آب هست ولی زیاد
سیل و خشکسالی در ایران چه رابطهای با یکدیگر دارند؟ آیا بارشها و سیلابهای اخیر روح تازهای در اکوسیستم و طبیعت بسیاری از مناطق ایران دمیده است؟
سیل روان است و خشکسالی جا خوش میکند، تمثیلی از حرکت و ثبات. تضاد این دو به نحوی دیگر نیز بیانگر زهر و پاد زهر است، آیا در ایران وقوع سیل میتواند در حکم پادزهری برای زهر خشکسالی باشد؟
وقوع سیل در کشوری مانند ایران که در سالیان دراز گذشته خشکسالی سخت گریبانش را گرفته، بیش از هر چیز یک پدیده نسبی است. پدیدهای با سویههای توأمان مثبت و منفی.
از اوایل فصل بهار تقریباً تمام کشور به جز مناطقی از فلات مرکزی ایران دستخوش بارندگیهای فراوان و سیلاب شده است. علاوه بر این در ماههای تابستان و پائیز سال گذشته نیز شاهد وقوع سیل در بسیاری از استانهای کشور بودیم. سیل چنان گسترده و بارز بود که بسیاری سال گذشته را «سال سیل» نامیدند.
در روزهای گذشته از سویههای منفی و خسارتهای گسترده سیل اخیر در نواحی جنوبی و غربی ایران از قبیل تخریب زیرساختها و زمینهای کشاورزی و راههای مواصلاتی و ... بسیار گفته و شنیدهایم.
شاید وقت آن است که در سویههای دیگری از سیل اخیر اندکی درنگ کنیم و ببنیم که آیا این سیلهای بزرگ و این حجم زیاد بارش کمکی به حل مشکل کمآبی یا خشکشالی در ایران میکند؟
خروج ۲۴۶ شهر از تنش آبی و بازگشت آب به تالابها و سدها
ایران کشوری است با ۵۴۷ شهر و شهرستان دارای تنش آبی. همین فزونی شهرهای دارای تنش آبی است که این کشور را به رتبه نخست تنش آبی در جهان،حتی بالاتر از صحراهای لمیزرع آفریقا بدل کرده است.
براساس بیانیه وزارت نیرو، سیلابهای بهاری اخیر به خروج ٢٤٦ شهر کشور از فهرست تنش آبی انجامیده و اکنون تعداد شهرهای موجود در این فهرست به ۳۰۱ مورد کاهش یافته است.
با این حال شهرهای بزرگی همچون کرمان، سیستان و بلوچستان، بندرعباس، و بوشهر همچنان وضع تنش آبی را تجربه میکنند و در لیست قرمز وزارت نیرو قرار دارند. درست همان شهرهایی که از بارشهای اخیر بهره چندانی نصیبشان نشد.
از سوی دیگر سیلهای اخیر برای تالابهای رو به موت جنوب ایران نیز بسیار مفید بودند. به گفته معاون امور تالابهای سازمان حفاظت محیط زیست، بارندگیهای اخیر موجب شده تا تالابهای شادگان، هورالعظیم و حتی جازموریان رو به بهبود بگذارند و آب در آنها جاری شود.
مسعود باقرزاده کریمی درباره تأثیر سیلهای اخیر بر تالابها گفت: «سیلابها برای تالابها بهویژه تالابهایی که رو به خشک شدن هستند فواید بسیار زیادی دارد، چرا که به غیر از ورود آب به آنها موجب تعدیل شدن شوری تالاب میشود.»
تالابهای شادگان و هورالعظیم و جازموریان از جمله تالابهایی بودند که سازمان حفاظت محیط زیست به کل فاتحه آنها را خوانده بود و چارهای برای درمان آنها نیز در چنته نداشت. علاوه بر این، تالابهای مذکور با مجموع بیش از یک میلیون هکتار وسعت از منابع عظیم و اساسی تولید گرد و غبار در جنوب ایران به شمار میروند.
پیشبینی میشود با احیای این تالابها و جاری شدن آب در آنها، اکوسیستم جنوب ایران و بهویژه استان خوزستان نیز سرحال شود و حتی گرد و غبار، این معضل درمانناپذیر و کلاسیک نیز رفته رفته دست از سر این استان بردارد.
همچنین وقوع سیلهای اخیر برای سدهای جنوب و غرب کشور نیز بسیار خوش یمن بود. وزارت نیرو درباره وضع سدهای کشور بعد از بارندگیها و سیلابهای چند روز اخیر اعلام کرد:« با بارشهای اخیر اکنون سدهای خوزستان مثل سد مهم دز و چندین سد در مناطق غربی از جمله لرستان و کرمانشاه آبگیری و پر شدند.»
ضمن اینکه بنابر گزارشهای منتشر شده، سد کرخه نیز وضع بهتری پیدا کرده و سه و نیم میلیارد مترمکعب آب در مخزن خود انباشته است.
علاوه بر این سدهای مناطق شمالی کشور هم نسبت به گذشته وضع خوبی یافتند و به طور مثال سد سفیدرود از آب سرریز و مخزن آن نیز کاملاً پر شده است. افزون بر این، با بارندگیهای اخیر مخزن ۹۵ میلیون متر مکعبی سد لتیان، یکی از پنج سد اصلی و مهم تأمین آب شرب استان تهران) نیز از آب سرریز شده و آب آن به سدهای دیگر از جمله سد ماملو در حال انتقال است.
خشکسالی درازمدت و لزوم مدیریت سیلابها
به نظر میرسد که بارشها و سیلابهای اخیر روح تازهای در اکوسیستم و طبیعت بسیاری از مناطق ایران دمیده و دستکم رونقی نسبی برای آنها به ارمغان آورده است.
با این حال بسیاری از تحلیلگران محیط زیست بر این عقیدهاند که سیلها دردی از خشکسالی ایران دوا نمیکنند، چرا که کشور دچار عارضه خشکسالی درازمدت است و نه موقت و فصلی. عارضهای که خود محصول کاهش و پایین آمدن عمیق سطح آبهای زیرزمینی است.
۷۰ درصد سفرههای آب زیرزمینی کشور از ۱۰ سال گذشته تا کنون به دلایل مختلفی همچون مصرف بی رویه منابع آبی، نابودی میلیونها هکتار پوشش گیاهی و حفر بی حد و حصر چاههای غیرمجاز کشاورزی از بین رفتهاند. در واقع سیلها و بارشهای مکرر به دلیل معضلات فوق، راه و چاهی برای نفوذ به سفرههای زیرزمینی پیدا نمیکنند.
با این حال در بخش آبهای زیرزمینی اثرات این سیلها میتواند متفاوت باشد. به طور مثال با حفر کانالی میتوان آب سیلها را منحرف کرد و اجازه داد که بهتدریج در زمین نفوذ پیدا کنند. این امر بهطور محدود ممکن است به بهبود وضعیت سفرههای آب زیرزمینی، این معضل بنیادین مسئله آب در ایران کمک کند.
در واقع همان ترجیعبند همیشگی باز هم در اینجا تکرار میشود: فقدان مدیریت.
در صورت فقدان مدیریت صحیح، سیلهای اخیر تنها باعث عقبنشینی محدود خشکسالی و کمآبی میشوند و باز خشکسالی در آیندهای نزدیک در مقام هیولایی در برابرمان عرض اندام خواهد کرد.
به عبارت دیگر در برابر سیلابها دقیقاً باید روند عکس بیابان زایی را طی کنیم.
فراموش نکنیم ایران کشوری است با بیش از ۴۰ میلیون هکتار دشت سیلابی، مهار سیلابها در این مناطق در حکم برطرفکردن نیاز فعلی ما و همچنین نیاز آیندگان از آب آشامیدنی است.
از جمله سادهترین و ارزانترین طرحها در مهار سیل، احداث آببندهای خاکی یا به اصطلاح «پشتههای گورآب» است. آببندهایی که ضمن به دام انداختن و مهار آب سیل، اجازه نفوذ آب به سفرههای زیرزمینی را میدهند و از پوشش گیاهی آن نیز محافظت میکنند. نمونه منحصر بهفرد این آببندهای خاکی را میتوان در شهرستان فسا در استان فارس دید. آببندی با ۲۰ میلیون متر مکعب ذخیره آب که مصرف یکسال کشاورزان این ناحیه را تأمین میکند.
علاوه بر این احداث این قبیل آببندها بدیل مناسبی برای سدسازی در کشور است. با این حال از این آببندها و طرحهای ابتکاری و ارزان به ندرت در کشور یافت میشود.
از سوی دیگر، فقدان شبکه فاضلاب مرکزی در بسیاری از نقاط درگیر سیل سبب میشود تا به هنگام وقوع سیل آب سطحی با آب فاضلاب ادغام شود. همین مسئله سبب شده تا بسیاری از تحلیلگران محیط زیست و شهرسازی، فقدان شبکه فاضلاب در بسیاری از کلانشهرهای ایران را چالش اصلی در هنگام وقوع سیل بنامند. مسئلهای که باعث شیوع انواع و اقسام بیماریهای عفونی میشود.
دست آخر چند هفتهای است که شاید بهتر باشد شعار دولت ایران درباره کمآبی را برعکس کرد و برایشان نوشت: آب هست، ولی زیاد. با این حال تدبیری»نیست که آب رفته را به جوی بازگرداند.
نظرها
نظری وجود ندارد.