به بهانه هشتم تیر، روز مبارزه با سلاحهای شیمیایی در ایران
سرفههایی که همچنان خونیاند
هفتمین روز تابستان ۱۳۶۶ است. یک بعدازظهر آفتابی در شمال غرب ایران. ساعت ۱۶:۳۰ ناگهان آژیر قرمز به صدا درمیآید. حملهای هوایی در راه است.
هفتمین روز تابستان ۱۳۶۶ است. یک بعدازظهر آفتابی در شمال غرب ایران. ساعت ۱۶:۳۰ ناگهان آژیر قرمز به صدا درمیآید. حملهای هوایی در راه است.
جنگندههای عراقی وارد حریم هوایی سردشت شده و اقدام به بمباران آن میکنند. چهار بمب در شهر و سه بمب دیگر در روستاهای اطراف منفجر میشوند. بوی نامطبوعی از ترکیب سیر و گوگرد در فضا پخش میشود. گاز خردل هر لحظه قربانیان بیشتری میگیرد.
عراق برای چندمین بار از سلاحهای شیمیایی استفاده میکند، آن هم در منطقهای مسکونی.
در نتیجه این حادثه ۱۴۰ نفر در ۳۰ روز جان خود را از دست میدهند و بیش از هشت هزار نفر تا به امروز درگیر مشکلات و پیامدهای استنشاق گاز خردل هستند.
استفاده از گازهای شیمیایی به عنوان سلاح علیه مردم غیرنظامی در هفتم تیر ماه ۱۳۶۶ منجر شد که روز هشتم تیر ماه در ایران روز مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکروبی نامیده شود.
سردشت و مردمان آن اما تنها قربانیان این سلاحهای کشتار جمعی نبوده و نیستند.
ایران، قربانی سلاحهای شیمیایی
بر اساس گزارشهایی که ایران به سازمان ملل متحد ارائه داده است، عراق سه هزار و ۵۰۰ بار ایران را هدف حملههای شیمیایی و میکروبی قرار داده که حداقل ۳۰ مورد از این حملهها در مناطق مسکونی رویداده است.
گزارشهای سازمان بینالمللی منع تسلیحات شیمیایی، استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی علیه ایران در طول جنگ هشت ساله را یکی از گستردهترین کاربردهای سلاحهای شیمیایی و میکروبی در طول تاریخ میداند.
شدت این حملهها به حدی بوده که بر اساس برخی گزارشها بیش از ۳۵۰ هزار نفر تا به امروز از عواقب آن رنج برده و هنوز درگیر مشکلات ناشی از آن هستند.
محمود (نام مستعار است) یکی از این افراد است. او که اکنون نزدیک به ۲۸ سال است از ایران خارج شده و در اروپا زندگی میکند، نزدیک سه سال است در صف پیوند ریه به سر میبرد. او در مورد مجروح شدنش به رادیو زمانه میگوید: «۲۱ بهمن ۶۴ بود. عملیات والفجر هشت. یادش بهخیر. قیامتی بود.»
بر اساس گزارشهای ایران، عراق از ۲۰ بهمن ماه و با آغاز عملیات والفجر هشت به مدت ۱۵ روز به طور متوالی از بمبهای شیمیایی و میکروبی مخصوصا گاز اعصاب و عوامل دیگری مانند گازهای خفه کننده و سیانور استفاده میکرده است.
محمود میگوید: «تقریبا یک کیلومتری ما بود که موشک منفجر شد. چند دقیقه اول نفهمیدیم شیمیایی زدهاند، بعد که فهمیدیم ماسک زدیم. ولی گویا فیلتر ماسک خراب بوده.»
میخندد و میگوید: «تقدیر است دیگر، کاریش نمیشود کرد.»
اثرات سلاحهای شیمیایی یا میکروبی با توجه به نوع گاز به کار رفته در آنها متفاوت است و ماندگاری آنها نیز بستگی به میزان تماسشان با بدن مصدوم دارد.
بر اساس گزارشها گازی که عراق در منطقه فاو و در عملیات والفجر هشت مورد استفاده قرار داده است، ترکیبی از گاز سارین یا همان اعصاب و نیز گازهای خفهکننده و سیانور بوده است.
محمود در مورد میزان مصدومیتش میگوید: «به دلیل فاصلهای که داشتیم در همان لحظه اول اثرات زیادی نداشت. حتی در بیمارستان اهواز نیز متوجه شیمیایی شدن من نشدند. در تهران بود که به من گفتند ریههایم شیمیایی شده.»
به گفته محمود، او پس از یک دوره درمانی پنج ماهه در تهران حالش رو به راه میشود و به منطقه برمیگردد، اما تقریبا پس از ۱۵ سال گاز استنشاق شده اثرات مهلک خود را نشان میدهد: «سرفههای خونی شدیدی داشتم. چشمانم به شدت قرمز میشد، حتی گهگاهی اشک خونی از آنها میآمد. مدام ماسک اکسیژن استفاده میکردم، تا جایی که مجبور شدم برای یک دوره درمان سه ماهه به انگلستان بروم.»
پس از درمان در بریتانیا به او میگویند که ریههایش به شدت آسیب دیدهاند و باید پیوند ریه انجام دهد.
آمارهای بنیاد شهید در ایران نشان میدهد که بیش از ۷۰ هزار مجروح شیمیایی در این بنیاد ثبت شدهاند، اما بسیاری از مصدومان حملههای شیمیایی همچنان از دسترسی به امکانات و حمایتهای این محرومند. آنهایی هم که ثبت شدهاند و "درصد جانبازیشان" تعیین شده است در زمینه تامین هزینه داروهای مورد نیاز خود با مشکلات فراوانی روبهرو هستند.
ابوالقاسم باباییان، رییس وقت بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران، تیرماه ۱۳۸۹ با اشاره به اینکه فقط در تهران نزدیک به پنج هزار جانباز شیمیایی زندگی میکنند، گفته بود: «بسیاری از این عزیزان داروهای خارجی مصرف میکنند و متاسفانه بنیاد شهید به طور کامل قادر به تامین داروهای آنان نیست.»
محمود هم در اینباره به رادیو زمانه میگوید: «من ۲۸ سال است ایران زندگی نمیکنم و مخارج داروهایم بر عهده کشوری است که الان ساکن آن هستم، اما بسیاری از دوستانم در ایران که با هم در منطقه بودیم مشکلاتی کم و بیش اینچنینی دارند.»
مصطفی اسدزاده، رییس سابق انجمن دفاع از مصدومان شیمیایی سردشت، سال ۱۳۹۲ با تاکید بر مشکلات مالی جانبازان گفته بود: «چند ماهی است که دیگر بنیاد شهید و امور ایثارگران هزینههای درمانی جانبازانی که برای درمان به شهرهای دیگری اعزام میشوند را پرداخت نمیکند.»
وبلاگ جانبازان شیمیایی ایران نیز مدتی پیش در گزارشی از چندین برابر شدن قیمت داروهای مورد استفاده جانبازان شیمیایی در سالهای اخیر خبر داده و به نقل از یک مسئول داروخانه در تهران نوشته بود: «بعضی داروهای اصلی مورد استفاده جانبازان شیمیایی مانند سالیتامول تا ده برابر افزایش قیمت داشته است.»
عدم حمایت بیمهها به دلیل گرانی بیش از حد داروها هم یکی دیگر از مشکلات تهیه دارو برای مصدومان شیمیایی است. از طرف دیگر تاکید وزارت بهداشت بر استفاده از داروهای ایرانی نیز سبب نایاب شدن بعضی از این داروها شده است.
به جز هزینههای تامین دارو و درمان، شناسایی و ثبت نشدن مصدومان شیمیایی در ایران از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران، یکی دیگر از مشکلات اساسی آنها عنوان میشود.
مصطفی اسد زاده اسفند ماه سال گذشته با انتقاد از روند شناسایی مصدومیت شیمیایی از طرف بنیاد شهید، نحوه شناسایی کمیسیون پزشکی را نامطلوب دانسته بود.
آن طور که به نظر میرسد، کمیسیون پزشکی بنیاد شهید در خصوص تشخیص و تعیین میزان و درصد مصدومیت افراد پیرو ساز و کار خاصی است.
نورالدین علم بلادی، دبیر این کمیسیون دی ماه ۱۳۹۲ با تاکید بر اینکه باید عارضهای در فرد دیده شود تا جانبازی او محرز گردد، گفته بود: «افرادی که معتقدند در معرض آلودگی شیمیایی قرار داشتهاند باید مورد آزمایش قرار گیرند تا عوارض شیمیایی آنها در صورت وجود تشخیص داده شود.»
این روند البته در مورد افراد غیرنظامی سختتر بوده و تنها اثبات آلودگی شیمیایی در آزمایشهای پزشکی کافی نیست، بلکه حضور آنها در مناطق جنگی و در معرض آلودگی شیمیایی بودن باید در مراجع ذی صلاح مورد تایید قرار گیرد.
محمود در اینباره میگوید: «بسیاری را میشناسم که شیمیایی شدهاند، حتی آزمایشات پزشکی کاملا نشان میدهد که ریه این افراد شیمیایی است یا در خونشان مواد شیمیایی وجود دارد ولی چون هیچ سندی از حضورشان در منطقه وجود ندارد، بنیاد جانبازیشان را به رسمیت نمیشناسد.»
سلاحهای شیمیایی و رویکرد جهانی
بنابر گزارشهای سازمان منع استفاده و گسترش سلاحهای شیمیایی، این سلاحها به قدری مخرب و زیانآور هستند که اثرات آنها حتی تا ۲۵ سال بعد از استفاده هم قابل مشاهده بوده و همچنان قربانی میگیرند.
اقدام طرفین درگیر در جنگ جهانی اول در کاربرد گسترده و وسیع این گونه از سلاحهای کشتار جمعی و همچنین استفاده پراکنده آن در جنگ جهانی دوم و نیز استفاده بیسابقه عراق از این سلاحها موجب شد که کنوانسیون بینالمللی منع تولید، انباشت و به کارگیری سلاحهای شیمیایی و میکروبی، پس از ۲۰ سال مذاکره، نهایی شده و سرانجام در ژانویه ۱۹۹۳ با امضای ۱۳۰ کشور وجاهت قانونی پیدا کند و از ماه آوریل ۱۹۹۷ برای کشورهای امضاکننده الزامآور باشد.
امروزه از میان ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل متحد، تنها کشورهای مصر، سودان جنوبی، کره شمالی و فلسطین به عضویت این کنوانسیون درنیامدهاند. البته اسرائیل هم با اینکه متن کنوانسیون را امضا کرده، اما آن را تصویب نکرده است.
پس از اجرایی شدن کنوانسیون، سازمان منع گسترش سلاحهای شیمیایی که سازمانی غیر دولتی است در هلند تشکیل شد که هدف از آن نظارت بر حسن اجرای مفاد کنوانسیون و نیز ترغیب کشورها و کمک به آنها در معدومسازی سلاحهای شیمیایی است.
بنا بر آخرین گزارش سازمان منع استفاده و گسترش سلاحهای شیمیایی، تا سال ۲۰۱۴ این سازمان توانسته است بیش از هشت میلیون تن از انواع سلاحهای شیمیایی را معدوم کند.
البته هنوز کشورهایی مانند آمریکا، روسیه و لیبی مقادیر زیادی از سلاحهای شیمیایی را در انبارهای خود دارند.
علیرغم تلاشهای جهانی سازمان منع استفاده و گسترش سلاحهای شیمیایی و برخی دیگر از سازمانهای بین المللی و نیز تعدادی از کشورها، شواهدی از کاربرد اینگونه سلاحها در سال های اخیر نیز گزارش شده است. از ان جمله میتوان به استفاده دولت سوریه از سلاح شیمیایی در سال ۲۰۱۳ اشاره کرد.
همچنین سازمان منع استفاده از سلاحهای شیمیایی در سال ۲۰۱۴ کاربرد گاز کلر را از سوی طرفین درگیر در جنگ داخلی سوریه تایید کرده بود.
گزارشهایی هم از استفاده داعش از سلاح های شیمیایی در سال گذشته میلادی در سوریه و عراق منتشر شده است.
کنوانسیون منع گسترش و استفاده از سلاحهای شیمیایی اگر چه هنوز نتوانسته کاربرد آن را در جهان به وسیله دولتها یا گروههای غیردولتی به طور کامل متوقف کند، اما بنا بر آخرین گزارشهای سازمان منع استفاده و گسترش سلاحهای شیمیایی، بسیاری از کشورها با اعلام میزان ذخایر زرادخانههای شیمیایی خود، دست به معدوم کردن آنها زدهاند.
سلاحهایی که اثرات مخرب آنها هنوز پس از ۳۰ سال جسم و جان محمود و امثال او را هدف قرار داده و میخراشد همچنان وجود دارند: «سرفههایم هنوز گاهی خونیاند و تا آخر عمر خونی باقی میمانند.»
نظرها
نظری وجود ندارد.