جای سیروان خسروی برج میلاد نیست
سیروان خسروی، خواننده پاپ مطرح در بین جوانان ایران، از شرایط تبعیضآمیز زندگی هنری در ایران عصبانی شده است و به وزیر ارشاد، علی جنتی، اعتراض کرده است.
رابطه عشق و نفرت وزارت ارشاد جمهوری اسلامی با موسیقی پاپ، داستانی ادامهدار است. آن بلایی که جمهوری اسلامی بر سر هنرمندان پاپ کشور میآورد، بر سر هنرمندان سنتی نمیآورد؛ هنرمند پاپ مدام کنترل میشود و هنرمند موسیقی سنتی فضای بازتری برای ارائه کار دارد.
سیروان خسروی، آهنگساز، تنظیمکننده، خواننده پاپ مطرح در بین جوانان از این شرایط عصبانی شده است و به وزیر ارشاد، علی جنتی، اعتراض کرده است.
در نامه سرگشادهای که ۱۰ بهمن نوشته، سیروان خسروی به استاندارد دوگانه وزارت ارشاد در مقابل هنرمندان موسیقی پاپ اشاره کرده و گفته است: «چرا دکتر جنتی و رئیسجمهور نسبت به نامه اعتراضی خوانندگان پاپ واکنش نشان ندادهاند؟» اشاره خسروی به نامهای است که آبان ماه سال جاری منتشر شد و در آن جمعی از خوانندگان موسیقی پاپ گلایه کرده بودند که چرا مدام از کار محروم میشوند.
خسروی در نامهاش با اشاره به برخورد حکومت با حضور سالار عقیلی در شبکه «من و تو» به ممنوعیت فعالیت شدن خودش و برادرش، زانیار خسروی، اشاره کرده است و خواسته است که مقامات در مورد این تبعیضها توضیح دهند. این دو برادر به همراه بیش از ۲۰ هنرمند دیگر پاپ از مهرماه ۹۴ به اتهام همکاری با سایت «رادیو جوان» و پخش کلیپهایشان در این سایت، و شبکههای ماهوارهای ممنوعالکار شدهاند.
اما خود سیروان پیش از این گفته بود که عکسهای کنسرت بهمن ۱۳۹۳ او در برج میلاد جنجالی شدهاند. این تصاویر که در خبرگزاریهای داخلی هم منتشر شدند، تصویری از ایران را نشان میدادند که جوانان شاد و رقصان – البته بر روی صندلیها و نه در وسط میدان – مشغول تماشای کنسرت هنرمندی هستند که بیشباهت به ستارههای پاپ غربی نیست.
ترانه «دوست دارم زندگی رو» را که به صورت زنده در کنسرت بهمن ماه ۱۳۹۳ سیروان ضبط شده است، ببینید:
چرا جمهوری اسلامی با موسیقی پاپ مشکل دارد؟
آنچه که دشمنی جمهوری اسلامی با موسیقی پاپ را از همان سالهای اول انقلاب ۱۳۵۷ رقم زد، رابطه فقهای شیعه با «طرب» بود. بیشتر فقها حکم دادهاند که اگر موسیقی موجب «طرب» به مفهوم شادی و سرخوشی شود، حرام است (البته احکام تخصصی موسیقی و تفاوت غنا و آواز بماند). با اسلامی شدن حکومت، دکان موسیقی پاپ هم برچیده شد و حتی داشتن نوار کاست موسیقی هم جرم محسوب میشد.
در مورد موسیقیهای سنتی و سرودهای ملی وضعیت فرق میکرد؛ به نظر مقامات جمهوری اسلامی اینها موجب طرب نبودند، لازمه ایجاد احساسات در بین مردم انقلابی بودند و پس «مجاز» بودند. در ۱۵ سال اول انقلاب اسلامی در ایران، بازار موسیقی پاپ در فضای داخل رسماً تعطیلشده بود و موسیقی زیرزمینی از لسآنجلس بهصورت «غیرمجاز» وارد و تکثیر میشد. محل درآمد دستاندرکاران و هنرمندان این موسیقی پاپ «لسآنجلسی» هم کنسرتهایی بود که در کشورهای همسایه ایران برگزار میکردند.
زمزمههای مجدد پاپ در کشور
در دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی که به «دوران سازندگی» مشهور است، خوانندگان پاپ در برنامههای رادیویی و تلویزیونی صدا و سیمای جمهوری اسلامی مطرح شدند. اما وزارت ارشاد هرگز برای تکثیر و فروش آلبومهای پاپ مجوز صادر نکرد.
در سال ۱۳۷۷ اولین آلبوم پاپ یکی از همین خوانندگان و آهنگسازان که از سال ۱۳۷۶ در صداوسیما کار میکرد مجوز گرفت و بازار موسیقی پاپ تولید داخل کشور مجدد رونق گرفت: آلبوم «مسافر» شادمهر عقیلی.
اجرای ترانه «هزار و یک شب» شادمهر عقیلی را در ویژه برنامه تحویل سال ۱۳۷۸ در شبکه جام جم، شبکه فارسیزبان برون مرزی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ببینید:
از آن روز به بعد آهنگسازان و خوانندگان پاپ –یا شاید بهتر باشد بگوییم مردان موسیقی پاپ چرا که زنان در ایران اجازه فروش آلبوم پاپ ندارند – یکی پس از دیگری مطرح شدند و بلافاصله پس از مطرح شدن ممنوعالکار شدند.
رابطه پر از دلواپسی حکومت با موسیقی پاپ رابطهای نبود که بخواهد از بین برود. میلیونها دلار سرمایه داخلی که در کنسرتهای خارج از کشور خرج میشد، بهتر بود که در کنسرتهای داخل کشور خرج شود – حالا بدون آبجو و ودکا. در این میان حکومت حاضر هم نبود که تن به فرهنگ ستارههای «مطرب» بدهد. شادی نیاز جوانان بود اما موسیقی پاپ قرار نبود نماینده این کشور اسلامی باشد. به همین دلیل بهشدت با مطرح شدن موسیقیدانها و خوانندگان پاپ مقابله کردند. هرکس که معروف میشد، چندین کنسرت میگذاشت و دیگر به او نه مجوز کنسرت میدادند و نه اجازه انتشار و فروش آلبوم.
در محافل موسیقیدانهای پاپ که در داخل کشور فعالیت میکنند مشهور است که به هم توصیه میکنند: «خط قرمزهای نظام را رعایت کن و هر کار میکنی مشهور نشو.» مشهور شدن همانا و نگران شدن دستگاههای حکومتی از اینکه ممکن است یک هنرمند پاپ جریانساز شود، همان. اینجا دیگر مسئله تنها «طرب» نیست؛ حاکمیت پیه شادی ملت را به تن مالیده است اما حاضر نیست که این «مطربان» منبر سرخوشی و محبوب دلها هم بشوند.
اما کار از این حرفها گذشته است؛ هرچقدر هم ممنوعالتصویر کنند و ممنوع الکار کنند، جمهوری اسلامی ایران اکنون تولیدکننده موسیقی پاپ به زبان فارسی است. دیگر لازم نیست ایرانیها برای شادی و رقص و کنسرت موسیقی پاپ ایرانی به امارات متحده عربی، ترکیه، کردستان عراق یا ارمنستان بروند. حالا خوانندههای پاپی که در جمهوری اسلامی ستاره شدهاند به لسآنجلس میروند و برای لسآنجلسیها کنسرت میگذارند.
کنسرت محسن یگانه در «نوکیا تئاتر» لسآنجلس را ببینید:
نظرها
شاهد
هردو واکنش حکومت اسلامی نشان از این دارد که حاکمیتی استثنایی و توتالیتر است . کنترل رفتار خصوصی مردم تا از چهار چوب ایده لوژی فراتر نرود و سرکوب هر انکس که بدل به چهره می شود تا رهبر ستاره اصلی در کشور باقی بماند .
babak
ممنوع الکار؟ این چه طرز فارسی نوشتنه بابا یه کم سواد داشته باشید یه کمی به این زبان فارسی رحم کنید