاسی مهم داشت:
- با تعداد بسیار زیادی از فعالان مدنی، اجتماعی و سیاسی آذربایجان برخورد امنیتی شدید شد: بازداشت، زندان، احکام تعزیری و تعلیقی، احضار، تهدید، اخذ تعهد، اخراج از دانشگاه و ادارههای دولتی و ....
این موضوع محدود به فعالان هویتطلب نبود. در شهرستانها، فعالیت اجتماعی تخصصی نیست. تفکیک روشنی بین روزنامهنگار، فعال مدنی، فعال هویتطلب، فعال سیاسی، کاندیدای بالقوه انتخابات مجلس، فعال زنان، فعال دانشجویی، فعال حقوق کودک، عضو حزب اصلاحطلب و ... وجود ندارد. ویژه آذربایجان هم نیست. در سال ۸۸ در رشت، سردبیر یکی از منتقدترین روزنامهها، رییس یکی از ستادهای میرحسین موسوی بود. تعداد کسانی که در شهرستانها به فعالیت مدنی روی میآورند اندک است و یک نفر میتواند -در واقع مجبور است- بار چند عنوان را بر دوش بکشد.
سرکوب گسترده فعالان مدنی آذربایجان وقتی اهمیت مییابد که بدانیم سه سال بعد بزرگترین جنبش سیاسی از زمان استقرار نظام حاکم راه میافتد.
- گرایشهای هویتطلبانه در آذربایجان تشدید شد. نسلهایی که تحت تاثیر سیاستهای نظام حاکم، قرار بود حتی زبان مادریشان را فراموش کنند، دوباره به ریشههای قومی-هویتی خود علاقهمند شدند. حق آموزش زبان مادری (یا آموزش به زبان مادری، قصد ورود به این بحث را ندارم)، جدیتر از قبل موضوع توجه شد و در حد نهایی آن، شکاف مرکز-آذربایجان (که کاریکاتور آن شکاف فارس-ترک است) تشدید شد.
- با تشدید شکاف، جامعه مدنی آذربایجان احساس نوعی جدایی از جامعه مدنی مرکز کرد. در شعارهایی که در خرداد ۸۵ در خیابانها داده شد، بارها از مردم "فارس" خواسته شد که با اعتراضات ترکها همراه شوند. وقتی این اتفاق نیفتاد، جامعه مدنی آذربایجان برداشتش این بود که از طرف بقیه، از طرف "غیرِترکها" حمایت نمیشود. این شکاف در جنبش ۸۸ نمایان شد. در زمانی که در تهران، رشت، اصفهان و ...، مردم در خیابانها بودند، به روایت شاهدان عینی در تبریز شبنامههایی پخش شد مبنی بر این که «این جنبش، جنبش ما نیست». مردم دعوت شدند به همراهی نکردن و سکوت. چرا؟ «چون آنها سه سال پیش از ما حمایت نکردند». آنها کیستند؟ لابد «صاحبان جنبش ۸۸، هر آنکه غیر ماست. "غیرترکها".»
مقصود البته ابدا تایید چنین موضعی نیست. رهایی من اگر ممکن باشد، جز در رهایی همگان ممکن نیست (بخوانید:در بابِ «بابِ» اقلیت). منظور فقط تشریح نتایج بلندمدت اعتراضات به «کاریکاتور سوسک» بود.
و اگر بخواهیم برگردیم به موضوع کلیشه «ترکِ احمق»: هر ترک احمقی از خودش میپرسد چرا در هر دو مورد، کسی که مستقیما با توالت و گُه سروکار دارد به زبان من سخن میگوید؟ اتفاقی است که در ذهن طنزپرداز ایرانی، هر وقت باید پای زبان من را به شوخی باز کرد، باید تکهای گه هم در گوشهای از تصویر موجود باشد؟
هدف متهم کردن آن کارتونیست معروف (شاید موفقترین و معروفترین کارتونیست ایرانی) نیست. بازداشت او تاسفآور بود و مصداق تعدی به روزنامهنگاران. از نظر نگارنده فیتیلهایها هم چندان مقصر نیستند. مشکل از ذهن جمعیِ ایرانیان است که نمیتواند با ترکها بدون همراه کردنشان با تکهای گُه شوخی کند.
آیا همه چیز برای همه کس توهینآمیز است؟
یک کاربر ایرانی فیسبوک، ساکن آلمان، این تصویر را منتشر کرده و نوشته که آن را در توالت محل کارش نصب کردهاند و پرسیده که آیا این توهین به همه آلمانیهاست؟
نه! این توهین به آلمانیها نیست. هیچ جوکی در مورد آلمانیها وجود ندارد مبنی بر اینکه احمق و نفهم و بیتمدن هستند. این یک آدم -شاید گیج یا خنگ- است. ضمن این که در این کارتون گفته نشده این فرد از فرچه توالت درست استفاده نمیکند، او در هر چهار حالت به تصویر کشیده شده. او بیچهره است، بیهویت است، نماد چیزی نیست. اگر طوری کشیده میشد که با نگاه به آن بفهمیم عرب، خاورمیانهای یا سیاهپوست است، قطعا توهینآمیز بود و طراح و نصاب و هر کسی نقشی در انتشار آن داشت، سروکارش با دادگاه بود.
در آلمان کموبیش این کلیشه بین محافظهکارها وجود دارد که خاورمیانهایها و عربها و آفریقاییها بیتمدن و احمق هستند.
گذشته از این، چنین چیزی در آلمان خندهدار است. آلمانیها، کلا غربیها، اغلب به چیزهایی میخندند که به نظر یک ایرانی ممکن است خیلی یخ برسد. واقعا به عنوان یک ایرانی این برای شما خندهدار است؟
آیا خندیدن به لهجه تحقیرآمیز است؟
یکی از معلمان کلاس زبان آلمانیام روس است. در روسیه بهدنیا آمده، بزرگ شده، در رشته زبان آلمانی تحصیل کرده و در ۲۰ و چند سالگی به آلمان آمده. به آلمانی بینهایت مسلط است، اما لهجه آلمانی ندارد، یا دستکم لهجه برلینی ندارد.
او چند هفته پیش یک فایل صوتی پخش کرد که با شنیدنش باید به چند سوال جواب میدادیم. زنی که در فایل صوتی آلمانی حرف میزد، لهجه غلیظ روسی داشت. به محض شنیدن صدایش، همه زدیم زیر خنده، حتی دو همکلاسی ارمنستانی و اوکراینی که خودشان هم آلمانی را با همان لهجه، حتی غلیظتر حرف میزنند. در لحظهای که طوفان خندهها برخاست، با معلم روس چشمدرچشم شدم. بهوضوح ناراحت شد و البته تعجب کرد. احتمالا بعد از چند دهه زندگی در آلمان، عادت خندیدن به لهجه دیگران از سرش پریده. گمان میکنم با خودش گفت: «شش ماه است من به لهجههای مضحک اینها، به اینکه هیچ کلمهای را درست تلفظ نمیکنند، نخندیدهام، آنوقت اینها ....»
جالب این که زنی که صدایش پخش شد، در واقع زبانآموز آلمانی بود و لهجه داشتن برایش کاملا طبیعی.
به عنوان کسی که کمتر از یک سال است در آلمان زندگی میکنم و کمتر از شش ماه است آلمانی یاد میگیرم، همان اندک آلمانی را که میتوانم حرف بزنم، با لهجهای قطعا نامربوط حرف میزنم. تاکنون هیچ آلمانیای به لهجه من نخندیده است. البته گروهی از نسل دوم مهاجران چند باری چنان لهجهام را دست انداختهاند که بعد از آن در فروشگاههایشان به هیچوجه آلمانی حرف نمیزنم (نمیگویم مهاجران کدام کشور که نقض غرض نکرده باشم و کلیشه نساخته باشم و این به این معنی نیست که هیچ نوعی از برخوردهای نژادپرستانه در هیچ کجای آلمان وجود ندارد).
البته یک ایرانی -که زبان مادریاش فارسی است- به لهجه شهروند آلمانی (یا هر اروپاییای) که دارد فارسی یاد میگیرد، نمیخندد و در نهایت میگوید: «وای! چه بامزه حرف میزند.»
رابطه قدرت است که تعیین میکند کدام بامزه است و کدام مضحک: مرکزنشین ایرانی در برابر یک اروپایی دست پایین را دارد، فارسی حرف زدن او برایش بامزه است و در برابر یک ترک، دست بالا را، لهجه فارسی او برایش خندهدار و نشاندهنده عقبافتادگی و بیاستعدادی است.
در شبکههای اجتماعی و رسانهها گفتهاند که «جنابخان هم ادای لهجه آبادانی را درمیآورد، اما کسی در آبادان به خیابانها نریخته.»
اولا ادای لهجه را درآوردن با خندیدن به لهجه کمی متفاوت است. ثانیا مردم و فعالان آذربایجان بهخاطر این که کسی به لهجهشان خندیده به خیابانها نیامدهاند.
گذشته از همه اینها، خندیدن به لهجه کسی که زبان مادریاش را حرف نمیزند، تحقیر اوست. در آلمان اگر یک آلمانی، آلمانی حرف زدن من را مسخره کند، صاف میروم نزد پلیس.
فارس کیست؟
از زمانی که در یک شعبدهبازی -که هنوز کسی در موردش توضیح نداده است- تراکتورسازی تبریز قهرمانی لیگ ۹۳-۹۴ فوتبال را از دست داد، شعار «مرگ بر فارس» در استادیومهای ورزشی آذربایجان شنیده میشود. یک بار هم در اقدامی وحشتناک و توجیهنشدنی، به بازیکن کرد تیم والیبال شهرداری ارومیه و خانوادهاش، فقط بهخاطر این که لباس کردی پوشیده بودند، اهانت شد.
اما در مورد وقایع اخیر آذربایجان، پرسیدهاند: فارس کیست؟ مگر فارس داریم؟ منظور اهالی استان فارس است؟ تهرانیها هستند؟ و سوالاتی از این دست.
در گفتمان هویتطلب آذربایجان، «فارس» یعنی غیرترک؛ اما نه کُرد، نه بلوچ، نه عرب و ... (در استادیوم فوتبال تبریز قبلا علیه عربها هم شعار دادهاند و آن هم بدون اما و اگر محکوم است).
وقتی شعار میدهند «مرگ بر فارس»، وقتی میگویند «هویت فارسی میخواهد هویت ترکی را حذف کند»، مقصود یک فرد یا قوم مشخص نیست.
«فارس» یک فرد یا قوم یا یک زبان نیست. یک طرف رابطه قدرت است. طرفی که در روابط قدرت دست بالا را دارد، طرفی که یادگیری زبانهای مادری را همهجای ایران ممنوع کرده، طرفی که زبانهای دیگر را چنان به حاشیه رانده که ترکها در خانه با فرزندانشان فارسی حرف میزنند، طرفی که بر سر کرمانشاه بلایی آورده که مردم به سختی خودشان را کرد مینامند و دوست دارند فارس باشند، طرفی که حتی در خود گیلان جاانداخته که گیلکی لهجه است، نه زبان، طرفی که نمیگذارد هیچ کتاب ترکیای با رسمالخط لاتین منتشر شود، طرفی که به شب شعرهای عربی در خوزستان حمله میکند. و البته که منظور فقط حکومت نیست. همین روزها در رسانههای فارسیزبان از مردم معترض آذربایجان با عنوان «آذریزبان» یاد میشود. ایرانیانی در غرب، به دور از تیغ سانسور نشستهاند و به مردمی که خودشان را ترک میدانند و برای هویت و زبان ترکیشان در خیابانها، زیر اشکآور و باتوماند، میگویند «آذریزبان». نه حتی «آذری»، چنانکه رسانههای انگلیسی نوشتهاند؛ «آذریزبان»، یعنی هویت شما فقط همان زبان متفاوتتان است که برای ما زبان کسانی است که فرق فرچه توالت و مسواک را نمیدانند. بله! این بازتولید همان گفتار است.
با همه اینها شعارهای منزجر کننده «مرگ بر فارس» و «مرگ بر کرد بیشرف»، به هر چیزی و هر کسی که ناظر باشند، بیقید و شرط محکوماند.
آیا تبعیضی علیه ترکها وجود دارد؟
کاربران شبکههای اجتماعی مینویسند که تبعیضی علیه ترکها وجود ندارد. شخص اول مملکت ترک است، نخستوزیر سابق ترک بود، رییس سابق مجلس خبرگان ترک بود، نصف بازار تهران ترک است، تبریز قطب اقتصادی و صنعتی است و ....
تبعیض دقیقا یعنی چه؟
قبل از هر چیزی تبعیض در سطح زبان جاری و ساری و روزمره است: هرکسی که حق ندارد به زبان مادریاش به مدرسه برود، مورد ستمی جدی و غیرقابل انکار است. کودکی که تا هفت سالگی به ترکی (بخوانید کردی، عربی، بلوچی و ...) فکر کرده و یکشبه ناچار است ذهنش را فارسی کند، از همان روز اول چندین قدم از همسنوسالهایی که زبان مادریشان فارسیست، عقب است.
البته ترکها، بهواسطه ترک بودن از ترقی در سلسله مراتب دولتی و حکومتی محروم نیستند، چنانکه کردها بهویژه (و شاید اتنیکهای دیگر) هستند. کردها به واسطه بدبینی تاریخی جمهوری اسلامی نسبت به آنها، بهخاطر اینکه اولین اپوزیسیون واقعی «نظام مقدس» بودند و جانانهتر از هر گروه دیگری ایستادگی کردند و هنوز هم حزب جدی اپوزوسیون دارند و جامعه کردستان به شدت سیاسی و همچنان بعد از چهار دهه، وصله ناجور جمهوری اسلامی است، تبعیضهای شدیدتری تجربه میکنند. بلوچها بهخاطر محرومیت اقتصادیشان مورد ستم هستند و عربها اصلا به رسمیت شناخته نمیشوند.
اما تبعیض فقط در ساختار قدرت اعمال نمیشود. تحقیر و توهین روزمره هم تبعیض است و تاثیری به مراتب بدتر دارد.
فردای برنامه فیتیله، بچهمدرسهایها، همکلاسیای را که لهجه ترکی داشته باشد، همان کسی در نظر خواهند گرفت که فرق فرچه توالت و مسواک را نمیداند. کودکان آن موجودات معصومِ بیآزار فانتزیهای سنتی نیستند. اگر درست تربیت نشوند، آزارگرانی بیمثال خواهند بود. کودکی که بچهگربه آتش میزند و سنگ به تخم سگ میبندد، مشکل ژنتیکی ندارند، مشکل تربیتی دارند.
شعار نژادپرستانه در تظاهرات ضدنژادپرستی
آیا باید تمام تظاهرات و اعتراضها را محکوم کرد چون شعارهای نژادپرستانه علیه کردها و فارسها سر داده شده است؟
در جنبش سبز، شعارهایی سر داده شد مبنی بر «کثیف بودن» و حمام نرفتن احمدینژاد، و بارها به قیافه او توهین شد. شعارها و توهینهایی سخیف و غیرسیاسی که همان ستم را بازتولید میکردند که به جنگش رفته بودند.
شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» هم در یک دید رادیکال و جهانشمول، قابل تایید نیست. چپهای رادیکالی که خودشان در جنبش سبز در خیابانها بودند و هزینه دادند، میگویند این شعار نژادپرستانه است.
اما هیچکس جنبش سبز را به خاطر این شعارها به کلی رد و محکوم نمیکند. خواست اکثریت شرکتکنندگان در جنبش را شعارهایی تعیین میکنند که نماد جنبش میشوند. نه اینها نماد جنبش سبز بودند و نه «مرگ بر فارس» نماد مردمی است که اکنون در خیابانها هستند.
اسلاوی ژیژک، فیلسوف چپ، میگوید که کردها مترقیترین نیروهای خاورمیانه هستند. ممکن است حرف ژیژک را تمام و کمال نپذیریم، اما نمیتوانیم طفره برویم که کردها محکم و قاطع علیه بنیادگرایی اسلامی ایستادهاند و حامل ارزشهایی چون دموکراسی و برابری جنسیتی هستند. اما:
بهار ۱۳۹۲، سلیمانیه (کردستان عراق):
در جمعی دوستانه، در میانه گپی صمیمی، یک فعال سیاسی و روزنامهنگار شناخته شده کرد که عضو یکی از احزاب چپ و مترقی کردستان ایران است، به من، که با همه رفاقت و علاقهام به کردها و جنبش سیاسیشان، نهایتا ترکم:
- ولی امید، من و تو یک روز با اسلحه جلوی هم خواهیم ایستاد و خون هم را خواهیم ریخت.
[حیرتزده و چشم از حدقه درآمده]: چرا کاکا؟ من چه دشمنیای با تو دارم؟
- سر آذربایجان غربی. سر ارومیه. نهایتا اسلحه تعیین میکند که آنجا مال کردهاست یا ترکها.
دوستی که تا همان لحظه پیکبهپیک من میزد، حتی نگفت روزی ترکها و کردها علیه هم اسلحه خواهند کشید؛ مستقیما خودش و من را مسلح کرد!
هیچکس نمیتواند آن حزب یا کل جنبش کردستان را به واسطه وجود چنین دیدگاههایی محکوم کند. حتی نباید بیش از چیزی که واقعا هست جدیاش گرفت.
در میدان سیاست، برآیند نیروها تعیینکننده هستند.
سرانجام ...
پخش فیتیله متوقف شده و در صداوسیما چند نفری توبیخ یا برکنار شدهاند. از مردم عذرخواهی کردهاند و به آرامش دعوتشان میکنند. سپاه در شهرها پلاکاردهای بزرگ به در و دیوار چسبانده و از مردم میخواهد به اخلالگران اجازه سوءاستفاده ندهند. میگویند فیتیلهایها را تا شورای عالی امنیت کشاندهاند! پخش عموپورنگ را متوقف کردهاند. اینیکی لابد به خیالشان علاج واقعه قبل از وقوع است.
طبق معمول، تعدادی فعال رسانهای -بهخصوص طنزپرداز- قربانی میشوند. اما آیا در بر پاشنه دیگری خواهد چرخید؟
برخی کاربران دلسوز شبکههای اجتماعی میگویند: «وای! عموها بعد از ۲۴ سال بیکار شدند.»
باید گفت گذشته از سویههای توهینآمیز، آن برنامه -و کل مجموعه فیتیله- از منظر آموزش و حقوق کودک، بیشتر مخرب بود تا مفید (اینجا را بخوانید).
صرف وجود برنامه کودک، بهنفع کودکان نیست. کسی به صرف کتاب خواندن، متفکر نمیشود (اینجا را بخوانید). محتوا به مراتب مهمتر است و محتوای برنامه ویژه کودکان، در آینده یک کشور تاثیرگذار است. تقلیل مساله به بیکار شدن عموها، از آن ژستهای خیرخواهانهای است که شرّش دهههاست دامن همهمان را گرفته.
با وجود عذرخواهیها -عجبا از جمهوری فقها!- و برخوردها، اعتراضها ادامه دارند.
توصیههایی از قبیل «ساکنان آذربایجان، آذری هستند نه ترک»، «زبان آذربایجان فارسی بوده و به مرور زمان ترکی شده»، «آذربایجان سر ایران است»، یا پیدا کردن چند مصرع از شهریار در ستایش تمامیت ارضی، لفاظیهایی هستند که شاید برای گویندگانشان نان داشته باشند، اما برای مردم آذربایجان بیمعنی مینمایند.
راهپیمایی ۹ دی و ۱۳ آبان نیست که در خیابانها ساندیس پخش کنند و برای کارمندان غایب ادارههای دولتی دردسر درست کنند. دهها نفر بازداشت شدهاند و مردم مدام زخمی میشوند. هر کسی که سابقه فعالیت هویتی دارد، بازداشت یا احضار شده. در گیلان سپاه قدس چند تُرک را دستگیر کرده که نکند ترکهای ساکن گیلان را تحریک کنند.
موضوع مسخره کردن لهجه و برنامه کودک نیست. مردمی که در خیابانها ماندهاند، دارند به آن سالها تحقیر و توهین اعتراض میکنند. آنها خشمگینند و خشمشان مشروع است.
در فقدان نیروهای مترقی، ممکن است این اعتراضها به بیراهه بروند و بیش از پیش هویتی شوند. آذربایجان به جنبشهای مترقیای نیاز دارد که «مرگ بر فارس و کرد» را به «همبستگی با فارس و کرد» تبدیل کند.
حق نداریم مردمی را که سالهاست بازیگر نقش اول نمایشهای «حماقت» هستند و حالا از رسانهای با مخاطب میلیونی گفته شده که فرق فرچه توالت و مسواک را نمیدانند، به بیجنبگی، تعصب، فرقهگرایی و ... متهم کنیم.
آنها تحقیر شدهاند و حقشان را میخواهند.
نظرها
شرک
نه با اعتراض و نه با اینگونه مقالات مشکلات مرتبط با اقوام ساکن در ایران حل نمی شود. آنچه که مسلم است یک گروه قومی /زبانی بر اقوام دیگر تسلط دارد و آنان را تحقیر میکند. این اقوام اگر نمی توانند و یا نمی خواهند در یک کشور زندگی کنند، باید هر یک راه خود را بروند و برای تعیین سرنوشت آزاد باشند. مرزهای کشورها ازلی و ابدی نیست. در همین 3 دهه گذشته دهها کشور منقرض و متولد شده اند و آسمان به زمین نیامده است.
آرش
بله فقط همین راکم داشتیم که امثال شماها برای مسائل این کشور تز ارائه بدید٬آشفتگی وهرج ومرج دراین مملکت هیچ وقت به نفع مردم نبوده ٬این راهرابله ایی ازهرقومی میفهمد.
رضا
این متن هم هر چند که در شروع از روانشناسی کمک می گیره اما در زمان نتیجه گیری به تعصب رو میاره. وقتی هیچ قومی به مدرسه ای با زبان بومی خودش نمیره این نمی تونه یک دلیل باشه. اگر می خواید به واکنش لر ها استناد کنید باید بگم که وقتی مردم مازندران به سریال پایتخت اعتراض نکردند که به مراتب شخصیت هاش مسخره تر هستند و اشتباهات فاحش تری می کنند و مردم واقعن به اونها می خندند , شما باید از این پند بگیرید نه با اعتراض لر ها توجیه . اینکه یکی از سه عموی فیتیله ترک هست خودش این اعتراض رو حماقت آمیز تر می کنه. اینکه جمعیت ترک در چند سال اخیر داره توسط گروهی شارژ و هدایت می شه که خودشون متعصب هستند , این مشکل مردم ترک زبان هست. مشکل ترک ها با روی کار اومدن پهلوی شروع شد و همینطور ادامه داشت اما در چند سال اخیر نگاه به ترک ها به شدت در حال تغییره , کارهایی از این دست این نگاه رو بر می گردونه. ترک ها با این اعاده ی حیثیت در واقع دارن اون موضوع نامطبوع فراموش دشه رو دوباره یادآوری می کنن .
دده قورقوت
با تشکر از شما،از اول تا آخر متن بر مبنای دوگانه ترک و فارس نوشته شده بود. از یک ایده ی انتزاعی نامعلوم که فقط در ذهن پانترکیستها وجود دارد...
یک هموطن فارس
آقای امید رضایی، هموطن ترکم. حق کاملا با شماست. شما حق دارین که آزرده خاطر باشین. خود من درگذشته که نوجوانی خام بودم، جوکهای ترکی و رشتی را تکرار می کردم. امروز بی نهایت از این کرده احمقانه خودم شرمسارم. مرا ببخش امید جان. من نمی فهمیدم که دارم به هموطنان خودم توهین می کنم. فقط در فضای مدرسه جوکهایی را که می شنیدم تکرار می کردم. و چه اشتباه بزرگی. هر هموطن ترک/آذری یا رشتی که این متن را می خواند بداند که ما بچه ها در آن روزگاران نادانسته قربانی یک فرهنگ سرکوب کننده بودیم. قوه تشخیص را از ما گرفته بودند. از شما با تمام وجودم عذر خواهی می کنم. همه شما رو در آغوش می گیرم و با سری افکنده می گویم که شما رو از ته قلبم دوست دارم. امیدوارم که مرا ببخشین.
بابک
من با بسیاری از این نوشته موافقم. اما با آن کینه کوری که در سرتاسر مقاله علیه غیر ترک ها ، یعنی فارس ها وجود دارد، جز تأسف نمی توانم چیزی بگویم. اما واقعیت این است که باید دنبال ریشه جوک درست کردن برای ترک در ایران بود تا بتوانیم ریشه را بخشکانیم. نه تنها جوک علیه ترک و یا دقیقتر اگر بگویم در باره آذری زبان ها، بلکه علیه همۀ دیگر ساکنان این سرزمین و جود دارد و این ویژگی ایران نیست؛ در همۀ جهان وضع بر همین منوال است. اما تا کنون من نشنیده ام که گروهی از مردم در بارۀ جوک هایی که گفته می شوند، به خیابان بریزند. آنچه در برنامه فتیله اتفاق افتاد، خواستی دولتی بوده و هست. یعنی این حکومت اسلامی ست که می خواهد با سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن، دعوای ترک و فارس هرگز تمامی نداشته باشد. اکنون باز از گوشه و کنار شنیده می شود که حکومت اسلامی حافظ یکپارچگی سرزمینی ست و نباید از میان برود. اما یک وافعیت دیگر هم وجود دارد؛ اگر مردم سرزمین آذربایجان که حتا کوه و رودش نام پارسی دارد و شهرهایش نیز به همچنین، ترک هستند، باید در قبال ایران مسئولیت تاریخی خود را هم بپذیرند؛ یعنی کشتار هزار و چند سد سال از مردم این سرزمین. آیا شما که خود را ترک می انگاری، یک معذرت صاف و ساده از این همه جنایت تاریخی سلسله های ترک کرده ای و یا حاضری بکنی؟ پرسشی هم که هرگز جواب ندارد این است، شما این شناسنامه ترکی را از کجا آورده ای؟ کجای تاریخ می گوید مردم آذربایجان ترک هستند؟ روشن است که ترکی حرف زدن باید حق تحصیل و آموزش را به زبان مادری فراهم آورد. و کسی هم منکر این حق نیست. اما زبان ملی هم داریم که همگان از آنجا که آموزش و پرورش همگانی و سرتاسری ست، باید آنرا بیاموزند تا بتوانند در سرتاسر ایران، کار کنند و امر تبادل فرهنگی به تعویق نیفتد. ترک ها، جز جنایت در این سرزمین نکرده اند. نه ارانی خود را ترک می انگاشت و نه کسروی و نه خلیل ملکی و نه صادق هدایت و نه ... مردم آذربایجان ترک نیستند و ترک زبانند. یعنی تحت ستم مضاعف. هم دینشان را برگرداندند و مسلمان شدند و هم زبانشان را گرداندند؛ به گونه ای که خود باور کرده اند که از بیخ و بن ترک بوده اند از همیشۀ تاریخ. باری، به هر حال اگر کسی خود را در این خطه ترک می پندارد، باید مسئولیت تاریخی هم بپذیرد که بسیار سنگین است.
امین
عالی بود و قانع کننده ، بنده به عنوان یک فارس به شدت تحت تاثیرمطالبی که بالا عنوان شد قرار گرفتم و ازش حمایت میکنم و به قول معروف حرف حساب جواب نداره.
اصغر
دوست عزیز بنده با خیلی از نظراتت موافقم و با خیلی هاشون هم مخالف ۱.جوک های رشتی واقعا ناراحت کننده و توهین آمیز هستن ۲. درمورد برنامه فیتیله به نظر من یه شوخی خیلی بد رو متاسفانه یه لهجه هم بهش اضافه کردن و واقعا نتیجه ش افتضاح از آب درومد و واقعا چیزی توهین آمیز شد ۳. و این که درست نیست این شعارهای مرگ بر فارس و اینهارو توجیه کردن حتی اگه بعد از چندین سطر توجیه در یک خط در آخر بگی البته این شعارها زشت هستن و از این چیزها٬چون دقیقا همین مساله ایه که درمورد جوک های ترکی خود شمارو هم آزرده خاطر کرده که بعد گفتن جک فقط منظور خنده رو خود جوک نه ترک بودن اون فرد توی جوک بوده ۴.به نظر من خیلی بزرگنمایی کردی درمورد اثر فیتیله روی بچه ها که در مدرسه از فردا به خاطر لهجه ترکی خودشون مورد تمسخر قرار میگیرن٫ اصلا این حرف رو قبول ندارم ۵. اتفاقا وقتی میگن آذری زبان کاملا نشان دهنده همینه که به بحث نژادی نگاه نمیکنن و میگن هرکسی با زبان آذری ولی در انتها من کاملا هم حس هستم که این برنامه و داستانش کاملا توهین آمیز بود و ای کاش پخش نشده بود ولی در اینکه این برنامه کاملا توهین به ترک های ایران بود من هم عقیده هستم با شما.
Yashasin
اول بگم که من خودم آذریم. هر چقدر هم توهین شنیده باشیم باز هم دلیل نمیشه آلت دست سازمان اطلاعات ترکیه و یا باکو و اون الهام علی اوووووف بشیم. مگه رشتی ها که سالهاست به بیغیرتی متهم میشن و زنهاشون به هرزگی از این کارها کردن؟ از اونها که بدتر نیستیم ما آیا بخاطر شوخی و چندتا جوک بی سر و ته باید پرچم اون کثافت علی اوووف رو بیاریم تو استادیمها؟؟؟؟؟؟؟ این جوکها باید از بین بره ولی ما هم نباید آلت دست بشیم.
Zaki Baloch
تحلیلی بسیار دقیق و قابل تامل بود. در واقع کسانی که به اعتراضات مردم ترک خورده میگیرند و آن را به آستانه تحمل پایین آنها نسبت می دهند چرا از خود نمی پرسند که دلیل هویتی و رادیکال شدن این اعتراضات چیست؟ چرا در تمام این این سالها و در اعتراض به توهین های سریالی و ادامه دار به عزیزان ترک در هیچ یک از شهرهای فارس نشین اعتراضی در نکوهش این توهین های نا زیبا صورت نمیگیرد؟ حال که چنین هست به جای محکوم کردن این اعتراضات بپذیرید که مسوولیت هردوی این توهین ها و هویتی شدن اعتراضات خود شما هستید نه ترکها.
امیرحسین
الان حقشان را میگیرند با این آشوب و جنجال؟....جز اینکه بیشتر تحت فشار قرار میگیرند و اینگونه ما فارسها هم بیشتر شمشیر را از رو برایشان میبندیم...اگر مرگ بر فارس است که ترک ها هم جایی در شهر فارسها ندارند...برگردند همان جایی که بودند...اگر ترک هستید و هویت ایرانی ندارید...به ترکیه یا آدربایجان بگریزید... ما یک ایران داریم با قومیت های مختلف و زبان فارسی که فخر همه است..خواب خوش تجزیه را باید به گور ببرند پان ترکیست ها که هر حکومتی باشد نخواهد گداشت مشتی آشوبگر کشور را چند پاره کنند... مملکت را چپاول کرده اند و فقر بیداد میکند و بیکاری و فحشا...اگر عرضه داشتید حقوق حقه خود را باز پس میگرفتید و این تحقیر تاریخی را جور دیگری جواب میدادید...این کارها تنها آب در هاون کوبیدن است و راهی ندارد جز ایجاد دو دستگی و تنفر بیشتر... نیمی از این جکها هم به شیوه عملکرد خودتان باز میگردد..حال از کاهی کوه ساخته شده بحث دیگریست...اینقدر بر طبل مظلومیت نکوبید لطفا...در شهر ما تهران هر چه منافع اقتصادی هست ترکها قبضه کرده اند و همواره هم طلبکارند...
Yashasin
هارای هارای من تورک نیستم.... آذریم
داریوش
در دوران دبستان، داستانی برامون میخوندن،که بی ربط به این قضیه نیست ،در بیشه ای سه گاو قدرتمند زندگی میکردند،سیاه ، سیاه سفید خالخالی وسفید ،شیری که به اون بیشه برای شکار میاد چون توانایی از پا درآوردن هر سه گاو متحد رو نداشته وشکست میخورده ،میاد با ایجاد تفرقه وانگشت گذاشتن بر اختلاف رنگ ،اونها ذهن اونها رو متوجه اختلافاتشون میکنه ابتدا گاو سفید ،رو با رضایت اون دوتا ،بعد گاو خالخالی رو ودر آخر هم گاو سیاه رو میخوره جوک های قومیتی ،بی شک ناراحت کننده است ، اما برجسته کردن آن در راستای اهداف سازندگان ان است وحساسیت نسبت به راوی یا راویان آن نه تنها مشکلی رو حل نخواهد کرد که ان را تشدید میکند این متاسفانه جزیی از اهداف سازندگان اینگونه جوک هاست، در محله ما شخصی بود که نسبت به کلمه شلغم حساسیت داشت ،از صبح بچه ها اذیتش میکردن ،دست جمعی شلغم گویان سر راهش می ایستادن اونم براشون سنگ پرتاب میکرد ،شروع به فحش های رکیک میکرد، یه روز که خیلی ناراحت بود،بهم گفت دارم از دستشون دیونه میشم،میخوام از محله ابا واجدادی فرار کنم ،گفتمش لزومی نیست ،فقط حساسیت نشون نده، اونها از تو فقط همینو میخوان که تو واکنش نشون بدی ،با هر واکنش تو (خشم و پرخاش)یه باز خورد مثبته وباعث تقویت این قضیه میشه ،وهمین هم شد و قضیه فراموش شد بی شک سود استعمارگران در تجزیه،تضعیف وتحلیل ایران است ،ودر این راه از هیچ ترفندی فروگذاری نخواهند کرد،واین بر عهده ماست ،که بیشتر از این فریب شیر پیر بیشه را نخوریم ، و با تقسیم بندی های شیری خود را تا درحد گلو با رنگهای متفاوت قرار ندهیم ، مشگل ،مردم ما نخواندن تاریخ است ،بس
ebi
ali bud ...
بهروز
درود واقعا برای شما متاسفم من اصالتا آذری هستم و با اینکه دونسل در تهران بوده ایم و. لی درجمع خودم را با اصلیت پدرم آذری معرفی می کنم سفسته تا چه حد من جوک قومیتی را تائید نمی کنم ولی جوک رشتی بهتر از جوک ترکی است یا. در زبان لری لفظ "گی خوردن"دستمایه جوک نیست واقعا. نا امید شدم از درایت هم وطنان آذریم. که در دام. این دسیسه افتادند البته احتمال عمدی بودن کار شما نیز هست چون تاریخ پخش این برنامه به خیلی. قبل بر می گرده چرا هم زمان با طرح وام خودرو رو شد همینطور. تجزیه ایران. تنها به نفع گروهی سر مایه دار محلی است که احتمالا شما هم جزو آنها هستید. در ضمن در ارو پا هم برای اسکاتلندی ها در مورد خساست جوک می سازند هم برای هلندی ها هم آلمانیها. با احترام از سر اینکه واقعا از این گفتار. یک جانبه با استدلال. توهین آمیز به شعور مخاطب. (مثالهای شما. بقدری مبتذل است مثل اینکه در پاسخ به آزادی حجاب بگویی خودت حاضری خواهر مادرت جلو مردای لخت برن کنار دریا جواب لمپنی)آزرده شدم شما هم از من ناراحت نشوید ولی باید به شما بگم خاااک بر سرتون ده بار هم خودتون تکرار کنید تا به عمق معنیش پی ببرید و تا مو قعی که در سایت طرز استدلال و مطالب خودتون رو. اصلاح نکردید مستحق شرمندگی هستید. بدرود برای دوستانی که گاهی اشتباه می کنند. وننگ بر دشمنان وطنم ایران
شیرزاد
چند سوال از یک ایرانی (فارغ از قومیت یا به قول ترک ها ! ملیت ! چون ترک ها اصلا قائل به ملیت ایرانی نیستند) . اول - چه میزان از سهم ثروت ملی ایران (نفت مناطق جنوب ،خوزستان فارس -لرستان ) حق ترکستان (اردبیل -تبریز ارومیه زنجان ) است؟ فراموش نکنید خوراک پالایشگاه و نیروگاه ها ی ترکستان و سوخت مصرفی اهالی ترکستان از همین استانهای به قول شما فارس ضد ترک می اید. آیا میزان گاز مصرفی مناطق شمالغرب ایران را در مقایسه با یزد و کرمان و فارس میدانی چه قدر است؟ دوم - در جنگ ضد میهنی صدام علیه ایران ، به نسبت جمعیت و وسعت میدانید تعدا شهدای مثلا یک شهر مازندران یا یک شهر مثل نجف آباد در اصفهان با شهر هم اندازه در ترکستان مثلا سلماس یا یا سراب و در کل سهم ترکستان چه میزان بوده است؟ سوم -نسبت مهاجرت از شهر ها و روستا های ترکستان به مرکز (شهرهایی با اکثریت فارس زبان ) چه قدر است؟ و همینطور بالعکس از مرکز به ترکستان چه قدر است؟ خب بگذارید پاسخ گویم، اولا لفظ "ترکستان " را به مجاز و صد الته به مزاح گفتم تا فتح بابی باشد از اینک ه عنادی با هویت طلب ترک ها ندارم وگرن آذربایجان اَفسر و دیهیم ایران است . دلاورانی که خونین شهر
شیرزاد
را به خرمشهر باز ستاندند داغ ترکستان بر دل خودباختگان باکو آنکارا خواهند گزارد. دوم-- به عنوان یک صاحب نظر و کارشناس به شما عرض میکنم آذر بایجان افزون بر حد از سایر اقوام جمعیت ایرانی از بیت المال وبودجه میهن ذینفع است دلیل آنهم فعالیت تشکیلات و قانونمند ایشان نمایندگانشان در مجلس و دولت سایر نهاد های حاکمیت است(زهی به همتشان ). ریشه طنز و تحقیر ترک ها هم به تاریخ ظلم و ستم سلحشوران ترک در هزاره خلافت امویان و عباسبان و دول های ترک تباریست که در ایران قبل از حکومت پهلوی به توده های مردم تعدی مینمودند ، طنز سلاحی بوده در قبال تعدی و اجحاف. البته هم اینک بسیار کمرنگ و بعضا ناپدید شده است. با درود و احترام پاینده ایران وطنمیز.
سهراب بدبخت
45دقیقه حرف زدی که آخرش بگی به ترکها ظلم میشه.اصلا به ترکها ظلم بشه به آذری ها چه ارتباطی دارد؟شما بلیخود خودتو به ترکها وصل نکن.چون خودشون هم شما رو قبول ندارن.کما اینکه تبریزیها به زنجانی ها بعنوان اذری اصیل نگاه نمیکنن. ضمنا همه باید و موظفیم فارسی صحبت و تکلم کنیم.چون ایرانی هستیم.چرا 2تا ترک زبان در جمع تعمدا میرن کانال 2؟این نشانه توهین به دیگران نیست پرمدعا؟ البته خوشحالم که اعتراض میکنید.به هرحال بسیاری از تغییرات بزرگ از مسائل کوچک شروع شده.
احمد سعادتی
فقط بیان چند نکته اول اینکه آقای خامنه ای مشهدی است. دوم اینکه مشابه همین جکهای ترکی ما را اروپایی ها و آلمانی ها برای لهستانی ها میگویند. از آنجایی که لهستانی ها میفهمند فرق شوخی ونفرت چیست هیچ اعتراضی وجود ندارد.
گورشاد
خیلی ممنون از متن بسیار عالی که نوشتین . یک نقطه عرض کنم و اون اینکه گفتین که مرگ بر کورد گفته شده !!! شعار آذر بایجان داغیلماز اورمو کوردیستان اولماز گفته شده ولی مرگ بر کورد نه ... شما خودتان اگر حاکمی عادل باشید که نوشته شما اینو نشون میده میدونید که هزار سند و مدرک وجود داره که اورمیه شهر آذربایجانی هستش و در سالها اخیر با زاد وولد زیاد کوردها و البته دسگاه تبلیغاتی قوی آنها عموما کوردها فکر میکنند که اورمیه کوردستا هست واین درست نیست و نشان از آتش عمیقی که در انتظار اورمیه هست رو نشون میده
عبدالصمد حمیدی
نکتهای مه خواستم متذکر بشوم این که کسی به لهجه نمیخندد،بلکه کاربست غلط و نابجای کلمات در جمله است که آن را خنده دار میکند. مثلا وقتی کسی بگوید: من سی و پنج سال منه؛ که هیچ به روال جمله بندی فارسی نمیخورد و برای یک فارسی زبان مضحک به نظر میرسد. من هم اگر در زبان اسپانیایی جای فاعل و مفعول و صفت و موصوف را اشتباه بیاورم مضحک به نظر میرسد.
آتیلا
شیر مادرت حلالت باشه،یعنی دیگه حرفی برای گفتن نذاشتی،دست مریزاد
محمد
سلام همیچین حق به جانب تعریف میکنی نزدیک بود منم باور کنم برادر من من بچه تهرانم تمام بچه محله هایم از زمان کودکی تا حالا همکارهایم همسرم تمام آشنا 70 درصد ترک زبان هستند من تا حالا همیچین احساسی که به توهین ختم به ندیدم آقا بسه***
رسول
احسنت به اين قلم تراش خورده دوستان فيلسوف و غلط املا بگير هم لطفا نظر ندن
مجتبی
مدام حکومت پهلوی را به فاشیست بودن متهم میکنند مگر در همان حکومت ملکه مادر ترک نبود خود ملکه ایران ترک نبود مگر خیلی از ترک ها در دربار نبودند همین قره باغی خیانتکار مگر از کجا امده بود ! این عده نیک میدانند که تنها حکومت ایرانی بعد از صفویه در ایران پهلوی بوده و برای همین شروع به تهمت فاشیست بودن میزنند پانترکسی که خود عامل کشتار ملیونها ارمنی و کرد و علوی و یونانی بوده و خود بنیانی ***دارد اینگونه مظلوم نمایی میکند تا بتواند ایران را به اشوب بکشاند و هرج و مرج راه بیندازد *** الهام خانم و اردوخان داعشی بدانند هرگز به اهداف شوم خود نخواهند رسید
داریوش
وا اما چند نکته ،قابل تامل در مورد مطلب شما ،جناب آقای امید رضایی من سالهاست در ایران زندگی میکنم ،در بیشتر شهر های ایران اقامت داشتم ،حتی در تبریز ،نه مردم تبریز رو شبیه توضیفات شما دیدم ،ونه بقیه شهر ها چنین رفتاری با میهمانان شهرشون دارن که به عنوان مثال یه ترک زبان بخواد جلوی دهن دوستشو بگیره که ترکی صحبت نکنه، این بیشتر نشات گرفته از پایین بودن اعتماد به نفس شخصی و برداشت شخصی ،وپیش داوری کور میباشد، هر فرد نماینده ،مردم کشور ،شهر ،منطقه ،کوچه محله خود است ،همچنانکه مستحضر هستید ،بنا به ادعای بسیاری از هم میهنان خارج نشین ،لفظ ایران ،وایرانی امروزه معادل تروریسم وتروریست است،آیا بنا بر استدلال شما بخاطر این توهین ،آنها مستحق مجازات وتوهین میباشند،چون باعث تحقیر ایرانی شده اند.شاید ،باید با بستن بمب و انفجار آن به جهان نشاندهیم که به ما توهین شده ،وتحقیر شدهایم یا اینکه سعی در تغییر ذهنیت جهانیان با رفتار پسندیده معقول داشته باشیم اگه لفظ ترکی باعث خنده کسی میشه پس حتمن اون شخص مشگل داره ، بهتره بستری بشه، اگه قرار باشه زبان ترکی باعث خنده ومسخرهگی بشه پس تهران پایتخت شاد ترین کشور جهان بود،، خواهشمندم ،بر اساس ذهنیت شخصی خود ،دیگران را قضاوت وسپس محاکمه نکنید ،ودیگر ان را نیز تحریک نکنید ،تا همینجا هم ،بنا به استناد خود شما ،هنوز هیچ غیر ترکی اینچنین توهین ات ،و مرگ باد نثار هموطن ترک خود نکرده ،که عده ای اراذل از طرف هموطنان آذری ،به همه مردم ایران کردند در آخر اینکه مطلب شما ،بیشتر یوی تفرقه افکنی و آنارشیست گری میدهد، تا جستجوی راه حل،
عزت
من در یکی از شهرهای ترکیه زندگی میکنم که به علت تشابه زبان اغلب ایرانی ها مقیم این شهر آذری هستند برخورد زیادی با ایشان دارم از پسر و دختر در سنین مختلف . در دوران دانشگاه نیز دوستان ترک زیادی داشته ام . بعد از مدتها زندگی با ترکها دو مورد در باره آنها به شدت توجه من را به خود جلب کرد. اول بالا بودن آمار ازدواجهای فامیلی و ازدواجهای درون خود ترکهاست که باعث شده بیماری های ارثی در آنها بیشتر دیده شود . من به عنوان یک فارس در فامیل خود از نیشابور اصفهان سمنان اهواز ازدواج داشته ایم و از نظر علم ژنتیک ترکیب افراد خارج از حیطه فامیلی باعث سرکوب شدن ژن های معیوب می گردد. دوم تعصب نسبت به زنها و دختران و محدود کردن آنها است خصوصن ازدواج های اجباری که نتیجه همین تعصبات است که موجب آسیب در دختران آذری شده است . جوامع شمالی کشور بر پایه کشاورزی است و همه افراد خانواده باید در این فعالیت شرکت کنند بنابراین زن و دختر خانواده شمالی باید در کنار مردها در زمین کشت و زرع کنند که این امر موجب برچسب بی غیرت و هرزه گی خوردن از طرف سایر اقوام شده است . ما هنوز در معماری استانهای جنوبی کشور مثل یزد و کاشان اندرونی و بیرونی داریم برای محافظت زنها و دختران از دید نامحرم در حالیکه این تعصبات از نظر مرد شمالی که همراه با زنش در شالیزار پاچه شلوار را تا زانو بالا می زند و خم می شود بی معنی است. من بیش از 20 سال عمرم را در تهران زندگی کرده ام اگه کسی با عینک بدبینی و تعصب به این شهر نیامده باشد به خوبی می تواند درک کند این مردم به هیچوجه به هیچوجه به هیجوجه وقتی شما می گویید ترک هستم هیچ تاثیری بر قضاوت ایشان ندارد و در ذهن اکثریت مردم تهران که من با آنها زندگی کرده ام یک آذری هیچگاه احساس ضعفی نمی کند حتی گاهی منزلتی دارند از این بابت که معروف هستند بازاری های تهران اغلب اذری هستند
میترا
من یه راه حل دیگه هم برای آرامش روان آزرده ترکها یا عرب ها یا کردها یا چه میدونم هر کس که فکر میکنه داره بهش اهانت میشه میشناسم. بیایید کلیشه ها رو جدی بگیریم که تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. قطعا حقایقی در ورای همین برچسب های قومی هست که تلاش میشه با تابو سازی از دستش فرار کنن. در برابر تقدیر خود تسلیم باشیم و خصوصیات و هویت خود را بشناسیم تا به آرامش برسیم.
راحله
کاملا متعصبانه نوشتید.
پر بود از تناقض و تلقین نفرت گرامی من خودم ترکم در تهران بزرگ شدم سرکار و اداره هم ترکی صحبت میکردیم چون همکاران من همه ترک بودند همه با هم ترک
پر بود از تناقض و تلقین نفرت گرامی من خودم ترکم در تهران بزرگ شدم سرکار و اداره هم ترکی صحبت میکردیم چون همکاران من اکثرا ترک بودند همه با هم ترکی صحبت میکردیم اتفاقا من که اصالتا ترک زنجان بودم بیشتر از طرف همکاران تبریزی و یا میانه ای به لهجه زنجانی من میخندیدند تا همکاران فارس یا لر و یا حتی خوزستانی . بس کنید چرا اینقدر برای نفرت افکنی تلاش میکنید بخدا آتش بیاران این معرکه خیر کسی را نمیخواهند آنان دشمن اول ترک هستند چون دشمن ایرانند
بی طرف
همه چی از سیر تا پیاز یادته غیر از شوخی با دوست دخترت.
اریا
این ره که تو میروی به ترکستان است.این موضوع موصوف بودن هر قوم به خصلتی خاص که در ایران زیسته ریشه تاریخی دارد.فقط هم ما نیستیم.همه کشورهای شرقی از این دست جک ساختن دارن تا جائیکه من کم وبیش با هاشون اشنا شدم.
pari
این نوشته *** بوی نژاد پرستی داره من ترک قشقایی یم ولی میخوام بدونم جامعه ای که تشکیل شده از لر و آذری و کرد و بلوچ و گیلک و مازنی وعرب و ...فارس کدومه ؟! الآن که رهبر ایران ترکه تمام سمتهای مهم دست آذریهاست پس چه این حرفها چیه خب جک درباره همه لهجه ها گفته میشه ظرفییت شما کمه مشکل شمایید
آفریدون
بنده گیلانی هستم و این نوشته گیر سه پیچ داده بود به رشتی ها. اولا ما هم در مدرسه کلی مسخره شدیم. اول می گفتیم حق با اینهاست و خفه می شدیم چون نمی شد که با ۳۰ نفر در کلاس دعوا کرد. حتی معلم های ما هم بی شعور بودند. الان که سن من بزرگتر شده به چند دلیل افتخار می کنم مال گیلان هستم و هر جا رفتم گفتم الان هم که در المان هستم هر کس بپرسته می گم ایرانی ام. به گیلانی بودنم افتخار می کنم چون : هیچ وقت به دست ***ها فتح نشد چون در بند دین نیستیم مهربان هستیم فساد جنسی و خیانت در گیلان کمه و همه زود ازدواج می کنند دختر فراری از استان ما کمتر از بقیه استان هاست. روشنفکریم هیچ وقت پان نبودیم هیچ وقت پاچه خوار نبودیم بنده خودم صدا وسیما کار می کردم نماز نمی خوندم که بمونم. وقتی شاه مملکت شمالی و مازندرانی بود در جهان اسم و رسمی داشتیم الان که خیانت و فساد و دزدی داره از سرو کله مملکت می ره بالا بیرو از ایران هم آبرویی نمونده واسمون هر جا که بریم هم ایران رو با شاه می شناسند تازه اگه شانس بیارید. لطفا این رو هم منتشر که به نظرم خیلی به رشتی ها و گیلانی ها بار کردی
mard
اینجا امثال مجبوریم از نام مستعار استفاده کنیم. چون حکومت شناسایی میکند و بخاطر چهارتا انتقاد در رسانه خارج کشور، انگ همکاری و جاسوسی میزند و یک عمر برایمان زندان با اعمال شاقه و حتی اعدام! پس صدق سخن ما همین متنی است که میخوانید! من به عنوان یک فارسی زبان، ابراز برائت میکنم از کار اهانتهایی که به هموطنان دیگرم میشود. و همه این توهنیها اعم آنهایی که با نیات تفرقه افکنانه انجام یا جوکهایی مردم عوام و ناگاه میکنند، محکوم میکنم. من هیچ گاه جوک قومی و امثالهم نمیگویم و هر کسی هم بگوید بهش اعتراض میکنم. تاکنون چندبار دوستان از م رنجیده اند که چرا وقتی ما جوک میگویدد بجایی که بخندید به ما اعتراض میکنی. من بهشان توضیح میدهم از نظر اخلاقی کار ناپسندی است و از طرفی بهشان هشدار میدهم این جوکها و شوخیهای قومی، موجب ایجاد تنفر و تفرقه میان مردم ایران میشود و الان دشمنان تمامیت ارضی کشورها دارند با سواستفاده حس شوخ طبعی و نیاز به شادی مردم ایران، با ترویج جوکهای قومی و بزرگنمایی این اهانتها، مردم ایران به روی هم میاورند. این مخلص کلام. همین جا خاطره ای تعریف میکنم. در دوران سربازی بارها شاهد درگیری لفظی بودم و واقعا همه انگاری به نوعی سادیسم قومی-نژادپرستی گرفتارند. کرد زبان و لر و شمالی و آذری علیه یکدیگر جوک میگفتند! در یکی از موادر، هم خدمتی ام نشسته بود. میگفت، پدرم فارسی زبان و مادرم ترک زبان است. پدر و مادرم گاهی سر به سر هم مگیذانرد. این از دهان هم خدمتی ام شنیدم! ببینید ما ایرانی-شاید اغلب-مشکل تربیتی داریم. کمبودها تربیتی، ناراحتیهای عصبی و سرخوردگی مان را میخواهیم به گردن دیگران به اندازیم و دیواری هم کوتاهتر از تعرض به اقوام غیر همز بان گویا پیدا نمیکنیم. ماکمبود شادی مان را با مسخره کردن دیگران جبران میگینم. چون کاهل هستیم و نمتوانییم جوک خوب بگوییم اقدام به مسخره کردن میکنیم. خراب کردن همیشه آسانتر از درست کردن است. چون نمیتوانیم و نتبلیم ساختن جوک و ظنز واقعی نمتوانیم با تخریب و تمسخر میخواهیم نیاز شادی مان برطرف کنیم و چه عقده های سرکوب شدمان التیام دهیم. حقیقت اینست که د رکتابهای ایران صراحتا نکاتی است که تخم نژادپرستی کاشته میشود. البته خوشبختانه بواسطه پان اسلامیست بودن حکومت ایران، هیچگاه صریح علیه عرب زبانها مطلبی نوشته نمیشود و زبان عربی از دوره دبیرستان اجباری تدریس میشود و کشور را سراسر اسمی عربی گرفته و واقعا هیچ عرب ستیزی مشخصی در این حکومت نیست خوشبختانه. ولی واقعیت اینست در همان کتابهای درسی از ترکها بعنوان خارجی یاد میشود. مثلا وقتی در کتاب تاریخ، به حکومت زندیه میرسیم از آن بعنوان یک حکومت ایرانی نژاد یاد میشود که پس از حکومت ترکان مغولان روی کار امده است. بله دوستان و هموطنان همزبان فارسی زبانم. واقعیت اینست در کتابهای درسی دانش اموزان در حکومت مستبد ظالم و فاسد رسما نژادپرستی ترویج میشود! این یک حقیقت است. چرا ما یک بار نمیایم قبول کنیم که در جامعه نژادرپستی وجود دارد و بخشی بزرگی از مردم ایران-اعم فارسی زبان غیرفارسی بان- نژادپرست هستند. شما خودتانببیند در گفتار مردم. طرف میگویم مثلا من به فارس یا کرد یا ترک یا لر بودنم افتخار میکنم. همیشه هر وقت از قومیت ی از بانش یادمیکند انگار در این قومیت یاز بان ژنی خاصی را به مردمش انتقال میدهد که دیگران ندارند و این ژن خاص انها را برتر و بهتر از دیگران میکند! کردها، خودشان انگار از زن اصیل اریایی میدانند و همیشه خودشان برتر و باهوشتر و باغیرت از دیگران میدانند و مثلا غیرکردها رابی غیرت و ترسو میدانند! ریشه های نزادپرستی در این فهرنگ مردمن ریشه دوانده. ترک زبان و فارسی زبان غیره ندارد. همگی رد این گناه نژادپرستی آلوده شده ایم! اکثریت شاید اینگونه هستیم. چون ما مردمی تنبلی هستیم و سرخورده. چون عرضه ندریم مثل ژاپنی کشوری آباد کنیم عقده حقارتمان با خودبزرگ بینی نژادی سرپوش میگذاریم.. مغعولها را به همراه غربیان همیشه متجاوز هستند. خود امریکا و اسرائیل و تاچندی قبل شوروی رسما شعار مرگ بر... میگویند. چهل سالست مردم را عادت داده ایم چند کشور فحش بدهند مرگ بر.. بگویند. چه چیزی بدتر از ارزوی مرگ کردن برای یدگران. ان هموطن میگوید حقارت یا توهین.. من میگیوم عملا بخش بزرگی مردم ایران -اعم فارسی زبان و غیر فارسی زبان - دههاسالست بدترین فحش و توهنیها به مردم آمریکا و اسرائیل... میکنند! مردم کشوری را رسما به مرگ تهدید میکنند. رسما در رسانه میگوند ما اسارئیل با خاک یکسان خواهیم کرد و با موشکهایمان ان را شخم خواهیم زد! معنی حرفش اینست هفت میلیون یهودی در اسرائیل/فلسطین-اعم زن بچه و پیر و جوان- قتل عام میخواهند بکنند! اینکه حکومت اسرائیل جنایت میکند و مردم غیرنظامی میکشد منکر نیستم یا دست ترور افراد مینزد.... ولی عمل زشت با عمل زشت پاسخ دادن کار اخلاقی نیست!رسما مرگ کسانی دیگری میگویند. در ایام حج به بهانه برائت از مشرکان، الموت الموت... میگیوند. فحاشی و مرگ گفتن بر دیگران رسما یکی از فرایض دینی و مذهبی مسلمانان شده است! اینان در مراسم بارئت از مشرکان، سخن از صلح و همزیستی میان بشریت نیمگویند!. به طور پیش فرض مشرک خونش مباح مدانند که بریزند و رسما الموت.. الموت.. میکنند! با این فرهنگ خشونت اسلامی چه توقعی دارید؟! ترکز بان یا فارسی زبان... این مردم از بدو تولد تحت سیستم تربییت نادرستی هستند که نفرت و دگرستیزی را اقا میکند. وقتی دیگر انسانها را بخاطر عقیده و فرهنگ متفاوت محکوم به مرگ میکنند در نهایت این تنفر تعیم داده میشود! وقتی حق حیات برای دیگران که متفاوت از ما هستند مسلمان رسما قبول ندارند. الومت.. الموت... سر میدهند چه توقعی داردی این جامعه از نظر روانی درست تربیت شوند وقتی خشونت سیستماتیک و نهادین میوشد در ره یک زا مسلمان! در این فرهنگ و مذاهب اسلامی تخم نفاق و ضدیت با دیگران/متفاوتها بصورت سیستماتیک جزو اصوا اعتقادی شان است. ولی برخی از کاربران محرتم که از متنشان معلومست که وطن پرست ایارنی هستند توضیحاتی داده اند. من در تایید و تکمیل حرف ایشان میگویم: 1- وقتی در کشوری یک حکومت مستبد و ریاکار و غیر قابل اعتمادی مثل رژیم شبه سلطانی و متزوری بنام ولبایت فقیه است و به دروع و نیرنگ نام و صفت جمهوری وصله اسلامی کرده است نبایست اعمالش را منبعث و نتیجه رای و خواست مکردم قلمداد کرد. مثلا اگر در تلویزوینو رادیو جوک و شوخی زشت قومی میشود هرگز نباید ان را تعمیم داد به آحاد مردم ایارن مثلا بگویمی این توهنی از سوی فارسی زبانها است1 نه هرگز! 2-خیلی واضح است که این شوخی زشت قومی در تلویزیون، از سوی چند نفر بوده و گویا برنامه زنده بوده، صدا و سیمای جمهوری اسلمی در کنرتل رهبری است. این سازمان جزو نهاد انتصابی است و همه اگاهند هیچ نفوذ و کنترلی از سوی احاد مردم ایارن بر روی این سازمان نیست. حتی تحت نظارت دولت نیز نیست. تمامی اقدامات ضد ایارنی این سازمان از جمله حمایت از گروههای تندرو بنیادگرا مسئلیتش ب رعهده شخص رهبری و دار و دسته تندروها است. هیچ حق ندادر اقدامات رزیم به کل و از جمله کارهای دصا و سیما به بخشی از مردم ایران از جمله فارسی زبانان نسبت بدهد. این ادعا که برنامه فلان را ششونسمیهای فارس ترتیب داده اند که ظلم آشکار است. در ایران سیستم دیکتاوری است که انتخابت نمایشی دورن نظامی برگزرا میکند. تقریبا هر سال یک انتخاب نمایشی از فیلتر شورای نگهبان به راه میاندازند.مردم فارسی زبان ایران هم مثل بیقیه کنترلی ندارند بر اعمال این حکومت. آیا اقدامات رزیمهای دیکتاوری منطقه مثل بارزانی، علی اف یا بشار اسد یا خاندان ال سعود را میتوان به مردم کردزبان شمال عراق یا ترک زبان جمهور یآذربایجان یا عرب زیان عربستان نسبت داد. مثلا بمب باران شهرها و مناطق غیر نظامی توسط دول عربی را باید به مردم عادی عرب زبان نسبت داد. آیا چون بشار اسد بمب بر سر مردم عادی میریزد یا فلان گروه ترورسیتی به نام اسلام سر میبرد باید به نام مردم عادی نسبت داد که گفت مسلمان جنایت میکنند یا اعراب جنایت میکنند! نه! فقط در صورتی میتوان چنین نسبتی داد که طی یک فرایند قانونی ود مکراتیک اکثریت ان مردم رسما چنین چیزی بگویند تازه ان وقت باز هم میگوییم اکثرشان و نه همه شان! 3-من شخصا با تعدادی از دوستان همکارم بحث کردم در محل کارم. همگی متفق القول بودیم که کار زشتی کرده اند. من انها اگاه کردم که جدا از اینکه این عمل زشت است، عواقب بسیار بدی برای تمامیت ارضی و وحدت مردم کشور دارد. هر فارس زبان آگاه و بافرهنگی میداند جدا از زشت بودن توهنی و تحقیر دیگران با جوک قومی، عملی خطرناک در جهت تجزی کشور است. من قاطعانه بگویم هیچ فارسی زبان باسواد و بافرهنگ و اگاهی چنین کاری نمیکند. متاسفانه به دلایل تربیت نادرست و غفلت از پدیده مخرب و شوم نژاپرستی، طی چندین دهه از عمر جمهوری سالامی و شاید زمان پهلوی، جوکهای قومی رایج شده است و دامن زده میوشد. شخصا دهها بار در همین اینترنت و صدها بار در جمع دوستان و اشناین تذکر داده ام و هشدار در مورد جوک قومی. ولی متاسفانه این بداخلاقی خییل د رنزد مردم رایج است. حدود یک سال پیش یکی از اقوامم برایم جوک قومی فرستاد. من بلافاصله بهش تذکر دادم و گفتم اصلا دیگه این زشت نکن. بهش گفتم اصل جوک با مزه است ولی میتوانی بجای اسم فلان قوم، بگویی فرضا اسم الکی مثل حیف نون، زاقارت.. منظورم این بود لازم نیست برای جوک گفتن حتما نام شخص حقیقی یا قومی را گفت. چون به هر حال مردم نیاز به شادی و خنده دارند و میتوان جوک گفت، ولی میتوان جوکی گفت که به اشخاص حقیقی و حقوی یا قومیت زبان کسی توهین نکرد. اما همه اینها گفتم، ولی ما نبایست غفلت کنیم که تجزیه طلبها در ایران مثل سایر کشورهای مشابه وجود دارند، انها با تکیه بر ادعای حققو انسانی، به نبال نیات خودشان هستند. حق زبان مادری یا داشتن رسانه یا آموختن زبان و نشر ادبیات و فولکلور قومی، حقی طبییع است. تاکنون هم در طول تاریخ مردم ایران مشکلی نداشتند. قرنها است زبان فارسی دری همچو زبان مشترک است ولی در همین چند قرن کرد زبان و ترک زبان.. زبان خودشان حفظ کرده اند. بر طبق اسناد و روایت تاریخی، بخشهایی از ایران از فارسی زبان بودن به غیر فارسی زبان بودن تغییر یافته است. شمال خراسان زبان اکثریت مردم که فارسی بود (از تاتی/گویش فارسی) به ترکی و کرمانجی... تغییر کرده است. اسناد گویا تغییر زبان مردم تبریز و بیشتر آذربایجان از فارسی میانه/پهلوی به ترکی اذری شده است. تاثیر بر زبان بخشهای ایران غربی- پهلوی زبان- مانند هورامی و گورانی به کرمانجی مشهود است. اسناد به طور مشخص زبان مردم استانهای ایلام را عیلامی و بعد پارسی پهلوی بوده است ولی با مهاجرت کرمانجهای آناتولی و عرب زبانهای شبه جزیره عربستان ازبه سمت کردی و عربی تغییر کرده. در این میان اتفاقا زبان فارسی در ایران طی این چند قرن کاهش یافته است . زبان پارسی میانه غرب ایران تحت مهاجرت اقوام کرمانج-مخلوطی از کردی-پارسی و گویشهای کرمانشاهی و فیلی و لکی نتیجه آن است. هر چند خود کرمانجی که زبان اصلی کردی است و گویشهایی مثل سورانی فرعی است. نیز زبان ایرانی و از ریشه پارسی باستان است و ادامه آن پارسی باستان. اینجا پارسی-ایارنی زبان به یک معنی است. چون هخمنشاین مشخصا داریوش زبان خود اری(ایرانی) میگوید به مضمون چون میگویم این متن کتبه را به رای نوشته ام. نمیگیود پارسی! پارسی و بعد فارسی عنوان همگانی اتباع ایارن در دوره باستان بود که وارد زبان غربیان و اعراب شد. اینجا پارسی یافارسی معادل اتباع همه ایارن است. چون هخامنشیان از ولایت پارس بودند به تدریج نام حکومت و زبانشان پارسی نام گرفت. در حالی بنا بر اسناد کتیبه های داریوش نام زبانشان اری/ایرانی میگفتند همان نامی که بعد ساسانیان بکار بردند. اصطلاح زبان پارسی/فارسی بعدا رایج شد. در واقع زبان کردی کرمانجی یکی از گنجینه های لغوی و زبان شناختی پارسی باستان است.
سعید
در انکه جوکهای قومی ناپسند هستند و اقلیت های قومی در بسیاری موارد مورد بی احترامی قرار میگیرند و به حقوقشان دست نمی یابند با شما موافق هستم. اما شمایی که در المان زندگی میکنید بد نیست با کردهای متولد ترکیه که اینک در المان هستند ارتباط برقرار کنید و داستان تمسخر و توهین هایی را که ترک های ترکیه برانان روا داشته اند را از زبان خودشان بشنوید. انوقت در می یابید که توهین کردن به فارس و ترک مربوط نمی شود بلکه علت اصلی ان عقب ماندگی فرهنگی جامعه است. انچه بعضی از فارسها در ایران بر ترک زبانان روا می دارند ترکان ساکن ترکیه مشابهش را بر کردهای ان کشور اعمال میکنند. از کردها نیز خودتان مثال اوردید. همان مشکلی را که ترک زبانان ایران در سالهای اغاز مدرسه داشته اند کردزبانهای ترکیه در کشور خود تجربه کرده اند. با همه این احوال تصور میکنم وضعیت ترک زبانان ایران بسیار بهتر از کرد زبانان ساکن ترکیه است. ان هم از یک طرف به فرهنگ چند قومی جامعه ما باز میگردد و از طرف دیگر به قدرت اقتصادی و فرهنکی ترک زبانان ایران. فرهنگ کنون جامعه ما فرهنگی است که به لحاظ تاریخی از کنار هم بودن قومهای مختلف تاثیر پذیرفته است اما در ده های اخیر با گسترش مهاجرت و زندگی تنگا و تنگ انها در کوچه خیابان در کنار هم هنوز به یک فرهنگ روادار تبدیل نشده است. نکته اخر انکه این فارسها نیستند که حامل اصلی و تولید کننده جوک های قومی هستند. بیشتر این جوک ها توسط مهاجران قومی بازتولید می شوند که با یک و یا دو نسل قبل خود ریشه قومی داشته اند. این گروه اگرچه فارس زبان است اما نه قومیت ان فارسی است و نه فرهنگ فارسی کهن دارد. اگر اساسا چنین فرهنگی وجود داشته باشد . این رفتار یک محصول مشترک فرهنگی اقوام ایران است. امتزاجی جدید است و محصولی که هنوز نارس است. این فرهنگ همانقدر غیر ترک است که غیر کرد , غیر گیلکی, غیر اصفهانی, غیر ابادانی و .... خوب یا بد شاهد شکل گیری خرده فرهنگی هستیم که اختلاطی از همه فرهنگ های ایرانی است فرهنگی که هنوز بالغ نشده و مانند همه انسانهایی که در مسیر بلوغ هستند دچار زیاده روی و کج رفتاری است. بایستی کمی صبور بود و با نصیحت و برخورد مثبت این دوران را که شاید چند نسل طول بکشد تحمل کرد.
آرش
برادر آذری زبان. من از اهالی شهری در خراسان هستم. این را گفتم که بدانی تهرانی نیستم. از دید من این مسایل از جایی در ماورای ارس اب میخوره. همانطور که ریشه این زبان از جایی نزدیک به کوه آتالان. برای من جالب است که هم ان کاریکاتوریستی که سوسک را کشیده بود اذری بود و هم این دوستان گروه فتیله. مسخره کردن خوب نیست اما بد تر از ان توهین دسته جمعی به مردمی است که هیچ دخل و تصرفی در این جریان نداشته اند حال به هر دلیل یا پیشینه یا لباسی که شما سعی داری به تنش کنی. از دید من هیج کدام ازداستانهایی که گفتی جامعیت ندارد و همه قومیت های این خاک حتما تجربیات مشابه ای دارند بخصوص فارسی زبانانی که به تبریز سفر کرده اند. در مورد بازی تبریز هم فقط به این نکته قناعت میکنم که اگر تراکتور بجای سعی در مدیریت بازی جانانه بازی میکرد و میبرد هیچکدام از این مسایل بروز نمی کرد. به نظر من هیچ تبعیضی وجود ندارد که اگر داشت هیچوقت تیغ دست ان زنگی مست که اتفاقا همشهری خودت هم بود نمی دادند تا از کشته پشته بسازد. یا معاون ا.ن. نمیتوانست پول این مردم را به جیب بزند. تعصب کورکورامه خوب نیست.
teacher
سلام مسائلی که مطرح نموده اید درست است ولی تمام مسئله نیست.نگاه کنید آنچه در یک نظام اجتماعی باعث ایجاد همبستگی در آن جامعه میشود : الف ) میزان رفاه ، امنیت و نظم عمومیست و رفاه ( اقتصاد ) اصل است ، تمام این واگرایی ها در جامعه ایران که نهایتا" با احتمال زیاد به جنگ داخلی منتهی خواهد شد ناشی از سقوط آزاد رفاه اجتماعی در 37 سال اخیر است.با کمی نگاه به نقشه جهان در می یابیم که واگراترین جوامع ، فقیرترین آنها هستند. ب ) پیشرفت ( علمی و صنعتی ) : باعث همگرایی بیشتر می شود امری که در ایران در 37 سال گذشته روندی معکوس داشته است. ج ) نظریه برابری مری پارکر فالت : انتظاری که از مقایسه خود با دیگران به دست می آید ، مثال عینی آن آذربایجان ایران است در مقایسه با مثلا" ترکیه ، دچار سرخوردگی شده است هر چند این مسئله در ایران عمومی است. د ) ظلم و خشونت : حکومت تحت لوای ملایان در طول حیات ظالمانه اش ، کشته ، زده ، شکنجه کرده ، هر چند این ظلم و ستمگری نسبت به همه بوده ولی نتیجه آن واگرایی است. ه ) روح ملی : هر چه افزایش یابد ، همگرایی نیز افزایش می یابد ( توضیح آن در یک کامنت نمی گنجد ). در هر صورت ایران دورانی به مراتب سخت تر از امروز پیش رو دارد.
على
جناب آقاى رضايى متاسفانه در كل مقاله سعى در توجيه اتفاقات فقط از دايره قضاوت شخصى خودتان نموده ايد تا در نهايت به نتيجه مطلوب خودتان برسيد. ١- به عنوان يك شمالى گمان مى كنم كه بدترين نوع جوك ها را براى ما مى سازند و شخصى ترين و حيثيتى ترين موضوع را هدف قرار مى دهند. اما به عنوان كسى كه حتى در دوره بچگى تمايلى به جوك گويى به ويژه جوك هاى قوميتى نداشته ام ، به جاى آزار خودم يا به جاى اينكه با يك جوك قوميتى در صدد جبران و حمله به طرف مقابل بر آمده باشم، هميشه آن را به حساب سادگى و يا در مواقعى اندك نفهمى گوينده گذاشته ام و موضوع را به كل آحاد جامعه تسرى نداده ام ٢- مطمين هستم اگر برعكس مى شد و ما رشتى ها را به حماقت متهم مى كردند و در عوض براى شما جوك ناموسى ترويج مى دادند شكل و شمايل مقاله و نحوه استدلال هايتان تغيير مى كرد. سوال اين است كه وقتى ما را به شيوه خاص خودتان تسلى مى دهيد چرا به همين روش عمل نمى كنيد و نسبت حماقت به شما دادن را به حساب حس خود كمتر بينى گوينده جوك نسبت به خودتان نمى گذاريد ٣- در ميان دوستان بچگى، همكلاسى هاى دانشگاه، دوستان دوران خدمت و حتى بستگان درجه اول و دوم فاميل از ترك و لر و جنوبى فراوانند. نه تفاوتى بين آنها و خودم به عنوان يك گيلك مى بينم و نه اساسا به اين موضوع فكر مى كنم. دوستى و همدلى، موضوعاتى مانند رنگ و نژاد و زبان را كنار مى گذارد. ٤- نمونه هاى متعددى مى آوريد كه به دليل ترك بودن يا لهجه تركى مورد فشار و آزار قرار گرفته ايد. بنده مى توانم صد ها مورد از اين نمونه ها را برايتان ذكر كنم كه در جريان زندگى عادى در اداره و اتوبوس و تاكسى و مركز خريد برايم پيش آمده و در حق بنده اجحاف شده است. طرف هاى اجحاف كننده هم گاه هموطن ترك بوده اند و گاه گيلك و لر و گاه فقط فارسى حرف مى زدند و اهليتشان نا معلوم. اما هيچگاه موضوع را تسرى نمى دهم به كليت يك نژاد و اساسا نژادى كردن موضوع خودش نشان مى دهد ريگى به كفش دارم و خود نژادپرستانه فكر مى كنم. حقوق ما هم در موارد بسيارى پايمال مى شود اما ريشه اين وقايع هميشه به حكومت ها بر نمى گردد. ما مردم ايران گاهى يادمان مى رود بايد با ديگران هم مثل قوم و خويش خودمان مهربان باشيم ٤- به نظر شخص من چه آنها كه دانسته به اقوام توهين مى كنند و چه آنها كه به خاطر اعتراض به اين موضوع شعار هاى نژاد پرستانه مى دهند ، دو روى يك سكه اند. هر دو گروه در باطن عميقا نژادپرست هستند ٥ - آن برنامه خاص فتيله از لحاظ نوع انتخاب موضوع و توجه به گروه سنى كه برنامه برايش پخش مى شود يك بدسليقگى تمام عيار بود. هيچ آموزشى در اشتباه گرفتن فرچه توالت و مسواك براى بچه ها قابل تصور نيست اما - تفاوت است بين كسى كه در ورزشگاه شعار مرگ بر فارس مى دهد با كسى كه غير مستقيم و غير عمدى به زبانى توهين مى كند. به گمان من مشكل اينجاست كه فعالان و روشنفكران و اهل انديشه آذربايجان ميداندارى را گاه به گروه هايى مى سپارند كه نه خير ايران را مى خواهند و نه خير مردم آذربايجان را. هدفشان صرفا به جان هم انداختن مردم و تضعيف همبستگى اقوام ايرانيست. نشانيش را مى توانيد از شادى هاى زايد الوصف العربيه هم پيدا كنيد ٦- تا آنجا كه من مى دانم در محدوده فلات ايران همه اقوام از لحاظ تركيب نژادى به طور كامل شبيه هم هستند. اگر يك ايرانى را از هر نقطه ايران بخواهد باشد در خيابانى شلوغ در مثلا فرانسه ملاقات بفرماييد از ١٠٠ مترى داد مى زند كه ايرانى است. آداب و رسوم و فرهنگ هم در بيش از ٩٠ درصد موارد يكسان است. كسانى كه سعى مى كنند با فعال سازى گسل هاى قوميتى نمدى براى كلاه خودشان بدوزند يا خوشخيالى به سرشان زده كه گمان مى كنند اگر همه به يك زبان صحبت كنند دوران طلايى و خوش رفاه از راه مى رسد و دروازه هاى باغ بهشت باز مى شود يا از جايى ديگر هدايت مى شوند. آرزوى داشتن كشور بر اساس تقسيم بندى هاى قوميتى از اساس يك انگاره نژادپرستانه است. چون ايده اش اين است كه فقط مردمى كه به يك زبان يا فرهنگ صحبت مى كنند يا به يك قوم خاص تعلق دارند حق زندگى در آن سرزمين را دارند. ٧- اگر سوسكى به زبان گيلكى با يك پسر بچه صحبت كند از طرف خودم مى گويم كه اصلا ناراحت نمى شوم و مطمان هستم كه بسيارى از هموطنان ترك همينطور فكر مى كنند. بالاخره اين سوسك مادر مرده به يك زبانى بايد صحبت كند يا نه. در روانشناسى به ويژه روانشناسى عرفانى ما اين موضوع مطرح است كه اگر مى بينيد رفتارى در كسى به شدت شما را مى رنجاند در خودتان بگرديد كه احتمالا به همان رفتار مبتلا هستيد. بد نيست اگر قرار است يك جوالدوز به ديگران بزنيم يك سوزن هم به خودمان فرو كنيم
shahram
با کلیت حرف های نویسنده موافقم و با توجه به فرهنگی که از مردم خاورمیانه دیدم حداقل در کوتاه مدت امیدی به اصلاح خاورمیانه و دمکراتیک شدنش ندارم. تاریخ نشون میده که در خاورمیانه ( و شاید در جاهای دیگه دنیا هم) همیشه در کشورهای چند ملیتی اکثریت به بقیه ظلم کرده و حقشون رو پایمال کرده. نمونش کشورهایی مثل ایران، ترکیه، عراق، ... هستند. در همین ایران اگه حکومت به طور کلی دست ترک ها بیفته ممکنه وضعیت برای اقلیت ها حتی بدتر هم بشه و بلاهایی شبیه آنچه ترکیه بر سر ارمنی ها، یونانی ها، کردها، و... آورده بر سر فارس و کرد و لر بیاد. همچنین تاریخ نشون داده که هر موقع حکومت مرکزی ضعیف شده این ملت های خاورمیانه به جون هم افتادن و خونریزی کردن . نمونه جدیدش سوریه و عراق هستند. به عنوان یک ایرانی که سال ها اروپا زندگی کردم به این نتیجه رسیدم که تمامیت ارضی و یک مشت خاک اینقدر ارزش نداره که براش خون بریزیم و همدیگرو ناراحت کنیم. کشورهای اروپایی کوچک هستند و تا حد زیادی بر اساس ملیت شکل پیدا کردند. ولی همین داشتن استقلال باعث شده به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کنند. در مورد کشورهای خاورمیانه هم به نظر من حداقل کاری که میتونن برای توقف خونریزی بکنند اینه که سیستمشون رو فدرال کنند. در غیر این صورت این وقایع تاسف بار ادامه خواهند داشت. به امید آن که ایران هم به سرنوشت شوم عراق و سوریه دچار نشود.
ﻛﺎﻭﻩ
ﻣﺘﻦ ﺳﺮﺷﺎﺭ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻗﻮﻣﻴﺘﻲ اﺳﺖ. ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﺮاﻱ ﺧﻮاﻧﺪﻧﺶ,ﮔﺬاﺷﺘﻢ اﺯ ﻭﻗﺘﻢ ﻋﺬﺭ ﻣﻴﺨﻮاﻫﻢ
عادل
سلام. وقتی فارسی زبان رسمی مملکته، میخوای یه زبان دیگه توو مدرسه به بچه یاد بدن که چی بشه؟ گویش های محلی رو خودمون توو خونه یاد میگیریم. زیاد به خودت فشار نیار.
مجتبی
سراسر چرت و پرت نوشتی و چنان پیچاندی و چنان پر سوز و گذاز نوشتی هر کس نداند فکر میکند از اسراییل و فلسطین نوشتی ! اول از همه ملیونها ترک از آذربایجان مثل سیل به تمام ایران سرازیر شدند ملیوها ترک به تراه آمده اند و در شهریار و کرج واسلامشهر و مشهد و اصفهان و اهواز و رشت و کیش و قشم و قم و … ساکن شده اند بعد از انقلاب بیشتر سران جمهوری اسلامی ترک بوده اند تمام اقتصاد و سیاست و نظامی گری و بیشتر روحانیون بلند پایه ایران ترک هستند بیشتر این افراد بعد از انقلاب به سوی این شهرها آمده اند و بعد با رفتن به نهادهایی مثل سپاه و بسیج به دلیل سابقه بسیار مذهبی بودنشان مورد قبول واقع شدند و در همانجا تحفه هایی مثل ایت الله خلخالی و ایت الله موسوی اردبیلی و ایت الله موسوی تبریزی و ایت الله مشکینی و … تحویل امت اسلام داده اند بدون شک سهم بسیار بزرگی از خرابی اقتصاد و سیاست و مدیریت کشور بر عهده همین افراد است در ورزش فقط کافی است به سوابق شخصی مثل رضا زاده نگاه کنیم که چگونخ با نوشتن یک یا ابوالفضل ریاکارانه شروع به کاسبی کرد و اکنون سر از شورای شهرد تهران درآورده کافی است افرادی چون صادق محصولی و اقای نعمت زاده و دیگران را ببینید که اینها مشت نمونه خروار هستند چون ترک ها افرادی مذهبی هستند به شدت مورد پسند حکومت اند حال برای یک برنامه کودک که اصلا هیچ توهینی در آن نبود و بچه ای به زبان فارسی حرف میزد و نه ترکی چنان قشقرقی به راه انداخته اند و چنان حق خواهی میکنند گویی تا کنون در فلسطین زندگی میکردند و بقیه اسراییلی بوده اند چرا نمیگوین دتمام خرج و مخارج آذربایجان و شهرهای ترک نشین از دیگر جاهای ایران تامین میشود مگر غیر از این است که تمامی این بودجه از چاههای نفت و گاز جنوب تامین میشود چند نفر فارس و کرد در تبریز میتوانند زندگی و کار کنند ؟ رفتار ملا حسنی امام جمعه ارومیه با کردها چگونه بود ؟آیا هیچ از مردم تات تبار و تالشی اذربایجان شرقی و اردبیل شندیده اید ؟ با هوچی گری عده ای خائن و فریب خورده به خیابان امده اند وشعار مرگ بر فارس و فردوسی و گوروش و داریوش و حافظ و سعدی میدهند که چه بشود ؟ حال در برنامه کودکی نویسنده و کارگردان خود ترک بوده و بازیگر بیچاره هم خود ترک بوده و رهبری که رئیس صدا و سیما را معین میکند خود ترک بوده چه ربطی به کوروش و فردوسی و حافظ دارد ؟ اینگونه رفتارهای سخیف فقط باعث جبهه گیری دیگر هم وطنان خواهد شدو البته اعتبار و ارزش خود ترک ها را پایین خواهد آورد در ایران نه تنها با ترک ها که با لرها و عرب ها و شمالی ها و … شوخی مشیود ربطی به این هوچی گری ندارد من خود بختیاری هستم و ابدا درد ما از اعتراض به آن سریال ربطی به این موضوعات سخیف نداشت و اعتراضی بود ارام و نه شعاری بر علیه کسی و قومیتی و فقط به اعتراض که بختیاری را غیر ایرانی و وابسته به انگلیس گفته بود و با یک معذرت واهی همه چیز تمام شد ولی نه هوچی گری و نه شارلاتان بازی ! تمام اینها نقشه کسانی است که میخواهند بین مردم شکاف بیندازند و ایران را تبدیل به سوریه و یا ترکیه و عراقی دیگر کنند نوکران الهام خانم علیف و اردوخان داعشی !! اینها هرگز به ارزوی بیشرمانه خود نخواهند رسید و ایرانی و خود آذری ها به این نوکران اجنبی اجازه نخواهند داد جیره مواجب بگیرهای اجنبی در این کشور نمیتوانند به اهداف شوم خود برسند
عابر
متاسفانه ویروس تعصب قومیتی از ذهن آذری ها هیچوقت پاک نمیشه...برنامه مهران مدیری یکسره توهین به گویشهای مختلف فازسه...کسی از فارها اینجور غوغایی به پا کرد!؟ ...نه....چون ذهنشون ویروسی نیست و میفهمن که برنامه طنزه...همون آمریکایی ها رو ببین...تو اینترنت و برنامه های طنزشون پر هست از تقلید و فکاهی کردن لهجه بریتیش یا استرالیا....متاسفانه ذهن قسمت عظیمی از آذری زبانها مریضه...به بیماری خطرناک: پآنترکیسم!
parisa
آهان..........پس دارید تلافی نو و کهنه رو سر این بیچاره فیتیله ایها در میارید!!!!! پس بفرمایید بدجور از فارسها عقده دارید.همین کارا رو کردید و میکنید که شدید نقل مجالس.آقا جان بنده چهار سال نکبتی دانشجوی خطه ی ترک نشین بودم......ااننننننققققد با ماها بد رفتاری میشد که نگو.از دانشگاه و کارمنداش تا شاندویچی و بقال و عابر که میشنید ما داریم فارسی حرف میزدیم....مطمین باشید و ببینید که اگه تا حالا واستون جوک میساختن از این به بعد با این عقده ای بازیهاتون تنفر بیشتری نثارتون میکنن
رحیم
لطفا این متن رو هم بخونید. به خصوص دوستانی که میگن به سریال پایتخت اعتراض نشده است. http://www.khabaronline.ir/detail/477050/culture/television
ناهید مسعودی
من فقط یک چیز رو می دونم، اونم اینکه آدمی که پای هر گزاره ای که "حکم کلی" صادر می کنه یه عبارت تأکیدی میگذاره (یعنی این وحی منزله و هیچ گزاره دیگه ای نمی تونه درست باشه) خودش هم می دونه یک پای استدلالش می لنگه. کی به شما گفته "هرکسی که حق ندارد به زبان مادریاش به مدرسه برود، مورد ستمی جدی و غیرقابل انکار است."؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ در همه جای دنیا یک زبان استاندارد و ملی (گاهی هم دو زبان) وجود داره و آموزش به همون زبان (زبانها) انجام میشه. در هندوستان 356 زبان وجود داره، بچه ها در خونه به زبان خودشون حرف می زنن و در مدرسه به انگلیسی یا هندی درس می خونن (زبان هندی معیار با زبان بیشتر مناطق این کشور فرق می کنه) یا مثلاً در بخشهایی از آمریکا تعداد زیادی شهروند اسپانیایی زبان وجود داره (زبان اسپانیولی تقریباً دومین زبان آمریکاست) ولی تحصیل به زبان اسپانیایی نیست. پس لطفاً با گذاشتن یک "غیرقابل انکار" نظرتون رو به بقیه تحمیل نکنید. در ضمن چه کسی "طرفی که یادگیری زبانهای مادری را همهجای ایران ممنوع کرده، "؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا انقدر برای به کرسی نشستن حرفتون بی انصافی کردید؟ کدام بچه ای از یادگیری زبان مادریش محرومه در ایران؟؟ بله به زبان مادریش "تحصیل" نمیکنه ولی از "یادگیری" زبان مادریش محروم نیست! در بهترین حالت ترکی به عنوان یکی از زبانهای کشور میتونه در مدارس استانهای مربوطه یک ساعت خاص داشته باشه (مثل عربی یا انگلیسی) وگرنه توقع اینکه کلاً آموزش مثلاً در سه یا چهار استان کشور به ترکی باشه و با بقیه کشور فرق داشته باشه بی معنیه. در پایان یادآوری می کنم نیمی از ایران رو ترکهای قجر که در قصرهاشون هم ترکی صحبت می کردن و به قول شما آموزش زبان رو ممنوع نکرده بودند و به ترکها هم هیچ ظلمی نمی کردند از دست دادن. فتأمل!!!
ایرانی
اقای یک هموطن فارس واقعا خجالت نمی کشی از خود شرم نمی کنی سواد انچنانی هم که نداری البته این مشکل نیست می بخشی درک و شعور و عقلت مهم است که خیلی بی سوادان و کم سوادان فراتر از باسوادان دارند. اولا همه ما ایرانی هستیم کرد و لر و ترک و فارس(البته به غیر از تهران تهران رو کم حساب می کنیم با احترام به تهرانیهای اصیل که البته الان تعدادشان کم است حداقل بعضی روستاهای تهران هنوز تهرانی اصیل هستند مانده اند که این روستاها و مردمان اصیلشان هم کم شده وبیشتر ساکنان تهران که از چهل پنجاه سال قبل شروع شده بوقوع پیوسته از شهرها و قومیتهای دیگه به خصوص قومیت ترک هستند.)معلوم نیست شما اهل کجایید که ادم در ایرانی بودن شما هم شک می کند. به هموطنات توهین نکن. اگر بخواهی تاریخ را بیان کنی امپراتوری روم و یونان هم دست به جنایت می زدند هم خوب بودند هم بد امپراطوری به قول شما فارس هم از این بدیها و جنایات داشته چه زیاد چه کم که کم را نمی شود حساب کرد در مقایسه با فراوانی و کثرت خوبی. این مال هزاران سال قبله چه ربطی به الان و مردمانش دارد؟ بعد ان ترکانی که شما احتمالا می گویی دعوایی است مربوط به ترکیه و ارمنستان و اصلا ربطی به ما ندارد ان ترکان با ما کلا فرق دارند و یک کشور دیگر هستند. ترکان(ترکها)ادمها،انسانهای خوب و متمدنی بودند و هستند و سالهاست با کمال مسالمت و خوبی و خوشی در کنار هموطنای کرد و (ارمنیشان)ارمنی یشان زندگی می کنند. البته هر جایی عده ای اندک مشکل افرین داریم هر شهری هر قومیتی تعدادی که اندک هم هستند خوب و بد دارد.این حرفها را شخصی می گوید که خود بیش از بیست سال در اذربایجان زیسته در شهرهای مختلف بوده و بیش از بیست سال هم هست در تهران زندگی میکند و به هر دو زبان هم مسلط است و تا خود نخواهد شاید کسی نداند ترک است. و باعث افتخار هم هست که هم ترک بداننش هم فارس . که مهمتر از همه ایرانی است و خود را ایرانی می داند کرد و لر و بلوچ و شمالی و جنوبی هم بود باعث افتخارش بود . و داشتن چنین هموطنهایی باعث افتخارش است.می بخشی تو خجالت نمی کشی این حرفها رو می زنی؟ تو خودت کجایی هستی می دانم که فارس(تهرانی )نیستی.تو می دانی من ماها چقدر تهرانی های اصیل را که الان خیلی کم هستند را دوست داشتیم داشته و داریم.ان تهرانی ها ایرانی ها،فارسهای اصیل و واقعی بودند.به همراه فارسهایی که در گوشه و کنار کشورمون وجود داشته و دارد چون هیچ وقت خود را تافته جدا بافته نمی دانستند.تو هم ممکن است متعلق به یک قومیتی باشی ولی فارس نیستی فارس یعنی تهرانی اصیل.اصل تهرانی تو هم جزء معدود افرادی هستی که توهین می کنی و نژاد پرستی به راه انداختی و حرفهای تفرقه انگیز و منافقانه می زنی. همه قومیتها هم دیگه رو دوست دارن و به این مسائل کاری ندارند و فکر نمی کنند . خودشونو ایرانی می دونن همه مون ایرانی هستیم..پس به هموطنات به ایرانیها توهین نکن و خودت را فارس،فارس محترم ندان.که ایرانی هم ممکن است نباشی.مشکل سر سالها تبعیضی است که از نظر مادی اقتصادی فرهنگی بر بعضی استانها چون اذربایجان کردستان سیستان و بلوچستان و خوزستان و هرمزگان و دیگر استانها روا داشته شده است.وگرنه مشکلی نبوده است.همه ما ایرانی هستیم و به ایرانی بودنمان افتخار می کنیم.هیچ کداممان حق توهین به هیچ قومیت و ملتی را نداریم همه ما جهانی هستیم. انسان هستیم. منتهی زبان و رنگ و …. مان با هم فرق دارد. هیچ کدام نسبت به دیگری برتری نداریم .مثلا اگر هم از نظر فیزیکی برتر باشیم که البته دیگران ممکن است از دیگر نظرات چون عقلی ذهنی برتر باشند این مایه تفاخر فخر فروختن و خود را از دیگران برتر دانستن ،دیگران را پایین تر دانستن نیست. که اینها باید بیشتر باعث تواضع و فروتنی شود.مسئولیت را بیشتر می کند. و بهره دادن به دیگران را متصور است.هر درختی که بارش بیشتر باشد باید سر به زیر تر باشد. کاش قدری کتابها و شعرهای حکیمان علما و شاعران را می خواندید.برتری در انسانیت است .در خوبی. همه ما ایرانی هستیم فقط گویشهایمان ،زبانهایمان با هم فرق دارد. یکی ترکی صحبت میکنه یکی فارسی یکی دیگه لری یکی دیگه گیلکی اون یکی کردی یکی دیگه بلوچی و ........... بگیر برو تا اخر .
فاطمه
من ترکم.. البته هم وطنان عزیز آذربایجان ما را به ترک بودن قابل نمی دانند. اما به هر حال من ترک همدان هستم. همه جا با افتخار خود را ترک معرفی می کنم. 30 سال است که ساکن تهران هستم... کوچکترین اجحاف و یا تحقیری راجع بع خود ندیده ام... حتی شاید احترامی به مراتب بالاتر نیز احساس کرده ام... تفکر قومیتی را رواج دادن جز ایجاد تفرقه و نفاق در کشور چیز دیگری نیست. فکر می کنید اگر دامنه این آشوب ها فراتر بره و مثا عراق و سوریه بشه زندگیم بهتر از این خواهد شد... دیگر چیزی از ایران و حتی آذربایجان خواهد ماند. 45 درصد مردم ساکن تهران ترک ها هستند... آذربایجان به جنگ این 45 درصد خواهد آمد... یعنی خودشون را خواهند کشت.... آقای امید شما متاسفانه وارد اپوزیسیون خطراکی شدید که نه عقلانیتی درش هست و نه انصاف و نه هیچ چیز دیگر... برای سلب آرامش مردم و به قول خودتون قوم خودتون دارید تلاش می کنید. دست از این کارها بردارید که آخر و عاقبیتی جز سوریه و عراق و افغانستان نداره. به جای این اعتراض ها باید اعتراض های مدنی جهت تقویت و توسعه کشور در همه جهات انجام داد و کشور را یکپارچه رشد داد.بنده خدایی می گفت: ما الان یک کشور بزرگ ایران را دست داریم... چه کاری است که آن را از دست بیدیم و بریم به یک وجب خواک بچسبیم. در ضمن این تهرانی های بخت برگشته که همیشه نقش دزد و کاهبردار و معتاد را در فیلم ها داشته اند پس باید به کی شکایت کنند.
اسماعیل
توجه کردید تورکهایی که تهران هستند اصلا به این موضوعات حساسیتی ندارند و تورکهایی که با به قول خودشون فارسها کمتر در ارتباط هستند فکر میکنند فارسها اونهارو تحقیر میکنند؟ توجه کردید قبل ترها فقط جک ترکی باب بود و بعد از اینکه احساس شد ترکها از این موضوع ناراحت می شوند لرها سپر بلای ترکها شدند. من حالا به ندرت میشنوم " یک روز یه ترکه ..." زبانهای ایرانی همه ساختار یکسان دارند بجز ترکی. بنابر این ترکها خیلی سخت تر فارسی یاد میگیرند که مردم نا خودآگاه تصور میکنند علت این مسئله از هوش پایین ترکهاست. به نظرم تنها راه حل آگاهی دادن روشنفکران تورک و فارس به مردم خودشون هست که تورکها اعتماد به نفس داشته باشن و فارسها بدونن وقتی با یک تورک حرف میزنن اون داره تو ذهنش گفته های طرف رو به ترکی ترجمه میکنه و بعد تورکی فکر میکنه و بعد نظرش رو به فارسی دست و پا شکسته ترجمه میکنه
میثم
نوشته شما سرتاسر نژاد پرستانه بود... یعنی ازین به بد بگویم ترکهای بی غیرت بی ناموس، یا عقب افتادهی سادلوح(کسخل) یا عرب سوسمار خور و.... از نطر شما دیگه اشکالی نداره چون به قول شمه خوب هم هست. فیلم سرزمین کهن طنز نبود به شکل جدی در مورد یک قوم شمشیر کشیدن که اتفاقا یک کارگردان آذری بود.. تعصب خود شما همان که برنامه طنز کودکانه فتیله و و فیلم جدی وبه قول خود شما فاخر رو در یک حد میدونید
orod
در مورد آموزش به زبان قومیتی این آموزش در هیچ کجای دنیا وجود ندارد چون هیچ فایده ای هم ندارد در ترکیه کلیه رشته های فنی و پزشکی به زبان انگلیسی تدریس می شود یعنی پشتوانه لازم برای تدریس علوم به زبان ترکی وجود ندارد آقای رضایی چند درصد از مردم آلمان ترکهای مهاجر هستند آیا شما به فرزندتان در آلمان هم می گویید به زبان ترکی صحبت کند برای یادگیری علوم لازم است در هر کشوری تحصیلات به زبان رسمی انجام شود یکی از دلایلی که آذریها با زبان فارسی مشکل دارند اینست که با وجود اینکه کتابها به زبان فارسی است در کلاسهای آذربایجان حتی معلم ادبیات فارسی دستور فارسی را به ترکی درس می دهد
واحید
مقاله بسیار زیبایی بود و با دید منتقدانه و جامعه شناختی به تحریر درآمده بود. جامعه ایرانی متاسفانه محروم از این نوع نگاه جامعه شناختی به مسئله ائتنیکی و جنسیتی است. از اینرو چنین مقالاتی خیلی مهم است برای مطرح کردن مسائل ائتنیکی و بخصوص به چالش کشیدن رابطه قدرت و آگاه سازی فارسها از موقعیتی که در ایران دارند.
سنە کورد
متاسفانە هنوز میزان قدرت تعیین کننده حقوق جوامع خاورمیانه بوده ،برای نمونه استانی که بیش از 70% ساکنانش کرد می باشند آذربایجان غربی خوانده میشود و توسط "مدیریت ترکی" با ناجوانمردانەترین شکل تحت ستم بودە و هیچ سهمی در ادارە استان ندارند، بحث تاریخی قضیه بماند که اکثر ترکهای ساکن در ایران تات و یا ..... بوده و در اثر ظلم تاریخی ترکهای مهاجر آسمیله شده و تغییر هویت دادەاند، من نژادپرست نیستم اما تاریخ نشان داده فرهنگ ترک سلطه جو بوده و حتی در دوره معاصر با وجود نشر وسیع ارزشهای انسانی سعی در آسمیله کردن ملت کرد در کردستان ترکیه را دارد. ........
مهدی
حرف حساب پرویز پرستویی، بازیگر ترک ایران: تو سریال «پایتخت ۴» ارسطو با لهجه مازندرانی، نفهمید و غذای سگ خورد... تو سریال «باغ مظفرِ» مهران مدیری شخصیت گلمراد با لهجه لری نمایشگر یه آدم کثیف و نفهم بود... تو فیلمها و سریالهای مختلف، شخصیتهایی با لهجه جنوبی نقش قاچاقچیها رو بازی میکنن... گیلانیها تو سریالهای مختلف نقش آدمای سادهلوح رو ایفا میکنن... حتی جواد رضویان و رضا شفیعجم با لهجه افغانی سریال طنزی بازی کردن که سطح فرهنگ افاغنه رو خیلی پایین نشون میداد... اما همه این اقوام میدونستن که هیچ توهینی در کار نیست. کسی با یه سریال طنز به قومیت توهین نمیکنه... یا سریال در حاشیه که جواد رضویان با اون شکل و شمایل به لهجه قمی حرف میزد... اما با یه آیتم طنز ۵ دقیقهای اینکه یه نفر با لهجه آذری با فرچه توالت دندوناشو مسواک کرده، منجر شده به تظاهرات! اونم بازیگرای فیتیله که سالهاست نشون دادن چه شخصیتی دارن... ملعبه دست بعضی افراد سودجو و فرصت طلب نشیم که واسه نشون دادن خودشون مصاحبه میکنن و مردمو تحریک میکنن. اگه توپایتخت ۴، ارسطو وقتی که داشت اشتباهی غذای سگ میخورد، به جای لهجه مازندرانی لهجه آذری داشت،الان کلیه عوامل پایتخت اعدام شده بودن!
یک گیلک
چرا نه تنها فارسها بلکه بسیاری از اقوام و فعالانقومی هم با اعتراضات ترکها همراهی نمیکنند؟ این متن را بخوانید تا دلیل را بيابيد. متاسفانه مدت زيادی است که حتی فعالان قومی هم متوجه این واقعيت تلخ شدهاند که ترکها حساب خودشان را از همه جدا کردهاند و جريان ديگر نه تلاش برای رسيدن به برابری بلکه تلاش برای پيروزی و برکشیدن ترکهاست. به اين متن نگاه کنيد. تمام تلاش خودش را کرده که ترکها را به وضعيتی خاص برد. نه در مقابل فرهنگ غالب فارس. بلکه در مقابل همه اقوام ايران. شعبده بازی ميکند: "یکی از هدفهای جنبش زنان -در سطح زبان- میتواند این باشد که ترمهای “غیرت” و “ناموس” از اعتبار بیفتند. اتفاقی که پیشاپیش در جوک رشتی افتاده (بد نیست بدانیم که زبان گیلکی کمتر جنسیتزده است. " اين یعنی چه؟ یعنی در جوک رشتی زن و مرد به برابری رسیدهاند؟ دست کم در حد ايدههایی در جوک؟! حتی همه تلاش خودش را کرده تا لرها را هم کنار بزند تا تنها قربانی به نام ترک باقی بماند. دلیل اصلی فاصله گرفتن اغلب اقوام ایران از ترکها یا یکی از دلايلش همين است. زیرا ما با شکلی از تفکر پان و ناسيوناليسم تندرو طرفیم. نویسنده به پشتوانه مذهبی که بخش ترکزبان ایران از حکومت دریافت میکند اشارهای نمیکند. پشتوانهای که در سالهای اول انقلاب منجر به فاجعه نقده شد. از روی موضعگیریهای ترکها در قبال کردها و سایر اقوام هم میپرد. نقشههای چاپ شده ای که هر سال یکی از شهرهای گیلان را به آذربایجان بزرگ الحاق میکند نمیبیند. فقر و محرومیت سنیهای ایران، ترکمنها،بلوچها، کردها و عربها را نمیبیند و همه تلاش خودش را ميکند تا همان کاري را بکند که اين سالها اغلب فعالان قومی ترک میکنند. جدا کردن حساب خودشان از همه چيز و همه کس. متاسفانه مدت زیادی است که کنشهای هویتی ترکها در ایران حالت تهاجمی به خودش گرفته. و این تنها مربوط به فرهنگ غالب فارس نیست. از گیلکها و تالشها و کردها بپرسید. نه این متن و نه شورشهای اخیر (با وجود محق بودنشان از جهتی ديگر) تلاشهایی برای برابری و در نتيجه مترقی نبوده و نيستند. چون همگی تنها در جهت شکلی از ناسیونالیسم هستند که پیشاپیش حسابش را از هویتهای همسایه جدا و تکليفش را روشن کرده و حتی از الان نقشههای خودش را هم چاپ کرده. چرا بایدیک فعال مدنی یا یک دموکراسیخواه در سال ۸۵ با حرکتی همراه شود که خواستش دستگیری یک ژورنالیست است و شکل بروزش محاصره چندروزه خوابگاه دانشجویان دانشگاه تبريز ۰و شايد شهرهای ديگر) است. آنها حتی قائل به قوم و هويت قومی داشتن دانشجویانهم نبودند. فقط ترکها قوم هستند و هويت دارند. بقيه یا فارسند یا بهشان خوش میگذرد. خوشبختانه هرچه بیشتر میگذرد، اقوام ایرانی بیشتر و بیشتر به هم نزدیک میشوند و به کمک اینترنت و رسانههای نو از مشکلات مشترک هم مطلع ميشوند و متاسفانه اين ميانه ترکها بيشتر و بيشتر راه خود را جدا کرده و حتی در مواردی تبديل به موانعی جدی برای حیات فرهنگی و مادی اقوام همسایه میشوند. من فکر میکنم دیگر وقتش باشد که ترکها را نقد کرد. جریانی را نقد کرد که هر جا به نفع منافع صرف مردم ودش باشد پشت شعارهای آزادیخواهانه میایستد اما به وقتش طرفدار حبس ژورناليستان و توقيف نشريات و حمله به دانشجويان و تصاحب داشتههای فرهنگی و مادی اقوام همسایه و حداکثر همکاری به ارتجاعیترین نهادهای قدرت حاکم است. متاسفم که در این موارد حتینیروهای روشنفکر هم ترجیح میدهند همین کار را بکنند.
mard
در متن بالا گفتم همین قضیه با همکارنم صحبت کردم. دوستم میگفت چرا یان بحثها میکین! اینها از مسائل سیاسی و غیره سر در نمیاورم-منظورش همکارنم بود- گفتم ما باید مردم اگاه کنم. باید از همین دوستان و اشنایان شروع کنیم. مردم باید اگاه کرد که دیگه جوک قومی نگیوند. به هموطنان غیر فارسی زبانم احتارم بگذرایم. گاهی بدون اینکه بدانیم و متوجه باشیم افکار نژادپرستی داریم. چون هنوز خیلی از مردم گمان میکنند نژادپرستی همان کارهای برده داران اروپایی و کارهای هیتلر است1 نه نژادپرستی یعین مرگ بر گفتن بر کشوری یا قومی. مرگ بر فارس هم یک شعار نزادپرستانه است. گفتم ای رفیق، بریم دعا کنیم جنگ داخلی در ایران اتفاق نیفتند! اگر رد عراق سه گروه قومی و مذهبی هستند و اگر رد سوریه چهارتا، در ایران بیست تا هستند. شهر به شهر و روستا روستای ایارن را حمام خون راه خواهد افتاد. ما به قرون وسطی خواهد فرستاد. بیاید همگی دعا کنیم جنگ داخلی نشود وگرنه واویلا خواهد. تنها راه نجات ما، اتحاد آحاد مردم ایران و مبارزه برای برقراری حکومت سکولاردموکراسی است.
سولماز
عالی بود آقای رضایی .....فوق العاده بود .....لذت بردم از مقاله اتان
داریوش
الان 98درصد فارس ها آرزوی زندگی در ترکیه رو دارن که کشور ترک زبانه یه روزی آرزوی ترک بودن خواهند کرد.
اسد
ارزیابی بسیار درستی از موقعیت تورک ها و دلایل اعتراضات اخیر در آذربایجان دادید. ساغول.
ارشک
تا اوایل یا شایدم اواسط قرن پیش هم سایر ملل مثلاً متمدن اروپایی به آلمانی ها وندال میگفتن، که برابر زمخت و وحشی باشه، حتا از این خطاب وندالیسم مشتق شد که مترادف وحشیگری باشه
میلاد اردبیلی
کسانی که تو نظرات خودشون رو فارس یا آذری معرفی میکنند. چیزی جز دروغ نیست اینها همان سیاست مجازی هست که برای قانع کردن طرف های مقابل به کار میره. و هرچند شاید درصد کمی واقعا باشند که در فضای مجازی صادق باشند. اما جامعه گرگ نمای امروز ما چیزی جز این شکاف عمیق ثمری دیگر ندارد.
new
من خودم ترک هستم , اگرچه در تهران به دنیا آمده ام , همیشه از اینکه بگویم ترک هستم ابایی ندارم چه در دانشگاه چه هر جای دیگر. موفق هم هستم. دوستان بسیاری نیز از فارس ها و ترک ها دارم. ولی ,همانقدر که میگویم ترک هستم , این را هم همیشه میگویم که از کارهای بسیار چیپ و مسخره بسیاری از ترک ها هم شدیدا خجالت میکشم. طمع و جاه طلبی شدید , کلاه برداری ها و زرنگی های احمقانه و مشمئز کننده بطوریکه فقط خودشان نمیفهمند که همه متوجه زرنگی کردنشان شده اند , دیدن دنیا از دوربین "ترک به عنوان انسان برتر" , مردن واسه علی دایی یا هر قهرمان دیگر ترک زبان و پز دادن آنها به سایر ایرانیان گویی علی دایی ایرانی نیست , افتخار به اینکه واسه فارس ها زرنگی میکنند و سر فارس ها را کلاه میگذارند , چنین حالت هایی را به شخصه در هیچ جای دیگر جز اصفهان و مشهد ندیده ام. ولی بسیاری از ترک ها یک خوصوصیت منحصر به فرد نیز دارند : تحمل بسیار بسیار کم , که مشابه در هیچ فرهنگی ندارد. تمام برنامه های کمدی به زبان فارسی است. آیا فارس ها پس از پخش هر قسمت از سریال های مهران مدیری و غیره به خیابان میریزند و شعار مرگ بر این و آن میدهند؟!
دختری از آذربایجانی
با سلام البته باید اشاره کنم ریشه این تبعیض ها به زمان رضاشاه پهلوی بر می گردد و به نظربنده بعد از انقلاب ۵۷فضا برای فعالیت د زمینه زبان های مادری بازتر شد اما ریشه این ها به دوران رضاشاه قلدر میرسد
آبتین
زنده باد ایران یکپارچه زنده باد ایران لر و ترک و کرد و گیلک و فارس و مازنی و مشهدی و بلوچ و ....
Yashasin
خانم سولماز شما از طرز نوشتنت معلومه از کجا داری خط میگیری ولی یادت نره تا همین چهل سال پیش همون ترکهای ترکیه در فقر کامل بودن و آرزوی زندگی در ایران رو داشتن آیا اون موقع هم اونا اومدن فارس شدن؟ نه بجای آلت دست شدن و مزدوری سازمانهای اطلاعاتی رفتن تلاش کردن کشورشون رو ساختن. یه مطلب دیگه: خیلی جالبه هنرپیشه فتیله آذری کارگردان فتیله آذری تهیه کننده فتیله آذری اون وقت میگن فارسها به ما توهین کردن!!!! داستانیه به خدا
Xerxes Goodarzie
ماله کشی بود برای توجیه واکنش های قومگرایانه بدوی هر قومیت و هویت دیگر در ایران براش جک و طنز ساخته بشه، عیب نداره و توهین آمیز آنچنانی نیست اما در مورد ترک هر چیز باربط و بی ربط توهین آمیز است. یکطرفه به قاضی رفتن و توجیه کردن فقط پروپاگانداست.
آسیا
آقای امید رضایی سپاس از مقاله اما متاسفانه مقاله ی شما هیچگونه استدال های علمی ندارد ضمن اینکه کینه به غیر آذری ها بخصوص به فارس ها کل مطلب شما را تحت الشعاع قرار داده. شما بدون منطق خاصی جوک های نسبت به دیگر اقوام را عادی و حتی گاهی باعث افتخار برای آنان جلوه میدهی تا به این نتیجه برسی که فقط توهین به ترک ها توهین و تحقیر است! شما توهین های مدام و واضح هموطنان آذری به فارس ها که عادی ترینش مرگ بر فارس فاشیست است را با شعار نه غزه نه لبنان با هم مقایسه می کنید و بعد نتیجه می گیرید که چون اون شعار کل جنبش نبود پس اینها هم شعار مردم آذربایجان نیستند؟ بر اساس کدام استدلال تاریخی فارس به غیر ترک گفته می شود؟ من در خیلی از نوشته های هموطنان آذری روشنفکر متاسفانه فقط اهانت به فارس ها دیدم چرا نباید این ها را جدی گرفت؟ شما برنامه ی سرزمین کهن را که برنامه ای جدی و یک سریال تاریخی بوده و به کل هویت لر و بختیاری توهین می کند و آنها را خائن و بی فرهنگ میداند نادیده می گیرید ولی این برنامه ی طنز کودکان را کاملا حساب شده و جدی ارزیابی می کنید تا باز هم به اینجا برسید که مسئله توهین به ترک هاست؟ دوست عزیز با این شیوه ی برخورد متعصبانه و خصمانه نه تنها کمکی نمی کنید بلکه تفرقه و جدایی را دامن می زنید.
parisa
نود وهشت در صد آرزوی ترک بودن دارن؟؟؟؟؟؟جل الخالق این آمارو یونسکو منتشر کرده؟؟؟؟؟هاهاهاها اعتماد به نفسو!!!!
alireza
تا زمانی که حقوق شهر وندی اقوام به رسمیت شناخته نشه و فرهنگ و زبان فارسی یکه تاز ایران باشه .قوم گرایی و قوم مداری تشدید خواهد شد و این هیچ ارتباطی به بیگانگان و دشمنان ایران نداره . و ریشه اصلی اون به رسمیت نشناختن اقوام و فرهنگهای مختلف از طرف حکومت است. چیزی که در خیلی از کشورهای توسعه یافته حل شده
مارال
اولا خامنه ای ترک نیست . از مادری فارس در شهری فارس بدنیا آمده! پدرش ترک بوده .و البته جد پدری اش تفرشی و چون سیده نیای اصلیش پیش از اون از عربستان آمده بوده! اگه فقط پدر رو اصل قرار بدیم اینطوری میشه که من نوشتم! ولی مادر خامنه ای فارسه و زبان مادریش فارسیه . ترکی رو اصلا درست نمی تونه حرف بزنه و هیچ وقت در منطقه ترک نشین زندگی نکرده . پس در بهترین حالت یه نیمه ترکه .در حالی که خمینی و رفسنجانی و بسیار ی از حکومتیان فارس کامل هستند . دوما آدم زبان مادریش رو از مادرش یاد می گیره نه از مدرسه. درستش اینه که زبان رسمی کشور رو از مدرسه یاد بگیریم و مجبور نباشیم در سن پایین به زبان دیگری که نمی شناسیم درس بخونیم ! بقیه مسایل رو خیلی خوب نوشتید هر چند که باز یکی میاد میگه اگه به زبان تهرونی بود چی؟!!! بعد برای ترک ها جوک می سازند!
امید رضایی
کامنت نویسنده مقاله: <strong>سلام. ممنونم از همهی کسانی که وقت گذاشتند و این مقالهی طولانی را خواندند. باور دارم که روزنامهنگار/نویسنده متلکم وحده نیست؛ آگاهی پروسهای دیالکتیکی و دوطرفه است. نظرات شما، زاویه دید من را بازتر کرد. حتما در نوشتههای بعدیام از آنچه اینجا آموختهام بهره خواهم گرفت. بهطور مختصر، به چند نکته پاسخ میدهم و سعی میکنم برخی سوءتفاهمها را رفع کنم. - اشاره شده که مردمی که در حال حاضر در آذربایجان ایران زندگی میکنند، "آذری هستند، نه ترک" یا "ایرانی هستند و به مرور زمان زبان ترکی (یا آذری) به آنها تحمیل شده". خلاصه که ترک نیستند. بررسی تاریخی نژاد و زبان قدیمی مردم آذربایجان، اگرچه مهم است، اما موضوع بحث این مقاله نیست. به تعداد متفکران و تاریخدانانی که در حوزه آذربایجان کار کردهاند، دراینباره نظریه وجود دارد. اما واقعیت موجود این است که آنها به زبان ترکی (ترکی آذری، یا ترکی آذربایجانی؛ در برابر ترکی استانبولی؛ اما قطعا ترکی) صحبت میکنند و خود را "ترک" میدانند، نه "آذری" یا "آذریزبان". به این هویت تعلقخاطر دارند، فرهنگ و ادبیات و اساطیر خود را دارند و در برابر تلاش برای حذف آن مقاومت میکنند. این چیزی است که ما روی زمین میبینیم و برای درکش نیازی به خواندن کتابهای تاریخی نداریم. - آموزش زبان مادری (یا آموزش به زبان مادری): این یک حق است. هرکسی حق دارد به زبان مادری خود تحصیل کند، یا دست کم زبان مادری خود را هم تحصیل کند (آموزش به زبان مادری یا آموزش زبان مادری تفاوتهای عمدهای دارند و این مقاله جای بحث دربارهی آن نیست). حق مسلم مردم آذربایجان (همینطور مردم کردستان، خوزستان، گیلان، بلوچستان، مردم بخشهای ترکمن ایران، لرستان، مازندران و ...) است که دستکم ادبیات و دستور زبان خود را در مدرسه بیاموزند. این حق در تمام دنیا به رسمیت شناختهشده است. در آلمان، سوئد و کانادا، کودکان مهاجر "باید" در کلاسهای زبان مادریشان شرکت کنند (هرچند آموزش اصلی به زبان همان کشور است). در سوئیس، سه زبان آلمانی، فرانسوی و ایتالیایی زبان رسمی هستند و مردم هربخش، ضمن این که موظفاند دستکم یک زبان دیگر را بیاموزند، به زبان خودشان درس میخوانند. خوشبختانه در دو سال اخیر در بخشهایی از کردستان ایران کتاب ادبیات کردی در مدارس تدریس میشود و رشته زبان و ادبیات کردی هم در دانشگاه به راه افتاده. اصول 15 و 19 قانون اساسی جمهوری اسلامی هم این حق را به رسمیت شناختهاند. این که جمهوری اسلامی یادگیری زبان مادری را در خانهها ممنوع نکرده، ربطی به تحصیل ندارد. - گفته شده "نویسندهی این مقاله، فعالان هویتطلب، مردمی که در خیابانهای آذربایجان هستند، یا کسانی که آنها را به خیابان کشاندهاند، جیرهومواجب بگیر ترکیه، علیاف، انگلیس، استعمار هستند؛ یا فریبخورده و مزدور حکومت اسلامی برای ایجاد تفرقه." نویسنده از پشتپردهها خبری ندارد دوستان، چنانکه گفته فقط یک شاهد عینی است. سالهاست جمهوری اسلامی مخالفان و منتقدانش را متهم میکند به دستور گرفتن از غرب. طرفداران شاه سابق هم میگویند انقلاب زیر سر شوروی یا آمریکا بود. نسبت دادن تضادهای داخلی و اعتراضات به "بیگانه"ی موهوم، روش حکومتهای خودکامه است برای سرکوب مخالفان. درهرحال از هرکسی که سندی یا حتی نشانهای از وابسته بودن اعتراضات آذربایجان منتشر کند، ممنون میشوم. اما تا زمان انتشار چنین اسنادی، منطق دائیجانناپلئونی راه حل مشکلات ایران نیست. - گفته شده نویسنده برای توجیه اعتراضات ترکها، جوکهای قومیتی علیه دیگر اقوام را عادی و غیرتوهینآمیز جلوه داده. از چنین سوءتفاهمی عذرخواهی میکنم. تمامی جوکهای قومیتی علیه هر قومی حاوی توهین هستند و بازتولیدکنندهی کلیشههای نژادپرستانه. همهی آنها مطلقا محکوماند. حتی با این که از مردانِ جوک رشتی خوشم میآید، چون "غیرتی" و متعصب نیستند و زنان را مایملک خودشان نمیدانند، و از زنان رشتی (البته نه با اغراقهایی که در جوکها میشود) خوشم میآید، چون فعال و آزاد هستند؛ جوک رشتی را در جهت توهین به گیلکها میدانم. هدف فقط تشریح دلیل این بود که چرا جوک ترکی بیشتر حساسیت ایجاد میکند. - گفتهاند "مطمئن هستم" اگر رشتیها به حماقت و ترکها به بیغیرتی شهره بودند، نحوه استدلال نویسنده عوض میشد. گذشته از توضیحی که در مورد غیرت و ناموس دادم، از کجا "مطمئن هستید"؟ نویسنده در همین سایت دهها مطلب در نکوهش ناموسپرستی و در ستایش حق آزادی و انتخاب زنان دارد. - نویسنده هیچ شعار نژادپرستانهای را توجیه نکرده. "مرگ بر کرد"، "مرگ بر فارس" و ... مطلقا، بیقیدوشرط محکوم هستند. هیچکس در هیچ شرایطی حق ندارد چنین شعارهایی بدهد. نویسنده از جنایتهایی که دولت عثمانی در حق ارمنیها و یونانیها کرده منزجر است. از رفتار دولت ترکیه با کردهای این کشور خشمگین است و آن را مصداق نژادپرستی میداند. "سوسمارخوار" دانستن عربها را بیشتر از "خر" دانستن ترکها نژادپرستانه میداند. ستم به بلوچها، کردها، عربها و ... در ایران، کمتر از ترکها نیست و همهی این ستمها به یک اندازه محکوم هستند. - گفتهاند تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها. یعنی ترکها لابد تاحدوی احمق هستند که جوک ترکی برمبنای حماقت آنها ساخته شده. این همان منطق کلیشهساز، تعمیمدهنده و نهایتا نژادپرستانه است. نسبت دادن هر ویژگیای به کل یک نژاد، قوم یا ملت، در نهایت خطرناک است و یکی از مقدمههای فاشیزم. ترکها، مثل همه، لابد ویژگیها فرهنگی مشترکی دارند، هرچند در جهان جهانیسازیشدهی امروز، مردم دارند شبیه هم میشوند و پیدا کردن چنین ویژگیای سخت است؛ اما دقت کنید که "حماقتی" که به ترکها نسبت داده میشود، ویژگی فرهنگی نیست؛ آن را مشخصهی ذاتی ترکها میدانند. این خود فاشیزم است. - گفته شده آلمانیها برای لهستانیها جوک میسازند، انگلیسیها برای اسکاتلندیها، آمریکاییها برای لهجهی بریتیش و... . همهی این جوکها به قصد تحقیر ساخته شدهاند و کلیشهساز، نژادپرستانه و محکوماند. روشنفکران این کشورها علیه این جوکها موضع میگیرند. صرف وجود پدیدهای در غرب، آن را موجه نمیکند. - گفته شده از آنجا که ترکها مذهبی هستند، در سلسلهمراتب قدرت در جمهوری اسلامی دستبالا را دارند و جمهوری اسلامی تائید و حمایتشان میکند. چندی پیش نتایج پژوهشی در مورد میزان دینداری در مراکز استانهای ایران منتشر شد. بررسی کلی آن، هرچند کمتر تحقیقی در ایران به اندازهی کافی واجد واقعیت است (به دلیل سانسور)، به هیچ وجه آذربایجان را جزو مناطق مذهبی نشان نمیدهد. البته که شیعه بودن اکثریت ترکها باعث شده وضعیت بهتری نسبت به کردها، بلوچها و دیگر اقوام اهل سنت داشته باشند. - گفتهاند اگر حکومت به دست ترکها بیفتد، شاهد ستم علیه دیگران خواهیم بود. بله، ممکن است. بهخصوص که در تظاهراتها شعارهای نژادپرستانه دادهاند و این خطرناک است. گفتهاند تبریزیها در تبریز علیه غیرترکها تبعیض اعمال میکنند. بله، ممکن است. من هم مواردی را به چشم دیدهام. تبعیض قومی-نژادی، هرکسی در هرکجا که مرتکب شود، محکوم است و غیرقابل توجیه. رهایی من، در رهایی همگان است. - گفتهاند "این نوشته خود تفرقهافکنانه است و راهحلی ارائه نداده". دوستان، وظیفهی روزنامهنگار ارائهی راه حل نیست. من آنچه را که میبینم، گزارش میکنم. غلطهایش را نقد میکنم و درستهایش را برمیشمارم. هیچ "شاهد عینی"ای ادعای ارائهی راه حل ندارد. حول این مقاله، بیشتر از آنچه که نویسنده انتظار داشت بحث درگرفته است. با وجود سیل بیپایان فحاشیها و اتهامزنیها، این بحثها را مفید میدانم؛ برای خودم –که بیشتر خواهم آموخت و تحمل در برابر نظرات مخالف را بیشتر خواهم شد- و برای همهی ما ایرانیان، تا با روایتی از جامعهی خودمان رودررو شویم و در مورد آن حرف بزنیم. امید رضایی</strong>
مجتبی
آقای امید رضایی که خود در المان نشسته ای و داری زبان المانی میخوانی خوب در همان دولت دمکراتیک المان چرا ملیونها ترک وقتی به مدرسه میرود با زبان المانی تحصیل میکنند پس دولت المان هم اموزش را به زبان ترکی بکند ریاضی و فیزیک و هر چه که بگویید را به زبان ترکی اموزش دهد ! ضمن اینکه کل ادبیات ترکی یک کتاب هم نمیشود اخر از کدام ادبیات ترکی صحبت میکند بفرماید تا ما هم بدانیم؟ اگر سری به مقبره الشعرای نبریز بزنید خواهید دید تمام شعرایی که در انجا دفن هستند فارس زبان بوده اند و اصلا و ابدا به ترکی شعر نگفته اند کافی است سفرنامه های تاریخی از ابن بطوطه و ناصرخسرو و دیگران را به تبریز بخوانید تا حقیقت زبانی بر همه اشکار شود قطران تبریزی کجا به ترکی شعر گفت اوحدی مراغه ای مهستی گنجوی نظامی گنجوی خاقانی شروانی و ... تنها اشعار ترکی برای شهریار بوده که شاعر سی چهل سال پیش است و تعداد بسیار کمی شعر ترکی در روزگار صفویه و دیگر هیچ حال چه چیزی را میخواهید درس بدهید یک سری به جمهوری اذربایجان الهام علیف عزیزتان بزنید تا بدانید تدریس به زبان روسی است چون ترکی توان شعری و علمی و ادبیاتی و فلسفی را ندارد ضمن اینکه آن کسی که گفته ایرانیان ارزو دارند در ترکیه زندگی کنند بداند که ایرانی در ترکیه که یک کشور جهان سوم است که هیچ در خود امریکا هم همیشه ارزوی وطن و ایران را دارد و هرگز نه تنها خود را کمتر نمیبیند که حتی از امریکایی و انگلیسی و فرانسوی هم از نظر فرهنگی و تاریخی خود را بسیار برتر میبیند ترکیه که یک کشور جهان سوم است !!!و ان کسی که گفته خامنه ای نیمه ترک است از پدری ترک و مادری فارس و ترک نیست خوب دیگر درد و مرض شما چیست ؟ دربرنامه کودکی پسری به زبان فارسی صحبت کرده و پدر او نیمه ترکی حرف میزده پس با همین استدلال شما این پسر که نه ترکی حرف میزده و نه ترک بوده دیگر درد و مرضتان چیست که با ریختن به خیابانها بلبشو و هرج و مرج راه انداخته اید؟ مقاله ای که این اقا نوشته اند بسیار سخیف و بی مایه است ایکاش در شبکه های اجتماعی می آمدند تا پاسخ دندان شکن خود را دریافت میکردند ضمن اینکه رژیم جمهوری اسلامی با توسل بر همین خلخالی ها و موسوی اردبیلی ها و موسوی تبریزی ها و مشکینی ها و ملا حسنی ها و رضا زاده ها و صادق محصولی ها و نعمت زاده ها و ... هزاران تن از اینهاست که زنده مانده و جنایت کرده و میکند تمام نفت و گاز خوزستان به آذربایجان میرود ولی خود مردم خوزستان خانه هایشان گاز کشی نیست ولی هرگز بر سر هم وطن خود منتی نگذاشته اند این پانترکسیت که مدام میگوید پول ترک ها به کویر فارس ها میرود حداقل بگوید کدام پول ترک ها ؟ پول چاهای نفتشان منابع گازیشان ؟؟ پول معادن مس و طلایشان ؟؟؟؟؟ کدام پول و منت بر سر چه چیزی ؟؟ ای شرم بر شما کسانی که دل الهام خانم علیف و اردوخان داعشی را شاد کردید ای شرم بر شما دشمن شاد کن هایی که میخواهید ایران را به سوریه و لبنان و عراق و افغانستان دیگری بدل کنید
سهیل
دوست عزیز مطلب بسیار طولانی نوشتید و آسمان و ریسمان رو به هم بافتید که به ترک ها توهین شده و سابقه در جوگ های ترکی داره و ترک ها رو احمق فرض می کنند و برایشان جک می سازند و ... من فکر می کنم اگر خوب بنگریم در همه جای دنیا این مسئله به شدت فراوان وجود دارد، برای مثال بنده در فنلاند زندگی می کنم و مردم فنلاند به شهر تورکو می گویتد کون فنلاند و جوک های بسیار می سازند، در آلمان هم برای گروه های مختلف جوک می سازند ، فکر می کنم شما در آلمان زندگی می کنید. دلیل هم چیزی نیست جز سرگرمی. حالا اگر به همان کشور عزیزمان برگردید و خوب نگاه کنید در زمینه جوگ سازی مردم شیراز به کون گشادی معروف شده اند ، لهجه شیرازی در تلویزیون ایران به سخره گرفته می شود ، و دقیقا به مفهوم تنبلی و اصطلاحا کون گشادی هم اشاره می کند، مفهوم تنبلی جیزی از حماقت کم ندارد و مفهوم لهجه هم کم تر از زبان نیست. اگر ترک ها با توالت و سوسک در یک برنامه کودک مسخره می شوند ، آقای سجاد افشاریان در برنامه های خندوانه بیش از یک ساعت در مورد تنبلی شیرازی ها سخنرانی کرد ، مثال دیگر مردم آبادان در همین برنامه خندوانه به لاف زنی معروف شده اند. آیا یک شیرازی به خیابان ریخت؟ لابد می فرمایید از تنبلی و کون گشادیشان است! لابد آبادانی ها هم از لاف زدنشان است! .... آیا مردم آذربایجان تباید کمی به این مطلب بیاندیشند که انعطاف پذیری یکی از اصول با هم زیستن است؟ اگر مردم آذربایجان و سایر مناطق ترک نشین کمی انعطاف بیشتری نشان دهند به جمع مردم بیشتر پذیرفته می شوند و کم کم این مسایل نیز رنک می بازد . اما این مسایل تا روزی که مردم ایران ترک ها را افرادی خشک و کم انعطاف ببینندباعث می شود در بین خود برای ترک ها جوک بسازند و مردم ترک هم در مقابل به طغیان بر می خیزند و ... . نتیجه انکه شیرازی ها و آبادانی ها همیشه افرادی هستند که زود دوست می شوند و صمیمیت می ورزند ولی ترک ها برای خودشلن هستند و در جمع وارد نمی شوند (در متن اشاره کرده بودید که در جمعی ترک ها برای خودشان بودند و بفیه برای خودشان ). امیدوارم روزی مردم ایران راه دوستی و صمیمیت در پیش گیرند. با کم کردن تعصب های قومیتی (کاری که هم اکنون ترک ها می کنند)و نفرقه افکنی (آن هایی گه جوک می سازند یا اقدامات اینچنینی می کنند).
مانی
دوستی اشاره جالبی داشت،در موضوع ترک بودن ملکه مادر. و همچنین ترک بودن شهبانو فرح که پدرشان ترک تبریزی بوده. اما مطلب جالب اینه که در زمان قدرت رژیم پهلوی هنرمند چیره دست سید کریم بدترین جوکهایش مربوط به ترکها بود.و کسی هم متعرض نمی شد. اکثر در باریها ترک بودند. راستی بزرگترین نویسنده ایران مرحوم صادق هدایت هم گویا ترک بوده. چون از بازماندگان کمال خجندی است.و بزرگان دیگری که هر کدام در تاریخ خیلی تاثیر گذار بوده اند. تاکید بر امر قومیت یک مطلب فسیل شده است. صادق هدایت خودش تر کها را مسخره میکرد! خودش هم ترک بود.هم میهنان لر و عرب ما هم ظرافت شوخ طبعی دارند و به این امور اهمیتی نمی دهند. همچنان که هم میهنان گیلک ما.اما من شخصا به ایران یکپارچه بها می دهم نه به قومیت.باید تلاش کنیم میهنمان را درست کنیم تا نفس کشیدن و زندگی در ان راحت و راحت تر شود. نه بحث پوچ قومیت. که واقعا یک بحث بی معناست. در ضمن من خیلی تعجب می کردم که قبلنا در تبریز پیر مردها و پیر زنهایی بودند که اصلا زبان فارسی را نمی دانستند!! اخر چگونه می شود در کشوری زندگی کرد و زبان رسمی و اصلی ان را یاد نگرفت؟! بنظر من این توهین بزرگتری نسبت به ساخت جک و این امور هست که معمولا ذهن شوخ طبع ایرانی برای سرگرمی و گذراندن وقت بدنبال ان می رود. و غرض خاصی هم در ان نیست.
مجتبی
چیز دیگری که مدام رسانه های پانترک وابسته به الهام خانم علیف و ارذوخان داعشی تکرار میکنند کلمه ملیت های غیر فارس هست من به عنوان یک بختیاری با صدای بسیار بلند و رسا فریاد میزنم ما هرگز ملیتی به جز ایرانی نداشته ایم و نه داریم و نه خواهیم داشت و هرگز این ننگ را بر خود نمیپذیریم هر کس هم دنبال ملیتی به جز ایرانی است در این کشور به دنبالش نگردد اینجا جایی برای اینها نیست ملیت اینجا یرانی است و اقوام آذری و لر و کرد و بلوچ و بختیاری و گیلک و هر کس دیگری که در این کشور زندگی میکند ایرانی است هرگز هرگز هرگز به این آرزوی پلیدتان نخواهید رسید
هیچکس
درود بسیاری از مطالبتان قابل تایید است...یکی از غم انگیز ترین و تاسف بار ترین مشکلات کشور عزیزمان اختلافی است که نا خواسته و در گاهی اوقات خواسته !!!!بین قومیتهایمان پدید آمده...اما... منظورتان از فعالان هویت طلب کیست؟! همان هویت طلبانی که در جام باشگاههای آسیا پرچم azarbayjan is not iran در دست داشتند؟ افرادی که افتخار زندگیشان چند پیروزی عثمانی است؟؟؟؟در هر کشوری..قومی, افرادی با سطح سواد اجتماعی و شعور سیاسی و ...متفاوت وجود دارند و هرکس به همین قدر(سواد اجتماعی)... در جامعه برخورد میکند..کار فتیله اشتباه بود اما کی باید فرهنگ عذر خواهی پذیرفتن را داشته باشیم؟؟؟؟ آیا مردم ایران باید به خاطر آن پرچم در ورزشگاه مردم یک قوم ایرانی را بازخواست کنند؟ سالهاست برنامه پایتخت پخش میشود و مسایلی عنوان شده است که بسیار(از دید کلی)توهین آمیز بوده و در نگاه اولیه جنبه طنز هم نداشته,آیا مردم مازندران چنین برخوردی داشته اند؟و بسیاری دیگر... دوست گرامی...بجای مظلوم نمودن آذری های عزیز,به فکر یک کلمه باشید تا در هیچکجای این خاک مقدس شاهد چنین اشتباهاتی نباشیم.. . . . ....... ایران ........
باریش جلال زاده
در باب ناسیونالیست خواندن حرکات اعتراضی ملتهای تحت ستم در ایران ملی گرایی و نژاد پرستی و برتریت ملی؛ پست و غیر انسانیست ایا ملتهایی که از لحاظ حقوقی برای کسب برابری مبارزه میکنند میتوان ملی گرا و پست خواند؟.ملتهایی که نه مذهبشان و نه زبانشان و نه جایگاه اجتماعی ویژه برای رشد استعدادشان مهیا نیست .ملتهایی که به محرومیت محکوم شدند .در حول مبارزه برابری خواه را میتوان نژاد پرست خواند؟ یا ناسیونالیزم مرتجع؟ کسی میتواند ناسیونالیست نباشد که برتریت حقوقی منتسب به زبانش و یا قوم و یا ملت خود را نکوهش کند.انها میبایست در برابری حقوقی در صف پیشتاز مبارزات برابری باشند.تا حالا شیعه ای دیده اید که بخاطر ستم مذهبی به اقلیتهای دینی عذر خواهی کند؟تا حالا چند درصد فارس زبانها بصورت متشکل از برتری زبانی خود از غیر فارس زبانان پوزش خواستند؟احزاب نمونه مثال اکثرا چپ نشان که صورت مسعله را بجای حل پاک میکنند نفعی از این برتری میبرند و یا معتقد به این برتری هستند.مبارزات برابری خواهی در همه هویت های زیر مجموع انسانی اعم از طبقاطی و جنسی و ملی و زبانی و ایدیولوژیک جدا از هم نیستند اهمیت هر یک به دیگریست و کسب برابری در همه زمینه ها الزامیست . مثال واضحی بزنم زن کرد کارگر کمونیست (یا سنی)اماج چهار ستم مشخص است وی برای رهایی خود میبایست در هر چهار مورد برابری کسب کند .ستم جنسی و یا طبقاطی را تفکیک کردن و اهمیت دادن به صرف به ان زن کرد کارگر کمونیست را نسبی ازاد خواهد کرد.ستم جنسی که به زن کرد یا بلوچ و عرب و یا ترک نواخته میشود ده ها برابر ستم جنسی است که به زن فارس حتی کارگر نواخته میشود .چون از لحاظ حقوقی و بخاطر عقب نگهداشته نگاه داشتن جامعه و محرومیت از تحصیل بخاطر ستم ملی از حقوق خود بیخبر است تا چه رسد به دفاع از حقوق خود و یا مبارزه متشکل برای رفع ستم جنسی و یا طبقاطی.درک این موضوع ساده سخت نیست. بدون از بین بردن سیستم متمرکز دولتی در کل منطقه و حذف و نابود کردن انان هیچ ملتی در منطقه و جهان ازاد نخواهد گشت.بهترین انسانها و بهترین سوسیالیستها را در ارکان حکومت متمرکز قرار دهید انها برای حفظ سیستم دولتی مجبور به غارت منافع مردمی خواهند بود .راه حل حاکمیتهای شورایی منطقه و کنفدراسیون جهانیست تا یک دولتی در منطقه پا برجاست هیچ ملتی ازادی را کسب نخواهد کرد .اگر کردستان ایران بتواند نمونه حاکمیت شورا ها را بنا نهد دولت ترکیه و ایران و عراق و سوریه وجود خارجی نخواهد داشت.چون با پیوستن کردها به این حرکت دولتها از هم پاشیده خواهند شد.نمونه روژ اوا و پیروزی نسبی کانتونها ترس را در نهاد دولتهای منطقه ایجاد کرده است با تمامی توان سعی در شکست دادن این حرکت رهایی بخش منطقه هستند .ازادی هر یک از ملتهای تحت ستم در منطقه ازادی سایر هم بندان را نوید میدهد .
حامد
بیشتر کامنت ها گواه بر حرف یک بزرگی بود که گفته بود 80 درصد مردم ایران نژادپرستند. سعی می کنیم این نژادپرستی ذاتی را با لایه ای از روشنفکری پوشش دهیم که در اکثر مواقع ناتوانیم.
Azərbaycan
سخنی است میگوید جامعه ای که مردم ان تاریخ میخوانند بچه ها مثل پیرها فکر میکنند و جامعه ای هم که تاریخ نمیخوانند افراد مسن ان مثل بچه ها فکر میکنند، تاسف میخورم برای ان فارسی که در بالا گفته شهرهایی که ترکها در ان زندگی می کنند اسم فارسی دارند، باید عرض کنم که این اسمها هم نتیجه سیاستهای شونیستی فارسها هست که جنبه حکومت ندارند، این اسمها یادگار رضا پهلوی است، اسم این شهرها ترکی است که ان بی جنبه عوض کرده، مثلا قوشاچای شده میاندواب، سولدوز شده نقده، یام شده پیام، تیکان تپه شده تکاپ، سویوق بولاق شده مهاباد و ... مثلی هست که میگوید خدا میدانسته که به شتر شاخ نداده، ترکها امپراتوری تشکیل دادهاند ولی به هویت و زبان هیچ ملتی توهین نکردهاند مثلا در دوران صفوی با اینکه دربار کلا ترک بود ولی نامه ای که مثلا به یزد مینوشتند به فارسی بود، صد سال نیست حکومت میکنید دنیا را به گند کشانده اید
فاطمه
آقای میلاد اردبیلی چرا اینقدر زود قضاوت می کنید. بنده خودم ترک هستم ... شاهدش اینه که "" بابا من نه جور دی ییم ترکم... والا بلا ترکم... قارداش تفرقه یاخچی دیور... بیز هامو موز ایرانی یک.... ایران همشه گورگ حفظ اولا.... ایران پارالانا داهو هچ نه قالماز) حال که باور کردید بنده ترکم خدمتتون عرض کنم کدوم آدم عاقلی میاد سرزمین به این زیبایی و بزرگی را از دست بده و خودش را در حصار کوچکی مسکن بده... من در رامسر شاهد بودم که ترک ها چطور نبض اقتصادی آنجا را به دست گرفتن. در تهران اکثریت بازار دست ترک ها.... در ساختارهای اداری و دولتی بسیاری از مناسب مهم دست ترک ها .... در نتیجه تبعیضی حداقل برای ترک ها وجود نداشته... البته امیدوارم به سمت جامعه آرمانی برویم و از تبعیض و تحقیر بر هر قومیتی دوری کنیم... زیرا اصل همه ما بر انسانیت است..نه ترک و کرد و لر و فارس و بلوچ و ... بودن. خاورمیانه را ببینیم و درس بگیریم.... به نظرتان آنها کی روی آرامش را خواهند دید... اگر روزی انشا... آرامش حاکم شود کینه ها و عقده های برادرکشی را چگونه فراموش خواهند کرد.
Azərbaycan
همچنین باید عرض کنم کل تاریخ فارسها به 2500 سال پیش برمیگردد که ان هم طبق مستندات ناصر پور پیرا جعلی است و مربوط به صد سال پیش میشود که یهودیها برای فارسها پیچیده اند اما ترکها تاریخ 7500 ساله دارند ، به اون کسی هم که در بالا به پرچم ازربایجان توهین کرده باید بگویم ازربایجان شمالی هم ازربایجان است ما زبان، تاریخ مشترک داریم پس یک ملتیم فقط ما را کسانی که به ثروت ازربایجان چشم داشته اند از هم جدا کردهان و ان کسی جز روس و فارس نیست بخوانید گولوستان پویماسی بختیار وهاب زاده را، ما با انها یک ملتیم و افتخار میکنیم، ما با اویغورهای چین هم زبانیم و افتخار میکنیم ما با ترکیه ی ها هم زبانیم و افتخار میکنیم، شما هم با افغانیها هم زبانید و افتخار بکنید، در پایان باید عرض کنم ما در فرهنگمان نیست که دهانمان را با فرچه توالت بشوییم و میبینید که با مشت جواب میدهیم اگر شما در فرهنگتان هست و دوست دارید بسم الله بفرمایید بشویید
مجتبی
طور خاص ما دو گونه برداشت از ترکان داریم ترک نژاد بودن و ترک زبان بودن بدین معنی که ترکانی که از اوایل حکومت سامانی کم کم به خدمت دولت سامانی در آمدند و در طول زمان خود حکومت هایی تشکیل دادند به سان غزنویان و خوارزمشاهیان و سلجوقیان اینان ترک نژادانی بودند که از وطن اصلی خود یعنی ترکستان می آمدند و با مردمان فارس زبان پیوندهای عمیقی برقرار کردند به گونه ای که خود نیز فارسی را به عنوان زبان رسمی و ادبی و حتی گفتاری خویش برگزیدند بدین سان که تمام نوشته های دیوانی و دفتری و حکومتی و ادبی و درباری این حکومت ها کاملا به زبان فارسی است و حتی حکومت هایی مانند غزنویان خود مروج زبان فارسی در منطقه شبهه قاره هند بودند و همینگونه است سلجوقیان و خوارزمشاهیان ولی در مقابل ترکانی هم هستند که امروزه زبان انها ترکی است نه نژاد انها مانند اذری ها در ایران که در دوره ای از زمان اینان زبان ترکی را به عنوان زبان اصلی خویش پذیرفتند یعنی تا قبل از صفویه البته ترکان به واسطه حکومت سلجوقیان رومی در اسیای صغیر و منطقه اذربایجان بودند ولی به تعداد اندک و بعد از حمله هلاکو و ماندگاری در این منطقه اقوام ترک که از لشکریان هلاکو بودند در اسیای صغیر ماندگار شدند و بسیاری از اینان مرید خانقاه شیخ صفی الدین شدند و شیخ خود که تباری آذری به معنی ایرانی تبار بودن داشت برای ارتباط عمیق با مریدان ترکی را انتخاب نمود و این روش را جانشینان او به خصوص شیخ حیدر و شاه اسماعیل نیز برگزیدند و البته پیروان اینان که بسیار به خانقاه شیخ صفی ارادت داشتند هم در منطقه اذربایجان کم کم بدین زبان سخن گفتند ولی اینان نژاد ترکی ندارند بلکه ترک زبان هستند و البته تمام اداب و رسوم و ایین های اینان به سان نوروز و مقدس بودن اتش در نزد اینان و به طور کل باورهای ایرانی در نزد این مردمان که هرگز ترک تباران از این رسوم نداشته اند گواه روشنی است بر نژاد ایرانی اینان
مهدی
دوست نویسنده من، چندتا نکته رو لازم بود بگم ۱-اینکه بعضیها میگن زبان آذری نه بدلیل خاص، بلکه بخاطر بی اطلاعی یا کم اطلاعیه، من جمله خودم که تازه متوجه شدم،اکثر مردم چه ترک چه فارس نمیگن زبان گیلکی یا ساروی، میگن طرف شمالی صحبت میکنه یا با لهجه شمالی صحبت میکنه. آیا این دلیل بر توهین به گیلانی ها یا مازندرانیهاست؟همونطور که به یک مازندرانی میگن مازنی به یک آذرباییجانی هم میگن آذری،شخصی که از این اصطلاح استفاده میکنه قصد توهین نداره و اگه اشکال داره باید توضیح داد و توجیح کرد،نه اینه تو استادیوم و چت به خواهر مادرش درود فرستاد. ۲-در مورد تعصب باید بگم که تعصب مثل تریاک میمونه، هم زندگیهای بسیاری و نابود کرده هم با دارویی که از اون تهیه میشه درد و از بسیاری از مردم در بیمارستانها گرفته،گفتی تو آلمانی پس یک مسال از آلمان میزنم.همین تعصب باعث شد دیوار برلین کشیده بشه و عواقب بعد از اون و که همه در جریانید.بعد که فهمیدن اشتباه کردن همین تعصب با همدلی بود که دیوار برلین و خراب کرد و آلمان و به این شکوفایی که میبینی رسوند،پس تعصب چیز بدی نیست بشرطی که ازش درست استفاده بشه، بعنوان مثال تعصب به پرچم، کشور، خاک یا هرچیزی شبیه این. ۳-در مورد زبان هم باید بگم خیلی از ترکها میگن ترکی زبان اول ماست،این جمله مثل این میمونه که به یک بچه بگی پدرت و بیشتر دوست داری یا مادرت ، زبان ترکی،لری، کردی بلوچی، گیلکی... زبان قومی یا محلی یا مادری ماست و زبان فارسی زبان ملی. ۴-امیدوارم چند سال دیگه که تو آلمان زندگی کنید آگاهانه تر مطلب بنویسد، موفق باشد.
مهدی
جناب azarbaycan همین که اسم ناصر پورپیرار و آوردید معلوم میشه مطالبتون از نظر تاریخی فاقد ارزشه،یهودیهایی که تا همین چند دهه پیش فاقد یک کشور بودند چطور تونستن پول بدن و ایرانیها رو نسل کشی کنن و بعد پانصد سال پیش برای اینکه نسل کشی اونها بر ملا نشه برای ایران تاریخ جعلی ساختن اونم با این وسعت که ایران از نظر آثار تاریخی جزء چند کشور اول دنیاست واقعا عجیبه و عجیب تر اینکه با شما کاری نداشتن و فقط اومدنفارسها رو کشتن، واینکه با تحقیر اسم ملت افغانستان و میارید نشان از نژاد پرستی شماست،
Sanaz
در مورد آموزش به زبان مادري، ممكنه مثال هايي از جوامعي كه از نظر حقوق بشر مترقي هستند بياريد؟ تا جايي كه من مي دونم آمريكا تنها كشوري هست كه در قانون اساسي اش زبان رسمي وجرد نداره ولي همچنان در مدرسه ها آموزش به يك زبان اصلي انجام ميشه. باقي كشورها كه همه رسما زبان رسمي دارند.
بزرگمهر
همه ی ساکنان آذربایجان و اران و شیروان و آناتولی بخوانند : دیدهگااها پروفسو فاروق سومر-استاد تاریخ تُرک ها و اقوان ترکی در دانشگاه آنکارا که ملیتچی/ ملیگرای است cheshmandaz.org/2014/08/22/فاروق-سومر-نگاهی-عمومی-به-تاریخ-ترک-زبا/ فاروق سومر: تاریخ ترک زبان شدن آذربایجان: مقدمه : مرحوم پروفسور فاروق سومر یکی از استادان تاریخ در «دانشکده زبان، تاریخ و جغرافیا» ی ما در آنکارا بود. او یکی از معتبرترین استادان دانشکده هم بود و در عین حال شهرتی بعنوان «ملیتچی» و «تُرک گرا» داشت. تخصص او بیشتر حوزه قبایل غز (اوغوز) و عموما ترک بود که از ...........
قاسم
میشه بفرمایید منظورتون از بکار بردن کلمه "اتنیک" چی هست؟ و آیا مردم آذربایجان از نظر ژنیتیک با بقیه مردم ایران تفاوت دارند؟ و آیا در این مورد تخقیق علمی انجام شده؟
احمد معینی
از دیدگاه من نویسنده مقاله هرچند ظاهرا تلاش کرده از چند زاویه مختلف به موضوع نگاه کند باز هم نتوانسته خارج از چهار چوب موضوع را ببیند و نشان دادن که خودشون هم مانند بقیه فکر میکنن ودر ورطه همان مشکل دست و پا میزنند و محبوس در زندان طرز فکر رایج هستند. داستان نخست: در یک روز سرد زمستانی سالهای میانی دهه 60 و اوج جنگ 8 ساله و سهمیه بندی کالاها من 8 ساله هستم و به همرا ه تعداد زیادی زن و کودک و مرد در صف بقالی ممداقا در مرکز تهران برای دریافت 2 عدد ماست می ماس بیش از 2 ساعت صف کشیده ایم. هرازگاهی همشهریهای ممداقا بدون صف وارد بقالی میشوند و به ترکی سلام و احوال پرسی میکنند و سفارش میدهند تا ماست برایشان نگه داشته شود داستان دوم: فیلمی از اقای علی دایی شهریار ترکها در فضای مجازیمنتشر میشود که به درحال رانندگی به نفر بغل دستی میگوید که تبریزی ها 98 درصد*** هستند و 2 درصد کیشی دارند داستان سوم: به عنوان یک بچه تهران که در خانواده ترک اهل اطراف ساوه به دنیا امده ام فارسی و ترکی را به خوبی صحبت میکنم. البته فترسی با لهجه تهرانی و ترکی با لهجه اطداف ساده. در پادگان 01 ارتش در یگان 734 از حدود 100 نفر تحت اموزش حدود 80 نفر ترک اذر بایجان هستند. یکبار اشتباه میکنم و با گروهی از انها ترکی با لهجه غیر اذر بایجانی صحبت میکنم و میشوم سوژه مسخره بازی عزیزان به قول خودشات تورک. نویسنده عزیز مقاله. مشکل ما ایرانیها قومیت گرایی هست. اگر فارسها هم تورکها را مسخره نکنند خودشان همدیگر را به سخره میگیرند. ضمنا چون در فضای چند فرهنگی تهران بزرگ شده ام به راحتی به شما هرض میکنم که قومیت گرایی در میان تهرانیها ی به قول شما فارس بسیار کمتر از شهرستانهای کوچک هست
mard
من در خبرهای سایت تابناک خواندم که تبریز تنها شهری در ایران هست که گدا ندارد! تبریز یکی از زیباترین و مرفه ترین و برخوردارترین شهرهاست. قطب پنجم صنعتی کشور است! تبریز به تنهایی چند برابر استانهای سیستان و بلوچستان و چهرا محال و بختیاری و کردستان ثروت اندوخته دارد... شما بگویید مردم آذربایجان و بویزه تبریز این همه پول و ثروت از کار کردن روی زمینهای کشاورزی و مثلا صادارت سیب زمینی و .. بدست اوردند؟! نه هموطنان، از زمان صفویه، آذریها قدرت را در ایران در دست داشتند. در زمان پهلوی و جمهوری اسلامی نیز این قدرت به شکل نمیه پنهان ادامه داشت. سیل مالیات و سپس از صد سال پیش درامد نفت به سمت آذربایجان رهسپار بود. منکر هوشمندی و تلاش مردم ترک زبان آذری نیستم، ولی بدانید وقتی میگوند ستم ملی، بایست مشخصا بگویند کدام ستم؟! خراسانی و بختیاری و سیستانی و لاری... همگی مردمان فارسی زبان یا نزدیک به آن هستند. فقر گسترده در خراسان جنوبی و سیتان و بخیتاری... را مقایسه کنید با تبریز و آذربایجان ایران. نه هموطنان در هیچ جای قواننی ایارن، فرقی میان ترک زبان و غیر ترک زبان نیست. در این جمهوری اسلامی در گرفتن سمتهای دولتی مانند رهبری و رئیس جمهوری تبعیض عقیدتی است که شرط شیعه بودن. عملا هم تبریزیها و آذربایجانیها بیشترین پستها به نسبت درصد جمعیتشان گرفته اند. تمام این دروغ ستم ملی، بر میگردر به رسمی بودن زبان فارسی. این رسمی بودن زبان فارسی، پیراهن عثمانی شده برای پان ترکها و دیگر قوم گرایان. نکته اینست عدم توزیع عادلانه منابع ثروت در ایران وجود داشته و لی نه براسا قومیت و بلکه براساس نفوذ و مذهب. شما فقیرترین مناطق ایران مقایسه کنید. مثلا تربیت حیدریه و تربت جام د ر خراسان رضوی. تربیت جام سنی مذهب است ولی فارسی زبان. به شدت فقیر و محروم. تربت حیدریه شیعه مذهب و فارسی زبان، ولی بسیرا مرفه تر و آبادتر تربت جام است!!! دلیلش شیعه بودن اکثریت مردم و نفوذ بیشتر اینها در سیستم است. چون از زمان صفویان- مذهب شیعه رسمی شد- دو عامل موجب ترقی و منفعت اقوام و مردم ایران بوده است. اول نفوذ و دوم شیعه بودن. در ایتن کشور هیچگاه بخصوص از زمان صفویه قومیت و زبان نقشی در منفعت نداشته است. الان هم آذریها بواسطه سابقه حدود پانصد ساله رسمیت مذهب شیعه توسط صفویان آذری-ایرانی، همواره بیشترین منافع را کسب کرده اند. جریانی که در آذربایجان فعال است، یک جریان منفعت طلب و تمامیت خواه است د رکنار یک جریان تجزیه طلب. عملکرد این دو در کل کسب منافع و امتیازت بیشتر برای اذربایجان حتی به ضرر اکثریت مردم ایران باشد. گرفتن امتیازت اقتصادی و پروژه های بزرگ چون راهسازی و زیرساختها، معادن و فراوری، کشاورزی مدرن- حتی به بانه خشک شدن دریاچه ارومیه طرح مدرن سازی کشاورزی آذربایجان با استفاده میلیاردها دلار درامد نفتی مردم ایران! فولادسازی، خودروسازی، پتروشیمی، پالایشگاه، صنایع مادر و مصرفی... گرفتن حجم و درصد بیشتر از درامدهای نفتی و گازی که ما شاهدش هستیم. تهدید به تجزیه ایران حربه قوی پان ترکی و زیادی خواهان آذری است. هر از چند گاهی هم جماعت ترک زبان آذری در پایتخت داستانهایی مثل فتیله را بوجود میاورند و غشون کشی به خیابانها راه می اندازند...
عليرضا عظيمي
راستش من با ايده استفاده از آذربايجان شمالي موافقم چون بايد پسش بگيريم
مهدی
هر چند تلاش کرده مقاله را خالی از تعصب نمایش دهد اما رنگ و بوی تعصب در آن نمایان است.
شهاب
"توصیههایی از قبیل «ساکنان آذربایجان، آذری هستند نه ترک»، «زبان آذربایجان فارسی بوده و به مرور زمان ترکی شده» شاید برای گویندگانشان نان داشته باشند، اما برای مردم آذربایجان بیمعنی مینمایند." شما که سخنگوی آذریها نیستید که تعیین کنید چی براشون معنی داره و چی نه. بالاخره ما هم آذری هستیم و این حرفا رو با استناد به تاریخ قبول نداریم که واسه بعضیها در داخل و خارج بیشتر نون داره
پارس کبیر
واقعیت این است که اکثر ترکها زیاده خواه هستند و این کارهای تهاجمی و اعتراضات در تمام زمینه ها دیده میشود و به نظر من ابزاری برای باج گیری و یا استقلال است. با پنهان کاری و این مسئله یکپارچگی ایران مشکل حل نمیشود. کسی که از کورش و فردوسی منتفر است دردش جای دیگری است. شایسته است بقیه مردم ایران این واقعیت را در نظر داشته باشند . در خاتمه ارزش واحترام انسان ها بستگی به مفید بودن انها برای جامعه بشریت و تکامل دارد و ته شعار.
ناصر زراعتی
آقای امید رضایی! مطلب خوبی نوشته اید. دست شما درد نکند. به نکات کاملاْ درستی اشاره کرده اید. روشن بینی شما قابل تقدیر است. موفق باشید
بهروز
نمیخواهم با این نوشته هدف اصلی نویسنده را زیر سوال ببرم که شاید قابل مقایسه نباشد. ولی نویسنده هیچ ذکری از همین تمسخرها و جوکها در آذربایجان نسبت به دیگران به میان نمیآورد. مثلا تاتهای آذربایجان سالهاست که در میان ترکزبانان آنجا خرفت و احمق نام گرفتهاند. البته در سالیان اخیر تاتهای بیشتری جذب جمعیت ترک شدهاند و این موضوع نمود کمتری دارد. یا موضوع تبریزیها و اردبیلیها. یا نگاه تحقیر آمیز به کردها که البته با جوک گفتن و این چیزها همراه نیست، بنابراین نمودی ندارد . روزی با هموطنی تبریزی که تمایلات تجزیه طلبانه نیز داشت برای ماموریتی به کردستان رفته بودیم. در مسیر خانهای را دیدیم که سر در آن نوشته بود انجمن ادبیات کردی، آن دوست با نیشخندی گفت: اِه، کردی هم ادبیات دارد!
بهروز
در ضمن یادتان نرود که یکی از بدترین اهانتها را همین دو سه هفته پیش اکبر عبدی ترکزبان به عربها نمود. آن کاریکاتور سوسک (که البته اهانتی نبود چون واژه «نمنه» در فارسی هم بین جوانان استفاده میشد)، توسط مانا نیستانی کشیده شد که پدرش ترک و البته متولد کرمان بود. همین فتیله، آن بازیگر و کارگردانش ترکند. سالها پیش فریاد عربهای خوزستان درآمد بعلت اهانتهای جواد خیابانی ترکزبان به عربستان در گزارشگری فوتبال در صدا و سیما. یا کارگردان تبریزی که بختیاریها را در آن سریال سگ نامید و غیره. فقط میگویم، کمی انصاف داشته باشیم خوب است.
بهروز
دیگر اینکه موضوع تمسخر ترکها قبلا فقط مربوط به تهران بوده است و مربوط به زمان قاجاریه با ریشههایی از زمان صفویه و ربطی به زمان پهلوی ندارد. که البته در سالهای اخیر به جاهای دیگر هم کشیده شده. به عنوان مثال خود من تا زمان دیپلم در شهرستان خودمان بودهام و تا به تهران نیامدم، یک جوک ترکی هم به گوشم نخورده بود و هیچ تصور نادرستی هم نداشتم. البته شهر ما خالی از ترک هم نبود، چون هم باشنده ترک در شهر داشتیم و هم عشایر ترک که به پیرامون شهر ما میآمدند. موضوع، موضوع تهران بود و ربطی به سایر ایرانیان نداشت.
بهروز
نکته دیگر این است که برخورد دهاتی وار نسبت به افرادی که از شهرستانها میآیند برای همه هست. خود من در تهران دهاتی نامیده شده ام، چون علیرغم سالها زندگی در تهران، تهلهجهای دارم. در ضمن آقای رضایی، دوستی در بالا به نکته مهمی اشاره کردهاند. تاریخ ترک در ایران پر از جنایت بوده است (منظور شما نیستید، منظور ترکان آسیای میانه و عثمانی است که همین تبریز را هم به خاک و خون کشیدند). عده زیادی از سربازان عادی مغول، ترک بودهاند. یعنی فرماندهان مغول بودند و سربازان ترک. آیا با این حدت و شدتی که برخی هوار هوار من ترکم و مرگ بر فارس میگویند و آن بخاطر احساس ظلم است، حاضرند مسئولیت آن جنایات را هم به عهده بگیرند؟! اگر سایر ایرانیان باید کوتاه بیاید و حق شما را بدهد یا پوزش بخواهند، آیا ترکی که خود را میراثبر ترکهای آسیای میانه و عثمانی میداند نباید از جنایات پدرانش در این کشور عذرخواهی کند. این نوشته من با توجه به این نکته است که شما ترکزبانید و نه ترک و در واقع شما در حق کسی در ایران جنایتی نکردهاید (البته اختیار دارید که خود را هر چه بنامید ولی این واقعیت را نهی نمیکند)، همانطور که من فارسیزبانم و نه فارس، چون پدران من به زبانی صحبت میکردهاند که به آن زبان رعیتی میگفتیم و یکی از زبانهای ایران مرکزی است که ایرانی هست، ولی با فارسی هم خانواده نیست. حتا مردم استان فارس هم خود را فارس نمینامند. زبان آنها هم فارسی امروزی (یعنی دری یا خراسانی) نبوده است. زبانهای اصلی آنها چیزهای دیگری بوده که برخی هنوز نیز زنده است. ولی آنها اکنون بیشتر فارسیزبانند.
Azərbaycan
در باره سخنان اقای mard باید بگویم این اقا مثل اینکه تو خوابه و از خواب بیدار شده و چیزهایی را تعریف میکند، میفرمایند به بهانه خشک شدن دریاچه ارومیه!!! کدام بهانه؟ دریاچه ارومیه را عمدا خشکانده اند ، ایا میدانید امراضی در ازربایجان غربی دیده شده که تا بحال شناخته شده نیست؟ و به خاطر نمک موجود در گرد و خاک منطقه هر روز این امراض زیادتر میشه؟ ایا میدانید اگر دریاچه کامل خشک بشه امکان زندگی تا زنجان وجود ندارد؟ ایا میدانید طبق گفته اخبار سراسری فارسهای گدا گشنه به ارتمیای دریاچه ارومیه هم رحم نمیکنند؟ ان را برای پرورش به رفسنجان انتقال دادها ند، اقای مرد میفرماید ازربایجان پنجمین اقتصاد ایران است اما باید عرض کنم اقتصاد ازربایجان تا قبل از حکومت رضا قلدر در ایران اول بود اما الان بیستم است، اما به نظر من باید اول باشد چون وجب به وجب خاک ازربایجان معدن میباشد از معدن مس و طلا بگیرید تا .... اما از اصفهان تا هر کجای جنوب برید چیزی جز بیابان و گرد و خاک نمیبینید باید ازربایجان اقتصاد اول باشد که متاسفانه نیست دزدهای گدا گشنه طلای ازربایجان را می چاپند ولی کارخانه فراوریشو تو اصفهان می زنند، ایا این دزدی نیست؟ ازربایجان مثل کاتولینای اسپانیاست سودی که به گدا گشنه ها میده بیشتر از ان چیزی است که از اونا میگیره، پس نون ازربایجانو میخورید نمکدان نشکنید، مردم ازربایجان زمانی دست از اعتراض بر خواهند داشت که تک تک فارسها از بزرگ تا کوچک دهانشان را با فرچه توالت بشویند، باید عرض کنم فارسها از حدود 2500 سال پیش از استپهای روسیه به عنوان قلدر به این سرزمین امده اند ان هم لخت، هیچ فرهنگی نداشته اند، خواندن نوشتن هم بلد نبوده اند این حرف را با استناد به نفاق نامه فردوسی عرض میکنم انجا میگوید این مهاجرها به اجداد ترکها که مخترع خط بودند میگویند به ما خواندن نوشتن یاد دهید تا شما را نکشیم،...... ولی الان وقت قلدری نیست، این جکهایی هم که فارسها میبافند نشانه ضعف و درماندگیشان است
mohsen
آقای رضایی، بنظر، خودتان هم چیزهایی را ندیدهاید. اگر کمی از غلظت نوشته کم میکردید بهتر بود. دوستان به مواردی که خود ترکزبانان اهانت کردهاند اشاره نمودند از جمله به کارگردان و آن بازیگر فتیله که خود آذری هستند. در آذربایجان مثلی هست که به فرد خرفت و زباننفهم میگویند "تات ده" یعنی "تات است" یعنی نفهم است. برای دوستانی که نمیدانند، قوم تات یکی از قومهای ایرانی زبان و آذربایجانی است یعنی ترکزبان نیستند. در واقع پدران خود شما جناب رضایی، احتمالا تات بودهاند، اگر فارسی زبان نبوده باشند. https://en.wikipedia.org/wiki/Tat_people_(Iran) https://en.wikipedia.org/wiki/Tat_people_(Caucasus) نکته دیگر مسخره کردن مردم فارسی زبان در قفقاز زمان تزارها است توسط ترکزبانان آنجا: «سردبیر اکینچی کسی بود به نام حسن مجیدی زردآبی. خیلی ببخشید، ایشان میگوید «تمام زبان و ادبیات فارسی مساوی است با عرعر خر!» اکینچی خیلی به فرهنگ و تمدن ایران حمله میکرد. تبلیغاتش این بود که «ایران کشوری است عقبمانده و متعصب و غیرانسانی» http://kavehfarrokh.com/media/other-western-iranian-media-venues/kaveh-farrokh-interview-part-two-eurocentricism-and-anti-iran-revisionism/
محسن
فهرست نامهای تحقیرآمیز نژادی List of ethnic slurs https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_ethnic_slurs
محسن
در استانهای دیگر هم دریاچه خشک شده است از جمله دریاچه بختگان در فارس. یا زاینده رود. البته ارومیه خیلی مهمتر است.
علی
1- من اولین بار است که می شنوم در استادیوم تبریز به عربها توهین شده است. می شود لطفا لینکش را بیاورید؟ 2-در ضمن کسی شعار "مرگ بر کرد بی شرف" نداده است و بهتر است وقایع را آنچنان که اتفاق افتاده اند توصیف کنیم نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم. در آنجا یک عمل زشتی از جانب تعدادی اتفاق افتاده است و به یک نفر با لباس کردی بی شرف گفته شده است که اگر به خود آن فرد گفته شده باشد یک رفتار زشت و اگر به خاطر لباس سنتی اش بوده باشد یک رفتار نژادپرستانه بوده است.(این را باید کسانی که در استادیوم بوده اند نظر بدهند که جریان از چه قرار بوده است). 3-فروکاستن ِ نژادپرستی سیستماتیک علیه عربها در ایران به یک جوک درباره کلفتی یک ارگان واقعا شگفت آور هست. تقریبا هرسال عربهای احواز تظاهرات اعتراض آمیز علیه رفتارهای نژادپرستانه و اعدام و شکنجه و زندان فعالان مدنی عرب برگزار می کنند و اغلب هم به صورت بسیار خشونت آمیز سرکوب می شود. 4-توجیه عدم اعتراض به جوک های نژادپرستانه توسط اتنیک های دیگر با یک منطق ضعیف و حتی بی اساس. اینکه یک اتنیک به یک رفتار نژادپرستانه اعتراض می کنند دلیل بر آن نیست که آن رفتار قابل اعتراض نیست. قابل درک است که اتنیک هایی که در مرحله پیشرفته تر آسیمیلاسیون آریایی قرار گرفته اند ضرورت چندانی هم برای اعتراض در خود درک نکنند. 5-در جایی اشاره شده است که "موضوع مسخره کردن لهجه و برنامه کودک نیست" در ادامه انتظار می رفت که مساله به تبعیض ها و نژادپرستی های سیستماتیک علیه تورکها به طور خاص و سایر ملیتهای غیرفارس به طور عام کشیده شود اما متاسفانه انتظار بیهوده ای بود و سطح این مقاله در حد همان جوک و تمسخر باقی مانده است و حتی ذره ای به لایه های عمیقتر نژادپرستی در ایران پرداخته نشده است. 5- م
علی
تا سیستم احساس کنه که ممکن هست تو کشور اتفاقی در راستای دموکراسی صورت ممکن هست صورت بگیره این هارای هارای گویان را به خیابان روان میکند.
محمد
متاسفانه نگارنده محترم احتمالا نمایش را به دقت نگاه نکرده اند.الف: در باب نمایش 1- فردی که فرچه دستشویی را به جای مسواک استفاده کرده اصلا ترک نیست! وی کودکی غیر ترک است که به اتفاق پدر خود که او هم غیر ترک است (وچند کلمه و اصطلاح ترکی می داند) به مسافرت رفته اند و در هتل ساکن هستند شاید این مدعا درخواست مترجم از طرف آنان است 2- موضوع دیگر اینکه اینجا احتمالا اصلا ایران نیست چون پنجره هتل رو به دریا باز می شود و احتمالا جایی در سواحل باشد در منطقه ترک نشین ایران تنها آستارا چنین امکانی را دارد که نوع گویش هتلدار به لهجه افراد آستارا نزدیک نیست. 3- تنها فرد ترک زبان حاضر در نمایش بسیار منطقی و مودب است و تلاش میکند وضعیت را برای دو فرد غیر ترک زبان تشریح کند وی با ریشه یابی مشکل بوی بد راه حل را می یابد و آنرا به روش منطقی و دقیق حل میکند نه تنها اثری از ادعا واهی نگارنده مبنی بر توهم حماقت برای ترک زبانان در وی به چشم نمیخورد بلکه هوش و فراست وی بسیار پررنگ است ب: در باب قسمت اول و تجربیات شخصی: 1- بخشی از موارد ذکر شده صرفا تصورات درونی نگارنده است و هیچ نمود خارجی ندارد. 2-به نگارنده توصیه میکنم چنانچه امکان سفر به ایران میسر شد حتما سری به بازار تهران از هر صنفی که مایلند بزنند تا میزان به احترام به ترک زبانان پی ببرند اینکه حماقت به ترکان نسبت داده می شود فرضیه ای باطل به نظر می رسد فرد احمق نمی تواند دارای بهترین مغازه در بهترین جای بازار تهران باشد. ج: انتخابات پیش رو 1-متاسفانه نگارنده مساله تلاش برای جمع آوری رای از طرف نمایندگان فعلی استانهای ترک نشین را کلا نادیده گرفته 2- متاسفانه نگارنده کراهت نسبی امامان جمعه از دولت را نادیده گرفته گرچه صدا و سیمای ایران به دولت وابسته نیست اما امامان جمعه با چرخاندن موضوع به سمت دولت با سو استفاده از موقعیت کینه درونی خود را نسبت به دولت ابراز کردند د:دانشجویان یا دانشجو نمایان 1- در نمایشی که گفته میشد تحصن توسط دانشجویان دانشگاه های اورمیه و تبریز است فضا رسانه ای ایجاد شد که چند علامت سوال داشت منجمله اینکه دانشجویان دانشگاه ها در ایران با انتخاب شهر و رشته برگزیده می شوند و گرچه دانشجویان ترک زبان تمایل برای ادامه تحصیل در شهر خود دارند ولی غالبا این امکان فراهم نیست لذا دانشجوی دانشگاه اورمیه لزوما ترک زبان نیست لذا این تحصن به نمایشی برنامه ریزی شده شبیه است. تتمه: نکات متعدد دیگری در متن مقاله بود که به خاطر اطاله کلام صرفنظر میکنم. در یک کلام میتوان گفت مقاله ضمن داشتن نثر قوی و طبقه بندی و دسته بندی مناسب از ضعف محتوی رنج میبرد. برای نگارنده محترم آرزوی موفقیت و بهکامی دارم.
بابک
باور بفرمایید دچار سؤ تفاهم هستیم. تاریخ خود را نمی دانیم، خود را نمی شناسیم، بسادگی تحریک می شویم و واکنش غیرمنطقی نشان میدهیم ! برنامه زننده ای از تلویزیون پخش شد؛ آنگونه که نوشتند، برنامه نویس: آذربایجانی، کارگردان : آذربایجانی، بازیگر: آذربایجانی، سیاستگذار : نمایندگانِ حاکمِ آذربایجانی، حاکمِ مطلقِ کشور و صدا و سیما : آذربایجانی ! ولی شما راه افتادی توی خیابان گفتی مرگ بر فارس و مرگ بر کُرد ! و به فردوسیِ مادرمرده بدو بیراه گفتی ! از خود نپرسیدی فارس در این میان چه گناهی دارد؟! فردوسی در این میانه چکاره است ؟! عده ای بی وجدان هم در باکو و ترکیه نشسته اندو به همه ما می خندند! بعد هم به پارسی ها اعتراض می کنی که چرا برای من جوک درست می کنند ! در حالی که جوک را هم پارسی ها نمی سازند. از اقلید و فیروز آباد و ممسنی و شیراز و آباده و فسا برای تبریزی و اردبیلی و مراغه ای جوک نمی سازند. دلیلی ندارد که بسازند، تماس و رقابتی با هم ندارند. پارس کجا ؟ آذربایجان کجا ؟ تا آنجا که خود دیدم، برخی آذربایجانی ها و بعضی گیلانی ها برای هم میسازند نه پارسی ها. خطا از آنجا پیش آمد که خیال می کنیم : ـ زبان رسمی فارسی، گویشِ مردم فارس است ! ـ هرکس فارسی حرف میزند فارس است ! ـ چون در تهران مردم فارسی حرف میزنند پس مردم تهران هم فارس هستند ! ـ چون زبان رسمی حکومت فارسی است پس حکومت دست فارسها است و حاکم ایران هم از قوم پارس ! در حالی که : 1. زبان رسمی فارسی گویش محلی مردم پارس نیست. گویش مردم اقلید، فیروزآباد، شیراز، استهبان و جهرم با این زبان فارسی فرق بسیار دارد، گویشی است، مانند مازندرانی و گیلکی و لُری و خراسانی. زبان رسمی فارسی بیشتر از زبان پهلوی شمالی (آتورپاتگان و خراسان بزرگ) است و محل بنسبت دقیقِ پیدایش آن حدود بخارا و سمرقند است، نه از پارس در جنوب ایران. ترکان سلجوقی این زبان را در سراسر ایرانزمین و سپس در روم شرقی زبان رسمی کردند. در روم شرقی پس از سلجوقیان، ترکان عثمانی هم زبان فارسی را زبان رسمی ادبی و حکومتی خود کردند. برخی از شاهان عثمانی با این زبان شعر می گفتند. در هند هم بابری های مغولتبار زبان فارسی را زبان ادبی و بعنوان زبان رسمی فرمانروایی خود پذیرفتند و خود هم با این زبان شعرمی گفتند. 2. در همه کشورها مانند روسیه، بریتانیا، چین، کانادا، آذربایجان شمال ارس (در واقع آلبانیا و اران)، ترکیه و آلمان با اینکه زبانها و گویشها فراوان هست ولی همه آن زبانها رسمی نیستند و آموزشهای آکادمیک با همه آن زبانها داده نمیشود. زبان فارسی رسمی زبان مشترک همه قومهای ایرانی در فلات ایران است. 3. نام فارس و پارس و فارسی یا پارسی و پرشیا و پرژن باعث سوء تفاهم شده. عده ای از بی اطلاعی این فارس یا پارس (ایران) را با پارس و قوم پارس در جنوب ایران یکی می گیرند ! تا سال 1314 ایران زمین یکپارچه را پارس می خواندند. رضاشاه فرمان داد تا این کشور را ایران بخوانند. روسها در زمان جنگ سرد و اکنون حکومت باکو از این یک نام مشترک که بر دو موضوع گذاشته شده سوء استفاده می کنند و به سؤتفاهم ها دامن میزنند. 4. هرکه فارسی حرف میزند هم دلیل نمی شود فارس باشد. پارسیان هند بیشتر خراسانی هستند.. 5. پارسیها در میان مردم تهران اندکشمار هستند. از زمانی که آقا محمد خان قاجار تهران را پایتخت کرد مردم از سراسر ایران به اینجا مهاجرت کردند تا تهران شد شهر حدود 14 میلیونی امروز. در این میان بیشتر مهاجران از آذربایحان هستند. پارسی ها مانند تهرانی های اصلی از کمشمارترین قومها در تهران هستند. 6. بیشتر مردم آذربایجان مادتبارند نه ترک. نویسنده محترم مقاله اینجور که به «هویتطلبی آذربایجان» و « ریشههای قومی- هویتی» اشاره کردند، گویا ایشان هم از واقعیت های تاریخی و قومی آگاهی ندارند. از هرقوم که هستیم، اگر بخواهیم هویت و اصلی ریشه خود را بیابیم، تاریخ را همانگونه که رخ داده، واقعیت را آنگونه که بوده و هست باید بدانیم. باید توجه داشته باشیم که واقعیت ها با شعار تغییر نمی کنند. اگر کسی ترک، پارسی ، تالشی، تاتی، گیلانی ، خراسانی، لر ، مازندرانی ، سیستانی، بلوچ یا کرد نیست یا اگر هست، با اصرار که تغییر قومیت نمی دهد. هرکس باید تلاش کند واقعیت را دریابد. فرقی هم نمی کند از کدام قوم باشیم، مهم این است که چگونه آدمی هستیم، شخصیت ما چگونه است. این مسائل از زمانی آغاز شد که حکومت کمونیستی شوروی در جریان جنگ سرد به تبلیغات گسترده ضد ایرانی پرداخت. پیش از آن نه ازاین شوخی های ناپسند در باره آذربایجانیها و رشتی ها خبری بود، نه از عنوان نادرست و تفرقه افکن «ملتهای» ایران، نه از دروغِ حکومت همیشگی فارسها و نه از ستم آنها بر دیگرقومها، نه از فارسِ تهرانی و نه از شکاف و ستیز ترک و فارس. اکنون هم بازماندگان برخی کرملین نشینان در باکو تبلیغات ضد ایرانی می کنند تا بخیال خود توجه مردم را ادامه حکومت موروثی و از پایمال کردن حقوق ملت به جای دیگری منحرف کنند. ببینید چه تعداد از فعالان حقوق بشر در زندان های باکو هستند. نمی فهمند که بذر کینه ای دارند می پاشند که نسلهایی از مردم را به جان هم می اندازد و به خاک و خون خواهد کشید ! برایشان مهم نیست. جالب اینجا است که بسیاری از پان ترکیست های ترکیه و باکو هم ترکتبار نیستند. اگر بودند می بایست قیافه، چهره و تیپی مانند ترکان می داشتند که ندارند. آنها که در واقع ترک هستند، بیشتر در آسیای میانه و ترکستان زندگی می کنند. آن بزرگواران بسیار هم ایراندوست هستند، نه پان ترکیست هستند، نه شعارهای ضد ایرانی و ضدپارسی میدهند و نه کسی برای آنها جوک می سازد. تا آنجا که من به تاریخ نگاه کردم در آذربایجان (ماد خُرد یا آتورپاتگان) تا سده پنج هجری در آذربایجان (جنوب ارس) ترکان نبودند. در سده پنجم است که ترکان سلجوقی به آن سرزمین آمدند؛ سپس پادشاهی بزرگی برپا داشتند، برای نخستین بار پس از ساسانیان فلات ایران را یکپارچه کردند. همانها بودند که زبان فارسی را در سراسر قلمرو پهناور خود زبان رسمی کردند. 7. و اما توهین به قومها ! دراین نظام مقدس تا بخواهید توهین و تحقیر ایرانی بویژه نسبت به پارسیها هست، بسیار هم در این راه از کیسه مردم هزینه میشود. میفرمایید نه، یک نگاه به برنامه های هزارها میلیارد تومانی صدا و سیمای جمهوری اسلامی بکنید. تنها یک نمونه را عرض میکنم. در این حدود سی و پنج سال در سازمان صدا و سیمای این حکومت مقدس و پربرکت هرچه فیلم و نمایشنامه ساخته و پخش میشود بر نقشهای منفی زشت و پست پلید مانند دزد و کلاهبردار، خیانتکار و جانی و آدمکش و معتاد نام ایرانی و پارسی میگذارند و بر هرچه نقش خوب و سنگین و پسندیده است نام عربی ! پیام روشن است؛ تبلیغ می کنند که ایرانیها آدمهای پلید وپستی هستند و عربها خوبند ! توهین از این روشنتر نمی شود. سی و پنج سال سیاست تبلیغی نظام مقدس این است. چه ایرانی چه عرب یا هر مردم دیگر خوب و بد دارند، مهم این نیست که از کدام قوم باشیم، مهم این است که خوب باشیم. در اینجا میخواهم توهین و تحقیر ایرانی توسط این نظام پربرکت را یاداوری کنم. 8. نویسنده محترم مقاله نوشتند که چون غیرترکها در سال 85 در اعتراض ترکها شرکت نکردند، آنها هم در پی انتشار شبنامه در جنبش سال 88 همراه نشدند ! در شبنامه ها نوشته شده بود که این دعوای میان فارسها است و به شما ربطی ندارد ! این برداشت هم مانند بسیاری از دیگرسخنان ایشان در این مقاله درست نیست. سرزنش این دارد که 35 رژیم از هیچ توهینی و تحقیری نسبت به ایرانیان پرهیز و پروا ندارد و صدا از کسی در نمی آید ! آنها که شبنامه پخش کردند، با تاسف به نتیجه ای که می خواستند رسیدند، از پیوستن تبریز به جنبش سال 88 جلوگیری کردند ! گمان نمیکنم نیاز به توضیح بیشتر داشته باشید ! جنبش 88 دعوای فارسها با هم نبود، مردم بخشهایی از آذربایجان و مازندران و اصفهان و خراسان و گیلان و .... و تهران در جنبش شرکت داشتند. سران دو طرف هم نه پارسی بلکه یک طرف سید علی حسینی «خامنه ای» بود و طرف دیگر میرحسین موسوی «خامنه ای». کروبی لُـر هم بودند ! مردم را سرکوب و ... و به جوانان بارها تجاوز کردند و هده ای نشستند و صدایشان در نیامد ! فرقی نمی کند از کدام قوم باشید حتی فرق نمی کند ایرانی باشید یا نباشید، مهم این است که در خدمت نظام مقدس و سرسپرده ی خامنه ای باشید، در آن صورت از امکانات گسترده برخوردار می شوید وگرنه نظام مقدس ترک و آذربایجانی و فارس و عرب و کرمانی و مازندرانی و خراسانی و ... و حتی آخوند و غیرآخوند نمی شناسد. از نظر آقای خامنه ای، حسن نصراله و بشار اسد و اسماعیل هنیه غیر ایرانی کجا و بهائیان ایرانی کجا؟ ویرانه های باقی مانده از جنگ در ایران را ببینیدو بهشتی که همشهری شما با پول ایرانی در جنوب لبنان ساخت را نگاه کنید. همین اندازه به شما عرض کنم که برخلاف تبلیغات دروغین، واقعیت این است که در این 1400 هیچ پارسی به حکومت ایران نرسید، بیش از 200 سال را عربهای مسلمان، پس از آنها تا به امروز مدتی زیاریان و دیلمیها از شمال ایران، صفاریان سیستانی، سامانیان خراسانی، زندیهای لُـر، و پهلویهای مازندرانی در این روزگار برخی همزمان با دیگران، بر بخش هایی از ایران و بعضی هم بر همه ایران حاکم بودند. بقیه یعنی حدود هزار سال از 1400 سال را ترکان (مدتی هم اردبیلی ها و افشاریهای در اصل آذربایجانی) همزمان با دیگران بر بخش هایی یا بتنهایی بر همه ایرانزمین حاکم مطلق بودند. حتی در خود پارس هم اتابکان ترک تبار حکومت میکردند. در زمان پهلویها هم بیشترین سران حکومتی و سیاستگذاران کشوری و لشکری و فرهنگی و اقتصادی بیشتر آذربایجانی بودند تا پارسی. پس از انقلاب هم آقای خمینی با هزار تُن سریش به پارس نمی چسبید. نخستین نخست وزیر بازرگان تبریزی، نخستین رئیس جمهور بنی صدر همدانی کردتبار، دومین رئیس جمهور قزوینی، سوومین رئیس جمهور (هشت ساله) سید خامنه ای (خامنه نزدیک تبریز)، همزمان نخست وزیر هشت ساله یک خامنه ای دیگر میرحسین موسوی خامنه ای، رئیس قوه قضائیه موسوی اردبیلی، و سرانجام دومین رهبر و ولی فقیه مطلق آقای خامنه ای، کسی که سیاست هایش معرب و گونه ای شیعی است، نه ایرانی، ایشان نه شیرازی و استهبانی و اقلیدی و فیروزآبادی و فسایی و نه از هیچ جای دیگر پارس است و نه مشهدی است. در یک سخنارنی در تبریز آدرس خانه پدر و پدربزرگشان در تبریز را گفتندو جمعیت انبوه هم کلی کف زدندو صلوات فرستادندو تکبیر گفتند ! پدرشان از تبریز به نجف رفتند و برگشتند، بعدهم رفتند به بارگاه امام رضا . چنانکه در جای دیگر نوشتم پارسیها بدون تایید رهبر مطلق خامنه ای آذربایجانی حتی یک کدخدا نمی توانند برای روستایشان انتخاب کنند چه رسد به دیگران آنهم به آذربایجانی ها ستم یا توهین کنند ! پارسی ها رفتار حکومت همشهری شما را به حساب همه شما نمی گذارند، شما رفتار همشهری خودتان را به حساب پارسی نگذارید! اگر سال 88 بر می خاستید شاید امروز ما وضع دیگری داشتیم. ایران را رها نکنید تا مستعمره حکومت ضدحقوق بشر باکو شوید. بابک
به توچه
مقاله ای که هدفش حتما افزایش تفرقه است.
بابک
ضمن پوزش خواهی از دوستان بزرگوار در سایت رادیو زمانه، خواهشمندم این نوشته را بجای پیام بالا در سایت بگذارید. ببخشید، بیماری و خستگی هست و اشکال تایپی. پس از این بیشتر دقت میکنم تا بیشتر زحمت ندهم. سپاسگزارم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ- سخن از آدمی بنام ناصر پورپیرا گفته شد. من هم بدون شناخت او برخی نوشته های ایشان را خواندم. تعجب کردم از اینکه سخنان و ادعاهای یک نویسنده تا این اندازه بی پایه و بی سند و خلاف منطق باشد. ما نوشته های تاریخ نگاران یونانی (با این که دشمن بودند) و نوشته های پژوهشگران با اعتبار ایرانی و اروپایی و نتیجه پژوهشها و کاوشهای گسترده ی باستان شناسی این حدود ۲۰۰ سال را بگذاریم و این ادعاهای خنده آور را بپذیریم که پارسی ها نبودند و … ؟! برای چه ؟! یک پرسش بنیادی بسیار مهم همین است که این چه اصراری است که بخواهیم واقعیت ها را نپذیریم و گذشته را خلاف آنچه بوده توجیه کنیم؟! فرض کنیم این حرفهای نادرست را بپذیریم، چه چیزی عوض می شود؟! چه سودی میبریم؟ یکی از دروغهای شاخدار و عجیب برخی رسانه های باکو این است که میگویند آذربایجان شامل شمال و جنوب ارس است و یک کشور بود ! بعد فارسها و روسها آن را میان خود تقسیم کردند ! از دست رفتن ۱۷ شهر قفقاز را پدربزرگ های ما از پدر خود شنیده بودند و با افسوس و اندوه ازآن یاد میکردند. کسانی چه اندازه باید بی شرم باشند و شنوندگان را تا چه اندازه نادان فرض کنند که رخدادهایی به این نزدیکی را جور دیگری بیان کنند!؟ رویداد۲۰۰۰سال پیش که نیست، حدود ۲۰۰ سال پیش روسها به ایران حمله کردند و آلبانیا را از ایران گرفتند. حکومت موروثی و ضدحقوق بشر باکو چنین دروغی میگوید، چرا شنونده ی عاقل باید بپذیردو آن را تکرار کند؟! در آن زمان فرمانده سپاه ایران هنگام دفاع از کشور در برابر روسها و سپس نماینده ایران در مذاکرات پس از جنگ، شاهزاده بزرگوار و دلاور عباس میرزا قاجار ترکمن بود و شاه ایران فتحعلیشاه قارجار. فارسها کجا و چکاره بودند؟! این همه دروغ با این روشنی میگویند و برای میلیون ها نفر پخش میکنند! مردم را تا این اندازه نادان فرض کردند ! در پی تغییر نام اران وآلبانیا در شمال ارس توسط حزب مساوات اسلامی و آنگاه نگه داشتن این نام توسط روسهای بلشویکها، زنده یادان خیابانی، امیرخیزی، کسروی و … در تبریز اعتراض کردند. زنده یاد تقی زاده تبریزی که از راه آلبانیا به اروپا سفر میکرد خاطره نوشته از مردمی که آرزوی بازگشت و پیوستن اران و آلبانیا به ایران را داشتند. از اینکه برخی نویسندگان در عثمانی و ترکیه ادعاهای خلاف واقع میکردند و بسیاری از مردم را ترک می خواندند و تاریخ ترکها را در این منطقه عقب میبردند، مرحوم محمد قزوینی در بیست مقاله اظهار شگفتی کرده نوشته است که با این همه ادعاها که اینها میکنند، کم کم حضرت آدم را هم ترک میخوانند ! اگر امروزه ایشان می بودند و ادعاها و دروغهای رسانه های حکومت باکو را می شنیدند شاید می گفتند بعید نیست کم کم ادعا کنند که همه مردم جهان از جمله پارسی ها هم ترک هستند ! از روزگار باستان تا به امروز هیچ تاریخنگار با اعتباری شمال ارس را آذربایجان نخوانده. در سال ۱۹۱۶ حزب مساوات اسلامی نام اران و آلبانیا را به آذربایجان تغییرداد که اعتراض بزرگان تبریز را بدنبال داشت. بعد کمونیست های روسی که آن سرزمین را گرفتند برای ادعاها و برنامه های بعدی خود این نام را مناسب یافتند و آن را نگه داشتند. مدارک و سندها در کتاب های پژوهشی و در وزارت خارجه دو کشور روسیه و ایران موجود است. در این باره کتاب اران و آذربایجان نوشته تحقیقی استاد عنایت اله رضا از انتشارات هزار هم موجود است، اگر دوستان در ایران باشند می توانند بخرند و ببینند. در باره آذربایجان، چنان که عرض کردم، هیچ تاریخنگار از یونانیها مانند استرابون در ۲۰۰۰ سال پیش گرفته تا تاریخنگاران پس از اسلام مانند مسعودی و ابن خردادبه، استخری، جریر طبری و دیگران نه شمال ارس را آذربایجان خواندند و نه نشانی از وجود ترکان در آتورپاتگان یا آذربایجان در جنوب ارس دادند. مگر این که در زمان سلطان محمود سپاهی از ترکان تاخت و تازکنان به آذربایجان رسیدند و پس از کشت و کشتار و غارت در آنجا، وهسودان فرمانروای آتورپاتگان آنها را از آنجا دور کرد. قطران تبریزی در سروده ای از بیدادهای ترکان زردپوست در آتورپاتگان نالیده است. در سده پنجم هجری است که ترکان سلجوقی آن سرزمین را گرفتند. بعد هم سراسر ایرانزمین را و سپس روم شرقی را به دست آوردند. همین سلجوقیان زبان فارسی دری را در سراسر قلمرو خود بعنوان زبان ادبی و رسمی پذیرفتند. مردم آذربایجان مادتبار هستند، تعدادی ترکتبار هم مانند همه جا در میان آنها هستند، نه اینکه همه از نژاد ترک باشند. چه اصراری است که کسانی دارند تا همه را ترک بخوانند؟! اصل بر منش و شخصیت خوب است نه اینکه از کدام قوم باشیم. آنها که در واقع ترک هستند مردم بسیار خوبی هستند ، با ایرانیان بسیار دوستند. ولی اینها که ترک نیستند و تنها زبانشان تغییر کرده قانع نمی شوند و شعار های ضدفارس میدهند بی آنکه پارسی ها کاری با اینها داشته باشند ! خیلی اگر علاقه دارید چهره خود را با عکس چند تا از ترکان آسیای میانه و شمال افغانستان مقایسه کنید، ببینید چه شباهتی با ترکها دارید؟ یا « دی، ان ، ای» خود را آزمایش بدهید ببینید از کدام نژادید. ما هم در جایی از ایران زندگی می کنیم، تحقیق کردیم دیدیم خاندان ما از سرزمین دیگری هستند، نه پارسی هستیم و نه مادی و نه پارتی و نه سیستانی. ولی برای همه آدمهای خوب از هر قوم احترام قائلیم. آدم که نباید در میان این همه درد سر و گرفتاری خود را به شعارهای نادرست و غیر منطقی دچار کند. چهارده قرن است که هیچ پارسی به حکوکت نرسیده ، در این مدت حدود هزار سال را ترکها ( مدتی هم آذربایجانی ها و اردبیلی ها) حکومت کردند، اکنون هم حکومت «مطلق» دست یک آذربایجانی است. آقای خمینی پیش از این ستم بسیار کردو آقای خامنه ای و شریکانشان، نسبت به مردم (از هر قوم) تا توانستند و می توانند ستم می کنند، حکومت باکو هم تا میتواند دارد به مردم شمال ارس ستم میکند، ولی شما علیه پارسی ها و کردها شعار میدهید ! در میان این همه مصیبت وقت گیر آوردید؟! با حاکمان باکو و با عده ای دروغگو در ترکیه هماهنگ و همصدا شده اید ! مردم با این تنشها و شعارها از هم دور و نسبت به هم بدبین می شوند ، از اصل مصیبت هایشان غافل میشوند. همه آسیب می بینیم و حاکمان دروغگو و ستمکار منطقه سودش را می برند، چه در داخل چه در خارج. هشیار و یکپارچه باشیم و در کشور دمکراسی برقرار کنیم.
شیرین
ترکها حق دارند چون واقعأ فارسها دچار جنون خود برتر بینی شدند و به همه اقوام ایرانی انگ و برچسب میچسبانند
وحید
واقعا تو این مطلب و نظرات حرف های جالبی دیدم، بعضی ها واقعا مفید و خواندنی و بعضی ها بسیار مزخرف، واقعیت قضیه همون انداختن قومیت ها به جون هم و نگه داشتن حکومت هست، نمیدونم چرا این سرکرده ترک آقای خامنه ای تو این قضیه های توهین به ترک ها از قدرتش استفاده نمیکنه تا چشم فارس زبون هارو در بیاره ولی تو قضیه 88 تو خطبه میگه کسی که بخواد ابرو رو درست کنه ولی به جاش چشمو کور کنه، ما خود فرد رو از بین میبریم، اینجاس که عاقلان باید فکر کنن و بفهمن که همه اینها برا حفظ حکومته، اول به فکر آبادانیه مملکت باشین بعد که مملکت واقعا درست شد، یه کم استراحت کنین و ازش لذت ببرین، اگه یه وقت حوصلتون سر رفت جنگ قومیتی را بندازین.
علیرضا
رفراندوم برگذار کنن هر کی بخواد تو نقشه ایران میمونه هر کی هم بخواد جدامیشه
زهرا انچه باید درباره ترکها بدانیم
پانترکها با جعل امار قصد تجزیه ایران و رسمی کردن زبان التایی را دارند. باید همه بدانند در خود ترکیه که ۵۰ میلیون نفر ترک نیستند فقط یک زبان رسمی اجباری ترکی وجود دارد پانترکها چه جوابی دارند؟ همین طور دارند روی تغییر نامها مانور میدن خوبه اینو هم ببینند ترک نبودن ۳۵ تا ۵۰ میلیون نفر از مردم ترکیه به طور مستند و به روایت آمار آیا مردم ترک تبار هستند یا فقط ترک زبان؟ چگونه زبان ترکی استانبولی توسط آتاترک ترویج یافت؟ چرا رسم الخط فارسی و عربی از عثمانی برچیده شد؟ آتاترک چگونه هزارسال ادبیات مکتوب ترکی عثمانی را نابود کرد؟ آیا ایران به صرف داشتن چند قوم ایرانی و با وجود یکدستی فراوان در زبان و فرهنگ کثیرمله است ولی ترکیه با وجود ۵۰ میلیون اقلیت یک کشور تک قومی است؟ ایران ستیزان چرا واقعیت را به شما نمی گویند؟ آیا در ترکیه امکان تحصیل به زبان مادری ۵۰ میلیون نفر اقلیت و تشکیل ۲۰ فراکسیون قومی در مجلس کبیر ترکیه وجود دارد؟ ترکیه با نسل کشی و آسمیله کردن ملت ها و اقوام دیگر شکل گرفته است . جالب است بدانید اردوغان دیکتاتور حامی داعش و رییس جمهور ترکیه از قوم قفقازی لاز (لازهای گرجستان) و همسرش امینه اردوغان از اعراب است
زهرا انچه باید درباره ترکها بدانیم
معرفی اقوام و ملیت های کشور کثیرملت و تازه تاسیس (صد سال قدمت) ترکیه - کردها، ارمن ها، عرب ها، بالکان ها، یونانی ها، پوماک ها، قفقازی ها و ... از ۸۰ میلیون جمعیت ترکیه حداقل ۳۵ تا ۵۰ میلیون نفر ترک نیستند. دموگرافی (جمعیت شناسی) ترکیه ۱- کردهای ایرانی در ترکیه ۱۴ تا ۲۲٫۵ میلیون ۲- زازاهای ایرانی در ترکیه (شاخه ای از قوم ایرانی کرد) ۳ میلیون ۳- ارمن ها و ارمن های مخفی (شبه ایرانی) در ترکیه ۳ تا ۵ میلیون ۴- عرب ها در ترکیه ۱ میلیون ۵- لازها (قفقازی) در ترکیه ۱ تا ۱٫۵ میلیون ۶- چچن ها (قفقازی) در ترکیه ۱۰۰ هزار
زهرا انچه باید درباره ترکها بدانیم
۷- چرکس ها (قفقازی) بین ۱ تا ۶ میلیون تخمین زده می شود ولی تنها ۵۰ هزار نفر زبان چرکسی حرف می زنند و بقیه آسمیله و استعمار شده اند. ۸- گرجی ها (قفقازی) ۱ تا ۱٫۵ میلیون ۹- آدیغه ای ها (قفقازی) در ترکیه ۳۰۰ هزار ۱۰- آسی های ایرانی (قفقازی) در ترکیه ۲۰ تا ۱۰۰ هزار ۱۱- آبخازها (قفقازی) در ترکیه ۵۰ تا ۵۰۰ هزار ۱۲- آشوری ها (خاورمیانه ای) در ترکیه ۲۵ تا ۵۰ هزار با وجود نسل کشی ۴۰۰ هزار نفری توسط ترکها ۱۳- بوسنیاک ها (بالکانی) در ترکیه ۱۰۰ هزار تا ۲ میلیون ۱۴- صرب ها (بالکانی) در ترکیه ۱۵ هزار نفر ۱۵- آلبان ها (بالکانی) در ترکیه ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار ۱۶- یونانی ها و یونانی های مسلمان شده (بالکانی) در ترکیه حدود ۱ میلیون با وجود نسل کشی ۱۷- پوماک ها یا مسلمانان اسلاونژاد بلغاری (نزدیکی تباری با ایرانیان) در ترکیه حدود ۷۵۰ هزار ۱۸ - رومن ها یا کولی ها (ایندوایرانی) در ترکیه ۵۰۰ هزار تا ۵ میلیون ۱۹- آفریقایی ها در ترکیه تعداد نامعلوم ۲۰- تاتارهای کریمه (ترک) در ترکیه ۱۵۰ هزار تا ۶ میلیون ۲۱- آذری ها (ترک) در ترکیه ۸۰۰ هزار ۲۲- ازبک ها و قزاق ها (ترک) در ترکیه ۵۰ هزار ۲۳- پرشین ها (ایرانی و افغانی) در ترکیه حدود ۷۰۰ هزار ۲۴- پناهندگان سوری (عرب) در ترکیه ۲٫۵ میلیون ۲۵- یهودیان ترک (تبار غیر ترک) در ترکیه ۲۵ هزار ترکیه کشوری جعلی است که از ترکیب اقوام ایرانی، ایندوایرانی، اروپایی و مدیترانه ای و عرب و بالکانی و اسلاو و قفقازی و یونانی و آشوری و ارمنی و ... تشکیل شده است و ترک های واقعی و مغول تباران نقش کمی در تاریخ، فرهنگ، ادبیات و سیاست کشور جعلی و تازه ساخت ترکیه (۱۹۱۹ میلادی یعنی کمتر از ۱۰۰ سال) ایفا کرده اند و با اشغال سرزمین های اقوام یاستانی آناتولی قدم به جامعه ملل گذاشته اند و با رهبری آتاتورک یهودی بالکانی تبار شروع به جعل تاریخ و جغرافی و ادبیات و خط و زبان کردند. ۱- ترک سازی در ترکیه ۲- تغییر نام های جغرافیایی در ترکیه ۳- پان ترکیسم
گیل آمرد
من در اینترنت، در تارنمای خودم و در وبلاگها و شبکههای اجتماعی، سالهاست که علیه جوکهای قومی نوشتهام و امروز با افتخار اعلام میکنم در ایران، جوکهای مترقیتر، غیرقومی و غیرجنسی، اکثریت مطلق لطیفههایی را تشکیل میدهند که میان مردم دست به دست میشوند. تلگرام، محبوبترین شبکه اجتماعی در ایران است. کافی است در گروههای تلگرامی عضو شوید و ببینید که خوشبختانه ذائقۀ طنزپردازیِ ایرانیان تغییر کرده است. ما ایرانیان در سالهای اخیر، مدارا و خویشتنداری را آموختهایم و فراگرفتهایم که به هر چیزی نباید بخندیم؛ بهویژه اگر خندۀ ما به بهای دلخوریِ دیگران باشد. امروز، به نظرم، چالش بزرگ این است که یکپارچگی و اتحاد ملی را تمرین کنیم و اجازه ندهیم کشورهایی خیال کنند با تحریک احساسات قومیِ ما ایرانیان، میتوانند منافع ملی خویش را به پیش ببرند. شخصا به آینده خوشبینم.
د
من کوردم و لهجه هم دارم اما همه اول فکر میکنن شمالیم!! لهجه ترکی اتفاقا خیلیم بانمک و دوست داشتنیه ..متن عالی نوشته شده بود موفق باشید.
صدیق
بنظرم بخش بزرگی از مشکل به جمهوری اسلامی و سیاستهای تبعیض آمیز آن برمیگردد. به شخصه تا قبل از 20 سالگی، کل شناختم از ترکهای هموطنم فقط جوکهای تکرار شده در دبیرستان و کوچه و بازار بود به اضافه چند ترانه ترکی که بعضاً گوگوش و بعضی از خوانندگان کُرد و ترک خوانده بودند. اما روزگار چرخید و توفیق زندگی در ارومیه را برای چند سال پیدا کردم. اقرار میکنم که ترکها را مردمان بسیار فهیم و درستکار یافتم (خلاف بخشی از تهرانیها که هر پدرسوخته بازی را به پای زرنگی مینویسند!). اگر به موضوع اعتراض مردم تُرک بیشتر دقت کنیم درمییابیم که آن اعتراضات هرگز به یک کاریکاتور و برنامه طنز نبود، بلکه خشم فروخوردهای بود که با آن برنامه لبریز شد. کشور ما در سایه حکومت شیعه ولایت فقیه خامنهای سرشار از تبعیضهای مختلف است، لذا مردمی که زیر یوغ استبداد و تبعیض زندگی میکنند قطعاً نمیتوانند واکنش درست به مسائل نشان دهند. بیایید از سویهایی دیگر قضیه را بنگریم؛ نماینده مردم ارومیه در مجلس کیست؟ فردی با لهجه غلیظ ترکی که برای نشان دادن ارادت خود به رهبر، حاضر است چهار دست و پا هم طی طریق کند. این فرد قطعاً نماینده مردم فهیم اورمیه نیست، بلکه با رانت و خرج کردن دلار به مجلس راه یافته است. اما مردم سراسر ایران او را نماینده پیشانی سفید ترکها میدانند، کسی که فرزند دامدارش را چوپان مینامد (توهین به شغل شریف چوپانی نباشد که میلیاردها بار از نمایندگی مجلس ج.ا شریفتر و والاتر است. دستکم به مردم و کشورش خیانت نمیکند!).
صدیق
نویسنده مقاله در قسمتی از نوشتار خود به گفتگویی اشاره میکند که در عالم مستی با دوستی کُرد ردوبدل شده: بعید بنظر میرسد دوست ایشان در شرایط عادی چنین سخنی بگوید! کُردها و ترکها هرگز بروی هم اسلحه نخواهند کشید، نه برای اورمیه و نه برای هیچ شهر دیگری! اتفاقاً حافظه تاریخی عکس این موضوع را بیان میکند (در قضیه پیشهوری و قاضی محمد). اگر بنا باشد که چنین موضوعی (به فرض محال) مطرح شود قطعاً رجوع خواهد شد به صندوق رأی (مطابق با قوانین دمکراتیک). درپایان توجه به این نکته ضروری است که بدلیل عدم مشروعیت نظام جمهوری اسلامی، و متزلزل بودن پایه های حکومت ولایت فقیه، اتحاد مردم داخل کشور (بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی)، سبب سقوط سریع آن خواهد شد، لذا ایجاد تبعیض، تفرقه و نفرت میان مردم ایران یکی از سیاستهای این رژیم است. رژیم همواره سعی کرده تا مدیران و مسئولانی را به کار بگمارد که جزو تنگ نظرترین اقشار جامعه برای شدت بخشیدن به موضوع تفرقه و نفرت مردم بیکدیگر بوده است. لذا با علم به این موضوع، مردم باید بدام سیاستهای ج.ا نیافتند.
ادریس مازنی زبان
سلام من مازنی زبان هستم و در شهری که همه مازنی زبان هستن زندگی میکنم و همه ما از اصیل های مازنی هستیم که کلمات فارسی نداریم ما از قوم تپور و پس از سکاها هستیم و اریای نیستیم می خواستم بگویم من زبان و فرهنگ و وطن خودم مازندران خاک تپوران را دوست دارم همان طور که از تقویم مازنی استفاده میکنم دورود بر مازنی زبان کامل /ویویکا مازرون)مازنی چمرکانده گپکانده فول بیی ره بلارم ویشونه خناودون ویویکا بابل .ویویکا بء شئمه
سپیده
آقاجان نمیفهمند نمیخواهند بفهمند خرداد 85 الان سیزدهمین سال هست افرادی از خودمان هم مقصرند. برای کشته های ونزوئلا وبسایت آذریها نوشت هویت طلبی سفید (http://bit.ly/2VfdVqG) بهمون گفتند پانترک ای کاش زمان عباس میرزا ما هم جدا میشدیم که امروز اینقدر تحقیر نمیشدیم.
خوزستان سرافراز
دوستان با ترکها مثل خودشون رفتار کنید تا ببینیم لذت میبرن یا خیر
بامداد نیک نفس
دعوای ترک و فارس از مهملات زیر زمینی و شبه رسمی جمهوری اسلامی هست . چیزی به اسم فارس در ایران وجود ندارد . هر چی هست یا ترک هست یا کرد یا عرب . فارس برمیگرده به دوران اشکانیان و ساسانیان و امروزه اگر هم فارس در مملکت باشه یک اقلیت مظلوم تو سری خوره 3 تا 4 ملیون نفری بیشتر نیست . مثل زرتشتیان و بهاییان و یهودیان . چیزی که وجود داره و افرادی که خودشون را به عنوان فارس معرفی میکنند یا اوباش فوتبالی هستند یا یک اقلیت قلیل در تهران که ریشه ترکی ندارند یا تظاهر میکنند که ندارند. چیزی که هست دعوای ترک ها کرد ها و اعراب است اینها ملیت های غرب ایران هستند که اکثر ایران را تشکیل میدهند. شرق ایران یا بیابان هست یا خراسان و کرمان و سیستان بلوچستان . که همگی به هم دیگر شبیه هستند کم و بیش.
تورچ قیزی(دخترتورک)
بنظرمن انسانیت وشخصیت وشعور از نژاد قوم وزبان مهمتره ولی در هرحال ادمی که به اصالت خود افتخارنکننه خودشم خودشوقبول نداره پس حتما بی ارزشه هرتورکیم که از تورک بودنش خجالت بکشه تورک نیس لکه ننگه به دامان تورکها،من افتخارمیکنم تورکم همه جاهم حتی اگ بدونم طرف تورک نیس اول ترکی حرف میزنم بعدفارسی چون به تورچ بودنم میبالم ولی بازم میگم اول شعور وانسانیت یاشاسین تورچ ملتی یاشاسین وطنیم ایران
تورچ بالاسی یام(بچه ترکم)
کی میخایم یاد بگیریم شعور وشخصیت ادم ازنژاد وزبانش مهمتره البته کسی که به اصالتش افتخارنکنه لابدادم بی ارزشیه که خودش هم خودشو قبول نداره، من افتخارمیکنم تورچم وهمه جا اول تورچی صحبت میکنم اگه لازم شد فارسی حتی توشهرای فارس نشین.به امیدروزی ک تورچهای ۴۰میلیونی ایران به حقوق واقعیشون برسن وازسوی مسولینه مملکت جمعیت ۴۰ملیونیشون نادیده گرفته نشه ومسولین از اعلام امار جمعیت ۴۰میلیونی تورچها هراسی نداشته باشند
ناشناس
با دیدن کامنتهای پست شده سوم اسفند ۹۸ من باور دارم که ما با اینها یکجا جمع نمیتونیم بظیم...ما هموطن نیستیم....سرنوشت محتوم ایران تجزیه هست ضمنا این افاضات رو نژاد و زبان مهم نیست بذارید در کوزه آبش رو بخورید...اگر راست میگید یه چند سال قانون اساسی عوض شده...ترکی تنها زبان رسمی باشه ببینم چی میگید شما چاییدید که فکر کردید از اول ملت بودید...اروپا ملتهاش بعد از کمرنگ شدن ایدئولوژی امت مسیحی ساخته شد....سرنوشت محتوم خاورمیانه هم همینه
به بامداد نیک نفس
جناب یهودیت اسم یه قومیت هست نه فقط مذهب. خود یهودیها که این عقیده رو دارند. اکثریت یهودیهایی که تا ۶۰-۷۰ سال پیش ایران زندگی میکردند زبان مادریشان فارسی نبود. بلکه گویشی از زبان آرامی بود. مثلاً یهودیهای منطقه آذربایجان لشان ددان بود که گویشی از آرامی هست که شدیداً با عبری ترکیب شده. زبان دینی کل یهودیان دنیا هم عبری هست شما بر چه اساسی میفرمایید یهودیان فارس هستند؟ ضمنا میخواد قومیتی به اسم فارس وجود داشته باشه، نمیخواد نداشته باشه. این یک حقیقت هست که زبان های دیگه به نفع فارسی دارن محو میشن. در حالی که در همه کشورهای پیشرفته دنیا، وظیفه دولت هست که امکانات آموزشی برای زبان اقوام فراهم کنه و در ۵۳ کشور دنیا هم بیش از یک زبان رسمیت داره. اگه راست میگید و فارس نداریم پس به فارسی برنمیخوره. زبان رسمی کشور رو تغییر بدیم تا اونها هم مثل ما که مجبوریم قبل مدرسه با بچه مون فارسی حرف بزنیم، مجبور بشم قبل مدرسه با بچه سون ترکی حرف بزنن
به بامداد نیک نفس
زبان مادری زرتشتیان ایران (ساکن استانهای یزد و کرمان) و زرتشتیان هند و پاکستان دری زرشتی (گبری/بهدینی) هست که اگر بهش گوش بدید بسیار با فارسی معیار فرق داره و مثل گیلکی، مازنی، تالشی، کردی و ... از زبانهای ایرانی شاخه شمال غربی هست نه جنوب غربی (فارسی از زبانهای شاخه جنوب غربی هست) *** اگر شما به سخنان این بانوی زرتشتی گوش بدید، اکثر صحبتهاش رو متوجه نمیشید (***) متاسفانه این زبان هم در سایه نفوذ فارسی در حال نابود شدن هست حالا شما بر چه اساسی میفرمایید که زرتشتی ها فارس هستند؟ ---------------------------- بهاییت هم مختص فارسها نیست و خود تبریز یکی از شهرهایی هست که توش بهایی زیاده --------------------------- اما در رابطه با اینکه کی فارس هست و کی نیست؟ خود مقاله هم اشاره داره که فارس نه یک قوم بلکه یک طرف ترازوی قدرت هست...طرفی که با تعریف کردن لهجه معیار حتی لهجه های خود زبان فارسی رو هم مسخره میخونه (به شخصه کم ندیدم دانشجوهای تهرانی رو در دانشگاه که حتی لهجه فارسی مردم خراسان جنوبی و سیستان روهم مسخره میکنن...یا کم ندیدیم که لهجه فارسی افغانها مسخره میشه چرا؟ چون برای ما معیار لهجه تهرانیه و هرکی خارج از این دایره باشه بی تمدن و شهرستانیه
تاندربرد
ما به لطف شما نیاز نداریم. قرار نیست وقتی زبان ما از بین رفت و تنها به یک زبان محلی در حد «سکینه دایی قیزی نای نای» تبدیل شد، تازه یاد احیای زبانمون بیفتیم. پس چنین چرندیاتی منتشر نکنید *** ما هیچ دروغی نگفتیم و منتظر لطف شما برای دلسوزی به زبانمون نیستیم. زبان ابزار قدرت هست. در حال حاضر جمعیت آذربایجانی های ایران که در صورت داشتن دولت ملی میتونن به زبان خودشون خدمت کنند دو برابر جمعیت آذربایجانیهای جمهوری آذربایجان هست. بر خلاف زبان شما که فقط در یک کشور جنگ زده (افغانستان)، یک کشور فقیر (که حتی حاضر نیست از سیریلیک دست برداره چون هنوزم که هنوزه بیشترین ارتباطش با روسیه هست و از نظر اقتصادی وابسته) و یک کشور آخوندزده، زبان ما در کشورهایی رسمیت داره که هر روز ارتباطشون با هم داره تقویت میشه و یکیشون هم عضو 20 قدرت اقتصادی برتر دنیا هست. ایران میتونه با رسمی کردن زبان ترکی، خودش رو علاوه بر کشور فارس کشور ترک معرفی کنه و از مزایای اتحاد بهره ببره...درست مثل اتحادیه ای که اعراب با هم دارند. یا میتونه تا ابد بر طبل برتری آریایی به ترک و عرب بکوبه و مردمش رو با توهم برتری سرگرم نگه داره. در هر حال در درازمدت ایران تجزیه خواهد شد. ما گدا نیستیم و نیازی به لطف شما نداریم پس چنین ویدیوهایی رو واسه خودتون نگه دارید.
مهرداد امامی
در آنکارا از بعضی کارگران ساختمانی خواستهاند که تعهدنامهی ویروس کرونا را امضا کنند. کارگرانی که از امضا سر باز بزنند هم از کار اخراج میشوند. یکی از بندهای این تعهدنامه چنین است: "اگر به ویروس مبتلا شوم مسئولیتش با خودم است".
مهران اردبیلی
کاملا مشخصه که از زمان حکومت رضا خان به بعد فرهنگ و زبان تمام اقوام ایرانی به نفع یک قوم ان هم فارس در حال نابودیه جالبه که این قوم که همشون حاشیه نشین هستند و معلوم اخرین قومی بودن که به ایران امدن و در مناطق خشک و کویری ساکن شدن و تدریجا به سمت سرزمین های دیگر اقوام پیش اومدن به طوری که بعضا جمعیت قابل توجهی کسب کردن . سیاست حکومت مرکزی چه قبل چه بعد انقلاب پاکسازی ونابودی هویت زبانی و تاریخی و فرهنگی با رویکردهای متفاوت و طرق مختلف با همه اقوام غیر فارس بوده هر قومی هم که جمعییتش زیاد تر بوده بیشترین سهم رو از این تبعیض داشته . من سوالم اینه مگر در این کشور قوم دیگری بنام فارس وجود نداره؟ مگر در مواقع حساس مثل جنگ فقط قوم فارس در صحنه هستند ؟ چرا قدرت در دست این قوم هست قدرت رسانه و قلم و... و چرا یک اروپایی یا افریقایی نباید بدونه در ایران اقوام بزرگی چون لر و قشقایی و بختیاری و...وجود داره و صد ها سوال دیگه . شما شخصی که در لرستان یا مازندران یا کردستان و یا همدان رو اگر ببینید فارسی حرف میزنه مطمعن باشید یا ریشه در لر و مازنی و کرد و ترک داره یا صددرصد مهاجره که اولیش میتونه محتمل باشه . من به شخصا تاریخ و فرهنگ و زبان مادریم رو یادگرفتم و فقط زبان فارسی رو برای ارتباط و اتحاد و پیشرفت کشورم آموختم اگر قرار بر نابودی فرهنگ خودم باشه به همان اندازه فرهنگ غرب رو تجاوز میدونم که قوم فارس و زبان و فرهنگش رو هم بیگانه و دشمن تلقی میکنم و نیازی هم به تایید یک فارس ندارم که بیاد برام تاریخ بنویسه و یا دلسوزی بکنه .ما خودمون رو ایرانی و ایران رو سرزمین مادریمون میدونیم به شرطی که طبق چهارچوب اصول قانون اساسی حق هیچ قومی ضایع نشه .
آلما
سلام تو پیامهای بعضی دوستان موارد جالبی دیدم . اینکه آیا نویسنده که تورک هستند به خاطر رفتار سلاطین تورک معذرت خواهی میکنند. خب ما میدونیم که نژاد و قومیت خالصی نداریم. کسی که خود را صد در صد فارس ، تورک ، کوردو...میداند ترکیبی از قومیتها و نژادها و ملیتها باشه . رفتار سلاطین ظالم تورک ناپسند بوده اما سوالی دارم از این دوستان: مطمئن هستند که خودشان از نوادگان این سلاطین نیستند؟ کی میتونه مطمئن باشه که به طور صد در صد از آنها جداست؟ آیا معذرت خواهی میکنند ؟
محمد رضا
فارس قوم تخیلی پانترک ها است که عمدتا یا مزدور هستا یا تحت تاثیر حرف های الهام قرار گرفته اند حتی در استان فارس کسی خود را عضو این قوم خیالی نمیداند و استان فارس ترکیب بسیاری از اقوام مانند قشقایی ها عرب ها لر ها و.... است وبه هر حال به نظر میاد یک ملی گرایی افراطی و در (بعضی جا ها نژاد پرستی) در میان ترک های اذربایجان وجود دارد که چیز خوبی نیست
یزدان
سلام حداقل در دوره معاصر آتاترک و جدیدترین دولتمردان ترک یعنی اردوغان با ملت کرد بدعهدی کردند و به اونها دروغ گفتند و آذربایجانی ها هم تایید کردند حالا یک سوال اگر قضیه برعکس بود شما چه عکس العملی انجام می دادی؟ خواهش میکنم برام ایمیل کنید