ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

مهاجران چگونه به اقتصاد اروپا کمک می‌کنند؟

بر اساس تازه‌ترین گزارش‌ها و تحقیقات، پناهجویانی که سال گذشته وارد اروپا شده‌اند می‌توانند تا دو برابر هزینه‌‌ای را که برایشان شده ظرف ۵ سال به اقتصاد اروپا برگردانند.

بر اساس تازه‌ترین گزارش‌ها و تحقیقات، پناهجویانی که سال گذشته وارد اروپا شده‌اند می‌توانند تا دو برابر هزینه‌‌ای را که برایشان شده ظرف ۵ سال به اقتصاد اروپا برگردانند.

آمارها نشان می‌دهند بی‌مکانی اجباری در سال ۲۰۱۵ بر زندگی ۶۵ میلیون نفر تاثیر گذاشته است؛ میلیون‌ها نفری که اغلب‌شان در کشورهای درحال توسعه زندگی می‌کردند. این آمار شامل پناهجویان، جنگزدگان، مهاجران و تمامی افرادی است که به هر دلیل درون مرزهای کشور خود در به در شده و مجبور به جابه‌جایی شده‌اند.

جنگ و نابرابری اقتصادی حاصل از اقتصاد جهانی، روزانه بر شمار پناهجویانی که برای زندگی بهتر، سکونت‌گاه خود را ترک می‌کنند می‌افزاید. واکنش‌ دولت‌ها نیز متفاوت است: از سرکوب در استرالیا گرفته تا معاملات اقتصادی در اتحادیه اروپا یا کمک‌های خیریه. افکار عمومی نیز غالبا تحت تاثیر برداشت‌های رایج قرار می‌گیرند که گاهی کمتر بر حقایق‌ تکیه دارند: مثلا اینکه پناهنده‌ها برای کشور میزبان هزینه‌‌آفرین هستند و چرا باید در شرایط بد اقتصادی درها را باز کرد؟ فریب‌کاری‌هایی از این دست و بی‌خبری افکار عمومی از جمله توانست چنین شعارهایی را در صدر مطالبات کمپین خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا قرار دهد.

روزنامه گاردین از جمله گزارشی مبتنی بر حقایق در این زمینه داده که تندروها ترجیح می‌دهند آن را نادیده بگیرند. این گزارش می‌گوید اگر به انسانیت هم فکر نمی‌کنید، به حساب و کتاب اقتصادی فکر کنید که نشان می‌دهد پذیرش پناهنده به نفع اروپاست. این قاعده احتمالا برای استرالیا نیز صادق است که غیرانسانی‌ترین شرایط را بین کشورهای توسعه‌یافته برای پناهجویان ایجاد کرده است، موضوعی که کم و بیش این روزها در محور بحث‌های انتخاباتی شنیده می‌شود و هر دو حزب بزرگ این کشور (ائتلاف ملی-لیبرال و کارگر) نظر اکثریت جامعه مبنی بر تعطیلی کمپ‌های برون‌مرزی را نادیده می‌گیرند.

بر اساس تازه‌ترین گزارش‌ها و تحقیقات، پناهجویانی که سال گذشته وارد اروپا شده‌اند می‌توانند تا دو برابر هزینه‌‌ای که برایشان شده را ظرف ۵ سال به اقتصاد اروپا برگردانند.

فیلیپ لگرین، مشاور اقتصادی پیشین کمیسیون اروپا معتقد است حضور پناهنده‌ها شغل‌های بیشتری ایجاد می‌کند، تقاضای خدمات و محصولات را افزایش می‌دهد و فقدان نیروی کار در اروپا را برطرف می‌کند. به نظر لگرین، این امر به دولت کمک می‌کند تا سرمایه‌گذاری کمتری در بیمه‌های بیکاری و خدمات عمومی انجام دهد. او می‌گوید بسیار بعید است که پناهنده‌ها موجب کاهش حقوق و افزایش بیکاری کارگران بومی شوند.

بر اساس محاسبات انجام شده، جذب پناهنده‌ها تا ۶۹ میلیارد یورو بدهی عمومی را بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ افزایش می‌دهد، اما به موازات آن و طی همین مدت، فعالیت اقتصادی همین پناهنده‌ها موجب رشد تولید ناخالص داخلی تا ۱۲۶ میلیارد یورو می‌شود: نسبتی حدود دو برابر هزینه‌های انجام شده.

بنیاد تنت (Tent) سازمانی غیردولتی که هدف آن کمک به انسان‌های دربه‌در (displaced) و ایجاد شبکه‌های اقتصادی است، در گزارش اخیر خود اعلام می‌کند: «یک یورو سرمایه‌گذاری در پذیرش پناهنده‌ها به دو یورو سود در عرض ۵ سال می‌‌انجامد.»

سوءبرداشت‌های رایج

بسیاری معتقدند که روشنگری‌های لگرین در مورد آمار و پیش‌بینی‌های مرتبط با پناهنده‌ها موجب افزایش آگاهی عمومی نسبت به این مسئله می‌شود. مهم‌ترین سوء‌برداشت افکار عمومی این است که پناهنده‌ها مانع‌اند و این نگاه حتی بین آنهایی که معتقدند باید اجازه ورود به پناهنده‌ها داده شود نیز متداول است. آنها ورود پناهنده‌ها به کشورهای غربی را هزینه‌آفرین می‌دانند اما به خاطر درستی اخلاقی به آن تن می‌دهند. در حالی که جذب پناهجویان فشار کوتاه‌مدتی بر هزینه‌های عمومی وارد می‌کند، با این حال در همان کوتاه مدت هم تقاضای اقتصادی را افزایش می‌دهد که محرک پولی خوبی برای تقاضای پایین محصولات و خدمات است. در بلند مدت نیز وجود پناهجویان، کمکی برای درآمدزایی از طریق دریافت مالیات و ایجاد شغل خواهد بود.

گاردین به نقل از لگرین می‌نویسد: «این گونه نیست که تعداد محدودی کار در بازار وجود داشته باشد، بلکه کارها در جامعه پراکنده شده‌اند. پناهنده‌هایی که سر کار می‌روند خودشان همان شغل‌ها را ایجاد کرده‌اند. وقتی آنها دستمزد خودشان را خرج می‌کنند، عملا موجب می‌شوند تقاضا در عرصه محصولات و خدمات مورد نیازشان بالا برود. به همین ترتیب آنها برای مجموعه دیگر و بیشتری از افراد کارآفرینی می‌کنند. مثلا پناهنده‌هایی که کارگر ساختمانی می‌شوند برای سرپرستان کارگران ساختمانی یا بازار مسکن شغل ایجاد می‌کنند.»

لگرین همچنین به نقش مهم پناهنده‌ها بر چالش قریب‌الوقوع جمعیت‌شناختی اروپا اشاره می‌کند: «تغییرات جمعیت‌شناختی در آلمان کاملا مشهود است. بدون پناهنده‌ها تا سال ۲۰۳۰ جمعیت آماده به کار این کشور به یک ششم امروز یعنی ۸/۷ میلیون نفر می‌رسد، در حالی که جمعیت سالمندان بیش از ۱/۴درصد افزایش خواهد یافت و به ۴/۷ میلیون نفر می‌رسد.» او بر همین اساس پیشنهاد می‌کند که پذیرش پناهنده‌های جوان می‌تواند به منابع پرداختی‌های روزافزون جمعیت سالمند این کشور کمک کند.

لگرین برای پشتیبانی از استدلال خود، به مثال‌های سازماندهی بزرگ پناهنده‌ها در تاریخ اشاره می‌کند. مشخصا ساماندهی ۸۰۰ هزار نفر پناهنده در آمریکا بعد از جنگ ویتنام، که یکی از بزرگترین‌ها در تاریخ بوده‌است. هرچند پناهنده‌های ویتنامی در ابتدا بر هزینه‌های دولت افزودند اما بعد از گذشت چند دهه آمار نشان می‌دهد که ویتنامی-آمریکایی‌ها درآمد و نرخ اشتغال بهتری از متولدین آمریکا دارند.

با این حال لگرین هشدار می‌دهد که «تاثیر مثبت اقتصادی حضور پناهنده‌ها در کشورهای میزبان اگر با سیاست‌های جذب سریع آنها در محیط کار همراه نباشد، می‌تواند متوقف شود.» او معتقد است پناهجویان مادامی که درخواست‌شان در حال بررسی است، باید اجازه کار داشته باشند؛ باید هرچه سریع‌تر کلاس‌های زبان بروند و در جاهایی ساکن شوند که در اطراف‌شان موقعیت کاری فراوان است، نه محله‌ها و خانه‌های ارزان‌قیمت.  به نظر او مقامات اداری کشورهای اروپایی باید فرآیند دریافت مدارک و گواهینامه‌های آموزشی را تسریع کنند. او  به تاخیر دولت سوئد در خصوص ارزشیابی مدارک داروسازهای سوری اشاره می‌کند که موجب کاهش نیروی کار در این بخش از اقتصاد کشور شد.

گاردین در این گزارش می‌نویسد دسترسی سریع به بازار کار اتکای پناهنده‌ها به کمک‌های دولتی را کم می‌کند، باعث حضور و فعالیت‌ها آنها در عرصه اقتصاد از طریق کار و پرداخت مالیات می‌شود، به آنها کمک می‌کند تا در کشور میزبان سریع‌تر جا بیفتند و  این همه احتمال حاشیه‌نشینی آنها در بازار کار و جامعه را کاهش می‌دهد.

در همین زمینه

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • اشکان

    اقتصاد شبه علمی یعنی همین. اکونومیسمی که همه پدیده های جهان هستی را به اقتصاد کاهش میدهد و میخواهد با پارامترهای ضعیف و شبه علمی اقتصاد ؛ هر چیزی از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را آنالیز کند. دیدگاهی که میخواهد همه مشکلات را با افزایش تولید حل کند بی توجه به اینکه منابع زمین محدود است. امروز رسانه ها در انحصار اقتصاددانان است و دانشمندان همه علوم دیگر را به حاشیه رانده اند. حرفشان این است که بریزید و بپاشید و تولید مثل کنید و جمعیت را افزایش دهید تا نیروی کار بیشتر شود و تولید افزایش یابد و آمارهای اقتصادی رشد کنند.و اهمیتی هم ندارد چه بر سر زیستبوم کره زمین بیاید. چون فقط اقتصاد مهم است. اقتصاددانان میگویند آمدن مهاجران باعث رشد اقتصادی میشود. انگار نه انگار که در این اقتصاد جهانی شده , رشد یک سازمان اقتصادی ضرورتا به معنی ورشکستگی دیگری خواهد بود( مثلا اگر تراز تجاری یک کشور افزایش یابد ؛ تراز یک کشور دیگر ضرورتا باید کاهش پیدا کند چون بالاخره کالای صادر شده باید به یک جایی وارد شود) . افزایش تولید, افزایش توان رقابت, افزایش اشتغال و کاهش هزینه مارجینال در یک منطقه معادل است با کاهش تولید, کاهش توان رقابت و افزایش بیکاری و رکود در جایی دیگر ...

  • اشکان

    در واقع این طور که پیداست آلمان و آمریکا و چین و ژاپن باید همه چیز را تولید کنند. پس بقیه چه تولید کنند؟! هیچ!! وظیفه بقیه فقط این است که هی ورشکسته شوند و نیروی کار خود را بفرستند برای کشورهای مهاجر پذیر. خلاصه اگر عواملی چون فرهنگ, تفاوتهای نظامهای اجتماعی, حفظ اصالت نژادی و ژنتیکی ملتها ( که معادل است با حفظ تنوع نژادی کره زمین که اگر رعایت نشود همه انسانهای جهان همرنگ میشوند و تنوع زیبای چند میلیون ساله طبیعت از بین میرود), حفظ اکوسیستم و لزوم تناسب جمعیت با مساحت کشورها را ندیده بگیریم و فقط به اقتصاد اهمیت بدهیم( که کاری است شدیدا غلط) باز هم مهاجرپذیری کاری است بسیار ضد بشری. و اگر سودی داشته باشد (که ندارد) ؛ این سود فقط برای کشورهای مهاجر-پذیر است به قیمت بدبخت کردن کشورهای مهاجر-دهنده . کسانی مثل لگرین ترجیح میدهند جهان نابود شود تا اقتصاد بهبود پیدا کند. جالب اینکه این حرفها را با ظاهری خیرخواهانه و انساندوستانه بیان میکنند. در یک سو اقتصاد را داریم که یک دانش نماست و اقتصاددانانی که رسانه ها را به انحصار خود درآورده اند و در سوی دیگر دانشمندان واقعی علوم تجربی که خاموشی گزیده اند و مغالطات اقتصاددانان را افشا نمیکنند. کسانی که در این فریبستان شوم؛ به دامان راست افراطی پناه برده اند شاید درست ترین راه را انتخاب کرده باشند

  • Behrouz

    از روباه پرسیدند شاهدت کیست، گفت دمبم. شاهد مقاله هم روزنامه چپی افراطی بدنام گاردین است که از فرهنگ و ارزشهای غرب بیزار است و از هر گروه ، دسته و ایدئولوژی که مخالف ارزشهای غرب، دمکراسی و آزادیهای فردی است، با هر آمار دروغ و بی پایه و اساس دفاع میکند. نمونه سوئد که زیر بار هزینه های پناهندگان دچار کسری بودجه وحشتناکی شده و سیستم درمانی آن در حال از هم پاشیدن است. و این پناهندگان که روزنامه چپی افراطی بدنام گاردین دایه مهربانتر از مادر شده هنوز نرسیده مرتکب قتلها، تجاوزات جنسی و تبهکاریهای بیشماری شده اند. سوئد خود ده درصد بیکار دارد. سوری، عراقی، افغان بیسواد، متعصب و مریض چگونه میتواند برای یک جامعه متمدن مفید باشد؟