سد گتوند؛ با کابوس خوزستان چه باید کرد؟
مجید محمدی محقق- مدتها است که تخریب سد گتوند به عنوان یک راهحل مطرح است. راهحلی که هزینه آن حدوداً یک سوم هزینه ساخت خود سد است. با گتوند چه باید کرد؟
سد گتوند، نهمین سد بر روی رودخانه کارون، با ۱۸۰ متر ارتفاع بلندترین سد خاکی ایران است. هزینه ساخت این سد بالغ بر هشتصد میلیون دلار بوده است. چهار توربین، هر یک به بزرگی ۲۵۰ مگاوات در آن نصب شده است که مجموعاً میتوانند توانی معادل ۱۰۰۰ مگاوات تولید کنند که با احتساب کیلو وات ساعتی ۹۵۰ ریال، درآمد بالقوه این سد سالانه بالغ بر ۴۰۳۸ میلیارد ریال برآورد میشود. به بیان دیگر این سد میتواند حدود ۴٫۲ تراوات ساعت برق تولید کند که تقریباً معادل برقی است که توسط نیروگاه اتمی بوشهر تولید میشود [i].
مدعی هستند که بازده اقتصادی این پروژه بر اساس نرخ بازگشت داخلی ۲۲٪ محاسبه شده است[ii] که با احتساب نرخ بهره سپردههای ثابت در بانکهای کشور (۲۰٪) ، بازده مالی آن برای دولت فقط دو درصد بیشتر از سپردهگذاری در بانک است. در ضمن مبلغ ۱۷۵۹ میلیارد ریال صرفهجویی در سوخت فسیلی و ۶۸۸ میلیادر ریال صرفهجویی در هزینه آلایندهها را از دستاوردهای این سد آورده شده است. در بررسی اقتصادی این پروژه خواهیم دید که اگر تمامی هزینههای مربوط به احداث و بهره برداری سد درنظرگرفته شود، درآن صورت نرخ بازگشت داخلی سرمایه که ٪۲۲ منظور شده بود، هرگز حاصل نخواهد شد.
با توجه به اطلاعات فوق، این پرسش مطرح میشود که آیا اصولاً میتوان احداث و بهره برداری از سد گتوند از دیدگاه اقتصادی و نیز از دیدگاه زیست محیطی یک پروژه موفق به شمار آورد؟ احداث و بهرهبرداری از این سد چه چالشهایی را به وجود آورده است؟ چه راهحلهایی برای رفع چالشهای مزبور قابل ارائه است؟
نقد و بررسی این راهحلها، هر چند به طور اجمال، هدف و موضوع اصلی این مقاله است.
چالشهای سد سازی
هزینههایی را که یک نیرگاه آبی از طریق سد سازی در بر دارد به طور عمده به سه قسمت تقسیم میشود:
یک- هزینه ساخت خود سد
دوم- هزینه ساخت سیستم تولید برق
سوم- هزینه نگهداری سد و سیستمهای نصب شده درآن. هزینه ساخت سد و ساخت سیستم تولید و توزیع برق بیتردید سنگینترین هزینه برای هر کیلووات ساعت برق را برای یک سد آبی در بر دارد.
طول عمر یک سد معمولاً بر پایه طول عمر توربینها و تجهیزات مربوط به انتقال برق محاسبه میشود. این طول عمر بین ۴۰ تا ۶۰ سال تخمین زده میشود. بعد از این مدت باید بررسیهای لازم برای اتخاذ یک تصمیم بزرگ، انجام گیرد و آن این که آیا با تقبل هزینههایی نسبت به احیای سد و ادامه تولید برق اقدام شود یا نسبت به تخریب سد. لازم به ذکر است که در حال حاضر تولید برق توسط سد یکی از ارزانترین نوع تولید برق است. اما با این حال بسیاری از کشورهای صنعتی ترجیح میدهند که یا سد سازی نکنند و یا سدهایی را که به پایان عمر طبیعی خود رسیدهاند، تخریب کنند.
چالشهای که یک سد به طور عمده در بر دارد عبارتاند از:
- برهم زدن محیط زیست به خصوص محیط زیست آبی.
- درمناطقی که سطح زمین مسطح است سد میزان زیادی از زمینها را به زیر آب میبرد و این امر غالباً برای افرادی که در آن مناطق زندگی میکنند تولید نابسامانی میکند.
- میتواند به صنعت گردشگری صدمه بزند برای مثال آبشاری کم آب بشود و یا مناطق تاریخی به زیر آب بروند.
- در مناطقی که خشک و مسطح است به دلیل افزایش سطح آب به دلیل ساخت سد، میزان تبخیر آب به نسبت سطح افزایش مییابد. البته این یک شمشیر دو لبه است در بسیاری از مواقع سد برای بهتر استفاده کردن آب برای منطقهای مشخص نیز استفاده میشود. ولی به هر صورت میزان تبخیر آب بیشتر میشود.
- سد می تواند در قسمت پائین دست (بعد از سد) نابهسامانی هایی ایجاد کند. دریاچهای خشک شود و یا به مناطقی در پائین دست سد، آب کمتری برسد.
نکات مثبت سد:
- ارزان بودن برق تولید شده برای هر کیلو وات ساعت
- احتیاج نداشتن به سوخت و درنتیجه تولید نکردن گازهای گلخانهای
- امکان استفاده بهتر آب شرب برای منطقهای خاص.
چالشهای سد گتوند
علاوه بر چالشهایی که در بالا برای سدسازی به طور کلی ذکر شد، سد گتوند یک مشکل عمده دیگر نیز دارد و آن شور شدن آب در پشت این سد است. چرا که سد گتوند در منطقهای احداث شده است که در آن کوههای بزرگ نمک وجود دارد و آب پشت سد به دلیل پوشش زیادی از سطح خشکی با این کوههای نمک تماس پیدا کرده و در نتیجه دائماً در حال شور شدن است. البته آب شور به دلیل وزن حجمی بالایی که دارد در کف سد جای میگیرد.
بر طبق اندازهگیریهای به عمل آمده، میتوان آب پشت سد را به شش طبقه تقسیم کرد که قسمت تحتانی آن شورترین آب را دارا است. شوری این آب به اندازهای است که میتواند برای مصارف پتروشیمی مورد استفاده قرار گیرد.
بیشتر بخوانید: پایان نهضت سدسازی در ایران؛ مرثیهای بر یک رؤیا
چالشی دیگر که سد گتوند دارد این است که چون در حال حاضر این سد آخرین سد موجود بر روی رودخانه کارون است در نتیجه به عنوان آخرین پست کنترلی میزان آب رها شده به پائین دست سد نیز عمل می کند. از آنجا که بسیاری از فاضلابها بدون هیچگونه تصفیهای به این رودخانه میریزد و آن را آلوده می کند، برای حفظ حداقلی از کیفیت آب (درصد آلودهگی آب از حد مجاز معینی نگذرد) لازم است حداقل ۱۵۰ متر مکعب آب در ثانیه به پائین دست رها شود.
درنتیجه، سد گتوند به عنوان آخرین پست کنترلی نمی تواند فقط بر اساس تولید حداکثر برق، مدیریت شود بلکه ضرورت رها سازی آب به پائین دست سد نیز باید جزء استراتژی استفاده از سد منظور شود. بر طبق پیشبینیهای انجام شده، این سد میتواند حدود ۴۲۵۰ ساعت در سال کار کند که این میزان زمان استفاده از سد برای تولید برق در کمتر از نیمی از سال است.
راه حل های پیشنهادی و نقد آنها
در شروع پروژه برای قطع ارتباط آب پشت سد با کوههای نمکی و در نتیجه جلوگیری از شور شدن آن، پتویی از خاک رس به هزینه ۶۰ میلیارد تومان در نظر گرفته شده بود که به موجب آن حجم زیادی از خاک رس به صورت لایهای بر روی کوه نمکی قرار داده شد. در همان زمان، بسیاری از کارشناسان اعتقادی به موفقیت این رویکرد برای جلوگیری از شور شدن آب نداشتند. بعد از اتمام پروژه احداث سد، صحت نظر کارشناسان مزبور تأیید و نشان داده شد که این رویکرد پیشنهادی نمیتواند جلوی شور شدن آب را بگیرد.
رویکردهای دیگری که پس از احداث سد در نظر گرفته شده است عبارتند از:
- کشیدن لولهای از سد گتوند به خلیج فارس و انتقال آب شور سد به خلیج فارس. بخش کوچکی از این لوله نیز در زمان دولت احمدینژاد ساخته شد که بعداً این طرح بصورت معلق درآمد. البته در صورت اجرای این طرح، لازم است هزینه ساخت لوله و انتقال آب، به هزینههای مربوط به احداث سد اضافه شود. این راه حل چند مشکل دارد؛ اول اینکه آب شیرین را که شور شده فقط از منطقه دور میکنیم. به عبارت دیگر، در یک کشور خشک که نیاز مفرطی به آب قابل شرب دارد، مقدار زیادی آب شرب را با دست خود و با تحمل هزینههای بسیار ابتدا به آب شور ابدیل و سپس با تحمل هزینهای دیگر، آن را به خلیج فارس منتقل کردهایم. دوم اینکه این آب شور را میباید با هزینه ساخت خط لوله و هزینه انتقال آن به خلیج فارس جاری کنیم. سوم اینکه آب شور انتقال داده شده تقریبا سه برابر شوری آب خلیج فارس را دارد و میتواند محیط زیست منطقه را نیز تخریب کند. نویسنده تخصصی در محیط زیست دریایی ندارد و این اظهار نظر فقط از روی حدس و گمان است. و امید است کسانی که در این حوزه تخصص دارند بررسی کنند که این میزان آب شور چه نتایجی برای محیط زیست دریایی خلیج به وجود خواهد آورد.
- راه حل دیگر انتقال آب شور سد به وسیله لوله به شرکت پتروشیمی ماهشهر است. مشکل این راه حل این است که بلاخره همانند بالا اولا آب را شور میکنیم بعد آنرا با تحمل هزینه انتقال میدهیم و تنها سودی که میبریم این است که حوضچههای اطراف شرکت پتروشیمی ماهشهر را که برای تهیه آب شور مورد نیاز آن صنعت ساخته شده است را کاهش میدهیم.
اقتصاد و محیط زیست
معمولاً بحث اقتصاد، مستقل از بحث محیط زیست مطرح میشود. یعنی یک پروژه تولید انرژی میتواند اقتصادی نباشد اما در عین حال به لحاظ محیط زیست قابل دفاع باشد. از اینرو این دو مهم مباحثی جداً از یک دیگرند. اما در پروژه سد گتوند از آنجایی که این سد مقدار زیادی آب شیرین را به آب شور تبدیل می کند و شیرین کردن آب شور همراه با مخارج است، عملاً مسایل زیست محیطی و اقتصادی را درهم آمیخته است. از همین رو در این مقاله حاضر ترجیح داده شد که به تبعیت از این ویژگی، دو مبحث مزبور در یکجا آورده شود. اگر درنظر باشد ادامه کار سد مورد بررسی قرار گیرد، لازم است هزینه شیرین کردن آب نیز به هزینههای این پروژه اضافه شود.
برای محاسبه هزینه شیرین کردن آب شور تولید شده درسد گتوند، ابتدا باید حجم آبی را که شور شده است برآورد کرد. نگارنده تاکنون نتوانسته است به دادههایی دست یابد که نشان دهد که در سد گتوند چه حجمی از اب شیرین تبدیل به آب شور میشود. اما میتوان با استفاده از قطر لولههایی که در دو طرح انتقال آب شور، یکی به خلیج فارس و دیگری به شرکت پتروشیمی ماهشهر، وجود دارد، برآوردی از حجم آب شور موجود به دست آورد.
بر این اساس آب شوری که میباید انتقال یابد بین ۱۲ هزار تا ۲۰ هزار مترمکعب در ساعت برآورد می شود[iii]. برای شیرین کردن آب شور هزینه هایی شامل هزینه های سرمایه ای، هزینه های نگهداری و هزینه انرژی مصرفی وجود دارد که بین ۱تا ۲ دلار برای هر متر مکعب برآورد میشود. اگر فرض شود که در هر ساعت ۱۵ هزار مترمکعب آب شور میشود، هزینه شیرین کردن این میزان آب با احتساب یک دلار برای هر مترمکعب به رقمی بین ۱۰۵ میلیون دلار در سال میبرسد. در جدول زیر میزان محاسبه بر اساس ۱۵۰۰۰ مترمکعب در ساعت برآورد شده است.
لازم به ذکر است که اگر آب شور انتقال نیابد به دلیل اینکه وزن حجمی آن بالا است ابتدا در قسمت های تحتهانی سد جمع و در آنجا انباشته می شود تا اینکه به دریچه های آبگیری توربین برسد که در این صورت آب شور به پائین دست انتقال خواهد یافت و در نتیجه قسمتهای پائین دست سد از موهبت آب شیرن این رودخانه برای همیشه محروم خواهند شد و به این ترتیب شهرها و زمین های کشاورزی را مورد خطر جدی بی آبی قرار خواهد داد. حتی اگر تصمیم گرفته شود که آب شور شده ، مجددا به آب شیرین تبدیل شود. مسئله به راحتی قابل حل نیست. زیرا مشکلی که نیروگاههای تولید آب شیرین دارند این است که آب محلولی که بعد از شیرین کردن باقی می ماند دارای نمک بسیار بالا است و سوال این است که این بازمانده را چه باید کرد. علاوه بر این وقتی آب شیرین، شور می کنیم خواه ناخواه به مقدار زیادی به محیط زیست آبی آن منطقه صدمه وارد میشود.
سرنوشت سد گتوند
در بالا گزینههای قابل بررسی ارائه و نکات منفی هر یک نیز در همانجا توضیح داده شد. اما مطلب بسیارمهمی که باقی میماند آنست که آیا این سد توجیه اقتصادی- زیست محیطی دارد یا نه؟ به بیان سادهتر آیا بودن این سد بهتر است یا نبودن آن.
از آنجا که برای احداث این سد مبالغی هزینه شده است نمی توان آن را نادیده گرفت و بنابراین باید دید اولاً مخارج جانبی دیگر مثل شیرین کردن آب شور به چه میزانی است و ثانیاً نمی توان هزینه پروژه سد را مانند پروژه های معمولی دیگر که بخش عمده آن هزینه سرمایه است محاسبه کرد. زیرا در حال حاضر هزینه احداث سد انجام شده است و ما صرفاً قادر به بررسی هزینههای بعد از ساخت هستیم.
با این حال، در جدول بالا دو ستون درج شده است. در یک ستون ارقام هزینه با درنظرگرفتن هزینه ساخت سد آورده شده است و در دیگری ارقام هزینه بدون هزینه سرمایه آورده شده است.
همانطور که ملاحظه میشود اگر هزینه شیرین کردن آب نیز در نظر گرفته شود، میزان مخارج این سد حتی با در نظر نگرفتن هزینه سرمایه ۲۴ میلیون دلار بیش از درآمد آن در سال خواهد بود. در قسمت درآمد، از آنجایی که قیمت برق یک قیمت سیاسی است صرفه جویی در هزینه سوخت و هزینه دی اکسید کربن به عنوان درآمد محسوب شده است. فرض بر این گرفته شده است که اگر این مقدار برق در یک نیروگاه فسیلی با ۲۵٪ کارایی تولید می شد چه هزینه ای در برداشت و آن هزینه به عنوان درآمد سد محسوب شده است. در هر دو ستون قیمت شیرین کردن آب بر اساس یک دلار برای هر مترمکعب حساب شده است. از آنجا که شیرین کردن آب پروسهای انرژی بر است، برای محاسبه دقیق و واقعی آن باید هزینه دی اکسید کربن لازم برای برای تولید برق مورد نیاز را نیز در محاسبات وارد کنیم که در اینجا این مخارج وارد نشده است.
همانطور که مشاهده میشود در هر دو ستون حاصل عملکرد این سد هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ زیست محیطی در حال حاضر منفی است. منفی بودن این عملکرد به لحاظ اقتصادی را ارقام مندرج در جدول، به روشنی نشان میدهد. ولی به لحاظ زیست محیطی از آنجا که آب در ایران معضلی بسیار جدی است و در مقایسه با تولید گاز گلخانهای از اهمیت، اولویت و فوریت بیشتری برخوردار است، به نظر میرسد لازم است هر چه زودتر راه حلی برای این چالش پیدا کرد.
در بالا اشاره شد که طراحان این پروژه ، نرخ بازگشت داخلی آن را ۲۲٪ برآورد کرده بودند در صورتی که همانطور که در جدول مشاهده میشود نه تنها نرخ بازگشت ۲۲٪ محقق نشده است بلکه نرخ بازگشت منفی شده است و معنی آن به زبان ساده این است که با تقبل هزینههایی نیروگاهی احداث شده است با این امید که بعد از راهاندازی هرسال ازطریق سودی که عاید میکند بخشی از سرمایه اولیه را مستهلک سازد اما در عمل نه تنها سود مزبور حاصل نشده است ، بلکه سالانه باید چند میلیون بابت کارکرد این نیروگاه پول پرداخت شود.
راه حل ذکر نشده
در اروپای شمالی روشی برای نگهداری آب گرم و یا آب سرد برای شش ماه سال معمول شده است.
روش کار به این ترتیب است که گودالهای بسیار بزرگی به حجم چند صد هزار تا چند میلیون متر مکعب حفر و سپس داخل آن را با پلاستیکی مخصوص که عمر آن بین ۳۰ تا ۵۰ سال ذکر شده است میپوشانند.
در سوئد و دانمارک نویسنده خود شاهد ساخت این نوع انباشتگرها بوده است. یکی از دلایل اینکه این روش معمول شده دوام این نوع پلاستیک در مقابل گرما و سرما است و در ضمن پائین بودن قیمت این نوع پلاستیک است. حال سوال این است که آیا میتوان از این روش برای جلوگیری از تماس آب با کوههای نمک استفاده کرد و جلوی شور شدن آب را گرفت یا شوری آن را تقلیل داد یانه ؟
اگر این امکان وجود داشته باشد باید هر چه زودتر این روش و نیز قابلیت اجرایی آن مورد مطالعه منطقهای قرار گیرد و در صورت امکان آنرا عملیاتی کرد. در غیر این صورت یکی از گزینههای باقی مانده آن است که ارتفاع سد آن قدر پائین بیاید که تماس آب پشت سد با کوههای نمک قطع شود.
در این صورت لازم است توربینها و دریچهی آبگیری سد تغییر کند که این خود نه تنها همرا ه با هزینه است بلکه توان سد ۱۰۰۰ مگاواتی سد نیز به شدت تقلیل پیدا خواهد کرد تا جایی که اگر این راه حل تنها گزینه ممکن باشد به احتمال قوی بهتر است که سد تخریب شود.
حاصل سخن
در پایان باید اذعان کرد که هر چند سد سازی روشی ارزان برای تولید برق است و محاسن خود را دارد اما معایب آن در بعضی از موارد چنان زیاد است که در دنیای صنعتی سدسازی با این ابعاد در بسیاری مواقع توجیه نمیپذیرد و حتی بعضی از سدها نیز تخریب میشود. اگر این سرمایهگذاری نشده بود، با این سرمایه میتوانستیم راه حلهای دیگر پیدا کنیم که کمتر به محیط زیست صدمه بزند. اما متاسفانه در حال حاضر با این معضل روبرو هستیم و لازم است تا دیر نشده راه حلی برای آن جستجو کرد و نمیتوان چشمان را بست و دست روی دست گذاشت. در این گزارش نکات زیست محیطی دریایی و خشکی در نظر گرفته نشده است در ضمن میزان افزایش تبخیر آب به دلیل بزرگتر شدن سطح آب به میزان بازدهی آبی سد نیز در نظر گرفته نشده است. امید است که کسانی که مخصوصاً در مورد تأثیر سد بر محیط زیست در منطقه تخصص دارند آن را بررسی کنند.
اما اینکه آیا به ناچار باید سد را تخریب کرد و حدود یک میلیارد دلار را از بین برد مطلب قابل توجهی است. لازم به ذکر است که تخریب سد همراه با هزینه بسیار بالایی است و حدوداً یک سوم هزینه ساخت خود سد برای خراب کردن خرج برمیدارد. به باور نویسنده هر چند تصمیم بسیار دشواری است اما اگر تمامی راه حلها بیجواب بماند چارهای جز آن نیست. برای رسیدن به این پاسخ باید تمامی مخارج و تأثیرات زیست محیطی هریک از راه حلها با دو فرض بودن و نبودن سد محاسبه و با یکدیگر مقایسه شوند.
پانویس:
[i] قابل توجه است که حتا اگر هزینه ساخت نیروگاه اتمی بوشهر را با حساب معیارهای استاندارد در دنیای صنعتی در نظر بگیریم هزینه ساخت این سد بیشتر از یک دهم قیمت نیروگاه تمام شده است.
[ii] روشی برای محاسبه اینکه آیا پروژهای به لحاظ مالی قابلیت اجرایی دارد یا نه.
[iii] محاسبه بر اساس قطر لوله ۱۲۰۰ میلی متر و افت فشار به میزان ۴۰ متر برای هر کیلومتر حساب شده است. برای انتقال آب شور بنا بر طرحی که بنا است آب شور را به خلیج فارس منتقل کنند عکسی که از طرح این لوله دیده شده است که گویا ده کیلومتر از ۲۰۰ کیلومتر را کشیده اند، می توان بر اساس آن محاسبه کرد که حدود ۱۵ تا ۲۰ هزار مترمکعب در ساعت آب شور تشکیل می شود که میباید آنرا انتقال داد. و بر اساس پروژه دیگر که آب شور سد را به شرکت پتروشیمی ماهشهر انتقال میدهد دو لوله ۶۰۰ میلیمتری نسب خواهد شد. که در این صورت حدود ۱۲ هزار مترمکعب آب شور میتواند در این لولهها انتقال داده شود.
نظرها
ایران زاد
یک راه حل میاه. به نظر میرسد . این سد بالاخره ساخت شده. باید دید تا چه ارتافعی آب به گنبدهای نمکی میرسد. اگر مثلا اکر 100 متری مشکلی ایجاد نمیکند از این بیشتر ابگیری نکنند. نیروگاه دوباره بازسازی کنند اشالی ندارد ب نصف قدرت کار کند شوند . سد نصف ارتفاع بذهدند. اگر راه کلا ندادر بادی تخریب کامل شود. بجایش مثل یک سیل بند ازش استفاده کنند و شبکه ابیاری ایجاد و کشاورزی مکانیزه راه بیندازند. سیستم بارنی و فطره ای. من حواندم در سایت اصو لگرای الفف اگر سد 15 کیلومتر یالاتر میساختند مشکل گنبدهای نمکی وجود نداشت. ولی وقتی نظامیان بدون شرکت متخصات رکتهای خصوصی کار ددست بگیرند همی میودو شرکت خصوی واقعی از ترس مجازت هم شده قت میکند. ولی حکومت و نظامی حکومتی ترسی ندارد از مجازات. رانت خوار پستش به نظام گرم استو هر گندی بزند کاریش ندارند!!! مطمئنا قصور کردند. ترس ازمجازت و جزیمه دارند مسئله میپونند. کارون شور شود زندگی ملیونها انسان بخطر می افتدو خورستان به به بیابان نبدیل میشود. بخاطراین سد لعنتی. ای کاش این حکومت ملیت سر میشد. این سد لعنتی را یا تخریب میکرد یا تعدیل ارتفاع..
حمید
با وجود این فاجعه کلامی از آن در بحث انتخابات مطرح نمیشود
غلام عسگری
انچه طی سی هفت سال حکومت دینی برکشورمان شاهد بوده ایم اولا مصلحت نظام مهم بوده نه مصلحت ملک وملت ایران.دوم اینکه به تدریج که نیروهای اطلاعاتی وامنیتی وسپاهی وبسیجی وباندهای تروریست تحت فرمان اغا برصنعت وبانکها وبازاروواردات وصادرات وگمرکات واسکله های شخصی ودولتی ومجلس وقوه قضائیه ومجریه تسلط یافتند با دخالت های غیرمسئولانه وغیرتخصصی درپرژه های سراسرکشورقصد واقعی انها غارت وچپاول هزاران میلیارددلارازسرمایه مردم بوده نه انجام کاربا کیفیت به نفع مردم وکشوربرای نمونه طبق یک بررسی ساده میتوان به این نتیجه درتمامی پروژه های انجام گرفته توسط شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران رسید که ضمن افتتاح چندین باره جزخسارت چیزی دربرنداشته اند واین امردرسدسازیها وراه سازی اعم ازریلی وجاده ای وپل سازی وپروژه های گازی ونفتی وپتروشیمی وسایرصنایع درسراسرکشورمشهود است.سد گتوند که من با منطقه ان کاملا اشنایی دارم اولا اجراان خسارتهای جبران ناپذیری به کشاورزی ودامداری وسکونتگاههای مردم منطقه وارد کرد وباعث کوچ هزاران ده نشین وروستائیان گردید دوم ازلحاظ تخصصی کارمشتی پاسدارتیرخلاس زن نبود زیرا قبل ازاغازبه کارمسیران ازابتدا تا انتها میبایست مورد بازرسی های دقیق قرارمی گرفت وپس ازلایه برداری ازکوههای نمکی به شیوه های استاندارد که شرح ان دراین خلاصه نمی گنجد به وسیله مواد مخصوص جلوی ورود نمک به اب را می گرفتند اما ازانجاییکه با اینکارازمبالغ غارت شده می کاست ازاین عمل سرباززدند وموجب چنین ضایعه خسارتبارغیرقابل جبران گردیدند.همانگونه که ازقدیم گفته کارباید دست ادم های کاردان داد.به امید فردای ازادی ملک وملت ایران.متحد وپیروزباشید.
ironi
در مور را /اهن هم همیت خیانت ها کردند. د رخراسن شهراهی کنابا و فروس و بجساتن ئ شنزئیه از عدا از راه /اهن محرئک کردندو عدمدا د رغرب راه /اهن ار ارام غبور نداند. مشتی خاین در امور کشور سر کارند. سالها غمدا پالایشگاه نساختند و ظرقیت طول گاز نساختندو ایستگاه سی ان جی این سوخت پاک در شهرهای بزرگ نمی سازند تا کشور وابسته بهع وادرات بنزین شود. غمدا مراکز تولید شکر خ.زستان تسطب کردند تا کشور وادرد گننده گندم شکر باشد. موز را در بوجستان کشت ندادند تا عمدا واردات موز خارجی داشتهباشت. از قام پر مصحول و مکاتیزه کشت برنج در شمال توسعه ندادند تا کشور وارد کننده باشد. خیانتعای زیالدی کردتدو عنع ذولتهل مقضزتد د ئ در راسش هود خلامانهای و باتذ مخوق و اد کش نظامی اش اش که کاز قاچاق کالا ر در دست دارند
مجیدیان
از پایان دوره آقای خاتمی که پول در مملکت زیاد شد، عده ای دندان تیز کردند برای این پول های انباشته شده. هر کسی شد پیمانکار طرح های عمرانی. من به شخصه در پروژه ای بودم که ساخت یک تصفیه خانه آب را به یک معلم دبستان داده بودند که شرکتش را به همین منظور تاسیس کرده بود. فکر می کنم دو برابر برآورد اولیه هزینه شد تا خرابکاری های شرکت آن فرد جمع شود. آن بنده خدا اصلا نمی دانست بتن و میلگرد چیست. بعد هم که احمدی نژاد را آوردند و مافیا خودش را مستقر کرد. الان هم زور روحانی به آن ها نمی رسد چون هم تعدادشان زیاد است و هم جاهای مهمی نفوذ کرده اند. نمونه های زیادی هست که همه مردم دیگر می دانند و واقعا نیازی به افشاگری نیست. این طشت خیلی وقته که از بوم افتاده. ولی مافیا انقدر گسترده و قوی همه جا رخنه کرده که من به شخصه راهی برای اصلاح نمی بینم.