خورشید تابان، باد پران و امتناع ایران از انرژی پاک
کشوری با ۳۰۰ روز آفتابی در سال، کشوری بادخیز که مقابل باد شهریار نشسته است، انرژی کمتر از دو درصد نیروگاههای برقیاش از منابع تجدیدپذیر تغذیه میشود؛ چرا؟
رؤیای انرژیهای پاک می رود که به واقعیت تبدیل شود؛ اما نه در سرزمینی به نام ایران، با آفتابی تابان و بادی پران. این خلاصه گزارش اخیر سازمان ملل درباره روند گسترش انرژیهای پاک در جهان است.
سازمان ملل در گزارش اخیر خود اعلام کرد که سرمایهگذاری بین المللی در راستای انرژیهای تجدیدپذیر در سال ۲۰۱۵ رکوردشکنی کرده است.
طبق این گزارش سرمایهگذاری جهانی در انرژیهای تجدیدپذیر در سال گذشته به ۲۸۶ میلیارد دلار رسید که یک رکورد تازه پس از سرمایهگذاری ۲۷۸ میلیارد دلاری سال ۲۰۱۱ به حساب میآید.
اما آنچه در گزارش اخیر سازمان ملل جلب توجه میکند سهم ۶۰ درصدی (۱۵۶ میلیارد دلار) کشورهای در حال توسعه در جهش به سوی انرژیهای تجدیدپذیر و پاک است. بهطوری که از ۱۰ کشور اول در زمینه سرمایهگذاری در انرژیهای پاک، شش کشور از کشورهای در حال توسعه هستند.
اکنون شاید بیش از هر زمان دیگری این پرسش مهم را باید پیش کشید که ایران بهعنوان عضوی از همین کشورهای در حال توسعه، چه میزان در گذار به سوی انرژیهای تجدیدپذیر سهیم است؟
شرایط مناسب ایران و لزوم گذار به انرژیهای پاک
محدودیت منابع انرژی فسیلی و آلودگیهای زیستمحیطی که این منابع به بار میآورند، شاید دو ضرورت عمدهای است که گذار به انرژیهای تجدیدپذیر را در حال حاضر گریزناپذیر و الزامی میکند.
گذشته از مخاطرات، ایران با حدود ٣٠٠ روز آفتابی در سال، در جغرافیای بالقوه سودمند قرار دارد. این جغرافیا امکانی منحصر به فرد برای دریافت انرژی خورشیدی و سرمایهگذاری بر آن مهیا میکند. همچنین سرعت مناسب باد در بسیاری از نقاط مختلف این سرزمین مانند گیلان، سیستان و بلوچستان و اردبیل میتواند دستیابی به انرژی بادی را تسهیل نماید.
از سوی دیگر محدودیت منابع فسیلی، رشد بالای مصرف سالانه انواع انرژی در ایران و کاهش جدی درآمد صادرات نفت در سالهای پیش رو همه و همه سبب میشود که در صورت عدم تعریف درست از توسعه پایدار و سرمایهگذاری در زمینه انرژیهای پاک، آینده ایران به نحو جدی تحت تاثیر قرار گیرد.
با چنین شرایطی میتوان دریافت که استفاده از انرژیهای خورشیدی و بادی به دلایل مختلفی همچون دسترسی آسان و سهولت تبدیل شدن به انرژی الکتریکی و سازگاری با محیط زیست و تجدیدپذیری، افزون بر گریز ناپذیربودن، مقرون به صرفه نیز هست.
با این حال به گفته وزارت نیروی ایران، تعداد نیروگاههای برقی این کشور که از انرژیهای تجدیدپذیر مانند خورشید و باد استفاده میکنند کمتر از دو درصد است؛ رقمی به اندازه فقیرترین و بیبضاعتترین کشورهای جهان.
طی سالهای اخیر در ایران ضرورت گنجاندن انرژیهای پاک در سبد انرژی کشور مورد توجه قرار نگرفته است، در کنار این مسئله عدم تخصیص اعتبارات کافی اجازه نداده تا نیروگاههای بزرگ بادی و خورشیدی احداث شود. این در حالی است که به اعتقاد صاحبنظران این حوزه، تمام نیاز برق ایران از طریق انرژی خورشیدی قابل تأمین است.
ظرفیت بالای ایران در حالی بدون استفاده مانده که تولید برق در ایران اعم از احداث و نگهداری نیروگاهها و در نهایت تولید برق، سالانه دهها میلیارد دلار سوخت و درآمد ارزی کشور را میبلعد.
بهتازگی سازمان حفاظت محیط زیست ایران اعلام کرد که سهم انرژیهای نو و پاک در سبد مصرف انرژی ایران کمتر از رقم باورنکردنیِ یک صدم درصد است. این در حالی است که میانگین مصرف این نوع انرژی در جهان به بیش از ١٠ درصد رسیده است.
به گفته وزارت نیرو، وجود منابع بزرگ نفت و گاز و ارزان نگه داشتن قیمت انرژی از طریق پرداخت یارانه در ایران، سبب شده تا ایران در مقایسه با هم کشورهای در حال توسعه و هم کشورهای پیشرفته صنعتی از قافله انرژیهای نو، عقب بماند.
مقصود از انرژیهای تجدیدپذیر به طور عمومی آن بخش از انرژیهایی است که از منابع طبیعی مانند باد، خورشید، امواج اقیانوس و یا از گرمای درون زمین تأمین میشوند و برعکس سوختهای فسیلی مانند نفت، گاز یا ذغال سنگ به پایان نمیرسند و بنابراین قابلیت بازگشت به طبیعت را دارند.
در واقع ایران در زمینه استفاده از انرژیهای پاک و تجدیدپذیر تاکنون دستاورد مهم و قابل ذکری نداشته است. تنها سرمایهگذاری قابل توجه ایران در زمینه استفاده از سوختهای غیر فسیلی محدود به ساخت نیروگاه اتمی بوشهر است که پس از گذشت چند دهه هنوز به چرخه تولید انرژی در کشور وارد نشده است.
همین نیروگاه اتمی بوشهر و نیروگاههای مشابه آن نیز از نظر زیستمحیطی و ایمنی قابل مقایسه با انرژیهای دیگری مانند انرژی خورشیدی یا انرژی باد نیستند و نگرانیهای زیادی در زمینه آلودگیهای محیط زیست با مواد رادیو اکتیو و همچنین ایمنی آنها برابر حوادثی مانند زلزله وجود دارد.
پیش به سوی تعریف دیگر از توسعه پایدار
از یک سو شرایط مناسب ایران برای دستیابی به انرژیهای پاک و لزوم گذار به این نوع از انرژی و از سوی دیگر عدم تمایل و رغبت دولتمردان ایران به انرژیهای پاک، بیش از هرچیز حامل یک پارادوکس است که آن را تنها میتوان در گفتمان «توسعه پایدار» رمزگشایی کرد.
بر اساس تعریفی از سازمان ملل، توسعه پایدار (Sustainable development) عبارت است از توسعهای که نیازهای «کنونی» جهان را تأمین کند، بدون آنکه توانایی نسلهای آتی را در برآوردن نیازهای خود به مخاطره افکند. توسعه پایدار رابطه متقابل انسان و طبیعت در گذر زمان است. رابطهای که ضرورتاً باید به نفع حال و آینده رقم بخورد.
از سوی دیگر و از دید جامعهشناسی کلاسیک نیز فرایند توسعه پایدار همان فرایندی است که توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی را به همراه دارد. روندی که البته تمامی اجزای آن خود باید به نحوی در گذر زمان پایدار و مقاوم باشند. فرایندی که به واقع هیچگاه دستکم در ایرانِ دو دهه اخیر تجربه نشده است. به طور مثال زمانی ساخت و ساز سدها به منزله توسعه پایدار شمرده میشد، اکنون همه به فکر تخریب همان سدها هستند.
زمانی خودکفایی شعار اساسی و غایی نظام بود در حالی که همان خودکفایی اغلب منابع آبی ایران را خشکاند و بسیاری از زمینهای کشاورزی را به برهوتی کامل تبدیل کرد.
باید پذیرفت که توسعه در ایران هیچگاه پایداری و استقامتی به همراه خود نیاورده، بلکه همواره محیط پیرامون خود را نیز از رونق انداخته است. به عبارت دیگر توسعه پایدار در ایران در تندباد زمان به ضد خود بدل شد.
نگاهی به پروژههای توسعه پایدار در زاگرس و خوزستان این معضل درونی را آشکار میسازد.
پس از روی کارآمدن دولت حسن روحانی نیز، توسعه پایدار به گفتار رایج و روزمره دولتمردان ایران در زمینههای گوناگون از جمله محیط زیست بدل شده است. دولت یازدهم نیز مثل تمام دولتهای پیش از خود این اصطلاح را به نحوی تنها به ابتذال کشاند. همچنین از سوی دولت هیچگاه تعریف واضح و معینی از این گفتار صورت نگرفته و در واقع توسعه پایدار به یک گفتار کاملاً وارداتی و غیر بومی تغییر شکل داده است.
یکی از دلایل فقدان پایداری توسعه در این کشور، عدم توجه به یکی از ملزومات توسعه پایدار، یعنی انرژی پایدار است. فقدان انرژی تجدیدپذیر در ایران را از این زاویه بهتر میتوان درک کرد.
در حقیقت گفتار دولتمردان ایران هنوز به آن حد از بلوغ نرسیده است که انرژی پایدار را بهعنوان بخش جداییناپذیر از گفتار توسعه درک کند. گویی فراوانی و وفور انرژیهای فسیلی در ایران توان تأمل و اندیشیدن درباره آینده کشور را از دولتمردان ربوده است.
به عبارت دیگر، اگر زمینههای عینی (مثل تابش آفتاب و سرعت باد) برای انرژیهای تجدیدپذیر فراهم است، درعوض هیچ زمینه نظری و علمی برای پیشبرد و جا انداختن این نوع انرژی از سوی دولت تا کنون صورت نگرفته است.
آیا راز امتناع نظری برای بهرهگیری از انرژیهای پاک و تجدیدپذیر در اقتصاد نفتی و وفور منابع گازی است؟
نظرها
Mani
أنچه فعلا و ۱۴۰۰ سال در ایران در اهتراز است یک ایدئولوژی شوم و نفرت انگیز ، نمایندگان غارتگر و کشنده آن و اثرات مخرب آن یعنی جهل،تاریکی و توقف آگاهی انسان توسط آن است. و تا زمانی که آن از جهل و ناآگاهی انسانها تغذیه میکند و به حیات خود ادامه میدهد ما هرگز شاهد تکامل و تحولی اساسی بشر نه تنها در جامعه خودمان بلکه در هیچ سرزمین اسلام زده نخواهیم بود. برای استفاده از انرژی پاک و احترام و دوستداشتن این سیاره زیبا نیاز به تکامل آگاهی است و در جایی که تکامل آاهی بشر بوقوع بپیوندد پایانی حتمی برای حیات آن ایدئولوژیهای هولناک و ضد بشری خواهد بود .