گفت و گو با سوده راد، بنیانگذار ماچولند
شکلهای جدید خشونت، نیازمند روشهای جدید مقابله است
محسن فرشیدی- با پیشرفت فناوریهای ارتباطاتی، خشونت علیه زنان شکلهای جدیدتری به خود گرفته اما سوده راد میگوید توانمندسازی جامعه، بالاخص زنان در مقابله با خشونتهای سایبری جدی گرفته نشده است.
هر سال ۲۵ نوامبر، ۴ آذر ماه در سال ۱۳۹۴، روز جهانی مبارزه و تلاش برای رفع خشونت علیه زنان است. در این روز که از سال ۱۹۸۱ و به مناسبت قتل خواهران میرابال برگزیده شده، برنامههای گوناگونی در کشورهای مختلف جهان برگزار میشود. مسائلی مانند روسپیگری اجباری، سوءاستفاده جنسی، گردشگری جنسی، تجاوز جنسی، ناقصسازی جنسی یا ختنه زنان، خشونت خانگی، ازدواج اجباری و ازدواج کودکان، فقر زنان به دلیل فرصتهای نابرابر اجتماعی و اقتصادی، قتلهای ناموسی و خانوادگی، تبعیضهای قانونی و توانمندسازی زنان در مقابل خشونت از عمدهی آنها هستند.
به شکل سنتی، خشونت در نوع فیزیکی، روانی، کلامی یا اقتصادی آن، در سالهای گذشته بیشتر مورد توجه و بررسی جامعهشناسان و فعالان زنان قرار گرفته است. اما با پیشرفت تکنولوژی و فناوریهای ارتباطاتی، خشونت نیز به مانند دیگر رویدادهای اجتماعی شکلهای جدیدتری به خود گرفته و برخی از کارشناسان معتقدند برای مقابله با آن، ابتدا باید شکلهای جدید خشونت را شناخت و سپس از روشهای نوین برای مقابله با آن استفاده کرد.
در سالهای گذشته، اشاعه تفکر برابری جنسیتی و مقابله با خشونت در شبکههای اجتماعی ایرانیان نیز گسترش داشته و امروزه تعداد کمپینها و صفحههای مرتبط با حقوق زنان از تعداد انگشتان دو دست نیز فراتر رفته است.
سایت ماچولند یکی از آن حرکتهای نوینی است که چند ماهی است جای خود را میان دیگر گروههای فعال در این زمینه باز کرده است. این سایت در معرفی خود در صفحه فیسبوکیاش نوشته است: «ماچولند یعنی سرزمین نابرابری جنسیتی و جایی برای اعتراض به جهانی که نابرابری جنسیتی در آن عادی شده است. هدف این پلتفرم که به انواع سکسیسم حساس است، کم کردن جنسیتزدگی در تفکر، گفتار و رفتار در فضای عمومی فارسیزبان و یا ایرانی به ویژه در داخل ایران است. ما معتقدیم باید نسبت به اشکال مختلف و متنوع تبعیضهای جاری و آسیبهای آشکار و پنهان آن آگاه و با آن روبهرو شد. این تارنما به شما این امکان را میدهد که با چند کلیک به موجهای پیشنهادی بپیوندید یا خود پیشنهادی بدهید.»
به همین مناسبت با سوده راد بنیانگذار و سردبیر ماچولند که ساکن پاریس است گفت و گویی انجام دادهایم.
خانم راد، از ایده اولیه شکل گیری «ماچولند» به ما بگویید.
طومار مدتهاست که یکی از ابزار شهروندان متقاضی ایجاد تغییر در جامعه و سیاستهای خرد و کلان دولت و دستاندرکاران خدمات عمومی محسوب میشود. از سویی ما به عنوان گروهی از فمینیستهای عضو جنبش فمینیستی فرانسه، از این ابزار بارها و بارها استفاده کرده بودیم و از سویی دیگر بهویژه بعد از انتخابات سال ۸۸، امضای نامههای سرگشاده به یک رفتار و عادت مدنی بهویژه میان فعالان مدنی تبدیل شده بود. مدتی بعد با استفاده از پلتفرم ویژه تومار change.org دو پتیشن با موضوع برابری جنسیتی راه اندازی کردم که به موفقیت دست یافتند، یکی درباره یک کاریکاتور جنسیتزده منتشر شده در مجله فرودگاههای پاریس و لزوم حذف آن و دیگری برای کاندید شدن ملاله یوسفزای برای جایزه نوبل صلح، از طرف کشور فرانسه. همان روزها با کارولین، دوست و همکارم در انجمن فمینیستی «جرأت فمینیست بودن» به این فکر میکردیم که آیا میتوانیم یک شبکه فمینیستی داشته باشیم که انواع خدمات از جمله سفر با فمینیستها، ملاقات با فمینیستهای سایر شهرها و کشورها و البته پلتفرمی برای پتیشنها و آکسیونهای محلی و بینالمللی فمینیستی را پوشش بدهد؟ ایده پلتفرم پتیشنهای معترض به نابرابری جنسیتی همزمان به فارسی، با نام Click2Act و فرانسوی Macholand جدیتر شد. ماچولند یعنی سرزمین نابرابری جنسیتی و این تارنمای فرانسوی در اکتبر ۲۰۱۴ راهاندازی شد. بعد از سنجش قابلیت تبدیل آن به شبکهای از پلتفرمهای مشابه در زبانها و کشورهای مختلف، بخش ایرانی/فارسی با نام ماچولند و بخش ترکیه/ترکی با نام ارکتولیا در ۸ مارس ۲۰۱۵ به کاربری رسید. تمام فعالیتهای این شبکه، از طراحی، راهاندازی و حفظ امنیت، طراحی موجها و گرافیکها کاملاً داوطلبانه انجام میشوند.
هدف اصلی ماچولند را چگونه تعریف میکنید؟
همانطور که در توضیح سایت آمده، ماچولند به نابرابریهای جنسی و جنسیتی اعتراض میکند و هم فرصت همصدایی در این اعتراضها را فراهم میکند. به عنوان مثال، زمانی که در یک برنامه پربیننده تلویزیونی از ادبیات یا رفتار سکسیستی استفاده شده باشد، شاهد اعتراضهای پراکنده فعالان برابری خواه در شبکههای اجتماعی هستیم. اما این اعتراضها به دلیل پراکندگی در اکثر مواقع آن تاثیرگذاری که باید از خود به جا نمیگذارند. ماچولند در واقع نیرویی را که در اینترنت پخش میشود، در یک جا متمرکز میکند و تک صدایی را به همصدایی تبدیل میکند. این کار فرصت برابری را برای همگان در مشارکت، فارغ از اینکه فعال یا نویسنده باشند، تنها با چند کلیک ساده فراهم میکند.
مردان ۴۵ درصد دنبال کنندههای ثابت صفحه فیسبوکی ماچولندند و اکثریت آنها از درون ایران هستند. به نظر میرسد آنها در ایجاد یا همراهی با موجها نقش پررنگی دارند. لطفا به ما از اهمیت حضور مردان در جنبشهای برابری خواهانه بگویید. شما چطور توانستهاید آنها را جذب ماچولند و حساس به قوانین تبعیض آمیز کنید؟
یکی از دلایل حضور ۴۵ درصدی مردان در ماچولند، میتواند دسترسی و علافه بسیاری از آنها به تکنولوژیهای سایبری باشد. در واقع مردهایی که صفحه ماچولند در فیسبوک را لایک کردهاند لزوما علاقهمند به فعالیتهای فمینیستی نیستند، بلکه نوآوری ماچولند را میپسندند. ماچولند سعی میکند به مردان این موضوع را یادآوری کند که در جوامع مردسالار تبعیض علیه زنان و حقوق نابرابر آنها اگر چه در ظاهر به نظر میرسد برایشان سود دارد، اما در واقعیت و در نهایت به ضرر آنها خواهد بود. زیرا مردان نیز با برابری خوشبختتر خواهند بود و آرامش بیشتری به دست خواهند آورد. در ماچولند سعی میکنیم عموم مردان را به این آگاهی برسانیم. یکی از دلایل اصلی حضور پررنگ آنها در حرکتهای برابریخواهانه باور و آگاهی به همین موضوع است.
به موضوع خشونت برگردیم. ماچولند برای ۲۵ نوامبر، برنامهی یا موج خاصی تدارک دیده است؟
ما از همه کاربران فارسیزبان توییتر دعوت کردهایم در ۴ آذرماه ۱۳۹۴، مطابق با ۲۵ نوامبر ۲۰۱۵، به مناسبت روز جهانی منع و مبارزه با خشونت علیه زنان، به طوفان توییتری بپیوندند. در این طوفان تنها از یک هشتگ #خشونت_علیه_زنان استفاده خواهیم کرد و تلاش ما برای معرفی و یادآوری انواع خشونتهای جنسیتی علیه زنان و راههای مبارزه با آنها، همچنین راهکارهایی برای توقف و منع آنهاست. فهرست توییتهای پیشنهادی به زودی از طریق تارنما و حسابهای شبکههای اجتماعی ماچولند اعلام خواهد شد. همچنین موج دیگری هم در پلتفرم ماچولند در زمینه مبارزه با خشونتهای خانگی در دست طراحی است.
آیا در ماههای گذشته نیز تجربه موجی مرتبط با خشونت علیه زنان را داشتهاید؟
یکی از اولین موجهای ماچولند، موجی ایمیلی در ارتباط با خشونت خانگی بود. در این موج که پس از ادعای آزاده نامداری مبنی بر خشونتورزی همسر سابقاش فرزاد حسنی آغاز شد، با در نظر گرفتن این موضوع که هر مورد خشونت خانگی، یک پرونده قضایی مستقل است و تکتک افراد جامعه در پیشگیری از وقوع چنین خشونتهایی نقش و وظیفهای انکارناشدنی دارند، یادآوری کردیم که داوری، بررسی صحت و سقم ادعای مدعی و تنبیه فرد خاطی هم وظیفه دستگاه قضایی کشور است. اما با توجه به اینکه هردوی این افراد شخصیتهایی شناختهشده در رسانهها هستند، در این موج ایمیلی از فرزاد حسنی خواستیم همانگونه که پیشتر در صدا و سیما به آزاده نامداری ابراز عشق و علاقه کرده بود، این بار درمورد این خشونت توضیح دهد. همصدایی در ماچولند و سایر شبکههای اجتماعی موثر واقع شد و به نظر میرسد با رسانهای شدن موضوع خشونت خانگی، فرزاد حسنی خود را موظف به واکنش دانست. او جوابیهای منتشر کرد و چند روز بعد ایمیلی که ما در این موج استفاده کردیم غیرفعال شد و این موج را متوقف شد.
همچنین مجموعهای از استیکر «خدمات رفع مزاحمت» برای استفاده در شبکه تلگرام و برای تسهیل مقابله با مزاحمتهای سایبری طراحی کردیم. درست است که بلاک کردن و حذف کسانی که رفتارهایی حاوی آزار جنسی و مصادیق تبعیض جنسیتی دارند، همیشه یکی از راهکارهاست، اما فرد متعرض با بلاک شدن دست از سوءاستفاده برنمیدارد. ما در ماچولند فکر میکنیم در بسیاری از مواقع این مکالمات که گاهی در زمینه دوستیهای سالم هم رخ میدهند، می توانند با آگاهیبخشی و پاسخهای درست و شفاف به راه درست خود بازگردند. یادآوری جنس رفتار و گفتار تعرضآمیز به فرد خاطی و هم به دیگران یکی از مهمترین راهکارهای تغییر رفتارهاست. از طرفی، تایپ کردن جملات مناسب، در وضعیتی که مورد تعرض قرار گرفتهایم، آسان نیست. بدین ترتیب ماچولند مجموعهای از استیکرها را در اختیار کاربران تلگرام قرار داد، به این امید که وجود مجموعه «خدمات رفع مزاحمت» به همه ما یادآوری کند باید در تغییر فرهنگ بکوشیم و به مصادیق آزار جنسی و خشونتهای جنسیتی در فضاها و شبکههای مجازی آگاه شویم. یادآوری میکنم که این استیکرها جنسیت ندارند و تنها میتوانند جایگزین جملاتی شوند که کاربران نمیتوانند یا نمیخواهند تایپ کنند.
فکر میکنید چنین موجهایی که با چند کلیک مجازی صورت میگیرد، چه تاثیری در کاهش خشونت در دنیای واقعی از جمله خانه و خیابان دارد؟
در مورد موجهایی که مخاطب مشخص و مطالبه معینی دارد، برای مثال موجهایی که خواستار تغییر یا تدوین قوانین یا ایجاد ساختارهایی مشخص برای پیشگیری از خشونت یا حمایت از خشونتدیدگان هستند، بهطور غیرمستقیم نتیجه موثر و مثبتی در کاهش خشونت پیشبینی میشود. اما یکی از مهمترین آثارش افزایش حساسیت به موضوع و شناخت مصادیق خشونت، در میان کاربران فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است که بیتردید در زندگی روزمره مورد نیاز است. به نظر میرسد ظرفیت بالقوه شبکههایی چون توییتر و تلگرام برای فعالیتهای اینچنینی تاکنون از طرف جنبشهای مدنی به اندازه کافی جدی گرفته نشده است.
با پیشرفت تکنولوژی و فن آوریهای ارتباطاتی، روابط انسانها نیز دستخوش تغییرات زیادی شده و همین موضوع شکلهای جدیدی از روابط و به تبع آن خشونت در رابطهها را بهوجود آورده است. فکر میکنید خشونت نیز شکلهای جدیدی به خود گرفته است؟
یکی از مهمترین اشکال جدید خشونت، خشونتهای فضای مجازی، بهویژه از نوع آزارهای جنسی هستند. رفتار و مکالمات جنسی وقتی برابر و بیاشکال هستند که مشارکتکنندگان در آن راضی باشند. آزار جنسی، متلکهای جنسی و جنسیتی یکی از مشکلاتی است که جامعه فارسیزبان یا ایرانی، به ویژه زنان هر روز با آن دست و پنجه نرم میکنند. این آزارهای جنسی تنها به محیط عمومی و فضایی که در مقابل فضای مجازی، دنیای واقعی نامیده میشود، محدود نیست و امکان مخفی شدن پشت هویتهای پنهانی امکان سوءاستفاده را بیشتر هم میکند. استفاده از عکس گل و منظره و بچهها، به جای عکسهای پروفایل در فیسبوک، تلگرام و وایبر و واتساپ و غیره، فقط به دلیل «حجب و حیا» ی زنان یا هویتناپذیری آنها نیست، بلکه در بسیاری موارد به عنوان نوعی پیشگیری از دریافت پیغامهای حاوی آزار جنسی هم استفاده میشود. اگر فردی این تجربه را نداشته باشد، حتماً یکی از اطرافیان نزدیک او خواهد گفت که حداقل یکبار مورد چنین تعرضهایی قرار گرفته است. در چنین موقعیتهایی، پاسخ دادن به فرد خاطی گاهی بسیار سخت است و بلاک کردن معمولاً تنها مکانیزم پیشگیری از تعرض است. این تنها یکی از مثالهای خشونتهای سایبری است. تهدید به پخش عکسها یا متن مکالمات خصوصی در فضای مجازی، هتاکی و هتک حرمت در فضای مجازی، حمله و هک صفحههای شخصی و ایمیلها همه و همه از انواع خشونتهایی هستند که در دنیای دیجیتال رخ میدهند. برخی کشورها، از جمله ایران در قوانین فضای مجازی برخی موارد را پیشبینی کردهاند.
بسیاری از این خشونتهای در پستوی خصوصی و گوشه های «امن» فضای مجازی رخ میدهند. برای مثال در قالب پیغامهای خصوصی در فیسبوک، تصاویر پورنوگرافیک ارسالشده بهصورت خصوصی در اینستاگرام و غیره. در این موارد فردی که مورد خشونت واقع میشود، به یکباره فرد خشونتگر را که لزوماً از نظر فیزیکی نزدیک او نیست، در خصوصیترین حریم خود میبیند
شما اشاره کردید که جنبشهای مدنی، به خصوص فعالین کمتر به ظرفیتهای شبکههای مختلف اجتماعی توجه کردهاند. به نظر شما چرا استفاده از این شبکهها اهمیت دارد؟ و چرا باید شکلهای جدید خشونت شناخته و جدی گرفته شوند؟
استفاده از فضای آزادتر سایبری، نسبت به فضای سرکوب داخل ایران، موجب شده بسیاری از فعالیتهای برابریخواهان از طریق وبسایتها و شبکههای اجتماعی سازماندهی شود، یا حداقل به عنوان یکی از مهمترین ابزار تولید محتوا و دسترسی دادن به مخاطبان تلقی شود. با این حال به نظر میرسد توانمندسازی جامعه، بالاخص زنان به عنوان گروه اجتماعی تحت خطر، در مقابله با خشونتهای سایبری حداقل تاکنون از سوی جامعهشناسان و فعالان حوزه برابری جنسیتی جدی گرفته نشده است. بسیاری از جامعهشناسان آثار این خشونتها را همان آثار خشونتها در فضای عمومی و واقعی تلقی میکنند، در حالی که به نظر میرسد این حوزه نیاز به دقت و پژوهش و تواناییهای ویژهای دارد.
تفاوتهای خشونت سایبری در فضای مجازی با خشونت فیزیکی یا روانی در فضای واقعی مثل کوچه و خیابان را در چه میبینید؟
بسیاری از این خشونتهای در پستوی خصوصی و گوشه های «امن» فضای مجازی رخ میدهند. برای مثال در قالب پیغامهای خصوصی در فیسبوک، تصاویر پورنوگرافیک ارسالشده بهصورت خصوصی در اینستاگرام و غیره. در این موارد فردی که مورد خشونت واقع میشود، به یکباره فرد خشونتگر را که لزوماً از نظر فیزیکی نزدیک او نیست، در خصوصیترین حریم خود میبیند. در بسیاری از موارد این پیغامها خوانده، دیده، یا شنیده میشوند و بعد فرد قربانی متوجه محتوای خشونتآمیز میشود، و خودمانی بگوییم، دیگر کار از کار گذشته است. در این مواقع قوانین بسیاری از کشورها اجازه نمیدهد اطلاعات فردی که در پیامهای خصوصی متعرض شده است، به صورت عمومی منتشر شود و این قانون موجب میشود فرد خشونتدیده برای احقاق حق پایمالشدهاش، تنها بتواند به مراجع قضایی مراجعه کند. در اکثریت قریب به اتفاق، این فرد تصمیم میگیرد تنها نادیده بگیرد و وارد فرآیندهای پرهزینه قضایی نشود. این درحالی است که اعتراض و ثبت پروندههای شکایتهای مرتبط با خشونت، در دنیای واقعی هم فرآیند طولانی تلقی میشود. برای مثال وقتی تنها ۱۰ درصد زنانی که مورد تجاوز قرار میگیرند، شکایت رسمی تنظیم میکنند، چطور ممکن است انتظار عکسالعملی بهتر، هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی از قربانیان خشونت سایبری داشته باشیم؟ آن هم وقتی در پیشداوریهای غلط رایج در جامعه، قربانی را مقصر میداند؟ بگذارید به مثالی که در سوالهای قبل آوردم برگردیم. بسیاری از زنان در فضاهای مجازی به راحتی از تصاویر گل و کودکان و غیره استفاده میکنند، چون به نظر میرسد همچین انتخابی دارند. خوشبختانه در دنیای واقعی جامعه و فرهنگ مردسالار نمیتواند زنان و چهرهشان را با گل و بته جایگزین کند!
بنابراین به نظر میرسد خشونتهای فضای مجازی در راندن زنان به گوشههای امن، پشت پردههای کلفت و حضور کمرنگتر در فضای عمومی، قدرتمند تر از رفتارهای مشابه در دنیای واقعی عمل میکنند و ما برای پیشگیری از وقوع خشونتهای اینچنینی و حمایت از قربانیان ساز و کار دقیق و کارآمدی نداریم.
نظرها
نظری وجود ندارد.