ازدواج سفید، معضل اجتماعی یا سبک جدید زندگی در ایران؟
پدیدهای که در ایران از آن با عنوان «ازدواج سفید» نام برده میشود، امریست که از نظر حکومت و مذهب، نامبارک است. کسانی که خودشان این شکل از با هم بودن را تجربه کردهاند، چه میگویند؟
بیمسئولیت، خانواده نشناس، بیدین، بیمذهب، بیاخلاق و بوالهوس. اینها القابی هستند که برخی رسانهها، مقامات و بعضا کارشناسان اجتماعی در ایران، برای توصیف صفات شخصیتی زنان و مردانی به کار میبرند که بدون داشتن رابطه زوجیت یا همان ازدواج یا صیغه شرعی، با هم در یک خانه زندگی کرده و رابطه عاطفی و جنسی دارند. پدیدهای که در ایران از آن به عنوان «هم باشی» یا «ازدواج سفید» نام میبرند. امری که از نظر حکومت و مذهب، نامبارک است و تبلیغات فراوانی علیه آن انجام میشود.
اولین بار دی ماه سال ۱۳۹۱ بود که مرتضی طلایی، رییس وقت کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران، از «ازدواج سفید» به عنوان آنچه به زعم او «نوع جدیدی از آسیبهای اجتماعی با پیامدهای خطرناک است» سخن گفت.
او گفته بود: «متاسفانه گزارشهایی مبنی بر تشکیل زندگیهای مجردی در شمال شهر تهران داریم که در آن دختر و پسر بدون ازدواج زیر یک سقف زندگی میکنند.»
انتقادها و هشدارها در سال ۱۳۹۳ بیشتر شد تا جایی که خرداد ماه آن سال بهمن بهمنی، مدیر کل دفتر برنامهریزی و تعالی خانواده وزارت ورزش و جوانان نسبت به «افزایش شکل جدیدی از روابط دختران و پسران با عنوان همخانگی» هشدار داد و آن را یک «آسیب جدی و نگران کننده در کشور» خواند.
قصدمان از ابتدا ازدواج بود
پاشا و هسرش الهام، یک سال است ازدواج کردهاند اما قبل از آن، نزدیک به دو سال با هم زندگی میکردند: «مثل همه زن و شوهرها.»
پاشا وکیل است و الهام کارشناس گریم. آنها پنج سال پیش با هم آشنا شدند. پاشا به رادیو زمانه میگوید: «خانواده ما اگر چه سنتی و مذهبی است، اما داشتن دوست دختر در آن عادی بود. الهام از همان اوایل به خانه ما میآمد و پدر و مادرم کاملا در جریان رابطه ما بودند.»
به گفته الهام خانواده او هم از رابطهاش با پاشا اطلاع داشتند تا این که پس از یک سال به قول خودش رابطهشان جدی شد: «پدر و مادر پاشا اما مخالف ازدواج ما بودند. میگفتند به درد هم نمیخوریم. خانوادههایمان از نظر فرهنگی خیلی تفاوت دارند.»
مخالفت خانواده پاشا سبب میشود رفت و آمد الهام به خانه آنها با مشکل روبهرو شود. به دلیل این فشارها آن دو تصمیم میگیرند خانهای اجاره کنند و با هم زندگی کنند.
پاشا میگوید: «تصمیم گرفتیم با هم زندگی کنیم. نظرمان این بود که تا زیر یک سقف نرویم، نمیتوانیم همدیگر را خوب بشناسیم.»
به عقیده او یکی از علل اصلی طلاق در ایران همین عدم شناخت کافی زوجین از یکدیگر است.
بر اساس آخرین آمارها، هر روز در ایران ۳۴۳ مورد طلاق در دفاتر ازدواج و طلاق ثبت میشود. از عمدهترین دلایل طلاق میتوان به «مسائل جنسی، مشکلات اقتصادی و اعتیاد» اشاره کرد.
در تهران این آمار روزانه ۹۰ مورد است. یعنی سالانه ۳۲هزار و ۸۵۰ زوج فقط در تهران از هم جدا میشوند.
پاشا میگوید: «زندگی کردن زیر یک سقف و برخورد با مشکلات واقعی زندگی، شناخت ما از یکدیگر و از ازدواج را بالا برد و کمک کرد که بهتر و راحتتر تصمیم به ازدواج بگیریم.»
رسانههای حکومتی در ایران اما علت گرایش جوانان به این سبک از زندگی را فرار از مسئولیت ازدواج و نیز راهی برای ارضای غرایز جنسی میدانند.
هادی صادقی، معاون فرهنگی قوه قضاییه، دی ماه سال پیش با انتقاد از نام ازدواج سفید در این زمینه گفته بود: «استفاده از این نام برای این امر نامبارک غلط است، چرا که نه ازدواج است و نه سفید و بهتر است به جای آن از عبارت "همباشی سیاه" استفاده کنیم.»
پاشا اما در اینباره به رادیو زمانه میگوید: «اگر فقط به دنبال رابطه جنسی بودیم، مگر دیوانه بودیم خانه اجاره کنیم و در آن زندگی کنیم. از طرف دیگر دسترسی به سکس امروز خیلی راحتتر و کمخرجتر از زندگی کردن با هم در یک خانه است.»
او در مورد موافقت خانواده الهام با تصمیم آنها مبنی بر زندگی مشترک بدون ازدواج هم میگوید: «در ابتدا خیلی راضی نبودند. به همین دلیل الهام بیشتر خانه پدر و مادرش بود. کمکم وقتی من را بیشتر شناختند و فهمیدند که دنبال سوء استفاده نیستم، راضی شدند ولی باز هم به فامیل الهام گفتند که ما عقد کردهایم.»
به گفته الهام ازدواج تصمیمی بود که آن دو خودشان گرفتند، بدون آنکه فشاری از طرف هیچ یک از خانوادهها در کار باشد: «پدر و مادر پاشا که کلا مخالف بودند. خانواده من ولی با اینکه نگران رابطه ما و حرفهای فامیل بودند، هیچوقت فشار نیاوردند که زودتر ازدواج کنیم.»
پاشا با تایید صحبتهای همسرش میگوید: «نمیخواستیم فقط به دلیل اینکه در ایران تنها راه بودن با دیگری ازدواج است، این کار را انجام دهیم. میخواستیم خودمان کاملا آماده باشیم.»
آنها حالا یک سال است ازدواج کردهاند و الهام میگوید: «به نظر من آن دو سال برایمان واقعا خوب بود (میخندد). به پدر و مادر پاشا هم ثابت کردیم که به درد هم میخوریم.»
خانه خودمان میدان جنگ است
المیرا و سیاوش با هم زندگی میکنند، البته در خانه سیاوش. پدر و مادر سیاوش مدتها پیش از یکدیگر جدا شدهاند و مادرش با مرد دیگری ازدواج کرده است.
سیاوش به رادیو زمانه میگوید: «شوهر مادرم مرد خوبی است، اما من حوصله آن خانه را نداشتم. آنها هم ترجیح میدانند که من نباشم. خدا را شکر پول هم که زیاد داریم. برایم خانه گرفتند.»
هر دو جوان هستند. ۲۲ ساله و دانشجو. المیرا میگوید: «تا جوانیم باید از جوانیمان استفاده کنیم. حالش را ببریم.»
به قول خودش هر هفته پارتی دارند: «خدا را شکر که سیاوش مستاجر هم نیست. خانه مال خودش است. مشکلی از این بابت نداریم.»
او در پاسخ به این سوال که پدر و مادرش در جریان رابطهشان هستند یا نه، میگوید: «پدرم که اصلا خانه نیست، وقتی هم که باشد خانهمان مثل میدان جنگ است. مادرم هم میگوید از جوانیات لذت ببر. خوب من هم دارم لذت میبرم دیگر.»
سیاوش هم با المیرا هم عقیده است: «خوش میگذرد. میرویم دانشگاه و میآییم. خرجم را هم که مادرم و پدر خودم میدهند. مشکلی نداریم. البته دنبال خلاف هم نیستیم.»
در حین این گفتوگو اما برای این دو مهمان میآید. همدانشگاهیهایشان با جیغ و داد وارد خانه میشوند و سیاوش میگوید که بعدا بیشتر حرف میزنیم.
او میرود تا به قول خودش خوش بگذراند.
ازدواج سفید، شرع و قانون چه میگویند؟
عدم پایبندی به اصول دینی و مذهبی یکی دیگر از دلایلی است که در ایران از آن به عنوان رواج ازدواج سفید نام برده میشود. بر اساس قوانین شرع اسلام ارتباط زن و مرد نامحرم تنها از طریق ازدواج یا صیغه شرعی مجاز بوده و در غیر این صورت حتی میتواند از جمله مصادیق زنا قلمداد شود.
بنا بر نظر اکثر علمای شیعه خواندن صیغه هم در ازدواج دائم و هم در ازدواج موقت واجب بوده و غیر از آن حرام است.
در این میان علی سیستانی و سعید حکیم، خواندن صیغه به زبان مادری و غیر عربی را نیز مجاز دانستهاند اما سیستانی آن را منوط به خوانده شدن عین ترجمه دانسته، در حالی که حکیم، صرف رساندن منظور عقد شرعی را کافی میداند.
پاشا در این رابطه میگوید: «من اعتقادی به صیغه ندارم و صیغه هم نخواندیم. مهم این بود که هر دو راضی بودیم، اما این به این معنی نیست که مذهبی نیستم. برعکس خیلی هم اعتقاد دارم ولی به مدل خودم.»
سیاوش و المیرا نظری مخالف دارند: «ما خیلی اعتقادی به این حرفها نداریم. مگر کار خلافی میکنیم. جوانیم و داریم جوانی میکنیم.»
اما جدای از مباحث شرعی در مقوله ازدواج سفید، تبعات حقوقی و قانونی آن نیز نیازمند توجه است.
همایون حسینی، وکیل دادگستری در این زمینه میگوید: «مقوله ازوداج سفید فقط به مسائل دینی و شرعی خلاصه نمیشود، بلکه بحث اصلی تبعات قانونی و حقوقی آن است.»
قانون مدنی ایران در کتاب هفتم خود تنها ازدواج دائم و موقت را به رسمیت شناخته است.
بر اساس ماده ۱۰۳۵ این قانون نیز صرف وعده ازدواج ایجاد علقه زوجیت نکرده و بر همین مبنا رابطه بدون آن غیرقانونی است.
همایون حسینی اما میگوید: «اثبات عدم زوجیت دو نفر که با هم زندگی میکنند خیلی هم آسان نیست، مخصوصا زمانی که خانوادههای دو طرف نیز در جریان این رابطه باشند.»
اشاره او به مواد قانونی متعدد قانون مدنی است: «اگر چه وعده ازدواج ایجاد علقه زوجیت نمیکند اما قانون مدنی در مواد ۱۰۶۲، ۱۰۶۳ و ۱۰۶۶ مشخص میکند که حتی صرف اشاره زوجین به قصد ازدواج کافی است تا علقه زوجیت بین آنها ایجاد شود. از طرف دیگر بر اساس ماده ۱۰۷۰ رضایت طرفین شرط نفوذ عقد است. در حقیقت میتوان گفت که رضایت طرفین و قصد آنان از نظر قانون برای ایجاد زوجیت کافی است و اجباری به خواندن صیغه نیست.»
او در پاسخ به این سوال که آیا در صورت عدم اثبات زوجیت، ارتباط زن و مرد مشمول قوانین مربوط به زنا یا روابط نامشروع میشود، میگوید: «اثبات زنا از نظر قانونی تقریبا غیر ممکن است.»
بر اساس ماده ۲۲۳ قانون مجازات اسلامی جدید، «هرگاه متهم به زنا مدعی زوجیت یا وطی به شبه باشد، ادعای او بدون بینه و سوگند پذیرفته میشود، مگر آن که خلاف آن با حجت شرعی لازم، اثبات شود.»
از طرف دیگر ماده ۲۴۱ هر گونه تحقیق و بازجویی برای کشف امور پنهان در مسائل مربوط به جرایم منافی عفت عمومی را ممنوع کرده است.
حسینی بر همین اساس میگوید: «به همین دلایل اثبات زنا یا رابطه نامشروع در مواردی مانند "ازدواج سفید" که دو طرف با یکدیگر زندگی میکنند مشکل است. در حقیقت قوانین فعلی ایران در مواردی مانند این مورد، دارای خلاء قانونیست.»
به گفته او مشکلات قانونی ازدواج سفید ریشه در تبعات بعدی آن دارد نه در جرمانگاری آن: «مشکلات اصلی زمانی است که زن بچهدار شود، یا مرد ول کند و برود، مسائل مالی پیش بیاید یا خشونتی بین آنها اتفاق بیافتد.»
او از پروندهای میگوید که در آن دختر و پسری به همین صورت با یکدیگر زندگی کردهاند، اما پس از باردار شدن دختر، پسر او را تنها گذاشته و رابطه قبلی را نیز انکار کرده است: «در اینجا مشکل اثبات نسب است. مرد به طور کل رابطه را منکر شده بود. البته ما با توجه به شواهدی که داشتیم از جمله شهادت خانوادهها و نیز صاحبخانه و همسایگان مبنی بر اینکه مرد، زن را به عنوان همسر خود همهجا معرفی میکرده و هر دو با هم زندگی میکردند، توانستیم نسب فرزند را اثبات کنیم.»
این وکیل دادگستری در مورد مشکلات مالی هم میگوید: «با توجه به اینکه قانون الزامی برای دادن نفقه حتی در عقد موقت ندارد، مشکلات مالی یکی از اساسیترین تبعات حقوقی این مساله است، مخصوصا در مواردی که همه خرجها بر عهده مرد باشد. اگر او از این مساله استنکاف کند، هیچ ضمانت قانونیای برای اجبار او به دادن نفقه وجود ندارد.»
نیاز به رویکردی تازه
علت گرایش جوانان در ایران به ازدواج سفید و ترجیح این سبک از زندگی در هر قشری متفاوت است. اما آیا برخوردهای سلبی و انتظامی با این موضوع میتواند سرعت رواج آن را کاهش داده یا متوقف کند؟
محسن برهانی، عضو هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران، در نشستی که اواخر فروردین ماه امسال در دانشگاه تهران برگزار شد در همین زمینه گفت: «نکتهای وجود دارد و آن این است که به این موضوع چگونه بنگریم، چرا که در هر حال بخشی از جامعه درگیر این قضیه هستند. آنچه هست اقلیتی از جامعه تصمیم گرفتهاند چنین روابطی را به هر دلیلی با یکدیگر داشته باشند و ورود به قلمرو این مساله بهوسیله حقوق کیفری و ضابطین دادگستری و دادسراها، مبتلا به محذورات سنگین قانونی و فقهی است.»
همایون حسینی هم به رادیو زمانه میگوید: «آنچه مسلم است قوانین مدنی و جزایی ایران این سبک از زندگی را به رسمیت نشناختهاند اما منعی هم از لحاظ قانونی برای آن وجود ندارد. از طرف دیگر نگاهی به مقوله حجاب در ایران و سالها تلاش حکومت برای تبلیغ و ترویج آن با انواع و اقسام روشها، ثابت کرده است ورود حکومت به مسائلی از این دست آن هم با برخوردهای قضایی و انتظامی، عملا نتیجهای ندارد.»
او به همین دلیل معتقد است که در چنین شرایطی، مخصوصا برای حل مشکلات و تبعات بعدی نیاز به یک رویکرد جدید در زمینه قانونی احساس میشود.
برای «الهام و پاشا» و «سیاوش و المیرا» اما که هر کدام رویی از سکه «ازدواج سفید» هستند، این جریان عملا نه درد بلکه درمان بوده است. هر کدام از آنها به نوعی احساس رضایت میکند: یکی دوره آمادگی برای ازدواج را گذرانده و دیگری لذت جوانی را تجربه میکند.
نظرها
تنها
بر اساس تجربیات و شنیده های موثق، در متن فوق اطلاعات نچندان درست وجود دارد: ۱- سکس در ایران (کشورهای مشابه) که تحت سیطره مذهب هستند، تقریبا در همه موارد، پولی است. سکس مجانی برای مردها وجود ندارد. حتی یک درصد هم قابل تصور نیست. سکس برای مردان بسیار جذاب (خوش شانس) زیر یک درصد است. این سکس مجانی/آرمانی/انسانی/برابری خواهانه، صرفا در اختیار محدودی از مردهای جوان جذاب – با استفاده ترفندهای اغواکننده- هستند که معمولا دارای برخی امکانت مثل خودرو و خانه/جاخالی هستند و مابقی مردها باید هزینه کنند فرقی نمیکند ازدواج و صیغه باشد یا هم باشی. بخاطر سیطره فرهنگ مهریه و نفقه در میان زنان، آنها سکس بدون هزینه (بدون پرداخت مالی از سوی مرد) را نوعی مفت دادن میپندارند!! در ایران ازدواج دائمی تا حدودی ثبات دارد ولی انواع دیگر به شدت بی ثبات است و معمولا با اس و پاش شدن مرد و یا برملا شدن خیانت یکی از طرفین در زمان کوتاهی پایان میابد و کمتر چند ماه طول نمیکشد. دلیلش هم فرهنگ تحت سیطره مذهب است که رابطه جنسی به شدت مادی و شبه فحشایی است.
تنها
سکس از راه روسپیان، گران است نسبت به متوسط درامد. فاحشه کمتر حاضر میشوند زیر صد هزار تومان سکس کنند! با توجه پایه حقوق ۸۰۰ هزار تومانی، اگر کارگر جوانی بخواهد نیاز جنسی اش از راه فحشا و روسپیان برطرف کند، بایست نیمی از درامدش در ماه خرج کند تا مثلا هفته یکبار سکس کند! در حالی سکس با روسپیان، به شدت مصنوعی است. اصلا آن چیزی که در فیلمها غربی دیده میشود وجود ندارد، روسپیهای ایران اغلب غیر حرفه ای هستند و از اول تا آخر ضد حال است! انها معمولا همان اول پول میخواهند و معمولا حاضر نمیشوند بیشتر نیم ساعت باشند. رفتارشان ضدحال است و دایم میخواهند مرد کارش را زودتر پایان دهد. به قدری این رابطه جنسی (با روسپی) مصنوعی و ضد حال است که مردان کمی و تحت فشار شدید نیاز جنسی حاضرند این کار بکنند (عاری روابط احساسی و انسان دوستانه!) و صیغه هم تا حدی شبیه روسپیگری شده ولی اندکی وضع بهتر است چون لاقل در تظاهر زن تعهد دارد وفادار بماند (این در ظاهر است و اعتمای نیست و در طول ارتباط با کترین درگیری به جدایی و بدعهدی زن صیغه ای است بخصو وقتی زن صیغه مرد اس و پاس کرده بفهمد پولی ندارد رها میکند حتی اگر مرد تمام مهریه داده باشد براحتی ول میکند و میرود دنیال یکی دیگر!!)و بستگی به خوش شانسی مرد دارد به پستش چه زنی بخورد که کمی معرفت انسانی ملاک قرار دهد. ولی متاسفانه صیغه به شدت تحت تاثیر منش های روسپیگرایانه قار رگفته و زنهای صیغه ای پولکی هستند و اغلب بخاطر فقر یا کاهش فشار مالی تن به صیغه میدهند و ارغام ماهانه بالایی میخواهند و از حدود یک میلیون تا چند میلیون است و کمتر زیر یک میلیون گیر میاید. مگر زن چندان از وضع اجتماعی و چهره خوبی برخودرا نباشد و فقط به جاخالی و خرجی مختصری رضایت بدهد. به نظرم همان مهریه بهتر است تا اینکه مرد حاضر شود تعهد خرجی بدهد که واقعا بیچاره خواهد شد و زن ضیغه او را بیچاره خواهد کرد. ***
تنها
اه طی چند سال با چندین مرد بوده اند و در رابطه تاثیر بدی دارد و بیان خاطرات و مقایسه مرد را بیچاره میکند! زنهای ضیغه ای جوان در ایک رابطه ناانسانی-غیراخلاقی و صرفا برای بدست آوردن پول مفت با مردهای مسن و گاه زن دار صیغه میشوند و مردهای جوان و مجرد و تنها کمتر دستشان به انها میرسد. ازدواج سفید و یا هم باشی هم، برای از ما بهتران است و برخی شهرهای بزرگ است. برای این نوع رابطه، بایست خانه و درامد داشته باشی و رد شهر برگی باشی که بتوان خانه مجردی اجاره بدهند و اهالی محل نشناسندت، و ناچار باز هم تظاهر به زوجیت کنی جون خیلی سخت بتوان در محله ای همباشی یا حتی صیغه زوجی باشند و مزاحمت از سوی اهالی و غیره نباشد. تعرض مردان و جوانان محله به زن های این نوع زوجها یعنی صیقه و هم باشی بسیار است. در کل، ازدواج دائمی خیلی سخت و پرهزینه است ولی لااقل از حداقلی از ارامش هست. این آرامش نسبی بخاطر سیطره مذهب که روابط دیگر به رسمیت نیشناسد، و پول پرستانه شدن سایر ارتباطهای جنسی است متاسفانه!
تنها
علت مزاحمت اهالی و مردها و جوانها نسبت به زوج های صیغه و هم باشی، همان سیطره فرهنگ مذهبی و عرفی و عقب مانده است که این روابط چندان نمیپسندد و به این زوجها به چشم خلافکار و فاسد نگاه میکند! در این وانفسا مردها و جوانهای کم اخلاق بویزه، به خود اجازه تعرض و مزاحمت میدهد. وای به روزی اهالی محل بفهمند زوج صیغه ای یا هم باشی است. واقعا روزگار این زوج سیاه میشود! از دخالت خاله زنکی زنهای محل و دخالت در روابط این زوجها بگیر تا تعرض و مزاحمت مردان محل! در آخر سر یا زوج بایست محل ترک کند یا از هم میپاشد این رابطه!
تنها
بخشید کامنتهای طولانی و زیادی ارسال کردم. اما ایکاش مردم بتوانند راحت تر واقعیات تلخ رابطه جنسی و عاطفی بیان کنند. با کمال تاسف میگویم از لحاط روابط جنسی و عاطفی در ایران، یک جهنم رابطه وجود دارد! این جهنم رابطه، علت الععلش در وجود قرارهای اجباری یا رسمی مذهبی است و البته فرهنگ ارتجاعی، با الزام مرد به دادن مهریه و نفقه، کلیت رابطه جنسی و عاطفی چه به صورت ازدواج دائم یا موقت، را رابطه مالی کرده است. روسپی گری که اساس رابطه مصنوعی و مالی است و زنها خودشان همچو کالا میفرشند! در این میان نمیدانم داستان رابطه هم باشی یا زادواج سفید چگونه است(؟) ولی هر نوع رابطه جنسی و عاطفی میان زن و مرد در ایران، تحت تاثیر شدی این فرهنگ ارتجاعی و منحط مادی گرایانه است. عجیب است دین و مذهبی که ادعای ماوراطبیعه و فرا مای دارد چنی تاثیر منفی در رباطه انسانی گذاشته و القائات مذهبی و دخالت در رحیم خصوصی ترین روابط انسانی، آن را به انحطاط و ابتذال مالی و شبه فاحشگی کشانده است که حتی ازدواج دائم هم رابطه این چنینی پست و مادی گرایانه است. القائات مذهبی در گناه و خلاف دانستن رابطه غیر ازدواج، تاثیر مخربی داشته است. از یک سو، زوجهای هم باشی و یا دوستدختر-دوست پسر به شدت مصنوعی و دلهره اور کرده و آن را به سمت دروغ و ابتذال مادی گراینه میبرد و از طرفی بهانه و مجوزی برای مردم سطح پاییین فرهنگی نموده تا انواع دخالت د ررحیم خصوصی یا مزاحمت و تعرض فراهم کند. بجز شهرهای بزرگ و آن در برخی محلات، زوجهیا همباشی اساس امکان اجاره خانه ندارند و بنگاه و اشخاص به افارد مجرد و همباش خانه به سختی میدهند. احساس نا امنی، از معضلات این قیبل زوجها و افراد مجرد است. همه اینها باعث شده در پشت دیوارهای خانه ها، به دلایل مشکل اقتصادی و غیره، مجردها سالیان طولانی و گاه بیش از ده سال تنها و بی جفت زندگی کنند و چه بسا گرفتار اعتیاد خودراضایی شوند و یا بدتر اجبارا به سمت همجنس یا بدرت زا همه اندکی عنان اختیار از کف داده و متوسل به مزاحمت و تعرض و تجاوز و جنایت شوند!
تنها
با تشکر از انتشار کامنتها و عذرخواهی بابت اشتباهات تایپی. درد تنهایی که به اجبار عقایدی مذهبی یا عرفی، تحمیل بر مجردهای فقیر و ناتوان میشود. درد تنهایی، رنج مضاعفی است بر مظلومان ایران. و تاسف که از شدت تنهایی و فقر فرهنگی و عقده ها، برخی به کژ راهه بی اخلاقی می افتند. قربانی و قربان کننده توامان...! دل از من برد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان کرد شب تنهاییم در قصد جان بود خیالش لطفهای بیکران کرد چرا چون لاله خونین دل نباشم که با ما نرگس او سرگران کرد که را گویم که با این درد جان سوز طبیبم قصد جان ناتوان کرد بدان سان سوخت چون شمعم که بر من صراحی گریه و بربط فغان کرد صبا گر چاره داری وقت وقت است که درد اشتیاقم قصد جان کرد میان مهربانان کی توان گفت که یار ما چنین گفت و چنان کرد عدو با جان حافظ آن نکردی که تیر چشم آن ابروکمان کرد (خافظ)
آتش سرد
اگر از مذهب یادی می شود، از انتقادی و تحیلی است و لزوما خصومت با معتقدان به مذاهب نیست. اما متاسفانه تاثیر منفی زیادی دارند برخی عقاید مذهبی یا تندروی پیروان مذاهب در امور روابط خصوصی مردم! این مذاهب - کمابیش- همه انواع دین ها و مذاهب در بر می گیرد و صرفا اسلام و مذاهب و فرقه هایش نیست. معضلات گریبان گیر روابط خصوصی از جمله جنسی و عاطفی، تنها معضل کشورها و جوامع مسلمان نشین نیست. لزوما هر چی چیزی که به نام مذهب عنوان شده و مثلا دخالت بی جا در روابط خصوصی می شود، امری از اصول دین نیست و بلکه افراط و تفریط هایی است مدعیان به نام دین و مذهب، بر مردم تحمیل می کنند. اساسا سوال هم است دین و مذهب جهت رفع نیازهای بشری و تسهیل حیات بشری است و نبایست مزاحم باشد. ازدواج در هر صورتی، دارای شرایطی است زمانبر و پرهزینه، که لزوما نمی تواند نیازهای فوری جنسی و عاطفی مردم براورده کند. در شیعه - موضوع صیغه/ازدواج موقت- گویا (بنا بر ادعایشان) می خواستند این روابط تسهیل کنند، اما با طرح مهریه، کلا نتیجه برعکس گرفتند و بیشتر مادی گرایی و کالایی شدن دسترسی به زوجه مشکل کرد و این ازدواج موقت، ترفندی برای شبه فحشای زنان بیوه و حتی دختران از یک سو و از دیگر سو، هرزگی مردمان ثروتمند - داری امکانات مادی بالا- شده است و مشکل بی عدالتی جنسی و عاطفی و تنهایی را حل نکرده! و در این میان مردان مجرد و تنها، خیلی کم می توانند از این مورد استفاده کنند.
آتش سرد
چندی پیش فیلم دختر دانمارکی جایزه اسکار رگفت و خیلی نامش برده شد. این فیلم - بر اساس داستان واقعی بود- بیان موجزوار از مصائب یک انسانی بود که می خواست تغییر جنسیت بدهد. در نیمه اول قرن بیستم، این فرد که از درون خود زن حس می کرد- با وجودی فردی ازدواج کرده و موفقی بود، موقعی می خواست ظاهرش را با نیاز و احساس درونی اش تطابق بدهد (تغییر ظاهری جنسیت)، با مشکلات زیادی رو به رو می شود و حتی در کشور سکولار دموکرات آن زمان دانمارک، مراکز حاکمیتی انگ منحرف جنسی به او می زنند! در واقع این قدرت نظام لائیتیسه و فرهنگ و شعور منبعث از آن بود که دخالت دین و مذهب در امور خصوصی مردم پس زد، و مثلا می بینید کلیسا برای حفظ حیات خود، ناچار عقب نشینی می کند در این امور! اگر نظام سکولاردموکرات و لائیتیسه نبود، بعید بود کلیسا (قدرت های مذهبی و وابسته به این نهاد) حاضر شود دست از دخالت در امور خصوصی مردم بردارد. اموری مثل طلاق یا اجبار به ازدواج مادم العمر، سقط جنین، از اولین اصلاحاتی بود که به با مقاومت مذهب کاتولیک رو به رو شد و با وقوع پرو تستانیزم و ظهور نظام های سکولار دموکرات و لائیستیه در نهایت حاضر به غقب نشینی شد.
آتش سرد
البته اگر ادیان و مذاهب این دخالت ها در امور خصوصی بود، دارای بستر تاریخی-فرهنیگ و حتی علمی است. در قرون گذشته، هنوز روش های جلوگیری از بارداری یا سقط جنین کم خطر و یا روش های کنترل از ابتلای بیماری های مقاربتی یا درمان، چندان نبود. امکان تشخیص ژنتیک والدین فرزندان نبود. در نتیجه برخی محدودیت ها و احتیاط ها توجیهی داشت. ولی اکنون این توجیه نیست. دانش و آگاهی بسیار بالاست و با استفاده از امکانت موجود دیگر خیلی کم آن مشکلات پیش می آید. معضلات و مصائب ناشی برخوردها حاکمیت ها و مردم اعصار، بر افرادی که به دلایلی نمی خواهند یا نمی توانند بر طبق نرم ها و عرف جوامع و اکثریت محلی زندگی کنند، تاریخ بس دیرینه دارد. اخلاق و احترام به حقوق انسانی دیگران، امری ضروری است برای ادامه حیات اجتماعی بشر، اما این احترام بایست متقابل باشد، آن چیزی به اخلاق (که امری اجتماعی است) و حریم خصوصی و حقوق شهروندی (که امری فردی است)، از یک احترام متقابل و متوازن و متعادل باشد. افراد مجرد بالغ و عاقل و بزرگسال، این حق دارند روابط خصوصی خود با هم نوعان مجردشان- با رعایت اخلاق و حقوق انسانی- تنظیم کنند. اصول بدیهی و معقول و اخلاقی می شود رعایت کرد. مثلا عدم آسیب به خود و دیگران، رضایت طرفین. مجردها هم بایست به حریم خصوصی و حقوق متاهلان احترام بگذارند و مزاحم روابط زناشویی دیگران و یا تعرض به کودکان... نشوند.
آتش سرد
این معضلات روابط خصوصی، به دلیل تاثیرپذیری چند هزارساله از سنت ها و عقاید مذهبی، در اعماق فرهنگ و عرف جوامع نفوذ کرده، د رنتیجه به راحتی و سریع نمی شود مشکلات رفع شود. هنوز جوامع سکولاردموکرات بعد گذشت نسل ها، مشکلاتی در این باره دارند. مهم انتخاب جهت و حرکت است. در کشورهای با حاکمیت سکولاردموکرات و لائیتیسه، جهت در تسهیل در این امور انتخاب کرده اند و انتظار می رود بیشتر از رنج مردم کاسته شود. اما در جوامع مذهبی و یا تحت حاکمیت مذهبی، همچنان می خواهند همان ساختار قدیمی را حفظ کنند و در نتیجه مشکلاتشان روز افزون می شود. چون می خواهند ساختار مذهبی و فرهنگی و عرفی ای حفظ کنند، که با به اقتضای قرون گذشته شکل گرفته و یا نیازهای فردی و تحولات و الزمات اجتماعی و اقتصادی امروزین بشریت چندان سازگاری ندارد!
iranian
نکته جالب دربراه حکومت طالبان در افغانستان و مقایسه اش با جمهوری اسلامی ایران (بدون اینکه قصد حمایت از یکی باشه): در واقع مدر دین و مذاهب اسلامی، رابطه خارج ازدواج را نامشروع میداند و البته در شیعه کمی تلطیف شده و صیغه یا ازدواج موقت مجاز دانسته. خب این نوع محدودیت در اعصار گذشته و جوامع با سیستم تولید بر محوریت کشاورزی-دامپروری غیر مدرن، قابل تحمل بود. چون مزدان و زنان در ابتدای جوانی امکان ازدواج داشتند. طالبان - دانسته یا نداسنته- این حقیقت با مبارزه با مظاهر تمدن مدرن صنعتی-علمی، مانند اموزش دختران نشان دادند. چرا تحصیل و دبیرستان و دانشگاه، از موارد ضروری تمدن صنعتی-علمی است برای تامین نیروی کار، ولی از عواقب تمدن جدید فاصله افتادن زیاد میان سن بلوغ جنسی و توانایی تشکیل خانواده است و اغلب بیش از ده سال این تاخیر روی میدهد و در مواقعی مکن است کلا ازدواج تعطیل شود و به اصطلاح برخی از سن ازدواج نرمال خارج و وارد فاز مجردی قطعی و دائمی شوند که از حدود 40 سال و بیشتر است! جمهوری اسلامی ایران، همان طور پارادوکسیکال جمهوری میخواهد با اسلامیت پیوند بزند، تمدن مدرن علی-صنعتی و نظام تولیدی و اقتصادی مدرن میخواهد با ساختار احامی اسلام پیوند بزند. ولی این پیوند نشدنی است. ازدواج موقت هم مثل ازدواج دایئم، با الزاماتی مثل مهریه از همان اول فاتحه اش خوانده است و قادر نیست نیاز فوری جنسی و عاطفی مجردها برآورده سازد. از طرفی جمعیت بالاف امکان ارتجاع به تمدن کشاورزی-دامپروری ماقبل مدرنیته ناممکن است! این قفل، تنها با پذیرش کامل تمدن مدرن امروزی میسر است و محدود کردن مذهب به امور معنوی و پذیرش سکولاردموکراسی و تعطیلی یا معلق کردن احکام مداخله گرانه دینی و مذهبی.
iranian
نکته جالب دربراه حکومت طالبان در افغانستان و مقایسه اش با جمهوری اسلامی ایران (بدون اینکه قصد حمایت از یکی باشه): در واقع دین و مذاهب اسلامی، رابطه خارج ازدواج را نامشروع میداند و البته در شیعه کمی تلطیف شده و صیغه یا ازدواج موقت مجاز دانسته. خب این نوع محدودیت در اعصار گذشته و جوامع با سیستم تولید بر محوریت کشاورزی-دامپروری غیر مدرن، قابل تحمل بود. چون مزدان و زنان در ابتدای جوانی امکان ازدواج داشتند. طالبان – دانسته یا نداسنته- این حقیقت با مبارزه با مظاهر تمدن مدرن صنعتی-علمی، مانند اموزش دختران نشان دادند. چرا تحصیل و دبیرستان و دانشگاه، از موارد ضروری تمدن صنعتی-علمی است برای تامین نیروی کار، ولی از عواقب تمدن جدید فاصله افتادن زیاد میان سن بلوغ جنسی و توانایی تشکیل خانواده است و اغلب بیش از ده سال این تاخیر روی میدهد و در مواقعی ممکن است کلا ازدواج تعطیل شود و به اصطلاح برخی از سن ازدواج نرمال خارج و وارد فاز مجردی قطعی و دائمی شوند که از حدود ۴۰ سال و بیشتر است! جمهوری اسلامی ایران، همان طور پارادوکسیکال جمهوری میخواهد با اسلامیت پیوند بزند، تمدن مدرن علی-صنعتی و نظام تولیدی و اقتصادی مدرن میخواهد با ساختار احکامی اسلام پیوند بزند. ولی این پیوند نشدنی است. ازدواج موقت هم مثل ازدواج دایمی، با الزاماتی مثل مهریه و نفقه از همان اول فاتحه اش خوانده است و قادر نیست نیاز فوری جنسی و عاطفی مجردها برآورده سازد. از طرفی جمعیت بالا، امکان ارتجاع به تمدن کشاورزی-دامپروری ماقبل مدرنیته ناممکن است! این قفل، تنها با پذیرش کامل تمدن مدرن امروزی میسر است و محدود کردن مذهب به امور معنوی و پذیرش سکولاردموکراسی و تعطیلی یا معلق کردن احکام مداخله گرانه دینی و مذهبی.
علیرضا محمدی
ماشاء الله مملکت شیعه ملت چی تجربه هایی دارن بند شخصا در این شرایط پیچیده و بغرنج ترجیح میدم اچ دی پورن دانلود کرده و خود ارضایی کنم هم مطمئن است هم تقریبا رایگان ، عوارض سوء هم نداره البته به غیر از حسرت به هر حال این هم مملکت اسلام