مقابله با ریزگردها و فقدان رویکرد علمی در ایران
اعظم بهرامی- تکرار هجوم ریزگردها نتوانسته به دانش ما از این پدیده بیفزاید. ما آرشیو قابل ارجاعی در مورد نوع و میزان و اندازه و سرعت ریزگردها در اختیار نداریم.
تا چه حد میتوان به اعتبار علمی اظهارات و اقدامات موجود برای حل بحران ریزگردها اطمینان کرد؟ عدم بهکارگیری روشهای علمی برای مواجهه با معضل گرد و غبار چه تأثیری بر قوانین مصوب و مدیریت این بحران داشته است؟ تداوم وضعیت فعلی چه پیامدهایی خواهد داشت؟ مقاله پیشرو در پی این پرسشها میرود، پرسشهایی که پاسخ به آنها شاید تا حدی ما را به راههای برونرفت از بحران فعلی نزدیک کند.
نگاهی به پشت سر: فقدان آرشیو
۱۷ سالی از هجوم موجهای ریزگرد به جنوب و غرب ایران میگذرد. از آن زمان سال به سال بحران ابعاد تازهای یافت و حتی در ماههای اخیر استانهایی در مرکز و شمال ایران نیز طعم ریزگرد را چشیدند.
اما این تکرار پذیر بودن پدیده هجوم گرد و غبار تا چه حد بنیانهایی علمی برای مدیریت بحران و شناسایی منشآ ریزگردها پدید آورد؟
آذر ماه سال ۹۲، ۱۹ هزار نفر در طی ۲۰ روز در اهواز به علت مشکلات تنفسی راهی بیمارستان شدند. در همان ماه سازمان جهانی بهداشت اهواز را برای دومینبار آلودهترین شهر جهان معرفی کرد. خرداد سال ۹۳، گرد و غبار شهرهای خوزستان به بیش از ۱۳ برابر حد مجاز رسید. مهر ماه ۹۳، سنندج و کرمانشاه و یاسوج در کنار اهواز میان ۱۰ شهر آلوده جهان قرار گرفتند. بهمن همان سال سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد که هوای اهواز، ماهشهر، آبادان، اندیمشک ۶۰ برابر آلودهتر از حد استاندارد جهانی است. اسفند ۹۴، گرد و خاک ادارات و مدارس و دانشگاههای خوزستان را تعطیل کرد.
خرداد ۹۵، زابل در کنار شهرهایی مثل دهلی در مقام سه شهر اول آلوده جهان ایستاد. این مورد آخر با اعتراض سازمان هواشناسی ایران مواجه شد. اما اعتراض سازمان هواشناسی در حالی بیان میشد که نه خود این سازمان و نه نهادهای دولتی و زیست محیطی دیگر، هیچ آماری درباره سنجش آلودگی هوا اعلام نکردند.
اینها تنها خلاصهایست از تیترهای خبری که حداقل در چهار سال اخیر در مورد آلودگی هوای شهرها و استانهای جنوب شرق و جنوب غرب ایران گزارش شده است. هرچند شهرهای بزرگ ایران همچون تهران، مشهد، تبریز و اصفهان نیز هر از چند در لیست شهرهای آلوده جا خوش کردند.
نگاه به تاریخچه این مشکلات از آنجا اهمیت پیدا میکند که پیامد مشکلات محیط زیستی مانند خشک شدن تالابها، آتشسوزی جنگلها، آتش زدن پوشش گیاهی زمینها به منظور تغییر کاربری آنها و عواملی از این دست را تنها با افزایش و کاهش گرد و غبار میتوان رصد کرد.
این مرور کمک میکند تا درباره عوامل و منابع تولید ریزگردها و آلایندهها گمانهزنی کنیم(حتی با وجود پیچیدگی در تشخیص دقیق این موضوع). بدین ترتیب میتوان روند به وجود آمدن طوفانهای شن را با توجه به زمان و مکان و سرعت طوفانها در طول فصلها مورد بررسی دقیق قرار داد و به الگوی آنها پی برد.
ایجاد بانکهای اطلاعاتی و بایگانیهای علمی از جمله اولین کارهایی بود که باید در ایران به شکل جدی به آن نگاه میشد.
گذر زمان نشان میدهد که با وجود تکرار این پدیده و نرخ رو به رشد آن، هنوز در شهرهایی که به شکل شدیدتر و در روزهای بیشتری درگیر این ماجرا هستند، مسئولان هیچ تمهیدی برای تسهیل رفت و آمد و زندگی معمول شهروندان لحاظ نکردند؛ اقداماتی از قبیلِ تغییر سازههای عمرانی، بهبود وضعیت آب، اختصاص بودجه خاص برا ی حل بحران و راهکارهای تطبیقی از این دست.
تکرار مشکلات زیست محیطی در این استانهای ایران چیز زیادی به دانش ما از این پدیدهها اضافه نکرده است. ما اطلاعات دقیق و آرشیو قابل ارجاعی در مورد نوع و میزان و اندازه و سرعت این ریزگردها و طوفانهای گرد و غبار در اختیار نداریم. بنابر این عجیب نخواهد بود که اظهارات و اقدامات مرتبط با معضل گرد و غبار از اعتبار علمی برخوردار نیست.
در حالی که ثبت دقیق طوفانهای شن و غلظت گرد و غبار و ریزگرد برای کمک گرفتن از نظر کارشناسان و محققان یا تطبیق با مدلهای پیشبینیهای جهانی امری است ضروری.
یک مسئله قابل اشاره دیگر عدم ارتباط دستگاههای اجرایی با نهادهای پژوهشی و دانشگاهی است. واقعیت آن است که بحران فراگیر ریزگرد عملا در دانشگاهها و مراکز علمی بازخوردی نداشت. شاید چون ارتباط دولت و دانشگاه پیشاپیش قطع است و شاید چون دانشگاه خود از پرداختن به مسائل انضمامی و روز به دلایل آموزشی و مالی سر باز میزند. اما آنچه روشن است مسئله گرد و غبار هنوز که هنوزه و آن طور که شایسته بود مورد توجه نهادهای علمی ما قرار نگرفته است.
ما هنوز حتی برای توضیح خواستگاه هجوم ریزگردها به فلان شهر یا استان از یک اتفاق نظر نسبی هم برخوردار نیستیم، بنابر این چگونه میتوانیم برای مبارزه با آن دست به کار شویم و قانون پشت قانون بگذرانیم؟ مشخص نیست گرد و غباری که شعاع دید در شهرهای استان کردستان را به ۸۰۰ متر کاهش رساند از کجا آمده بود.
برای مثال ضیاءالدین شعاعی، مدیر طرح ملی مقابله با پدیده گرد و غبار میگوید بیش از ۹۰ درصد گرد و غبار ایران منشاء خارجی داشته و به تالاب زدایی و بیابانزایی و خشکسالی در عراق و سوریه ارتباط دارد. اما یک تحقیق اقلیمی دیگر به عراق سهم ۲۵ درصدی داده و به سوریه سهم ۱۲ درصدی. همزمان یک تحقیق علمی دیگر میگوید سهم منابع داخلی ریزگردها حداکثر پنج درصد است. اما بسیاری از کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی در ایران نظری متفاوت داشته و عمدهترین خاستگاه ریزگردها را همین بخش میدانند.
آنچه در این بین روشن است فقدان آزمایش هدفمند و دائمی از نمونه غبار ریزگردها و ایجاد بانکهای اطلاعاتی است که میتوانست پایه تحقیقات علمی و تصمیمات بعدی نهادهای مسئول باشد. چنین کمبودی عملا منجر شد تا سازمانهای ذیربط آنقدر در سیاستگذاریهای خود در قبال مبارزه با هجوم ریزگردها توان پیشبینی آینده را از دست بدهند که آبان ماه سال گذشته و زمانی که سند ملی مقابله با گرد و غبار تدوین شد، استان کردستان حتی به عنوان بخشی از برشهای استانی این سند معرفی نشد و تنها این سند برای استانهای خوزستان، ایلام و کرمانشاه انتشار یافت.
مشکل زیست محیطی خفته در بستر قانونی
در بهمن ماه سال ۹۳، هیأت دولت یک دستور العمل ۱۴ مادهای برای حل مشکل ریزگردها به تصویب رساند که به شرح وظایف وزارتخانههای مختلف میپرداخت و شامل راهکارهای کوتاه مدت و میان مدت و دراز مدت میشد.
در همان زمان محمد باقر نوبخت، سخنگوی دولت اعلام کرد که این مصوبه شرح وظایفی را برای وزارت جهاد کشاورزی و وزارت نیرو و درمان و آموزش پزشکی، وزارت کشور و سازمان محیط زیست و سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور ابلاغ میکند. در بخشهایی از این دستورالعمل احیای تالابهای خوزستان و اطلاعرسانی به مسئولان و شهروندان هم گنجانده شده بود.
پرداختن به تک تک بندهای این مصوبه از گنجایش متن خارج است و نظر یک کارشناس در حوزه قوانین را میطلبد اما به چند مورد قابل اهمیتتر آن در ذیل اشاره میکنم: در بخش توضیح کلیات، مصوب شده بود که اعتبار لازم برای این امر در برنامه پنجم توسعه گنجانده شود. در حالی که در این تاریخ کلیت این بودجه مصوب شده بود.
افزون بر این در فروردین ماه امسال عضو ناظر مجلس در شورای عالی محیط زیست اعلام کرد که «مجلس در سال ۹۲ منابعی را برای مقابله با ریزگردها و لایحه بودجه لحاظ کرد که برای سالهای ۹۳ و ۹۴ نیز آن را تکرار کرد اما دولت در این سالها به هیچ وجه آن را محقق نکرد تا آنکه در لایحه بودجه ۹۵ آن را به طور کلی حذف کرد». ماده ۲۲۴ که این فرد مسئول به آن اشاره میکند دقیقا همان بند قانونی در برنامه پنجم توسعه است که در دستورالعمل مورد بحث به آن استناد شده است.
در فصل دوم این دستورالعمل که شامل پیشبینی و پایش اطلاعات است، سازمان هواشناسی مکلف میشود به شناسایی کانونهای ریزگردها و ارائه پروژههایی برای پیشبینی و رفع موضوع ریزگردها.
این در حالی است که این سازمان در همین مورد اخیر در خرداد ماه امسال با گذشت نزدیک به دو سال از بر عهده گرفتن این مسئولیت اعلام کرده است که در زمان بروز طوفانها و افزایش ریزگردها ارتباطش را با ایستگاههای موجود از دست داده و قادر به رصد و آرشیو دادهها نبوده و از طرفی هنور به ابزار لازم برای تشخیص پارامترهای تشکیل دهنده ذرات در مناطق مختلف دسترسی ندارد.
از طرفی بخشهای زیادی مانند تالاب هورالعظیم یا هامون، امروز بعد از خشکی به محل عبور لولهها و پلها و ابزار استخراج شرکتهای نفتی مختلف تبدیل شدند و خود به عنوان کانون مهمی از تولید و افزایش ریزگردها به شمار میآیند. این قبیل مکانها نیز برای این سازمان هواشناسی قابل دسترسی نیستند. به این موضوع عدم همکاری یا عدم وجود امکانات لازم در مناطق مرزی را هم باید افزود.
بخش دیگری از این مصوبه به مبحث بودجه و بخش اجرایی مربوط میشود. اما برای مثال تنها در یک مورد اشاره شده است که برای عایق سازی منازل و بهبود وضعیت حمل و نقل عمومی و سامانههای تصویه هوا در استان خوزستان مبلغی حدود ۲۴ میلیارد تومان تسهیلات در اختیار استانداری قرار بگیرد.
این در حالی است که سازمان حفاظت از محیط زیست در فروردین امسال اعلام کرد که در ماده ۲۲۴ بودجهای بالغ بر ۶۰ تا ۱۲۰ میلیارد تومان برای موضوع خشکسالی، بحث احیای تالابها و همچنین مقابله با گرد و غبار، به عنوان اعتباراتی خاص در نظر گرفته شده است. یک حساب ساده نشان میدهد که این اعداد در برابر وسعت مناطق درگیر با این مشکل (استان کرمانشاه و لرستان و سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و خوزستان) و نیز هزینه احیای تالابها و رودها تنها در منطقه پر مشکلی مثل استان خوزستان چقدر اندک و ناچیز است.
اقدام جدی دیگر در حوزه قانونی نشستی اضطراری بود که در تاریخ ۳۰ خرداد با حضور خانم ابتکار رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست، معاون علمی و فنآوری رئیس جمهوری و وزرای کشور، بهداشت، جهاد کشاورزی، دفاع، راه و شهرسازی، رئیس امور کشاورزی سازمان مدیریت و برنامهریزی و استانداران کرمانشاه، خوزستان، فارس، ایلام و گلستان و نیز معاون علمی و فنآوری رئیس اداره کشاورزی سازمان مدیریت و برنامهریزی و هلال احمر تشکیل شده است.
رسانههای داخلی هنوز جزئیات بیشتری از این نشست منتشر نکردهاند اما خبرگزاری جمهور ی اسلامی نوشت که قرار است در مورد پیشگیری و مقابله با آتشسوزی مراتع و جنگلها نیز مواردی در راستای پیشگیری و اطفاء به موقع طرح شود. اما قبل از برگزاری نشست و به محض بروز و ادامه پیدا کردن مشکل ریزگردها در استانهای مختلف به شکل زنجیرهای خانم ابتکار در رسانههای داخلی و حتی صفحات شخصی مجازی خودش اعلام کرد که در عربستان سعودی حدود ۱۰ میلیون هکتار و در عراق حدود هشت میلیون هکتار کانون گرد و غبار وجود دارد و عامل عمده منبع این ریزگردها را خارج از ایران دانست. هرچند ناامنی کانونهای گرد و غبار عراق و مشکلات جدی ایران و عربستان در حوزه سیاست، حل و شناخت موضعی این مشکل زیست محیطی را با یک چالش فرامرزی مواجه کرد.
اما هنوز اسنادی منتشر نشده است که بر اساس کدام کاوش و مطالعه میتوان با این اطمینان آن را به منابع خارجی ارجاع داد؟ چه تمهیدات برای مراوده با این کشورها در حوزه محیط زیست اتفاق افتاده است؟ آیا ایران در تمام این سمینارهای بینالمللی مرتبط، در پی طرح مشکلات جدیاش در این حوزه بر آمده است؟
تداوم وجود ریزگردها و تداوم مشکلات بیبازگشت
متناسب با اندازه ریزگردها و تداوم تنفس در هوای آلوده، تاثیر آن بر سلامت ساکنان مناطق متفاوت است.
بخش مهمی از این خطرات متوجه کودکان و زنان باردار و سالمندان است. سازمان جهانی بهداشت بارها در مورد افزایش خطر ابتلا به سرطان ریه و سکتههای قلبی برای شهروندانی که در طولانی مدت از هوای آلوده تنفس میکنند هشدار داده است: بروز برونشیت و تراخم و بیماریهای چشمی و آسم و آلرژی و انواع بیماریهای تنفسی.
در مورد پیوند افزایش آمار سرطان و مشکلات آلودگی هوا، از آنجا که اغلب مشکلات ملی فارغ از حوزهشان به راحتی جنبه امنیتی دارند هنوز در ایران اطلاعات اندکی در دسترس است.
امید است که با افزودن وزیر علوم در کنار وزیر بهداشت و آموزش پزشکی در این حوزه فعالیتهایی از جمله تاسیس یک مرکز سرطان در حوزه جغرافیایی جنوب ایران صورت بگیرد. اما مستقل از سلامت که اولین چیز قابل استشهاد از یک آسیب زیست محیطی دراز مدت است باید به نتایج مخرب عمیق در زیست بوم مناطق درگیر ریزگرد هم اشاره کرد: اثرات زیست محیطی ناشی از طوفان گرد و غبار در جغرافیایی گسترده، تأثیر در منابع آبی و اختلال در حمل و نقل هوایی و زمینی.
در درجه اول یکی از مهمترین نتایج اقلیمی پدیده ریزگردها از دست دادن خاک است.
در طول نسلها، تداوم طوفان گرد و غبار، مواد مغذی، مواد آلی و در نتیجه حاصلخیزی خاک، بخش مهمی از اکوسیستم را تحت تاثیر قرار میدهد. سادهترین نتیجهاش نیز از دست دادن بهرهوری کشاورزی است. ریزگرد استفاده از انرژی باد و خورشید را غیرممکن و یا بسیار دشوار میکنند، و به این ترتیب بخش زیادی از تعهدات ایران در حوزه جایگزینی انرژیهای پاک با فسیلی و کاهش گازهای گلخانهای تحت الشعاع قرار میگیرد.
حضور طولانی مدت گرد و غبار در هوا، تابش و بازتاب پرتوهای خورشید را تحت تاثیر قرار میدهند و در نتیجه باعث گرم شدن محدوده خود و محصور کردن ابرها و جلوگیری از بارش آنها میشوند. در واقع به عنوان یک عامل گرمایش زمین عمل کرده و در جغرافیای مناطق پست و محصور شده میان کوهها تاثیر خود را به سرعت نشان میدهند.
در این موارد حتی بیم آن میرود که در دراز مدت غبارهایی با کانونهای نمکهای معدنی یا مناطق سمپاشی شده و یا آسیب دیده جنگی، زمینهای اطراف خود را تا فرسنگها آلوده و سمی کنند. نمونه آن، فاجعه زیست محیطی طوفانهای نمک و غبار در محدوده دریاچه آرال است.
یک چرخه طبیعی شکننده و وضعیت کشاورزی ناپایدار که امکان بازگشت به حالت تعادل را ندارد، با خود فقر و مشکلات اجتماعی زیادی را به دنبال میآورد. یک وضعیت بیتعادل که موجب یک خشکی ذاتی در خاک میشود و با گذشت و تداوم آن، مقاومت در برابر برگشت به حالت طبیعی درمنطقه را بیشتر میکند و به این ترتیب آن منطقه را از جمعیت خالی میکند.
اتفاقی که در نمونه جهانی آن برای بخشهای زیادی از آفریقا پیش آمد و کارشناسان حوزه اقلیم از آن تحت عنوان سومالیزه شدن یاد میکنند. یک نمونه ملی آن را در مورد زابل در منطقه سیستان و بلوچستان پیش آمده است.
منطقهای که بر اساس اسناد قدیم و جدید قرنها با حصیربافی و ساخت بلم و صید ماهی روزگار میگذرانده است و تا سال ۸۰ بیش از ۳۰۰ مرکز پرورش ماهی ثبت شده داشته است. اما امروز از آن زابل تن نحیف و رو به مرگی بیشتر باقی نمانده است. آمار بالای اعتیاد و بیکاری و ازدواج زیر سن - حتی در مقیاس ملی- در این استان به روشنی رابطه تخریب زیست بوم و بحرانهای اجتماعی را نشان میدهد.
آنچه میتواند کارساز باشد
تمام مطالعات و تحقیقات در مناطقی از آمریکا و آفریقا و چین نشان میدهد که پدیده بیابانزایی و افزایش گرد و غبار و تخریب زمینها در پیوند بسیار محکمی قرار دارند و در طول زمان اتفاق میافتند.
اسناد رسمی منتشر شده در سازمان ملل یا سازمان جهانی محیط زیست در مورد پیشبینی و اعلام خطر طوفانهای ریزگرد، نشان میدهد که گرد و غبار تا حد زیادی از شیوه غلط کشاورزی و چرای دام، برداشت بیرویه آب و کم عمق شدن رودها به علت رسوب آلایندهها، فقدان سیستم جمعآوری زبالهها و خشک شدن تالابها ناشی میشود. پس به حتم راه حل و بازساخت همزمان و سرمایه زیادی میطلبد.
میتوان اقدامات را به برنامههایی در بازههای زمانی بلند و کوتاه مشخص، تقسیم کرد. به عنوان مثال برخی از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برای کوتاه مدت استفاده از روشهای مکانیکی موقت مانند مانع بتن، مالچ، بافر درخت و غیره تجربه کرده و پیشنهاد میکنند.
نگاه کنترلی به عوامل بالا بردن گرد و غبار نیز بسیار اهمیت دارد. برای مثال افزایش پوشش گیاهی، تثبیت خاک، تپههای شنی و مقاوم در مقابل باد میتواند برای پیشگیری از حرکت ریزگردها موثر باشد.
استفاده از گیاهان بومی و درختان به عنوان بافری برای کاهش سرعت باد و کاهش جابهجایی شن و ماسه و کمک به حفظ و افزایش رطوبت خاک نیز ایدهای برای میان مدت است.
در بخش معماری شهری هم طراحی و ساخت مناسب و انجام تست نفوذ هوا در طول کار میتواند مورد توجه قرار گیرد.
از طرفی همزمان لازم است به افزایش و تجهیز امکانات بهداشتی در منطقه نیز توجه کرد تا آسیب را کاهش دهد و اثرات نامطلوب آن را به حداقل برساند. احیای تالابها و رودهای منطقهٔ آسیبپذیر نیز ریه تنفس فضای طبیعی را احیاء میکند و بسیار مهم است.
مبارزه با گرد و غبار تنها در صورتی تحقق مییابد که همه استانهای ایران خودشان را همنفس استانهای مدفون شده ریزگرد و غبار بدانند و رسانهها با شجاعت و آزادگی در مورد آن بنویسند و شهروندان حقوق اولیه خود، یعنی تنفس سالم را از دولت و نمایندههاشان مطالبه کنند.
حقیقت آن است که امروز هر قدر گرد و غبار روستاها و شهرها و کوههای تازهای را در مینوردد، به همان نسبت هم باید به یاد داشت که هجوم ریزگردها مسئلهای همگانی و البته ملی است.
بیشتر بخوانید
https://www.radiozamaneh.com/281892
https://www.radiozamaneh.com/242824
نظرها
پیرجوان
ریزگردها منشا اش در غرب عراق و صحراهای اردن و سوریه عربستان است. این کش.ورها باید کرای کنند. ولی مگر خل هستند. انها بدست طبیعت ایران نابود میکنند. این را عذاب خدواند علیه شیعیان میدانند.