دنیای بدون بازی کودکان کار
از بدترین آسیبهای دوران کودکی که کل شخصیت و میزان جامعهپذیری کودکان را تحت شعاع قرار میدهد، استفاده ابزاری از کودک در راستای کسب سود اقتصادی است. کودکان کار، بهاجبار از دنیای کودکانه محروم میشوند و ناگاه به دنیای خشن و نامفهومی پرتاب میشوند که درکی از مناسبات آن ندارند و این آسیبپذیری آنها را افزایش میدهد.
ابراهیمی درباره تأثیر بازیها بر سلامت و رشد کودکان، به رادیو زمانه میگوید: «همانطور که شغل یکی از اجزای هویتبخش برای بزرگسالان است، بازی نیز شکلدهنده شخصیت و پرورشدهنده تواناییهای کودکان است که به آنها کمک میکند تا هویت خود را پیدا کنند و با فرمدهی آگاهیشان از جهان، جایگاه خود را در آینده بیابند. بسیاری از محققان، دوره جنینی تا سهسالگی و برخی دیگر شش سال اول زندگی را مهمترین دوران پایهریزی و تعریف من وجودی افراد میدانند. برخوردهای اطرافیان بهخصوص خانواده و افکار القایی آنها به کودک، تأثیر عمیقی بر مسیر زندگی، باورها و ارزشهای درونی نهادینه شده در بزرگسالی دارد.»
نازلی ابراهیمی: کودکان با بازی کردن، نقشپذیری و میل به کسب مهارت و دانش را فرامیگیرند و دریچهای برای شناخت محیط پیرامون به روی آنها گشوده میشود. پس از آن، با بالا رفتن سن و آشنایی با محدودیت منابع و زمان، رقابت و مبارزه وارد بازیهایشان میشود و به این طریق کنشهایشان قانونمندتر و هدفمند میشود.
از چشم قوانین بینالمللی
مطابق با منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد، دوران کودکی مستلزم مراقبها و مساعدتهای ویژهایست تا خوشبختی، رفاه و رشد متعادل شخصیت کودکان، بر پایه عدالت، آزادی و عدم تبعیض تضمین شود.
همچنین«پیماننامه بینالمللی حقوق کودک»، مصوب ۲۰ نوامبر ۱۹۸۹ در مجمع عمومی سازمان ملل، اساسیترین حقوق کودکان را بهروشنی بیان کرده است. تمامی کشورهای عضو این پیمان از جمله ایران، موظف به اجرای قوانین تصویبشده آن برای همه کودکان هستند.
این پیماننامه بر حقوق برابر و فارغ از تبعیض همه کودکان جهان تاکید میکند و در آن به صراحت قید شده است که تمامی کودکان باید از استاندارهای مناسب زندگی برای توسعه جسمی، ذهنی، روحی، اخلاقی و اجتماعی برخوردار باشند. در تمامی اقدامات مربوط به کودکان که در مؤسسههای رفاه اجتماعی عمومی یا خصوصی، دادگاهها، مقامهای اجرایی یا ارگانهای حقوقی انجام میشود، منافع کودک بر هر چیز دیگر مقدم است. کشورهای طرف پیماننامه موظفاند از کودکان در برابر سوءاستفاده جنسی، مصرف مواد مخدر، هرگونه بهرهکشی یا هر چیزی که رفاه آنها را به خطر میاندازد، حمایت کنند.
چهار گروه اصلی کودکان کار
به گفته اشرف بروجردی، معاون فرهنگی اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، کودکان کار در ایران چهار دسته هستند و فقر، خشونت خانگی و بازماندن از تحصیل، نقش مهمی در به وجود آمدن آنها دارد.
او در گفتوگویی با عنوان «کودکان کار حق بازی و شادی دارند» که در یازدهم بهمن ۹۴ در خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) منتشر شده است، میگوید: «بعضی از آنها {کودکان کار} مهاجرند، برخی از خانواده فرار کردهاند و بعضیها واقعا کودکان کارند که برای کمک به خانواده کار میکنند و برخی هم کودکان بزه.»
این گروه کودکان معمولا در نقاط پررفتوآمد شهرهای بزرگ بهکارهایی چون گل و فال فروختن، اسپند دود کردن، گدایی و پاک کردن شیشههای ماشینها مشغولاند.
به دلیل نبود آموزشهای اجتماعی، برخورد شهروندان نیز با آنها مناسب نیست و حتی هنگامیکه میخواهند آنها را از خود دور کنند، کودک بودن و شرایط ویژه آنها را در نظر نمیگیرند.
بر اساس پیماننامه حقوق کودک، هر انسان زیر ۱۸ سالی کودک محسوب میشود. ماده ۳۱ این منشور، بازی و تفریح را حق کودکان میداند و میگوید: «کشورهای طرف پیماننامه، حق کودک را برای تفریح و آرامش و بازی و فعالیتهای خلاق مناسب سن خود و شرکت آزادانه در حیات فرهنگی و هنری به رسمیت میشناسند. کشورهای طرف پیماننامه، حق کودک را برای شرکت کامل در حیات فرهنگی و هنری محترم شمرده و توسعه میدهند و فراهم کردن فرصتهای مناسب برای شرکت در فعالیتهای فرهنگی، هنری خلاق و تفریحی را تشویق خواهند کرد.»
فقر اقتصادی، ناتوانی را بازتولید میکند
نازلی ابراهیمی درباره عوامل بیتوجهی به حقوق اساسی کودکان کار در جامعه ایران به رادیو زمانه میگوید: «از بدترین آسیبهای دوران کودکی که کل شخصیت و میزان جامعهپذیری کودکان را تحت شعاع قرار میدهد، استفاده ابزاری از کودک در راستای کسب سود اقتصادی است. کودکان کار، به اجبار از دنیای کودکانه محروم میشوند و ناگاه به دنیای خشن و نامفهومی پرتاب میشوند که درکی از مناسبات آن ندارند و این آسیبپذیری آنها را افزایش میدهد.»
این فعال مدنی معتقد است که فشار اقتصادی وارد شده بر خانوادهها اصلیترین دلیل استفاده از کودکان بهعنوان نانآور یا کمکخرج است: «اغلب این کودکان را مجبور میکنند که با برانگیختن احساسات و عواطف انسانی در دیگران، ناتوانی سرپرستان خانوادههایشان را جبران کنند. نتیجه، بازتولید ناتوانی و عدم پرورش مهارتهای ذهنی و جسمی در کودکان کار است.»
ابراهیمی بر این باور است که محیط امن، فعالیتهای فکری و و بهره بردن از انواع بازیها، رشد سالم و متوازن کودکان را به همراه دارد: «در جوامعی که قوانین حمایتی پررنگی از کودکان پشتیبانی میکنند، شغل نه به عنوان وسیلهای برای تهیه نان که برای توانمندسازی، بهصورت پارهوقت و هدفمند و متناسب با تواناییهای جسمی و فکری در اختیار کودکان و نوجوانان قرار داده میشود. این شغلها فرصتی برای جامعهپذیر شدن کودکان و آشنایی با باورهای حاکم بر جامعه است که چنین چیزی در کشورهای در حال توسعه کمتر دیده میشود.»
فرق میان وضعیت کودکان کار در ایران و دیگر کشورها
شیوا دولتآبادی، رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان در گفتوگویی با عنوان «کودکان کار فقط نقاب بزرگسالی زدهاند» که روز شنبه اول اسفند ماه ۹۴ در روزنامه آرمان منتشرشده است، میگوید: «تفاوت کودکان کار ایران با اغلب کشورهای توسعه یافته دنیا این است که در ایران این کودکان اغلب درون خانوادهها و تحت نظارت پدر و مادر زندگی میکنند، در حالی که در خیلی از کشورهای دنیا، کودکان کار کودکانی کاملا رهاشده هستند و بدون سرپرست در خیابان زندگی میکنند.»
پس تفاوتها منحصر به قوانین حمایتکننده یا چگونگی شغلهایی نیستند که به کودکان کار داده میشوند. نظام اجتماعی و مدلهای آموزشی کشورهای توسعهیافته در کنار خانوادهها به پرورش آزادانه کودکان با تفریح و شادی توجه خاصی دارند. این در حالی است که در ایران، خانواده کودک را به خیابان میفرستد. بسیاری از شهروندان معتقدند که فرهنگ عمومی و نظام آموزشی نیز بهطور کلی به دوران کودکی و نیاز تمامی کودکان به تفریحات متنوع، ورزش کردن و هنر، بیتوجه است.
تحرک، فضای امن و هوای آزاد
در نبود قوانین حمایتی، خدمات اجتماعی فراگیر و آموزشهای عمومی، فعالیتهای تشکلهای مردمنهاد و کمکرسانی سازمانهای بینالمللی، بخشهای مختلفی از تلاشهای رو به رشد برای بهبود شرایط انسانی و طرحریزی یک توسعه پایدار هستند.
از نظر نازلی ابراهیمی، برای آموزش کودکان باید از شیوههایی استفاده کرد که ضمن سرگرمکنندگی، باعث افزایش خلاقیت و فعالیتهای فکری و بدنی آنها شود.
او به رادیو زمانه میگوید: «ما در UNHCR فعالیتهای متفاوتی را برای کودکان پناهنده و نیازمند به حمایت در نظر میگیریم و تلاشمان این است که پوشش کاملی برای بهداشت، آموزش، تامین مالی، مهیا کردن پناهگاه و خدمات مشاورهای برای تمامی آنها داشته باشیم. میخواهیم در مدرسهها و مناطق تحت پوشش خود امکانات اولیه سلامت جسم و روان را برای کودکان مهیا کنیم.»
ابراهیمی در نمونهای از این فعالیتها به کار مدرسههای سازمان ملل در مالزی اشاره میکند که در آنها برای آشنایی کودکان با روشهای بازیافت و مدیریت منابع مالی، بازیهایی طراحی شدهاند که با آنها به کودکان آموزش داده میشود: «همچنین دفتر UNHCR هر ماه تعدادی کارگاه آموزشی برای معلمان داوطلب برگزار میکند و آخرین شیوههای تدریس و طراحی بازی را به کمک تسهیلگران بینالمللی باتجربه، در اختیار معلمان قرار میدهد.»
نازلی ابراهیمی: با توجه به محدودیتهایی چون مدارس کوچک یا فرسوده، گاهی نمیتوانیم ورزش منظم داشته باشیم. در این مواقع سعی میکنیم کمبودها را با برنامههایی جایگزین، پرتحرک و تفریحی و به شکل مسابقههایی سرگرمکننده برای بچهها پر کنیم. مثلا هر ماه یکبار آنها را به گردش میبریم یا برای آنها مسابقات ورزشی بین مدارس برگزار میکنیم یا بچهها را با کارمندان مؤسساتی که ما را حمایت میکنند بیرون میبریم. همه این برنامهها در فضایی امن و هوای آزاد برگزار میشود.
آنچه که ما بانام کلی «کودکان کار» میشناسیم، میتواند شکلهای مختلف بهرهکشی از کودکان همچون کار در خیابان، زمینهای کشاورزی، کارگاهها و زیرزمینها یا گدایی و آشغالجمعکنی در شهرهای شلوغ و قاچاقبری در مناطق مرزی را در بر بگیرد.
در همه این اشکال، کودکان کار از ابتداییترین شرایط زندگی در ابعادی قابل قبول بیبهرهاند و کمتر کسی نگران نیاز طبیعی این کودکان به بازی، تفریح و شادی است.
نظرها
نظری وجود ندارد.