«شهرزاد» و «معمای شاه» در قاب یک تصویر: ناکامی تلویزیون دولتی؟
دو مجموعه تلویزیونی همزمان به نمایش درآمدهاند. هر دو مجموعه روایت تحریفشدهای از تاریخ به دست میدهند. کدامیک به راستی موفقتر بودهاند؟ چرا؟ کارشناسان پاسخ میدهند.
همزمان با پخش سریال «معمای شاه» به کارگردانی محمد رضا ورزی از شبکه یک تلویزیون دولتی ایران، سریال «شهرزاد» ساخته حسن فتحی و با سرمایهگذاری بخش خصوصی در حال پخش است.
سریال معمای شاه با هزینهای بالغ بر ۲۰ میلیارد تومان ساخته شده است. محمد امامی، تهیهکننده سریال «شهرزاد» اما میگوید برای تهیه این سریال ۱۴ میلیارد تومان هزینه کرده است.
آنچه که این دو مجموعه تلویزیونی را به هم پیوند میدهد مضمون تاریخی آنهاست. «معمای شاه» روایتی تحریفشده از سالهای آغازین پادشاهی محمد رضا شاه پهلویست و «شهرزاد» روایتی تحریفشده از سالهای بعد از کودتای ۲۸ مرداد در قالب یک «ساگای خانوادگی».
سریال «شهرزاد» در این میان ظاهراً با اقبال بیشتر تماشاگران مواجه شده، چنانکه گفته میشود شبکه پخش خانگی را به لحاظ اقتصادی تا حدی احیا کرده است.
در یک نظرسنجی از طریق شبکههای اجتماعی در حلقهای از مخاطبان رادیو زمانه، اکثر کاربران اعتقاد داشتند که به دلیل اعمال سانسور و تسلط نگاههای جناحی بر سیاستهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی، مردم نسبت به محصولات تولید شده در تلویزیون دولتی ایران اصولاً بیاعتمادند. در این نظرسنجی برخی نیز به خوشساخت بودن سریال «شهرزاد» اشاره کردند و از روایت پرکشش این مجموعه به عنوان یکی دیگر از دلایل موفقیت آن نام بردند.
رقابت هدایتشده در بازار فیلم
شبکه نمایش خانگی در سال ۷۲ در ایران به وجود آمد و از آن زمان تاکنون ۳۲ مؤسسه برای فعالیت در این عرصه از وزارت ارشاد اسلامی مجوز گرفتهاند. از میان این مؤسسات فقط ۱۰ مؤسسه فعالاند. سهم شبکه نمایش خانگی از بازار فیلم هم ۱۵ درصد اعلام شده است. آیا با اینحال شبکه نمایش خانگی در آینده با تولید محصولاتی مانند «شهرزاد» به یک رقیب جدی برای تلویزیون دولتی ایران تبدیل خواهد شد؟ آیا وزارت ارشاد اسلامی سانسور کمتری به بخش خصوصی تحمیل میکند؟
حسن صلحجو، تهیهکننده و مجری فیلمهای مستند میگوید:
«هنوز معلوم نیست که آیا واقعاً سریال "شهرزاد" از نظر اقتصادی سودهآور بوده. تا آنجا که من اطلاع دارم بسیاری از این سریالها اول به شبکههای تلویزیونی دولتی عرضه شدهاند. آنها بودجههای بیشتری دارند و دسترسی به تلویزیون دولتی هنوز هم در ایران سهلتر است. بازخوردها در شبکههای اجتماعی تنها ملاک موفقیت نیست.»
صلحجو کانون رقابت واقعی را مشخص میکند: تلویزیون دولتی ایران از یک سو و شبکههای ماهوارهای خارج از ایران از سویی دیگر. شبکه پخش خانگی به رغم آزادی عمل بیشترش در این رقابت نقش عمدهای ندارد.
حسنصلحجو:
«به خاطر داشته باشیم که الان در خارج از ایران، با حضور بازیگران ایرانی به شکل گستردهای برنامهسازی و سریالسازی میشود. شبکههای ماهوارهای فارسیزبان رقیب عمدهتری هستند برای تلویزیون دولتی ایران تا شبکه نمایش خانگی. اگر استقبالی شده باید دید مقیاس آن چه بوده است. در هر حال تهیهکنندگان شبکه خانگی از آزادی عمل بیشتری برخوردارند.»
سیاستهای بخشنامهای صدا و سیما و وزارت ارشاد
مجموعه «قلب یخی» به کارگردانی محمد حسین لطیفی و با تهیهکنندگی کمال طباطبایی نخستین بار در سال ۱۳۹۱ در شبکه نمایش خانگی عرضه شد و از نظر اقتصادی سودآور بود.
از آن زمان تاکنون کارگردانانی مانند مهران مدیری، حسن فتحی و داود میرباقری سریالهای موفقی به شبکه پخش خانگی عرضه کردهاند. بسیاری از این محصولات چه از نظر کیفی و چه به لحاظ تعداد مخاطب از سریالهای تلویزیون دولتی ایران موفقتر بوده است.
اولین دیویدی سریال «قهوه تلخ» که در سال ۱۳۸۹ به بازار آمد، در نخستین روز پخشش بیش از نیممیلیون فروش داشت.
محسن سراجی نویسنده و کارگردان در مقایسه سیاستهای سلبی وزارت ارشاد و سیاستهای بخشنامهای تلویزیون دولتی ایران میگوید:
«علت رونق بیشتر شبکههای خصوصی نمایش خانگی در ایران، تنها به دلیل تفاوت بین سیاستگذاریهای وزارت ارشاد اسلامی و سازمان صدا و سیماست. محصولات شبکه نمایش خانگی محدودیت کمتری در موضوعاتی مانند پوشش و حجاب زنها دارند. تلویزیون در ایران اهداف خاصی را دنبال میکند که در جزیئاتش با سیاستهای بخش خصوصی متفاوت است. صدا و سیما در مجموع بخشنامهای و فرمایشی عمل میکند.»
آزادی و اختیار تماشاگر
با این حال درونمایه و شخصیتهای یک سریال و همچنین آزادی و اختیار تماشاگران را نباید از نظر دور داشت.
عسل باقری، نشانهشناس میگوید:
«شخصیتها در سریالهایی که توسط بخش خصوصی ساخته و پخش میشوند به واقعیت نزدیکترند. برای مثال سریال شهرزاد را در نظر بگیرید و آن را مقایسه کنید با سریالهای تلویزیون دولتی ایران. تماشاگر با شهرزاد همذاتپنداری بیشتری دارد. علاوه بر این مخاطب بخش خصوصی این استقلال را دارد که در هر ساعتی که مایل بود، فیلم را تماشا کند. کارکرد تلویزیون اصولاً در دوران ما تغییر کرده. پیش از این در مرکز خانواده قرار داشت و اعضای خانواده را به هم پیوند میداد، اما الان چنین نیست.»
مشروح گفتوگو با حسنصلحجو، محسن سراجی و عسل باقری را میشنوید:
نظرها
علی آقا
«معمای شاه» و «شهرزاد» هر دو تحریف تاریخاند! http://www.cinemaplus.ir/%D8%AA%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%B2%DB%8C%D9%88%D9%86/1415-%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D8%A7%D9%87%D8%8C-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF
كشكساب
با درود بر همه ايرانيان . از سينما و فيلم سازي هيچ ندانسته و ادعايي نميتوانم داشته باشم . از نظر اجتماعي و سياسي ، هرگز از خود دور نميكنم و هر هم ميهني كه اين عرايض را ميخواند بعنوان پيشنهاد از بنده ، چانچه مايل باشد ، بكار ببندد ، كه (( حكومتي كه توسط يك دروغگو بنيانگذاشته شده )) هرگز نخواهد راست گفت . تمام پيشينه من و ميهنم را براي تداوم دزدي هايشان ، تحريف كرده و ميكنند و بدبختانه هستند افرادي كه براي پول ، (( با انكه خودشان دربخشي از اين پيشينه حضورداشته اند )) اما با نهايت رذالت سناريو دروغ را ميپذيرند و نقش بازي ميكنند كه مايه ننگ خود و مورد نفرت ايرانيان ميگردند ، با پوزش ، پاينده ايران ، سربلند ايراني .
روزبه
*** شهرزاد یک داستان. در یک بستر تاریخی است نه یک فیلم مستند. نکته دیگر اینکه از تاریخ همیشه چند تفسیر جورواجور وجود دارد. مثلا زاهدی حتی با بیرون آمدن مدارک و اسناد سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلیس منکر قضیه است. یا مثلا توده ابها کودتای آن زمان را جور دیگری تعبیر و تفسیر میکنند. من شخصا تنها چیز تحریف شده که در شهرزاد دیدم نبود نقش ملا ها و مراجع مرتجع در سر نگونی حکومت ملی مصدق بود و اینهم البته پر واضح که در صورت کو چکترین اشارهایی امکان نمایش این سریال غیر ممکن می بود ولی تماشاگر آگاه خود مسائل را در میکند و بین خطوط را می خوند. اینقدر مطلق نگر باشید این هنرمندان در ایران زندگی میکنند نه در اروپا یا امریکا . و همینکه با امکانات محد ود مالی وسانسور دولتی یک فیلم دیدندی تهیه کنند نشاندهنده استعاد و عشق شون به هنر است و شایسته تحسین. برایشان آرزوی موفقیت بیشتر دارم.
كشكساب
بادرود برهمه ايرانيان ، مطلق نگري با اينكه ( نقش بازي كن ) يا هنرپيشه سينما و تاتر ، يا نويسنده كتاب داستانِ كودكان و رومان ، يا مثلا محقق تاريخ مثل ( پورپيران ) يا معلم مدارسه مقاطع مختلف كه با مزدوري براي شكنجه گران زن و دختر و خواهر و مادر من و خودِ منِ ايراني ، مثل ازغدي ها و عباد ها و پورمحمدي ها و ( وزيران ِ دولتِ بنفش ) به تاريخ كشور خيانت ميكنند به كودك ايراني دروغ ميگويندومينمايانند ، را مذمت كردن ، تفاوت دارد . پاينده ايران ، سربلند ايراني