ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

هفت خوانی که اگر پیش از ازدواج از آنها بگذرید، موفق‌ترید

دنا دادبه- شناخت شروط ضمن عقد و تنظیم صحیح آن به لحاظ حقوقی می‌تواند قسمت زیادی از مشکلات زناشویی را چه در زمان زندگی مشترک و چه پس از جدایی حل کند.

نوشین پای سفره عقد نشسته است. منتظر است تا عاقد پس از انجام عقد، شروط ضمن عقدی را که از قبل با همسرش توافق کرده است، با صدای بلند بخواند اما در کمال ناباوری می‌بیند عاقد پس از پایان خطبه عقد، شروط را نخوانده و مراسم را به پایان رسانده. مادر نوشین اما این میان خوشحال است. او با وجود این که دخترش را تشویق به گنجاندن شروط در عقدنامه‌اش کرده است دوست ندارد پای سفره عقد دخترش، حرفی از طلاق به میان بیاید.

هنوز در ایران خانواده‌هایی هستند که با گنجاندن حقی مانند حق طلاق و یا شروط دیگر به نفع زن در سند ازدواج در ابتدای زندگی مخالفند چرا که فکر می‌کنند، صحبت کردن از چنین موضوعاتی در ابتدای زندگی شگون ندارد.

از سوی دیگر نیز ممکن است گروهی دیگر با شنیدن عبارت «شروط ضمن عقدی که برابری حقوقی زن و مرد را تضمین می‌کند»، احساس کنند این بحث، تنها جنبه ظاهری دارد و هیچ‌گاه نمی‌توان به طور عملی از آن بهره برد. واقعیت اما این است که شناخت این شروط و تنظیم صحیح آن به لحاظ حقوقی می‌تواند قسمت زیادی از مشکلات زناشویی را چه در زمان زندگی مشترک و چه پس از جدایی حل کند.

مهم‌تر از این اما این است که چگونه با شریک زندگی‌مان به توافق برسیم تا شروط برابری حقوقی را با رضایت امضا کند و از سوی دیگر اجازه ندهیم فرهنگ غالب جامعه و کلیشه‌ها بر روی تصمیم او اثر بگذارد؟

کافی است در مورد دلیل گنجاندن چنین حقوقی در عقدنامه و یا امضای آن در دفتر اسنادرسمی صادق باشیم و برایش توضیح دهیم که در نظرگرفتن چنین شروطی به نفع آرامش زندگی زناشویی است و از مجادله‌های بعدی پیشگیری می‌کند، پس هر دو نفر از آن بهره‌مند می‌شوند.

هر چند در عقدنامه‌های ازدواج، قسمتی از این شرط‌ها با عنوان شروط ضمن عقد آمده است، ولی تجربه وکلای دادگستری نشان داده است که این شروط کافی نیستند.

 قوه قضاییه شروطی را برای زنان در هنگام ازدواج پیشنهاد داده است. کمیسیون حمایت از حقوق زنان و کودکان معاونت توسعه قضایی قوه قضاییه نیز، شش شرط برای ازدواج زنان پیشنهاد داده، ولی همان‌طور که می‌دانیم در قوانین کنونی ایران، محدودیت‌های بسیاری در خصوص حقوق متقابل زن و شوهر وجود دارد. بنابراین، این قوانین و شروط پیشنهادی در بسیاری موارد نمی‌توانند پاسخگوی نیازها، ساختار و کارکرد تغییریافته خانواده باشند.

بنابراین تا هنگامی که قوانین مربوط به تنظیم روابط خانوادگی اصلاح نشده و کاستی‌های آن از میان نرفته است، برای رسیدن به تعادل حقوقی میان زن و شوهر در چارچوب خانواده، باید دنبال راه کارهای دیگری بود. یکی از مهمترین راه کارها، استفاده از شرط در حین عقد ازدواج و یا پس از آن است.

حق طلاق

مهم‌ترین حقی که گنجاندن آن در مجموعه شروط ازدواج ضروری است، حق طلاق است. با توجه به این که حق طلاق بر اساس قانون مدنی در دست مرد است و زوج بدون ارایه هیچ دلیلی می‌تواند به دادگاه رفته و تقاضای طلاق کند و از سوی دیگر به دلیل این که معمولا زنانی که شوهرانشان مخالف طلاق هستند، نمی‌توانند تقاضای طلاق خود را در دادگاه‌ها به ثمر برسانند، قید کردن این جمله در مجموعه شرایط ضمن عقد از اهمیت بالایی برخوردار است.

«زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر می‌دهد تا زوجه در هر زمانی که بخواهد از جانب زوج اقدام به متارکه کرده و از قید زوجیت خود را رها کند، به هر طریق اعم از اخذ یا بذل مهریه، طلاق باین، رجعی، خلع و یا مبارات.»

وحید خانی، وکیل پایه یک دادگستری می‌گوید: «بعضی از دفترخانه‌ها حق طلاق را در سند ازدواج  قید نمی‌‌کنند و معتقدند این شرط باید طی‌ یک وکالت جداگانه در دفتر اسناد رسمی ثبت شود، این ادعا صحت ندارد و طرفین باید پافشاری کنند و از عاقد بخواهند این شرط را در سند ازدواج ذکر کند.»

این وکیل دادگستری معتقد است اگر امکان تغییر دفترخانه وجود ندارد، چه بسا حتی بهتر است زن و شوهر بعد از ثبت عقد، به دفتر اسناد رسمی مراجعه و وکالت‌نامه‌ای تنظیم کنند که در آن زوج، شروط توافق شده را به طور رسمی امضا کند.

حق مسافرت

بر اساس ماده ۱۸ قانون گذرنامه، زنان شوهردار برای اخذ گذرنامه نیاز به موافقت کتبی شوهر دارند.

هم‌چنین بر اساس ‌ماده ۱۹ همین قانون، زوج حتی بعد از صدور گذرنامه می‌تواند از تصمیم خود صرف‌نظر کند و برای بار بعدی به همسرش اجازه خروج از کشور ندهد.

بنابراین گنجاندن شرط زیر دقیقا با همین الفاظ ضروری است:

«زوج به زوجه، وکالت بلاعزل می‌دهد که از هم اکنون با همه اختیارات قانونی بدون نیاز به اجازه شفاهی یا کتبی مجدد شوهر، از کشور خارج شود، گذرنامه را اخذ، تمدید و یا تجدید کند. تعیین مدت، مقصد و شرایط مربوط به مسافرت به خارج از کشور به صلاحدید خود زن است.»

حق حضانت فرزند

«زوج به زوجه وکالت بلاعزل می‌دهد که اگر در آینده زوجین دارای فرزند شدند و طلاق اتفاق افتاد حضانت فرزندان بر عهده زوجه باشد و فرزند مذکور در صورت خروج از کشور نیازی به اذن پدر ندارند.»

حضانت دختر و پسر بر اساس قانون مدنی و اصلاحيه آن تا هفت سالگی بر عهده مادر است. از هفت سالگی تا ۱۵سالگی برای پسرها و تا ۹سالگی برای دخترها حضانت با پدر است. پس از آن این فرزند است که تصمیم می‌گیرد حضانتش بر عهده کدام‌یک از والدین باشد. از سوی دیگر اما بر اساس قانون ازدواج مجدد مادر در دوره‌ای كه كودك تحت حضانت او است، باعث سلب حق حضانت فرزندش می‌شود. این در حالی است كه این قاعده در مورد پدر صادق نیست و ازدواج مجدد پدر موجب سلب حضانت فرزندش نمی‌شود.

بنابراین توصیه می‌شود زوجین ضمن عقد توافق کنند اولویت در حضانت فرزند یا فرزندان مشترک در صورت طلاق با مادر باشد.

حقوق‌دانان اما راه‌کار مهم دیگری را نیز برای بعد از تولد فرزند پیشنهاد داده‌اند و آن این است که پدر طی وکالتنامه‌ای، نگه‌داری٬ اداره امور و مواظبت از فرزند مشترک را به مادر وکالت دهد. توصیه می‌شود کلیه جزییات و احتمالاتی که پدر و مادر در مورد نگه‌داری فرزند ممکن است در آینده با آن مواجه شوند، در این وکالت قید شود. مواردی از قبیل تحصیل، ورزش، شرکت در کلاس‌های مختلف، سفرهای داخلی یا خارجی و اجازه عمل جراحی، اعلام رضایت برای ازدواج فرزند و....

حق تعیین محل سکونت

بر اساس قانون مدنی، نفقه‌ زن بر عهده شوهر است و تهيه‌ مسکن مستقل نیز جزیی از نفقه محسوب می‌شود. بنابراین زن بايد در منزلی که شوهر تعيين می‌کند، زندگی کند و در صورت امتناع، حق دريافت نفقه از شوهر خود را ندارد. به عبارت دیگر از نظر قانون، ریاست خانواده با مرد است و یکی از نشانه‌های این ریاست، تعیین محل سکونت است.

با این حال اما قانون‌گذار استثنایی را برای این موضوع قایل شده و آن این است که شوهر می‌تواند اختیار تعیین منزل را به زن دهد. بنابراین افزودن جمله زیر نیز ضروری است:  «زوجین ضمن عقد خارج لازمی توافق نمودند تعیین محل سکونت و شهر به اختیار و انتخاب زوجه باشد.»

حق اشتغال

با توجه به این که قانون مدنی صراحتا می‌گوید: «شوهر می‌تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد منع کند.» و از آن جایی که معیار مشخصی از مصلحت خانواده در دست نیست، دست قاضی برای تشخیص مخالفت با حیثیت خانواده باز است و در عمل زنان بسیاری نتوانسته‌اند بدون در دست داشتن عقد لازم خارج، حق اشتغال را به دست آورند. بنابراین قید جمله زیر دقیقا با همین محتوا بسیار مهم است:

«زوج، زوجه را در اشتغال به هر شغلی که مایل باشد، در هر کجا که شرایط ایجاب نماید، مخیر می‌کند.»

حق تحصیل

از آنجا که طبق قانون، شوهر ریاست خانواده را بر عهده دارد، همین موضوع دستاویزی است که به وسیله‌ آن شوهر می‌تواند به بهانه‌های واهی مانع از تحصیل زن شود. حق تحصیل از حقوق ابتدایی بشر است. بنابراین پیشنهاد می‌شود این حق نیز جزء شروط عقد لازم خارج ذکر شود:

«زوج، زوجه را در ادامه تحصیل تا هر مرحله که زوجه لازم بداند و در هر کجا که شرایط ایجاب کند مخیر می‌کند.»

حق تقسیم اموال به دست آمده پس از ازدواج

طبق بند «الف» شرایط ضمن عقد مندرج درسند ازدواج در صورتی که طلاق بر اساس درخواست زوجه نباشد و طبق تشخيص دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظايف همسری يا سوء اخلاق و رفتار او نباشد، زوج متعهد است تا نصف دارايی موجود خود را كه در ايام زناشويی با زوجه به دست آورده يا معادل آن را، به صورت بلاعوض به زوجه منتقل نماید.

از مهم‌ترین ایرادات این شرط این است که برای تحقق آن چند پیش فرض در نظر گرفته شده است:

اول این‌که فقط  زمانی قابل اجراست که مرد، درخواست طلاق را به دادگاه ارایه داده باشد.

دوم اینکه اگر طلاق به دلیل تخلف زن از وظایف زناشویی یا سوءاخلاق و رفتار وی باشد، شرط مذکور تحقق پیدا نمی‌کند.

 سوم این‌که عبارت «تا نصف دارايی» به این معنی است که این میزان می‌تواند از پایین‌ترین درصد اموال زوج تا سقف پنجاه درصد آن تلقی شود که تعيين آن به نظر دادگاه بستگی دارد.

به همین جهت توصیه می‌شود عبارت زیر به عنوان شرط ضمن عقد توافق شود:

«زوجین ضمن عقد خارج لازمی توافق نمودند در صورت وقوع طلاق- اعم از آنکه به دﺭخوﺍست مرﺩ باشد ﯾا به دﺭخواست زﻥ – تمام دارایی کسب شده پس از نکاح و در طول ایام زوجیت -اعم از منقول یا غیر منقول- بالسویه میان آن‌ها تقسیم گردد.»

ناگفته نماند که زن و شوهر می‌توانند با هر شرطی که مخالف ماهیت عقد نباشد توافق کنند. این شروط باید حتما در دفاتر اسناد رسمی امضا شود.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • مهدی

    مطلب جالبی بود هرچند که ردپای فمنیست در اون کاملا هویدا بود.فکر کنم با این شروط عقدنامه روی قرارداد ترکمانچای را هم سفید کند.حق تشخیص ادامه زندگی مرد توسط زن را هم اضافه کنید آنگاه از دید دوستان فمنیست قراداد بی عیب ونقص خواهد بود.

  • Elshan

    نویسنده این مطالب فکر کنم زیادی تو اروپا زندگی کرده. با توجه به تجربه شخصی من دختران تو ایران رو میشه تو 2 گروه تقسیم کرد: دخترانی با انتظارات منطقی (با توجه به درک شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور) تقریبا مناسب برای ازدواج با پسرانی که واقعا قصد ازدواج دارند. دخترانی با تخیلات بسیار فانتزی که در هر صورت نمیشه توقعاتشون رو برآورده کرد و در حقیقت تقریبا قصد ازدواج ندارند و به اصطلاح خودمونی ناز میکنند. دخترانی که مدرک تحصیلی لیسانس یا فوقش رو دارند و انتظار دارند مرد زندگیشون حداقل مدرکی برابر با خودشون داشته باشند ولی شاید به این فکر نکرده اند پسری که تا نزدیک 30 سالگی داره درس میخونه و درامد مشخص و ثابتی نداره نمیتونه امکانات واسه زندگی مشترک رو فراهم کنه.

  • علی‌رضا

    یه متن کاملا فمنیستانه! حق طلاق بدی، حق نگهداری فرزند بدی نصف اموال رو بدی مهریه بدی نفقه بدی کلا همه چی رو باید بدی دیگه! معلومه خود من به شخصه زیر بار این مسائل نمی‌رم!

  • Roozbeh

    بمون تا برات شوهر پیدا شه!!!! من آلمان زندگی‌ می‌کنم. اینجا هم زنها اینقدر از این قوانین سؤ استفاده کردن که دیگه بزور مرد‌ها تن‌ به ازدواج میدن و کم کم دختر‌ها مجبور شدن به ازدواج‌ سفید و نهایتان بچه دار شدن بدون ثبت ازدواج تن‌ بدن. من ۶ سال کارمند ۲ دانشگاه معتبر بودم و دیدم که حتی همکار هام با بالاترین سطح تحصیلات حاضر به ازدواج با دوست دختر‌هاشون که سالها بود با هم زندگی‌ میکردن نبودن و دلیل اینکار رو عواقب مالی‌ بعد طلاق ذکر میکردن. دوست دختر‌هاشون هم دیگه بعد اینکه به سنّ خطر در بارداری نزدیک می‌شدن به بچه داری بدون ازدواج رضایت میدادن

  • مهرداد

    واقعا در یک کلام میشه گفت شرم آور

  • محسن

    من مخالف این هستم که اختیار همه چیز دست مرد باشه، اما متوجه این نمیشم که چرا این نوشته که اختیار همه چیز دست زن باشه؟!! چرا زن محل سکونت رو هرجا که دلش خواست مشخص کنه؟! چرا هرجا که دلش خواست برای تحصیل و کار بره؟! چرا اصلن حضانت فرزند با زن باشه؟! چرا ننوشته توافقی باشه؟! الان اینجوری هم مرد باید نفقه بده، هم مهریه بده، بعد در ازای اون مرد چه نفعی از ازدواج نصیبش میشه؟! نوشته خامی بود. به نظر من همه چیز باید برای مرد و زن برابر باشه. همه چیز

  • آنا

    من موقع ازدواج بیشتر این حقوق رو ضمن عقد درخواست کردم و همسرم هم پذیرفت. دوستانی که متن رو "فمنیستی" خوندند، گویا که لفظ فمنیستی توهینه، حواسشون به ظلمهایی که به اسم قانون مدنی و شرع به زنها میشه رو ندیدند. من وقتی از همسرم حقوق برابر خواستم چیزی از حقوق اون کم نشد. اون هنوز حق طلاق داره، هنوز میتونه بابت حضانت فرزند در صورت خواست و لزوم در دادگاه با من بجنگه، ولی من بدون برابر کردن نسبی این ترازو و به صرف قانون هیچ فرصتی برای حقوقی که بعد از ازدواج قاعدتا به من تعلق می گرفت نداشتم. اگر می خواهید چیزی رو نفی کنید رسم کپک زده مهریه رو از معادله حذف کنید.

  • مهرداد

    حالا حق طلاق و حق مسافرت و حق تحصیل و شغل درست است اینها از حقوق اولیه هر انسانی است ولی به چه دلیل باید " پدر طی وکالتنامه‌ای، نگه‌داری٬ اداره امور و مواظبت از فرزند مشترک را به مادر وکالت دهد" این حق حق هردو طرف است این وکالت کاملا غیر انسانی و سبب سواستفاده می شود همانگونه که قانون ایران در دادن حضانت به پدر تحت هر شرایطی اشکال داره این وکالتنامه هم کاملا غیر انسانی است . وکالت نصف اموال هم کاملا ظالمانه و سبب سواستفاده های بسیار خواهد شد با وجود مهریه قانون نصف اموال دیگر چه معنی دارد ؟

  • مارال

    خیلی عالی و مفید بود واقعا ممنون کمک میکنه که زن در حین طلاق حقوق مساوی با مرد داشته باشه

  • Keywan

    میخواستم بدونم چندتا زن بخاطر مهریه گوشه زندان نشسته اند - این مردهای بیچاره هستند که بخاطر اینجور اشتباه ها دارن توی اون سلول ها  کپک میزنند و حتی کوچکترین اشتباهی هم نکردن و فقط از اول اختیارشون را به اصطلاح دست خانمشون دادن و بعدش !!! من منکر مردهایه بی شخصیت نیستم اما همه را نبایستی با هم یکی جور قضاوت درباره شون کرد.

  • مریم

    کلن یکی از اشتغالات رسانه های فارسی اون طرف آب اینه که چیزهای خوب را به بدترین شکل ممکن مطرح کنند...من البته نمیدونم چند نفر از ما تو دور و بریهامون کسی را میشناسیم که مهریه همسرش را داده باشه ولی تا زنی دهن باز میکنه مردها میگن ما باید مهریه بدیم! اما باید بحث از مهریه و نفقه هم اصلاح بشه تا بشه حرف از قوانین برابر زد از طرف دیگه زن با این شروط اختیاری برابر با مرد پیدا میکنه نه اونطوری که برخی دوستان تصور کردند اختیار کل زندگی را...او اختیار زندگی خودش را بدست میگیره چون انسانی دارای درک و شعور است و مطمئنن بیشتر از مردها از این حقوق سواستفاده نخواهد کرد

  • مانیستا

    الان مهریه بزرگرتیبن معصل استو قانون گذاشتن هنگام طلاق نصف اموال مدر مال رن بشود ولی این انصافنه نیست چون زن مرد با هام زندگی کردند همبشه چیز برابر نقسیم شود -باین وجو باز هم عدات رعایت نشده چون مهریه سخودش است صدها سکه! این یعنی تجارت یهمی مهاماه-یعمی فاحشگی رسمی بخ نام اردترئواچ شده مهامه و فاخشگی، دختان در قبال مقاریسکه خوئشدر اختیار مرد قرار میدهدو یک جک زشت در میان مردهای ایارنی راه یافته، میگیوند زنتان چند خریدی، یکی میگوید صد سکه ئیگری میگوید دویست سگه. آری ززنها با مهریه خودشاان در خد فاحشه پایین آوردند. وقتی قانون میگیو هر چه مرد بعد زا زادواج بدست نیارئنصفش مال زن است سدگزر مهریه چی معنی میدهد؟ زنها های مشلمان خوششان رسما قاحشه9 کرده اندچه موقت وچه دایم. ازدواج بر مبنای عشث ئ علاقه است برتی زندگی. یگی رونق میگرد ودیگری شگست. شگست ما هرئدو استو مرد هم ضربه می بیند. چرا مرد بهای سنگین تری بدهد. در خایی زمها همیشه مشتری دارند. ولی مرها تنها می مانند تا این قدر خودرضایی کنن تا بمیرند یا خوخوگشی کنند لطفا رد شبکه های پر محاطب مثل چم تی وی و فترسی وان و من و تو ساعاتی اجاره کنید شما رسانه محنرم زمانه . الام فقط انتخابات است. مرئم ر.شن گنیئ . بداننئ یان حگومن جنابتهایی د رحق سیاست و اجتماع ایران می کند

  • علی

    دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟ شما بسیاری از فمنیست ها و رسانه های فمنیستی هوادار برابری انسان ها نیستند بلکه ضد مرد هستند نمونه آن هم به وضوح در متن بالا دیده میشود. چرا باید یکی از طرفین ازدواج (چه مرد و چه زن) حضانت فرزند را بدون توجه به مصالح کودک بدون قید و شرط بدیگری واگذار کند؟ چرا کسی باید تعیین مکان زندگی خود را منوط به اجازه دیگری کند مگر سرباز وظیفه است؟ (در سیستم سنتی مرد این حق را داشت جون مسوولیت تامین منزل و هزینه های زندگی به عهده او بود ولی در اینجا زن در مقابل چه مسولیتی این حق را بدست آورده است؟) چرا کسی باید به طلبکار خود که این امکان را داردکه او را ممنوع الخروج کند اجازه خروج از کشور بدهد؟ چرا مرد باید نصف اموال خود را (حتی اموالی که قبل از ازدواج داشته یا به او به ارث رسیده بدون دلیل به زن بدهد؟ آیا بابت انجام ازدواج با آن زن مرتکب گناهی شده است؟ بقیه موارد هم همینطور بوده و همه دارای اشکال است و نیز مخل بنیان خانواده میباشد. و جز افزایش طلاق و مشکلات زندگی هیچ حاصلی نخواهد داشت زیرا این ازدواج، ازدواج دو انسان برابر و آزاد نیست بلکه رابطه ارباب رعیتی است و این رابطه لاجرم پایدار نخواهد بود. من در ازدواج خودم که 5 سال از آن میگذرد و صاحب دو فرزند هم هستیم و هر دو هم شاغل هستیم تنها سه شرط وجود داشت، 1 حق طلاق بدون قید وشرط برای زن 2- تقسیم تمامی اموالی که توسط هردو طرف، بعد از ازدواج بدست آمده به صورت نصف نصف بین طرفین 3- مهریه همسر هم 20 سکه لحاظ شد. پ این شروط هم به اصرار خود من قید گردید. زن و مرد باید آزاد باشند که بتوانند از زندگی مشترک خارج شوند و دسترنج مالی خود را در این دوره نیز با خود ببرند نه زن کالا است که درخواست مهریه کند و نه مرد گناهی کرده که تاوان بدهد موارد ی مثل محل زندگی و تحصیل و... را نیز بر اساس مصالح مشترک و نفع خوانواده تصمیم میگیریم.

  • سجاد

    به به عجب تعادلی !!!