کودکان کار، قربانیان قانون و بازار
دوازدهم ژوئن/ ۲۳ خرداد ماه، روز جهانی مبارزه با کار کودکان است
سازمان جهانی کار از سال ۲۰۰۲ تصمیم گرفت ۱۲ ژوئن را روز مبارزه با کار کودک اعلام کند. بر اساس آخرین گزارش این سازمان، ۱۶۸ میلیون کودک در سراسر دنیا، کار میکنند.
دخترک، حدودا ۱۰ ساله، لباسآویزهایش را به میله مترو آویخته است. صدایش مثل بقیه دستفروشها بلند نیست و با توقف مترو در هر ایستگاه، نگاهی سراسیمه به بیرون میاندازد تا اگر مامورها آمدند، جالباسیها را توی کیسه بزرگش بیندازد. لباسآویزها را که مخصوص شال یا کراوات هستند، دانهای ۹ هزار تومان میفروشد. کیفش پر اسکناسهای دستهبندی شده است. او، این دخترک ناشناس، یکی از ۱۶۸ میلیون کودکیست که در سراسر دنیا، به جای تحصیل و کودکی کردن، کار میکند.
سازمان جهانی کار در سال ۲۰۰۲، روز ۱۲ ژوئن را با هدف افزایش آگاهی مردم به عنوان روز مبارزه با کار کودک اعلام کرد.
بر اساس آخرین گزارش این سازمان، ۱۶۸ میلیون کودک در سراسر دنیا در حوزههای مختلفی از جمله کشاورزی و کار در کارخانه تا ارائه خدمات و ساختمانسازی، مشغول کارند.
سازمان جهانی کار، به همین دلیل شعار امسال روز جهانی مبارزه با کار کودک را «پایان دادن به کار کودک در چرخه اقتصاد، مسئولیت تکتک افراد» اعلام کرده است.
اما مفهوم کودک کار چیست؟
از آنجا که میان کار و خیابان، بهخصوص در مورد کودکان پیوندی سخت برقرار است، صندوق کودکان سازمان ملل متحد، یونیسف، میان "کودکان در خیابان" و "کودکان خیابان" تفاوت قائل است. به این ترتیب که کودک در خیابان کودکی است که تحصیل میکند و احساس مسئولیت در برابر خانواده او را وادار کرده تا کار کند اما کودک خیابان، به مدرسه نمیرود و به خیابان وابسته است.
انواع کودک کار در ایران
با نگاهی به خیابانهای شهرهای بزرگ و آمارها، کودکان کار در ایران را میتوان به چند گروه تقسیم کرد:
- کودکان فقیری که بعد از مدرسه کار میکنند، شبها به خانه برمیگردند و بزهکار نیستند.
- کودکان کارگر خیابانی که نسبتا مستقل هستند. پیوندهای آنان با خانواده در حال گسستن است و حضور آنها در مدرسه هر روز کمرنگتر میشود.
- کودکان خانوادههای خیابانی که همراه خانواده خود در خیابان زندگی و کار میکنند.
- کودکانی که ارتباط خود را با خانواده به کلی قطع کردهاند، به مدرسه نمیروند و تمام وقت خود را در خیابان میگذرانند. این کودکان اغلب بزهکار هستند یا در معرض بزهکاری قرار دارند.
آمار مبهم کودکان کار
مراجع رسمی و حکومتی در ایران آمار دقیقی از کودکان در خیابان و کودکان خیابان ارائه نمیکنند. در عوض، دولت و رسانههای رسمی همیشه سعی دارند سرنوشت کودکان کار را با گروههای بزرگ مافیایی گره بزنند و این در حالی است که اغلب کودکان کار در ایران، دارای خانواده هستند. آنها اغلب برای امرار معاش خواهر و برادرهای کوچکتر یا پدر و مادر بیکار یا معتاد خود کار میکنند.
آماری که گاه و بیگاه درباره کار کودکان ارائه میشود هم بر اساس کودکانیست که از چرخه تحصیل خارج هستند. هر چند همین آمار نیز همیشه با تناقض مواجه بوده است.
ندا افروغ، جامعهشناس، معتقد است در ارائه آمار کودکان کار در ایران چند گروه را نباید فراموش کرد: کودکانی که همزمان با تحصیل، کار میکنند. کودکانی که فقط در تابستان کار میکنند و کودکان پناهجو و پناهنده افغانستانی.
او به رادیو زمانه میگوید: «آمارهای غیر رسمی حاکی از این است که بیش از ۵۵ درصد کودکان کار در ایران افغانستانیها هستند. با احتساب کودکان افغانستانی دسته بزرگی از کودکان کار به آمار افزوده میشود که بیتوجهی دولت به این آمار، خصوصا به آمار کودکان افغانستانی، باعث میشود برنامههای دولتی کارآمد نباشند و در پایان نیز خروجی واقعگرایانهای نداشته باشند.»
سازمان آمار و سرشماری ایران، سال گذشته اعلام کرده است که ۳۰ درصد کودکان کار دارای سابقه محکومیت هستند و ۴۰ درصد آنها دارای والدین کمسواد و بیسوادند. همین سازمان گزارش داده است که هر چه میزان تحصیلات والدین بالاتر میرود، از تعداد کودکان کار در خانواده کاسته میشود.
ندا افروغ اما معتقد است اصلیترین دلایل به وجود آمدن شرایط کار کودک در ایران، به ترتیب فقر اقتصادی، ناتوانی خانواده در انطباق با شیوههای زندگی شهرهای بزرگ، ناامن بودن محلههای حاشیه شهر، دسترسی نداشتن نهادهای اجتماعی به همه مناطق حومه و عدم نظارت سازمانهای وابسته به دولت است.
او کمبود فرصتهای شغلی، وجود اختلافات خانوادگی و نبود احساس آرامش و امنیت در خانواده را هم دیگر عوامل زمینهساز کار کودک میداند.
دامنه آسیبپذیری کودکان کار
راحله ۳۰ سال دارد اما از ۱۱ سالگی هم تحصیل کرده و هم کار. او که در حال حاضر در یکی از مانتوفروشیهای میدان هفتتیر کار میکند، بعد از ۱۲ سال به معتمدترین کارمند صاحب فروشگاه تبدیل شده است. او هنوز دو سوم درآمدش را خرج پدر و مادر معتادش میکند که در قلعه حسنخان زندگی میکنند.
راحله به رادیو زمانه میگوید: «از کودکی تمام مسئولیتهای خانه بر دوش من بوده است. دستهایم از بس بار سنگین حمل کردهاند، مثل دستهای ورزشکارهاست. به جرات میتوانم بگویم قدرتی که در من وجود دارد در برادرهای بزرگترم وجود ندارد. من آنقدر در نقش نانآور خانه بودن غرق شدهام که یادم رفته دختر هستم. تا به حال مانند بقیه دختران، دختری نکردهام، کودکی نکردهام، نوجوانی و جوانی نکردهام.»
سال گذشته، ثریا عزیزپناه، رییس هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودک، از تحقیقی خبر داد که به دنبال انجام آن مشخص شده ۴۵ درصد کودکان کار در معرض بیماریهایی مانند هپاتیت، ایدز و سیفلیس هستند و در عین حال از بیماریهایی مانند سوءتغذیه، کوتاهی قد، کمبود وزن، مشکلات روحی، روانی و پوستی رنج میبرند.
ثریا عزیزپناه: «بسیاری از کودکان کار و خیابان بین هشت تا ۱۰ سال دارند و حتی یک بار در روز هم غذای گرم نمیخورند. این کودکان دچار بلوغ زودرس هستند و زودتر از بقیه کودکان با مسائل جنسی روبهرو میشوند.»
زهرا روغنیزاد، روانشناس، به رادیو زمانه میگوید: «اغلب کودکان کار به دلیل تروماهای بزرگی که در زندگیشان تجربه کردهاند، دچار افسردگی و رفتارهای خشونتآمیز هستند. از همه اینها مهمتر اینکه بسیاری از آنها در معرض خشونتهای جنسی نوجوانان و جوانان بزرگتر از خودشان و حتی کارفرمایانشان هستند. مساله اینجاست که حتی به کودکان معمولی جامعه که در حال تحصیل هستند، آموزش «نه گفتن» (در خانواده و مدرسه) صورت نگرفته است. این موضوع در مورد کودکان کار و خیابان بسیار شدیدتر است چرا که هر یک از آنها به دلیلی مجبور به کار شده است و همین اجبار، اولین مانع در راه مقاومت در برابر خشونت جنسی محسوب میشود. از سوی دیگر آنها نمیدانند چگونه باید در برابر خشونت جنسی عکسالعمل نشان دهند و احساس شرم از بازگو کردن موضوع در مقابل خانواده یا گروه دوستان، باعث میشود این مساله در سکوت برگزار شده و کودک تا سالها از این موضوع رنج ببرد.»
زهرا روغنیزاد: «واقعیت تلختر از این موضوع این است که هر کدام از قربانیان خشونت جنسی از آنجا که خود دچار بیماری روحی میشوند، در آینده دست به خشونت جنسی میزنند. این موضوع در بیشتر قربانیان خشونت جنسی دیده میشود.»
کار کودکان و واکنش مردمان
خانواده رجبعلی، خانوادهای مذهبی هستند که در خیابان خراسان تهران زندگی میکنند. پسران خانواده "به نیت خیرات پدر فوتشدهشان"، هر پنجشنبه غذای گرم آماده کرده و برای کارتنخوابها میبرند.
یکی از این پسران به رادیو زمانه میگوید: «الان چهار سال است که این کار را هر هفته انجام میدهیم. چیزی که در این میان آزارمان میدهد، مشاهده معصومیت از دست رفته کودکان خیابانی است. بسیاری از آنها که چهار سال پیش در محدوده سنی ۱۳،۱۲ سالگی بودند و با دیدن ما خوشحال میشدند، حالا با ما دشمنند و انگار از شیوه کمکمان خوششان نمیآید. آنها حالا برای خود برو بیایی دارند و کار با بزرگسالان بزهکار یا خشن، به جوانهای کاملا متفاوتی تبدیلشان کرده. اغلب اعتیاد هم دارند و هر از گاهی که سر و کلهشان پیدا نیست، ما میفهمیم که در بازداشت هستند.»
پیماننامه حقوق کودک و قانون کار ایران
پیماننامه حقوق کودک، کنوانسیونی بینالمللی است که حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کودکان را بیان میکند. دولتهایی که این معاهده را امضا کردهاند موظف به اجرای مفاد آن هستند و شکایتهای راجع به آن، به کمیته حقوق کودک حقوق بشر تسلیم میشود.
بر اساس این پیماننامه، کودک به هر فرد زیر ۱۸ سال گفته میشود که موارد ذکر شده در این معاهده در مورد او لازمالاجراست.
ایران در سال ۱۳۷۷ این پیماننامه را امضا کرده و ملزم به رعایت اجرای مفاد آن شده است.
ماده ۳۲ این پیماننامه میگوید:« کودک باید در برابر هر کاری که رشد و سلامت او را تهدید میکند، حمایت شود و دولتها باید حداقل سن کار و شرایط کار کودکان را بر اساس این پیماننامه مشخص کند.»
ماده ۲۶ این پیماننامه میگوید: «هر کودکی حق دارد از تامین اجتماعی از جمله بیمه برخوردار شود.»
این در حالی است که ماده ۷۹ قانون کار ایران میگوید: «به کار گرفتن افراد زیر ۱۵ سال ممنوع است.»
ماده ۸۲ هم عنوان میکند که ساعت کاری گروه سنی ۱۵ تا ۱۸ سال فقط نیم ساعت کمتر از ساعت کاری یک کارگر بزرگسال است.
یکی از ایرادهای مهمی که بر قانون کار ایران در مورد کودکان کار وارد است این است که کارگران شاغل در کارگاههای خانوادگی که کارفرما پدر یا مادر، همسر، بستگان و خویشاوندان نسبی است، مشمول قانون کار نمیشوند و با این حساب تعداد زیادی از کودکان کار از دایره شمول حمایت قانون کار خارج میشوند.
مدیار سمیعنژاد، فعال حقوق بشر و کارشناس سازمان عفو بینالملل نروژ به رادیو زمانه میگوید: «موارد مختلفی از حقوق کودکان در پدیده کودکان کار در ایران نقض میشود. مهمترین آنها خشونت خانگی، ازدواج در سنین پایین، ختنه دختران، اعدام نوجوانان زیر ۱۸ سال و صدور حکمهای سنگین مانند مجرمان بزرگسال است. از سوی دیگر تبعیض در ارائه خدمات آموزشی و حمایتی و نابرابری امکانات و شرایط در شهرهای مختلف و قومیتهای مختلف نیز به این موضوع دامن میزند. برای مثال میتوان به آموزش زبان مادری یا مشکلاتی که برای اقلیتهای مذهبی وجود دارد اشاره کرد که در این میان خلاهای قانونی سهم مهمی در تشدید موارد ذکر شده دارد.»
از دیگر حقوقی که کودکان کار در ایران خصوصا کودکان افغانستانی از آن محروم هستند میتوان به این موارد اشاره کرد: حق آزادی ابراز عقیده، حق تشکیل اجتماعات، حق برخورداری از حریم خصوصی، حق دسترسی کودک به اطلاعات، حق برخورداری از آموزش رایگان و حق مشارکت سیاسی.
آیا روز جهانی مبارزه با کار کودکان به اندازه کافی برای دیده شدن این وضعیت و توجه مردم به کودکان کار، به چشم میآید؟
نظرها
پرستو
از وقتی که تلویزیون شروع به پخش فیلمها و سریالهایی در مورد این بچه ها کرد تعدادشون کم که نشد هیچ بیشتر هم شد...دیگر این بچه ها فقط تبدیل به سوژه برای عکس انداختن و لبخند زدن به همراه چند هنرمند و دیگر مردم شدند...