«آنسوی تاریکی»: پری زنگنه از نابینایی میگوید
در سخنرانی کافه «لیت» پاریس، پری زنگنه در مورد تجربیاتش بهعنوان یک زن نابینای فعال در حوزه موسیقی صحبت میکند.
پری زنگنه (پریرخ شاه یلانی) خواننده ایرانی در سبک اپراست که بینایی خود را در سال ۱۳۵۰، در سن ۳۲ سالگی، پس از یک سانحه رانندگی از دست داد. پس از مدت کوتاهی، زنگنه باوجود نابینایی به عرصه اجرای اپرا بازگشت و با آموختن خط بریل شروع به پژوهش و نوشتن در حوزه موسیقی محلی کرد. او تاکنون در مورد آواز، خاطراتش از کنسرواتوار عالی موسیقی و ادبیات کودک، کتابها و مقالات متعددی تألیف کرده است.
در سخنرانی کافه «لیت» پاریس، پری زنگنه در مورد تجربیاتش بهعنوان یک زن نابینای فعال در حوزه موسیقی صحبت میکند. او همچنین از کتاب «آن سوی تاریکی» که سال ۱۳۸۸ توسط انتشارات کتابسرا منتشر شده میگوید که بخش مهمی از آن درباره تجربیات انسانی و عاطفی مشترک او با نابینایان و دیگر افراد جامعه است.
خانم زنگنه درباره کتاب «آن سوی تاریکی» میگوید: «من از هیچ بخشی از این کتاب جدا نبودهام، میخواستم مسائل را از خشکی دربیاورم، پس با خاطرات خود به آنها سندیت دادم...».
زنگنه تحصیلات مقدماتی خود را در تهران گذراند و نخستین درسهای آواز را نزد استاد نصرالله زرین پنجه در ردیف آوازهای ایرانی فراگرفتند. سپس در هنرستان موسیقی دختران ثبت نام کرد. او فارغالتحصیل کنسرواتوار عالی موسیقی تهران در رشته اپراست. به علت داشتن صدای لیریکو اسپینتو (Lyrico Espinto) نزد خانم اولین باغچهبان اپرا آموخت و بعد از آن برای تکمیل آموختههای خود به کشورهای ایتالیا، آلمان، و اتریش سفر کرد و از چندین آکادمی فارغالتحصیل شد.
از فعالیتهای وسیع اجتماعی زنگنه در جهت بهبود وضعیت نابینایان میتوان به برگزاری کنسرت به نفع سازمانهای فرهنگی نابینایان در سراسر ایران و جهان اشاره کرد. پری زنگنه با شرکت در جلسات مختلف در شهرهای ایران، سعی میکند که نابینایان را به جامعه بشناسد. او با تأکید بر اینکه «نابینایان خود را معلول نمیدانند» سعی میکنند در مورد پذیرش نابینایان و شرایط آنها آگاهیرسانی کند. این هنرمند و کنشگر حقوق کمتوانان میگوید: «نابینایان از هوش سرشاری برخوردارند و فقط به شناخت و یاری نیاز دارند و نه ترحم. با شناخت و یاری، زندگیشان هیچ فرقی با دیگران ندارد. بعضی نابینایان مجبورند دائم از خود دفاع کند؛ من میدانم، من میتوانم و....»
پری زنگنه میگوید او از زندگی خودش مینویسد چون مردم نابینایی را موضوع غمانگیزی میدانند ولی بیوگرافی هنرمندان برایشان جالب است و او قصد دارد از طریق بیان تجربههای زیسته خود در مورد زندگی اجتماعی نابینایان و نابینایی آگاهیرسانی کند.
نظرها
نظری وجود ندارد.