حافظ موسوی: تردید
در آسمان پاییزی،/ دنبال چه میگردد مرد؟!/ بهار/ با پیراهن ماهوتی آن سوی خیابان است/ سه شعر تازه از شاعر شعرهای آرام با مفاهیم اجتماعی.
حافظ موسوی، با نخستین مجموعه شعرش، «دستی به شیشههای مه گرفته دنیا» در سال ۱۳۷۵ نشان داد که شاعر شعرهای آرام با ایماژهای دلنشین و مفاهیم فردی و گاه اجتماعی است.
در دو مجموعه «شعرهای جمهوری» و «عکسهای فوری» اما تمهای اجتماعی بر موضوعات شخصی غلبه پیدا میکند.
حافظ موسوی میگوید: ««اغلب شعرهای من تحت تأثیر دو عامل نوشته شدهاند: اول اجتماع و سیاست و دوم تجربههای شخصی.»
او بر آن است که شعر یک پدیده اجتماعیست. میگوید: «شعر پدیدهای عمیقاً اجتماعی است. رابطه شاعر با اجتماع رابطهای وجودی است. صدای شعر، صدای فردیتیافته جامعه است، وگرنه ارزش این همه بحث نداشت.»
سه شعر تازه از او را میخوانیم:
تردید
در آسمان پاییزی
دنبال چه میگردد مرد؟!
بهار
با پیراهن ماهوتی
آن سوی خیابان است.
*
چراغ را
عطر زنانه ، سبز کرده است؛
در چشمهای مرد ولی
پاییز، قرمز است،
همچنان و هنوز.
دانش گیاهی
به دانش گیاهیی من شک نکنید.
به نمی قانعام اگر،
به نسیمی ، مور مور اگر میشود تنم،
به آفتابی اگر برق میزند برگم،
و لالهی گوشهام
از خوشی اگر به لرزه میافتند از صدای زنجرهای،
اینها همه از باب تربیت گیاهیی من است
و اینها همه اسباب دانش گیاهیی من
بودهاند
شک نکنید.
*
در شورهزار زاده شدن، ترسناک است
با کرمهای ریشهخوار، دست و پنجه نرم کردن، دشوار.
منت کشیدن از ابرهای عقیم، خفتبار است
دل خوش کردن به قطرهای
که غفلتاً از منقار پرندهای بچکد، شرمآور.
من این همه را، یک به یک، جزء به جزء
در دانشنامهی گیاهیی خود گفتهام.
اگر بخواهید، اکنون بار دیگر به شما میگویم:
ترس به خود راه ندهید
دست و پنجه نرم کنید
"طرف از رو خواهد رفت."
گوش فرا دهیم
به زبان تنهامان گوش فرا دهیم
و صدای اعماقشان را بشنویم.
به این رودخانه نگاه کن!
که در قاب اخراییی خود خفته است
در این غروب بیجنبش؛
به این حواصیلها
که با منقارهای درازشان
پوست نقرهایی آب را میشکافند
به جست و جویی پنهانترین قزلآلا .
از جامههامان به در آییم
از پوستهامان عبور کنیم
به جست و جوی قزلآلای نهفته در تنهامان.
نظرها
نظری وجود ندارد.