● وبلاگ زمانه
پاره آشکار، پاره پنهان
حسین نوشآذر - نمایشگاه کتاب تهران به سر آمد. کتابسازی، سانسور، ترجمههای موازی و حق مالکیت فکری از مشکلات بحرانساز نشر کتاب است در ایران.
نمایشگاه کتاب تهران که برای اولین بار در «شهر آفتاب» برگزار میشد، مدتیست که به پایان رسیده. جز طوفان و گرد و خاک درآمیخته با بوی کباب و بسته شدن چند غرفه و جمعآوری تعدادی از کتابها، از کتابهای نذری سالهای گذشته و گشت ارشاد و مزاحمت برای خانمها خبری نبود.سرایی هم برای اهل قلم ساخته بودند و مسئولیت آن را هم به عهده خود نویسندگان گذاشته بودند.
اسدالله امرایی، مترجم درباره نمایشگاه کتاب تهران مینویسد:
در سرای اهل قلم برنامهها خوب و تخصصی بود و از افراد صاحبنظر استفاده کرده بودند. در تقسیم بندی غرفهها هنوز برخی ناهماهنگیها به چشم میخورد. باران شدید هم که دو روزی هم طراوت بخشید هم خسارت زد. همه سلیقهها در نمایشگاه حاضر بودند. البته بماند برخی اقدامات ایذایی که خاطر نویسندگان و مترجمان را مکدر میکرد. از دستور جمع آوری کتابهای دارای مجوز تا جلوگیری از حضور برخی نویسندگان و شاعران و ممانعت از عرضه آثارشان که با توضیح یا بدون توضیح.
مالکیت فکری، و ضرورت پیوستن به معاهده کپیرایت و همچنین کتابسازی از موضوعات بیست و نهمین نمایشگاه کتاب تهران بود.
چه چیزی ما را متفاوت میکند؟
حسین نوشآبادی، سخنگوی وزارت ارشاد اسلامی در سخنانی که از اراده بیچون و چرای دولت بر تداوم تسلط بر کتابگزاری و استفاده از لایحه مالکیت فکری برای اعمال سانسور نشان دارد گفته بود: «چاپ و نشر انواع كتاب در فضاهای مجازی تخلف آشكار است و در هیچ كجای دنیا چاپ كتاب بدون مجوز صورت نمیپذیرد.»
این گفتهها با واکنش منفی و حتی گاه خشمگین کتابخوانان و شهروندان ایرانی در شبکههای اجتماعی مواجه شد. آنها از خود میپرسیدند چگونه ممکن است سخنگوی ارشاد اسلامی تا این حد از وضع نشر در جهان بیاطلاع باشد که گمان ببرد بدون اجازه دولتها، کتابی در فضاهای مجازی منتشر نمیشود؟
مهمتر از این پرسش این نکته است که به راستی چه چیزی در سیاستهای ارشاد اسلامی وجود دارد که مسئولان را وامیدارد ایران را با سایر کشورهای جهان مقایسه کنند؟ اگر در هیچ کجای دنیا کتاب الکترونیکی بدون مجوز منتشر نمیشود، تأکید روی این امر چه ضرورتی دارد؟ چه چیزی ما را از دیگران متفاوت میکند؟
آرزوهای فراموش شده ما
در نمایشگاه کتاب تهران این پرسش را در میان آورده بودند که چرا کتاب میخوانیم، برای اطلاعرسانی یا سرگرمی؟ از همین پرسش به ظاهر ساده اما گمراهکننده، مشکل ارشاد اسلامی با جامعه کتابخوان آشکار میشود. کتاب نه الزاماً میبایست سرگرمکننده باشد و نه اطلاعرسان. برای اطلاعرسانی انواع رسانهها وجود دارد و برای سرگرم شدن هم راههای بهتری هست.
کتاب میخوانم، چون آرزو دارم و نقشی از آرزوهایم را در کتابها بازمییابم. شهروندی که آرزویی ندارد، یک شهروند مطیع و سر به راه است. همه سیاستهایی که در عرصه نظارت بر کتابگزاری در ایران اعمال میشود، ناظر به این معناست. همین جا باید گفت که سرمایهداری افسارگسیخته هم آرزویی جز سرگرم کردن ما شهروندان ندارد و برای همین است که کتاب را در حد یک کالا فرومیکاهند. اگر میخواهیم بدانیم چرا کتاب میخوانیم میبایست به ادبیات کودک و نوجوان و به نخستین خاطرههامان از کتابخوانی مراجعه کنیم. تنها با این ترفند است که تورم کتاب به عنوان یک کالا را پس زدهایم، خود را از بند نام نویسنده و مترجم رهایی دادهایم و به خود کتاب، در سادهترین و اصیلترین شکلش دست پیدا کردهایم. آنگاه باز میتوان مانند یک کودک از تورق در کتاب شگفتزده شد. سانسور این شگفتی کودکانه را نشانه میرود. یکی از راههای اعمال آن هم انبوهسازی و تورمزایی در عرصه نشر کتاب است.
ترجمههای موازی و کتابسازی
ترجمههای موازی سهم بزرگی را در این تورمزایی ایفا میکنند. در حال حاضر چنین است که مترجمی کتابی را در ترجمه میکند و توسط ناشری آن را به چاپ میرساند. اگر کتاب مورد توجه واقع شود، ناشران قدرتمند همان کتاب را به مترجم دیگری سفارش میدهند. خطوط قرمز و حساسیتهای ارشاد و چالشهای ترجمه هم در نسخه اول آشکار شده، پس کار سادهتر است. مترجم دوم کتاب را به سرعت ترجمه میکند و اگر راه بدهد، با عنوان متفاوتی به ناشر تحویل میدهد. گاهی سه الی چهار و حتی پنج ترجمه از یک کتاب در بازار وجود دارد، و در همان حال همه نسخههای ترجمه نخست از اثر به فروش نرفته. این امر نه تنها بازار را متورم میکند، بلکه خواننده هم سردرگم میشود. مترجم دوم و مترجمهای بعدی هم معمولاً ادعا میکنند که ترجمه بهتر و دقیقتری به دست دادهاند و هرگز هم معلوم نمیشود که تا چه حد این ادعا اثباتپذیر است.
انواع کتابهای مذهبی شیعه مبتنی بر تکرار مکرر باورها، انواع سرگذشتها و رمانهای عامپسند و انبوه کتابهای شعر و روانشناسی عامپسند را هم اگر به این مجموعه بیفزاییم به انبوهسازی کتاب در ایران پی میبریم. هدف این است که آمار وزارت ارشاد اسلامی ما را گمراه کند و کتاب خوبی هم اگر وجود دارد، به سختی دیده شود. هیچکس نباید از حد معینی مطرحتر شود. هیچکس نباید آرزوی مشخصی داشته باشد. چنین است که از یک سبد کتاب، دشوار بتوان دو کتاب خوب سراغ کرد.
آن پاره پنهان
همزمان با نمایشگاه کتاب تهران، نشر نوگام در لندن نمایشگاه دیگری هم با حضور هفت ناشر خارج از کشور و کتابهای سانسورنشده در لندن برگزار کرد. علیاصغر رمضانپور در مقالهای که در سایت «راهک» منتشر شد، نوشته بود: «هنگام دیدن کتاب در نمایشگاه کتاب لندن، دوستی پرسید به عنوان رییس پیشین نمایشگاه کتاب تهران از دیدن این نمایشگاه چه احساسی داری؟ گفتم فکر میکنم پاره پنهان نمایشگاه کتاب تهران را میبینم.»
این پاره پنهان همان است که مسئولان ارشاد اسلامی از دیدن آن محروم ماندهاند. مثل نیمه تاریک ماه که معمولاً دیده نمیشود. در سرزمین عجایب، گاهی میبایست آرزوهایمان را در نیمه تاریک ماه پیدا کنیم. این یک تلاش مدنی است.
نظرها
نظری وجود ندارد.