● دیدگاه
کردستان؛ وداع با اسلحه و آنگاه یک درگیری نابهنگام
علیاصغر فریدی - تلفات نامتعارف نیروهای حزب دمکرات در درگیری اشنویه موید این واقعیت است که نمیتوان با یک تصمیم رهبری و یا بیانیه و سخنرانی، خلاء سیاسی چندین ساله و ضربات ناشی از آن را پر کرد و تن به یک درگیریهای نامتناسب نظامی داد.
پس از دو دهه توقف جنگ مسلحانه میان جمهوری اسلامی و حزب دمکرات کردستان ایران، از ۲۶ خرداد ١٣٩٥، به مدت دو روز درگیریهای بیسابقهای در شهرستانهای اشنویه و پیرانشهر در استان آذربایجان غربی رخ داد که به کشته و زخمی شدن تعدادی از نیروهای دو طرف منجر شد.
روستای قرهسقل از توابع شهرستان اشنویه توسط آتشبار توپ و خمپاره و آرپیجی نیروهای نظامی جمهوری اسلامی، کاملا تخریب شده و امامان جمعه این مناطق، خواستار توقف جنگ شدهاند، کاوه بهرامی از فرماندهان رده بالای نظامی حزب دمکرات کردستان ایران، ضمن اعلام حمایت مردم منطقه از پیشمرگههای این حزب میگوید: «امامان جمعه چون حقوق بگیر حکومت هستند، برای بیان چنین سخنانی تحت فشار هستند و ما شرایط و موقعیت آنها را درک میکنیم و از آنها میخواهیم که جانب انصاف را نگه دارند و وجدان خود را فدای فشارهای حکومت نکنند.»
حزب دمکرات کردستان ایران که از آغاز سقوط حکومت شاه در ایران تا اواخر دهه شصت شمسی، یکی از احزاب اصلی کردستان ایران بود، در سراسر مناطق شهری و روستایی کردستان، با داشتن هزاران نیروی پیشمرگ، توان بالای نظامی و عملیاتی داشت و در میان تودههای مردم کردستان نیز از نفوذ گستردهای برخوردار بود.
با ترور دکتر عبدالرحمن قاسملو، دبیرکل آن در وین، که علاوه بر دارا بودن شخصیتی کاریزماتیک، روابط دیپلماتیک فراوانی نیز با رهبران و شخصیتهای سیاسی جهان داشت، و پس از آن با ترور دکتر صادق شرفکندی دیگر دبیرکل این حزب در برلین، حزب دمکرات کردستان ایران دچار شوک شدید و بحران سازماندهی و رهبری شد.
از طرفی دیگر عقبنشینی نیروهای این حزب به عمق خاک کردستان عراق و دوری از جنگ مسلحانه به خاطر "حفظ دستاوردهای اقلیم کردستان"، بحرانهای دیگری را برای این حزب ایجاد کرد.
حزب دمکرات؛ بازیچه احزاب اقلیم کردستان؟
اعلام آغاز دوباره جنگ مسلحانه از سوی دبیرکل حزب دمکرات در مراسم نوروز ١٣٩٥، و انجام اولین درگیری در کمتر از چهار ماه از اعلام آن، در شرایطی که وضعیت اقلیم کردستان به دلیل درگیر شدن در جنگ با داعش، اختلاف شدید با حکومت مرکزی عراق و همچنین آماده شدن برای رفراندوم و به احتمال زیاد اعلام استقلال، بسیار حساستر از همیشه است. این روند با هدف اولیه حزب دمکرات که جنگ مسلحانه را به خاطر آن متوقف کرده بود، همخوانی ندارد.
از سوی دیگر بسیاری از احزاب کردستان ایران، شامل ٣ شاخه کومله، ٢ شاخه دمکرات و سازمان خبات، به طور کامل تحت کنترل نظامی و وابستگی مالی اربیل قرار دارند. و بنابه توافق به عمل آمده میان حکومت اقلیم کردستان و جمهوری اسلامی، حکومت اقلیم کردستان موظف است از تردد احزاب کردستان ایران و ورود آنها به داخل خاک کردستان ایران جلوگیری کند. در نتیجه این احزاب بدون اجازه و خواست حکومت اقلیم کردستان، قدرت عمل چندانی برای تردد به داخل خاک ایران را ندارند.
غیر محتمل نیست که پارت دمکرات، بر تردد پیشمرگههای حزب دمکرات کردستان ایران چشم ببندد، تا چند سلسله درگیری باعث بسته شدن مرزهای ایران و منطقه تحت حاکمیت «جنبش تغییر» و «اتحادیه میهنی کردستان» شود تا اقتصاد منطقه تحت حاکمیت آنها را تحت تاثیر و فشار بیشتر قرار دهد زیرا اخیرا به دلیل امضای توافقنامه میان «جنبش تغییر» و «اتحادیه میهنی»، روابط «پارت دمکرات» و «اتحادیه مینهی» به شدت دچار تنش شده است.
بیشتر بخوانید: درگیری سپاه پاسداران با پیشمرگههای حزب دمکرات کردستان
در همان ساعات نخستین درگیری در اشنویه، رسانههای وابسته به «پارت دمکرات کردستان»، حزب حاکم بر اقلیم کردستان، به پوشش لحظه به لحظه خبر درگیری پرداختند در حالی که رسانههای وابسته به «اتحادیه میهنی کردستان» چندان اهمیتی به آن ندادند.
چندی پیش وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی که در اربیل با مسعود بارزانی دیدار کرد، به صورت رسمی از او دعوت کرد تا به ایران سفر کند، قرار است در این سفر بارزانی با رهبر جمهوری اسلامی و مقامات بلندپایه آن کشور دیدار کند. این احتمال نیز وجود دارد که رهبران «پارت دمکرات» با چشم بستن به فعالیتهای حزب دمکرات بخواهند در چانهزنی احتمالی بارزانی و مقامات جمهوری اسلامی، بر سر آینده عراق و مسئله رفراندوم برای استقلال اقلیم کردستان که جمهوری اسلامی یکی از مخالفان سرسخت آن است، اهرم فشاری در مورد امنیت مرزهای غربی ایران در دست داشته باشد.
بیش از ٢٠ سال است که احزاب کردستان ایران با گرفتن بودجه از حکومت اقلیم کردستان، اردوگاهنشین شدهاند و فعالیت جدی نظامی ندارند. چند سال پس از اردوگاهنشینی، بسیاری از نیروهای با سابقه و جنگ دیده که دچار یاس و ناامیدی شده بودند، از حزب جدا شده و به اروپا رفتند و یا در اقلیم کردستان به زندگی عادی مشغول شدند.
نیروهای جوان و جدیدی هم که به این احزاب پیوستهاند، پس از مدتی به همان سرنوشت نیروهای قدیمی دچار شدند. از لحاظ سیاسی نیز این احزاب دچار انشعابات متعدد شدهاند و هر گروهی که جدا میشود، بخشی از نیروهای نظامی و سیاسی را با خود همراه کرده است.
کسانی که اکنون در اردوگاههای احزاب کردستان ایران به عنوان پیشمرگه حضور دارند، اکثرا جوانانی هستند که یک دوره آموزش نظامی دیدهاند و در عمل در جنگ واقعی و عملیات نظامی شرکت نداشتهاند.
سابقا هر دسته، گروه و یا گردانی که برای یک عملیات نظامی اعزام میشد، چند نفر از نیروهای جنگ ندیده را با خود میبردند تا میدان جنگ واقعی را نیز تجربه کند اما در حال حاضر و پس از یک وقفه ٢٠ ساله، این امکان از آنها سلب شده و اکثریت نیروها، جوانانی ناآزموده، کم تجربه و جنگ ندیده هستند.
تلفات نامتعارف نیروهای حزب دمکرات، در درگیری اشنویه، موید این واقعیت است که نمیتوان با یک تصمیم رهبری و یا بیانیه و سخنرانی، خلاء سیاسی و تشکیلاتی چندین ساله و ضربات ناشی از آن را پر کرد و تن به یک درگیریهای نامتناسب نظامی داد.
دنیای مدرن ارتباطات در اختیار مخبرین محلی
در جنگ و درگیریهای دهه شصت در کردستان، جمهوری اسلامی علاوه بر استفاده از نیروهای محلی که به خوبی با مناطق کوهستانی کردستان آشنایی داشتند، از مخبرین و جاسوسانی که در روستاها بودند، بیشترین استفاده را میکرد.
زمانی که وسایل ارتباطی کنونی وجود نداشت، این مخبرین و جاسوسان محلی که شناسایی آنها بسیار سخت بود، برای اعلام خبر ورود پیشمرگهها به روستاهایی که آنها مطلع میشدند، باید دستکم ٢٠ کیلومتر پیادهروی میکردند و یک روز زمان نیاز داشتند، تا به نزدیکترین شهر برسند و گزارشی از ورود، تعداد و نوع تجهیزات پیشمرگهها را به ارگانهای نظامی و امنیتی ایران بدهند.
در حال حاضر اما کار مخبرین محلی در این زمینه بسیارساده شده و همین، پیشمرگهها را با مخاطرات بیشتری روبرو میسازد. صرفنظر از ماجراجوییهای سیاسی، این خودکشی و بیتجربگی محض است که یک گروه چند نفره از پیشمرگههای حزب دمکرات، در زمانهای که با یک اساماس یا پیام کوتاه تلفنی میشود نیروهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی را مطلع کرد، همانند سالهای دهه شصت، وارد یک روستا شوند و در منزل روستائیان سکنی گزینند.
--------------------------------------------------------------------------------------------------
مقالات دیگر از همین نویسنده
نظرها
مهاباد
ممنون واقعا گزارش زیبا و کاملا بی طرف بود ممنون از نویسنده محترم
ستوده پاس
کردها که مجموعه از اقوام و ایلات اصیل و ریشه دار ایرانی و خوشانودن فارسی زبانان ایران هستند، متاسفانه به دلایل جدایی جغرافیایی بحشی از شمال غرب از زمان صفویه شیعه گرا و اکثریت غیر شیعه کردها، هدف شوم ضد ایرانیان برای جدا افکنی قرار گرفتند. دست های جدایی افکنانه رزیم اسرائیل نمایان است و البته این دشمنی اسرائیلیان نتیجه اقدامات ضد ملی و داعشی وار حاکمیت مستبد مذهبی بر ایران است.. هر چند ملیت تراشی دروغین امپرالیستها و صهیونیتسها ئذ کردهای ایرانی اصل وارد فاز اجرایی و عملی شد و طی یکصدسال جعل و تلقین اینکه کردها بخصوص کرمانج ها وسورانی مردمی ایرانی اصل ایرانی نستند، چنان تاثیر عمیقی ذاشت بخش قابل توجهی از مردم عادی کرد این دروغ بزرگ را باور کردندو کردی که میباید خودش جزئی ایران زمین و شریک و سهامدار تاریخ و تمدن تاریخ کهن ایرانی بداند، دست به جعل تاریخ زد و ملیت تراشی! اینکه بر خلاف اقتضائات و تنگاها و مشکلات ساختار هویتی برای یک ملت شدن و تاسیس کشور کردستان بزرگ، خودش با بقیه مردم ایران هماهنک و متحد نکند تا با بقیه مردم ایران، کشور از چنگال نظام ظالم و مستبد مرکزی نجات داده، برای کشور اباد و آزاد سکولاردموکراتیک گام عملی بردارد.
منصور
من از خوانندگان همیشگی کردستان مدیا، ارگان حزب دمکرات کردستان ایران هستم. با خواندن شماره های اخیر این نشریه، به گمانم می رسد که این حزب سوای نزدیکی های قومی ولی گاهن اجباری و تاریخیش با پارت دمکرات کردستان خانواده ی بارزانی، اینک سیاست نزدیکی و همکاری گسترده و آشکار با عربستان سعودی را در پیش گرفته است. این حزب حتی درصدد است که صدای جریان سعودی دوست "جیش العدل"که بازمانده ی جندالله ریگی می باشد را متعارف کرده و این جریان را به مخاطبان خود بپذیراند( توجه کنیدبه مصاحبه ی درج شده در کردستان مدیا با سخنگوی جیش العدل). شک نکنید که ضدیت با حکومت ایران نیروهای جدی ی ایرانی مخالف آن را به همدستی ای شگفت انگیزی با قدرتهای خارجی متمایل می کند. نمونه ی بارز این گزاره، سازمان مجاهدین خلق است. حزب دمکرات و کومله ناگزیرند در آینده ای نزدیک، در پیوندی آشکار تر از پیش، در کنار اتحاد آشکار سعودی-اسراییلی علیه حکومت ایران قرار بگیرند. از نامهربانی زمانه. ضدیت بی حد ومرز با جمهوری اسلامی ایران، به ناگزیرصاحب آن ضدیت را فرمانبر بدنامترین قدرتهای موجود در فرهنگ سیاسی می کند.
مهسالار محبی
بشکند دستانی که میخواهند جنگ و خونریزی به پا کنند.
ستوده پاس
وجه مشترک همه معرضان با نظام استبداد مذهبی و الگارشس سرمایه داری ضد ملی حاکم برایران وجه مشترک همه گگروههای معاذض است. اتفاقت طی چهار دهه و ادقامات عوم فریبانه و مزبوحانه اصاح طلبان نشان داد، نظام استبدادی حاکم حاضر نیست با ز بان خوش تن به حداقل اصلاحات بدهد و در خشونت مذهبی و سرکوب دست کمی از داعشیان و هابیان و طالبان و القعده نداد و فرقش اینست نیزنگ و حیله گری بیشتری دارد. ولی وقمیت گرایان بین وقمیت خود و بقیه مردم فرق میگذارند، اینها اتفاق با توجه به سایقه جنگ چریمی میتواند خدمت همه مردم ایران باشند مثلا همین حپگروه حزب دمکرات بجای یانکه خودش حامی آزادی ساز ی و جدایی کردستان ایران بدانند خود خزب دموکرات رهایایی ایران کند با دیگر همجنان ایران خود متحد شود و یگانهای مسلح ارتش آزادی بخش تشکیل دهد و زا همه ایرانیان عضو سرباز بگیرد و با تشکب ارتش بزرگ آزادی یخش دمورایتک ایران برای نجات همه کشور از وث وجود اهریمنی نظام مذهبی اقدام کند. زیر پرچم سه رنگ ایران بدون نشان قومی. برای برقراری جکومت سکولار دموکراتیک فدرال ایران که تمامی ارضی و آزادی و دموراسی و برابر خقئق همه مردم ایران تضمین شده باشد و ختی پیش نویش قانون ساسی
علی
فارغ از این رژیم استبدادی مطلقه مذهبی - اگر شهروند ایرانی باشند پس هراس افکن هستند. اگر شهروند ایران نباشند(یا اعراض کرده باشند) دشمن هستند. این سرنوشت پاکیزه(حتی حد اقلی) برای آن ها رقم نمی زند و نیز نمک بر زخم تن مجروح شهروندان ایرانی می پاشد.
سانسورزده
من بیست سالست دارم جریان تجزیه طلب دنبال مینم اینها ختی یک وجب از خاک ایران نتواستند جدا کنند. ولی تا توانستند مردم عامیو من سواد در گردانهای بیسج و سپاه انوبه کردند. به اندازه ای این تجزیه طلبان در متحد کردن جمعیت اکثریت میهن پرست ایارنی حتی سکولار عمل کردن هرگز شعار ابکی اخوند نتواستن. تنها را ایجاد کنگره ایارن دموترتیک فدرال است ردئس این کنگره نبای پیچیده و منقاشه امیز باشد. 1- خفظ تمامیت ارضی ایران 2- جمهوری فدرال ایران 3- پذیرش کانتون/شهرستان برااس مدل بومیسوئیس
روژنگر
نژادپرستی میتواند از رگ گردن به انسان نزدیک تر باشد. همان طور که انسانها از تاریکی میترسند و دچار توهمات میوشند، یک انسان نژادپرست مثل یک پان کُرد هم چنینین است. در لینک زیر سراسر نژادپرستی پان کُردی را میتوان دید. غرب به چنین نزادچرستانی که دنباله روان هیتلرهستند چگونه پناه میدهد و حمایت میکند؟ در این متن چقدر دروغ. فارسی زبانهای اگاه از هویت ایرانی پاسداری کردند و آثاری چون شاهنامه پددی اوردند. هزارن واژه اصیل مشترک زبانهای ایرانی از کردی و لری و گیلکی و بلوچی... در گنجینه زبان فارسی دری است. (نه عوام که مثل عوام اقوام دیگر نا اگاه و متعصب و بدبخت ادیشه اند). زبان فارسی دری، چون بعد ساسنیان دوباره زبان اداری و رابطگی شد ناچار اغات زادی از زبانهیا مختلف وام گرفت. همانطور که زبان انگلسی چننن شده. http://www.kurdistanmedia.com/farsi/idame/23928 اما ای نژادپرستان از ایارنی گرفته ترک انگار و عرب انگار و یهود انگار، بر خلاف شما نگارهای شما اکثریت مردم اسیای غربی دار ژنیک نزدیک در دوران پس یخبندان (12000) هستید و البته همه ما انسانها بر اساس نظریات زیست شناسی نوبین از انسان مهاجر افریقایی هستیم. اندکی انسان ضدبشری و ب یاخلاق و جاه لب برای کسب قدرت و سلطنت، زبان و قومیت و دین و مذهب و ایدئلوژی را بهانه جنگ قرار گرفته اد. جنگ برای دفاع مشروع است و یک جنگ مشروع دیگر هم است و آن جنگ میان مردم یک کشور با حاکمیت مستبد مرکزی برای رسیدن به سکولاردموکراسی واقعی که در این جنگ میان استبداد و دموکراسی خواهی همگانی است و نه بر اسا س قومیت و مذهب و زبان و ایل و تبار.