ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

نظریه عمومی افسون

در معرفی رمان نظریۀ عمومی فراموشی

محمد رفیع محمودیان - چرا در دورانی که کار، مصرف و رسانه‌های همگانی جایگاهی مهم در زندگی انسان‌ها یافته هنوز بسیاری وقت آزادشان را به خواندن رمان اختصاص می‌دهند؟

خوزه ادواردو آگوالوسا در سال ۱۹۶۰ در شهر «هوامبو» در آنگولا متولد شد. او در لیسبون و مدتی هم در ریو دو ژانیرو زندگی کرده و آثارش را به زبان پرتغالی می‌نویسد. از او تاکنون چندین عنوان رمان و مجموعه داستان و یک دفتر در شعر منتشر شده است. آخرین اثر او «نظریه عمومی فراموشی» نام دارد.

آگوالوسا اعتقاد دارد که زبان پرتغالی دیگر زبان استعمارگران نیست، بلکه به‌تدریج به زبان مردم آنگولا بدل شده و اکنون مردمانی که تا دیروز استعمارزده بودند، با این زبان عواطف و اندیشه‌ها و ترانه‌ها و اشعارشان را بیان می‌کنند.

درگیری‌های نژادی، تضادهای فرهنگی در آنگولا و همچنین مشکلات اجتماعی خلق کرئول به عنوان یک اقلیت قومی در مرکز توجه او قرار دارد.

محمد رفیع محمودیان، تازه‌ترین رمان این نویسنده را معرفی می‌کند:

نظریه عمومی افسون

نظریه عمومی فراموشی, نوشته خوزه ادواردو آگوالوسا

جذابیت رمان در چه چیزی، در چه عواملی، نهفته است؟ چرا در دورانی که کار، مصرف، رسانه‌های همگانی و جهانگردی جایگاهی مهم در زندگی انسان‌ها یافته هنوز بسیاری بخشی از وقت آزاد خود را به خواندن رمان اختصاص می‌دهند؟ چرا در زمانی که ملی‌گرائی و وطن‌پرستی غوغا می‌کند و همه را تنگ‌نظر ساخته ذوق جهانیان در زمینۀ رمان به شکلی حیرت‌برانگیز جهانی شده و به کارهای نویسندگانی از اقصی نقاط جهان، کسانی همچون پاموک از ترکیه، دوئر از آمریکا، موراکامی از ژاپن و به تازگی فرانته از ایتالیا توجهی ویژه نشان می‌دهد؟

به تازگی رمانی نسبتا کوتاه به نام نظریۀ عمومی فراموشی[۱] از نویسندۀ پرتغالی-آنگولائی خوزه ادواردو آگوالوسا به جمع آثار شاخص جمهوری ادبیات جهانی پیوسته است و توانسته به فهرست نهائی جایزۀ «من بوکر» بین‌المللی راه پیدا کند. رمان به موضوعی حاشیه‌ای برای اکثر مردم جهان می‌پردازد. زنی میانسال در وحشت از اوضاع آشفتۀ آنگولای پس از انقلاب و استقلال خود را در آپارتمانی که برای او در پی ناپدید شدن خواهر و شوهر خواهرش به جای مانده محبوس می‌کند و آنجا سال‌های متمادی زندگی ساده ولی کم و بیش پر مشقتی را پیش می‌برد تا روزی که ناگهان سر و کلۀ پسرکی در آپارتمان پیدا می‌شود. نه جای محل رویداد حوادث جائی مهم در ذهنیت مردان امروز جهان است و نه شخصیت اصلی رمان شخصیتی جذاب برای مردمان امروز جهان است. با اینهمه رمان آگوالوسا توانسته در مدت کوتاهی نگاه‌ها را متوجه خود سازد. چرا؟ چه عامل یا عواملی از آن اثری جهانی ساخته است؟

رمان نظریۀ عمومی فراموشی اثری خوش‌پرداخت است. به زیبائی نوشته شده است و ساختار منسجمی دارد. کوتاهی کار آنرا از حاشیه‌روی و پرگوئی پالوده است. داستان به گونه‌ای جذاب در ترکیبی از روایت داستانی، شعر و نثرِ ژورنالیستی بازگو می‌شود. این اما تنها وجه چند گونۀ اثر نیست. رمان زندگی و روزگار شخصیت‌هایی گوناگون با هویت‌ها و گرایش‌های گوناگون را راوایت کرده و به نوعی آنها را در نهایت پیرامون حادثۀ محوری اثر گرد هم می‌آورد. ولی باز پرسش اصلی بر جاست. در زمانه‌ای که جهان آکنده از پدیده‌هائی جذاب و وسوسه‌برانگیز است چه عواملی ما را مجذوب خواندن آثاری مانند نظریۀ عمومی فراموشی می‌سازند؟

انباشت دانش و سرمایۀ فرهنگی

خوزه ادواردو آگوالوسا

در اینکه رمان امکان شناخت جهان و انباشت سرمایۀ فرهنگی فراهم می‌آورد شکی نیست. رمان از یکسو امکان شناخت فرهنگ‌ها، انسان‌ها، حوادث و سرزمین‌های گوناگون را به دست می‌دهد و از سوی دیگر به خواننده اجازه می‌دهد تا با کارکرد زبان و راز تخیل فرهنگی آشنا شود. با خواندن رمان خواننده بر حجم شناخت خود از جهان و تسلط‌اش بر زبان به‌سان ابزار کار فرهنگی می‌افزاید. شاید از اینرو است که اعضای طبقۀ متوسط این همه به داستان‌خوانی بچه‌هایشان توجه نشان می‌دهند. کتاب نظریۀ عمومی فراموشی در این زمینه اثری جالب است. با خواندن آن، خواننده با حوزۀ متفاوتی از زیست اجتماعی و سیاسی، تحولی استثنائی در تاریخ در حد یک انقلاب و پرداختی گاه شاعرانه و گاه افسانه‌ای از یک زندگی آشنائی پیدا می‌کند.

با اینهمه، رمان منبع خوبی برای شناخت جهان و انباشت سرمایۀ فرهنگی نیست. رمان بیش از آنکه سپهر بازپروری شناخت و فرهنگ باشد سپهر تخیل و افسانه است. شناخت جهان و سرمایه فرهنگی را می‌توان از راه‌های دیگری، راه‌های چه بسا کار آمدتری، به دست آورد. می‌توان کتاب‌های تاریخ و جغرافی خواند یا در دانشگاه و دیگر نهادهای مرجع ثروت فرهنگی و توزیع آن تحصیل کرد. تازه برخوردی ابزاری با رمان در ستیز با برخوردی لذت‌جویانه و تفریح‌آمیز با رمان خواهد بود.

لذت‌جوئی

لذت‌جوئی عامل مهمی در رویکرد به رمان است. مگر نه آنکه به گاه تعطیلات، در سفر و به گاه استراحت، آن هنگام که کیف از زندگی در دستور کار قرار می‌گیرد رو به سوی رمان می‌آوریم. جنبه‌ای از لذتِ رمان لذتی هرمنوتیک است، لذت از فهم و تأویل متنی داستانی. لذت از شناور شدن در هیجان داستان، به استقبال حوادث (داستان) رفتن، فهم جزئیات و پی بردن به کلیت، درک ماجرای اصلی و بازشناسی شگردهای نویسنده. احساس موفقیت در تأویل لذت‌آفرین است. بخشی دیگر از لذتِ رمان لذت هستیمندانه است. انسان فقط به صورت دازین (آنجا بودگی) انسان است. در خود و در کلنجار با خود انسان گرفتار استیصال، افسردگی و درد می‌شود. پرسش‌های بی‌معنایِ بی‌پاسخ وجود او را در بر می‌گیرند. ولی آن هنگام که خود را درگیر جهان ورای خویش می‌کند پر و بال می‌گشاید. هستیمندنی خود را، یگانگی با جهان هستی را احساس می‌کند. رمان با جذابیت خود چنین فرصتی را در اختیار او می‌نهد. به هنگام مطالعۀ رمان، خواننده درگیر جهان ورای خود، جهان ناشناختۀ پر از راز و رمز داستان می‌شود. جنبۀ سوم لذتِ رمان لذت مادی اِعمال قدرت است. خواننده متن رمان را تسخیر می‌کند. آنرا مستعمرۀ خود می‌سازد. به هر گونه که خواست آنرا می‌خواند و هر تفسیری را که می‌خواهد بر آن حاکم می‌کند. متن‌های پژوهشی غیر تخیلی خیلی اجازۀ این کار را نمی‌دهند و متن‌های مقدس انسان را یکسره از آن باز می‌دارند ولی رمان خواننده را دعوت به آن می‌کند. رمان قلمرو یا تنی است که خواننده آنرا می‌کاود و دستکاری می‌کند، همچون اسباب‌بازی در دست کودکی یا تنی در دست موجودی داغ از شهوت.

کتاب نظریۀ عمومی فراموشی، زمینۀ مناسبی را برای جستجوی هر سه جنبۀ لذت فراهم می‌آورد. کتاب نه چنان پیچیده نوشته شده که تأویل آن دشوار بوده و نه چنان ساده که فهم آن بدون تفکر و بازاندیشی ممکن باشد. ناگفته‌ها و نامتعین‌های حوادث و زندگی شخصیت‌ها تعلیقی را می‌آفرینند که خواننده را در درگیر تأویل می‌کند. پویائی و جذابیت سیر حوادث داستان،به نوبت خود، لذت هستیمندانه را ممکن می‌سازند. با خواندن کتاب می توان خود را قرار گرفته در چهار راه حوادث کشوری بسیار دور و ناآشنا (برای ما) یافت. کتاب را همچنین می‌توان به شیوه‌های گوناگون خواند. متن آن اِعمال قدرت را بر می‌تابد. خواننده می‌تواند با لذت برداشت‌هائی گوناگون را بر آن هموار سازد. آنرا به سلیقۀ خود همچون کتابی دربارۀ سرنوشت بشر، نوشته‌ای دربارۀ انقلاب یا متنی دربارۀ استقامت انسان بخواند.

با اینهمه نباید برای جنبۀ لذت جویانۀ رویکرد به رمان، حال چه کتاب جذاب نظریۀ عمومی فراموشی و چه هر کتاب رمان دیگری، اهمیت زیادی قائل بود. جهان آکنده از لذت‌هائی است که بسیار حسی‌تر و مادی تر از رمان‌خوانی هستند. نه فقط آمیزش جنسی، می نوشی و خوش‌خوری که قدم زدن در امتداد یک ساحل در روزی آفتابی، رؤیاپردازی و چرت کوتاه پیش یا پس از ظهر بس لذت‌بخش‌تر از خواندن رمان هستند. لذت‌هائی همچون عیاشی در حد و حدود نقش شرکت در کارناوال و آمیزش‌های جنسی جمعی نیز نوید لذتی بی‌کران می‌دهند هر چند چندان در دسترس ما انسان‌های معمولی نیستد. در بیشترین حد خود، رمان امکان احساس لذتی محدود را فراهم می‌آورد. بیشترین لذتی که در رمان نهفته امری سلبی است. رمان فراموشی زمان و دغدغه های زندگی را ممکن می‌سازد. به هنگام خواندن آن انسان همه چیز را به فراموشی می‌سپارد. رمان نه نظریه که سپهر فراموشی عمومی است. لذت مربوط به آن نیز بیش از هر چیز با فراموشی امور حساسیت زا و دردبرانگیز گره خورده است.

فراموش نیز نکنیم که رمان درد را نیز نزد خواننده دامن می‌زند. خواندن آن دقت، تمرکز و استقامت را می‌طلبد. خواندن همه اجزاء یک رمان، حتی یک رمان جذاب، کاری همواره فرح‌بخش نیست ولی باید برای رسیدن به بخش‌های بهتر آن انجام داد. کلمات را باید یکی به یکی فهمید و بسیاری چیزها را به یاد سپرد تا کلیت اثر را فهمید. برخی رمان‌ها همچون کارهای پروست، فاکنر یا جویس نیز به سختی قابل فهم هستند و باید با جان کندن آنها را خواند. صرفنظر از این آثار، بسیاری از رمان‌های جذاب ماجراها و حوادث دردناکی را باز می‌گویند و خواندن دست‌کم بخش‌هائی از آنها اندوه‌برانگیز است. بدون تردید گاه در این فرایند می‌توان به روان پالائی (catharsis) دست یافت و با برونی ساختن تشویش‌ها و اندوه‌های خود به رهائی از آنها دست یافت. ولی همواره چنین امری ممکن نیست. خوانندگان با مکث‌هائی پی در پی چنین بخش‌هائی از یک رمان را می‌خوانند تا بتوانند آنرا در یک فرایند درازمدت هضم کنند. خوانندگانی دیگر از روی چنین بخش‌هائی می‌پرند یا آنها را سرسری می‌خوانند تا هر چه زودتر به بخش‌های بهتر کتاب برسند.

افسون

اگر شناخت جهان، انباشت سرمایۀ فرهنگی و لذت‌جوئی عوامل اصلی رویکرد به رمان نیست پس چه عاملی ما را به سوی رمان می‌راند و راغب به خواندن آن می‌سازد؟ اینجا است که رمان نظریۀ عمومی فراموشی به داد ما می رسد. ما به یک نظریۀ عمومی نیاز داریم البته نه نظریۀ عمومی فراموشی. این نظریه دربارۀ زندگی است و سختی‌های پیشبرد آن. در زندگی همانگونه که نیچه به ما نشان داده نیاز به فراموشی عمومی داریم تا بتوانیم درد ورنج‌های آن، و اشتباهات و کجروی‌های خویش را از خود دور سازیم و به زیستن ادامه دهیم. در مورد رمان ما نیاز به نظریه‌ای دربارۀ درگیری‌های موقتی، دوره‌ای داریم. توضیح عمومی مجموعه کارهائی همچون رمان‌خوانی، تماشای فیلم، بازدید از موزه و دیگر کارهای فرهنگی‌ای که در دوران مدرن مهم شده‌اند نظریۀ افسون است. افسون به معنای تسخیر و سحر، برانگیختن وجد در حد و حدودی فوق‌العاده و به در آوردن از حالت معمولی و در افکندن به حالتی فرازنده است.

افسون رمان ما را جذب آن می‌کند. سحر رمان ما را از خود بیخود می‌سازد و در موقعیتی وجدگونه قرار می‌دهد؛ وجد از تجربۀ امری فوق‌العاده. اساساً تعریف سادۀ رمان خوب آن است که بتواند ما را مسحور خود سازد و ما نتوانیم آنرا تا به پایان رساندن‌اش به راحتی به زمین بگذاریم. جهان مدرن در عبارت مشهور متفکر آلمانی ماکس وبر (که او متأثر از نیچه به آن رسیده بود) جهانی افسون‌زدائی شده است. سحر و جادو از این جهان رخت بر بسته و عقلانیت و منطق جای آنها را گرفته است. هیچ چیز خارق‌العاده‌ای در این جهان رخ نمی‌دهد. قرار نیز نیست رخ دهد. برای همه چیز توضیحی عقلائی وجود دارد و همه عادت کرده‌اند که دست به کنش‌هائی زنند که بیش از هر چیز نشان از عقلانیت و دوراندیشی دارند. اگر حادثه یا کنشی غیر عقلائی و حساب نشده نیز رخ دهد ارتشی از متخصصین و نهادهای اجتماعی بسیج می‌شوند تا آنرا به زنجیر توضیح عقلائی کشند.

رمان نظریۀ عمومی فراموشی بیش از هر کتابی نماد آن است که افسون رمان بیداد می‌کند. رمان به صورت اثر اصلاً نشان از جادو دارد. آنرا باز می‌کنی و می‌خوانی و ناگهان جهانی مقابل تو شکل می‌گیرد. ناگهان انسان‌ها و رویدادهائی پا به عرصۀ وجود می‌نهد که لحظه‌ای پیشتر اصلاً قابل تصور نبودند. رمان همواره استقلال خود را از خواننده دارد. هیچگاه نمی‌توان به یقین گفت که در صفحه‌های بعدی چه رخ می‌دهد. جذابیت رمان نیز در قلمرو افسون جای می‌گیرد. انگار مهرۀ مار در رمان کار گذاشته‌اند. جهانی که افسانه‌ای است ما را همچون امری واقعی جذب خود می‌سازد. خواننده از اول تا آخر می‌داند که در حال مطالعۀ امری افسانه‌ای و زادۀ ذهن یک نویسنده است. او همچنین می‌داند که اثر به خاطر افسانه‌ای بودنش جذاب است. ولی او باز آنرا با شور و علاقه می‌خواند و در یگانگی با سیر حوادثِ اثر حالت‌های گوناگون شادی، اندوه، هیجان و بی‌حوصلگی را تجربه می‌کند.

رمان را لازم نیست به فراموشی بسپاری تا دیگر آزارت ندهد. همانکه آنرا خواندی و به زمین گذاشتی از زندگی و حافظه رخت بر می‌بندد. این جادوی رمان است. تا آنرا در دست مطالعه داری بخشی از زندگی‌ات است. درگیر آن هستی. ولی مدت زمان کوتاهی پس از آنکه آنرا خواندی در تاریخ محو می‌شود. آنچه که اما در زندگی روزمره تجربه می‌کنی، حتی اگر در حاشیه زندگی رخ دهد تا مدت‌ها با تو می‌ماند. باید سرسختانه بکوشی تا آنرا از ذهنت پاک کنی. رمان اما خود پس از مدتی از ذهن پاک می‌شود. به همین دلیل خواننده می‌تواند بدون هراس از چیزی خود را تا بیشترین حد ممکن درگیر آن سازد.

افسون رمان افسون افسانه‌ای است که به گونه‌ای سحرآمیز از واقعیت واقعی‌تر جلوه می‌کند. کتاب نظریۀ عمومی فراموشی مثال بارز چنین پدیده‌ای است. هیچ کتابی نمی‌توانست اینگونه آنگولای انقلابیِ دهه‌های هشتاد و نود را زنده و پویا به نمایش بگذارد. مشخص است که کتاب اثری داستانی است. این را نویسنده، گویا با نگاهی به اعجاز اثر خویش، در همان آغاز کتاب تصریح می‌کند. اما آنگاه که آنرا می‌خوانی حوادث و شخصیت‌های آنرا واقعی تر از خود آنگولا و انقلاب رویداده در آن می‌یابی. برای پی بردن به خود واقعیت باید به سراغ کتاب‌های تاریخ یا آثار ژورنالیستی رفت. اما آنها یا فقط جزئیاتی را بازگو می‌کنند که هیچ تصویری از کلیت واقعیت را بیان نمی‌کند یا واقعیت را چنان با زبان و وسواسی علمی بیان می‌کنند که  از هر نوع سرزندگی و پویائی امر واقع (مربوط به تاریخ و زندگی) تهی می‌شود. این فقط در رمان است که واقعیت زمانۀ ما به تصویر در می‌آید.

چنین افسونی را امروز در دنیای مدرن افسون‌زدائی شده کجا می‌توانیم جز در رمان تجربه کنیم؟ جاوگران همه مرده‌اند. شعبده‌بازان در سیرک‌ها برای چندرغاز دستمزد کبوتری از آستین خود در می‌آورند. مصرف ما را به انقیاد بازاری در پی سود در آورده است. خود ما نیز به پیچ و مهرۀ دستگاهی قدرتمند تبدیل شده‌ایم و حتی به سختی می‌توانیم به جادوی توان خود و نه یک اسباب‌بازی یا شکلات خریداری شده از مغازۀ کوچۀ بغلی لبخندی را بر لبان کودکی بنشانیم. در این شرایط، رمان گسترۀ سحر و جادو را به روی ما گشاید. با خواندن یک رمان می‌توانیم احساس کنیم که نظم و عقلانیتی عینی جهان را  تسخیر نکرده و هنوز در عرصه‌هائی می‌توان به نیروی سحر دنیائی نو آفرید. صد البته بسی پیشتر از آن رمان ما در افسون خویش از خود بیخود ساخته و از زندگی روزمرۀ هر روزش همانند روز پیش برکنده است. می‌گویید نه، شروع به خواندن کتاب نظریۀ عمومی فراموشی کنید.

[1] - José Eduardo Agualusa (2015), A General Theory of Oblivion, Harvill Secker, London.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.