● دیدگاه
صبح بهخیر اروپا، وقت خداحافظی است!
احمد جلالی فراهانی− بریتانیا پس از ۴۳ سال از اتحادیه اروپا خارج شد! این تلخترین خبر برای احزاب جهان وطنی بود که خواستار از بین رفتن ارزشهای ملیگرایانه در جهان هستند. دست راستیها اما یکی پس از دیگری با فتح سنگرها پیش میروند. پوپولیسم جهان را میبلعد و راستگرایان افراطی دستافشان این معرکهاند.
بریتانیا پس از ۴۳ سال از اتحادیه اروپا خارج شد!
این تلخترین خبر برای احزاب جهان وطنی بود که خواستار از بین رفتن ارزشهای ملیگرایانه در جهان هستند.
دست راستیها اما یکی پس از دیگری با فتح سنگرها پیش میروند. پوپولیسم جهان را میبلعد و راستگرایان افراطی دستافشان این معرکهاند.
حالا احزاب ناسیونالیسم و وطنپرست ضد خارجی در اروپا یکی پس از دیگری سر از چمبره بیرون میآورند و خواهان جدایی کشورشان از این اتحادیه و اجرای سیاستهای ملیگرایانه در داخل کشورهایشان میشوند.
در این جدال بیسرانجام جایی برای میانهروهای چپ و راست نیست. اوضاع آنقدر بد است که لارس لوگه قاسموسن، نخستوزیر راستگرای دانمارکی هم نتایج انتخابات بریتانیا را غمانگیز توصیف کرده است.
راستگرایان افراطی اما در دانمارک و دیگر کشورهای اروپایی خوشحالند. آنها هم حالا بر طبل جدایی از اتحادیه اروپا میکوبند: «رفراندوم! رفراندوم!»
صدای آنها از حالا در دالانهای سیاسی دانمارک شنیده میشود و این آغاز یک پایان است. پایانی که از مدتها قبل میشد آن را پیشبینی کرد. زمانی که مجارستان و مقدونیه و صربستان مرزهای خود را مزین به سیمهای خاردار صعبالعبور کردند تا مبادا پناهنده واماندهای از جنگ و خونریزی خاورمیانه که محصول سیاستهای یک بام و دو هوای دولتهای اروپایی از جمله بریتانیاست، وارد خاکشان شود؛ میشد پیشبینی کرد که توافقنامه ۱۹۵۷ رم باید به پستوی فراموشی تاریخ سپرده شود.
وقتی صدای رفراندوم، رفراندوم احزاب ضد خارجی در اروپا بلند و بلندتر شد، کار حتی به به آتش کشیدن مراکز پناهندگی هم رسید. ترورهای دهشتناک ریز و درشت در فرانسه، آلمان و دانمارک غول خفته ناسیونالیسم ملتهای اروپایی را از خواب بیدار کرد و حالا چند سالی میشود که این غول فریاد میزند و "هل من مبارز" میطلبد.
در فرانسه حزب جبهه ملی تا مرز تسخیر شهرداریها و شوراهای شهر پیش رفت و حالا مارین لوپن به یکی از چهرههای کلیدی در سیاست این کشور تبدیل شده است.
در ایتالیا حزب «شمال» خرخره دولت سوسیال این کشور را گرفته و خواهان جدایی شمال ایتالیا از این کشور است.
در سوئد حزب «دموکرات» کرسیهای پرشماری از مجلس این کشور را به تسخیر خود درآورده است.
حالا حزب ضد خارجی دنسک فولک پارتی که با ۵۰۰ هزار رای تنها برای یک نماینده، رکورد تمامی انتخابات دانمارک را در سال ۲۰۱۴ شکست و حالا به دومین حزب بزرگ این کشور تبدیل شده است، خواهان برگزاری انتخابات برای جدا شدن از اتحادیه اروپاست.
در هلند حزب «برای آزادی» در آستانه تسخیر دولت است و در دیگر کشورهای اروپایی هم ماجرا به همین قاعده.
وحشت از حضور و هجوم خارجیها و خاورمیانهایها اروپا را فرا گرفته است و پوپولیستها از همین ترس، انبان سیاسی خود را پرتر و پرتر میکنند.
ماجرای ترورهای بیسابقه در فرانسه، آلمان و دانمارک نمکی بود بر زخم هجوم صدها هزار آواره سوری. زخمی که حالا چرک کرده است و چارهای جز جدا شدن اعضای پیکره اروپا از یکدیگر نیست.
اتحادیه اروپا دیگر وقعی به مهربانیهای «مادر مرکل» نمینهد. ورود بیش از یک میلیون آواره و جنگزده سوری همان بلایی را سر اتحادیه اروپا آورد که «نگهبانان شب» در سریال «گیمز آو ترون» بر سر «جان اسنو».
«پگیدا» دیگر به تظاهرات و راهپیماییهای چند صد نفره خود اکتفا نمیکند. وقت وقت عمل است. وقت آتش زدن خوابگاههای پناهجویان و پناهندگان.
۵۲ درصد مردم بریتانیا امروز به اتحادیه اروپا نه گفتند و این یعنی پوست خربزه زیر پای احزاب قدیمی و سنتی اروپا.
و این تازه آغاز بازی است و نوبت احزاب کهنهکاری چون حزب دموکرات مسیحی آلمان، سوسیالیستهای فرانسه، سوسیال دموکراتهای ریز و درشت اروپا نظیر دانمارک، سوئد، اسپانیا و ایتالیا هم خواهد رسید.
آیا همچون سریال «گیمز آو ترون»، میتوان روی جادوی زن قرمز پوش احزاب چپگرا و کهنهکار اروپایی حساب کرد؟
امروز که بسیاری از راستگرایان افراطی قهقهه فتح و پیروزی سر دادهاند و دیگر نه زیر لب که از پشت میکروفنهای رسانههای دیداری و شنیداری و فضای مجازی فریاد می زنند صبح بهخیر اروپا، وقت وقت خداحافظی است.
در همین زمینه
نظرها
بهنام
درست است که خروج بریتانیا به زعم بسیاری از کارشناسان ، کار اشتباهی بوده است ، ولی آش به این شوری هم نیست که نویسنده مقاله بیان کرده اند . فعلآ باید منتظر بود تا ببینیم عواقب این خروج چه تاثیری بر اتحادیه و انگلیس خواهد داشت .
پیرجوان
پیرجوان ب خاطر بسپهرید. من میگومی بزرگرتین شانس اروپا حدایی انگلیس بود و انگلیس ئصله ناحور اورپا بودو بریتانیا به خصوصو انگلند مناع تارش در اتحاد اروپا بود. اگر از اول عضو اروپا نمشد اروپا زودتر به پیشرفت میرسید. چند کشوروصله ناحور اورپا هستند. یونان بیشترکشوورهای بلوک شرق