کمی بهار؛ شهرنوش پارسیپور – ۱۴۰
شهرنوش پارسیپور- یک زن جوان روسىالاصل به نام ماریانا براى زایمان به بیمارستان دکتر اعتماد آمده. شوهر او ابراهیم یک مرد هندىست. زن دخترى به دنیا مىآورد.
«کمی بهار» نوشته شهرنوش پارسیپور
از ۲۶ مرداد ۱۳۹۲مجموعه برنامههای تازهای از شهرنوش پارسیپور از رادیو زمانه پخش میشود. در این برنامهها خانم پارسیپور فصلهایی از تازهترین رمانشان را به شکل کتاب گویا اجرا میکنند. قسمتهای پیشین کتاب گویای «کمی بهار» با صدای شهرنوش پارسیپور:•قسمت ۱۱۹•قسمت ۱۲۰•قسمت ۱۲۱•قسمت۱۲۲•قسمت ۱۲۳•قسمت۱۲۴ •قسمت۱۲۵•قسمت۱۲۶ •قسمت ۱۲۷•قسمت ۱۲۸ •قسمت ۱۲۹•قسمت ۱۳۰•قسمت ۱۳۱•قسمت ۱۳۲•قسمت ۱۳۳•قسمت۱۳۴•قسمت۱۳۵•قسمت ۱۳۶•قسمت ۱۳۷•قسمت ۱۳۸•قسمت ۱۳۹
رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۱۴۰ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
یک زن جوان روسىالاصل به نام ماریانا براى زایمان به بیمارستان دکتر اعتماد آمده. شوهر او ابراهیم یک مرد هندىست. زن دخترى به دنیا مىآورد و نیر که به دلیل روس بودن به او علاقمند شده از او دعوت مىکند تا براى ناهار به خانهى آنها برود. در جریان این ناهار ماریانا تعریف مى کند که پدرش سرهنگ ارتش تزار بوده که پس از انقلاب بلشویکى در سال ۱۹۱۸ به ایران فرار مىکند و دو سال بعد از غصه دق مىکند. یک پسر و دختر او که دو قلو بودهاند به فرانسه مهاجرت مىکنند و مادر ماریانا با مادرش تنها مىمانند. مادر در پستوى یک قهوهخانه ارمنى کار مىکرده که در حیاط پشت قهوهخانه مشروبات الکلى براى میهمانان ویژه داشتند. او که زن زیبایى بوده عاشقان بسیارى داشته. در آنجا با موسیو والده فرانسوى که راننده مخصوس احمد شاه بوده آشنا مىشود و...
نظرها
نظری وجود ندارد.